پروژه مقاله بیع شرط تحت pdf دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه مقاله بیع شرط تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله بیع شرط تحت pdf
مقدمه
فصل اول: بیع شرط در فقه شیعه
بخش اول: بررسی معنای بیع الخیار
بخش دوم: تحلیل صحت بیع شرط
بخش سوم: ادله صحت
فصل دوم: بیع شرط در قوانین موضوعه
بخش اول: بیع شرط در قانون مدنی
بخش دوم: بیع شرط در قانون ثبت
بند اول: شرح و بررسی ماده 34 قانون ثبت مصوب 1386
بند دوم: مقایسه ماده 34 قانون ثبت مصوب 1386 با ماده 34 اصلاحی 1351
نتیجهگیری
پینوشت
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله بیع شرط تحت pdf
1-قرآن کریم
2- ابن بابویه، ابوجعفر محمدبن حسین مشهور به صدوق(بیتا)، من لا یحضر الفقیه، تصحیح و پاورقی علیاکبر غفاری، جماعه المدرسین فیالحوزهالعلمیه، قم
3- ابن حزم اندلسی، ابیمحمدبن احمدبن سعید(بیتا) ، المحلی بالآثار، دارالجلیل و دارالافاق الجدیده، بیروت
4-ابوداوود، سلیمان بن اشعث سجستانی ازدی (بیتا)، السنن، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، داراالفکر، بیجا
5- اصفهانی،محمد حسین(1418ق)، حاشیه المکاسب، به تحقیق عباس محمد آل سباع، بدون انتشارات
6- امامی، حسن (1362)، شرح قانون مدنی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران ج1، چ
7-انصاری، مرتضی بن محمد امین(1420ق)، کتاب المکاسب، تحقیق لجنه تحقیق تراث الشیخ الاعظم، قم
8- بیهقی، ابوبکر احمدبن حسین بن علی(1414ق)، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، مکتبهدارالباز، مکه مکرمه
9- جعفری لنگرودی، محمد جعفر(1385)، ترمینولوژی حقوق، انتشارات گنج دانش،تهران
10-حائری شاهباغ، سید علی(1382)، شرح قانون مدنی، انتشارات گنج دانش، تهران، ج 1 و 2
11-حر عاملی، محمد بن حسن(1372)، وسائلالشیعه، به تحقیق موسسهی آلالبیت لاحیاء التراث، موسسهی آل البیت لاحیاء التراث، قم
12- حلّی، جعفربن حسن(محقق اول)، شرایع الاسلام فی الحلال الحرام، چاپ بیروت، ج 3
13- خمینی، روحالله(1368)، کتاب البیع، موسسه مطبوعاتی(1374ق) اسماعیلیان، قم
14- خویی، ابوالقاسم(1374 ق)، مصباح الفقاهه، به تقریر محمد علی توحیدی، مطبعه سید الشهدا، افست از روی چاپ نجف، المطبعه الحیدریه، قم
15-سبحانی، محمد حسین(1398ق)، نخبه الازهار فی احکام الخیار، مطبعه العلمیه، قم
16-طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن(1365)، تهذیب الحکام به تصحیح محمد آخوندی، دارالکتب الاسلامیه، قم
17- طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن(385-46ق)، الخلاف، موسسه النشر الاسلامی، قم
18-قانون مدنی با آخرین اصلاحیهها و الحاقات همراه با قانون مسئولیت مدنی(1389)، تدوین جهانگیر منصور، نشر دیدار، تهران
19-قوانین و مقررات ثبتی: ثبت اسناد و املاک، ثبت احوال، ثبت شرکتها و; (1387)، تدوین جهانگیر منصور، نشر دیدار، تهران
20- قمی سبزواری، علیبن محمدبن محمد(1379) ، جامعالخلاف و الوفاق به تحقیق حسین حسن بیرجندی، انتشارات زمینهسازان ظهور امام عصر(عج)، قم
21-کلینی، محمد بن یعقوب(1388ق)، الکافی، به تحقیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، تهران
22-کیائی، عبدالله(1384)، قانون مدنی و فتاوای امام خمینی(س)، انتشارات سمت، تهران، ج1
23- محقق اردبیلی، احمد(1403ق) ، مجمعالفائده و البرهان، جماع المدرسین فیالحوزهالعلمیه، قم
