پروژه دانلود

آخرین مطالب

۴۱۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله در مورد اقتصاد آمریکا چگونه کار میکند تحت pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله در مورد اقتصاد آمریکا چگونه کار میکند تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله در مورد اقتصاد آمریکا چگونه کار میکند تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله در مورد اقتصاد آمریکا چگونه کار میکند تحت pdf :

اقتصاد آمریکا چگونه کار میکند

نیروی کار آمریکا در طول تکامل این کشور از جامعه ای کشاورزی به کشوری مدرن و صنعتی تغییرات بسیار اساسی ای کرده است.ایالات متحده تا اواخر قرن 19 کشوری عمدتا کشاورزی بود. کارگران غیر ماهر در اقتصاد ایالات متحده دستمزدهایی ناچیزی که تنها نیمی از دستمزد پرداخت شده به صنعتگران ماهر، استادکاران، و مکانیک ها بود دریافت می کردند. تقریبا 40 درصد از کارگران را کارگران کم مزد یا خیاط های کارخانه های لباس تشکیل می داد که معمولا در شرایطی سخت به زندگی خود ادامه می دادند. با زیاد شدن تعداد کارخانه ها، این بچه ها، زن ها، و مهاجرین فقیر بودند که معمولا برای کار کردن با دستگاه ها استخدام می شدند.
اواخر سده 19 و اوایل سده 20 رشد صنعتی چشمگیری را به دنبال داشت

. بسیاری از مردم آمریکا مزارع و شهرهای کوچک را برای کار در کارخانه هایی که برای تولید انبوه سازماندهی شده و متکی به کارگران نسبتا غیر ماهر بوده و دستمزدهای ناچیز پرداخت می کردند ترک گفتند. در چنین شرایطی بود که اتحادیه های کارگری به تدریج قدرت پیدا کردند. آنها سرانجام در محیط های کاری کارگران بهبودهای چشمگیری ایجاد کردند. آنها همچنین موجب تغییر سیاست های کشور آمریکا شدند؛ اتحادیه های کارگری که در اغلب موارد با حزب دموکرات همسو بودند، رای دهندگان کلیدی بسیاری از قوانین اجتماعی که از زمان معامله جدید (1) رئیس جمهور فرانکلین دی روزولت (2) در دهه 1930 تا دولت های کندی (3) و جانسون (4) در دهه 1960 به تصویب رسید را تشکیل می دادند.با وجود اینکه کار سازمان یافته تا به امروز هنوز نیروی سیاسی و اقتصادی مهمی به شمار می رود، نفوذ آن به میزان چشمگیری کاهش یافته. تولید اهمیت خود را نسبتا از دست داده و بخش خدمات رشد کرده است. امروز بخش فزاینده ای از نیروی کار آمریکا صاحب مشاغل اداری است تا مشاغل کارگاهی و غیر ماهر. اما در عین حال، صنایع جدیدتر به دنبال نیروی کار بسیار ماهری می گردد که بتواند خود را با تغییرات دائم در رشته کامپیوترها و فن آوری های جدید وفق دهد. تاکید در حال رشد بر سفارشی سازی و نیاز به تغییرات پی در پی در محصولات به منظور پاسخگویی به تقاضای بازار برخی کارفرمایان را بر آن داشته تا از سلسله مراتب افراط آمیز کاسته و در عوض به تیم های کارگران خود فرمان میان رشته ای تکیه کنند.
کار سازمان یافته که ریشه در صنایعی همچون فولاد و ماشین آلات سنگین دارد، در پاسخگویی به این تغییرات دچار مشکل بوده. کار اتحادیه ها از بعد از جنگ جهانی دوم رونق گرفت اما با کاهش تعداد کارگرهای استخدام شده در صنایع تولیدی سنتی، تعداد اعضای اتحادیه

ها نیز کاهش یافت. کارفرمایان در رویارویی با چالش های روز افزون رقبای خارجی کم درآمد، به دنبال سیاست های استخدامی انعطاف پذیرتری هستند تا از کارکنان موقت یا پاره وقت استفاده بیشتری کرده و بر برنامه های حقوق و مزایا که به منظور ایجاد روابط بلند مدت بار جهت سازماندهی اتحادیه ها و اعتصاب ها با تهاجم بیشتری مبارزه کرده اند. سیاستمداران که زمانی میل به مقاومت در برابر قدرت اتحادیه ها نداشتند امروز قوانینی به تصویب رسانده اند که پایگاه اتحادیه ها را بیش از این تضعیف کند. در همین حال، بسیاری از کارگران ماهر جوان تر اتحادیه ها را رویداد تاریخی ای می دانند که استقلال آنها را محدود می سازد. تنها در بخش هایی که عمدتا به صورت انحصاری عمل می کنند – مانند مدارس دولتی و عمومی – است که اتح

دیه ها ترقی داشته اند.
علی رغم تمام قدرت از دست رفته اتحادیه ها، کارکنان ماهر در صنایع موفق اخیرا از تغییرات به وجود آمده در محیط های کار خود بهره های فراوان برده اند. اما کارگران غیر ماهر در صنایع سنتی تر معمولا با مشکل روبرو هستند. دهه های 80 و 90 میلادی شاهد به وجود آمدن شکاف در حال گسترشی میان دستمزد کارگران ماهر و غیر ماهر بود. با وجود اینکه کارگران آمریکایی در اواخر دهه 90 دهه پر رونقی که مولود رشد اقتصادی قوی و نرخ بیکاری پایین بود را پشت سر می گذاشتند، بسیاری از آنها با بی اطمینانی به آینده می نگریستند.

استانداردهای کار

اقتصاددانان بخشی از موفقیت اقتصادی آمریکا را به انعطاف پذیری بازار کار این کشور نسبت می دهند. به کارفرمایان می گویند توان رقابتی آنها تا حدودی وابسته به داشتن آزادی برای استخدام و خاتمه خدمت دادن همگام با تغییرات بازار است. در عین حال، کارگران آمریکایی خود به طور عرفی متحرک هستند؛ بسیاری از آنها تغییر شغل را وسیله ای برای بهبود زندگی خود می بینند. اما از سوی دیگر، کارفرمایان نیز می دانند که امنیت کاری از مهم ترین اهداف اقتصادی کارگران است و اینکه کارگران بسیار ثمربخش تر خواهند بود اگر باور کنند که مشاغل آنها فرصت های پیشرفت بلند مدت در اختیار آنها می گذارد.
تاریخ کار آمریکا همواره شاهد تنش در میان این دو ارزش بوده – انعطاف پذیری و تعهد بلند مدت. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تاکید کارفرمایان بر انعطاف پذیری از اواسط دهه 80 میلادی بیشتر شده. شاید رابطه میان کارفرمایان و کارکنان به این دلیل ضعیف شده باشد. با این حال هنوز مجموعه وسیعی از قوانین ایالتی و فدرال از حقوق کارگران دفاع می کنند. بعضی از مهم ترین قوانین کار فدرال به شرح زیر است.

• قانون استانداردهای عادلانه کار (5) مصوب 1938 حداقل دستمزد و حداکثر ساعات کار را تنظیم، و همچنین مقرراتی برای پرداخت اضافه کاری و استانداردهایی برای

جلوگیری از سوء استفاده از کار کودکان تعیین می کند. این قانون در 1963 اصلاح شد تا از هرگونه تبعیض در تعیین دستمزد زن ها جلوگیری به عمل آید. کنگره حداقل دستمزد را مرتبا تعدیل می کند، اگرچه این مسئله معمولا از لحاظ سیاسی بحث انگیز است. بااینکه حداقل دستمزد در 1999، 515 دلار بود، تقاضای برای کارگر در آن زمان تا حدی رشد کرد که بسیاری از کارفرمایان – حتی آنهایی که کارگران غیر ماهر استخدام می کردند – دستمزدهای بالاتر از حداقل می پرداختند. برخی از ایالت ها حداقل دستمزدهای بیشتری دارند.

• قانون حقوق مدنی (6) مصوب 1964 می گوید کارفرمایان اجازه ندارند در امور استخدامی بر مبنای نژاد، جنسیت، دین، و ملیت اصلی تبعیض قائل شوند (این قانون اعمال تبعیض را همچنین در رای دادن و تامین مسکن ممنوع می سازد).• قانون سن و تبعیض در استخدام (7) مصوب 1967 از کارگران مسن تر در برابر تبعیض شغلی دفاع می کند.
• قانون بهداشت و ایمنی کار (8) مصوب 1971 کارفرمایان را ملزم به حفظ شرایط امن در محیط کار می نماید. به موجب این قانون، اداره بهداشت و ایمنی کار (9) اقدام به ایجاد استانداردهای مناسب برای محیط های کار، و بازرسی و کنترل اعمال و رعایت این استانداردها، و صدور احضاریه و جریمه برای متخلفین می نماید.

• قانون امنیت درآمد بازنشستگی کارمندان (10) استانداردهایی برای برنامه بازنشستگی کسب و کارها و سازمان های غیر دولتی تعیین می کند. این قانون در 1974 به تصویب رسید.
• قانون مرخصی خانوادگی و استعلاجی (11) مصوب 1993 متضمن مرخصی بدون حقوق برای زایمان، پذیرفتن فرزند، یا نگه داری از اقوام سخت بیمار است.

• قانون آمریکایی های معلول (12) که در 1993 به تصویب رسید حقوق شغلی افراد معلول را تضمین می کند.

حقوق بازنشستگی و بیمه بیکاری
در ایالات متحده، کارفرمایان نقش کلیدی ای در کمک به کارگران برای پس انداز بازنشستگی دارند. چیزی در حدود نیمی از افراد زیر استخدام بخش خصوصی و اغلب کارمندان دولت تحت پوشش نوعی برنامه بازنشستگی هستند. کارفرمایان ملزم به تامین بودجه برنامه های بازنشستگی نیستند اما دولت با در نظر گرفتن کاهش های مالیاتی سخاوتمندانه ای، آنها را تشویق به این کار می کند.
آژانس جمع آوری مالیات دولت فدرال، اداره مالیات بر درآمد (13)، اغلب مقررات مربوط به برنامه های بازنشستگی را تعیین کرده و وزارت کار برنامه هایی برای جلوگیری از سوء استفاده تنظیم می نماید. آژانس دولتی دیگری، شرکت تضمین مزایای بازنشستگی (14)، متضمن مزایای بازنشستگان تحت پوشش بیمه های بازنشستگی خصوصی سنتی است؛ مجموعه قوانینی که در طول دهه 80 و 90 به تصویب رسید حق بیمه ها را افزایش داد و با سختگیری

بیشتری کارفرمایان را ملزم به حفظ سلامت مالی برنامه های بازنشستگی خود نمود.

ماهیت برنامه های بازنشستگی ای که بودجه آنها از سوی کارفرمایان تامین می شود در طول 30 سال پایانی قرن بیستم به شدت دگرگون شد. بسیاری از کارفرمایان – بخصوص کارفرمایان کوچک تر – برنامه های سنتی “مزایای تعریف شده” که متضمن پرداخت مبلغ ماهانه ای به بازنشستگان بر اساس سنوات خدمت و آخرین حقوق آنها بود را متوقف کردند. در عوض، کارفرمایان به طور فزاینده ای در حال اجرای برنامه های “معاضدت تعریف شده” هستند. در برنامه های معاضدت تعریف شده، کارفرما مسئولیتی در قبال نحوه سرمایه گذاری وجوه بازنشستگی نداشته و متضمن پرداخت مزایای خاصی نیست. در عوض، پس انداز بازنشستگی در اختیار خود کارکنان قرار داشته (بسیاری از کارفرمایان، اگرچه الزامی نداشته، اما معاضدت می کنند) و آنها می توانند پس انداز خود را حفظ کنند حتی اگر هر چند سال یک بار شغل خود را عوض کنند. پس میزان پولی که کارکنان در دوران بازنشستگی خواهند داشت بسته به میزان معاضدت کارفرما و موفقیت کارکنان در سرمایه گذاری این وجوه است.

تعداد برنامه های مزایای تعریف شده در بخش خصوصی از 170000 در 1965 به 53000 در 1997 کاهش یافت و این در حالی است که تعداد برنامه های معاضدت های تعریف شده در همین مدت از 461000 به 647000 رشد کرد – تغییری که بسیاری معتقدند انعکاس دهنده محیط کاری است که احتمال کمتری برای به وجود آمدن روابط بلند مدت میان کارفرمایان و کارکنان در آن وجود دارد.
دولت فدرال چندین نوع برنامه بازنشستگی برای کارمندان خود، از جمله نظامیان، کارمندان دولت، و همچنین معلولین جنگی دارد. اما مهم ترین سیستم بازنشستگی دولت برنامه تامین اجتماعی (15) است که به افراد شاغلی که در سن 65 سالگی یا بیشتر بازنشسته می شوند مستمری کامل پرداخته، و به آنهایی که بین سنین 62 و 65 بازنشسته می شوند مستمری کمتری می پردازد. اگرچه اداره تامین اجتماعی (16) که آژانسی دولتی است متولی این برنامه است، اما وجوه آن از مالیات بر درآمد اخذ شده از کارفرمایان و حقوق بگیران تامین می شود. در حالی که تامین اجتماعی “بلاگردان” با ارزشی برای بازنشستگان است، اغلب مستمری بگیران به زودی درمی یابند که این مبلغ تنها بخشی از هزینه آنها را در هنگام بیکاری پوشش می دهد. علاوه بر این، با توجه به اینکه خیل عظیم افرادی که در دوران ازدیاد زاد و ولد پس از خاتمه جنگ جهانی دوم در ابتدای قرن 21 بازنشسته خواهند شد، سیاستمداران در دهه 90 از این نگران شدند که دولت نخواهد توانست تمامی تعهدات تامین اجتماعی خود را بدون کاهش مستمری ها یا افزایش مالیات بر درآمدها پرداخت کند. به اعتقاد بسیاری از آمریکایی ها، تضمین سلامتی مالی تامین اجتماعی یکی از مهم ترین مسائل سیاست داخلی در آغاز قرن حاضر بود.

بسیاری از مردم – معمولا افرادی که دارای مشاغل آزاد هستند، افرادی که کارفرمایان آنها برنامه بازنشستگی ندارند، و آنهایی که معتقدند که برنامه های بازنشستگی آنها در حد مطلوب نیست – می توانند بخشی از درآمد خود را در حساب های مخصوص با ابرنامه های کیو (18) شناخته می شوند پس انداز کنند.
بر خلاف تامین اجتماعی، بیمه بیکاری که آن هم به موجب قانون تامین اجتماعی (19) مصوب 1935 برقرار شد، به عنوان سیستمی فدرال-ایالتی سازماندهی شده و درآمد اولیه افراد بیکار را تامین می نماید. دستمزد بگیرانی که به خدمت آنها خاتمه داده می شود یا به هر حال به صورت غیر دواطلبانه بیکار می شوند (بنا به دلایل غیر از تخلف) برای مدت معینی بخشی از درآمد خود را به عنوان جایگزین دریافت می نمایند.

اگرچه هر کدام از ایالت ها برنامه های خاص خود را دارند، اما در عین حال باید از مقررات فدرال هم پیروی کنند. مبلغ و مدت زمان پرداخت حق بیکاری هفتگی بر اساس دستمزدهای قبلی فرد و سابقه کار او تعیین می شود. کارفرمایان مالیات های خود را بر مبنای سوابق پرداخت مستمری و بیکاری نیروی کار خود به صندوق مخصوصی واریز می کنند. دولت فدرال نیز مالیات بیمه بیکاری خود را از کارفرمایان دریافت می کند. ایالت ها امید دارند که وجوه اضافی ای که در طول دوران رونق اقتصادی جمع می شود آنها را در دوران رکود یاری دهد، اما در صورت نیاز به وجوه بیشتر می توانند یا از دولت فدرال قرض بگیرند و یا مالیات ها را افزایش دهند. ایالت ها باید در دورانی که نرخ بیکاری تا سطح خاصی بالا می رود، مدت پرداخت مستمری ها را افزایش دهند. دولت فدرال نیز می تواند در هنگام رکود اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری مدت زمان پرداخت مستمری ها را تمدید و این مستمری ها را یا از محل درآمدهای عمومی فدرال یا دریافت مالیات های مخصوص از کارفرمایان پرداخت نماید. تمدید پرداخت مستمری به افراد بیکار غالبا به یک مسئله سیاسی تبدیل می شود چون مخارج دولت فدرال را افزایش داده و می تواند به افزایش مالیات ها منجر شود.

سال های ابتدایی نهضت کارگری

بسیاری از قوانین و برنامه هایی که پیگیر بهبود شرایط زندگی نیروی کار آمریکا هستند در طول چندین دهه و از ابتدای دهه 30 میلادی و همان زمانی که نهضت کارگری آمریکا نفوذ سیاسی پابرجا ای به دست آورد وضع شدند. اما این به آسانی به دست نیامد؛ نهضت کارگری تنها پس از یک قرن و نیم مبارزه توانست جای خود را در اقتصاد آمریکا پیدا کند

بر خلاف گروه های کارگری در برخی کشورهای دیگر، اتحادیه های کارگری ایالات متحده خواهان کار در سیستم موجود اقتصاد آزاد بودند – استراتژی ای که سوسیالیست ها را به ناامیدی کشاند. خبری از نظام فئودالیسم در تاریخ ایالات متحده نبود و تعداد اندکی از کارگران کشور احساس می کردند که درگیر یک مبارزه طبقاتی هستند. در عوض، اغلب کارگران معتقد بودند که به دنبال همان حق پیشرفتی هستند که دیگران از آن بهره می برند. عامل دیگری که به کاهش اختلافات طبقاتی کمک کرد این بود که کارگران ایالات متحده – دست کم کارگران مرد سفید پوست – قبل از کارگران دیگر کشورها حق رای داشتند.
از آنجایی که نهضت کارگری در روزهای ابتدایی خود تا حد زیادی صنعتی بود، اتحادیه ها قادر به جذب اعضای محدودی بودند. اولین سازمان کارگری ملی مهم شوالیه های کار (20) نام داشت که در میان برش کاران صنایع پوشاک در 1869 در شهر فیلادلفیا ایالت پنسیلوانیا با هدف سازماندهی تمامی کارگران به منظور رفاه حال آنها تاسیس شد. تا 1886، شوالیه ها چیزی در حدود 700000 عضو داشتند که شامل سیاه پوستان، زنان، دستمزد بگیران، تجار، و کشاورزان می شد. اما با این حال، منافع این گروه ها در برخی از موارد در تضاد بود و در نتیج

ه کارگران خود را با این نهضت یکی نمی دیدند. شوالیه ها در اعتصاب اول خود علیه خط آهن های متعلق به جی گولد (21)، میلیونر آمریکایی در اواسط دهه 1880 پیروز شدند اما در اعتصاب دوم در سال 1886 باختند. تعداد اعضا به سرعت افت کرد.در 1881، ساموئل گامپرز (22)، مهاجری هلندی که به تولید سیگار برگ اشتغال داشت ودیگراستادکاران فدراسیونی از اتحادیه های صنفی سازمان دادند که پنج سال بعد تبدیل به فدراسیون کارگران آمریکا [و کانادا] (ای اف ال) (23) شد. اعضای آن فقط از دستمزد بگیران تشکیل می شد که بر مبنای خط کاری شان سازماندهی می شدند. گامپرز اولین رئیس آن بود. او استراتژی عملی ای برای پیگیری دستمزدهای بالاتر و شرایط کاری بهتر بود – اولویت هایی که تمامی نهضت اتحادیه ها بعدها به آن توجه کردند.
فدراسیون کار آمریکا با مخالفت سرسخت کارفرمایان روبرو شد. مدیریت ترجیح می داد که مسئله دستمزد و دیگر مسائل را با هر کارگر به صورت فردی حل کنند و در اغلب موارد کارگرانی که موافق اتحادیه ها بودند را یا اخراج کرده و یا در لیست سیاه قرار می دادند (با شرکت های دیگر توافق می کردند که استخدام نشوند). در برخی موارد کارفرمایان با کارگران قراردادهایی به نام قراردادهای سگ زرد (24) امضا می کردند که کارگران را از پیوستن به اتحادیه های کارگری منع می کرد. از 1880 تا 1932، دولت و دادگاه ها عموما یا از مدیدریت ها حمایت می کردند، یا در بهترین حالت بی طرف بودند. دولت در اغلب موارد نیروهای نظامی فدرال را به نام حفظ نظم عمومی برای مغلوب کردن اعتصاب ها به خدمت می گرفت. اعتصاب های خشونت بار این دوره و اختلافات اتحادیه ها با کارگرانی که مدیریت استخدام می کرد به مرگ افراد زیادی انجامید.نهضت کارگری در سال 1905 و با رای دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه دولت حق محدود کردن ساعات کار کارگران را ندارد (دادگاه می گفت چنین مقرراتی حق کارگران برای پیدا کردن کار را محدود می کرد) آسیب دید. اصل “کارگاه باز” (25) که از حق نپیوستن کارگران به اتحادیه ها دفاع می کرد نیز موجب بروز اختلافات زیادی شد.
تعداد اعضای فدراسیون کارگران آمریکا در زمان پایان جنگ جهانی اول چیزی در حدود 5 میلیون بود. اما دهه 20 برای اتحادیه ها سال های خوبی نبود. زمانه خوب بود، کار فراوان بود، و دستمزدها هم در حال افزایش بود. کارگران بدون حضور اتحادیه های کارگری احساس امنیت می ک

ردند و ادعاهای مدیریت مبنی بر اینکه سیاست های سخاوتمندانه آنها جایگزین خوبی برای اتحادیه گرایی هستند را اکثرا می پذیرفتند. اما سال های خوش با آغاز رکود اقتصادی در 1929 به پایان رسید.

رکود اقتصادی و پیروزی های بعد از جنگ

رکود اقتصادی دهه 30 دیدگاه آمریکایی ها نسبت به اتحادیه های کارگری را به کلی دگرگون ساخت. اگرچه تعداد اعضای فدراسیون کارگری آمریکا در دوران بیکاری های گسترده به زیر سه میلیون رسید، اما مشکلات شدید اقتصادی موجب همدردی با کارگران شد. در اوج رکود اقتصادی، چیزی در حدود یک سوم نیروی کار آمریکا بیکار بود؛ رقمی سرسام آور برای کشوری که در دهه قبل از اشتغال کامل برخوردار بود. با انتخاب فرانکلین دی روزولت به عنوان رئیس جمهور در 1932، دولت – و تدریجا دادگاه ها – از موضع مساعد تری به اظهارات و خواسته های کارگران گوش می داد. در 1932، کنگره قانون نوریس-لاگاردیا (26) که قراردادهای سگ زرد را غیر قابل اجرا می کرد و یکی از پنج قانون حامی کارگر بود را به تصویب رساند. قانون همچنین قدرت دادگاه های فدرال در متوقف ساختن اعتصاب ها و دیگر اقدامات اینچنینی را محدود ساخت.
وقتی روزولت به ریاست جمهوری رسید، به دنبال تصویب قوانین مهمی رفت که در جهت اهداف کارگران بود. یکی از اینها، قانون روابط ملی کار (27) مصوب 1935 (که با نام قانون واگنر (28) هم شناخته می شود) به کارگران حق پیوستن به اتحادیه ها و حق چانه زنی جمعی از طریق نمایندگان اتحادیه ها را اعطا کرد. این قانون موجب تشکیل شورای روابط ملی کار (29)که هم تخلفات کارفرمایان را مجازات میکرد و هم مسئول برگزاری انتخابات در هنگامتشکیل اتحادیه ای به دست کارگران بود. این شورا همچنین می تواند کارفرمایان را مجبور به پرداخت مستمری به کارکنانی کند که برای انجام فعالیت های اتحادیه ای اخراج می شوند.
در سایه چنین حمایتی، تعداد اعضای اتحادیه های کارگری تا سال 1940 تقریبا به نه میلیون رسید. اما این رشد چشمگیر در تعداد اعضا بدون تحمل رنج به دست نیامد. در 1935، هشت اتحادیه درون فدراسیون کارگری آمریکا کمیته سازماندهی صنعتی (سی آی او) (30) را تشکیل دادند تا کارگران شاغل در صنایع تولید انبوهی مانند خودرو سازی و فولاد را سازماندهی نماید. حامیان آن در نظر داشتند تمامی کارگران هر شرکت را – چه ماهر و چه غیر ماهر – به طور یکجا سازماندهی کنند. اتحادیه های کارگران هنرهای دستی که فدراسیون کارگری آمریکا را تحت کنترل خ

ود داشت با تلاش های انجام شده در جهت عضویت کارگران غیر ماهر و نیمه ماهر به مخالف برخواست با این ترجیح که کارگران در تمامی صنایع بر مبنای مهارت هایشان سازماندهی شوند. اما توان مهاجم کمیته سازماندهی صنعتی موفق به آوردن بسیاری از کارخانه ها به اتحادیه ها شد. در 1938، فدراسیون کارگری آمریکا اتحادیه هایی که کمیته سازماندهی صنع

تی را تشکیل داده بودند را اخراج کردند. اما کمیته سازماندهی صنعتی با استفاده از نامی جدید به سرعت فدراسیونی برای خود تشکیل داد که کنگره سازمان های صنعتی (31) نام گرفت و رقیب جدی فدراسیون کارگری آمریکا شد.

پس از اینکه ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد، رهبران کلیدی کارگری قول دادند که تولید صنایع دفاعی کشور را با اعتصاب های کارگری مختل نکنند. دولت نیز کنترل هایی روی دستمزدها اعمال کرد و افزایش دستمزدها را به تاخیر انداخت. اما مزایای جانبی کارگران به طور چشمگیری بهبود یافت – بخصوص در بیمه درمانی. تعداد اعضای اتحادیه ها به شدت افزایش یافت.
با پایان جنگ جهانی دوم در 1945، عمر قول اتحادیه ها برای اعتصاب نکردن هم به سر رسید و تقاضاهای سرکوب شده افزایش دستمزد یکباره منفجر شد. در بسیاری از صنایع اعتصاب شد و تعداد توقف کار در 1946 به اوج خود رسید. عموم مردم در برابر این اختلالات و آنچه قدرت بیش از حد اتحادیه ها تحت قانون واگنر نامیده می شد واکنش های شدیدی نشان دادند. در 1947، کنگره علی رغم وتوی رئیس جمهور وقت، هری ترومن (32)، قانون روابط کارگر و مدیریت که بیشتر به نام قانون تفت-هارتلی (33) شناخته می شود را به تصویب رساند. این قانون استانداردهای رفتاری برای اتحادیه ها و همچنین کارفرمایان تجویز می کرد. “کارگاه های بسته” که کارگران را قبل از آغاز به کار ملزم به عضویت در اتحادیه می کردند را ممنوع ساخت؛ به کارفرمایان اجازه داد تا برای زیان های وارده در دوران اعتصاب از اتحادیه ها شکایت کند؛ اتحادیه ها را ملزم کرد تا دوره 60 روزه ای را قبل از اعتصاب برای “آرام شدن” تحمل کنند؛ و مقررات ویژه دیگری برای تعیین نحوه برخورد با اعتصاب هایی که امنیت و سلامتی کشور را به خطر می انداخت وضع کرد. قانون تفت-هارتلی همچنین اتحادیه ها را ملزم کرد که اسناد مالی خود را به مقامات مربوطه نشان بدهند. در پاسخ به این ضربه، فدراسیون کارگری آمریکا و کمیته سازماندهی صنعتی به اختلافات خود پایان داده و عاقبت در 1955 در هم ادغام شدند تا ای اف ال-سی آی تشکیل شود. جرج مینی (34) که رئیس فدراسیون کارگری آمریکا بود ریاست این سازمان نوپا را بر عهده گرفت.
اتحادیه های کارگری در 1962، با صدور حکم رئیس جمهور جان اف کندی (35) که به کارمندان فدرال حق سازماندهی و چانه زنی گروهی می داد (اما نه حق اعتصاب) قدرت ج

دیدی پیدا کردند. ایالت ها قوانین مشابهی تصویب کردند که برخی از آنها حتی به کارمندان دولت اجازه اعتصاب می داد. اتحادیه های کارمندان دولت در سطوح فدرال، ایالتی، و محلی به سرعت رشد کردند. در دهه 70 که نرخ تورم بالا قدرت خرید دستمزدها را تهدید می کرد، پلیس، معلمین، و دیگر اقشار کارمندان دولت در بسیاری از ایالت ها و شهرها دست به اعتصاب هایی زدند.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله در مورد و قولوا للناس حسناً. تحت pdf دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله در مورد و قولوا للناس حسناً. تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله در مورد و قولوا للناس حسناً. تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله در مورد و قولوا للناس حسناً. تحت pdf :

زنان قرآنی در آِِِینه ادبیات

در قرآن مجید، اغلب درباره زنان مومن و با ایمان سخن گفته شده است. از آنها، همزمان که از مردان مومن و با ایمان سخن گفته اند، یاد شده، و موظف بودند از یک رشته وظایف مذهبی مانند مردان پیروی کنند. تنها چهره منفی ای که ظاهر می شود، مربوط به زن ابولهب در سوره مبارکه لهب است. ابولهب، سرسخت ترین دشمن رسول اکرم ص بود، و او به عنوان «هیزم کش» معروف است. او طنابی بر گردن دارد و به نشانه نمونه ای از انسان های بی ایمانی است که به لعن و نفرین ابدی گرفتار شده اند.

