پروژه تحقیق بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی تحت pdf دارای 68 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه تحقیق بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه تحقیق بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی تحت pdf
چکیده:
فصل اول
مقدمه
سازگاری اجتماعی نوجوانان
اهمیت پژوهش
ضرورت پژوهش:
محدوده پژوهش
تعاریف مفاهیم
متغیر های پژوهش
فرضیه های پژوهش
فصل دوم
پیشینه پژوهش
سازگاری اجتماعی
نقش مادری و اهمیت روابط متقابل مادر – کودک
اشتغال زن
اشتغال زنان در خارج از خانه
عوامل موثر در سازگاری اجتماعی
عوامل موثر در سازگاری اجتماعی
انگیزه های اشتغال زنان:
تاثیر اشتغال، سطح تحصیلات مادر و وضعیت اقتصادی خانواده بر روی فرزندان
تبعیض های جنسیتی در نوع آموزش:
وضعیت حقوقی و قوانین:
فصل سوم
روش تحقیق
روشهای جمع آوری داده ها
روش تحقیق
ابزار اندازه گیری
پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا
توصیف مقیاسهای سازگاری اجتماعی پرسشنامه روانی کالیفرنیا(CPI)
خصوصیات ابزار روان سنجی:
اعتبار ابزار اندازه گیری:
روایی ابزار اندازه گیری:
روایی:
جامعه آماری پژوهش:
روش نمونه گیری:
روش تجزیه وتحلیل داده ها:
توصیف نتایج:
فصل چهارم
تجزیه وتحیل داده ها
فصل پنجم
بحث ونتیجه گیری
مقدمه:
بحث وبیان نتیجه :
محدودیتها:
پیشنهادات:
فهرست منابع:
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه تحقیق بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی تحت pdf
1- تکینسون وهمکاران، زمینه روان شناسی، جلد اول، ترجمه محمد تقی براهنی ودیگران، تهران انتشارات رشد، چاپ سوم،1368
2- ابراهیمی،عصمت
3- احمدی عبدالجواد،بررسی عوامل مؤثر بر سازگاری پسران دوره ابتدایی، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه تربیت مدرس، 1369
4- ادیبی عبدالمعبود،نظریه های جامعه شناسی،تهران،انتشارات جامعه 1358
5- اسلامبولی،علی،بررسی مشاغل زنان ومردان در کتب فارسی دوره ابتدایی مجله زنان سال دوم خرداد وتیر 1372
6- ایلبتگورث،رونالد،کودک ومدرسه،نوابی نژاد،شکوه(مترجم)،تهران، انتشارات رشد 1368
7- بابی،جان، روان شناسی کودک، ترجمه حسین مشفقیان،تهران،انتشارات عارف 1359
8- بیابانگرد،اسماعیل،تأثیرات اشتغال مادر بر کودکان ونوجوانان پایان نامه کارشناسی ارشد 1371
9- پارسا،محمد، روان شناسی رشد کودک ونوجوان،تهران،انتشارات بعثت، چاپ سوم 1371
10- جارالهی،عذرا
11- دبس،موریس،مراحل تربیت،ترجمه محمد کاردان تهران 1353
12- راجرز،کارل،روان شناسی کودک،جلد دوم،ترجمه محمد سروری، تهران 1357
13- راجرز،دروتی،روان شناسی کودک،جلد دوم،سروری،محمد حسین 1357
14- روحانی،عباسعلی،کودک از آغاز تا دوره کودکستان،چاپ هنر بخش 1343
15- شریفی،حسن پاشا،اصول روان سنجی وروان آزمایی،انتشارات رشد 1373
16- شعاری نژاد،علی اکبر،روان شناسی رشد،تهران انتشارات رشد 1364
17- عظیمی،سیروس،روان شناسی کودک،تهران 1363
18- شعاری نژاد،علی اکبر،فرهنگ علوم رفتاری،تهران 1367
19- ماسن ودیگران،رشد وشخصیت ،پاشایی مهشید،تهران 1368
20- مان،نرمان لی،اصول روانشناسی،ساعتچی،محمود(مترجم) 1367
21- ماسن،هال هنری،رشد روان کودک،وهاب زاده، حسین 1367
22- منیجر،جان مایر،وایتز من،رشد وشخصیت وبهداشت روانی، نظیری،عشرت(مترجم) انتشارات انجمن واولیا و مربیان 1369
23- موئل، بیداری وجدان کودک ناسازگار،شجاع رضوی، محمد رضا( مترجم) انتشارات آستان قدس رضوی 1367
24- وال پور، ایرج روان شناسی سازگاری تهران، 1360
25- بهمن،بهمنی،مقایسه تحصیلی وسازگاری اجتماعی دانش آموزان مدرسه ابتدایی واجد فاقد پدر شاهد وغیر شاهد شهر تهران (پایان نامه)
سازگاری اجتماعی