24- محقق حلی، جعفربن حسن (1371)، الرسائل التسع، به تحقیق رضا استادی، مکتبآیهالله العظمی مرعش، قم
25- میرزایی،علیرضا(1384)،قانون ثبت در نظم حقوقی کنونی، انتشارات بهنامی، تهران
26- میرزایی، علیرضا(1388)، حقوق ثبت کاربردی، انتشارات بهنامی، تهران
27-نائینی، احمد رضا(1386)، مشروح مذاکرات قانون مدنی، نشر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، تهران
مقدمه
فقها و به تبع آنان حقوقدانان برای بیع تقسیمات مختلفی ذکر کرده اند، اما در این میان بیع شرط کمتر مورد توجه قرار گرفته است و صرفاً برخی از فقها آن هم در بحث از خیار شرط به آن اشاره کرده اند. در حالی که اگر به فلسفه وجودی آن توجه کافی شود می تواند راهگشای بسیاری از معاملات شبهه انگیز و ربوی مانند قرض و رهن گردد. حتی تبیین دقیق آن می تواند نظام بانکی کشور را متقاعد کند که این معامله می تواند به عنوان یکی از سرفصل های قاعده عملیات بانکی بدون ربا باشد. در این رساله به تاریخچه قانونگذاری بیع شرط پرداخته شده است چرا که سرنوشت پر فراز و نشیب معاملات شرطی باعث شد تا از آن سوء استفاده هایی شود، لذا بیع شرط و معاملات با حق استرداد از لحاظ تاریخچه قانونگذاری دارای تحولات بسیاری می باشند. بیع شرط در سایر مکاتب فقهی و حقوقی نیز مطرح می باشد. در حقوق مصر بیع شرط زمانی عقدی صحیح بود اما در دوره قانونگذاری جدید مصر مجلس شیوخ مصر آن را ممنوع اعلام کرد اما این نوع معامله در حقوق فرانسه و لبنان و سایر کشورها رایج می باشد. ادله صحت این بیع عبارتند از روایات خاص این باب و اجماع و اصل صحت و سایر دلایل نفوذ و صحت شرط. این بیع دارای احکام و آثار خاص خود می باشد. از جمله اینکه : عقدی است لازم و تملیکی و رضایی که حق شفعه در آن جاری است. برای صحت بیع شرط علاوه بر شرایط عمومی صحت معاملات شرایط اختصاصی نیز لازم الرعایه می باشد شرایطی مانند : معلوم بودن مدت خیار فسخ، طول مدت خیار، معلوم بودن موضوع متعلق به خیار، مشروع بودن جهت در بیع شرط، منافی نبودن تصرف مشتری در مبیع. در بیع شرط خیار در سه مورد ساقط می شود : الف) شرط سقوط خیار بعد از عقد ب) انقضای مدت ج) تصرف بایع در ثمن. در بیع شرط ثمن از جایگاه به سزایی برخوردار است چرا که رد ثمن در این معامله شرط می شود. برای رد ثمن صور مختلف از سوی فقها مطرح شده است. همچنین ثمن دارای اقسامی می باشد مانند ثمن مقبوض و ثمن غیرمقبوض، ثمن معین و ثمن کلی. بیع شرط و معاملات با حق استرداد از یک فسخ می باشند چرا که در هر دو انتظار رد ثمن و استرداد مبیع هست. با این تفاوت که مطابق قانون ثبت معاملات با حق استرداد تملیکی نیستند. معاملات با حق استرداد خود دارای آثار و احکام خاص خود می باشد چرا که سلب اثر تملیکی از آنها موجب ایجاد تمایزاتی بین این نوع میگردد
فصل اول: بیع شرط در فقه شیعه
بیع در لغت، گاه به معنای فروش و گاه به معنای خرید آمدهاست و از واژگان متضاد بهشمار میرود. فقها و به تبع آن حقوقدانان برای بیع تقسیمات مختلفی ذکر کردهاند. اما در این میان بیع شرط کمتر مورد توجه قرارگرفتهاست و صرفاً برخی از فقها آن هم در بحث از خیار شرط به آن اشاره کردهاند. درحالی که اگر به فلسفهی وجودی آن توجه کافی شود میتواند راهگشای بسیاری از معاملات شبهه انگیز و ربوی مانند قرض و رهن گردد