در مقایسه با آن چه در عربستان پس از اسلام وجود داشت، موقعیت اجتماعی زن با نزول قرآن مجید، به طرز چشمگیری تغییر یافت و بهبود گرفت. پس از نزول این کتاب آسمانی، زن مجاز شد ثروت شخصی خود را (که به شکل جهیزیه یا ثروتی بود که در طول زندگی زناشویی به دست آورده بود) برای خود نگاه دارد، و به رسیدگی آن به هر شکلی که دوست داشت بپردازد. او همچنین حق ارث بردن را نیز یافت. چیزی که تا پیش از ظهور اسلام، امری غیرممکن و غیرقابل تصور بود.
کمی بعد، اجازه اختیار کردن چهار همسر شرعی (در سوره مبارکه نساء آیه 3) به عنوان چهار طبیعت تعبیر و تفسیر گردید. البته لازم به گفتن است که اختیار کردن چند همسر در بین

مسلمانان، آن قدرها هم که تصور می رود، رایج و متداول نیست. فرمانی که در قرآن نازل شده، و درباره داشتن رفتاری عادلانه نسبت به همسران شرعی است، موجب گردید تا بسیاری از تجددگرایان، داشتن تنها یک همسر را به عنوان وضعیتی ایده آل اعلام نمایند. در واقع، حتی اگر هر زنی به صورت عادلانه و به طور یکسان با سایر زنها، ثروت و مال دریافت کند، شوهر چگونه می تواند به همان اندازه، نسبت به هر یک از همسران خود، احساسی یکسان داشته باشد؟!;
اجازه شرعی برای تنبیه (مجازات) کردن یک همسر، که از نافرمانی همسر نشات می گیرد، با

فرمایشی از سوی حضرت رسول اکرم ص که رفتاری محبت آمیز و ملایم نسبت به زنان را به مردان مسلمان توصیه می کند، از شدت خود می کاهد: «بهترین شما کسی است که بهترین رفتار را با همسر خود داشته باشد.»
سوره مبارکه بقره آیه 187 که اغلب اوقات نادیده انگاشته می شود، و یا به شکل نادرستی تفسیر می گردد، با وضوح کامل از روابط عمیقی که میان زن و شوهر وجود دارد سخن می گوید: «آنها لباس شما هستند، و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید);» و به راستی در سنت مذهبی، لباس به نشانه ALTEREGO یا همان روح همزاد است; یعنی نزدیک ترین چیزی که به انسان وابسته باشد.
در قرآن مجید تنها یک بانوی بزرگوار است که نام ایشان ذکر می شود: مریم; حضرت مریم عذراء، مادر عیسی مسیح علیه السلام که در آیین اسلام بسیار مورد احترام و تجلیل و اخلاص و ارادت هستند. براساس سنت، ایشان نخستین بانویی خواهند بود که به بهشت قدم خواهند نهاد. به خاطر ایشان بود که درخت نخلی خشکیده، خرماهایی بسیار شیرین بار آورد (آن هنگام که مریم در اوج درد زایمان، خود را به تنه آن تکیه داد، و نوزادی که تازه به جهان قدم می نهاد، به بیگناهی و معصومیت مادر خود شهادت داد (سوره مبارکه مریم آیه های 33-30-24). او به نشانه روحی آرام و ساکت، و نمادی از اخلاص و فداکاری، و به راستی لایق این است که تحقیقات بیشتری در این

زمینه در مورد ایشان صورت بگیرد.
البته، با تعدادی شخصیت های زنانه دیگر هم در قرآن مجید مواجه می شویم: گاهی از اوقات، آنها به وسیله ایمان و اعتقادات عامیانه، صاحب نامی شدند و داستان زندگیشان از رنگ و بوی خاصی برخوردار گردید. بدینسان، این زنان می توانستند به عنوان نمونه هایی برای زنان دیگر به شمار روند (مانند کتاب «زینه الفرادیس» اثر ثنوی به گونه ای که هر زنی که در قرآن مجید از او نام برده شده

است، با توضیحاتی بسیار دقیق و جالب، به عنوان الگو برای خواننده جوانی که از جنس ضعیف است، معرفی می شود). بدیهی است که نخستین زن، کسی مگر حضرت حوا نیست. زنی که براساس حدیث، از پهلوی حضرت آدم به وجود آمد.
آیین اسلام که دکترین «گناه اولیه» را نادیده می گیرد، به گونه ای است که در هیچ کجای قرآن مجید، هیچ نشانه ای مبنی بر این که حوا، مسبب اصلی و واقعی سقوط آدم بوده است وجود ندارد؛ به همان اندازه، این حوا نبوده که گناه را برروی زمین آورده است;
در «داستان های انبیاء» که داستانسرایان و واعظان معروفی در طی قرون، به شاخ و برگ دادن آن بیش از پیش پرداختند، حضرت حوا، از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است.
زن در عرفان و تصوف اسلامی
در حدیث آمده است که خداوند متعال با این جمله خطاب به حضرت آدم فرمود:
به خاطر تو، من خدمتگزارم حوا را با لطف و رحمت الهی معطر ساختم،
ای آدم! هیچ لطف و رحمتی بهتر از یک همسر پارسا و متقی نیست;!
در افسانه ها، ازدواج این زوج اولیه، با تمام شکوه توصیف شده، و همه چیز مانند جشنی مجلل و زیبا به نظر می رسد؛ بدینسان، فرشتگان الهی بارانی از سکه های زر و سیم از بهشت بر سر زوج عروس و داماد فرو می ریزند. اما هنگامی که آنها غرق در تماشای مار کوچکی می شوند که به وسیله طاووس به آن باغ زیبا آورده می شود، به میوه ممنوع دست می زنند (که در اغلب اوقات، به شکل یک شاخه گندم نمایان می شود) و در آن لحظه است که بر برهنگی خود واقف می شوند;
در این قسمت از داستان، راویان سنتی به سبکسری حوا تأکید و پافشاری دارند. در قسمت هایی بسیار رقت انگیز، حوا از خداوند متعال سؤال می کند که در چه چیز گناهکار بوده است، و این که مجازاتش چه خواهد بود؟ خداوند متعال به او می فرماید:
«در عقل، دین و قابلیت شهادت دادن و ارث بردن، همواره ناقص خواهی بود.»
بدیهی است که این مطالب، زاییده تخیلات سازندگان این داستانها است که نکاتی را از فرامین قرآنی به عاریت گرفته اند: برای شهادت دادن، به جای یک مرد، به دو زن نیاز است (سوره مبارکه بقره آیه 282)، دختران خانواده هم کمتر از پسران ارث دریافت می کنند (سوره نساء آیه11). این درمورد مجازات الهی نیز صدق می کند: «تو در طول زندگی، همواره اسیر خواهی ماند.» که از فرایافت انزوای زن پدید آمده که با مرور زمان، از شدت بیشتری برخوردار شده است.

براساس اظهارات کسائی(1)، حوا این جمله را نیز شنید که: «دیگر مجاز نخواهی بود در ارزشمندترین کاری که در زندگی وجود دارد، یعنی شرکت در نماز جماعت روز جمعه شرکت کنی!» حال آن که این نکته نیز هرگز نه در قرآن مجید و نه در مراسم پیشینیان وجود نداشته است! او همچنین نباید سلام کند (که برای این نیز، چیزی در قرآن ذکر نشده است و هیچ نوع منعی وجود ندارد). به همان اندازه، مجازاتهای زن در این خواهد بود که باید عادت ماهانه، بارداری، و این که هرگز «هیچ زنی، پیامبر یا خرمندی فرزانه نخواهد شد» را تحمل کند;
این نشان می دهد که تا چه اندازه، افکار و اندیشه هایی تا به امروز وجود دارد که هیچ ارتباطی ب
بدینسان، حوا از کار خطایی که کرده بود، به شدت پشیمان شد و مورد بخشایش پروردگار قرار گرفت. اما پس از آن که از بهشت رانده شدند، آدم و حوا از یکدیگر جدا گردیدند و براساس افسانه های قدیمی، مدتها، همدیگر را نزدیک مکه باز یافتند. در آنجا، حضرت جبرئیل، مناسک مربوط به حج را به حضرت آدم آموخت. حضرت آدم خود را بر فراز صفا یافت، درحالی که حوا در ارتفاعات مروه حضور داشت. آنها ناگهان یکدیگر را در دشت عرفات بازشناختند;
دومین همسر حضرت ابراهیم(ع)، هاجر نیز به مراسم حج مربوط است: او هفت بار بین مروه و صفا دوید تا آبی برای اسماعیل، پسر جوان و دلبند خود که بسیار تشنه بود بیابد. سرانجام آب چشمه زمزم از زمین جوشید. این روایت موجب شد تا زائران خانه خدا، هفت بار طواف کنند (که البته امروزه به وسیله طاقی به هم متصل شده است).
در سنت عامیانه، دختر نمرود هم وجود دارد. او کسی بود که حضرت ابراهیم را در میان آتش افکند؛ در روایت آمده است که این دوشیزه که تحت تأثیر ایمان قوی ابراهیم قرار گرفت، مانند او به داخل شعله های آتش افکنده شد، و مانند آن پیامبر، سالم از میان شعله ها بیرون آمد.
ما همچنین با همسر بسیار مؤمن و با ایمان فرعون مواجه می شویم: همان که موسی کوچک را نجات بخشید، و مفسران نام «آسیه» را به او داده اند. این بانوی پارسا، به عنوان مظهر زنی متقی و باایمان معروف شد، زیرا پیامبر آینده را داخل آب گرفت و مورد حمایت خود قرارداد. او این کار را علی رغم احتیاط هایی که شوهر مقتدرش دستور داده بود همه رعایت کنند، به انجام رساند، و به خاطر همین کار، به او اجازه داده شد وارد بهشت شود; این بانو، برای برخی از مردم، مظهر «زن کامل» است، و به همراه حضرت مریم(ع)، حضرت خدیجه، و حضرت فاطمه زهرا(ع)، از همه دوشیزگان پریوش بهشتی، زیباتر به شمار می روند;
در ادبیات بعدی، بلقیس اغلب به عنوان مظهر فرمانروایی توانگر و عاقل ظاهر می شود، و بارها و بارها در اشعار گوناگون از او نام برده شده است بدینسان خاقانی، شاعر معروف ایرانی با ستایش از همسر و خواهر حامی بزرگوار خود: شروانشاه، این دوبانوی بزرگوار را به بلقیس تشبیه می کند (این شاعر ایرانی، همواره عادت داشت از چهره های زنان سرشناس تاریخ کمک بگیرد و بانوان مورد نظر خود را به آنان تشبیه نماید. او از مریم عذرا(ع)، از رابعه عارف و یا حتی ملکه زبیده(2 )برای این کارها، کمک می گیرد؛ ظاهراً این زنان باشکوه و افتخارآفرین، همواره از قدرت روحی بیشتری از مردان برخوردار، و به مراتب برتر از مردها بودند;!)
در کتاب «ترجمان الاشواق» که دیوان اشعار عاشقانه خردمند بزرگ: ابن عربی به شیوه ای عارفانه است، کاخ معشوق چنان خارق العاده و زیبا است «که گویی بلقیس تخت خود را در آنجا نهاده بود;» و زنان زیبای درباری مانند: «طاووس هایی با نگاهی نافذ و دلکش و قدرتی بالا;» توصیف

می شوند، به گونه ای که: «هر یک از آنان بلقیسی است که بر تخت مرصع خود جلوس کرده است;»
بدیهی است که گهگاه، تخت بلقیس و کنایات دیگری از این ملکه مقتدر در اشعار و نوشته های ستایش آمیز نویسندگان اسلامی وجود دارد؛ گاه نیز می توان تصویر او را در مینیاتورهایی زیبا مشاهده نمود که برروی تخت خود نشسته است، و هدهد نیز نامه سلیمان را برروی تخت او می افکند. اما به نظر تا حدودی عجیب می رسد که عشق میان سلیمان که اعجازگری بی همتا بود

و با زبان همه حیوانات آشنایی داشت، و این ملکه یمنی، هیچ داستان شاعرانه ای را (مانند بسیاری دیگر از افسانه های باستانی) در ذهن و اندیشه لطیف شاعران و نویسندگان ایران زمین پدید نیاورد; با این حال، این داستان قرآنی، دارای همه نکات لازم برای افسانه ای مجازی در مورد قدرت معنوی فرمانروایی یکتاپرست، و عشق به زنی بی اعتقاد و کافر بود که با گیرایی خاصی که سخنان این فرمانروای مقتدر وجود داشت، به آیین پاک و راستین روی می آورد; اما شاید از نگاه شاعران ایرانی، عامل «تراژدی» که نکته ای بسیار مهم در افسانه های حماسی ایرانی و ترکی محسوب می شود، در این افسانه کم بوده است.
در دوازدهمین سوره قرآن مجید، که به عنوان «زیباترین داستان» معرفی شده است، زندگی یوسف و جدایی او از پدرش یعقوب و خیانت برادرانش نقل شده است. در این داستان، از افتادن یوسف به قعرچاه و فروخته شدنش به عنوان غلام در مصر، و این که چگونه همسر کارفرمایش دل در گرو عشق او می بازد، تعریف شده است. زلیخا (همسر پوتیفار)، به دلیل عشقی که به یوسف دارد، مورد سرزنش و ملامت همگان قرار می گیرد. از این رو، همه دوستان خود را به نزد خویش دعوت می کند: هنگامی که یوسف وارد تالار مهمانی می شود. همه نگاهها بر او خیره می ماند. و همه چنان مسحور زیبایی او می گردند که به جای بریدن میوه هایی که در پیش روی خود دارند، انگشتان خود را می برند بدون آن که کوچکترین دردی در وجود خویش احساس نمایند; این داستان ادامه می یابد، و از نقش یوسف در زندان سخن می گوید و این که چگونه از هنر تعبیر کردن رؤیا آگاه بود; سپس از به قدرت رسیدن یوسف و نجات سرزمین مصر از قحطی سخن می گوید، و این که چگونه موفق شد به برادرانش که از کنعان آمده بودند (زیرا آن سرزمین نیز دچار قحطی شده بود) گندم بفروشد. سرانجام یعقوب که از جدایی یوسف نابینا شده بود (زیرا در طول سالیان دراز اشک ریخته بود) با استشمام بوی پیراهن یوسف، و مالیدن آن برروی صورت خود،

بینایی خود را دوباره باز می یابد.
ادبیات بعدی، این داستان را از نو برگزید و برخی از صحنه های این داستان قرآنی را تشدید بخشید، به گونه ای که زلیخا که یکی از شخصیت های نه چندان مهم این داستان به شمار می رفت، به عنوان شخصیت اصلی برگزیده می شود.
بدیهی است که مفسران قرآن مجید با این موضوع، با احساسات قلبی عمیقی برخورد می کردنداختصاص داده اند.
می توان گمان برد که این موضوع از همان آغاز کار، مورد توجه شاعران ایران زمین قرار گرفت، و داستان حماسی «یوسف و زلیخا» را که در قدیم به فردوسی منسوب می کردند، علی رغم تلاش های فراوان فرهیختگان قرن نوزدهم میلادی که سعی داشتند ثابت کنند این نوشته از آن اوست، امروزه مشخص گردیده است که فردوسی دستی در آن نداشته است.
اته خاطرنشان می سازد که از پیش از اواخر هزاره اول، ابوالمؤید بلخی(4) داستانی حماسی و بسیار زیبا درباره این زوج معروف قرآنی به رشته تحریر درآورده بود. در طول قرون بعدی، نوشته های بی شمار دیگری به تبعیت از این نسخه اول، خلق شدند. اته تنی چند از این نویسندگان را نام می برد: شوکت بخاری، عمق بخارایی، ناظم هروی و رکن الدین هروی; در سرزمین هندوستان، شعرا پس از آن که جامی هراتی شکل کلاسیک آن را به وی بخشید، با شور و اشتیاق خاصی به بررسی این موضوع داستانی پرداختند. نوشته جامی در سال 1824 میلادی به وسیله وینسنز ون روزنوایگ-شوانو به زبان آلمانی ترجمه شد. مورخ و خطاط معروفی که در دربار اکبرشاه خدمت می کرد، و میر معصوم نامی نام داشت (که در سال 1605 میلادی درگذشت)، یکی از نویسندگان از بین چندین نویسنده بود که این موضوع را به صورت منظومه ای به زبان فارسی تعریف کرد. تعدادی هم نوشته های منثور در ادبیات فارسی، ترکی و هندی وجود دارد. در همه این نوشته ها، ازدواج یوسف و زلیخا که همچون یک «HAPPY ENDس شاد به پایان می رسد، با جزئیات بسیار دقیقی نقل شده است. ما حتی داستانی از این زوج قرآنی در اختیار داریم که به زبان کشمیری نوشته شده است. در قرن پانزدهم میلادی، شاعری بنگالی به نام محمد صغیر یوسف و زلیخایی به سبک خود نوشت. در قرن هفدهم میلادی، در ادبیات دخنی اردو در کاخ های جنوب هندوستان، چندین نوشته شاعرانه از همین داستان خلق شدند که می توان از نوشته شاعر معروف دربار محمدعادل شاه بیجاپور: ملک خشنود سخن گفت.

در شعر هاشم که دراواخر قرن هفدهم میلادی نوشته است، زلیخا به زبان محلی زنان اردو سخن می گوید، و شاعری از اهالی گوجارات: میرعلی امنی، به نوشته مفسیری: «زلیخا را با لباس مخصوص بانوان آبرومند آن منطقه، ملبس نمود;»
به سختی می توان شمار داستان هایی را که بعدها در مناطق شرقی، درباره یوسف و زلیخا نوشته شده است، تخمین زد. بدیهی است که این موضوع جالب، در میان ترک های عثمانی نیز مورد استفاده قرار گرفت. پسر آق شمس الدین، که راهنمای معنوی و همدل و هم سخن مذهبی سلطان محمد فاتح بود، شاعری به نام حمدی بود که در سال 1503 میلادی در گذشت. او یکی از زیباترین داستان های مربوط به این موضوع را تحت عنوان «شکوه زلیخا» به رشته تحریر درآورد.
از همان روز «آری گفتن»،
که تخم رنج و محنت، عشق را تضعیف کرد،
سیراب از آبی به نام درد، عشق پرورشم داد،
و آن هنگام که درد، خرمن هایم را درو کرد،
همان دم خرمن ها، عشق را به باد هدیه دادند;

از زمانی که قلبم به رنج یار عادت یافت،
عشق، دوستان عزیزم را از من دور کرد.
حتی سلامت نیز هیچ نجاتی برایم به ارمغان نمی آورد،
از زمانی که عشق در آغوشم کشید،
و دست ملامت به نشانه خوشامد، بالا رفت
در دیدگانم، هیچ نشانه ای از خواب نیست،


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه تحقیق رفتار مربیان و انسجام گروهی تحت pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه تحقیق رفتار مربیان و انسجام گروهی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه تحقیق رفتار مربیان و انسجام گروهی تحت pdf

چکیده :  
مقدمه  
یافته ها  
بحث و نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه تحقیق رفتار مربیان و انسجام گروهی تحت pdf

1 انشل، مارک اچ، 1380، روان­شناسی ورزش، از تئوری تا عمل، ترجمه سید علی اصغر مسدد، انتشارات اطلاعات

2 جارویس، مت، 1384، مربیگری و جامعه پذیری، نگرش بر ورزش از دیدگاه روان­شناختی، ترجمه مهناز مقیمی و همکاران، انتشارات تحقیق

3 جباری، غلامرضا و همکاران، 1379، برسی سبک رهبری، توانایی­ها و نحوه عملکرد مربیان فوتبال باشگاه­های دسته اول و دوم کشور (جام آزادگان)، نشری حرکت، شماره 6، صفحه 103-120

4 حسینی کشتان، میثاق، 1386، ارتباط بین سبک رهبری مربیان و انسجام تیمی تیم­های فوتبال لیگ برتر ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته تربیت­بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه گیلان

5 فتحی، مهرداد و همکاران، 1384، ارتباط بین سبک­های رهبری مربیان تیم­های ملی کشتی جهان، با میزان نگرش به موفقیت آنان، نشری علوم حرکتی و ورزش، جلد اول، شمار 5، صفح 116-101

6 مارتنز، رینر، 1385، روان­شناسی ورزشی، راهنمای مربیان، ترجمه محمد خبیری، انتشارات بامداد کتاب

7 مرادی، محمد رضا، 1383، بررسی ارتباط بین سبک رهبری مربیان با انسجام گروهی بازیکنان در تیم­های بسکتبال لیگ برتر باشگاه­های کشور، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته تربیت­بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تربیت مدرس تهران

8 هرسی، پاول، بلانچارد، کنت، 1378، مدیریت رفتار سازمانی، استفاده از منابع انسانی، ترجمه قاسم کبیری، انتشارات ماجد

9 یوسفی پاسکه، مریم، 1386، ارتباط سبک­های رهبری مربیان با جو انگیزشی در تیم­های ورزشی بانوان، پایان ­نامه کارشناسی ارشد رشته تربیت بدنی، دانشگاه شمال

10 Alfermann, Dorothee, Lee, Martin J., Wurth, Sabine, 2005, Perceived Leadership Behavior and Motivational Climate as Antecedents of Adolescent Athletes` Skill Development, Athletic Insight, the Online Journal of Sport Psychology

11. Beauchsen, Sarah M., 2000, Leadership and Cohesion: An Analysis of Trends in a Woman’s High School Lacrosse Team,  advanced search/ leadership and team cohesion

12. Bennett, Gregg, Maneual, Mark, 2000, Leadership Style of Dixie Youth Baseball Coaches, Research Quarterly for Exercise and Sport, Vol. 71, No. 1, PP. 243-

13. Carron, A.V., 1982, Cohesiveness in Sport Groups: Interpretations and Considerations, Journal of Sport Psychology, Vol. 4, PP. 123-

14. Carron, A.V., Brawley, L., Widmeyer, W., 1998, The Measurement of Cohesiveness in Sport Groups, Advancements in Sport and Exercise Psychology Measurement,  advanced search/ fitness information technology/ team cohesion

15. Carron, A.V., Bry, S.R., Eys, M.A., 2002, Team cohesion & Team Success in Sport, Journal of Sport Science, Vol. 20, Iss. 2, PP. 119-

16. Carron, A.V., Colman, M.M., Wheeler, J., Stevens, D., 2002, Cohesion and Performance in Sport: A Meta Analysis, Journal of Sport and Exercise Psychology, Vol. 24, Iss. 2, PP. 168-

17. Carron, A.V., Hausenblas, H., 1998, Group Dynamics in Sport (2 edition),  advanced search/ fitness information technology/ team cohesion

18. Chaw, M., Bruce, H., 1999, Leadership & Cohesion in Sport Teams, Journal of Sport Psychology, Vol. 10, PP. 102-

19. Chelladurai, P., Saleh, S., 1980, Dimensions of leader behavior in sports: Development of a leadership scale, Journal of Sport Psychology, Vol. 2, PP. 34-

20. Dexter, Davis J., 2002, An Analysis of the Perceived Leadership Styles and Levels of Satisfaction of Selected Junior Collage Athletic Directors and Head coaches, The Sport Journal, VOL. 5, Iss

21. Eichas, Tyler M., Krane, vikki, 1993, Relationship Among Perceived Leadership Styles, Member Satisfaction, and Team Cohesion in High School Basketball Players, Research Quarterly for Exercise and Sport, Vol. 64, PP. 243-

22. Grieve, Frederick G., 2000, An Experimental Examination of the Cohesion-Performance Relationship in an Interactive Team Sport, Journal of Applied Sport Psychology, Vol. 12, PP. 219-

23. Huang, Yen-Hsiang, 2004, The Effectiveness of Charismatic Leadership and Support toward Team Behavior and Cohesion, Research Quarterly for Exercise and Sport, Vol. 75, Iss. 1, PP. 243-

24. Joaquin, Dosil, J., 2006, The Sport Psychologist’s Handbook, A Guide for Sport-Specific Performance Enhancement, John wiley & Sons Ltd, the Atrium, Southern Gate, chichester, West Sussex, England

25. Murray, Nicholas P., 2006, The Differential Effect of Team cohesion and Leadership Behavior in High School Sports, Individual Differences Research, Vol. 4, Iss. 4, PP. 216-

26. Nolan, Olivia et al., 2000, The Relationship between Perceived Coaching Behaviors and Team Cohesion among School Age Cricketers in Australian Setting,  advanced search/ leadership and team cohesion

27. Peace, D.G., Kozub, S.A., 1994, Perceived Coaching Behaviors and Team Cohesion in High School Girl’s Basketball Teams, Journal of Sport & Exercise Psychology, Vol. 16, PP. 85-

28. Rang, Catharine O., 2002, The Relationship between Group Cohesion & Leadership Style & Win/Loss Record in Collegiate Soccer Player, Unpublished Thesis, San Diego State University, USA

29. Ronayne, Lindsay Seana, 2004, Effects of Coaching Behaviors on Team Dynamics: How Coaching Behaviors, Influence Team Cohesion and Collective Efficacy over the Course of a Season, Master of Science in Sport Studies, Physical Education, Health, and Sport Studies, Miami University

30. Shields, David Lyle light et al., 1997, The Relationship between Leadership Behaviors and Group Cohesion in Team Sports, The Journal of Psychology, Vol. 131, Iss. 2, PP. 196-

31. Sidgreavs. D., Johnson, C.A., Colman, M., Bostrom, A., 1998, The Psychological Effects Of Victory & Defeat on Team Cohesion, Journal of Sport & Exercise Psychology, Vol. 25, PP. 364-

32. Wester, K.R., Weiss, M.R., 1991, The Relationship between Perceived Coaching Behaviors and Group Cohesion in High School Football Teams, The Sport Psychologist, Vol. 5, PP. 41-

 

چکیده

پژوهش حاضر ضمن بررسی انسجام گروهی و رفتار مربیان، عوامل مؤثر بر این دو فاکتور تیمی را مورد ارزیابی قرار داده است. دانشجویان شرکت کننده در مسابقات والیبال قهرمانی دختران دانشگاه­های آزاد کشور (n=135)، پرسشنامه ویژگی­های فردی، مقیاس رهبری در ورزش (LSS) و انسجام تیمی (GEQ) را تکمیل نمودند. پرسشنامه LSS شامل 40 سوال است که 5 بعد سبک رهبری مربیان شامل سبک آموزش و تمرین، دموکراتیک، آمرانه، حمایت اجتماعی و بازخورد مثبت؛ و پرسشنامه GEQ با 18 سوال 2 بعد انسجام تیمی شامل انسجام تکلیف و انسجام اجتماعی را اندازه­گیری کرده است. ثبات درونی پرسشنامه­ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 و 71/0 گزارش شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، آزمون­های کالموگراف – اسمیرنوف، همبستگی کندال، T مستقل، T وابسته، تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه، تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه­گیری­های مکرر و تعقیبی بونفرونی در سطح معنی­داری 05/0 P به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که انسجام گروهی با سبک­های رهبری آموزش و تمرین، حمایت اجتماعی و بازخورد مثبت ارتباط مثبت و معنی­داری دارد و با سبک رهبری آمرانه و دموکراتیک ارتباط معنی­داری ندارد. مقایسه سبک رهبری مربیان نشان داد که مربیان بیشتر از سبک رهبری آموزش و تمرین و کمتر از سبک رهبری آمرانه استفاده می­کردند. همچنین نتایج نشان داد بین انسجام و موفقیت تیمی ارتباط معنی­داری وجود ندارد و مربیان تیم­های موفق از سبک رهبری آموزش و تمرین بیشتر استفاده می­کردند. بین سن و رفتار مربیان و همچنین بین سن بازیکنان و رفتار مربیان ارتباط معنی­داری مشاهده نشد. در کل نتایج تأثیر رفتار مربیان بر انسجام و موفقیت تیمی را به خوبی نشان می­دهد که اهمیت استفاده مربیان از سبک رهبری مناسب را بیش از پیش نمایان می­سازد

کلید واژه­ها­: رفتار مربیان، انسجام گروهی، رفتار آمرانه


مقدمه

مربیگری یکی از موضوعاتی است که در مباحث روان­شناسان ورزش، توجه ویژه­ای را به خود جلب کرده است (3). مربی می­تواند در عملکرد ورزشی ورزشکار و موفقیت تیم مؤثر باشد. ورزشکاران موجودات انسانی هستند نه ماشین؛ در نتیجه تحت تأثیر رفتار، ادارک و تصمیم­های مربی قرار می­گیرند. وظیفه رهبر تیم این است که به هر ورزشکار یاری کند تا توان نهایی خود را شکوفا کند (1). مربیگری یک رهبری رو در روست که افراد را با تجربه­ها، استعدادها، تجارب و علائق مختلف به هم نزدیک و آنها را تشویق می­کند که برای قبول مسئولیت قدم بردارند و به پیشرفتشان ادامه دهند. مربیگری به ظاهر سپردن تکنیک ها و اندیشیدن به بهترین برنامه نیست، بلکه توجه واقعی به بازیکنان است (6). همان­ طور که گفته شد مربیان تأثیر قابل توجهی بر تیم خود دارند و سبک رهبری و الگوی رفتاری آنها تأثیر زیادی بر عملکرد و بازدهی بازیکنان دارد. از نقطه نظر تئوریکی عوامل زیادی هستند که متأثر از رفتار مربیان، عملکرد و موفقیت تیمی را تحت تأثیر قرار می­دهد. یکی از مهمترین این عوامل انسجام گروهی است. انسجام اصطلاحی است برای توصیف احساس جذابیت بین فردی و احساس تعلق به گروه توسط اعضاء و همچنین میل اعضاء به ماندن در گروه. کارون (1982) انسجام گروهی را این چنین تعریف می کند: «فرآیندی پویا که در تمایل گروه به پیوستگی و اتحاد با هم برای دنبال نمودن اهداف و مقاصد خویش متجلی می شود» (7). واضح است که مربی باید رفتار ورزشکار را از هر دو جنبه بدنی و ذهنی مورد توجه قرار دهد و هرگز نباید به یکی بیش از دیگری توجه کند و از دیگری غفلت ورزد(3). در ورزش­های گروهی، افراد با یکدیگر کنش متقابل دارند و موفقیت زمانی حاصل می­شود که اعضای تیم به شیوه­ای مؤثر و هماهنگ با هم کار ­کنند و اینجاست که نقش مربی به ­عنوان رهبر و هماهنگ­ کننده بیشتر مشخص خواهد شد و سبک رهبری او می­تواند بر ایجاد انسجام و هماهنگی نقش به ­سزایی داشته باشد (7). به دلیل اهمیت نقش رفتارهای مربی بر فرآیند­های روانی و عملکرد ورزشکاران، روان­شناسان ورزشی به مطالعه پیآمدهای سبک­های مختلف مربیگری علاقه­مند شدند. این بررسی­ها می­تواند به افزایش کارآمدی مربیان، ایجاد محیط ورزشی مناسب و بهبود عملکرد ورزشکاران کمک نماید (24). در زمینه رفتار مربیان در تیم­های ورزشی، چلادوری در سال 1990 مدل چند بعدی رهبری در ورزش را ارائه نمود. طبق این مدل رفتار مربیان تحت تأثیر سه عامل اصلی، ویژگی­های موقعیتی (مانند: شرایط تیم)، ویژگی­های رهبر (مانند: سن، درجه، و سابقه مربیگری) و ویژگی­های اعضاء (مانند: سن، سابقه و سطح بازیکنان) قرار دارد که نهایتاً رفتار مربیان موفقیت، عملکرد، رضایتمندی و حتی انسجام گروهی را تحت تأثیر قرار می­دهد. در زمینه انسجام گروهی تحقیقات متعددی انجام شده است. کارون چهار عامل موثر بر انسجام گروهی را معرفی می کند: عوامل موقعیتی (مانند: اندازه گروه، موفقیت گروه)، عوامل فردی (ویژگی­های فردی ورزشکاران مانند: سن و رضایتمندی ورزشکاران)، عوامل رهبری (مانند: رفتار، سن، سابقه و درجه مربیگری مربیان) و نهایتاً عوامل تیمی (مانند: موفقیت­های گذشته تیم، سابقه بازیکنان) (29). همان ­طور که مشاهده می­شود انسجام گروهی و رفتار مربیان متأثر از عوامل مختلفی هستند. در این زمینه پژوهش­هایی صورت گرفته است. در خصوص استفاده مربیان از الگوهای رفتاری متفاوت، مرادی (1383)، پانتکو و سانتوس (1991) و بنت و مانوئل (2000) گزارش کرده­اند که مربیان بیشتر از رفتار آموزش و تمرین و کمتر از رفتار آمرانه استفاده می­کنند (7،9،27). حسینی (1386) نیز در پژوهشی بر مربیان فوتبال حرفه­ای، نشان داد مربیان بیشتر از رفتار آموزش و تمرین و کمتر از رفتار دموکراتیک استفاده می­کنند (4). کلاکستون و لیسی (1986) در تحقیقی روی مربیان بسیار موفق فوتبال و تنیس پی بردند که مربیان فوتبال آمرانه­تر رفتار می­کنند (9). همچنین شرمن (1996) در مورد مربیان جوان مشاهده نمود که مربیان فوتبال و بیس­بال بیشتر از سبک رهبری آمرانه بهره می­جویند (9). در زمینه تأثیر رفتار مربیان بر موفقیت تیمی مرادی (1383)، حسینی (1386)، وستر و ویس (1991) و رنج (2002) نیز تفاوت معنی­داری بین سبک رهبری مربیان تیم­های موفق و ناموفق مشاهده نمودند (7،4،32،28). آلفریمن (2005) بین بهبود مهارت بازیکنان ورزش­های تیمی (عملکرد بهتر) با افزایش رفتار حمایت اجتماعی مربیان، فتحی (1384) بین سبک رهبری رابطه مدار مربیان کشتی و میزان موفقیت کشتی­گیران و دکستر (2002) بین سبک رهبری تحول­گرا و موفقیت ورزشکاران ارتباط مثبت و معنی­داری گزارش کردند (10،5،20). همچنین در ارتباط با تأثیر انسجام گروهی بر موفقیت تیمی، وستر و ویس (1991)، ایچاس و کران (1993)، کارون و همکاران (2002)، رنج (2002) و هانگ (2004) گزارش کردند که انسجام تکلیف و اجتماعی (انسجام گروهی) به طور مثبت و معنی­داری با عملکرد موفق ارتباط دارد (32،21،15،28،23). مرادی (1383)، حسینی (1386)، سید گریوز (1998)، کارون، بری  و آیس (2002) نیز در پایان فصل ضریب همبستگی بالایی بین افزایش انسجام گروهی و درصد پیروزی­های یک تیم مشاهده کردند (7،4،31،15). با این حال گریو (2000) نشان داد که انسجام تأثیر ناچیزی بر عملکرد دارد و این عملکرد است که تأثیر قابل توجهی بر انسجام دارد و تیم­های برنده از تیم­های بازنده منسجم­ترند (4). همان طور که گفته شد سن بازیکنان می­توانند رفتار مربیان و انسجام گروهی را تحت تأثیر قرار دهند. هرسی و بلانچارد در کتاب مدیریت رفتار سازمانی بیان کرده­اند که با بلوغ و رشد افراد، رهبران به استفاده از سبک رهبری رابطه­مدار گرایش پیدا می­کنند (8). حسینی (1386) و شلدز و همکاران (1997) نیز گزارش کردند که با افزایش سن آزمودنی­ها، مربیان از سبک رهبری دموکراتیک و حمایت اجتماعی بیشتر استفاده می­کنند (4،30). در ارتباط با تأثیر رفتار مربیان بر انسجام گروهی، مرادی(1383)، حسینی (1386)، چاو و بروس (1999) و روناین (2004)، ارتباط مثبت و معنی­داری بین انسجام تکلیف و اجتماعی با سبک­های رهبری آموزش و تمرین، دموکراتیک، حمایت اجتماعی و بازخورد مثبت؛ و ارتباط منفی و معنی­داری با سبک رهبری آمرانه گزارش کردند (7،4،18،29). کارون (1982)، وستر و ویس (1991)، پیس و کوزاب (1994)، کارون و هاسنبلاس (1998)، نولان (2000)، بیچسن (2000)، رنج (2002)، هانگ (2004) و مورای (2006) بین رفتار مربیان و انسجام گروهی ارتباط مثبت و معنی­داری گزارش کردند (13،32،27،17،26،11،28،23،25)