سازگاری اجتماعی به عنوان مهم ترین نشانه سلامت روانی، از مباحث مهمی است که توجه جامعه شناسان،روان شناسان، روان کاوان، و به ویژه مربیان را طی دهه های اخیر به خود جلب کرده است. پیش از آنکه روان شناسی و روانکاوی در دنیای ناشناخته درون انسان به کاوش بپردازند و پیش از آنکه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباطهای اجتماعی شناخته شود. اغلب ناسازگاری ها و رفتارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی و علت های نامعلوم نسبت داده می شد. و به جای هر نوع درمان و کمکی به فرد، صرفا از راه مجازات های غیر عادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می داشتند. تردیدی نیست که انواع بزهکاریها و جرائم اجتماعی، ریشه در نابسامانی های روانی دارد که آن نیز اگر عامل بیولوژیک داشته باشد. معلول محیط ناسالم اجتماعی است (مینجر، 1369)
مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن، از جمله مسائلی است که طی قرون و اعصار، مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه های اخیر از دیدگاه مکاتب کاردکرد گرایی ساختی ، معتقد است که اجزاء دوام و بقاء جامعه را موجب می شود در این دیدگاه خانواده سازمانی اجتماعی و متشکل از افراد است که در رابطه با هم هستند. این سازمان کارکردهایی دارد که به بقاء اجتماع کمک می کند (ادیبی ،1385)
پارسونز که یکی از طرفداران این مکتب است اعتقاد دارد جوامع انسانی به سمت و سویی حرکت می کند. صاحبنظران بر این باورند از بین اعضای خانواده آنکس که در تربیت کودک نقش اساسی و مهمی بر عهده دار ، مادر می باشد. علت امر شاید این باشد که همان ابتدا طفل بیشترین کنش و واکنش عاطفی خود را با مادر برقرار می کند
در واقع هسته اصلی احساس امنیت و اعتماد یا عدم اعتماد در کودک رابطه اولیه وی و مادرش سرچشمه می گیرد در صورتی که این روابط ناسالم و نادرست باشد ، احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می افکند
بی توجهی های طولانی بدرفتاری و محرومیت از صحبت ها در ابتدای زندگی منجر به ناسازگاری های موقت و گاهی طولانی در کودک می شود (ماسن ، 1367)
سازگاری ، مسئله ای که مخصوص انسان نمی باشد هر موجود زنده ای به فراخور حال خود ، به اقتضای طبیعت و مرحله تکاملی که بدان دست یافته است، ناچار است به طریقی که متضمن حفظ حیات و بقای اوست، خود را با محیط پیرامونش سازگار کند ، به دلیل اینکه در فرایند سازگاری وجوه اشتراک زیادی بین انسان و حیوان وجود دارد
بخش عمده ای از دانش ما درباره فرایند سازگاری زیادی بین انسان ها و حیوان وجود دارد. بخش عمده ای از دانش ما درباره فرایند سازگاری در استان به تحقیقاتی که درباره حیوانات به عمل آورده است مبتنی می باشد. هر چه از نردبان تکامل بالاتر می رویم قابلیت انعطاف و یادگیری واکنش های عزیزی او را کاملا تحت شعاع قرار داده سات . انسان باید به استثنای واکنش های بازتابی ائلیه همه چیز را بیاموزد و به ویژه اعمال و رفتاری که وی سازگاری با محیط اجتماعی بکار می گیرد (والی پور، 1363)
انسان در بسیاری از امور زندگی اجتمایع، باس ایر افراد جامعه در ارتباط است او باید برای ادامه حیات و تامنی حوائج خود به زندگی گروهی تن در دهد و با دیگران بیا رسیدن به هدف های مشترک تشریک مساعی کند . در چنین شریطی و در رابطه باس ایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید به نوعی سازگاری رضایت مبخش دست یابد به همین دلیل سات که مشکلات و موانع آدمی ،از حیات اجتماعی او مایه می گیرد. به این ترتیب مفهوم سازگاری، از نظر آدمی یعنی سازگاری اجتماعی ، حتی برای ارضاء نیاز های زیستی ، انسان خود را با وضع اجتماعی و شرایطی که ساخته دست انسان است رو به رو می بیند. مقررات، توقعات، ارزشها، رقابت ها، همکاریها، کارشکنی هاموانع و عوامل و واقیع هایی از این نوع که او را در راه تامین خواستهایش هیچ گاه تنها نخواهد گذاشت
گر چه به درستی بین سازگاری و ناسازگاری حد و مرز مشخص و معینی نمی توان یافت حالات بینابین این دو حالت بسیار زیاد است، فرایند سازگاری و ناسازگاری را باید خط پیوسته ، طولانی و مندرج تجسم نمود که نقطه آن درجه ای از ناسازگاری را بیان می کند
در خط مفوض، از ناسازگاری شروع نمود و بعد به درجات میانه و سپس در پایان خط، با سازگاری کامل با محیط می رسیم که مقصود و عنایت همه افراد بشر است (والی پور 1363)