بیع شرط در سایر مکاتب فقهی و حقوقی نیز مطرح میباشد. در حقوق مصر بیع شرط زمانی عقدی صحیح بود اما در دورهی قانونگذاری جدید مصر مجلس شیوخ مصر آن را ممنوع اعلام کرد اما این نوع معامله در حقوق فرانسه و لبنان و سایر کشورها رایج میباشد
بخش اول: بررسی معنای بیع الخیار
اصطلاح بیع الخیار در احادیث و در منابع به معنای اولیه یعنی بیع مشتمل بر خیار به کار رفتهاست، بدون آنکه به معنای ویژه یا اصطلاح خاصی دربارهی آن نظر باشد. برای مثال، در حدیث آمدهاست که فرمود : « المتبایعان بالخیار مالم یفترقا الابیع الخیار1» که در این حدیث و احادیث اینچنین « بیع الخیار» تنها به معنای بیع مشتمل بر خیار است
علی ایحال در فقه و شیعه قدما همچون شیخ طوسی2، بیع خیار را از دیدگاه امامیه دارای سهنوع میداند: 1-خیار مجلس، به این معنا که هر یک از طرفین تا وقتی که از یکدیگر جدا نشدهاند حق فسخ عقد را دارند. 2-در حال عقد شرط کنند که پس از انعقاد بیع خیار شرط میانشان وجود نداشته باشد. 3-در حال عقد مدت زمان مشخصی را قراردهند که در این مدت هر دو طرف در مدت زمان یادشده حق خیار دارند، در چنین صورتی (صورت سوم) عقد منعقد میشود، و هر دو طرف در زمان یاد شده حق خیار دارند مگر اینکه پس از عقد آن را بر خود لازم سازند. از جمله فقهای دیگر قاضیابن براج3 است که همین تقسیمبندی را با این تفاوت که نوع سوم را غیر قابل جریان در خیار حیوان میداند، نیز آورده است
اما با وجود این تقسیمبندی آنچه برای اصطلاح بیع الخیار تداول یافته از متقدمان به متأخران رسیده همان نوع سوم است. به همین دلیل منابع قدیم و جدید فقه تعریف یکسانی برای بیع الخیار ارائه کردهاند برای مثال تعریف شیخ انصاری اینگونه است: « بیع خیار عبارتاست از آنکه شخص چیزی را بفروشد و برای خود تا زمانی شرط خیار قراردهد، بر این مبنا که بتواند در این مدت ثمن را به خریدار بازگرداند و بیع را باز پس گیرد4»
متأخران نیز تعریفی مشابه از آن را تعریف کردهاند با این تفاوت که در منابع دورههای اخیر به تدریج اصطلاح « بیع شرط الخیار» جای خود را به واژهی « بیع شرط» دادهاست
بخش دوم: تحلیل صحت بیع شرط:
همانگونه که در تقریر امام خمینی(ره) آمده است مشخص میشود که به نوعی اعتقاد به غرور و جهالت این نوع بیع دارند
و باعث شدهاست که طرفداران بطلان چنین عقدی از این موارد برای اثبات بطلان استفاده کنند و طرفداران صحت بیع شرط نیز همین امر را مقتضی بحث از ادلهی صحت این بیع میدانند
برای مثال از مالک نقل شده است که مدت خیار در بیع خیار را بسته به موضوع و مبیع تعیین کردهاست. برای نمونه این مدت را در جامه دو روز، در مرکب یک روز دانسته است تا در این مدت مبیع آزمودهشود، اما افزون بر این مدت « هیچ خیری ندارد، زیرا غرر است5»
بنابراین اگر به نوعی ثابت شود که آنچه در بیع خیار رخ میدهد موجب غرر نیست و یا ثابت شود که به دلیل شرعی منع غرر در این مورد تخصیص خوردهاست، این خود معتقدان به صحت را کفایت خواهدکرد
ابن رشد پس از بیان مخالفان، یادآور میشود که صحت بیع خیار همانند سایر رخصتهای شرعی و از قبیل اتثنای بیع عریه از مزابنه و حرمت آن است6
امام(ره) نیز با توجه به همین نکته اشکال غرر را وارد میکند. متن سخن امام خمینی(ره) چنین است: «اشکال غرر و جهالت در بیشتر صورتها وارد میآید و آنچه نیز مشتمل بر تغرر باشد بر پایهی قواعد باطل است و از اینرو، باید در صحت آن دلیلی از اجماع یا اخبار خاص جست7»
به همین دلیل است که با وجود تسالم شیعه8 بر صحت بیع خیار باید به ادلهی آن نیز توجه شود
بخش سوم: ادلهی صحت