            این پژوهش ورزش قهرمانی دانشجویان را مورد بررسی قرار می­دهد. ارزیابی رفتار مربیان، انسجام گروهی و عواملی که این دو فاکتور را تحت تأثیر قرار می­دهند موضوع کار این پژوهش می­باشد. اهدف این پژوهش این است که آیا رفتار مربیان و انسجام گروهی تیم­های مختلف متفاوت می­باشد؟ آیا بین رفتار مربیان و انسجام گروهی با موفقیت تیمی، سن بازیکنان و مربیان ارتباطی وجود دارد؟ و نهایتاً آیا بین رفتار مربیان و انسجام گروهی ارتباط معنی­داری وجود دارد؟ در همین راستا این پژوهش به دلیل اهمیت ورزش دانشجویی به خصوص در سطح قهرمانی، اهداف خود را در این قشر از ورزشکاران دنبال می­کند

روش پژوهش

جامعه و نمونه آماری. کلیه دانشجویان شرکت کننده در مسابقات والیبال قهرمانی دختران دانشگاه­های آزاد کشور که در تابستان 86 در رشت برگزار گردید، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می­دادند (n=135)، و با توجه به کوچک بودن جامعه آماری، کل جامعه آماری به عنوان نمونه آماری انتخاب شد و تعداد 116 پرسشنامه کامل برگشت داده شد

ابزار اندازه­گیری. در این پژوهش از 3 پرسشنامه برای جمع­آوری اطلاعات استفاده شد. پرسشنامه اطلاعات فردی، که توسط محقق تهیه شد. پرسشنامه محیط گروهی، در سال 1985 توسط کارون، ویدمایر و براولی بر اساس مدل مفهومی کارون (1982) برای اندازه­گیری میزان انسجام گروهی در تیم­های ورزشی تهیه شده است که در قالب 18 سوال، انسجام گروهی را در 2 بعد انسجام تکلیف و انسجام اجتماعی اندازه­گیری می­کند. پاسخ­ها بر اساس مقیاس 9 ارزشی لیکرت از کاملأ موافقم (9) تا کاملأ مخالفم (1) ارزش­گذاری می­شدند (13،7). این پرسشنامه نیز در سال 1383 توسط مرادی مورد استفاده قرار گرفت. وی ثبات درونی هر یک از خرده مقیاس­های پرسشنامه (انسجام اجتماعی و تکلیف)، را از طریق آزمون آلفای کرونباخ محاسبه کرد که به ترتیب 72/0 و 71/0 گزارش کرد (7). روایی پرسشنامه محیط گروهی در مطالعاتی زیادی تأیید شده است. براولی و همکاران (1998) توان این پرسشنامه در جداسازی چهار بعد از انسجام گروهی را در رشته­های مختلف ورزشی بررسی کردند. نتایج نشان داد که نمره­های انسجام تکلیف به درستی معلوم می­کند ورزشکاران متعلق به رشته­های ورزشی گروهی یا انفرادی می­باشند. بنابراین این پرسشنامه به گونه­ای موفقیت­آمیز توانست ورزشکاران تیم­ها را از هم تفکیک نماید که از لحاظ کنش متقابل تکلیف مورد نظر تفاوت داشتند. همچنین ورزشکارانی که از سابقه بیشتری در تیم برخوردار بودند در انسجام اجتماعی نمره بالاتری از ورزشکاران کم سابقه بدست آوردند. بنابراین پرسشنامه توانست به گونه­ای موفقیت­آمیز انسجام اجتماعی مبتنی بر مدت زمان شرکت ورزشکار در تیم را پیش­بینی کند (29). پرسشنامه مقیاس رهبری در ورزش، در سال 1980 توسط چلادوری و صالح بر اساس مدل چند بعدی رهبری در ورزش (چلادوری و صالح 1978) برای بررسی و مطالعه سبک رهبری مربیان در موقعیت­های ورزشی تهیه شده است. این ابزار در قالب 40 سوال، رفتار مربیان را در 5 بعد رفتار آموزش و تمرین، آمرانه، دموکراتیک، حمایت اجتماعی و بازخورد مثبت ارزیابی می­کرد. پاسخ­ها بر اساس مقیاس 5 ارزشی لیکرت، هرگز (1)، به­ ندرت (2)، گاهگاهی (3)، اغلب (4) و همیشه (5) ارزش­گذاری ­شدند. ثبات درونی این پرسشنامه توسط پژوهشگران اصلی (19) به مقدار 75/0=r گزارش شده است (7،19). یوسفی (1386) نیز با اجرا روی 20 ورزشکار دانشجو و با استفاده از روش آلفای کرونباخ ، ثبات درونی این پرسشنامه را 91/0r= گزارش کرد (9). تحقیقات زیادی با استفاده از پرسشنامه مقیاس رهبری در ورزش اجرا شده است. به طور کلی مطالعات، روایی این پرسشنامه را تأیید کرده­اند. چلادوری و ریمر (1998) ساختار زیر مقیاس­های این پرسشنامه را بررسی کردند و اعلام کردند این پرسشنامه برای اندازه­گیری سبک رهبری و رفتار مربیان از روایی کافی و لازم برخوردار است (29)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

توجه : این پروژه به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پروژه پاورپوینت Stepper Motorsموتورهای پله ای تحت pdf دارای 71 اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در Power Point می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل پاور پوینت پروژه پاورپوینت Stepper Motorsموتورهای پله ای تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است


لطفا به نکات زیر در هنگام خرید

دانلودپروژه پاورپوینت Stepper Motorsموتورهای پله ای تحت pdf

توجه فرمایید.

1-در این مطلب، متن اسلاید های اولیه 

دانلودپروژه پاورپوینت Stepper Motorsموتورهای پله ای تحت pdf

قرار داده شده است

2-به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید

3-پس از پرداخت هزینه ، حداکثر طی 12 ساعت پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما ارسال خواهد شد

4-در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

5-در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون زیر قرار داده نشده است


بخشی از متن پروژه پاورپوینت Stepper Motorsموتورهای پله ای تحت pdf :

اسلاید 1 :

موتور پله ای چیست و مشخصه های اساسی آن کدامند؟

  • موتور پله ای یک موتور الکتریکی هست که ورودی الکتریکی دیجیتال را به یک حرکت مکانیکی تبدیل می کند.
  • شکل زیر مقطع عرضی سا ختار یک موتور پله ای مدرن نمونه را نشان می دهد:

 

اسلاید 2 :

  • پله بر ثانیه :

                SPS = (RPM * SPR) /60

  • تعداد پله ها
  • سرعت موتور
  • گشتاور

اسلاید 3 :

  • این موتور به نام موتور “رلوکتانس متغیر تک پشته ای” خوانده می شود.
  • هسته استاتور در شکل 2 دارای 6 قطب یا دندانه 60 درجه می باشد.
  • روتور هم دارای 4 قطب 90 درجه می باشد.
  • هر دو هسته روتور و استاتور ار جنس فولاد نرم هستند.
  • سه دسته سیم پیچی همان طور که در شکل نشان داده شده است،

  آرایش داده شده اند.

  • هر دسته دارای دو کلاف است که به صورت سری متصل شده اند.
  • به هر یک از این دسته سیم پیچ ها فاز می گویند.در نتیجه این ماشین یک موتور سه فاز است.
  • جریان از یک منبع تغذیه DCاز طریق کلید های I III,II, تامین می شود.

اسلاید 4 :

  • در وضعیت 1 سیم پیچی فاز I از طریق جریان کلید I تغذیه می شود. یا به اصطلاح فنی فاز I تحریک می شود.
  • دو قطب برجسته استاتور که تحریک شده اند با دو دندانه از چهار دندانه روتور هم ردیف هستند.
  • این حالت از نظر دینامیکی یک حالت تعادل است.
  • هنگامیکه کلید II برای تحریک فازII علاوه بر فاز I بسته می شود، شار مغناطیسی در قطب های استاتور فاز II به حالت نشان

  داده شده در وضعیت 2 به وجود می آید و گشتاوری در جهت عکس ساعتگرد به وجود می آید، از اینرو روتور سر انجام به وضعیت 3 خواهد رسید.

  • روتور با یک زاویه ثابت می چرخد که زاویه پله خوانده می شود.

اسلاید 5 :

  • سوییچ های الکترونیکی در درایو یک موتور پله ای به کار می رود و سیگنال های سوییچینگ توسط IC های دیجیتال یا ریز پردازنده ها تولید می شود.

اسلاید 6 :

مزایای موتور پله ای:                         

  • کم هزینه بودن آن
  • ساختار ساده آن
  • قابلیت اعتماد بالای آن
  • عدم نیاز به نگهداری
  • عدم نیاز به فید بک برای کنترل موقعیت یا سرعت
  • سازگاری با تجهیزات دیجیتال مدرن

اسلاید 7 :

معایب موتور پله ای:                         

  • نیاز به زمان نسبتا زیاد برای راه اندازی
  • کارایی نا مناسب در سرعت های پایین،مگر آنکه از درایو MicroStep استفاده شود.
  • جریان مصرفی بالا
  • تلفات حرارتی زیاد در سرعت های بالا و ایجاد تداخل در کارایی موتور

اسلاید 8 :

انواع موتور های پله ای                     

اساسا سه نوع موتور پله ای وجود دارد:

  • رلوکتانس متغیر VARIABLE RELUCTANCE
  • آهنر بای دایمی PERMANENT MAGNET
  • هیبرید HYBRID

تفاوت آنها بر حسب آنست که در ساختارشان از “آهنربای دایمی” یا “روتور آهنی با استاتور فولاد نرم لایه لایه” استفاده کرده باشند.

اسلاید 9 :

رلوکتانس متغیر VARIABLE RELUCTANCE

  • موتور V.R. از آهنربای دایمی استفاده نمی کند.
  • روتور موتور می تواند بدون محدودیت گشتاور حرکت کند.
  • این نوع ساختار برای کاربرد های غیر صنعتی که نیاز به گشتاور موتور با درجه بالا ندارند

  مناسب است.

اسلاید 10 :

  • موتور نشان داده شده دارای چهار مجموعه استاتور پل (A,B,C) با زاویه 30 درجه می باشد.
  • جریان وارد شده به پل A از طریق رشته موتور، یک جاذبه مغناطیسی ایجاد می کند که دندانه های روتور را با پل A همردیف می کند.
  • نیروی استاتور پل B باعث می شود تا روتور به اندازه 30 درجه چرخش کند و همردیف با پل B شود.
  • این رویه ادامه خواهد داشت تا پل C هم همردیف شود و دوباره در جهت عقربه های ساعت به پل A برگردد.
  • این رویه را می توان به صورت معکوس و در جهت پاد ساعتگرد هم انجام داد.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله چرا کامپیوتر کوانتومی مطالعه می‌شود؟ تحت pdf دارای 66 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله چرا کامپیوتر کوانتومی مطالعه می‌شود؟ تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله چرا کامپیوتر کوانتومی مطالعه می‌شود؟ تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله چرا کامپیوتر کوانتومی مطالعه می‌شود؟ تحت pdf :

چرا کامپیوتر کوانتومی مطالعه می‌شود؟

در جامع رایج، کامپیوترها،‌ در همه جا، روز و شب به کار می‌روند. کامپیوترها در زندگی معمولی ما و حرفه‌ ما نقش اصلی را دارند.
اخیراً‌ هنگام به کارگیری کامپیوترهای کنونی، در موقعیتهای مختلف با مشکلاتی مواجه شده‌ایم. یکی از این مشکلات اطمینان به ارتباط بین کامپیوترها در شبکه می‌باشد. این مشکل جدی است. هنگامی که یک مدرک سری بین دو کامپیوتر مبادله می‌شود می‌تواند توسط دسته‌سومی از کامپیوترها هم خوانده شود.
برای پیشگیری از چنین مشکلاتی سیستمهای رمزی مورد توجه قرار گرفت و به صورت وسیع بر روی آن تحقیق شد. از میان انواع مختلف سیستمهای رمزی، سیستمهای رمزی کلید عمومی RSA بیشتر استفاده شد.
این سیستمها بر اساس عامل مشترک یک عدد صحیح بزرگ عمل می‌کنند که به سختی انجام می‌شود و یا ممکن است حتی با ابرکامپیوترهای رایج هم سالها طول بکشد،‌ تا حل شود. طرح رمزی کنونی به وسیله‌ تمرکز بر یک نقطه کم توان کامپیوتر انجام می‌شود.

از آنجایی که ساختن این سیستمها ساده است به صورت معمول در ارتباط بین کامپیوترها به کار می‌روند.
هر چند در سال 1994، p-shor در آزمایشگاه «AT, T » کشف کرد که چنین عامل مشترکی ممکن است با یک نمونه کامپیوتر که ماشینی ترینگ کوانتومی خوانده می‌شود و اساس یک کامپیوتر کوانتومی است،‌ بسیار سریع تر محاسبه می‌شود. این کشف به نوعی به کامپیوتر کوانتومی برجستگی داده است که ممکن است به رمز گشاینده‌های کامپیوتر فرصت دهد تا با موفقیت،‌ حتی به نفوذ ناپذیرترین سیستمهای طرح رمزی عملاً‌ در زمانی کوتاه یورش برند.

بر خلاف اطلاعات عددی 0 و 1 پردازش کامپیوترهای رایج، کامپیوترهای کوانتومی موقعیت بالای 0 و 1 را پردازش می‌کنند. (به عنوان مثال 0 در بعضی از درصدها و نیز 1 در بعضی درصدها) بنابراین مورد اخیر با مورد قبلی تفاوت دارد.
دلیل دیگری برای اینکه چرا پیدایش کامپیوترهای کوانتومی پیش بینی شده است وجود دارد و آن این است که حل عامل مشترک اعداد بزرگ با کامپیوترهای کلاسیک بسیار مشکل است.
پس آیا کامپیوترهای سریع می‌توانستند چنین عامل مشترکی را به راحتی حل کنند؟

سرعت بالای کامپیوترها بستگی به سرعت بالای cpu ها دارند و ساختن cpu ها سریعتر هم احتیاج به ترکیب مقیاس بزرگتری از cpuها دارد که می‌تواند در تراکم بالاتر ترانزیستورهای cpuهای مشابه در نظر گرفته شود.
با این حال، آن ترانزیستورها،‌ هنگام نزدیک نمودن به اندازه اتمها یعنی جایی که با علم مکانیک کوانتومی عمل کردند به محدودیتهای فیزیکی اساسی رسیدند.
Cpu ها برای کامپیوترهای کوانتومی شامل المانهای اصلی مثل الکترونها و فوتونها خواهد بود. بنابراین الکترونها و فوتونها می‌توانستند بسیار کوچکتر از ترانزیستورهایی باشند که در کامپیوترهای کلاسیک به کار می‌روند.
اندازه‌ کنترل کننده‌هایی که این المانهای کوچک را کنترل می‌کنند به میزان پیشرفت علم و تکنولوژی بستگی خواهد داشت.
با این حال اکثر دانشمندان و محققان در آزمایشگاههای دانشگاه و مؤ‌سسه‌ها تصدیق نمودند که کارهای عقب مانده بسیاری برای ساختن کامپیوترهای کوانتومی مفید عملی یا تجاری وجود دارد.

کامپیوتر کوانتوم:
کامپیوتر کوانتوم طرحی است که کاربرد «ماوراء‌موقعیتهای»‌ کیفیتهای کوانتوم را بررسی می‌کند. کامپیوترهای کوانتوم کوچک اخیراً‌ ساخته شده و در حال پیشرفت می‌باشند.
پیش بینی می‌شود که با ساخت کامپیوترهای کوانتوم در مقیاس بزرگتر بتوان مسائل معین و ویژه‌ای را سریعتر از کامپیوترهای کلاسیک حل کرد. کامپیوترهای کوانتوم با کامپیوترهای کلاسیک نظیر برخی «کامپیوترهای کوانتوم نقطه‌ای» , «کامپیوترهایDNA»و «کامپیوترهای ترانزیستوری» تفاوت دارند با وجود آن همه‌ آنها از عوامل مکانیکی کوانتوم متفاوت با کیفیت ماوراء‌ موقعیتها استفاده می‌کنند.

ساختار کامپیوترهای کوانتوم:
در مکانیک کوانتوم،‌ قرار گرفتن یک ذره در دو مکان یا موقعیت در یک زمان معین امکان‌پذیر می‌باشد. این کاملاً‌ مشابه schrodinger;s cat می‌باشد که در یک زمان هم زنده و هم مرده است. توانایی قرار داشتن در چند موقعیت مختلف در یک زمان معین را «ماوراء موقعیت» می‌نامند.
یک کامپیوتر کلاسیک دارای حافظه‌ای است که متشکل از «بیتها»‌ می‌باشد. هر بیت در برگیرنده 1 و 0 است. طرح توسط کنترل این بیتها محاسبه می‌شود.
یک کامپیوتر کوانتوم شامل یک سری «کیوبیتها» می‌باشد. هر کیوبیت می‌تواند تنها در برگیرنده یک و یا صفر و یا یک و صفر باشد. به عبارت دیگر قادر به در برگرفتن یک و صفر بطور همزمان می‌باشد.
محاسبه در کامپیوترهای کوانتوم توسط کیوبیتها انجام می‌شود. یک کامپیوتر کوانتوم با بکارگیری ذره کوچکی که دارای دو موقعیت هستند عمل می‌کند.
کامپیوترهای کوانتوم ممکن است از اتمهایی ساخته شده باشند که در یک زمان هم تحریک شده و هم تحریک نشده باشند و یا امکان دارد از «فوتون‌های»‌نوری ساخته شده باشند که همزمان در دو مکان مختلف قرار داشته باشند.

ممکن است از پروتونها و نوترونهایی تولید شده باشند که همزمان دارای اسپین «بالا» و «پایین» باشند.
یک مولکول میکروسکوپی قادر به در برگرفتن چندین هزار پروتون و نوترون می‌باشد. و ممکن است به عنوان کامپیوتر کوانتوم که دارای هزاران کیوبایت می‌باشد به کار رود.

کامپیوترهای کوانتوم کاربردی:
David Divincenzo از IBM به نیازهای زیر برای یک کامپیوتر کوانتوم کاربردی توجه کرده است:
– قابلیت درجه بندی از لحاظ فیزیکی به منظور افزایش تعداد کیوبیتها
– برای مقادیر اختیاری کیوبیتها را می‌توان در ابتدا قرار داد
– گیتهای کوانتومی از decoherence سریعتر اند
– کیوبیتها به سهولت قابل خواندن هستند.

قدرت کامپیوترهای کوانتومی:
بدست آوردن و یافتن شمار زیادی از فاکتور پریم بسیار مشکل می‌باشد. مسأله فاکتورگیری عدد صحیح برای یک کامپیوتر معمولی مشکل به نظر می‌رسد.
یک کامپیوترکوانتوم قادر به حل سریع این مسأله می باشد.
اگر یک عدد شامل n بیت باشد (ارقام n زمانیکه روی سیستم باینری نوشته شوند بسیار طولانی هستند). بنابراین یک کامپیوتر کوانتوم تنها با 2n کیوبیت قادر به یافتن عامل مشترک می‌باشد.
همچنین می‌تواند به حل مسأله مرتبط به آن که لگاریتم مطلق discretelog نامیده می‌شوند بپردازد. این توانایی به کامپیوترهای کوانتوم اجازه می‌دهد که بسیاری از سیستمهای رمزی مورد استعمال امروزی را نقض کنند.

بسیاری از کلیدهای نوشته‌های رمزی که شامل اشکال El Gammal,RSA و Diffie- Helman می‌باشند به سرعت باز می‌شوند. اینها امنیت صفحات web و e-mail و سری و انواع گوناگون اطلاعات را تأمین می‌کنند. در نتیجه نقض اینها حائز اهمیت است.
تنها راه برای ساختن الگوریتمی شبیه به RSA ،‌ تهیه‌ کلیدی بزرگتر از بزرگترین کامپیوتر کوانتوم قابل تولید می‌باشد. به نظر می رسد که ساخت کامپیوترهای قدیمی که با بیتهای بیشتری نسبت به کیوبیتهای موجود در بزرگترین کامپیوتر کوانتوم دارند همیشه امکان پذیر است اگر این حقیقت داشته باشد. بنابراین الگوریتم های مشابه RSA قابل اعتماد ،‌ ساخته می‌شوند.
اگر یک کامپیوتر کوانتوم بر اساس مولکولهای پروتون و نوترون بود شاید بسیار کوچک می‌نمود، اما قادر به فاکتورگیری اعداد صحیح بود. یک کامپیوتر کلاسیک که الگوریتمهای معینی را بکار می‌گیرند نیز می‌توانست آن اعداد صحیح را فاکتورگیری کند اما به انجام رسانیدن آن قبل از افول خورشید باید بزرگتر از جهان شناخته شده باشد و ساخت آن مشکل است.

شگفت انگیز نیست،‌ کامپیوترهای کوانتومی می‌توانند برای شبیه سازی مکانیک کوانتومی استفاده شوند. عمل فاکتورگیری قابل تسریع بود و می‌توانست برای بسیاری از فیزیکدانان کاربردی محسوب شود.
مزیت کامپیوترهای کوانتومی به دلیل وجود سه مسأله شناخته شده‌اند:
فاکتورگیری – لگاریتم مطلق و شبیه سازی فیزیکهای کوانتومی و مسأله دیگر این است که کامپیوترهای کوانتوم دارای مزیت ویژه دیگری هستند و آن جستجوی اطلاعات کوانتوم می‌باشد که توسط الگوریتم گراور قابل حل است. فرض کنید مسأله‌ای نظیر پیدا کردن اسم رمزی که بتوان یک فایل را باز کرد وجود دارد. این مسأله دارای این چهار ویژگی است:
– تنها راه حل آن حدس زدن پاسخها بطور مکرر و ثبت کردن آنهاست.

– n جواب قابل چک کردن وجود دارد
– ثبت کردن تمامی پاسخهای قابل چک کردن به مدت زمان مشابه‌ای نیازمند است.
– راهنمایی وجود ندارد که پاسخ صحیح را نشان دهد. ایجاد پاسخهای قابل قبول در بعضی دستوارت ویژه به مشکل چک کردن آنها می‌باشد.
برای مسألی با این 4 ویژگی ،‌ بطور میانگین n/2 حدس برای یافتن پاسخ در یک کامپیوتر کلاسیک نیاز است.
مدت زمان لازم برای یک کامپیوتر کوانتومی برای حل این مسأله با جذر متناسب است. که موجب افزایش سرعت و کاهش زمان حل بعضی مسائل از چندین سال به چندین ثانیه می‌شود. که برای رمزگشایی رمزهای قرینه‌دار نظیر AES , 3DES قابل استفاده می‌باشد. اما دفاع در مقابل آن نیز آسان است.
می‌توانید اندازه‌ کلیدهای رمز را دو برابر کنید. روشهای پیچیده بسیاری برای ارتباط مطمئن نظیر استفاده از نوشته‌ رمزی کوانتوم وجود دارند.
زمانیکه کامپیوترهای کوانتوم سرعت بیشتری نسبت به کامپیوترهای کلاسیک دارند هیچ مشکلی عملاً‌ وجود ندارد.
تحقیق ادامه داشته و شاید مسائل دیگری یافت شوند.

کامپیوتر کوانتوم
مقدمه ای توسط جاکوب وستا
28 آوریل سال 2000
کامپیوتر کوانتوم چیست؟
کامپیوتر خود را در نظر بگیرید. کامپیوتر شما اوج پیشرفت تکنولوژی را نشان می‌دهد،‌ که از ایده‌ اولیه‌ چارلز (1871-1791) و اختراع اولین کامپیوتر با موتور آلمانی در سال 1941 نشأت می‌گیرد. هر چند جای تعجب دارد که سرعت بالای کامپیوتر مدرن شما با انواع قدیمی آن که 30 تن وزن داشت و مجهز به 18000 لامپ خلاء و 500 مایل کابل ارتباطی بود،‌تفاوت چشمگیری ندارد.
کامپیوترها به تدریج فشرده (کوچکتر) می‌شوند و بطور قابل توجهی در اجرای وظایف سریعتر عمل می‌کنند،‌ اما وظایف یکسان است،‌ یعنی: کنترل و تفسیر بیت‌های کد گذاری شده برای کسب نتایج محاسباتی مناسب. یک بیت واحد اصلی اطلاعات است که معرف صفر یا یک در کامپیوتر دیجیتال شماست. هر کامپیوتر کلاسیک (قدیمی) از طریق سیستم فیزیکی مرئی آن قابل شناسایی است: مثل دیسک‌های سخت مغناطیس شده و باتری پشتیبان. بعنوان مثال: یک سند ، ‌کاراکترهای ذخیره شده روی درایو هارد دیسک (دیسک سخت) در یک کامپیوتر کلاسیک می‌باشد. (طبق آنچه که قبلاً‌ در باره‌ نحوه‌ ذخیره شدن بر اساس ارقام صفر و یک توضیح داده شد). در اینجا تفاوت اساسی که بین یک کامپیوتر کلاسیک با کامپیوتر کوانتوم وجود دارد این است که : کامپیوتر کلاسیک قوانین فیزیکی معرفی شده را انجام می‌دهد. اما کامپیوتر کوانتوم وسیله ای است که پدیده فیزیکی مجزایی را به منظوردرک اساس پردازش اطلاعات در وجهی جدید،‌ معرفی می‌کند (نشان می‌دهد).

در یک کامپیوتر کوانتوم واحد اساسی اطلاعات کیویا کیوبیت (q or qubit) است،‌ و ماهیت آن دودویی نیست بلکه چهارتایی است. این نوع کامپیوتر با این واحد بر اساس قوانین کوانتومی (ذره‌ای،‌کمیتی) کار می‌کند که اساساً‌ با قوانین فیزیک کلاسیک تفاوت دارد. یک کیوبیت مثل یک بیت در کامپیوتر کلاسیک می‌تواند حالتی از صفر و یک باشد و یا ترکیبی از صفر و یک باشد. بعبارتی دیگر در یک حالت سوپر یک کیوبیت می‌تواند بصورت صفر،‌ یک یا هر دو (صفر و یک) بعنوان یک ضریب برای تشکیل جمله یا کلمه نشان داده شود. از آنجا که پدیده‌ها بر اساس قوانین فیزیک کلاسیک و نه مکانیک کوآنتومی ،‌قانون بندی شده‌اند،‌ این نوع کامپیوتر ها (کامپیوترهای کوآنتوم) بیشتر در سطح اتمی مطرح می‌شوند. این مفهوم نسبی احتمالاً‌از طریق یک آزمایش بهتر توضیح داده می‌شود.

تصویر a

را در نظر بگیرید،‌ در این تصویر یک فوتون از یک منبع نور به یک آینه‌نیم نقره تابیده می‌شود.این آینه نیمی از نور را بطور عمودی به دریافت کننده‌ ردیاب A و نیمی دیگر را بطور افقی به B می‌تاباند در واقع ،‌ یک فوتون یک دسته‌ مجزای نور است که به تنهایی دیده نمی‌شود و باید از طریق A و B بطور مساوی رؤیت شود. تصور کلی بر این است که فوتون به طور تصادفی بر سطح آینه افقی و عمودی منعکس می‌شود. در صورتیکه علم مکانیک پیش بینی می‌کند که فوتون در واقع هر دو مسیر عمودی و افقی را بطور همزمان می‌پیماید. این موضوع در شکل b بیشتر روشن می‌گردد.