سازگاری را این طور تعریف می کند، منظور از سازگاری انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است که حداکثر خویشتن داری را همراه با رفاه اجتماعی ، ضمن رعایت حقایق خارجی پذیر می سازد. به این ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن به جماعت نیست (راجرز 1357)
سازگاری به معنی شناخت این حقیقت است که هر فرد باید هدف های خود را با توجه به چهار چوب های اجتماعی و فرهنگی مطابق نماید. آن دسته از پاسخ های موجود زنده که باعث سازگاری موثر و هماهنگ او با موقعیتی که در آن گرفته است از پاسخ های موجود زنده که باعث سازگاری موثر و هماهنگ او با موقعیتی که در آن گرفته است می شود تعلیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط گویند ( مان ، مترجم ساعتچی 1364)
شعاری نژاد (1364) در کتاب خود می گوید، سازگاری عبارت است از
1- عمل برقراری یک رابطه روان شناختی رضایت بخش میان خود و محیط
2- عمل پذیرش رفتار و کردار مناسب و موافق محیط و تغییرات محیطی
3- سازگاری موجود زنده با تحریکات درونی و بیرونی
روان شناسان به طور سنتی، سازگاری را ویژگی هایی از شخصیت بهنجار تلقی کرده اند که به خود کمک می کند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار نماید . یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند جایگاهی در جامعه برای خود به دست آورد
روان شناسان بسیاری معتقدند اگر اصطلاح سازگاری در معنی همنوایی با اعمال و اندیشه های دیگران تلقی شود، چنان باری از تلویحات منفی خواهد بود که دیگر نمی تواند توصیفی از شخصیت سالم به دست دهد. آنان بیشتر به ویژگی مثبتی مانند فردیت آفرینندگی و شکوفایی استعدادهای بالقوه تاکید دارند (الکینسون، ج دوم، 1368)
اگر می توانستید بر پایه ضوابط معتبر علمی درجه سازگاری افراد جامعه را اندازه گیری و سپس در یک منحنی توزیع پیاده کنید به احتمال قوی منحنی طبیعی به دست می آوریم
به این ترتیب که در یک طرف منحنی، اقلیت کوچکی خیلی ناسازگار و در طرف دیگر منحنی اقلیت کوچکی وجود خواهد داشت و در میان آن دو گروه اکثریت افرادی وجود دارند که از سازگاری طبیعی برخوردارند (والی پور 1363)
نقش مادری و اهمیت روابط متقابل مادر – کودک
مهم ترین مسئله ای که در اشتغال زنان باید مورد توجه قرار بگیرد وجود نقش های متعددی است که زنان باید به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده به عهده گیرد نقش هایی که در جامعه ما به صورت سنتی به آن نگریسته می شود و بعضاً با نقش مدرن زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است وقتی زن ها نقش های زنانه را کنار می گذارند و فعالانه در زندگی اجتماعی شرکت می کنند، نه تنها از طریق سیستم اجتماعی تشویق نمی شوند بلکه در داخل جامعه زنان نیز مورد حمایت قرار نمی گیرند
مادرانی که امکان دستیابی به شکل مناسب را ندانرد اغلب دچار یاس شده و در خانه مانند مشکلات عاطفی فرزندان حضور فعال زنان در بازار کار، تا حدی به ارگانیزم بدنی و روحی انان لطمه وارد می سازد در این میان کودکان وضع اسف بارتری دارند
نخستن تماس های روحی و جسمی نوزاد با فردی است که در دوران شیر خوارگی مراقبت از او را به عهده می گیرد و این فرد معمولا مادر است (کارمل 1984)
روشی که مادران در قبال پاسخگویی به نیاز های نوزادان اتخاذ می کنند متفاوت است . ممکن است صبورانه و گرم، باشند و خشن و عاری از حساسیت و بی تفاوتی باشد . از دیدگاه علم و تربیت، برخوردهای اولیه مادر و کودک به هر کیفیتی که باشد نقطه ای است تولد روانی کودک از آنجا آغاز می شود
اشتغال زن
یکی از مشکلاتی که زنان در همه جوامع با آن درگیر هستند، مسئولیت پرورش فرزندان و اداره امورخانه می باشد به واسطه این مساله آنان امکان دسترسی به تخصص ها و آگاهی های سطوح بالاتر را کمتر دارند و همچنین زمانی را که می توانند در شغل و حرفه خود مصرف نمایند محدود می باشد . بنابراین به مشاغلی روی می آورند که هم نیاز به تتشخیص بالا نداشته باشد و هم وقت کمتری را بیرون از خانه صرف کنند
آنان نسبت به مردان از اوقات کمتری برخوردارند زیرا به محض تمام شدن وقت کار بیرون رود را به منزل می رسانند تا به مراقبت خانه و فرزندان بپردازند
در بخش عظیمی از ادبیات جامعه شناختی، دست کم تا همین اواخر کار بدون دستمزد یعنی کار انجام یافته بدون پرداخت مستقیم و خارج از محدوده یک شغل خاص هرگز مورد ملاحظه قرار نگرفته است. به طور تخمینی کار در خانه معادل یک سوم مجموع تولید سالیانه یک اقتصاد مدرن ارزش دارد. همنشینی زنان بیکار در خانه یعنی تمرکز بر حفظ خانه و بزرگ کردن فرزندان قبل از صنعتی شدن، در زمانی که خانه یک واحد تولیدی بود اهمیت چندانی نداشت. بخشی از زنان متاهل و عملا زنان مجرد از آغاز صنعتی شدن در اشتغال فردی شرکت داشتند ولی بسیاری از زنان از محیط خانه محروم شدند از اوایل قرن بیستم به بعد مستخدمین تنها به وسیله اقلیت کوچکی که به استخدام کارهای خانگی در می آیند ولی زن مستخدم در اختیار تمامی مردان است ( خوش تقاضا 1375)
قبل از شهرنشینی بسیاری از زنان وظایف متعددی را مضاعف بر مراقبت از بچه ها و کارهای معمولی خانه انجام می دادند، کاشتن گیاه در مزرعه ، مراقبت از گوسفند ها و بزها و دیگر حیوانات، عقیده نان و ذخیره سازی غذا، نظافت و غیره از جمله کارهای زنان بوده وظایف زن ها اغلب با وظایف مردان به صورت نزدیکی هماهنگ می شد و خانواده یک واحد تولیدی یک پارچه را تشکیل می داد
به طور آماری زنان یک بخش عمده ای از جایگاه کاری را دارند، در آغاز قرن بیستم نزدیک به یک سوم زنان انگلستان در نیروی کار مشارکت داشتند، در دهه 1980 این میزان به 40% نیروی کار رسید البته در اروپا به عنوان کل در سال 1983 54% زنان در نیروی کار مشارکت داشتند (لافر، 1378)
بین دو جنگ جهانی تعداد زنانی که صرفاً خانه دار بودند در اروپا به اوج رسید گرچه برای زنان مجرد اشتغال در مشاغل امری عادی بود اکثریت زنان متاهل در آن زمان کار نمی کردند در هر دو جنگ مذکور به اشتغال دعوت شدند تا جای مردان را که به نیروهای مسلح پیوسته بودند پر کنند. بعد از جنگ جهانی اول مردان مجدداً جای زن ها را گرفتند ولی پس از جنگ جهانی دوم این جایگزینی چندان دقیق صورت نگرفت
رشد اشتغال زنان از آن زمان با گسترش مشاغل خدماتی ارتباط نزدیکی داشته است. آنان به صورت نامتناسبی در بخش خدمات متمرکز شدند بازار اولیه کار شامل شرکت های بزرگ صنایع اتحادیه ای یا مؤسات دولتی است. در این بخش کارکنان مزدهای نسبتاً بالایی دریافت می نمودند و از امنیت شغل خوب و امکانات = برخوردار بودند (ابراهیمی، 1372)
بازارهای کار ثانویه شامل شکل های باز اشتغال است که بی ثبات بوده و امنیت شغلی و دستمزد در آنها پایین و فرصت های معدودی برای = وجود دارد و نیز شرایط کار اغلب نامناسب است، آرایشگری، خرده فروشی، نظافت و بسیاری از کارهای خدماتی دیگر که توسط زن ها انجام می شود در این مقاله جای می گیرد (ابراهیمی، 1372)
همچنین تمرکز زن ها در کار پاره وقت بیشتر از مردها است. از بین بردن عقاید قالبی مرتبط با تقسیم کار در خانواده، آن چنان که زن و مرد هر دو بتوانند در صورت اشتغال زن به کارهای خانه بپردازند. این امر مستلزم ارزش زدایی در کارهای خانه خواهد بود
بدین معنی که هیچ کاری پست و دون شان شناخته نشود و مرد از الگوی توضیح وظایف در خانه انصراف یابد (سفیری. 1375)
زنان در جامعه ما به عنوان مادر نقش های مختلفی در جامعه دارند که شامل: نقش ها در تغذیه رشد : جهت پرورش انسان به ویژه در دوران کودکی نیاز به مراقتب های ویژه می باشد که این امر خطیر، در درجه اول به عهده مادران می باشد و مراحل آن از قبیل از تولد بچه در دوران جنینی، بعد از تولد نوزاد در دوران شیر خوارگی، زمان خردسالی و ; می باشد، و نقش زن در ارتباط با چنین امر حیاتی است
نقش زن در تعلیم و تربیت
از لحظه تولد، نوزاد با مادر و سپس با محیط اطراف خود آشنا شده و در حقیقت زمینه برای یادگیری آماده می گردد و نقش زن در ارتباط با چگونگی شکل گیری شخصیت کودک و پذیرش او برای مسئولیت های آینده در جامعه می توان گفت به مقدار زیاد بستگی به دروان رشد، در مراحل اولیه زندگی و یا به اصطلاح در تحصیللات ابتدایی و سپس در این دوره و در نهایت در دوره متوسطه دارد که خانواده هایی که نقش زن در این مراحل در تعلیم و تربیت به درستی انجام می پذیرد، با مساعد شدن زمینه، فرزند خانواده با داشتن آمادگی کافی از جنبه های جسمی و روحی و تربیتی به سمت آموزش های عالی هدایت می گردد و شانس رسیدن به مراحل عالی علمی بیشتر نصیب کسانی می گردد که نقش زن به عنوان مادر توانسته باشد پاسخ گوی انتظارات جامعه باشد (صدیقه مسعودیان، کارشناس علوم اجتماعی)