شکل (b)

در آزمایش‌هایی مشابه آزمایش انجام شده در تصویر a وقتی یک فوتون به آینه تابیده می‌شود،‌ می‌توان نشان داد که یک فوتون واقعاً‌ در جهات مختلف منتشر نمی‌شود و حتی اگر دریافت کننده علامتی ثبت کند (نشان دهد). و هیچ دریافت کننده‌ دیگری هم قادر نیست این عمل را انجام دهد،‌ با توجه به این اطلاعات محدود،‌ ممکن است کسی اینگونه تصور کند که هر فوتون که عمودی یا افقی منتشر می‌شود یکی از این دو مسیر را بطور تصادفی انتخاب می‌کند اما علم مکانیک کوآنتوم می‌گوید: فوتون در دو جهت بطور همزمان منعکس می‌شود. این موضوع بنام «دخالت ذره» معروف شده است که در تصویر b بیشتر توضیح داده می‌شود.
در این آزمایش فوتون ابتدا به یک آینه نیم نقره،‌ سپس به یک آینه‌ تمام نقره و در نهایت به یک آینه نیم نقره‌ دیگر ،‌تابیده می‌شود،‌بیش از اینکه به دریافت کنندهA برسد. می‌دانیم که هر آینه‌نیم نقره فوتون را در دو جهت منعکس می‌کند. وقتی فوتون به اولین آینه میرسد مانند آنچه در تصویر a مشاهده نمودید یعنی طبق فرضیه ممکن است به دریافت کننده‌ A یا Bبرسد. اما تجربه نشان می‌دهدکه دریافت کننده‌A کاملاً‌ نور را ثبت می‌کند در حالیکه در دریافت کننده B هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتد این امر چگونه امکان پذیر خواهد بود؟

شکل b نمایانگر آزمایش جالبی است که پدیده «دخالت ذره مجزا» را نشان می‌دهد. در این نمونه،‌ آزمایش نشان میدهد فوتونی که به دریافت کننده‌ A می‌رسد. هرگز به دریافت کننده‌ B نمی‌رسد،‌اگر یک فوتون به طور عمودی به آینه بتابد، باید در دو جهت منعکس شود،‌ همانطور که در تصویر a مشاهده نمودید و اگر به طور افقی هم به آینه بتابد ، بازهم در دو جهت بطور مساوی منعکس شود. اما نتیجه چیز متفاوتی را نشان می‌دهد. تنها نتیجه قابل تصور این است که فوتون تا حدی به هر دو مسیر،‌ بطور همزمان فرستاده می‌شود. اما بدلیل وجود یک ذره‌ متقاطع احتمال دریافت علامت از سوی دریافت کننده‌B از بین می‌رود. این پدیده «دخالت کوآنتوم»‌نامیده می‌شود و نتیجه ‌آن حالتی است که در بالا توضیح داده شد. بنابراین هر چند یک فوتون مجزا بعنوان یک فوتون معرفی شده موجود است و در مسیری حرکت می‌کند که دریافت نمی‌شود،‌ اما پدیده‌ دخالت باعث می‌شود که وقتی دو فوتون بهم می‌رسند یک فوتون اصلی تکشیل شود. اگر بعنوان مثال ،‌ هر دو مسیر توسط یک صفحه‌ جذب کننده‌نور بسته شود،‌ سپس دریافت کننده‌ ‌B شروع به ثبت ضربه‌هایی می‌کند،‌ همانطور که در آزمایش نشان داده شد. این خصوصیت منحصر به فرد جریان علم را بر اساس کوآنتوم طبق عقیده‌ امروزی،‌ نه صرفاً‌ یک روند قابل تداوم بلکه شاخه‌ جدید از تفکر معرفی می‌کند. و به این دلیل است که کامپیوتر کوآنتوم با استفاده از این خصوصیات ویژه ، پتانسیلی به ما می‌رسد که در ابزار محاسباتی قوی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پتانسیل (انرژی ذخیره‌ای) و قدرت محاسباتی کوآنتوم
در یک کامپیوتر قدیمی اطلاعات در یک سری از بیت‌ها کد گذاری شده و از طریق گیتهای Boolean که در یک ردیف مرتب شده‌اند،‌ برای کسب نتیجه‌ صحیح ،‌ کنترل می‌شوند. بطور مشابه در یک کامپیوتر کوآنتوم ، کیوبیت‌ها به وسیله‌ گیتهای کوآنتوم که هر کدام یک نوع انتقال جداگانه فراهم می‌کند و بر روی یک یا چند کیوبیت عمل می‌کند،‌ کنترل می‌شوند. در بکارگیری این گیتها در یک ردیف (سری) یک کامپیوتر کوآنتوم به منظور تنظیم کیوبیتها به حالت اولیه، فرآیند انتقال مجزا (جداگانه) را پیچیده می‌کند. سپس می‌توان اندازه‌گیری کرد،‌که با این اندازه گیری نتیجه‌نهایی کامپیوتر حاصل می‌شود.

پس تشابه محاسباتی بین کامپیوتر کلاسیک و کوانتوم این نتیجه را در تئوری به دست می‌دهد که صحت عملکرد یک کامپیوتر کلاسیک به اندازه‌یک کامپیوتر کوانتوم است. به عبارت دیگر یک کامپیوتر کلاسیک باید قادر به انجام هر عملی باشد که کامپیوتر کوآنتوم می‌تواند. پس چرا کامپیوتر کوآنتوم دردسر ایجاد می‌کند؟ در واقع هر چند از لحاظ تئوریکی یک کامپیوتر کلاسیک ،‌ می‌تواند وظایفی را که کامپیوتر کوآنتوم انجام می‌دهد،‌ داشته باشد. ولی از لحاظ محاسباتی مشکل ایجاد می‌شود زیرا همبستگی بین بیت‌های کوآنتومی بطور مساوی متفاوت از همبستگی میان بیت‌های کلاسیک است،‌(همانطور که توسط جان بل توضیح داده شد.) بعنوان مثال یک سیستم چند صدکیوبیتی را در نظر بگیرید، طبق نظریه‌ هیلبرت این سیستم در ابعاد تقریبی 1090 ممکن خواهد بود و برای حالت مشابه ،‌ مستلزم کامپیوتر کلاسیکی با منبع بزرگ است یعنی باید بزرگتر از کامپیوتر کوانتوم اولیه باشد. ریجارد فیمن ،‌ جزء اولین کسانی بود که انرژی پتانسیل را در بهترین وضعیت کوآنتوم برای حل سریع مشکلاتی اینچنین ،‌ کشف نمود. مثلاً‌ 500 کیوبیت که برای حالت مشابه کلاسیکی غیر ممکن است،‌ در بهترین حالت کوآنتومی نزدیک به 2500 است و در حالت کلاسیکی بصورت s’O و s’1 500 نشان داده می‌شود. هر عملکرد کوآنتومی بر آن سیستم ضربات خاصی از امواج رادیویی است،‌ مثلاً‌ عملی که ممکن است از لحاظ عملکرد در 100 کیوبیت سوم و 101 کیبوبیت اول،‌ کنترل شده نباشد،‌در حالت مشابه 2500 عمل می‌کند. ب

نابراین بلافاصله از بین می‌رود،‌ یک عملکرد کوآنتومی باید نه تنها بر روی یک ماشین بلکه بر 2500 ماشین (دستگاه) در یک لحظه عملیات محاسباتی انجام دهد. هر چند سیستم باید به یک حالت کوآنتومی برای بدست آوردن یک جواب،‌ تبدیل شود،‌ یک لیست s’O و s’1 500 برای اندازه گیری بر اساس قواعد مکانیک کوآنتوم پیشنهاد می‌شود. در نتیجه جوابی مناسب از توازی کوآنتومی در بهترین وضعیت آن بدست می‌آید که عملکرد مشابه آن در بهترین حالت کلاسیک از طریق پردازشگرهای مجزای 10150 می‌باشد.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه پیامد‌های جنگ آمریکا و عراق (2003) و تأثیر آن بر آینده اوپک تحت pdf دارای 244 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه پیامد‌های جنگ آمریکا و عراق (2003) و تأثیر آن بر آینده اوپک تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه پیامد‌های جنگ آمریکا و عراق (2003) و تأثیر آن بر آینده اوپک تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه پیامد‌های جنگ آمریکا و عراق (2003) و تأثیر آن بر آینده اوپک تحت pdf :

مقدمه:
در قرن 21 توان مهار منابع انرژی یا خطوط انتقال آن تضمین ورود ثروت است و بدون تضمین جریان انرژی، امنیت ملی کشور‌ها تهدید خواهد شد. این موضوع تا آن حد مورد توجه قرار گرفته که اصطلاح «بازی بزرگ جدید» برای آن انتخاب شده است. در این بازی بزرگ هدف اصلی هر بازیگر مهار منابع یا راه‌های انتقال انرژی است.
برای اردوگاه غرب و در رأس آن آمریکا که تامین انرژی کشور را جزو منافع حیاتی اعلام کرده، وضع خاورمیانه و آینده آن بسیار خطرناک است. آمریکا و غرب یا باید شیوه‌ای همانند عراق (البته به شرط موفقیت در آینده) یعنی مهار نفتی را در اختیار بگیرند یا آن که راه مناسبی در همکاری با کشورهای دارای منابع عظیم نفتی پیدا کنند.

بحران خاورمیانه و تحولات درونی کشورهای منطقه در جهتی نیست که غرب را به تامین انرژی خود امیدوار سازد. بنابراین موقعیت مناسبی در اختیار اوپک و بویژه کشورهای تولید کننده نفت در خلیج فارس و خاورمیانه قرار گرفته است تا بتوانند با اتخاذ یک راهبرد مشترک و با راهکارهای دیپلماتیک منافع خود را تضمین کنند. در غیر این صورت آمریکا و کشورهای غربی با روشهای گذشته خود که ریشه در استعمار دارد در پی تضمین منافع خود خواهند بود که عراق نمونه آن است؛ هر چند آینده عراق معلوم نیست تا چه حد به سود آمریکا و غرب تمام می‌شود یا به تقویت اوپک در جایگاه نظام جهانی. به همین جهت، پیامدهای، جنگ آمریکا و عراق و تأثیر آن برآینده اوپک، در این بررسی مورد تاکید قرار گرفته است تا زاویای از این مساله روشن شود.

فصل اول

طراحی پژوهش

1-1- طرح مسأله:
عراق به سبب در اختیار داشتن 112 میلیارد شبکه ذخیره نفت خام، به عنوان دومین کشور جهان از لحاظ ذخایر نفتی می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای را در آینده اوپک و معادلات نفتی جهان داشته باشد و همین مسأله، بهانه ایالات متحده پس از تصرف عراق بود و با طراح اینکه سهمیه در نظر گرفته شده برای عراق در اوپک (2 درصد نفت جهان) به هیچ وجه برازنده عراق نیست، بذر جدایی و تفرقه را در بین عراق با سایر اعضای اوپک بیفکند. تا حدی که بوش و چنی تصور می‌کردند که ذخایر نفتی عراق در کمترین مدت ممکن می‌تواند بازارهای جهان را اشباع کند و قیمت نفت خام را به شبکه‌ای 15 دلار برساند.

اگر تولید کنندگان نفت بازار را اشباع کنند قیمتها سقوط وحشتناکی خواهد داشت و اوپک تحت فشار قرار خواهد گرفت. این امر باعث عدم ثبات در کشورهایی که اتکاء بودجه آنها به درآمدهای نفتی است، خواهد شد و عدم ثبات اقتصادی بر بی‌ثباتی سیاسی فراگیر در منطقه خاورمیانه افزوده می‌گردد. کارشناسان معتقدند هدف نهایی آمریکا دستیابی به منابع عظیم نفتی جهان به منشور کنترل مناقشات آینده و تسلط بر کانون‌های احتمالی قدرت در آینده (اروپا و چین، روسیه) است. در این میان آژانس بین‌المللی انرژی که در آغاز عملاً برای مقابله با اوپک تشکیل شده بود، سعی می‌کند چنین بر همگان به باوراند که جایگزین‌هایی برای قدرت اوپک هم می‌توان یافت. مقامات آژانس مذکور شایع می‌کنند که مناطق نفت خیزی در خارج از اوپک وجود دارند که می‌توانند بر سلطه چندین دهه آن در بازار خاتمه دهند.

از طرف دیگر بحث حضور یا خروج عراق از اوپک مسأله‌ای است که می‌تواند بر سرنوشت اوپک اثر بگذارد. از اینرو به بررسی این مسأله خواهیم پرداخت که آیا عراق به عنوان یکی از بنیانگذاران اوپک پس از حمله آمریکا به عراق (مارس 2003)، بر اتحاد و همگرایی با اوپک وفادار خواهد ماند و یا اینکه به عنوان متحد آمریکا و انگلیس مسیری خلاف اوپک را می‌پیماید و با ایجاد اختلاف بین اعضاء درباره نظام سهمیه بندی، افزایش تولیدات نفت بدون توجه به نظام سهمیه فروش ذخایر نفتی به شرکت‌های نفتی آمریکایی – اروپایی به تجزیه و تضعیف اوپک می‌انجامد. حال با توجه به اینکه اوپک در جهت تحولات ناشی از جنگ عراق – آمریکا قرار خواهد داشت و پیامدهای جنگ متوجه این سازمان خواهد بود بررسی این پیامدها که قطعاً بر سیاستگذاریهای نفتی خاورمیانه ای و اوپک تأثیرگذار است، حائز اهمیت است. حال با توجه به این امر سرنوشت اوپک چگونه خواهد بود.
2-1- سئوال اصلی:

جنگ آمریکا علیه عراق در مارس 2003 چه پیامد‌های سیاسی ـ اقتصادی بر آینده اوپک بر جای خواهد گذاشت.
سئوالات فرعی:
– اهداف و ساختار اوپک چیست؟
– رابطه آمریکا و عراق پس از تشکیل اوپک چگونه بوده است؟
– دلایل حمله آمریکا به عراق چه بود؟

– آیاعراق به تنهایی می‌تواند جایگزین مناسبی برای تأمین نیازهای نفتی آمریکا باشد.

3-1- فرضیه اصلی:
جنگ آمریکا علیه عراق باعث تسلط آمریکا بر منابع نفتی عراق شده و بازتاب آن باعث تشدید اختلافات بین اعضای اوپک و در نتیجه تضعیف اوپک خواهد شد.
فرضیه‌های جانشین:
– جنگ آمریکا علیه عراق باعث اتحاد بیشتر اعضای اوپک خواهد شد و اوپک نه تنها تضعیف نخواهد شد بلکه تقویت نیز می‌شود.
– جنگ آمریکا علیه عراق تأثیری بر روند فعلی اوپک برجای نخواهد گذاشت و این امر بیشتر بدنبال نظم نوین جهانی با تأکید بر امنیت انرژی است.

4-1- متغیرهای دخیل:
1- قیمت تولید و مصرف نفت جهان
2- ذخایر و تولید نفت اوپک
3- تولید، مصرف و ذخایر نفتی کشور عراق
4- بحرانهای مؤثر بر قیمت نفت
5- جنگ آمریکا علیه عراق
6- آینده اوپک
5-1- تعریف عملیاتی مفاهیم:
حادثه یازدهم سپتامبر: در تاریخ یازده سپتامبر 2001 چهار هواپیمای ربوده شده بوسیله افراد ناشناس با ساختمانهای پنتاگون در واشنگتن و مرکز تجارت جهانی در نیویورک اصابت کردند و بخش اعظم آن را تخریب کردند که آمریکا عاملان این حمله تروریستی اسامه بن لادن و شبکه تروریستی القاعده نسبت داد بدین ترتیب مبارزه خود را علیه تروریسم آغاز کرد.
6-1- پیشینه تحقیق:

مروری بر تحقیقات و مطالعات پیشین، به شناخت دقیقتر ابعاد مسأله تحقیق کمک می‌نماید و از این رو می‌توان دیدگاه‌ها و یافته‌هایی که در زمینه تحقیق وجود دارد، شناسائی نمائیم و بر این اساس به دنبال گردآوری اطلاعات و تولید یافته‌های نوینی باشیم که تاکنون در مورد آنها کاری صورت نگرفته و اطلاعاتی درباره آن وجود ندارد.
با این مقدمه لیست منابع موجود در زمینه پیامدهای جنگ آمریکا علیه عراق (2003) و تأثیر آن برآینده اوپک را می‌توان در 5 گروه طبقه‌بندی کرد:
1- تحقیقات و بررسیهای آکادمیک اعم از بحثهای نظری و کاربردی.
2- پایان نامه‌های تحصیلی
3- کتب: هیچ کاری منطبق با عنوان تحقیق انجام نشده است.

4- مقالات:
از آنجایی که در ارتباط با موضوع مورد بررسی مقالات متعددی در نشریات تخصصی و روزنامه‌های سراسری منتشر گردیده است که بیشتر از رویکرد سیاسی، نظامی و اقتصادی به مسأله پرداخته‌اند که اهم آن در متن تحقیق مورد استناد قرار گرفته است در اینجا فقط به تعدادی از مهمترین مقالات در این زمینه اشاره می‌شود:
نخستین مقاله «دستیابی به نفت جهان یا مهار چین» نوشته مایکل کلر مندرج در همشهری دیپلماتیک صفحات 14 و 15 نیمه اول مرداد 83 می‌باشد. در این مقاله نویسنده بیشتر به اهمیت عامل انرژی در رقابت آمریکا با چین می‌پردازد و اشاره می‌کند بر اساس گزارش دیک چنی، میزان تولید داخلی نفت از حدود 5/8 میلیون شبکه در روز در سال 2002 به 7 میلیون شبکه در روز در سال 2020 کاهش می‌یابد و در همین حال میزان مصرف از 5/19 میلیون شبکه در روز به 5/25 میلیون شبکه در روز افزایش خواهد یافت و به همین جهت توجه به خلیج فارس، امنیت انرژی و کسب هواداران جدید در منطقه از جمله سیاست‌های انرژی و نظامی آمریکا در دو دهه اول قرن بیست و یکم خواهد بود.

مقاله دیگر در این زمینه «نظم نوین نفت» مارشال آئوربک مندرج در همشهری دیپلماتیک مورخ 18 مهر 83 در صفحه 12 می‌باشد. مقاله مذکور به «اعجاب نفتی اکتبر» پرداخته است که طی آن عربستان سعودی و سایر اعضای اوپک در ژوئیه 2003، رضایت خود را از افزایش قیمت نفت به 35 دلار اعلام کردند و این نگرانی را بوجود آورد که دوران «نفت ارزان» به پایان برسد و از آنجایی که رشد اقتصادی آینده آمریکا به طور عمده وابسته به تولید تضمین شده، دست یافتنی و فراهم شدنی انرژی است و کاهش تولید نفت اوپک در زمانی که بازار به آن نیاز دارد و افزایش قیمت نفت در زمانی که آمریکا با کاهش در آمد قابل مصرف روبروست از جلمه فاکتورهای تکاپو و توجه ویژه آمریکا به نفت خاورمیانه است.

مقاله دیگر در این زمینه «نفت و استراتژی‌های آمریکا» ترجمه عباس فتاح‌زاده مندرج در همشهری مورخ 30 دی ماه 81 در صفحه 18 می‌باشد و اشاره می‌نماید که علاقه آمریکا به منطقه خلیج فارس جدید نیست. البته در ابتدا رنگ سیاسی قضیه پررنگ تر از بعد اقتصادی بود ولی بتدریج پس از فروپاشی کمونیسم، تصرف نظامی کویت توسط نیروهای آمریکا، افزایش مصرف نفت و کاهش تولید نفتی و ذخایر آن در سایر حوزه‌ها، اهمیت بیشتری می‌یابد. منطقه خلیج فارس با 679 میلیارد بشکه (65 درصد ذخایر شناخته شده جهان) مدتها آمریکا بازیگر اصلی منطقه باقی خواهد ماند. عامل این امر هم فاکتورهای اقتصادی تأثیرگذار در آن می‌باشد.

گزارش دیگر در این زمینه تحت عنوان «لقمه چرب» با نگاهی به نفت آمریکا، نفت عراق و اوپک مندرج در همشهری مورخ 4 اردیبهشت 82 می‌باشد که در آن اشاره می‌شود از نظر آمریکا، سهم در نظر گرفته شده اوپک برای عراق به عنوان دومین کشور نفت خیز و اختصاص 5/2 میلیون بشکه (2 درصد تولید نفت جهان) منطقی نمی‌داند و خواهان تغییراتی در این زمینه است و این در صورتی است که اوپک برای تثبیت قیمت نفت جهان، بدنبال کاهش تولید نفت از 5/24 میلیون شبکه به 24 میلیون شبکه در اجلاس 24 آوریل اوپک بوده است. از طرف دیگر بازسازی عراق با ثروت نفتی 112 میلیارد بشکه‌ای چنان لقمه چربی است که حتی ناتو هم نتوانسته نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. به رغم آنکه برخی اعضای ناتو نظیر آلمان و فرانسه عملاً جنگ را تحریم کرده بودند اما حالا ظاهراً این سازمان طرح‌هایی برای صلح بانی و بازسازی عراق دارد. به نوشته روزنامه فرانکفورتر آلگماین سایتونگ در داخل ناتو تمایل برای برعهده گرفتن مسئولیت و نقش در عراق افزایش پیدا می‌کند.

مطلب دیگر در این زمینه، مقاله «بوش بوی نفت می‌دهد» نوشته عبدالمهدی مستکین مندرج در صفحه7 همشهری دیپلماتیک مورخ 18 مهر 83 است که در آن اشاره می‌شود دولتمردان جمهوری خواه آمریکا ارتباط تنگاتنگی با کارتل‌های نفتی آمریکا دارند و یکی از اهداف اساسی ایالات متحده آمریکا از اشغال نظامی عراق، بدست گرفتن ابتکار عمل در تولید و تعیین قیمت نفت از طریق سیطره بر ذخایر استراتژیک نفت عراق بود. در همان روزهای اول اشغال عراق، نیروهای آمریکایی تنها مناطق نفتی را تحت حفاظت شدید خود قرار دادند. در واقع هدف آمریکاایجاد جایگزینی مناسب برای اوپک در منطقه خاورمیانه است. از این منظر به خوبی حضور 50 ساله آمریکا در عراق قابل درک خواهد بود. در همین چارچوب گفته «برنت اسکورکرافت» مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا مؤید این دیدگاه ایالات متحده خواهد بود: «مهم‌ترین هدف آمریکا از اشغال نظامی عراق بدست گرفتن شریان نفت و تضعیف و از بین بردن اوپک است.»

مطلب دیگر در این زمینه، گفتگو با عمادالدین باقی تحت عنوان «دموکراسی در خدمت منافع آمریکا» مندرج در روزنامه همشهری مورخ 12 خرداد 82 صفحه 15 می‌باشد که به تحلیل اهداف آمریکا از حمله به عراق می‌پردازد که مهمترین آنها عبارتند از: 1- نفت عراق، 2- خاورمیانه بزرگ و تقویت اسرائیل در منطقه، 3- امنیت انرژی.
به اعتقاد ایشان، گرچه مسأله نفت یا صلح خاورمیانه برای آمریکا استراتژیک است اما مسأله فوری‌تر و مهم‌تر از اینها در حال حاضر امنیت است و بعد از واقعه 11 سپتامبر این مسأله امنیت در صدر قرار گرفت.

بالاخره آخرین مطلب، مقاله اینترنتی اسماعیل محمدی تحت عنوان «3 «هدف سیاسی و اقتصادی آمریکا در جنگ با عراق» در سایت بنیاد اندیشه اسلامی ژوئن 2004 می‌باشد. به اعتقاد وی ایالات متحده فقط به نفت و انرژی عراق توجه ندارد بلکه این کشور مطامع اقتصادی گسترده‌ای را دنبال می‌کند که به مراتب فراتر و بیشتر از نفت عراق است. آمریکا تلاش می‌کند با کنترل دومین ذخیره نفتی دنیا، عرضه بازار جهانی نفت را کنترل و مدیریت نماید و با بهره‌برداری از منابع نفتی عراق، بخشی از هزینه جنگ آمریکا را تأمین نماید. این تسلط بر منابع نفتی عراق، چانه زنی‌های کشورهای عربی حامی آمریکا بویژه عربستان، قطر و امارات را در مناسبات انرژی بشدت کاهش دهد و علاوه بر این با بهره‌گیری از کردهای عراقی چانه زنی و قدرت تأثیرگذاری واشنگتن در مناسبات سیاسی با کشورهای منطقه بویژه ترکیه و سوریه افزایش یافته است. آخر اینکه کاهش شدید نفوذ اقتصادی اروپا و روسیه در خاورمیانه هدف دیگر کاخ سفید است که آمریکا تلاش می‌کند شاخص‌های اقتصادی (کسری بودجه، تراز حساب جاری، کاهش تراز سرمایه) خود را تقویت و از حالت رکود اقتصادی خارج نماید.

5- منابع اینترنتی موجود در سایتهای مرتبط که بخشی از یافته‌های آن در پایان نامه مورد استفاده قرار گرفته است.
در نهایت در جمع‌بندی تحقیقات پیشین می‌توان اینگونه اذعان کرد که فقط تعدادی از مقالات و منابع اینترنتی اشاراتی محدود به مسأله آینده اوپک پس از جنگ آمریکا علیه عراق (2003) داشته‌اند و سایر منابع (کتب، پایان‌ نامه، تحقیقات آکادمیک) به صورت گذرا، غیر متمرکز و بسیار اندک و محدود به موضوع تحقیق فقط اشاره کرده‌اند و به همین جهت تحقیق مذکور می‌تواند در جهت رفع بخشی از کاستیها و خلاء‌های اطلاعاتی موجود مفید واقع شود.

7-1- روش تحقیق:
با توجه به اینکه تحقیق حاضر از مطالب موجود در مقالات، اخبار، کتب و اینترنت بدست آمده است، لذا تحقیق موجود توصیفی ـ تحلیلی و همچنین کتابخانه‌ای می‌باشد.

8-1- هدف تحقیق:
در مجموع هدف‌های این تحقیق شامل دو دسته از اهداف می‌شود یک دسته از اهداف به مشارکت و تولید دانش علمی باز می‌گردد و دسته دیگر با نیازهای کاربردی و دستگا‌ه‌های اجرایی در ارتباط است (از آنجائی که ایران به عنوان یکی از اعضای اصلی اوپک به شمار می‌رود، بررسی‌های فوق می‌تواند قابل بهره‌برداری برای مجریان و سیاستگذاران نفتی کشورمان باشد)، که در این تحقیق هر دو مورد مطمح نظر قرار می‌گیرد.
الف‌ـ هدف کلی:
هدف کلی این است که در این تحقیق به پیامدهای جنگ آمریکا علیه عراق (2003) و تأثیر آن بر آینده اوپک پرداخته شود.
ب‌ـ اهداف جزئی:
– بررسی و شناخت زمینه‌ها و علل حمله آمریکا به عراق و تأثیر آن بر اوپک.
– بررسی و شناخت عوامل مؤثر ناشی از حمله آمریکا به عراق بر روابط بین اعضای اوپک و جایگاه اوپک در بازار نفت جهانی.
– شناخت اثرات و پیامد‌های ناشی از حمله آمریکا به عراق بر تثبیت نرخ جهانی دلار در مقایسه با یورو.
9-1- قلمرو تحقیق:

تحقیق حاضر به بررسی عملکرد آمریکا در عراق پرداخته و همچنین موقعیت اوپک و اعضای آن را بررسی خواهد کرد. بنابراین قلمروی تحقیق در حوزه عراق ـ آمریکا و تا حدودی حوزه خاورمیانه پس از یازده سپتامبر خواهد بود.
10-1- انگیزه و ضرورت تحقیق:
با توجه به اینکه اوپک در جهت تحولات ناشی از جنگ آمریکا قرار خواهد داشت و پیامد‌های جنگ متوجه این سازمان می‌باشد. لذا بررسی این پیامدها که قطعاً بر سیاستگذاری‌های نفتی خاورمیانه تأثیرگذار است، حایز اهمیت خواهد بود.

11-1- موانع و تنگناهای تحقیق:
با توجه به جدید بودن موضوع «پیامدهای جنگ آمریکا علیه عراق و تأثیر آن بر آینده اوپک» می‌توان مشکلات اساسی تحقیق را در سه گروه اصلی گنجاند.
1- عدم دسترسی آسان به منابع و تحقیقات معتبر در ارتباط با موضوع تحقیق.
2- فقدان پیشینه مطالعات و تحقیقات معتبر در ارتباط با موضوع تحقیق بطوری‌ که تاکنون هیچ پژوهشی به صورت خاص در ارتباط با موضوع تحقیق در ایران تدوین نگردیده است.
3- عدم دسترسی آسان به اطلاعات، آمار و کمیت‌های مورد نیاز این تحقیق توسط دستگاه‌های اجرایی مطلع در زمینه بررسی.

12-1- سازماندهی تحقیق
فصل اول: طراحی پژوهش
فصل دوم: کلیات نظری
– مقدمه نظری
1-2- همگرایی
2-2- نظام تک قطبی متقارن
3-2- دکترین بوش و نظم نوین جهانی
4-2- نظریه هژمونی و کاربرد آن در منطقه خاورمیانه
فصل سوم: تاریخچه و عملکرد اوپک
1-3- چگونگی شکل‌گیری اوپک

2-3- اهداف و برنامه‌های اوپک
3-3- اعضای اوپک
4-3- ساختار و ارکان اوپک
5-3- تحولات اوپک از زمان تشکیل
6-3- آژانس بین‌المللی انرژی و نقش آن در کاهش قدرت اوپک
7-3- جنگ عراق و ایران و تأثیر آن بر اوپک
8-3- جنگ عراق علیه کویت و اوپک
9-3- حمله آمریکا به عراق (2003)
10-3- جمع‌بندی تحولات اوپک
11-3- نوسانات نظام سهمیه بندی اوپک
فصل چهارم: تحولات عراق
1-4- پیشینه تاریخی و جغرافیایی عراق
2-4- تاریخچه نفت عراق
3-4- بحرانهای عراق در حوزه خلیج فارس
فصل پنجم: اهداف آمریکا در عراق
1-5- آمریکا و خلیج فارس

2-5- رابطه ایالات متحده در جنگ عراق علیه ایران
3-5- جنگ عراق علیه کویت و نقش ایالات متحده آمریکا
4-5- حمله آمریکا به عراق یک گزینه با چندین هدف
5-5- افزایش وابستگی آمریکا به نفت
6-5- دلایل و اهداف آمریکا از جنگ
فصل ششم: دیدگاه و تحلیل‌ها درباره حمله به عراق و آینده اوپک
1-6- اتحادیه اروپا و برحان عراق
2-6- قطعنامه 1441 و دیدگاه‌های موافق و مخالف حمله به عراق
3-6- آینده اوپک با حضور یا عدم حضور عراق
4-6- تحلیل‌های اقتصادی عرضه و تقاضای نفت جهانی
فصل هفتم: نتیجه‌گیری

مقدمه نظری
بیش از یک و نیم سده از عمر صنعت نوین نفت سپری می‌گردد. نفت این سیاه ماده سیال ارزشمند، تمدن عظیم بشری سده بیستم را پی‌افکنده است، مناسبات جهانی تحت تأثیر نیروی نفت، ویژگیهای نوینی را در اختیار گرفته است. صنعت نفت سد و بندهای بین‌المللی را در هم در نوردیده و همکاریها و تعارضات جهانی را پدید آورده است.
از سویی بخش بزرگی از کانسارهای نفتی در ژرفنای خاک کشورهایی است که دانش فنی ضروری برای بهره‌برداری و استخراج تا مرحله بازاریابی را در اختیار ندارند و در سویی دیگر کشورهای صنعتی هستند که نفت، می‌تواند رشد اقتصادی آنها را شتاب بخشیده و دارندگان تکنولوژی نفت می‌باشند ، لیکن خود فاقد منابع نفتی لازم هستند.
پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی و متعاقب آن نظام دو قطبی، نظریه‌هایی مبنی بر سلطه آمریکا به عنوان کشور پیروز در نظام گذشته مطرح شد. از آنجائی که آمریکا یکی از کشورهای صنعتی فاقد منابع نفتی و نیازمند نفت می‌باشد و این ماده سیال به عنوان یکی از ابزارهای قدرت در هژمونی آمریکا به شمار می‌رود، لذا یکی از دلایل حمله آمریکا به عراق به عنوان دومین کشور صادر کننده نفت، مسأله نفت و هژمونی آمریکا باشد. از طرف دیگر چون اوپک سازمانی است که بر اساس همگرایی بوجود امده و عراق به عنوان یکی از بزرگترین اعضای آن به شمار می‌رود، از آنجائی که احتمال دارد حمله آمریکا به عراق بر این سازمان و همگرایی موجود در آن تأثیر گذارد، در نتیجه در این مبحث به سلطه آمریکا و همگرایی در درون اوپک پرداخته خواهد شد.