بررسی ها نشان می دهد مادرانی که برای مدت طولانی با گرمی و محبت به کودکانشان از پستان خود شیر داده اند، بیش از همه فرزندان سازگاری داشته اند، همچنین پسران و دخترانی که از پستان مادری سرد و کم صحبت شیر خورده اند، اغلب دارای مشکلات رفتاری بوده اند (پارسا، 1371)
ماسن و همکاران (1990) می نویسند: ارتباط عاطفی بین مادر و کودک سبب می شود که طفل به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد. این تعامل های بین مادر وکودک سرمایه ای از امنیت عاطفی برای کودک فراهم می کند که بنیان روابط آینده او با دیگران و با والدینشان را پایه ریزی می کند
نبودن کنش های عاطفی، مخصوصاً در سه سال اول زندگی، اثر خاصی روی شخصیت طفل می گذارد. این گونه اطفال از نظر عاطفی، گوشه گیر هستندو نمی توانند پیوند های دوستی با بچه های دیگر با فرد بالغ به وجود بیاورند و درنتیجه از لذت دوستان واقعی محروم می باشند. قصد می رود که این امر بیشتر از همه به علت سخت جوشی این گونه کودکان باشد (بالبی، 1359)
هم چنان که می دانیم اریکسون رشد روانی – اجتماعی معتقد به رشد اعتمادیابی اعتمادی در کودک است که منشاء آن را عدم کنش های طبیعی بین مادر و کودک می باشد. (ماسن، 1367)
یک زن در خانواده به عنوان یک مادر مسئولیت سنگینی دارد. از آن جهت فرزند جزئی از وجود مادر است، باید او را حفظ کرده در سلامت جسمی و روانی اش کوشید و همین کوشش در سلامتی فرزند خود مستلزم وقت فراوان است
مادران در کتاب خود تحت عنوان «زن و خانه» می نویسد: زن در دنیای جدید باید به تمام معنا بانوی خانه و مدیر خانواده باشد و سطح زندگی مادی و معنوی نسل آینده را با تعلیم و تربیت مناسب و با رعایت اصول بهداشتی بالا برد ( حقانی، 137)
تاثیرات و نارسائیهای خانواده به ویژه مادر را به قرار زیر خلاصه کرده است، عقب ماندگی در حرف زدن، بازماندگی و معلولیت رشد جسمی، پایین آمدن هوشبهر، کمبود پاسخ های عاطفی ، ضعف تعادل حرکتی، پرخاشگری و بی دقتی (بولیایی 1352)
کودکانی که در خانواده های سرد بی مهر متولد می شوند، کودکانی کمرو و خجالتی و ناموفق بار می آیند. محبت یا مهر اصیل، مهمترین نیازهای کودکان است. کمبود مادری می تواند موجب عقب ماندگی کودکان شود، پاسخ دهی شفاهی والدین به کودک خردسال باعث تنظیم و هماهنگی رفتار اجتماعی کودک می گردد( قاضی، 1369)
منشاء بسیاری از شرارتها و جنایت های کودکان و نوجوانان، کمبود محبت است بسیاری از خودکشی ها و ناکامی ها به مناسبت عدم احساس محبت است. منشاء بسیاری از فرارهای کودکان از خانواده، با همه عواقب نابهنجارش، این است که کودک خود را در خانواده تنها می بیند و کسی با او در تماس عاطفی نیست . همچنین کودکی که والدینش اشتغالات بسیار دارند و در کارش دخالت نمی کنند، احساس نا امنی می کند (موئل، 1367)
جدا افتادن کودک از مادر در دهه شیر خوارگی، عدم وجود امن و شرایط اطمینان بخش برای او یا فقدان فرصت لازم بریا پاسخ گویی به نیاز های عاطفی وی، نبودن ارتباط عاطفی، جسمی و بیانی بین نوزادان و مادر از جمله عواملی است که به مراتب بیش از صدمات بدنی وآسیب مغزی بر عقب ماندگی ذهنی و اجتماعی کودک و عدم تعادل عاطفی او اثر می گذارد، زیرا تمایز بین ادراکات حسی از راه ارتباط نوزاد با بزرگسال (مادر) استنباط می شود و تمایلات نقش دهنده نیاز ها را در او بیدار می کند
متاسفانه در بیشتر موارد این موضوع ناشی از عدم احساس مسئولیت خانواده به خصوص مادر است . به مادرانی که به علت اشتغال در خارج از خانه از همان هفته های اول که فرزندشان نیازمند به برقراری ارتباطات عاطفی و حسی با آنان است ساعت ها و گاه روزها و هفته ها او را از تابش جود خود محروم می سازند ( قاسمی، 1369)
مادرانی که اوقات زیادی از وقت خود را خارج از خانه می گذارند باید فرزند خود را به دیگران بسپارد که معمولا مهد کودک ها این وظیفه را به عهده می گیرند در این مهد ها اغلب مربیان آمادگی آگاهی لازم را برای نگهداری کودکان کسب نکرده اند و حتی به فرض که چنین باشد نمی توانند جایگاه عاطفی مادر را برای کودک پر کنند مسلماً عاطفه و محبت مادر به فرزندش بیش از دیگران است بسیاری از امر و نهاد ها و نصایح مادران در پوشش عاطفه آنان نافذ است . اگر مادر فرزندان خود را به کانون هایی که فاقد این ویژگی است تحویل دهد، امیدی بر تربیت و ردش مطلوب آنان نیست ساعت ها دوری فرزند از مادر، از میدان جاذبه آن دو خواهد کاست و در برخی از موارد با طولانی شدن این مدت احساس غربت و بیگانگی بین آن دو را بیشتر می کند و چنین کودکانی مسلما آن گونه که ما می خواهیم سالم و متعادل رشد نخواهد کرد (مسعودیان، سال ؟)
جان بالبی در بررسی های طولانی و دقیق نوجوانان دریافت که محرومیت از مهر مادری از جمله جدایی طولانی از مادر علت عمده ای در پیدایش بزهکاری دارد . ولی او بر آنچه اصطلاحاً «منشأ بی عاطفه» نامید توجه نمود . یعنی ناتوانی در ایجاد روابط مشخص نزدیک با دیگران و بیشتر در کسانی دیده می شود که در دوران حساس کودکی دچار محرومیت از مراقبت مادرانه بوده اند (فدایی، 1372)
آزمایشی های مارگرت هارلو نشان داد که بچه میمون اگر چه از مادر تغذیه می کرد اما در هنگام ترس ونا امنی به سوی مادر پارچه ای پناه می برد و این نشان دهنده آن است که در وابستگی کودک به مادر، چیزی بیش از نیاز به غذا در کار است (ماسن و هکاران ، 1368)
همچنین تعامل میان مادر کودک بر رشد زبان و پاسخ گویی او نیز تاثیر دارد در تحقیقی که بر وی کودکان پرورشگاهی (بدون مادر) انجام گرفته، مشاهده شد که کودکان پرورشگاهی قبل از آغاز سخن گفتن بیش از کودکان عادی گریه می کنند لی ازبه وجود آمدن صداهایی که سایر کودکان در می آورند، عاجز و ناتوانند و این محققان مهم ترین علت این عقب ماندگی را عدم رابطه نزدیک بین مادر و کودک دانسته اند، به همان اندازه که ارتباط صحیح بین مادر و کودک اثر سازنده بر رشد و سخن گویی او دارد. رابطه غلط و رفتار نادرست مادر نیز اثرات نامطلوبی بر فرزندان دارد . مادری که کودک خود را لوس می کند و در هنگام صحبت کردن با او کلمات و جملات را مانند او کودکانه و با لحن او به کار می برد نه تنها باعث می شود که فرزندان در رشد تکلم عقب بماند، بلکه امکان پیدیش نارسائیهای زمانی از جمله لکنت زبان را در کودک فراهم می کند (روحانی 1343)
هارلوک (1983) معتقد است فقر اقتصادی مهم ترین عامل در برقراری رابطه غلط میان والدین و ودک است، فشار های زندگی روزانه در خانواده های فقیر، باعث می شود روابط کودک و مادر که در مورد توجه باشد
تعداد فرزندان در خانواده های فقیر بیشتر است چون فرهنگ و یادگیری آن ها اینگونه بوده است پس عده کودکان بیش از آن است که پدر و مادر وقت رسیدگی به همه آن ها را داشته باشند . حتی می توان ادعا کرد که شکست در مدرسه و افت تحصیلی هم در روابط مادر – فرزندی نهفته است
تحقیقات نشان می دهد، ترس کودکان از رفتن به مدرسه نیز بیشتر از کنش و واکنش مادر و کودک ناشی می شود . برای بسیاری از کودکان ورود به مدرسه همراه با جدایی از مادر و محیط گرم خانواده ناراحت کننده و اضطراب آور است . این امر که دختران در مقایسه با پسران بیشتر واکنش های ترس از مدرسه را نشان می دهند، شاید این باشد که دختران تمایلات بیشتری کنش و واکنش بین مادر و دختر که شامل وابستگی بیشتر و فرزند به مادر است ) توسط مادران ایجاد شده باشد (عظیمی، 1363)
اشتغال زنان در خارج از خانه
آمار نشان می دهد زنان بخش عمده ای از جایگاه کاری را دارا هستند. در آغاز قرن بیستم نزدیک به یک سوم از زنان انگلستان در نیروی کار مشارکت داشتند، در دهه 1980 این میزان با 40% نیروی کار رسید. در اروپا در سال 1982، مجموعاً 54% زنان در نیروی کار مشارکت داشتند
بین دو جنگ جهان یتعداد زنانی که صرفا خانه دار بودندف در اروپا به اوج خود رسید . اگر چه برای زن های مجرد، اشتغال امری عادی بود،اکثریت عمده ای اززنان متاهل در آن زمان کار نمی کردند