فصل دوم

کلیات نظری

2-1- همگرایی:
تقسیم جهان به دو منطقه انحصاری نفوذ در دوران جنگ سرد مانع از شکل‌گیری سازمان‌های کارآمد در ورای مرزبندی دو بلوک بود. لازم به ذکر است که در چنین شرایطی و در حالی که شکل‌گیری هر گونه سازمانی با مشکل مواجه می‌شد سازمان صادر کننده نفت (اوپک) بوجود آمد. اما از اواخر دهه 1980 به این سو موج جدیدی از گرایش به نهادها و سازمان‌های منطقه‌ای بوجود آمده است. مخاطرات امنیت ناشی از دوران انتقال از نظام دو قطبی از یک سو و لزوم اتخاذ تدابیر هماهنگ منطقه‌ای برای رویارویی با آثار گسترده جهانی شدن سرمایه و تجارت از سویی دیگر به پدیده قدیمی همگرایی بویژه همگرایی منطقه‌ای ابعاد جدیدی بخشیده است. نظریه پردازان، همگرایی را فرآیندی تعریف کرده‌اند که طی آن دولتها، واحدهای سیاسی مستقل و جداگانه‌ای را تشکیل می‌دهند که برای رسیدن به اهداف مشترک از اقتدار عالیه خود به نفع یک مرکز فوق ملی چشم پوشی کرده آنرا به سوی این مرکز هدایت می‌کنند. وضعیت نهایی روند

همگرایی، وحدت یا ادغام واحدهای سیاسی است که در این صورت نهاد سیاسی جایگزین شده به جای دولتهای مستقل دارای اقتدار برتر می‌شود.
مفهوم همگرایی پدیده نسبتاً جدیدی است که بعد از جنگ جهانی دوم ابتدا در چارچوب بازار مشترک متجلی شد. واژه همگرایی در مقابل واگرایی قرار می‌گیرد. از نظر لغوی به معنی تقارب و نزدیک شدن می‌باشد و عبارت از فرایندی است که طی آن واحدهای سیاسی به صورت داوطلبانه از اعمال اقتدار تام خویش برای رسیدن به هدفهای مشترک صرف نظر کرده و از یک قدرت فوق ملی پیروی می‌کنند.

این نظریه برغم قدیمی بودنش عملاً از دوران پس از جنگ جهانی دوم برای تجزیه و تحلیل سیاست بین‌المللی و نیز سیاستهای منطقه‌ای مورد توجه قرار گرفت .
مسأله عمده‌ای که در فرایند همگرایی میان واحدهای سیاسی مختلف مطرح می‌شود توجه به اصل حاکمیت و قدرت است. زیرا ممکن نیست در یک سلسله گروه بندیهای منطقه‌ای کوچکترین خدشه‌ای بر هویت دولتها وارد شود و انگیزه اصلی دولتها برای چنین همکاری‌های نزدیکی و دسترسی آنها به منافع و امکاناتی است که قبل از ورود به فرآیند همگرایی دست یافتن به آن برایشان غیر ممکن بود. همگرایی سیاسی در جوامع ملی منطقه‌ای و جهانی مطرح بوده و اثرات آن در روابط بین دولتها بروز کرده است.

در همگرایی تلاش بر این است که از عوامل اختلاف‌زا و زمینه‌های ناسیونالیستی همچون وفاداریهای ملی، احساسات ناسیونالیستی، پایبندی به منافع ملی، مرزهای جغرافیایی و حتی حاکمیت مطلق کشورهای یک منطقه به نفع اهداف جمعی و مشترک کاسته شود و از طریق شروع و گسترش همکاریهای فنی و تکنیکی، اقتصادی و تجاری، عقیدتی و فرهنگی و حتی سیاسی به ایجاد صلح و آرامش یک منطقه و جهان کمک کرد. پروسه همگرایی در ابتدایی‌ترین شکل خود از یک منطقه آغاز شده و ادامه روند تکاملی به مرحله اساسی‌‌تری به نام خیز (Takeoff) خواهد رسید و پس از آن در شکل کامل خود یعنی تسری و گسترش (Spillover) ظاهر خواهد شد که لازمه رسیدن به این مرحله گسترش همکاریهای متنوع اقتصادی، فنی، تجاری، سیاسی، فرهنگی و امنیتی و همچنین ارتباطات گسترده و همه جانبه واحدهای سیاسی یک منطقه است.

در این مرحله بنا به گفته گالئونگ، یکی از تئوریسینهای برجسته همگرایی، دو یا چند بازیگر سیاسی تبدیل به یک موجودیت سیاسی واحد می‌گردند و پروسه همگرایی کامل می‌شود.
موریس دووروژه یکی از نویسندگان سیاسی فرانسه به موضوع همگرایی پرداخته و آنرا چنین تعریف می‌کند «فرآیند متحد کردن یک جامعه فرآیندی که می‌کوشد آن جامعه را هماهنگ سازد و بر نظمی استوار نماید که توسط اعضای آن احساس شود. به عقیده دوورژر متحد کردن یک جامعه بیش از هر چیز موکول به از بین بردن عوامل و تضادهایی است که باعث نفاق و تجزیه و واگرایی می‌گردد که البته این تنها یک بعد قضیه است و بعد دیگر آن عبارت است از گسترش همبستگی‌ها زیرا فقدان تعارض و اختلاف ضرورتاً ایجاد وحدت و همگونی نمی‌کند.
طبق نظریه ارنست هاس همگرایی فرآیندی است که طی آن بازیگران سیاسی چندین واحد مجزا ترغیب می‌شوند تا وفاداریها، فعالیت‌های سیاسی و انتظارات خود را به سوی مرکز جدیدی معطوف سازند که نهادهای این مرکز یا از صلاحیتی برخوردارند که دولتهای ملی موجود را تحت پوشش خود قرار دهد و یا چنین صلاحیتی را می‌طلبند.

لیون لیندبرگ در کتاب خود درباره جامعه اروپا همگرایی را چنین تعریف می‌کند «فرآیندی که طی آن بدون کاربرد خشونت گروه‌بندیهای بزرگتری بین کشورها بوجود آمده و در آن شاهد تصمیم‌گیری مشترک، منظم و مستمری هستیم که معلـول یا جـزئی از روند تکوین تدریجی نوعی نظام تصمیم‌گیری دسته جمعی بین ملتهاست.
دانلد پوچالا همگرایی را چنین تعریف می‌کند: «یک رشته فرآیندها که باعث ایجاد و تداوم یک نظام هماهنگ در سطح بین الملل گردند» یعنی نوعی نظام بین المللی که در آن بازیگران همواره هماهنگ ساختن منافع، مصالحه در مورد اختلافات و تحصیل عواید متقابل از قبل تعاملات خود را میسر می‌یابند به نظر سایر نویسندگان، بویژه نویسندگان اوایل دهه 1970 به بعد باید به جوانب ساختاری و نهادی همگرایی توجه نمود: فرآیند تشکیل و توسعه نهادهایی که بوسیله آنها ارزشهای معینی بطور آمرانه به گروه معینی از بازیگران یا واحدهای سیاسی اختصاص می‌یابند.

بطور خلاصه همگرایی در سطح بین‌المللی به مفهوم نهادینه شدن فرآیند سیاسی میان دو یا چند کشور در نظر گرفته می‌شود. به نظر جیمز کاپوراسو و آلن پلونسکی، همگرایی یعنی تکوین ساختارها و کارکردی جدید در سطح نظام جدیدی که به لحاظ جغرافیایی یا کارکردهای وسیعتر از نظام قبلی است. همگرایی از ظهور ساختارهای جدیدی حکایت می‌کند که ممکن است روی ساختارهای قدیمی‌ قرار گرفته ولی لزوماً جانشین آنها نشوند. این ساختارهای جدید بطور فزاینده‌ای احساس وجود نوعی همبستگی میان ساختارهای سیاسی یا اقتصادی را منعکس می‌سازند.

به هر حال تردیدی نیست که در مراحل و گامهای اولیه، اتحاد و وحدت، کشورهائی‌که دارای تأسیسات و زیر بنای اقتصادی و سیاسی ضعیف‌تر هستند ناگزیر از کوشش و فعالیت بیشتر برای رسانیدن خود به سطح دیگران می‌باشند. زیرا در غیر این صورت باز بودن مرزها باعث فرار نیروی کار و سرمایه به قطبهای پیشرفته و در نتیجه موجب عدم توانایی رقابت و کارآیی و بازده مطلوب بخشهای تولیدی کشورهای ضعیف‌تر می‌گردد. در این مرحله نیروهای بالقوه فعال بایستی آنچنان به کار گرفته شوند و زمینه و انگیزه برای باروری و رشد آنها فراهم گردد که میل به اشتغال و ماندن در مرزهای بومی خود تقویت شود، در غیر این صورت کشور ضعیف و غیر فعال در یک اتحادیه اقتصادی به زودی مقهور قدرت تولید و کارآیی قطبهای قوی‌تر می‌گردد و ناخواسته در زمره تابعان اقتصادی و نهایتاً سیاسی آنها قرار می‌گیرد. یعنی به عبارت دیگر علاوه بر آنکه همگرایی و وحدت ، نتیجه مثبتی برای کشور غیر تولیدی ضعیف به بار نیاورده باعث از دست رفتن منابع و امکانات و حتی حاکمیت سیاسی آن می‌شود. سازمان اوپک در این راستا یکی از مهمترین سازمان‌های کارکردی به است. این نمونه از سازمان‌ها به منظور افزایش همکاری‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تشکیل شده‌اند و عوامل امنیتی در پیدایش آنها کمترین دخالتها را دارند.

 

منافع همکاری در این سازمان‌ها به گونه‌ای است که منافع کشورهای عضو به صورت فردی به هیچ روی تأمین نخواهد شد.
بر طبق نظریه دیوید میترانی، عادت به همکاری در زمینه‌های کارکردی، راه نیل به همکاریهای سیاسی است و نهایتاً سد و بند میان کشورها را در تأسیس یک جامعه سیاسی از میان بر می‌دارد. در همین زمینه ژوزف نای معتقد است که سازمان‌های کارکردی در از میان برداشتن و پایان دادن به حضور ملت‌ها، دستیابی به صلح و ایجاد همگرایی میان کشورها بسیار با اهمیت هستند از همین روی است که اوپک به مثابه یک سازمان کارکردی اثبات می‌رسد، شناسایی این عناصر اعم از سیاسی و اقتصادی نه تنها دلایل دوران نشیب را آشکار می‌سازد، بلکه برملا کننده این حقیقت است که، بدون اندیشیدن به این متغیرها، افزایش جایگاه قدرتی اوپک در سیاست جهانی نفت، شدنی نخواهد بود.

از مباحث فوق می‌توان به این نتیجه رسید که اولاً وحدت سیاسی بدون ایجاد زمینه‌های ملموس اتحاد و همکاری در مسائل اقتصادی مفهوم واقعی پیدا نمی‌کند و ثانیاً وحدت و اتحاد همیشه دارای نتیجه مثبت و مطلوب نیست و در صورتی مفید است که همگونی در بافت و ساختار سیاسی، اقتصادی وجود داشته باشد. در جهان سوم، گوناگونی انگیزه‌ها، سیاست‌ها، ایدئولوژیها، سطح زندگی و منابع و ذخایر ملی، بافت جمعیت، ساختار صنعتی، اقتصادی، اجتماعی و غیره مشکل همگرایی آنها را چند برابر می‌کند. کلید رمز وحدت و همگرایی در جهان سوم نخست در دست تک تک کشورهای مستقل و حاکم است. آنها اگر به سعادت و ارتقای موضوع ملت و جامعه خویش علاقمند هستند و مسئولیت احساس می‌کنند، بایستی با کوشش و تلاش مستمر در این جهت گام بردارند و با اتکای به نفس سفینه جهان سوم را در دنیای متلاطم زمان به حرکت درآورده به ساحل وحدت هدایت کنند.
عوامل همگرایی و اوپک:

هر چند اوپک تلاش می‌کند با شرایط سلطه گرانه و نابرابرنه جهانی مقابله نموده و به حیات خود ادامه دهد اما نارساییهای پرشماری نیز در درون سازمان به چشم می‌خورد. از فقر فناوری تا عدم یگانگی سیاسی، پیامدهای جنبی چنین تشکلی بوده است. همچنین عوامل درونی و بیرونی نیز در عدم انسجام اوپک نقش داشته است.
دو گروه از عوامل بیرونی و درونی شرایط نامناسبی در عملکرد اوپک پدید آورده‌اند. گروه اول از این عوامل در رابطه با شرایط بازار جهانی نفت و سیاستهای بکار گرفته شده از سوی کشورهای صنعتی و کارتلهای بین‌المللی و کشورهای غیر اوپک می‌باشد زیرا در عرصه مناسبات جهانی، قدرت، محور اساسی فعالیتها می‌باشد. گروه دوم آژانس بین المللی انرژی، که سیاست‌ها افزایش نیروی اوپک مطرح گردید. آژانس بین‌المللی انرژی با بهره‌گیری از سه سیاست صرفه جویی در مصرف نفت، افزایش اکتشافات نفتی در کشورهای صنعتی و غیر اوپک ایجاد ذخایر استراتژیک نفت با اوپک مقابله نمود. لذا این تغییر از عمده‌ترین عناصر بیرونی واگر در راستای نیرومندی اوپک می‌باشد.

این آژانس تلاش نموده قدرت مالی، سرمایه‌گذاری، بازرگانی، برتری ذخایر، پرستیژ سازمانی و مانور دیپلماتیک سازمان اوپک را تضعیف نماید و تقریباً نیز در این اهداف موفق بوده است. سیاست انرژی ایالات متحده با بکارگیری طرح‌های سیاسی و اقتصادی چون دخالت در امور سیاسی اعضای اوپک، دخالت در آرایش نظامی برخی از کشورهای عضو اوپک، ایجاد زمینه‌های آشکار و پنهان ایجاد تنش و رقابت میان آنها، سیاست جذب دلارهای نفتی، فروش تکنولوژی، بازی با نرخ دلار نه تنها به عناصر همگرا در درون اوپک دامن زده بود بلکه بازار جهانی را نیز در راستای سیاستهای خود به بازی گرفته است.

اعضای اوپک به یاد دارند که در دوران کاهش شدید قیمت نفت در سال 1986 ، عربستان در تشدید بحران نفتی نقش مؤثری داشت. زکی یمانی وزیر نفت وقت عربستان سعودی «سیاست سهم عادلانه بازار» را مطرح نمود. یمانی موقعیت عربستان را درون اوپک تا حدی به سستی کشانید که ملک فهد پادشاه عربستان ناچار شد شخصاً مداخله نموده و سیاستهای نابخردانه‌اش را مورد انتقاد قرار دارد. این امر نشان می‌دهد که چگونه عوامل بیرونی تهدید کننده اوپک در نقش یک عنصر درون سازمانی پدیدار می‌شوند و در واقع سیاست انرژی آمریکا را می‌توان در این سخن بوش (رئیس جمهور وقت آمریکا) خلاصه نمود: امنیت عرضه انرژی برابر است با امنیت ملی آمریکا.

با توجه به دیدگاه همگرایی می‌توان چنین برداشت نمود که اساس شکل‌گیری اوپک بر همگرایی است و با این همگرایی است که اوپک می‌تواند در نظام جهانی نمود داشته باشد و احتمال می‌رود که آمریکا با ایجاد اختلاف بین اعضای اوپک و شکستن این همگرایی هژمونی خود را بر جهان تحمیل نماید. از همین روی توجه به نظریه همگرایی بدلیل رویکرد اوپک و اعضای آن می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.

2-2- نظام تک قطبی متقارن:
بر اساس دیدگاه دکتر دهشیار (استاد دانشگاه) شرایط حاکم بین‌المللی امروزه به گونه‌ای است که تا حدود زیادی در طول تاریخ متمایز بوده است. شرایطی که شاید بتوان آن را نظام تک قطبی متقارن نامید. متقارن از این نظر که چارچوبهای فرهنگی توده پسند و نخبه گرا و معیارهای اقتصادی حاکم در بسیاری از کشور همسان می‌باشد او در یک جهت حرکت می‌کنند. وحدت خصلت واحد این نظام تک قطبی متقارن می‌باشد. البته وحدتی که در کثرت واقع می‌شود. کثرت در رهیافت و وحدت در یکسانی معیارها و اهداف می‌باشد و البته این کثرتی است که قابل کنترل است.

در این نظام حوادث به عنوان مشکلی در نظر گرفته نمی‌شوند که زور تنها راه چاره آن باشد بلکه حوادث به صورت یک وضعیت مد نظر گرفته می‌شوند که باید مدیریت آنها را بر عهده گرفت. هدف، حذف مخالفان یا دشمنان نیست بلکه بی‌اثر ساختن آنهاست.
نظام تک قطبی متقارن به این مفهوم می‌باشد که قدرت آمریکا اتفاقی نیست بلکه تجربی است. قدرت آمریکا امروز انگیزشی می‌باشد، یعنی بر اساس معیارهای جهانی پذیرفتنی است و در دیگران ایجاد انگیزه می‌کند و تأثیر می‌گذارد. تعدادی متغیر دارد و ارزشهای منتسب شده به این متغیرها به گونه‌ای است که در مجموع تأمین کننده منافع آمریکا می‌باشد. این متغیرها عبارتند از: مقررات کلیدی نظام، مقررات حاکم بر فرآیند تغییر، ویژگی‌های ساختاری بازیگران، توانایی و اطلاعات، مقررات، نقشی را که هر عضو نظام تک قطبی باید بازی کند مشخص می‌کند، تواناییها مشخص کننده توانمندیهای بازیگران می‌باشد و اطلاعات هر چند جزیی از تواناییهاست. نظام تک قطبی مطرح شده نیز دارای یک چنین چارچوبی است که کاملاً با راهبرد بزرگ آمریکا و اهداف این کشور سازگاری دارد به گونه‌ای که قدرت فراوانی را در تمام ابعاد آن یعنی قلمرو، امتداد و وسعت در اختیار این کشور قرار داده است که بر پایه آن به اهداف خود دست یابد .

نظام کنونی تک قطبی متقارن دارای ویژگی‌های خاص خود ( سلطه‌گری آمریکا) می‌باشد که برخاسته از قواعد و چارچوبهای حاکم نظامی، اقتصاد و فرهنگ بعد از جنگ جهانی دوم می‌باشد که بدلیل عدم اجماع در بین طراحان سیاست خارجی ایالات متحده و گروه‌های ذی نفوذ در حیطه سیاست خارجی و راهبرد بزرگ آمریکا به عنوان برترین بازیگر نظام سلطه‌گر هنوز شکل و چارچوب نهایی خود را باز نیافته است و تا زمانی که چارچوب راهبردی آمریکا مشخص نشود وجود یک خلاء امنیتی پر واضح خواهد بود. در جهانی که امنیت کمیاب و توسعه طلبی یکی از راه‌های رسیدن به آن به نظر می‌رسد در صورت داشتن توانایی، امنیت یک احساس عینی است که در صورت تأمین آن به اقتدار جهانی آمریکا می‌انجامد.
از طرفی آمریکا بدنبال برقراری نظام سلطه در عرصه بین‌الملل است. تغییر در ساختار نظام بین الملل یعنی تثبیت نظام تک قطبی که موجب تغییر در نظام‌های منطقه‌ای بویژه خاورمیانه خواهد گردید این تغییر می‌تواند عواقب عمده امنیتی برای کشورهای منطقه داشته باشد.

با توجه به ترکیبها و شاخصهای قدرت و جهت‌گیر‌ی‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی این حقیقت به وضوح جلوه‌گر می‌شود که نظم جدیدی در حال استقرار می‌باشد که بازتاب و ارتباط اجزای آن شرایطی را فراهم آورده است که آمریکا را در موقعیت متمایز و منحصر به فردی قرار داده است.
در این نظام آمریکا، نقش سلطه‌گری را که همیشه در تعقیب آن بوده به جهت اقتدار نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود به دست خواهد آورد. این نظام که از آن به نظم نوین جهانی یاد می‌شود آمریکا را در موقعیتی قرار داده است که تعیین کننده عمده چگونگی شکل‌گیری حوادث و رفتارها و نحوه نگرش و حل و فصل آنها می‌باشد. این آمریکاست که امروزه در تمام کشورها به انحای گوناگون دخالت می‌کند و مرزی بین منافع خود و حاکمیت داخلی دیگر کشورها قایل نیست.
با توجه به دیدگاه نظام تک قطبی متقارن که در آن آمریکا قدرت برتر محسوب می‌شود و حل و فصل مسایل جهانی را از جمله وظایف این کشور می‌داند. بنابراین حمله آمریکا به عراق در چارچوب همین نقش تبیین می‌گردد.

3-2- دکترین بوش و نظم نوین جهانی:
نظام تک قطبی نظام سلطه است و آمریکا سردمدار این نظام است. تئوری پردازان از جمله کیندلبرگ و رابرت کوهین در این زمینه تئوری ثبات مبتنی بر سیطره یا تئوری رهبری مهاجم و رهبری سیطره جو را عنوان می‌کنند. برگ معتقد است دنیای کنونی به یک ثبات دهنده و به یک نظام احتیاج دارد و برای ترویج اقتصاد لیبرالی و تأمین منافع کشورها از طریق توسعه تجارت، یک رهبر نیاز است که هم در رهبری قدرت داشته باشد و هم مایل باشد که دولت‌های دیگر احساس امنیت کنند. هدف از توجیه این نظر این است که هر گونه تهدید بین‌المللی در قبال چنین قدرتی از میان برداشته شود و می‌گویند این قدرت برتر باید مکانیزم‌هایی را در اختیار داشته باشد. یکی از شرایط لازم برای ایفای نقش رهبری کنترل بر مواد خام، کنترل بر بازارهای بین‌المللی، کنترل بر منابع سرمایه‌ای، کنترل بر کالاهایی که دارای ارزش افزوده بالا هستند و در اختیار داشتن سلاح‌های باز دارنده هسته‌ای و نیز تکیه بر فرهنگ یا ترویج ایدئولوژی یا فرهنگ‌های جهانی پسند مثل دموکراسی و حقوق بشر می‌باشد. به هر حال قدرت برتر سعی می‌کند در همه زمینه‌ها کنترل لازم را در اختیار خود بگیرد.

مقامات آمریکایی پایان جنگ سرد را در جهت اثبات تئوری‌هایی می‌بینند که پایه و اساس نظم و صلح جهانی را در حضور و استقرار یک قدرت بزرگ مسلط که امنیت و رفاه عمومی آن بستگی به تداوم نظم بین‌المللی موجود دارد، شکل می‌دهد. قدرت بزرگی که با منابع مادی و انگیزه و اراده دفاع از نظم جهانی مصمم باشد. نظم نوین جهانی مورد نظر جرج بوش نیز بر همین پایه و استدلال قرار دارد. محتوای این دکترین بر این اساس است که ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها ابر قدرت باقیمانده از دوران جنگ سرد. کماکان نیاز دارد تا حد قابل توجهی نیروی انسانی خود را به منظور اعمال نفوذ مؤثر جهانی حفظ نماید.

آمریکا در این نظام اهداف و منافع زیر را جستجو می‌کند:
الف: بقاء و ادامه حیات خویش به عنوان کشور آزاد و مستقل همراه با حفظ ارزشهای بنیادی و امنیت نهادها و مردم آمریکا در جهت تأمین این هدف، بنابراین ضمن هماهنگی با متحدین خود می‌کشد:
1- هر گونه تلاشی را که می‌تواند امنیت آن کشور را تهدید کند، مانع شود.
2- با تهدیدهای مانند تروریسم که متوجه امنیت آمریکا، اتباع و منافع آن است مقابله کند.
3- ثبات استراتژیک را بهبود بخشد.
4- ضمن تلاش برای حفظ قدرت انحصاری هسته‌ای، از انتقال تکنولوژی و منابع حساس نظامی بویژه تسلیحات هسته‌ای، شیمیایی و بیولوژیکی به کشورهای غیر دوست جلوگیری به عمل آورد.

ب: رسیدن به اقتصادی غنی، سالم، پویا، در حال رشد و قابل رقابت، تا رفاه و سعادت مردم تضمین شده و منابع انسانی جهت تلاشهای ملی در داخل و خارج کشورها مهیا گردد.
ج: برقراری روابطی سالم و مبتنی بر همکاری در موقعیت برتر سیاسی با متحدان و کشورهای دوست امکان‌پذیر شود.
در این راستا آمریکا منطقه‌گرایی را در راستای تحقق نظام مورد نظر خود می‌بیند و به هیچ وجه آن را در مقابل نظم جهانی مورد نظرش نمی‌داند. به عبارت دیگر اگر هر کدام از منطقه ـ گرایی‌ها در چارچوب کیفیت مورد نظر آمریکا حرکت کند تقویت قدرت اقتصادی غرب را به شکل دیگری به دنبال دارد. (حمله به افغانستان و جنگ علیه عراق پس از یازدهم سپتامبر نمونه‌ای از این منطقه‌گرایی است) .

دولت جرج دبلیو بوش بحران عراق و افغانستان و موفقیت در آن کشورها را به عنوان فرصتی مغتنم و مطلوب برای بازسازی نظم منطقه‌ای و جهانی مورد نظر خود می‌داند.
به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران عرصه روابط بین الملل هدف اصلی و بنیادی ایالات متحده از تهاجم به عراق و اشغال این کشور تقویت یک جانبه گرایی و تعریف نظم جدید جهانی بر اساس هژمونی آمریکاست و منطقه خاورمیانه مستعد و بستر ساز تعقیب و تحقیق این هدف استراتژیک آمریکا می‌باشد. لذا تمامی مساعی و تلاش‌های این کشور بر این است تا نظام امنیت منطقه ای را در راستای ساختار هژمونیک مورد نظر خود طراحی و سازمان بدهد.

4-2- نظریه هژمونی و کاربرد آن در منطقه خاورمیانه:
منطقه خاورمیانه از جنبه‌های گوناگون برای آمریکا دارای اهمیت می‌باشد. خاورمیانه از معدود مناطق جهان است که بطور کامل سلطه یکی از قدرتها و بویژه آمریکا در آن هنوز کامل نشده است. منابع گسترده انرژی خاورمیانه باعث شده است که قدرت‌های رقیب بالقوه آمریکا یعنی آلمان، فرانسه، روسیه، چین و ژاپن برای به گردش درآوردن موتور محرکه اقتصاد در قدرت خود بدان وابسته شوند و در نتیجه کنترل و سلطه کامل بر این منطقه توان کنترل رقبا و قدرت اعمال فشار بر آنها را در اختیار آمریکا قرار می‌دهد.
خاورمیانه از لحاظ ژئوپلیتیک و ارتباط بطور سنتی در چهارراه جهانی قرار داشته و
کنترل آن نوعی دسترسی و اشرافیت را بر سایر مناطق جهان فراهم می‌سازد.

اهداف هژمونیک آمریکا:
اهداف هژمونیک آمریکا دلالت بر نوع اهداف و مقاصدی دارد که در سطح ساختار بین‌المللی، ایالات متحده آمریکا بتواند با تحقق آنها مبانی و سطوح قدرت خود را افزایش داده و شکاف قدرت را بین خود و سایر قدرت‌های بزرگی چون آلمان، روسیه، فرانسه و چین فزونی ببخشد، بنابراین اهداف اساسی قدرت در سطح ساختار بین‌المللی را می‌توان در قالب اهداف هژمونیک آمریکا نام آورد که اهم آنها به شرح ذیل است:
1- جلوگیری از ظهور و نیز کنترل قدرت‌های رقیب در صحنه سیاست بین‌الملل با اتکاء بر رویکرد نظامی محور.
2- آزاد نمودن آمریکا از تعهدات حقوق بین‌الملل.
3- هژمونی نفتی آمریکا.

4- تحقق تئوری دومینو با استفاده از زور در جهت تغییر شکل خاورمیانه.
بدلیل همسویی مطالب پژوهش با مورد سوم اجمالاً به بررسی این مورد می‌پردازیم:
هژمونی نفتی آمریکا:
نفت یکی از مهمترین فاکتورهای تعیین کننده در سوداهای حاکم در دولت و ایالات متحده آمریکاست چرا که آمریکا با در اختیار داشتن 2% از ذخایر نفتی شناخته شده در جهان بالغ بر 25% از نفت تولید شده جهانی را مصرف می‌نماید. (مصرف جهانی نفت حدود 77 میلیون بشکه در روز است).
منطقه خاورمیانه بر اساس برآوردها حدود 65% از ذخایر کشف شده جهانی را دارا است و حال آنکه آمریکا و کانادا 3% از ذخایر کشف شده جهانی را دارا می‌باشند. البته در کشوری چون عراق، از 73% از حوزه‌های کشف شده، تاکنون حدود 3% آنها برای تولید نفت مورد استفاده قرار گرفته‌ است.
آسیب ‌پذیری آمریکا در برابر جریان نفت را اساساً باید با توجه به کانو‌نهای قدرتمند و تأثیرگذار در فرآیند تولید یا قیمت‌گذاری و توزیع نفت جهانی در نظر گرفت که در این راستا از مهمترین کانون‌های تأثیرگذار می‌توان به اوپک اشاره کرد.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله بررسی رابطه مدیریت سود و حاکمیت شرکتی تحت pdf دارای 139 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله بررسی رابطه مدیریت سود و حاکمیت شرکتی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله بررسی رابطه مدیریت سود و حاکمیت شرکتی تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله بررسی رابطه مدیریت سود و حاکمیت شرکتی تحت pdf :

چکیده:
موضوع رساله حاضر«بررسی رابطه بین مدیریت سود و حاکمیت شرکتی بر نوع اظهار نظر حسابرس » می باشد. دراین پژوهش به بررسی رابطه بین مدیریت سود و حاکمیت شرکتی با حضور و بدون حضورمتغیرهای کنترل پرداخته شده است. قلمرو مکانی تحقیق شامل شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران می باشد. قلمرو زمانی نیز فاصله بین سال های 1382 تا 1388 را دربرمی گیرد. هدف تحقیق بررسی تأثیرورابطه ی دستکاری وهموارسازی سود درشرکت ها با نوع اظهارنظرحسابرسان مستقل شرکت ها وبررسی تأثیرورابطه ی مؤلفه های حاکمیت شرکتی با نوع

اظهارنظرحسابرس مستقل شرکت ها وبررسی تأثیرهمزمان دومتغیرفوق و ویژگی های حسابرس و مشخصات مالی شرکت های مورد رسیدگی ومشکلات حسابرس برنوع اظهارنظرحسابرس می باشد. تحقیق شامل دو متغیر مستقل (مدیریت سود و حاکمیت شرکتی)،متغیروابسته (نوع اظهارنظرحسابرس) و متغیرهای کنترل می باشد. در فرضیه اصلی اول بررسی رابطه بین مدیریت سود با نوع اظهارنظر حسابرس، در فرضیه دوم بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی با نوع اظهارنظر حسابرس و در فرضیه سوم با ورود متغیرهای کنترل در مدل تحقیق روابط مطرح شده در دو فرضیه فوق تفاوت معناداری پیدا خواهند نمود. اطلاعات به دو طریق کتابخانه ای و میدانی جمع آوری

گردیده است. با توجه به اینکه تحقیق بر مبنای هدف، کاربردی و برحسب روش توصیفی است فرضیات از طریق رگرسیون لجستیک مورد آزمون قرار گرفتند. نتیجه حاصل از آزمون نشان داد که فرضیه های اول و دوم رد شدند و تنها در فرضیه سوم با ورود متغیر کنترل به مدل، تنها متغیر اهرم مالی با نوع اظهارنظر حسابرس رابطه معناداری دارد.


مقدمه:
با گسترش روزافزون بازارهای مالی جهان از قرن بیستم، مسائلی همچون مدیریت و هموارسازی سود و حاکمیت شرکتی در دنیای حسابداری، مدیریت، اقتصاد و دیگر علوم با حساسیت ویژه ای مدنظر قرار گرفته، و هر یک از صاحب نظران و محققین از زاویه علوم خود به بررسی و تفسیر نتایج حاصل از یافته هایشان پرداخته اند. با توجه به اینکه مدیریت سود و حاکمیت شرکتی، هر یک به طور جداگانه می توانند صورت های مالی شرکت ها را تحت تأثیر قرار دهند و از طرف دیگر استفاده کنندگان از صورت های مالی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از این صورت های مالی هستند،

ترجیح می دهند از اطلاعات صورت های مالی استفاده نمایند که توسط حسابرسان مستقل مورد رسیدگی قرار گرفته ونسبت به مطلوبیت آنها اظهارنظر کرده اند. لذا سؤالی که در اینجا ممکن است در اذهان استفاده کنندگان از صورت های مالی شرکت ها به وجود آید این است که آیا نوع اظهارنظر حسابرسان متأثر از مدیریت سود و حاکمیت شرکتی احتمالی شرکت است؟ بنابراین در تحقیق حاضر، تأثیرپذیری نوع اظهارنظر حسابرس از شاخص مدیریت سود و حاکمیت شرکتی (درصد اعضای غیرموظف، شاخص تمرکز مالکیت و وجود حسابرس داخلی) با و بدون حضور متغیرهای کنترل در مدل تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد.

 

فصل اول
کلیات تحقیق

1-1 مقدمه
دراین فصل به بیان مسئله تحقیق از دیدگاه محققان مختلفی پرداخته شده است. سپس اهداف تحقیق تبیین شده است. در ادامه فرضیه های مربوط به موضوع تحقیق که بایستی اثبات شوند مطرح شده اند. متغیرهای تحقیق در قالب مدل تحلیلی جهت سهولت درک موضوع طراحی گشته و پس از آن روش های آماری مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل داده ها بیان شده است. در انتهای فصل تعریف عملیاتی واژه های اصلی به کار رفته در تحقیق تشریح شده اند.

2-1 تاریخچه مطالعاتی
جدول 1-1- پیشینه داخل کشور

نام محقق موضوع تحقیق نتایج تحقیق
قربانی ، و گل محمدی بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر هموارسازی سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران کیفیت حسابرسی بر هموارسازی سود مؤثر می باشد و استقلال هیئت مدیره تأثیری بر هموارسازی سود ندارد

 

 

 

برادران حسن زاده، و کامران زاده اضماره بررسی مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس و اوراق بهادار تهران بین اقلام تعهدی اختیاری و و جوه نقد حاصل از عملیات رابطه معنادار معکوس وجود دارد

 

 

چالاکی بررسی رابطه بین ویژگی های حاکمیت شرکتی و مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی دار منفی بین مالکیت نهادی و مدیریت سود همچنین بین استقلال هیئت مدیره و مدیریت سود وجود دارد
یعقوبی امنیت شغلی و مدیریت سود مدیرانی که درصنایع رقابتی فعالیت دارند و یا شرکت تحت سرپرستی آنها کالای بادوام تولید می کند، بیشتر تمایل به هموارسازی سود دارند
پورحیدری و افلاطونی بررسی انگیزه های هموارسازی سود در شرکتهای پذیرفته دربورس اوراق بهادارتهران هموارسازی سود با استفاده ازاقلام اختیاری توسط مدیران شرکت های ایرانی صورت می گیرد و مالیات بردرآمد وانحراف درفعالیت های عملیاتی محرک های اصلی برای هموارنمودن سود با استفاده ازاقلام تعهدی اختیاری می باشند

رضایی بررسی تأثیرترکیب هیئت مدیره برعملکرد شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران بین اعضای غیرموظف وهیچ یک ازمعیارهای عملکرد، رابطه معناداری وجود ندارد
سیدی نقش حسابرسان مستقل درکاهش اقلام تعهدی اختیاری نوع مؤسسه حسابرسی با اقلام تعهدی اختیاری ارتباط دارد

کرمانی تأثیرساختارمالکیت برعملکرد شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی دار ومنفی بین مالکیت نهادی وعملکرد شرکت و رابطه معنی دار ومثبت بین مالکیت شرکتی وعملکرد شرکت وجود دارد
عربی تأثیر کیفیت حسابرسی برمدیریت سود حسابرسان با رسیدگی¬های دقیق وبا کیفیت خود می-توانند اقلام تعهدی مورد استفاده¬ی مدیران را کاهش ومدیریت سود را محدود کنند
حسینی بررسی رابطه بین کیفیت افشاء (قابلیت اتکاء و به موقع بودن) و مدیریت سود بین کیفیت افشای شرکتی و مدیریت سود رابطه منفی معنی داروجود دارد و حاکی ازوجود رابطه منفی معنی دار بین به موقع بودن افشای شرکتی ومدیریت سود می باشد

سالکی رابطه میان برخی سازوکارهای حاکمیت شرکتی وعدم تقارن اطلاعاتی درشرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران میان واحد حسابرسی داخلی و نسبت مدیران غیرموظف هیئت مدیره ومعیارهای عدم تقارن اطلاعاتی رابطه معنی داری وجود ندارد

شجاعی بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی برهزینه تأمین مالی ازطریق بدهی ( استقراض ) وجود سهامداران نهادی عمده درترکیب سهامداران ونظارت کارای آنها تأثیرکاهش معناداربرهزینه بدهی شرکت های عضو نمونه دارد درحالی که کیفیت حسابرسی این گونه تأثیررا ندارد

جان جانی بررسی رابطه مدیریت سود و سودآوری شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران شرکت هایی که مدیریت سود داشته اند نسبت به شرکت هایی که مدیریت سود انجام نداده اند، درسطح سود عملیاتی و سود خالص عملکرد ضعیف تر، درسطح سود قبل ازمالیات و سطح سود خالص رشد بیشتر، درسطح سود خالص اندازه بزرگتروسرانجام درسطح سودهرسهم نرخ سود تقسیمی بالاتری داشته اند

 

ولی زاده لاریجانی رابطه مدیریت سود و بازده آتی دارایی ها و جریان های نقدعملیاتی آتی بین بازده آتی دارا یی ها و جریان های نقدی عملیاتی آتی و مدیریت سود رابطه معنی داری وجود ندارد
حساس یگانه رابطه بین اظهارنظرحسابرس، حاکمیت شرکتی و کیفیت اطلاعات حسابداری رابطه مهمی بین حاکمیت شرکتی درشرکت با نسبت حاکمیت متوسط و ضعیف و اظهارنظرمقبول حسابرس وجود دارد. اما رابطه ای بین مشتریان با نسبت حاکمیت شرکتی قوی و اظهارنظرمقبول حسابرس دیده نمی شود
رایگان

نقش هموارسازی سود برمحتوای اطلاعاتی سودها درخصوص پیش بینی سودهای آتی قیمت جاری سهام شرکت هایی که بیشتر اقدام به هموارسازی سود کرده اند حاوی اطلاعات کمتری درباره ی سودها و جریان های نقدی آتی بوده است

جدول 2-1- در خارج کشور
نام محقق موضوع تحقیق نتایج تحقیق
جال و دیگران مدیریت سود و اظهارنظر حسابرسی موسسات حسابرسی بزرگ نسبت به سایرموسسات حسابرسی کننده کنترل و صلاحیت بیشتری دارند
کم لای و دیگران آیا کیفیت حسابرسی از لاونتول و هورواس فقیر بود؟ شرکتهایی که تحت حسابرسی موسسات بزرگ حسابرسی شده اند اقلام تعهدی کمتری نسبت به بقیه شرکتها نشان می دهند و این به خاطر شناخته شده تر بودن ومعتبر بودن نام تجاری آن است
یون و میلر وجوه نقد عملیاتی و مدیریت سود در کره درشرکتهای مورد بررسی مدیریت سود با استفاده ازاقلام تعهدی اختیاری صورت می گیرد

وانگ ژین هان مدیریت سود، اظهارنظرحسابرسی و موقعیت حسابرس مشتریان حسابرسان غیرمحلی سودشان را کمتر گزارش می کنند

کانی بیکر اثر کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود مشتریان 6 مؤسسه بزرگ حسابرسی تعهدات احتمالی شان را موقعی گزارش می کردند که به طورمتوسط 5/1 تا 1/2 درصد دارایی ها بیشترازتعهدات احتمالی گزارش شده توسط مشتریان 6 مؤسسه بزرگ حسابرسی بودند
کین وای لی و دیگران ساختار سازمانی و مدیریت سود اثرمتقابلی بین ساختارحاکمیت شرکتی وارتباط سازمانی دراثر کیفیت سود وجود دارد

احمد ابراهیم کیفیت حسابرسی، تصدی حسابرس، اهمیت مشتری و مدیریت سود تسلط حسابرس اثرمثبتی براثربخشی فرایند و بهبود عملکرد آگاهی دادن حسابرس توسط حسابرسان به عهده گرفت

 

آنتونیو لوپومارتینز حاکمیت شرکتی، حسابرسی و مدیریت سود از میان انتخاب های حسابداری و تصمیمات عملیاتی در برزیل حسابرسی به وسیله چهارمؤسسه بزرگ حسابرسی، ازکاهش مدیریت سود ازطریق تصمیم های عملیاتی اطمینان نمی دهد
جانتو هامان مدیریت سود از طریق تغیییر در نقش سرقفلی مدیران اکثرشرکت های دارای سرقفلی، سود را به صورت صعودی مدیریت می کنند
کلاسنس و دیگران جدایی مالکیت و کنترل در شرکت های آسیای شرقی افزایش نقدینگی سهام برای سهم هایی که تمرکز مالکیت افراد داخلی درآنها بالاست، باید پایین باشد زیرا این گونه سهم ها دیگربرای سرمایه گذاران بیرونی جذاب نخواهند بود
جرالد جی لوبو کیفیت افشا و مدیریت سود تأیید فرضیه رابطه معکوس کیفیت افشا و مدیریت سود
واسیلیکی طبقه هموارسازی سود، تأثیر تغییر در رژیم گزارشگری عملکرد مالی پس ازتغییر درنظام گزارشگری عملکرد مالی، ازطبقه بندی اقلام بیشتربرای زیادتر نشان دادن سودهای با دوام (حاصل ازفعالیت های عملیاتی) استفاده شد
لانگ چن هموارسازی و قابلیت پیش بینی سود سهام بین اطلاعات مربوط به جریان های نقدی وانحرافات قیمت رابطه مهمی وجود دارد و چنانچه سیاست تقسیم سود شرکت به هموارسازی سود تقسیمی منجر شود، سودهای تقسیمی نمی توانند پیش بینی خوبی ازجریان های نقدی ارائه دهند
مارا کمران و همکاران مدیریت سود، تصدی حسابرسی و تغییرات حسابرس فرایند تغییرحسابرس موجب افزایش اعتماد سرمایه گذاران به گزارش های تهیه شده ازسوی حسابرسان می شود
لوئیس هنوک برگشت خرید غیرعادی، اندازه شرکت حسابرسی و اثر مشتری بر حسابرس کوچک مؤسسات حسابرسی بزرگ همیشه خدمات بهتری نسبت به مؤسسات کوچک تر ارائه نمی دهند
کاناگارتنام مشوق های مدیریتی برای هموارسازی درآمد از طریق بانک لئون با از دست دادن مقررات نیازبه کسب تأمین مالی خارجی به عنوان یک متغیراضافی مهم درتوضیح تفاوت روند میزان هموارسازی سود مطرح می شود

 

3-1- بیان مسأله
به دلیل اهمیت تأثیرارقام مالی برارزیابی عملکرد موضوع دستکاری و مدیریت ارقام سود درصف اول توجه عمومی قراردارد و مراجع قانون گذاری نیزتوجه زیادی به این موضوع مبذول نموده و چندین تغییر قانونی به وجود آورده اند. طبق بیانیه شماره 1 مفاهیم حسابداری هیئت استانداردهای حسابداری مالی کاربردهای سود عبارتند از:
– معیاری جهت ارزیابی عملکرد مدیریت،

– استفاده ازآن جهت پیش بینی سودهای آتی،
– ارزیابی توان سودآوری شرکت درطی آینده بلندمدت و
– برآوردهای مخاطرات سرمایه گذاری و اعتباردهی.

مفهوم مدیریت سود ازجنبه های گوناگونی مورد بررسی و تحقیق قرارگرفته اند و تعاریف مختلفی نیزدراین رابطه ارائه شده است. برخی ازآنها عبارتند از:
دجورج وهمکاران (1999)، مدیریت سود را به عنوان نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت جهت حصول به سطح مورد انتظارسود برای بعضی تصمیمات خاص (ازجمله تحلیلگران و یا برآورد روند سودهای قبلی برای پیش بینی سودهای آتی) تعریف می کند. به نظرایشان، درواقع انگیزه اصلی مدیریت سود، مدیریت تصورسرمایه گذاران درمورد واحد تجاری است.
اسکات مدیریت سود را اقدامات آگاهانه به عمل آمده توسط مدیریت درخصوص چگونگی گزارش سود جهت رسیدن به اهداف خاص به گونه ای که منطبق با اصول حسابداری باشد، تعریف کرده است.
به طورکلی مدیریت سود به عنوان اقدامات آگاهانه به عمل آمده توسط مدیریت جهت رسیدن به اهداف خاص درچارچوب رویه های حسابداری تعریف می شود. مدیریت نسبت به سایرین به اطلاعاتی دسترسی دارد که برای افراد دیگر قابل دسترسی نیست. درصورتی که مدیران با استفاده ازمدیریت سود قصد انتقال اطلاعاتی را داشته باشند که معرف واقعیات و ارزش واقعی واحد تجاری باشد، نمی توان ایرادی برآن وارد دانست، اما نگرانی زمانی ایجاد می شود که هدف مدیران ازمدیریت سود به عنوان عاملی برای گمراهی استفاده کنندگان ازاطلاعات مربوط به عملکرد شرکت باشد.

امروزه دراهمیت وجایگاه حاکمیت شرکتی یرای موفقیت شرکت ها تردیدی نیست چرا که این موضوع با توجه به رخدادهای سالهای اخیر وبحرانهای مالی شرکتها اهمیتی بیش از پیش یافته است. بررسی علل و آسیب شناسی فروپاشی برخی از شرکتهای بزرگ که زیان های کلانی بویژه برای سهامداران داشته است ناشی ازضعف سیستم های حاکمیت شرکتی آنها بوده است. تحقیقات نشان می دهد که حاکمیت شرکتی می تواند باعث ارتقای استانداردهای تجاری شرکت ها، تشویق، تأمین و تجهیزسرمایه ها و سرمایه گذاران و بهبود اموراجرایی آنها گردیده و یکی ازعناصراصلی دربهبود کارایی اقتصادی شرکت هاست چرا که ناظر بر روابط سهامداران، هیئت مدیره، مدیران وسایرذینفعان آنهاست.

دردنیای امروزتغییرنیازهای روزافزون مشتریان و مردم، خواسته های بعضاً متفاوت ذینفعان، پیچیدگی قوانین ومقررات وتکنولوژی انجام کار و . . . ضرورت توجه به ساختارحاکمیت شرکتی را فراهم نموده تا ازطریق آن اهداف شرکت ها تنظبم یافته و روشهای نیل به آن اهداف و نحوه نظارت برعملکرد آنها تعیین شود. درواقع سیستم حاکمیت شرکتی به مجموعه قوانین، مقررات، نهادها و رویه هایی اطلاق می گردد که تعیین می کنند شرکتها به چه نحو و درجهت منافع چه کسانی اداره می شوند، لذا هدف ازاعمال حاکمیت شرکتی اطمینان یافتن ازوجود چارچوبی است که توازن مناسبی بین آزادی عمل مدیریت، پاسخگویی و منافع ذینفعان مختلف شرکت را فراهم می آورد. (حسین نوازی، 1387،88).
فدراسیون بین المللی حسابداران درسال 2004 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده است:
” حاکمیت شرکتی (حاکمیت واحد تجاری) عبارت است ازتعدادی مسئولیت ها و شیوه های به کاربرده شده توسط هیئت مدیره ومدیران موظف با هدف مشخص کردن مسیراستراتژیک که تضمین کننده دستیابی به هدفها، کنترل ریسکها و مصرف مسئولانه منابع است “.
دوانی حاکمیت شرکتی را مجموعه روابطی می داند بین سهامداران، مدیران و حسابرسان شرکت که متضمن برقراری نظام کنترلی به منظوررعایت حقوق سهامداران جزء و اجرای درست مصوبات مجمع و جلوگیری ازسوء استفاده های احتمالی می باشد. این قانون که مبتنی برنظام پاسخگویی و مسئولیت اجتماعی استواراست مجموعه ای ازوظایف و مسئولیتهایی است که باید توسط ارکان شرکت صورت گیرد تا موجب پاسخگویی و شفافیت گردد.
تحقیق حاضردرپی یافتن رابطه بین مدیریت سود وحاکمیت شرکتی براظهار نظرحسابرسان مستقل است واینکه آیا مدیریت سود وحاکمیت شرکتی درشرکتها می توانند برنوع اظهارنظرحسابرسان شرکت ها تاثیرگذارباشند ؟

4-1- اهمیت موضوع تحقیق
با توجه به اینکه مالکان، اشخاص بیرون ازشرکتی هستند که برای تصمیم گیری، به اطلاعات حسابداری که توسط اشخاص درون شرکت، مدیران وهیئت مدیره تهیه می شود (تضاد منافع بین سهامداران و مدیریت) اتکا می کنند ناگزیرند به گزارش حسابرس مستقل درباره صورتهای مالی رسیدگی شده توجه ویژه ای داشته باشند.
امروزه مدیریت سود یکی ازموضوعات بحث برانگیز وجذاب درپژوهش های حسابداری به شمار می رود. به دلیل این که سرمایه گذاران به عنوان یکی ازفاکتورهای مهم تصمیم گیری، به رقم سود توجه خاصی دارند. پژوهش ها نشان داده است که نوسان کم و پایدارسود، حکایت ازکیفیت آن دارد. به این ترتیب، سرمایه گذاران با اطمینان خاطربیشتردرسهام شرکت هایی سرمایه گذاری می کنند که روند سود آنها باثبات تراست.

یکی ازروش هایی که گاهی اوقات برای آرایش اطلاع رسانی وضعیت مطلوب شرکت ها مورد استفاده قرارمی گیرد، مدیریت سود می باشد. مدیریت سود به مداخله عمومی مدیریت درفرایند تعیین سود که غالباً درراستای اهداف دلخواه مدیریت می باشد اطلاق می گردد. مدیریت سود روشی است که توسط مدیریت جهت دستکاری داده ها به کارمی رود. به عنوان مثال، هموارنمودن سود برای کسب اطمینان بیشترسرمایه گذاران ازپایداری سود، نمونه ای ازدستکاری داده ها محسوب می شود. این قبیل اقدامات ممکن است داده های موجود درصورت های مالی را به میزان قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهد.

مدیران شرکت ها ممکن است به منظورنشان دادن ثبات دربهبود و کارایی مدیریت، اقدام به دستکاری درثبت های حسابداری معاملات شرکت نمایند و دراین ارتباط برای خود اعتبارکاذبی ایجاد کنند.

مدیریت سود عبارت است ازاعمال نظرمدیریت شرکت درتقدم و تأخرثبت حسابداری هزینه ها و درآمدها و یا به حساب گرفتن هزینه ها یا انتقال آنها به سال های بعد به طوری که باعث شود شرکت درطول چند سال مالی متوالی از روند سود بدون تغییرات عمده برخوردار شود. هدف مدیریت این است که شرکت را درنظر سرمایه گذاران و بازارسرمایه با ثبات و پویا نشان دهد.

واژه حاکمیت شرکتی، معنای لغوی ساختاردهی و کنترل شرکت ها را با خود به همراه دارد. تعاریف مرتبط با حاکمیت شرکتی عمدتاً معرف علایق و نگرش کسانی است که ارزشهای فکری آنان به معانی حاکمیت شرکتی جهت داده است کرافورد ،( 2007) حاکمیت شرکتی را مجموعه ای از فرایندها، قواعد، سیاست ها و قوانینی می داند که برنحوه رهبری ، اداره و کنترل شرکت تاثیرگذار است. حاکمیت شرکتی را همچنین فرایند استفاده از قدرت شرکت و چگونگی کنترل آن دربرخورد با مسائل شرکتی و یا فراشرکتی تعریف نموده اند (هیوز، 2007،89) .

حاکمیت شرکتی مجموعه قوانین و رویه های حاکم بر روابط مدیران، سهامداران وحسابرسان شرکت است که با اعمال یک سیستم نظارتی ازحقوق سهامداران حمایت می کند. با توجه به اینکه سازمان های امروزی به منظورکاهش تعارض منافع بین سهامداران ومدیریت برمجزاسازی مالکیت ازمدیریت تأکید می ورزند، لذا با افزایش تعداد سهامداران بالاخص سهامداران عمده، تضاد منافع دربین سهامداران ومدیران و نیزمیان سهامداران افزایش می یابد تا جایی که ممکن است برابر نظارت و کنترل برعملکرد مدیریت شرکت خدشه وارد کند.
حاکمیت شرکتی مجموعه مکانیسم های هدایت و کنترل شرکت هاست. نظام حاکمیت شرکتی توزیع حقوق ومسئولیت های ذینفعان مختلف شرکت ها اعم ازمدیران، کارکنان، سهامداران و سایرشخصیت های حقیقی وحقوقی که ازفعالیت های شرکت تأثیرپذیرفته و برآن اثرمی گذارند، مشخص می کند. این نظام که قوانین و رویه هایی جهت تعیین فرایندهای تصمیم گیری درشرکت اعم ازهدف گذاری، تعیین ابزارهای رسیدن به اهداف و طراحی های سیستم های کنترلی را معین می کند، با راه هایی که تأمین کنندگان منابع مالی جهت اطمینان ازبازگشت سرمایه شان به کارمی بندند، ارتباط تنگاتنگی دارد.
با نظربه اینکه حاکمیت شرکتی روابط بین عوامل درون سازمانی و برون سازمانی یک واحد تجاری ازجمله سهامدار، مدیر، اعضای هیئت مدیره و حسابرس داخلی است آیا این روابط می تواند درنوع اظهارنظرحسابرس تاثیرگذارباشد ؟

5-1- اهداف تحقیق
بررسی تأثیرورابطه ی دستکاری وهموارسازی سود درشرکت ها با نوع اظهارنظرحسابرسان مستقل شرکت ها وبررسی تأثیرورابطه ی مؤلفه های حاکمیت شرکتی با نوع اظهارنظرحسابرس مستقل شرکت ها وبررسی تأثیرهمزمان دومتغیرفوق و ویژگی های حسابرس و مشخصات مالی شرکت های مورد رسیدگی ومشکلات حسابرس برنوع اظهارنظرحسابرس می باشد.

6-1- فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی 1- بین شاخص مدیریت سود و نوع اظهارنظرحسابرس رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه اصلی 2- بین حاکمیت شرکتی و نوع اظهارنظرحسابرس رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی 1-2 – بین سازوکارهای داخلی حاکمیت شرکتی و نوع اظهارنظرحسابرس رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی 2-2 – بین سازوکارهای خارجی حاکمیت شرکتی و نوع اظهارنظرحسابرس رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه اصلی 3- با وارد نمودن متغیرهای کنترل (ویژگی های حسابرس مستقل و ویژگی های مالی شرکتهای مورد حسابرسی) درمدل تحقیق روابط مطرح شده دردوفرضیه فوق تفاوت معناداری پیداخواهند نمود.

 

مدل تحلیلی تحقیق
مدل تحلیلی پژوهش به صورت زیرمی باشد:
نمودار 1-3 مدل تحقیق

متغیر وابسته متغیرهای مستقل

7-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
تمایل مدیران به اعمال مدیریت سود و سوءاستفاده ازآن و درنتیجه ارائه اطلاعات نادرست به سهامداران آسیب جدی به اعتماد سهامداران وارد خواهد ساخت وهزاران نفرازسهامداران را متضرر و از بازاربورس فراری خواهد داد. این امردرنهایت تبعات اقتصادی وخیمی به دنبال خواهد داشت. بنابراین به دلیل اهمیت حفظ اعتماد سهامداران و به دنبال آن حفظ سلامت اقتصادی کشورو فضای حاکم برآن، حاکمیت شرکتی به دنبال دستیابی به شیوه هایی است که براساس آن تأمین کنندگان مالی، اطمینان حاصل نمایند که از سرمایه گذاری خود درشرکت بازده مناسبی را دریافت خواهند نمود. روی آوردن گسترده مردم به بورس در سال های اخیر و رشد آن دراین سال ها به همراه توسعه فیزیکی آن ازطریق راه اندازی بورس های منطقه ای باعث شده عده زیادی ازشهروندان درمعرض منافع و مخاطرات موجود دربازارو شرکت ها قرارگیرند. این امرضرورت وجود حاکمیت شرکتی را روزافزون کرده است.
با توجه به اینکه درتحقیق پیش روی، شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادارمورد ارزیابی قرارمی گیرند و صورت های مالی این شرکت ها نیزتوسط حسابرسان مستقل مورد رسیدگی قرارمی گیرند وتأثیری که مدیریت سود ازطریق نشان دادن نادرست بهبود کارایی مدیریت وحاکمیت شرکتی می توانند برنوع اظهارنظرحسابرس داشته باشند و به تبع آن، سرمایه گذاران نیزبا اتکا به گزارش حسابرس و نوع اظهارنظروی متأثرخواهند شد.
8-1 حدود مطالعاتی
قلمرو تحقیق حاضر کلیه شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادارتهران دربین سال های 1382 تا 1388 بوده اند که اطلاعات مالی مورد نیازبه ویژه صورت های مالی ، گزارش حسابرسان مستقل و یادداشت های همراه صورت های مالی به منظوراستخراج داده های مورد لزوم دردسترس باشند.

 

9-1- تعریف عملیاتی واژه ها
مدیریت سود: به کمک مدل تعدیل شده جونزاندازه گیری خواهد شد. نحوه اندازه گیری آن برای هر شرکت به تفکیک به شرح زیراست:

دراین رابطه: TA معرف مجموع اقلام تعهدی ،Aمجموع داراییها،REV تغییر درآمد فروش و PPEاموال و ماشین آلات و تجهیزات است. پس ازتخمین پارامترهای مدل فوق به کمک اطلاعات سال های 1382 الی 1387 هرشرکت به واسطه اعمال مدل های سری زمانی اقلام تعهدی غیراختیاری به شرح زیر برای “دوره برآورد” یعنی سال 1388 محاسبه می گردد:

REC تغییرات درمطالبات می باشد.
درمرحله آخراقلام تعهدی اختیاری یا همان شاخص مدیریت سود به شرح زیرمحاسبه شده است :

DA اقلام تعهدی اختیاری می باشد.
حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکتی قوانین، مقررات، ساختارها، فرایندها، فرهنگ ها و سیستم هایی است که موجب دستیابی به هدف های پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان می شود.
مؤلفه های حاکمیت شرکتی با توجه به ادبیات مربوطه و نیزامکان محاسبه مؤلفه های آن درشرکت های ایرانی شامل موارد زیراست :
نسبت اعضای غیرموظف هیئت مدیره: برابراست با تعداد اعضای غیرموظف تقسیم برتعداد کل اعضای هیئت مدیره.
وجود کمیته حسابرسی ( یا حسابرسی داخلی در شرکت): اگر حسابرس داخلی درشرکت داشت عدد 1 ودر غیراینصورت عدد 0
سرمایه گذار نهادی: منظورآن است که سهامداران بیش از5/0 شرکت را بانکها، صندوقهای بازنشستگی وشرکتهای بیمه وبنیادها داشته باشند ودرصد سهام سرمایه گذاران نهادی برابراست باتعدادسهام این موسسات ونهادها به کل سهام شرکت.
نوع اظهارنظرحسابرس: ویژگی های حسابرس مستقل براساس مؤلفه های ذیل بیان می شوند:
نوع اظهارنظرحسابرس درسالهای قبل: اگرنوع اظهار نظرحسابرس دردو سال قبل مقبول باشد عدد 1 و درغیراینصورت عدد0 داده خواهد شد .
حسابرس سال قبل شرکت: اگردردوسال قبل حسابرس شرکت خود حسابرس فعلی باشد عدد 1 و درغیراین صورت عدد 0داده خواهد شد .
آشنایی حسابرس با صنعت مورد فعالیت شرکت (صاحبکار): اگرحسابرس سابقه قبلی حسابرسی درصنعت مورد فعالیت صاحبکاررا داشته باشد عدد 1 و درغیراینصورت عدد 0 داده خواهد شد .
ویژگی های مالی شرکت های مورد حسابرسی:
اهرم مالی: برابراست با نسبت بدهی ها به کل دارایی های شرکت ها درسال 88
سود آوری: برابراست با نسبت سود خالص به کل دارایی های شرکت ها در سال 88
اندازه شرکت: برابراست با لگاریتم فروش ها یا جمع کل دارایی های شرکت ها درسال 88

فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

1-2 مقدمه
این فصل به بررسی ادبیات و پیشینه تحقیقات انجام شده می پردازد که شامل دوبخش می باشد. بخش اول مربوط به ادبیات موضوع است که به تفصیل اطلاعاتی درباره تعریف، انواع، انگیزه ها، روش ها یا ابزارها ومطالبی دیگردرارتباط با مدیریت سود وهمچنین تعریف، دلایل اهمیت، اهداف، طبقه بندی، بازیگران وسایرموارد مرتبط با حاکمیت شرکتی ارائه می شود. بخش دوم مربوط به پیشینه تحقیق می باشد. دراین بخش تعدادی ازتحقیق هایی که درداخل وخارج کشوردرارتباط با مدیریت سود وحاکمیت شرکتی انجام گرفته است ارائه خواهد شد.

2-1-2- چرا مدیریت سود انجام می شود؟
قبل ازتعریف مدیریت سود، به نقش ارقام تعهدی درحسابداری پرداخته می شود. زیرا تشخیص و تفکیک مدیریت سود (نظیرهموارسازی سود) نسبت به بکارگیری صحیح ارقام تعهدی حسابداری به راحتی امکان پذیر نیست.