در هر دو جنگ، زن ها به اشتغال دعوت شدند تا جای مردان را که به نیروی مسلح پیوسته بودند پر کنند . بعد از جنگ جهانی اول، مردان جای زن ها را گرفتند ولی پس از جنگ جهانی دوم این جایگزینی چندان دقیق صورت نگرفت. رشد اشتغال زنان از آن به بعد با گسترش مشاغل خدماتی ارتباطی نزدیک پیدا کرد . این تمرکز در مناسب مدیریتی یا حرفه ای نبود، بلکه فقط زنان وارد بازارهای کار ثانوی شدند (گایدن 1989)
بازار کار اولیه شامل شرکت های بزرگ،صنایع اتحادیه ای یا موسسات دولتی است . در این بخش کارکنان، مزدهای نسبتاً بالایی دریافت می کنند و از امکانات شغلی و ترفیعی خوبی برخوردارند. بازارهای کار ثانوی شامل شکل هایی از اشتغال است که بی ثبات بوده و امنیت شغلی و دستمزد در آنها پایین و فرصت های معدودی برای ترفیع وجود دارد و نیز شرایط کار اغلب نامناسب است. آرایشگری، خرد، فروش نظافت و بسیاری از کارهای خدماتی دیگر که توسط زنها انجام می شود، در این مقوله جای می گیرد
همچنین تمرکز در کار پاره وقت به مراتب بیشتر از مردهاست . زنها 90% از کارکنان پاره وقت را تشکیل می دهند، حدوداً از تمامی زنان شاغل در اشتغال مزدی پاره وقت قرار دارند و همچنین زنان بخش مهمی ازاقتصاد غیر رسمی را نیز پوشش می دهند
تحقیقات نشان می دهد که اشتغال مادر اثرات مثبتی به همراه دارد . کودکی که در خانواده ای زندگی می کند که مادر شاغل است شاهد روابط مثبتی بر برابری بیشتری میان والدین خواهد بود . از افراد خارج از خانه توجه بیشتری می بیند و در خانه با مقایسه با سایر کودکان مسئولیت های بیشتری خواهد داشت (هافمن و نای 1974)
کودکان مادران شاغل در مقاسه با کودکان مادران خانه دار غالباً از سازگاری شخصیتی – اجتماعی بهتری در مدرسه برخوردارند. در مورد مفهوم جنسیت عقاید معقولانه تری دارند و در فعالیت های زن و مرد عقاید قالبی کمتری دارند (هافمن، 1979و هوستون 1983). مادران شاغل که معتقد بودند دیگران می توانند از فرزندشان مراقبت کنند، فرزندانی داشتند که از لحاظ دلبسته ایمنی بودند و در عین حال فرزندان مادران غیر شاغلکه اعتقاد داشتند کودک نیاز به مراقبت خاص مادری دارد نیز دلبسته ایمنی بودند. اینکه کودک چند نوع دلبسته ایمنی بودند اینکه کودک چند نوع دلبستگی به مادرش داشته باشد ارتباطی به شاغل بودن مادر ندارد . بلکه بیشتر به هماهنگی بین نظر مادر در مورد مادر بودنش و وضعیت شغلی اش مربوط است (هاگ 1980)
همه روزه مادران بیشتری به اشتغال در خارج از خانه روی می آورند. در آمریکا قریب 5 میلیون مادر شاغل با کودکانی زی 5 سال وجود دارد و تعداد آنها رو به افزایش است با توجه به نتایج حاصل از پژوهش در زمینه وابستگی کودک و مزایای برخورداری از یک محیط انگیزنده در نخستین سال های زندگی الزام است روند جامعه را بر نسل های آینده بررسی کنید
مادران شاغل ترتیبات گوناگونی را برای نگهداری کودکانشان به کار می گیرند . اکثر آنان هنگام کار، کودکان پیش دبستانی خود را تحت مرقبت یک پرستار یا یکی از خویشان خود قرار می دهند و بقیه آنها را به مهد کودک می سپارند. روشن است که تاثیر اشتغال مادر بر رشد کودک است . پژوهش در این زمینه بر دو حوزه گسترده متمرکز شده است
1- اثرات عمومی داشتن مادر شاغل در مقایسه با مادر تمام وقت بر کودک
2- اثر مراقبت فردی در مقایسه با مراقبت گروهی
به نظر می رسد دختران بیشتر از پسران از داشتن یک مادر شاغل بهره می برند . دخترانی کهمادر شاغل دارند، نسبت به دخترانی که مادر غیر شاغل دارند، از خود بسندگی سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بیشتری برخوردارند و تمایل بیشتری به اشتغا نشان می دهند (تکینسون، ج اول ص 145)
نتیجه تحقیقی که در ایران به منظور بررسی عوامل موثر در سازگاری پسران انجام شده است نیز نشان داد که رابطه معناداری وجود ندارد اما بین وضعیت اشتغال مادر و رضایت مادر از کار خود به سازگاری پسران رابطه معنی داری وجود دارد (احمدی ، 1369)
تحقیقات دیگر نشان می دهد که دختران مادران شاغل امید های بیشتری به موفقیت و تحصیل دارند و می خواهند که خود حرفه ای داشته باشند . این الگو به خصوص مشخصه دختران مادرانی است که از شغل خود و مادر بودن خود هر دو راضی هستندو برای کودک خود سرمشق زنی را ارائه می دهند که به خوبی از عهده بچه داری و شغل خارج از خانه بر می آید (هافمن، 1979)
پژوهش در زمینه اشتغال مادر روی کودک بر دو حوزه عملکرد متمرکز شده است
1- اثرات عمومی داشتن مادر شاغل با مقایسه با مادر تمام وقت
2- اثرات مراقبت فردی در مقایسه با مراقبت گروهی (اتکینسون و دیگران)
ما قصد وارد شدن در حوزه اخیر را نداریم و بیشتر به بحث درحوزه اول خواهیم پردخت ابتدا برخی نظرات درباره اشتغال مادر بر کودک را یادآور شده و سپس پژوهش های انجام شده را مرور خواهیم نمود . اگر چه نظرات هم اکثراً حاصل تحقیقات علمی وبده که توسط افرادانجام شده و کمتر از دیدگاه تئوریک بحث شده است . بنابراین انتظار می رود قسمت اول و دوم این بحث تداخل زیادی با هم داشته باشند
درس ال 1934 ماتیوز اولین پژوهش را در مورد رفتار والدین و شرایط خانواده منتشر کرد . این پژوهش روی 2000کودک که فهمی مادران شاغل و نیمی مادران خانه دار داشتند انجام شد . او گزارش کرد که درصد بالایی از بچه های مادران شاغل لباس های کثیف در مدرسه می پوشند ، رفتارهای شتاب آمیز در خانه داشتند و به سویله مادران خود سرزنش ده بودند و بعضی اوقات صبحانه شان را خودشان تهیه میکردند ، بر خلاف انتظار ، پدران آنها کمتر فعال بوند و مسئولیت کمتری برای مراقبت از خانه و بچه ها به عهده میگرفتند با آنها بازی میکردند، اگر چه ماتیوز نتوانست تغییرات اجتماعی را که اتفاق افتاده ببیند اما انتظار رشد های آینده را در مدل های پژوهش به وجود آورد. تحول پژوهش های انجام شده در آنی زمینه را به سه دوره می توان تقسیم کرد : دهه 1950، 1960، 1970 (ماسن، 1983) کنترل های سخت سالهای آخر دهه 50 و ;
سازگاری اجتماعی و تاثیرات اشتغال بیشتر متوجه به دختران است دختران مادرانی که اهاف بالایی دارند اهداف بالای خواهند داشت زیرا مادانشان سر مشق خوبی برای تشویق حس استقلال در آنن خواهند بود. (ماسن و همکاران 1368، ص 592)
به هر حال اشتغال مادر،باید به همراه داشتن درآمد بیشتر برای خانواده ، عزت نفس بالاتر برای مادر و عقاید قالبی کمتر در مورد نقش زن و مرد الگوی نفس مثبت بیشتر، فوایدی را هم برای پسران و هم دختران درس ال های بعدی زندگی شان خواهد داشت (اسکار، فیلیپس، 1989)
بنابراین با توجه به رشد روز افزون اشتغال زنان به کار خارج از منزل به ویژه در کشور ما این مسئله امری نسبتاً تازه است لازم است تا هر چه بیشتر تاثیرات مختلف اشتغال زنان بر روی ساخت و کارکرد خانواده، روابط والدین با یکدیگر روابط والدین با کودکان سازگاری است. تاکنون تحقیقات بسیاری در خارج از کشور درزمینه اشتغال مادر بر سازگاری کودکان انجام شده است و به نتایج همسو و گاهی متفاوت رسیده اند محقق نیز بر آن شده است تاتاثیرات اشتغال مادر را بر سازگاری اجتماعی دختران بررسی و سپس مقایسه نماید تا در نهایت اگر بر فرزند شان نباشد و اگر اثرات منفی را پیدا کرد و به دنبال رفع علل و عواقب باشد
بحث در مرود اشتغال مادر و اثرت آن با فراز نشیب هایی زیاد همراه بوده است و دیدگا ههای موافق و مخالف بسیاری درباره آن مطرح شده است . تحقیقات انجام شده در این زمینه به نتایج متفاوت و گاه متضادی رسیده اند
کلوت در 1995 به بررسی رابطه بی اشتغال مادر و بزهکاری پسران پرداخت
آنها توانسته اند تفاوتی بین پسر های بزهکار و غیر بزهکار در تفاوتهای شغل مادرانشان پیدا کنند (پایان نامه کارشناسی ارشد احمدی، عبدالجواد ، دانشگاه تربیت مدرس 1369)
مطالعات قبلی روی کودکان مدارس ابتدایی تا سال 1963 (رومان 1956، یارو و همکاران 1962 هافمن 1963) عموما تفاوت هایی را در سازگاری در ارتباط با وضعیت کار مادر گزارش کرده اند به هر حال نگر هشا ی مادر بهکار و خانه داری نشان دادند که داای اهمیت اند . بچه های مادران شاغل ناراضی ، علائم بیشتری از سازگاری نامطلوب نشان دادند (هافمن 1963) به طور مشابهی، بچه های مادران غیر شاغل ناراضی، مادران شاغل راضی یامادرن غیر شاغل راضی نشان دادند (یارو 1961 یارو و همکاران 1992)
عوامل موثر در سازگاری اجتماعی