3-1-2- هدف از حسابداری بر مبنای تعهدی چیست؟
عبارات زیراهداف گزارشگری مالی وارتباط آن با حسابداری برمبنای تعهدی را نشان می دهد، این موضوعات ازبیانیه مفاهیم حسابداری مالی هیئت استانداردهای حسابداری مالی آمریکا گرفته شده است: حسابداری برمبنای تعهدی تأثیرمالی معاملات وسایررویدادهای واحد تجاری را، که دارای آثارنقدی درطول یک دوره است، ثبت و ضبط می کند (هیئت استانداردهای حسابداری مالی بیانیه مفاهیم شماره 9، بند 139). به این موضوع درمفاهیم نظری استانداردهای حسابداری ایران نیزاشاره شده است. درحسابداری برمبنای تعهدی ازارقام تعهدی و روش های تخصیص با هدف تطابق درآمدها، هزینه ها، سودها و زیان های نقدی دریک دوره استفاده می شود و به انعکاس دریافت ها و پرداخت های نقدی بسنده نمی شود. درنتیجه شناسایی درآمدها، هزینه ها، سودها و زیان ها و افزایش وکاهش های مربوط دردارایی ها و بدهی ها- شامل تطابق درآمدها وهزینه ها، تخصیص و استهلاک- اساس حسابداری تعهدی برای سنجش عملکرد شرکت است (هیئت استانداردهای حسابداری مالی، 1985، بیانیه مفاهیم حسابداری شماره 6، بند145).
بنابراین هدف اولیه حسابداری تعهدی کمک به سرمایه گذاران درارزیابی عملکرد اقتصادی یک شرکت درطول یک دوره ازطریق استفاده ازاصول حسابداری نظیرتطابق و شناسایی سود می باشد. شواهدی وجود دارد که بر آن اساس، درنتیجه بکارگیری ارقام تعهدی، سود حسابداری هموارترازجریان های نقدی مربوط به آن است (ارقام تعهدی ارتباط منفی با جریان های نقدی مربوطه دارند) و سود اطلاعات بهتری نسبت به جریان های نقدی برای سنجش عملکرد اقتصادی شرکت فراهم می آورد (امین ناظمی، 1386،89).
برای فراهم کردن صورت های مالی شفاف و معتبر که درتصمیم گیری قابل استفاده باشد اطلاعات مالی که مبنای استفاده ازاین صورت های مالی است باید ویژگی هایی داشته باشد که مؤسسه با رعایت آنها این اطمینان را ایجاد کند که صورت های مالی به صورت صحیح و منصفانه تهیه شده است.
FASB ویژگی های کیفی مربوط بودن، قابلیت اتکا وقابلیت مقایسه روش ثابت را برای اطلاعات درنظر گرفته است. اطلاعات باید امکان ارزیابی گذشته و پیش بینی آینده مؤسسه را به سرمایه گذاران بدهد و همچنین دربرآورد ریسک سرمایه گذاری مؤسسه به سرمایه گذاران کمک کند. قابلیت اتکا درمورد اطلاعات ازقابلیت رسیدگی وبی طرفانه وصحیح بودن آن اطلاعات سرچشمه می گیرد. اطلاعات منتشرشده درباره ی یک شرکت زمانی برای سرمایه گذاران مفیدتراست که بتوان آن را با شرکت های مشابه درزمان های مختلف مقایسه کرد.
اما نکته ای که باید به آن اشاره کنیم این است که استانداردهای حسابداری به تنهایی نمی تواند تضمین قابل قبولی برای مربوط بودن و قابل اتکا بودن اطلاعات باشد. بورس اوراق بهادارآمریکا معتقد است استانداردهای حسابداری زمانی مطلوب است که قابلیت اجرا داشته باشند درصورتی که استاندارد درباره ی مسأله ای واحد روش های مختلف را مجازبداند مسلماً قابلیت مقایسه اطلاعات ازبین می رود وهمچنین باید متذکرشد که برای بررسی کیفیت صورت های مالی ازاین دیدگاه که درتهیه ی آنها استانداردهای حسابداری به صورت صحیح رعایت شده باشد باید صورت های مالی عملکرد سیستم حسابداری شرکت را حسابرسان مستقل رسیدگی کنند.

4-1-2- تعریف مدیریت سود
جونزومارشا (2001) تعریف جامعی درخصوص مدیریت سود ارائه نموده اند. به عقیده آنها مدیریت سود (دستکاری سود) زمانی اتفاق می افتد که مدیران با استفاده ازقضاوت (تشخیص) درگزارشگری مالی وساختارمبادلات جهت گمراه نمودن بعضی ازذینفعان (شامل سهامداران، اعتباردهنگان، کارکنان، دولت، سرمایه گذاران و ;) درباره عملکرد اقتصادی شرکت با تحت تأثیرقراردادن نتایج قراردادی که به ارقام حسابداری گزارش شده وابسته است، درگزارشگری مالی تغییرایجاد می کنند.
دی (1988) بیان می کند که مدیریت سود معمولاً ازاستفاده مدیران ازمزایای عدم تقارن اطلاعاتی ناشی می شود. وی حداقل دومسأله مهم را مطرح نموده است. اولاً، برای افزایش پاداش مدیران که توسط سرمایه گذاران تأمین می شود، سود دستکاری می شود و ثانیاً، سرمایه گذاران بالفعل تمایل دارند که بازار برداشت بهتری از ارزش شرکت داشته باشد. بنابراین، انتقال ثروت بالقوه ازسرمایه گذاران جدید به سرمایه گذاران قدیمی که ایجاد کننده یک تقاضای داخلی برای مدیریت سود هستند، به وجود می آید.
هموارسازی سود نوعی عمل آگاهانه است که توسط مدیریت وبا استفاده ازابزارهای خاصی در حسابداری جهت کاستن ازنوسانات درسود انجام می گیرد. به گفته لئوپولد.ای.بی. “هموارسازی سود بیشتر عملی سفسطه آمیز وموذیانه است. به ندرت براساس دروغ های آشکارانجام می گیرد، زیراهموارسازی سود بیشتردراثرتعبیروتفسیربه دست آمده ازاصول واستانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد. به بیان دیگرهموارسازی سود درمحدوده اصول واستانداردهای پذیرفته شده حسابداری صورت می پذیرد”.
درهموارسازی سود، به واسطه جا به جایی که در درآمد و هزینه ها انجام می گیرد سود یک یا چند دوره مالی تغییر یافته و تعدیل می شود. درواقع می توان گفت، هموارسازی سود، عمل عالمانه ای است که توسط مدیریت انجام می پذیرد. درفرهنگ حسابداری کهلر تعریف هموارسازی سود بدین گونه ارائه گردیده است: “هموارسازی سود عبارت است ازهرشیوه طراحی شده به منظورحذف بی نظمی داده ها، همانند پستی و بلندی های غیرمعمول درمنحنی که می تواند نتیجه شرایط غیرمستمرعملیاتی باشد” (جوادیان کوتنایی، 1379،78).

ازنظرهپ ورث، هموارسازی سود عملی سفسطه آمیز و رندانه است که درمحدوده اصول و استانداردهای حسابداری صورت می گیرد. سودهای همواربه دو صورت زیرمی باشد:
1- سودهایی که به طورطبیعی هموار است: این نوع ازسودهای همواربه جریان های سودی اطلاق می شود که ازفرایندهای عملیاتی ذاتاً همواربه دست می آید. بعضی ازصنایع هستند که حجم تولید و فروش و قیمت ها دراین صنایع به طورذاتی یک روند هموار دارد مثل صنایع و برق که معمولاً قیمت ثابتی دارد و با نرخی ثابت رشد دارند.
2- سودهایی که به طورطبیعی هموارنیستند وعمداً هموارشده اند: این نوع سودها درنتیجه اقدامات و تصمیم های مدیریت هموارشده اند و به صورت زیرمی باشند:
الف- هموارسازی واقعی: این نوع ازهموارسازی سود توسط مدیریت صورت می پذیرد ومدیریت برخی از رویدادها و وقایع اقتصادی را کنترل می کند و روی آن تأثیرمی گذارد. این رویدادهای تحت کنترل مدیریت مثل فروش های زودرس یا برعکس آن به تأخیرانداختن فروش، برجریان وجه نقد تأثیرمی گذارد. ازآنجایی که کنترل رویدادهای اقتصادی (مبادلات)، مستقیماً برسودهای آتی مؤثراست این نوع هموارسازی را واقعی می نامند.
ب- هموارسازی مصنوعی: این نوع هموارسازی ناشی ازرویداد اقتصادی نمی باشد، بلکه ازاقدام هایی است که اصطلاحاً «دستکاری های حسابداری» نامیده می شود وتأثیری برجریان های نقدی ندارد. به بیان دیگر، هموارسازی تصنعی سود صرفاً موجب جابه جایی هزینه ها و درآمدهای بین دوره ای مالی می شود (حسین نورانی، 1386،158).

5-1-2- انواع مدیریت سود
مطالعات نشان می دهند که مدیران ازطریق انتخاب سیاست های خاص حسابداری، تغییردر برآوردهای حسابداری ومدیریت اقلام تعهدی، سودهای گزارشی را تعدیل می کنند. یکی ازاهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکای برصورت های مالی تصمیمات نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیازحرفه حسابداری به آن شیوه ازگزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان به صورتی مطلوب رعایت شود. ازسوی دیگر، همان طورکه ازتعریف مدیریت سود برمی آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده ای خاص را تأمین می کنند، سود را طوری گزارش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد.
حسابرسان وظیفه دارند که برمطلوبیت صورت های مالی درچارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، درحالی که استانداردهای حسابداری نیزدربعضی ازموارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری بازمی گذارد. درواقع مشکل ازآن جایی ناشی می شود که مدیریت سود دربعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورت های مالی می شود، درحالی که صورت های مالی ازنظرقرارگرفتن درچارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته وحسابرسان ازاین نظرنمی توانند برصورت های مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی ازمهم ترین عوامل درتصمیم گیری هاست، آگاهی استفاده کنندگان ازقابل اتکا بودن سود می تواند آنها را دراتخاذ تصمیمات بهتریاری دهد (صفری، 1385،158).
فلسفه مدیریت سود، بهره گیری ازانعطاف پذیری روش های استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می باشد. البته تفسیرهای گوناگونی که می توان ازروش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، ازدیگردلایل وجود مدیریت سود می باشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش های حسابداری است. درزمانی که تفسیریک استاندارد بسیارانعطاف پذیراست، یکپارچگی داده های ارائه شده درصورت های مالی کمترمی شود. اصول تطابق و محافظه کاری نیزمی تواند باعث مدیریت سود شود. بنابرگفته گتشو (1986)، شرکت کارباید، سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با استفاده ازروش های تعهدی حسابداری استهلاک، معافیت های مالیاتی سرمایه گذاری ها و به حساب دارایی بردن بهره، افزایش داد. مدیران شرکت تأکید کرده اند که این کاربرای ارائه ی صورت های مالی واقعی تروقابل مقایسه کردن صورت های مالی شرکت، با سایرشرکت های درصنعت مشابه، صورت گرفته است. تحلیل گران مالی و حسابرسان ازاین پدیده به عنوان «ترفند حسابداری» نام می برند. این درحالی است که تمامی این اقدامات درچارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است. پژوهش ها نشان می دهد که مدیران شرکت ها ازروی عمد، سودهای گزارش شده را با استفاده ازانتخاب سیاست های حسابداری خاص خود تغییردربرآوردهای حسابداری و اقلام تعهدی، دستکاری می کنند تا به هدف های مورد نظرخود برسند (میلر و یون، 2002، 78) .
محققان مدیریت سود را به دو طبقه ی گسترده طبقه بندی کرده اند: مدیریت سود واقعی (برای مثال تحت تأثیرقراردادن جریان های نقدی) و مدیریت اقلام تعهدی به واسطه ی تغییرات دربرآورد و رویه های حسابداری. همچنین آنها بیان داشتند که مخارج مدیریت سود برای این روش ها متفاوت است به طوری که برای شرکت مدیریت سود واقعی پرهزینه تردرنظرگرفته شده است. اما نتایج تحقیقات گراهام وهمکاران (2005) بیان می دارد که مدیران خواهان مدیریت سود واقعی هستند تا مدیریت اقلام تعهدی. به طوری که 80 درصد مخارج اختیاری را کاهش می دهند، 55 درصد پروژه ها را به تأخیرمی اندازند درحالی که تنها 28 درصد ازمدیران ذخیره درنظرمی گیرند و 8 درصد ازمدیران مفروضات حسابداری را تغییرمی دهند (گراهام و همکاران، 2005،58) . بنابراین شواهد حاصل ازتحقیق تناقضی با مخارج بالای مدیریت سود واقعی را اظهارمی کند.
مدیران خواهان مدیریت سود واقعی هستند که برای مؤسسه پرهزینه است، زیرا این چنین فعالیت هایی به راحتی کشف نمی شوند. درمقابل، مدیریت اقلام تعهدی و دیگردستکاری های حسابداری وجود دارد که درارتباط با رسیدگی حسابرسان و به طوربالقوه بازرسان قانونی و دادگاه است که مبنایشان استانداردهای حسابداری است. شواهد رضایت مدیران به انجام مدیریت سود واقعی بیشتراثرنتایج بال وشیواکومار (2008) را کاهش می دهد. دربررسی شرکت های باعرضه ی اولیه، تنها مدیریت اقلام تعهدی می تواند تعیین شود و مدیریت سود واقعی ازتجزیه و تحلیل مستثنی است زیرا مبنای ارائه شده به وسیله ی صورت های مالی سایه نیزشامل مبالغ مدیریت سود واقعی سود (اگر وجود داشته باشد) می شود. (فرزانی و رضاپور، 1389،158).

6-1-2- مدیریت سود و انگیزه های آن
یکی ازاهداف اولیه مدیریت سود حفظ اعتبار شرکت است چرا که اعتبارباعث می شود شرکت کارا وپویا به حساب آید. کسب جایگاهی مناسب درمیان رقبا و بازارسرمایه باعث می شود سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به شرکت نظرمساعدتری داشته باشند و شرکت ازصرف هزینه های بیشتردررقابت با سایرشرکت های مشابه بی نیاز شود و با هزینه ی کمتراعتبارو وام دریافت کند.

مهم ترین انگیزه ی هموارسازی سود این باوراست که شرکت هایی که روند مناسبی دارند و سود آنها دچارتغییرات عمده نمی شود نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتری دارند. هموارسازی سود باعث بالا رفتن ارزش سهام شرکت دربورس و جذب سرمایه گذاران بالقوه برای آن می شود. نتایج تحقیقی درمورد 358 شرکت پذیرفته شده دربورس آمریکا نشان داد که شرکت هایی که سود آنها دچارتغییرات زیادی درطول سال های قبل نبوده، دارای ارزش سهام بالاتری هستند و درمقایسه با شرکت های مشابه بدهی کمتری دارند. سایرانگیزه هایی که باعث می شود مدیران درپی هموارسازی سود باشند عبارتند از:

1- دریافت پاداش های مدیریتی بیشتربه خاطربالا بودن ارزش سهام :
وقتی سهام شرکت دربورس نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتری داشته باشد مدیران توقع دریافت پاداش بیشتری دارند.
2- پرداخت بهره کمتردراستقراض ازموسسات اعتباری و بانک ها:
ویبزو تسکه (1991) استدلال نمودند که شرکت ها به منظورکاهش ریسک اقدام به هموارسازی سود می نمایند. شرکت هایی که ازنسبت بدهی به کل دارایی های بالایی برخوردارمی باشند به منظور اطمینان بخشی به اعتباردهندگان مبنی برتوانایی پرداخت اصل و بهره وام ها و اعتبارات دریافتی اقدام به هموارسازی سود می نمایند. عدم وجود نوسانات قابل توجه درسود این اطمینان را برای اعتباردهندگان پدید می آورد که واحد تجاری درآینده قادربه پرداخت مطالبات آنان خواهد بود.
3- جذب سرمایه :
روند رشد شرکت درتصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتباردهندگان مؤثراست زیرا آنها معتقدند این شرکت ها ریسک کمتری دارند و برای سرمایه گذاری بهترند.
4- اندازه شرکت:
شرکت های بزرگ نسبت به شرکت های کوچک ازنظرسیاسی حساس ترهستند. نوسانات مثبت با اهمیت سود درشرکت های بزرگ ممکن است سبب افزایش تردید درمورد سود انحصاری گردد. به عبارت دیگر، افزایش قابل توجه درسود شرکت های بزرگ ممکن است این شبهه را پدید آورد که این شرکت ها با استفاده ازقدرت انحصاری خود سود را افزایش داده اند. ازسوی دیگر، نوسانات منفی با اهمیت سود درشرکت های بزرگ ممکن است سبب نگرانی درمورد ورشکستگی احتمالی گردیده و تصویر شرکت را درمحیط تجاری که واحد تجاری درآن فعالیت می نماید خراب نماید. همچنین نوسانات قابل توجه درسود شرکت های بزرگ، احتمال ایجاد هزینه های سیاسی ناخواسته نظیر تقاضای افزایش دستمزد توسط کارکنان شرکت، محدودیت های مهارکننده توسط دولت را افزایش دهد. بنابراین، شرکت های بزرگ انگیزه بیشتری برای هموارسازی سود دارند.
5- مالیات بر درآمد:
درایران سیستم مالیاتی نقش قابل توجهی در گزارشگری مالی شرکت ها دارد و قوانین مالیاتی عامل مهمی درانتخاب روش ها و رویه های حسابداری می باشد. انگیزه شرکت ها برای هموارکردن سود، حداقل نمودن تأثیرمالیات درطول زمان می باشد. ازآنجا که سود بیشترمنجربه پرداخت مالیات بیشتر می شود و در واقع سبب خروج نقدینگی، خصوصاً درمواقعی که شرکت دارای بدهی های مالیاتی قابل توجهی می باشد، دست به هموارسازی سود بزند.
6- انحراف از فعالیت های عملیاتی:
زمانی که فعالیت های عملیاتی واقعی ازفعالیت های عملیاتی مورد انتظارفاصله می گیرد، انگیزه هموارسازی سود افزایش می یابد. هرچه فعالیت های عملیاتی واقعی ازانتظارات استفاده کنندگان انحراف بیشتری داشته باشد، انگیزه بیشتری برای هموارنمودن سود گزارش شده وجود خواهد داشت (افلاطونی، 1385،89) .

7-1-2- روش ها یا ابزارهای هموارسازی سود
روش ها یا ابزارهای هموارسازی سود را رونن و سادن (1981) به شرح زیرمی دانند:
الف- هموارسازی ازطریق زمان بندی رویدادها:
زمان بندی رویدادها یک انتخاب مدیریت است تا یک انتخاب حسابداری. مدیربرای هموارکردن سود، رویدادهای اتفاق افتاده را مثلاً ثبت فروش به عنوان پیش دریافت یا ثبت پیش فروش به عنوان فروش درزمان خود شناسایی و ثبت نمی کند و به سال های دیگرانتقال می دهد. دراین روش مدیران درسال هایی که قصد دارند سودشان کمترشود فروش های آخرسال مالی را دیرترشناسایی می کنند تا این فروش ها درسال آتی ثبت شود و درنتیجه، درآمدهای سال جاری کمترگزارش گردند یا می تواند ازطریق شناسایی هزینه های مربوط به آغازسال آتی درسال جاری، هزینه های سال جاری را بیشترشناسایی کند تا سود سال جاری کمتر شود یا درسال هایی که قصد دارد سود بیشتری را گزارش کند دقیقاً عکس حالت قبل رخ می دهد و درآمدهای سال آتی را درسال جاری و زودترشناسایی می کنند یا هزینه های سال جاری به سال آتی انتقال می یابد.
ب- هموارسازی سود ازطریق انتخاب روش های تخصیص:
بعضی ازروش های حسابداری، منجربه سودهای هموارمی شوند. برای نمونه درروش های استهلاک، اگرهزینه استهلاک براساس ساعت کارکرد یا تعداد تولید محاسبه شود هرقدرساعات کارکرد یا تولید محاسبه شود هرقدرساعات کارکرد و تعداد تولید محصول بیشترباشد هزینه استهلاک نیز به همان نسبت بیشترخواهد بود.
پس هرچقدردرآمد یا فروش بیشترشود، هزینه هم بیشترخواهد بود وسود نیزبا روندی ثابت تغییرخواهد کرد. ولی اگرهزینه استهلاک براساس یکی ازروش های خط مستقیم یا نزولی محاسبه شود هزینه استهلاک محاسبه شده با میزان درآمد یا فروش مرتبط نیست. ازاین روش های نگهداری موجودی ها، روش های ذخیره گیری حساب های دریافتنی، روش های دارای دیدگاه سود (زیانی)، با میزان فروش مرتبط هستند. پس مدیربا استفاده ازروش های حسابداری می تواند سودهای همواری را گزارش کند.
ج- هموارسازی سود ازطریق طبقه بندی رویدادها:
مدیران ازطریق طبقه بندی رویدادها دست به هموارسازی سود می زنند. به عنوان نمونه، عادی یا غیرعادی تلقی کردن برخی اقلام سود(زیان) منجربه افزایش یا کاهش سودعملیاتی خواهد شد.
آشاری، کو و وانگ (1994) ابزارهای هموارسازی را به شرح زیرطبقه بندی کرده اند:
1- تغییردرخط مشی های حسابداری
2- هزینه های بازنشستگی
3- سود سهام
4- اقلام غیرمترقبه
5- معافیت مالیاتی سرمایه گذاری ها
6- استهلاک و هزینه های ثابت
7- تصمیمات اختیاری حسابداری
8- طبقه بندی های حسابداری
9- ذخیره ها و اندوخته ها

8-1-2- قربانیان مدیریت سود، چه کسانی هستند؟
البته قربانیان بالقوه مدیریت سود، استفاده کنندگان صورت های مالی هستند؛ هرچند، این موضوع که آیا استفاده کنندگان، قربانی این حرکت می شوند، جای سؤال و پژوهش دارد. این استفاده کنندگان، شامل سهامداران، سرمایه گذاران دراوراق قرضه، بانکداران، قانون گذاران، اتحادیه ها، عرضه کنندگان، مشتریان و رقبا هستند (کین لو، 2008،78) .
درزمینه ی عرضه ی اولیه ی سهام، روشن است قربانیان بالقوه، سرمایه گذارانی هستند که خالص دارایی های شرکت ها را خریداری می کنند.
سؤال این است که آیا سرمایه گذاران، به خاطرمدیریت سود، برای سهام، بیش ازارزش آن می پردازند؟ تئو وهمکاران (1998)، این موضوع را بررسی کردند و دریافتند که سرمایه گذاری ها درشرکت های با مدیریت سود بالا، به عملکرد ضعیف در دوره های آتی گرایش دارند.
پذیرش این نتیجه برای معتقدان به کارایی بازارهای سرمایه، مشکل است. چرا سرمایه گذاران، مدیریت سود را پیش بینی نمی کنند و اطلاعات را کاهش نمی دهند تا درنتیجه آن، قیمت عرضه ی اولیه ی سهام را کاهش دهند؟ یک پاسخ این است که بازارعرضه ی اولیه درمورد سهام، مشابه بازارثانویه عمل نمی کند ودرنتیجه، درجه ی متفاوتی ازکارایی را دارد. کارایی نیازمند تعادل خریداران و فروشندگان و قیمتی برای تنظیم این تعادل است. دربازارهای ثانویه، سهامداران موجود و کارگزاران فروش استقراضی، توازنی را برای تعداد نامحدود بالقوه خریداران فراهم می کنند. دربازارعرضه ی اولیه ی سهام فروشندگان افراد درونی شرکت هستند و قیمت عرضه ی اولیه برای سهام پذیره نویسی شده توسط بانک های سرمایه گذاری تعیین می شود (کین لو، 2008،185) . اگر ابهامی درمورد ارزش سهام وجود داشته باشد (که بدون تردید وجود دارد)، انتقال اطلاعات از قسمت پایین تر توزیع، به دلیل فعالیت فروش محدود قبل از روزاول مبادله، محدود شده است. بنابراین، نیازی نیست که عرضه و تقاضا برای سهام عرضه ی اولیه ی سهام، متعادل باشند ومدیریت سود برای افزایش ارزش مشاهده شده این سهام به طوربالقوه می تواند موفق شود (فرزانی و غلامی حسین آباد، 1388، 48) .

9-1-2- تأثیر هموارسازی سود بر سود هر سهم و بازار سهام
تیتمن بیان می کند: “آرایش اقتصادی بازار، تجزیه و تحلیل و تأثیر هموارسازی سود برقیمت سهام را جایزمی دارد، آرایش اقتصادی بازارمی گوید اگرمدیری قادر باشد ازبین دو یا چند روش پذیرفته شده درحسابداری روشی را برای شناسایی درآمد (خاصی) انتخاب نماید، احتمالاً آن مدیرروشی را انتخاب می کند که سود را به طورواقعی هموار کند. اغلب این روش، هموارسازی موقتی نامیده می شود. به لحاظ هموارسازی سود، مدیرمی تواند نوسانات سود را کاهش داده و برآورد احتمال ورشکستگی را ازدید مدعیان شرکت کمتر کند. این عمل مدیران برای سهامداران شرکت ها به جهت اینکه هزینه فرصت ازدست رفته شرکت را کاهش می دهد با ارزش بوده و برمعامله بین شرکت ومشتریان، کارکنان وعرضه کنندگان تأثیرمی گذارد.
درصورتی که هموارسازی سود یک عمل پرهزینه باشد احتمالاً مدیریت، سود شرکت را هموار نمی کند. برای مثال، اگرهدف ازدستکاری نمودن درآمد وهزینه طی یک یا چند دوره مالی، مالیات باشد چون هموارسازی سود (با هدف شناخت مالیات) برای شرکت پرهزینه تلقی می شود ازاین رو شرکت ها سود را هموار نمی کنند. ولی اگرهموارسازی سود برای کم کردن هزینه باشد، مدیرانگیزه ای برای هموارسازی سود شرکت پیدا می کند. داشتن هزینه ومنافع مختلف درهموارسازی سود، موجب می شود شرکت ها پیش بینی های مختلفی برای هموارکردن سودشان داشته باشند”.
هندریکسون چنین بیان می کند: “هرچند سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به سود گزارش شده توسط مدیریت واکنش نشان می دهند واگرچه سود درچارچوب حسابداری قراردارد، اما بازخورد رفتار سرمایه گذاران و اعتباردهندگان درانتخاب روش های حسابداری توسط مدیریت تأثیرمی گذارد. برای مثال، مدیران شرکت های زیادی براین باورند که اگرسود خالص شرکت با نرخ ثابتی درهرسال رشد داشته باشد، قیمت هرسهم بالا می رود. درنتیجه، مدیران سیاست ها و روش هایی را درحسابداری جهت گزارشگری مالی انتخاب می کنند که برای سهام آن شرکت تقاضا بیشتر شود. هموارسازی سود دربیشتراوقات براین پایه استواراست که سرمایه گذاران، پول بیشتربرای سهام شرکت هایی می پردازند که سود گزارش شده آن شرکت ها سال به سال نوسان کمتری داشته باشد و شرکت هایی که نوسان سودشان هرساله زیاد است سهامداران حاضرنمی شوند برای سهام آن شرکت پول بیشتری پرداخت کنند”.
گوردون بیان کرد: “رضایت سهامداران با توجه به نرخ رشد ( تقریباً ثابت) سود شرکت و تداوم سودآوری شرکت افزایش می یابد”.
بیدلمن اشاره می کند: “تجزیه و تحلیل کنندگان علاقه مند هستند اطلاعات بیشتری درخصوص هموارسازی سود درشرکت هایی که سرمایه گذاری کرده اند داشته باشند. هموارسازی سود می تواند به طورغیرمستقیم بازارسهام شرکت ها را تحت تأثیر قرار داده و این تأثیرباید برارزش سهام وهزینه سرمایه مطلوب باشد” (جوادیان کوتنایی، 1379،48) .

10-1-2- نوع مؤسسه حسابرسی کننده و مدیریت سود
کیفیت کارمؤسسات حسابرسی کننده ازیکدیگرمتفاوت می باشد و به طورمستقیم و با مشاهده موسسات نمی توان تشخیص داد که کدام مؤسسه ازکیفیت کاری بالاتری برخورداراست (دیپوچ، 1980،158) .
بنابراین محققان ازجانشین هایی برای تمایزمیان مؤسسات حسابرسی با کیفیت بالا ازمؤسسات حسابرسی با کیفیت پایین استفاده می نمایند. اندازه مؤسسات حسابرسی کننده، قدمت ونام تجاری مؤسسات نمونه ای ازمعیارهای متمایزکننده کیفیت مؤسسات دیگرهستند دارای کیفیت کاری بالاتری هستند (دی آنجلو، 1981،89) .

دیفوند (1992)، بیان می کند ازطرفی مؤسسه حسابرسی با کیفیت ترباعث کاهش مدیریت سود می شود. همچنین هرقدرمیزان حساب هایی نظیرحساب های دریافتنی، حساب های پرداختنی وموجودی ها (حساب های مربوط به اقلام تعهدی اختیاری) بیشتر باشد، تقاضا برای نظارت بهتروحسابرسی با کیفیت تر افزایش می یابد (سیدی، 1387،158).

 

11-1-2- عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود
مدل های تحلیلی متعددی روشن ساخته اند که میزان مدیریت سود فرصت طلبانه به تناسب سطح عدم تقارن اطلاعاتی افزایش می یابد. برای مثال دی (1988) و ترومن و تیتمن (1988) به صورت تحلیلی نشان دادند که وجود عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سهامداران یک شرط اساسی برای مدیریت سود است. دی (1988) فرض کرد که بین گروه های سهامداران هم پوشانی وجود دارد. سهامداران فروشنده به مدیریت اجازه می دهند که به منظورالقای یک تصویر مناسب به گروه خریداران، ازیک سیاست مشخص مدیریت سود پیروی نماید. دراین مدل، مدیرازیک مزیت اطلاعاتی نسبت به سهامداران برخورداراست. درنتیجه عدم تقارن اطلاعاتی یک شرط ضروری برای مدیریت سود دراین وضعیت است. ایمهوف و توماس (1994) شواهدی را فراهم کردند که نشان می دهد ارزیابی تحلیل گران ازکیفیت افشا، با سطح محافظه کارانه بودن برآوردها وروش های حسابداری ومیزان افشای جزئیات اساسی ارقام گزارش شده ارتباط مثبت دارد. کاربرد یافته های آنها این است که شرکت های دارای برآوردها و روش های محافظه کارانه (که دراینجا به عنوان شرکت هایی که کمتربه مدیریت سود مبادرت می نمایند تعریف شده اند) اطلاعات بیشتری را افشا می نمایند (حسینی، 1388،148) .
12-1-2- حاکمیت شرکتی
حاکمیت شرکتی درابتدای قرن بیست و یکم، دوباره بعنوان یکی ازمهم ترین مباحث کسب وکار مطرح شده است (میدری و حجاریان، 1383،15). بررسی ادبیات موجود نشان می دهد که هیچ تعریف مورد توافقی درمورد حاکمیت شرکتی وجود ندارد، تفاوت های چشمگیری درتعریف براساس کشورمورد نظر وجود دارد. حتی درآمریکا یا انگلستان نیزرسیدن به تعریف واحد کارچندان آسانی نیست. تعریف های موجود ازحاکمیت شرکتی دریک طیف وسیع قرارمی گیرند. دیدگاه های محدود دریک سو ودیدگاه های گسترده در سوی دیگر طیف قراردارند. دردیدگاه های محدود، حاکمیت شرکتی به رابطه شرکت و سهامداران محدود می شود. این، الگویی قدیمی است که درقالب نظریه نمایندگی بیان می شود. درآن سوی طیف، حاکمیت شرکتی را می توان به صورت شبکه ای ازروابط درنظر گرفت که نه تنها میان شرکت ومالکان آنها (سهامداران)، بلکه میان شرکت وتعداد زیادی ازذینفعان ازجمله کارکنان، مشتریان، فروشندگان، دارندگان اوراق قرضه و ; وجود دارد. چنین دیدگاهی درقالب نظریه ذینفعان دیده می شود ( حساس یگانه، 1385، 89).

13-1-2- تعریف حاکمیت شرکتی
اصل اصطلاح حاکمیت شرکتی کلمه یونانی به معنی راهنمایی کردن یا اداره کردن می باشد و ازکلمه یونانی به کلمه لاتین و فرانسه قدیم تبدیل شده است. اما این کلمه به راه های مختلف توسط سازمان ها یا کمیته ها مطابق علایق ایدئولوژیکی آنها تعریف شده است (ابو تپانجه،2009،158) .

به دلیل تعاریف مختلفی که درمورد حاکمیت شرکتی ارائه شده است به بیان تعدادی ازآنها بسنده می شود. صندوق بین المللی پول و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در سال 2001 حاکمیت شرکتی را چنین بیان کرده اند: ساختار روابط و مسئولیت ها دربیان یک گروه اصلی شامل سهامداران، اعضای هیئت مدیره ومدیرعامل برای ترویج بهترعملکرد رقابتی لازم جهت دستیابی به هدف های اولیه مشارکت.حساس یگانه (1385) درمقاله حاکمیت شرکتی درایران با بررسی تعریف ها و مفاهیم حاکمیت شرکتی و مروردیدگاه های صاحب نظران، چنین بیان می کند که:
حاکمیت شرکتی قوانین، مقررات، ساختارها، فرایندها، فرهنگ ها و سیستم هایی است که موجب دستیابی به هدف های پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان می شود.
هاپب و همکاران وی درسال 1998 پس ازتحقیقی که در آکسفورد انجام دادند درتبیین حاکمیت شرکتی می نویسند: “حاکمیت شرکتی به تشریح سازماندهی داخلی و ساختارقدرت شرکت، نحوه ایفای وظایف هیئت مدیره، ساختارمالکیت شرکت و روابط متقابل میان سهامداران وسایر ذینفعان، به خصوص نیروی کارشرکت و اعتباردهندگان به آن می پردازد.
رابرت مانگزو نل مینو، دوصاحب نظری که پژوهش های متعدد وگسترده ای درمورد حاکمیت شرکتی انجام داده اند درسال 1995 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده اند: ابزاری که هراجتماع به وسیله آن جهت حرکت شرکت را تعیین می کند و یا به عبارت دیگر، حاکمیت شرکتی عبارت است ازروابط میان گروه های مختلف درتعیین جهت گیری و عملکرد شرکت. گروه های اصلی عبارتند از: سهامداران، مدیرعامل وهیئت مدیره. سایرگروه ها، شامل کارکنان، مشتریان، فروشندگان، اعتباردهندگان واجتماع (حساس یگانه، 1385،48) .

سؤال اساسی آنکه چرا حاکمیت شرکتی طی دو دهه گذشته موضوع مهمی بوده، ولی پیش از آن اهمیت خاصی نداشته است؟ دلایل آن را می توان به این صورت مطرح کرد:
– موج جهانی خصوصی سازی دردو دهه گذشته.

– تجدید سازمان صندوق های بازنشستگی و رشد پس اندازهای شخصی.
– موج اعمال کنترل و فعالیت های تلفیقی شرکت ها از سال 1980
– خارج شدن شرکت ها از کنترل دولت ها و یک پارچه کردن بازارهای سرمایه.
– بحران های سال 1998 آسیای شرقی که اهمیت حاکمیت شرکتی دربازارهای نو ظهور را مشخص کرد.
– یکسری رسوایی ها و ورشکستگی های اخیر شرکت ها در آمریکا(مارکو باتیچ و همکاران ،2005،89) .
اصولاً ماجرای حاکمیت شرکتی با شرکت انرون بزرگترین شرکت فعال دربخش انرژی جهان آغاز شد. این شرکت درحالی که در سال های 1999 و 2000 یکی ازموفق ترین شرکت های آمریکایی، با صورت های مالی درخشان و پیش بینی سود کاملاً جذاب دررأس انتخاب های هرسرمایه گذارعلاقه مند به سهام شرکت ها قرار داشت، ناگهان درسال 2002 اعلام ورشکستگی کرد.

چند ماه بعد فاجعه ورشکستگی ورلدکام، بزرگترین شرکت مخابراتی جهان، بهای سهام آن را ظرف مدت کوتاهی از صد دلاربه یک سنت رساند. مدیران رده بالای شرکت آن چنان درچرخه شیطانی مدیریت سود هرسهم گرفتار شده بودند که برای پنهان کردن میزان بدهی خود متوسل به نیرنگ درحسابداری شدند. انرون با دستکاری درقواعد حسابداری برای حفظ سود، تقلبات عمده ای را ازجمله ثبت پیش ازموقع فروش ها، سرمایه ای کردن هزینه ها، دستکاری درمفروضات حسابداری صندوق بازنشستگی و زمان بندی استهلاکات یا حتی تعیین ذخایربیش از حد برای تجدید ساختار سازمان را صورت داد (دودانگه، 1384،158).

 

14-1-2- دلایل اهمیت حاکمیت شرکتی
حاکمیت شرکتی به دلایل زیرحائزاهمیت است:
– چارچوبی را برای ایجاد اعتماد بلندمدت میان شرکت ها و تهیه کنندگان خارجی سرمایه فراهم می کند.
– با منصوب کردن مدیرانی که بانی تجربیات و ایده های جدید هستند، تفکراستراتژیک را به صدر شرکت هدیه می کند.
– مدیریت و نظارت برریسک جهانی پیش روی شرکت را منطقی می سازد.
– با تقسیم فرایند تصمیم گیری، اتکای به مدیران ارشد و مسئولیت آنان را محدود می سازد (قدس، 1387،48).

15-1-2- اهداف حاکمیت شرکتی
شرکت ها معتقدند که حاکمیت شرکتی مناسب، مدیریت و کنترل اثربخش واحدهای تجاری را تسهیل می کند. بنابراین شرکت ها قادربه ارائه بازده بهینه ای برای کلیه ذینفعان می باشند. اهداف حاکمیت شرکتی به صورت زیرخلاصه می شود:
– افزایش ارزش سهامداران،
– محافظت ازمنافع سهامداران و سایرذینفعان شامل مشتریان، کارکنان وعموم جامعه به طورکل،
– اطمینان ازشفافیت و یکپارچگی درتبادل اطلاعات و قابلیت دسترسی به اطلاعات کامل، صحیح و شفاف برای کلیه ذینفعان،
– اطمینان ازپاسخگویی راجع به عملکرد و دستیابی به امتیازاتی درکلیه سطوح و
– هدایت شرکت با بالاترین سطح استاندارد به منظوررقابت با دیگران (نارایان کولی).

16-1-2- طبقه بندی حاکمیت شرکتی
بررسی ها نشان می دهند که هرکشورسیستم حاکمیت شرکتی منحصربه خود دارد. به اندازه کشورهای دنیا، سیستم حاکمیت شرکتی وجود دارد. سیستم حاکمیت شرکتی موجود دریک کشوربا تعدادی عوامل داخلی ازجمله ساختارمالکیت شرکت ها، وضعیت اقتصادی، سیستم قانونی، سیاست های دولتی وفرهنگ، معین می شود. ساختار مالکیت وچارچوب های قانونی از اصلی ترین وتعیین کننده ترین عوامل سیستم حاکمیت شرکتی هستند. همچنین عوامل خارجی از قبیل میزان جریان سرمایه ازخارج به داخل، وضعیت اقتصاد جهانی، عرضه سهام دربازارسایر کشورها وسرمایه گذاری نهادی فرامرزی، به سیستم حاکمیت شرکتی موجود دریک کشورتأثیر دارند.

تلاش هایی برای طبقه بندی سیستم های حاکمیت شرکتی صورت گرفته که با مشکلاتی همراه بوده است. با این حال، یکی ازبهترین تلاش ها که از پذیرش بیشتری نزد صاحب نظران برخوردار است، طبقه بندی معروف به سیستم های درون سازمانی وبرون سازمانی است. عبارت درون سازمانی وبرون سازمانی تلاش هایی را برای توصیف دونوع سیستم حاکمیت شرکتی نشان می دهند. درواقع، بیشترسیستم های حاکمیت شرکتی، بین این دوگروه قرارمی گیرند و دربعضی از ویژگی های آنها مشترکند. این دوگانگی حاکمیت شرکتی، ناشی ازتفاوت هایی است که بین فرهنگ ها و سیستم های قانونی وجود دارند. با این همه، کشورها تلاش دارند تا این تفاوت ها را کاهش دهند و امکان دارد که سیستم های حاکمیت شرکتی درسطح جهانی به هم نزدیک شوند.
حاکمیت شرکتی درون سازمانی، سیستمی است که درآن شرکت های فهرست بندی شده یک کشورتحت مالکیت وکنترل تعداد کمی ازسهامداران اصلی هستند. این سهامداران ممکن است اعضای خانواده مؤسس ( بنیانگذار) یا گروه کوچکی از سهامداران مانند بانک های اعتبار دهنده، شرکت های دیگریا دولت باشند. به سیستم های درون سازمانی به دلیل روابط نزدیک رایج میان شرکت ها وسهامداران عمده آنها، سیستم های رابطه ای نیزگفته می شود.
عبارت برون سازمانی به سیستم های تأمین مالی وحاکمیت شرکتی اشاره دارد. دراین سیستم ها، شرکت های بزرگ توسط مدیران کنترل می شوند وتحت مالکیت سهامداران برون سازمانی یا سهامداران خصوصی قراردارند.

این وضعیت منجربه جدایی مالکیت ازکنترل (مدیریت) می شود که توسط برل و مینز (1932) مطرح شد. همان طور که بعدها جنسن و مک لینگ (1976) در نظریه نمایندگی مطرح کردند، مشکل نمایندگی مرتبط با هزینه های سنگینی است که به سهامدارومدیر تحمیل می شود. اگر چه درسیستم های برون سازمانی، شرکت ها مستقیماً توسط مدیران کنترل می شوند، اما به طورغیرمستقیم نیز تحت کنترل اعضای برون سازمانی قرار دارند. اعضای مذکور، نهادهای مالی وهمچنین سهامداران خصوصی هستند. درآمریکا وبریتانیا، سرمایه گذاران نهادی بزرگ که مشخصه سیستم برون سازمانی هستند، تأثیر چشم گیری برمدیران شرکت ها دارند (رسائیان،1388،159).

17-1-2- بازیگران عرصه حاکمیت شرکتی
بازیگران شرکتی را می توان در سه دسته بازیگران داخلی، بازیگران خارجی و هیئت مدیره ها تقسیم بندی نمود. البته در برخی تقسیم بندی ها نیز می توان اعضای مستقل هیئت مدیره را از جمع بازیگران خارجی و اعضای اجرایی هیئت مدیره را، از جمله بازیگران داخلی شرکت برشمرد. در تقسیم بندی دیگر، این گونه بازیگران را می توان به سرمایه گذاران، تأمین کنندگان منابع انسانی مورد نیاز و اعضای تیم های مدیریت شرکتی تفکیک نمود (آگوایرلا و جکسون،2003، 89) .
براساس تقسیم بندی اول، بازیگران داخلی را می توان شامل کسانی دانست که تصمیمات شرکتی را اتخاذ نموده و به اجرا درمی آورند، درحالی که بازیگران خارجی کسانی هستند (حقیقی یا حقوقی) که سعی دراعمال نفوذ و کنترل برتصمیمات شرکت را دارند (مینتز برگ،1983، 159) . از این رو مدیران و کارکنان درون شرکت را می توان به عنوان بازیگران داخلی و سهامداران، تأمین کنندگان، مشتریان، نهادهای دولتی و قانونی و ; را تحت عنوان بازیگران خارجی معرفی نمود. هیئت مدیره ها را نیزمی توان به عنوان گروه سومی مدنظرقرارداد که بعضاً به جهت آن که می توانند هم درقالب بازیگران داخلی و تحت عنوان دسته بازیگران خارجی قرار گیرند مستقل ازدسته دیگرتعریف نمود (غفاری، 1389،147).

1-17-1-2- هیئت مدیره ها
هیئت مدیره ها یکی ازارکان حاکمیت درشرکت های امروزی به شمارمی روند که اغلب از آنها به عنوان اهرم اجرایی اصول حاکمیتی شرکت و مسئول نظارت وسیاست گذاری درشرکت ها یاد می شود (هیوز، 2007،148) . اعضای هیئت مدیره اغلب توسط مالکان سهام انتخاب می شوند، درحالی که دربرخی سیستم های حاکمیتی نوین، مجموعه نظرات کارکنان، نهادهای دولتی، سرمایه گذاران و عرضه کنندگان نیزدر انتخاب آنان تأثیرگذاراست.
هیئت مدیره ها غالباً گروهی از افرادند که حق نظارت، کنترل، سیاست گذاری های کلان وحاکمیت بریک شرکت خاص را دراختیار دارند (هلمز، 2005،196) . این مجموعه ازافراد (در قالب یک تیم کاری اثربخش) می بایست سلامت شرکتی را در حوزه های متنوعی همچون عملکرد مالی مناسب شرکت، قانونی بودن فعالیت ها، تناسب فرایندها و اقدامات صورت پذیرفته شرکت با اهداف راهبردی شرکت، تضمین نمایند.

2-17-1-2- مدیرعامل و تیم اجرایی شرکت
مقایسه تعاریف موجود ازاین گونه بازیگران درطی دهه های گذشته و سال های اخیر(همچون تیم هیئت مدیره) حاکی ازبروزتغییرات گوناگونی دروظایف این گونه افراد است. درنتیجه این تحولات، نقش استراتژیک این گونه تیم ها تا حد زیادی کاسته شده و وظایف اجرایی بیشتری برای آنان منظور شده است. این گونه بازیگران درقالب تیمی اجرایی مشتمل برمدیرارشد مالی، مدیرارشد بازاریابی، مدیرارشد حاکمیتی، مدیرارشد یادگیری، مدیرارشد اطلاعاتی، مدیرارشد عملیاتی، مدیرارشد منابع انسانی، مدیرارشد فناوری و ; تحت نظارت مدیرارشد اجرایی یا به عبارتی بهترمدیرعامل شرکت به فعالیت مشغولند. نکته مهم آن است که هرچه رابطه بین این تیم با تیم هیئت مدیره بهتر شود، عملکرد کلی شرکت (با فرض ثبات سایر شرایط) ارتقاء خواهد یافت.

3-17-1-2- سهامداران
تمامی کسانی که مالک سهام های توزیعی شرکت در بازارهای سهمی هستند، را می توان در شمار این گونه بازیگران حاکمیت شرکت دانست.
این گونه بازیگران می توانند با اعمال حق رأی خود در انتخاب سیستم های حاکمیتی شرکت، کنترل تیم هیئت مدیره را در دست گرفته و به تدوین سیاست های جدیدی در حاکمیت شرکت، بپردازند.

4-17-1-2- مشتریان داخلی و خارجی شرکت
مشتریان، مدیران اصلی شرکت ها و رازمانایی هرواحد کسب وکارمحسوب می شوند. بی تردید انتظارات، نظرات ودرصد رضایت مندی این گونه ذینفعان همچون خریداران محصولات وخدمات شرکت (مشتریان خارجی شرکت) وازطرفی، کلیه کارمندان شرکت (مشتریان درون شرکتی) ازاهمیت قابل ملاحظه ای برخورداراست.

5-17-1-2- قانون گذاران و سایر نهادهای مرتبط با کسب و کار شرکت
نهادهای قانونی معتبردرنظام های حاکمیتی جهان همچون نزدک و بورس اوراق بهادار نیویورک درآمریکا، بورس اوراق بهادارلندن، استرالیا و قوانین الزامی آنان همچون قوانین سربانس آکسلی، استاندارد کدبری، استانداردهای هیگز و ; را می توان دراین بخش جای داد. نهادهای اجتماعی، محیط زیست و سایر نهادهای مرتبط نیزدراین بخش قابل بحث و بررسی اند (عباس غفاری، 1389،189).

18-1-2- روند تغییرات نقش هیئت مدیره
حقایق حاکی از آن است که درشرکت ها، مدیران بیشتر دنبال منافع خود بوده اند تا منافع ذینفعان. برای حل این مشکل، دو راه حل وجود دارد: اول آنکه برای تشویق مدیران به انجام رفتارمورد انتظار برایشان پاداش و انگیزاننده در نظر گرفته شود. دومین روش، قدرتمندسازی هیئت مدیره به گونه ای است که بتواند نظارت شایسته ای روی عملکرد مدیران داشته باشد. این روند جانبی نظارت بیشتر ازجانب سهامداران که با این کار خود، درواقع یک رژیم حاکم مطلقه را به وجود آورده بودند. حرکتی که درعمل انجام گرفت این بود که هیئت مدیره به مدیریت عامل نزدیک شد، به گونه ای که درحقیقت به صورت شریک استراتژیک مدیریت درآمد. این شراکت استراتژیک هیئت مدیره با مدیریت، برنامه ریزی استراتژیک، مدیریت ریسک و اجرا، تصمیم گیری بهتر و راندمان بالاتر شرکت را به ارمغان آورد. این تعامل دو طرفه موجب شد که عمل نظارت راحت تر صورت گرفته و حالت افراطی نظارت که ازجانب سهامداران صورت گرفته بود، ازبین رفته و این نظارت تعدیل شود.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله داستان ادبی تحت pdf دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله داستان ادبی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله داستان ادبی تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله داستان ادبی تحت pdf :

خارج از خانه هوا تاریک و سرد بود و باران حتی برای یک دقیقه بند نمی آمد. ولی در اتاق پذیرایی خانه ی شماره ی 12 در خیابان کاستبل محیطی زیبا و گرم بود. آقای وایت پیر و پسرش هربرت شطرنج بازی می کردند و خانم وایت نشسته یود و آن ها را نگاه می کرد. پیرزن خوشحال بود چون پسرش و شوهرش دوستان خوبی برای هم بودند و آن ها دوست داشتند با هم باشند. پیرزن با خود فکر می کرد «هربرت یک پسر خوبی است» «ما سال های زیادی را برای به دنیا آمدنش صبر کردیم و من تقریباً 40 ساله بودم وقتی که هربرت متولد شد ولی ما خانواده ی خوشحالی هستیم» و آقای وایت در همین هنگام لبخندی زد.
درست است. هربرت جوان بود و بسیار می خندید و پدر و مادرش نیز با او می خندیدند. آنها خانواده ی پولداری نبودند ولی یک خانواده ی کوچک شاد بودند. هربرت و آقای وایت صحبت نمی کردند چون با دقت داشتند بازی می کردند. اتاق ساکت بود ولی باران صدای بدی را ایجاد کرده بود و آن ها صدای باران را از پشت پنجره ها می شنیدند. ناگهان آقای وایت گفت «به صدای باران گوش دهید».
هربرت جواب داد: امشب شب بدی است. امشب شب خوبی برای بیرون رفتن نیست. آیا دوست شما آقای تام موریس امشب اینجا می آید؟
آقای وایت: بلی، درست است. او حدوداً ساعت 7 می آید ولی شاید باران ...
آقای وایت صحبتش را تمام نکرد چون هربرت صدایی را شنید.
هربرت گفت: گوش کنید. کسی پشت در است الان
آقای وایت گفت: من صدایی نشنیدم . ولی از صندلی اش بلند شد و رفت که در خانه را باز کند و خانم وایت بلند شد تا اتاق را مرتب کند.
آقای وایت: بفرمائید تام. خیلی عالی است که شما را امشب می بینم ولی چه شب بدی است. کتت را به من بده و بیا داخل اتاق پذیرایی. آن جا گرم و زیبا است. در جلویی باز بودو هربرت و خانم وایت احساس سرما کردند. سپس آقای وایت با یک مرد بزرگ که صورتی سرخ رنگ داشت به خانه برگشت. این مرد همان تام موریس دوست آقای وایت بود. آقای وایت به همسر و پسرش گفت «من و تام در دوران جوانی با هم دوست بودیم ما قبل از اینکه تام به هند برود با هم بودیم. سپس آقای وایت همسر و پسرش را به تام معرفی کرد.
تام گفت: خوشحالم از ملاقات شما و خانم وایت جواب داد: ما نیز از ملاقات شما خوشحالیم لطفاً بفرمائید بنشینید.
آقای وایت: بلی، بفرمائید آنجا. آنجا گرم و زیباست.
تام: متشکرم و تام آنجا نشست.
آقای وایت: اگر مایلید کمی نوشیدنی بخوریم (بنوشیم). شما الا سرد هستید و باید چیز گرمی بنوشید.
سپس آقای وایت یک شیشه نوشیدنی آورد و با دوستش مشغول خوردن و صحبت کردن شد.
این خانواده کوچک با علاقه به صحبتهای تام گوش می کردند و او نیز داستان های عجیب زیادی را برای آنها گفت. بعد از مدتی تام صحبت کردنش را متوقف کرد و آقای وایت به پسر و همسرش گفت: «تام برای مدت 21 سال در هندوستان سرباز بوده. هند کشور عالی است.
هربرت: بلی. من دوست دارم آنجا بروم.
مادرش (خانم وایت) به حالت گریه افتاد و نگران بود و آهی کشیده چون نمی خواست پسرش را از دست بدهد. آقای وایت گفت من هم می خواستم به هند بروم ولی ...
تام به سرعت جواب داد: اینجا برای تو بهتر است و آقای وایت گفت: «ولی تو چیزهای عجیب و بسیار شگفت انگیز زیادی در هند دیده ای. من هم روزی می خواهم آن ها را ببینم.
تام بعد از شنیدن این حرف وایت نوشیدنی اش را زمین گذاشت و به حالت گریه گفت «اینجا بمان».
ولی آقای وایت حرف هایش را متوقف نکرد و گفت: «اما داستان های تو خیلی جالب بودند». «راستی در مورد پنجه ی میمون چه چیزی می خواستی بگی؟»
تام به سرعت جواب داد: «هیچی» «چیز مهمی نیست».
خانم وایت گفت: «پنجه ی میمون؟»
هربرت: آقای موریس زود باشید. راجع به پنجه برای ما بگو.
موریس به نوشیدنی که در دستش بود نگاه کرد ولی دوباره آن را زمین گذاشت و به آرامی دستش را داخل جیب کتش برد و خانواده ی وایت به او نگاه می کردند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله زندگانی امام رضا ع تحت pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله زندگانی امام رضا ع تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله زندگانی امام رضا ع تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله زندگانی امام رضا ع تحت pdf :

فشرده ای از زندگانی امام رضا(ع)
زادگاه
هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن نوسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود.
کنیه ها
ابوالحسن و ابوعلی
لقبها
رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قره عین المؤمنین، مکیده الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر

مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»
مادر امام
در روایتهای مختلفی که به ما رسیده است نامها و کینه ها و لقبهای ام البنین، نجمه، سکن، تکتم، خیزران، طاهره و شقرا، را برای مادر آن حضرت آورده اند.
زاد روز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنین وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهای (148 و 151 و 153ق) و در روزهای جمعه نوزدهم رمضان، نیمه همین ماه، جمعه دهم رجب و یازدهم ذی القعده.
روز شهادت
روز وفات آن حضرت را نیز به سالهای (202 و 203 و 206ق) دانسته اند.
اما بیشتر بر آنند که ولادت آن حضرت در سال (148ق) یعنی همان سال وفات امام صادق علیه السلام بوده است، چنان که مفید، کلینی، کفعمی، شهید، طبرسی، صدوق، ابن زهره، مسعودی، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن حجر، ابن جوزی و کسانی دیگر این نظر را برگزیده اند.
در باره تاریخ وفات آن حضرت نیز عقیده اکثر عالمان همان سال(203ق) است.
بنابر این روایت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال می شود که بیست و پنج سال آن را در کنار پدر خویش سپری کرده و بیست سال دیگر امامت شیعیان را بر عهده داشته است.
این بیست سال مصادف است با دوره پایانی خلافت هارون عباسی، پس از آن سه سال دوران خلافت امین، و سپس ادامه جنگ و جدایی میان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سر انجام دوره ای از خلافت مأمون.
فرزندان
گرچه که نام پنج پسر و یک دختر برای او ذکر کرده اند، اما چنان که علامه مجلسی می گوید: حداکثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
به دسیسه مامون و با سم او به شهادت رسید و پیکر مطهر او را در طوس در قبله قبه هارونی سرای حمید بن قحطبه طایی به خاک سپردند و امروز مرقد او مزار آشنای شیفتگان است.









زندگی امام رضا (ع) در مدینه
دوران پرشکوه امامت حضرت رضا علیه السلام از سال 183 هجرى قمرى آغاز شد. در آن زمان، حکومت سیاسى به دست «هارون الرشید» در بغداد اداره مى شد. شیوه حکمرانى این خلیفه عباسى، بر اساس اعمال زور بر مردم بود. مأموران او مردم را براى پرداخت مالیات شکنجه مى دادند و پیوسته فرزندان و شیعیان فاطمى را از دم تیغ مى گذراندند، چنان که مهتر و سیّد و سالار آنان حضرت موسى بن جعفر علیه السلام را سالها در زندان هاى بصره و بغداد حبس کردند و سرانجام حضرتش را با زهر به شهادت رساندند.
هارون الرشید علاوه بر ظلم و ستم هاى جنون آمیز خود، افکار و اندیشه هاى بیگانگان را در حوزه علوم مسلمانان منتشر مى کرد تا از این راه بتواند توجّه مردم را به علوم بیگانه جلب کند و خاندان اهل بیت علیهم السلام را در انزواى علمى قرار دهد.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه تحقیق میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی تحت pdf دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه تحقیق میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه تحقیق میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه تحقیق میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی تحت pdf :

در این تحقیق به شرح زندگانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی شاعر گمنام و پارسی گوی هند می پردازیم که شامل عرفان و ویژگی های سبکی او و نوع سبک او سفرها و آثار او و تحلیل شعر و گزیده ای از اشعار وی می باشد و علل گمنامی و پیچیدگی شعرش می باشد. امید است این تحقیق بتواند این شاعر بزرگ را به خوبی معرفی کند.
سبک هندی و ویژگی های آن
باری ورود به کشور شعر بیدل ، قبل از هر چیز باید صاحب گذرنامه ای شد و این گذرنامه در واقع همان آشنایی با سبک هندی است. به همین خاطر ما ناچاریم قبل از هر کاری به برخی از ویژگی های سبک هندی پرداخته تا پس از آن با ذهنیت بهتری به کالبدشکافی سبک بیدل بپردازیم.
میرزا عبدالقادر عظیم آبادی متخلص به «بیدل» یکی از بزرگ ترین و نامدارترین شاعران فارسی گوی سرزمین هند است. متأسفانه بیدل در ایران به دلایل مختلف که در صفحات بعد به آن اشاره خواهیم کرد، گمنام باقی مانده است.
وی در سال 1054 هجری قمری در شهر «عظیم آباد » را ایالت پنته دیده به جهان گشود. پدر او میرزا عبدالخالق «نوزاد را »برای ادعا پیش شیخ و مرشد خود میرزا ابوالقاسم ترمذی برد. شیخ برای تولد کودک دو ماده ی تاریخ «فیض قدس» و «انتخاب» را ساخت و کودک را دعای خیر کرد.
به سالی که بیدل زملک ظهور
ز فیض ازل تافت چون آفتاب


بزرگی خبرداد از مولدش
که هم «فیض قدس» است و هم «انتخاب»



در خصوص انتخاب نام عبدالقادر این گونه حکایت کرده اند: «مولانا کمال، استاد عبدالخالق که از بزرگان سلسله ی قادریه بود به خاطر علاقه ی و افرش به آن سلسله، کودک را عبدالقادر نامید.»
در روایت دیگر آمده است : «پدر بیدل صاحب فرزند نمی شد. نذر کرد که اگر خداوند فرزندی به وی عطا کند نام او را به تیمن وتبرک، عبدالقادر خواهد گذاشت که در واقع بنیانگذار فرقه ی قادریه شیخ عبدالقادر گیلانی است.»
درباره ی نحوه ی انتخاب تخلص «بیدل» حسین آهی در مقدمه دیوان مولانا بیدل دهلوی، صفحه چهار به نقل از کتاب «سفینه ی خوشگو» چنین می گوید : «روزی سَیر دیباچه ی گلستان می نمود، چون بدین مصراع رسید : «بیدل از بی نشان چه گوید باز »از روح پرفتوح قبله ی شیراز استمداد جسته، لفظ «بیدل» را تخلص مبارک قرار داد.» هم چنین علت اشتهارش به دهلوی را ، اقامت طولانی وی در دهلی دانسته اند. پدر عبدالقادر یعنی میراز عبدالخالق از نظامیان شرافتمند و نیاکان او از ترکان جغتایی و از قبیله «برلاس »، بوده که از بخارا به سرزمین هند آمده و در آن سرزمین سکنا گزیده بودند.
«هنوز عبدالقادر به پنج سالگی نرسیده بود که پدر در سال 1059 هـ.ق پیام مرگ را دریافت کرد و مادر پرحوصله و با فضلش تربیت یگانه فرزند خود را بر عهده گرفت. سرپرستی و تعلیم مادر قریب یک سال و شش ماه دوام یافت. از بد ایام مادر نیز در سال 1061 هـ.ق در گذشت تا این که عمویش ، میرزا قلندر، مسئولیت پرورش برادرزاده را بر عهده گرفت.»
عموی عبدالقادر مانند پدرش منصب نظامی گری داشت. احتمالاً به خاطر پاسداری از سنت های آباء و اجدادی یا به طور اتفاقی نظامی گری را پذیرفته بود. اما در اصل هوای خدمت صوفیان را داشت... دلپذیرترین سرگرمی وی دیدار از صوفیان بود. با وجد فرصت اندک (شرایط شغلی) برای ملاقات صوفیان رنج مسافرت به شههای مختلف را تحمل می کرد و عبدالقادر را در مسافرت ها با خود می برد.
عبدالقادر ، لذتی را که عموی او از دید و بازدید با صوفیان مصاحبت با آن ها می برد، بعدها در اثر منثور خود «چهار عنصر» به تفصیل بیان کرده است. او زیر نظر عمویش ، میرزاقلندر ، تا سن ده سالگی به مکتب رفت تا این که روزی در مدرسه دعوایی اتفاق افتاد که عمویش شاهد آن بود و به همین خاطر او را از رفتن به مکتب منع کرد. ناخشونودی میرزا قلندر از جو مدرسه موجب شد تا وی از مکتب باز داشتند. تعدادی کتاب نظم و نثر برگزیدند و به وی دادند... و مجبورش ساختند که روزانه از هر کتاب مطالب مهم را گرد آورد و پیش میرزا ببرد.
عبدالقادر در مدرسه فقط خواندن و نوشتن را آموخت و پیشرفت های او در واقع به خاطر تلاش و پشتکار خود او و تشویق های نزدیکانش می باشد. «بیدل در سن ده سالگی قرآن را از حفظ داشت و نخستین شعرهای او مربوط به همی دوره است.»
بیدل به چند زبان آنایی کامل داشت و «زبان مادری وی احتمالاً زبان بنگالی بوده، هرچند که او خود زبان اردو و سانسکریت را می داسنته است.
از نظر میرزا قلندر این فقط درس و مشق نبود که برای بیدل ضرورت داشت، بلکه برای او «اجرای تمرین های جسمانی و مشق های نظامی نیز ضروری بود، مخصوصاً در شمشیربازی، تیراندازی، اسب سواری ، مشت زنی، زورآزمایی و کشتی کسب مهارت می کرد. عبدالقادر در سن شانزده ، هفده سالگی در هنرهای اجدادی و مشاغل اشراف کاملاً پیشرفت کرده بود... او به توصیه ی عموی خود و پایمردی میرزا عبدالمطلب (از دوستان میرزا قلندر) شغل سپاهی گری را در سال 1069 هجری قمری برگزید.»
بیدل علاوه بر تربیت جسم در کسب علم و معلومات زمان نیز از خود لیاقت نشان داده است. او در الهیات، طبیعیات ، ریاضیات کم و بیش اطلاع داشته و در طبابت، رمل، جفر، تاریخ و موسیقی بسیار ناآشنا بود.
همان طور که قبلاً گفته شد اولین جرقه های شاعری در بیدل در سن ده سالگی زده شده است، اما این قریحه در سن شانزده ، هفده سالگی با جدیت بیش تری دنبال شد. او در کنار نظامی گری (منصب خانوادگی) به شعر گفتن نیز پرداخت.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی | دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | ایران پروژه | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل |