پروژه مقاله روند فعالیتهای اجتماعی در کودکان تحت pdf دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه مقاله روند فعالیتهای اجتماعی در کودکان تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله روند فعالیتهای اجتماعی در کودکان تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پروژه مقاله روند فعالیتهای اجتماعی در کودکان تحت pdf :
روند فعالیتهای اجتماعی در کودکان
فعالیتهای اجتماعی در کودکان
والدین و آموزگاران دربارهی نحوهی سازگاری اجتماعی کودکان نگران میباشند. برای آنها وجهه اجتماعی و یا فقدان آن آنقدر اهمیت دارد تا جایی که آنها هر کاری را در حیطهی قدرت خود انجام میدهند تا کودکانشان عنصر قابل پذیرشی در میان همنوعانشان باشند. اکثر والدین در مییابند که رابطهی نزدیکی بین سازگاری اجتماعی کودکان و موفقیت و شادمانی در کودکی و همچنین در مراحل دیگر زندگی وجود دارد، به منظور اطمینان از اینکه کودکانشان سازگاری اجتماعی موفق و خوب در آینده داشته باشند، والدین موقعیتهایی را فراهم میکنند تا کودکانشان روابط اجتماعی با دیگر کودکان داشته باشند و آنها را تشویق میکنند تا در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند به این امید که این امر آنها را به انطباق اجتماعی رهنمون کند.
به علاوه، آنها براین باورند که کودک روابط اجتماعی خوب ایجاد میکند، زیربنایی برای موقعیتهای آتی خود در بزرگی ایجاد خواهد کرد. آنها بر این باورند که اگر درک کودک توسط همسن و سالان خود به خود پذیرفته شود، این امر سبب خواهد شد تا الگوی رفتاری برای ازدواج موفق ایجاد شود و گامی برای موفقیت در زمینهی شغلی و رهنمودی برای رسیدن به مقام بالای اجتماعی خواهد بود. زیرا آنها اعتقاد دارند که شرکت در فعالیتهای اجتماعی، سازگاری اجتماعی مناسب را در آینده برای کودکان تضمین میکند. بسیاری از والدین، کودکان را تشویق میکنند تا در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند. در مورد سازگاری دانشآموزان اگر آنها در جایی مورد قبول واقع شوند در مقایسه با کودکانی که توسط همکلاسیها با بی توجهی روبرو میشوند احتمال بیشتری در تطابق میان شغل و توانائیهایشان وجود دارد.
شاخصه ها ی کمی و کیفی سنجش رشد فعالیت اجتماعی کودک
همه ما این واقعیت را می پذیریم که زندگی انسان از ابتدا در میان کودکان دیگر آغاز می گردد و از همان ابتدا با آنان رابطه برقرار می کند و این ارتباط تغییراتی در رفتار او به وجود می آورد.
بدین ترتیب یادگیری اجتماعی آغاز می شود و رفتارهای کودک رنگ اجتماعی به خود می گیرند. رشد اجتماعی کودک مانند سایر جنبه های رشدی او به تدریج گسترش پیدا می کند و تقریبا تمامی فعالیت های او تحت تاثیر اطرافیان قرار می گیرد. رشد و تکامل اجتماعی کودک با سایر مظاهر وی هماهنگ و کاملا مرتبط است، چرا که نشانه های اولیه رشد هوشی کودک را در نوع ارتباط های او با سایر افراد می توان مشاهده کرد.
کودک در همان ماه های آغازین حیات خود توانایی تشخیص اشخاص و اشیا را دارد و سپس رشد پیدا می کند و دامنه تشخیص او هم گسترده تر می شود و در واقع رشد و نمو مهارت های حرکتی و استعدادهای هوشی همگی به رشد و تکامل کودک کمک می کنند. هر چه کودک در این جنبه ها رشد پیدا می کند، به همان نسبت استقلال او بیشتر می شود و می تواند راهنمای خودش باشد و نقش های اجتماعی مختلفی را به عهده بگیرد. کودک به عنوان یک عضو در خانواده و مدرسه به بازی یا به سایر فعالیت های گروهی می پردازد. رشد اجتماعی تغییراتی در فتار وی ایجاد می کند که عبارتند از:
1- می آموزد که در اجتماعات و گروه های با تاثیرگذاری پیچیده و متقابل شرکت کند.
2- تماس ها و روابط اجتماعی خود را از افراد خانواده به دوستان و گروه ها توسعه دهد.
3- به محرک های اجتماعی به نحو شایسته ای پاسخ دهد.
4- نقش خود و روابط شخصی با خانواده و گروه های بازی را به دست آورد.
5- سرانجام می تواند مسوولیت پذیر شود و نسبت به ماهیت و حدود شرکت اجتماعی واکنش نشان دهد.
باید در این مسیر یادگیری کودک به این شاخصه توجه داشت که حدود شرکت اجتماعی کودک بیشتر تحت تاثیر تجربه پیشین او با پاداش ها و کیفرها می باشد.
ارتباط میان رفتار اجتماعی و ذهنی در رشد قدرت تکلم کودک کاملا مشاهده می شود، زیرا زبان همانگونه که وسیله ارتباط است متضمن علامت های هوشی نیز می باشد، حتی افکار ذهنی او نیز رنگ اجتماعی دارند و کودک در هنگام انتقال این افکار با خودش نیز به گفت وگو می نشیند، احتمالات گوناگون را می سنجد و بعضی را رد و برخی را می پذیرد و در پی آن به دنبال برهان عقلانی برای قانع ساختن دیگران است. ارتباط میان رفتار اجتماعی و هیجانی فرد نیز به قدری پیچیده است که تشخیص اجتماعی با عاطفی بودن برخی از علامت های رفتارهایی مانند حسادت، کم رویی، ترس، محبت یا همدردی را مشکل می سازد.
منظور از رشد اجتماعی کودک این است که بتواند خود را با محیط سازگار و هماهنگ سازد زیرا او در بدو تولد اجتماعی نبود و اصولا مقوله اجتماعی بودن را درک نمی کرد و در مسیر خانواده با اجتماع کوچک خانواده به نام پدر مادر برادر و خواهر آشنا شد و تاثیرات متقابل در رفتارها منجر به تبادل منظمی بر شناخت ارتباطات موجود میان افراد شد. در این راستا کودک به این رفتارها تن می دهد و به صورت عادت مثبت شکل می گیرد و اینها دلیل رشد سالم و کامل او هستند زیرا هنگامی کودک سالم و مفید خواهد بود که خود را جزئی از پیکره اجتماع بزرگتری می داند که برای رفاه و آسایش آن جامعه و اجتماع بکوشد و دارای ادراک اجتماعی شود.
مدرسه باید الگوی اجتماع خارج برای کودکان باشد و اصلاحات ساختاری و اساسی هم که در مدارس به عمل می آیند منطبق با تغییرات و انقلاب های مهمی باشند که در وضع جامعه رخ می دهند. برای حصول و دستیابی این دگرگونی های اجتماعی باید همواره در تنظیم برنامه های درسی و تدوین اصول تعلیم و تربیت همواره آنها را یاری کنیم.
1- برای آماده سازی کودک برای فعالیت های اجتماعی باید چه اقداماتی صورت پذیرد؟
1 آشنا کردن کودک با مفاهیم اجتماعی؛
2 آشنا کردن کودک با علوم طبیعی؛
3 آشنا کردن کودک با هنر؛
4 آشنا کردن کودک با مفاهیم اخلاقی و اعتقادی؛
2- وظیفه والدین و مربیان در پرورش مفاهیم اجتماعی چیست؟
والدین و مربیان باید با حوصله و متانت و ملایمت، کودک را با زندگی و مقررات و دستورهای لازم آشنا کنند تا کودک ضمن احساس استقلال و باارزش بودن، بتواند توانایی ها و مهارت های جدیدی کسب کند.
همچنین باید کودکان را برای پذیرفتن مسؤولیت های آتی در مقاطع تحصیلی و قبول مقررات اجتماعی در زندگی جمعی، با رعایت ضوابط آن آماده ساخت. والدین و مربیان باید سعی کنند در خلال بحث های خود و فعالیت کودکان، توجه آنها را به نکات و مفاهیم اجتماعی، معطوف دارند. ایجاد انگیزه و علاقه در کودکان، نسبت به شرکت در بازی های گروهی و فعالیت های دسته جمعی از اهّم وظایف بزرگسالان است.
3- چگونگی آشنایی کودک با علوم طبیعی را توضیح دهید؟
کودک کنجکاو است و دوست دارد هرچه بیشتر بفهمد و یاد بگیرد و اصطلاحاً خودمدار است. کودکان تصور می کنند که همه ی اشیاء، جان دارند و می پذیرند که اشیاء و حیوانات و گیاهان سخن می گویند، به این طریق، همه این ها را جاندار می پندارند.
در آموزش مفاهیم علوم طبیعی به کودکان، باید حقایق پدیده های علوم طبیعی را به آنان آموخته و توضیحات لازم و متناسب با سن آنان داده شود. در تفهیم هریک از علوم طبیعی، گاه می توانیم از روی کتاب بخوانیم و اینکه عکس های مربوطه را روی یک کارت بچسبانیم و از روی کارتها و در مدت زمان کمتری تعریف کنیم.
4- وظیفه والدین و مربیان در آموزش مفاهیم طبیعی چیست؟
تهیه و تدارک امکانات تجربی خارج از خانه برای کودک و تربیت مشاهدات عینی و تدارک گردش های علمی و تفریحی و مسافرت های گروهی و یا بردن کودکان به طبیعت و آشنایی با مظاهر آن و آگاهی از علوم طبیعی و پدیده های طبیعی، بر غنی کردن نحوه یادگیری های کودکان و تقویت حواس مختلف آنان کمک می کند. بردن کودکان در طبیعت و نشان دادن مظاهر طبیعت به آنان، بسیار جالب خواهد بود؛ زیرا هر کودکی بر اساس مشاهدات و قدرت فکری و توانایی ذهنی خود از طبیعت، الهام گرفته و برداشت هایی می کند.
5 – چگونگی آشنایی کودک با مفاهیم هنر را توضیح دهید؟
کودکان در مراحل مختلف رشد، علایق و رغبت های خاصی در زمینه های شعر و سرود، قصه گویی، نمایش و تئاتر و حتی نقاشی دارند. شعر، قصه، نمایش و ; همه و همه باید در خدمت رشد و بالندگی کودک باشند.
اگر در هریک از این زمینه ها، نیازها و توانایی های کودکان رعایت نشود، نه تنها به کار نمی آید، بلکه احتمالاً مضر نیز خواهد بود؛ زیرا لازمه رسیدن به هدف مطلوب، شناخت اطفال است.
6- وظیفه والدین در پرورش مفاهیم اخلاقی و اعتقادی چیست؟
در مورد سؤالات کودکان راجع به خدا، باید پاسخ هایی به آنان ارائه گردد تا تصور زیبایی از خالق مهربان خود داشته باشند و ترس و وحشت و خشونت و نگرانی به وجودشان راه پیدا نکند.
روش ایجاد چنین احساسی این است که والدین و مربیان، هنگامی که از خدا صحبت می کنند باید با آرامش و تبسم این کلمه را ادا کنند که در ذهن فرزندان خردسال، اثر خوبی بر جای گذارد
مسائل اخلاقی و اعتقادی در این دوران باید به بیان ساده و در حین فعالیت های روزانه، هفتگی، ماهانه آموخته شود. اخلاق نیکو و حسنه در رفتارهای اسلامی مانند گذشت، همکاری، راستگویی، عادت به نظم، احترام به پدر و مادر، قبول مسؤولیتها و غیره، همه مطالبی هستند که والدین می توانند به هنگام کار روزانه خود به آنها توجه داشته باشند.
هویت و رشد اجتماعی کودکان
کودکان در دوران کودکی ، کم کم درک می کنند چه کسی هستند و چه موقع و مقامی در جامعه خود دارند. آنان الگوهای کنش متقابل اجتماعی پایداری با دیگران تشکیل می دهند و قواعد اجتماعی و اخلاقی فرهنگ خود را در هم ادغام می کنند و آن را به صورتی در می آورند که بتوانند به کمک آن به رفتار خود نظم دهند . هنگامی که کودک به اواخر دوران ابتدایی می رسد آن حس اولیه او از خویشتن به صورت شبکه پیچیده و نسبتا ثابتی ار ادراکات و احساسات در می آید. در کودک به عنوان یک دختر یا یک پسر ویا عضوی از اعضاء گروهی اجتماعی یا قومی حس هویت ایجاد می شود .آغاز حس همدلی و تسلط بر خود که در سالهای نو پایی آشکار بود از جنبه های عمده شخصیت و رفتار کودک در دوران کودکی می شود .
کودکان در باره جهان پیرامون خود ، آدمهایی که میبینند ، ارتباط بین مردم ، و گروه هایی که در آن شرکت می کنند چه استباطی دارند ؟ و چگونه بین عملکرد شناختی اجتماعی و رفتار های اجتماعی ارتباط بر قرار می شود ؟ اینها سئوالاتی اساسی است که در حوزه رشد شناختی اجتماعی مطرح می شود .
مطالعه شناخت اجتماعی در سالهای اخیر توجه بسیاری از روانشناسان را به خود جلب کرده است ، زیرا آنان تشخیص داده اند که واکنشهای عاطفی و اجتماعی کودکان تا حدودی بستگی دارد به اینکه چگونه می اندیشند.
اگر بخواهیم تعریف کلی تری بیاوریم باید بگوییم که شناخت اجتماعی به ادراک ، تفکر و استدلال در باره انسانها و روابط انسانی اطلاق می شود . بررسیهای مربوط به رشد اجتماعی شناختی بر دانش و فهم کودکان در باره جهان اجتماعی _ مردم ،خود و روابط اجتماعی _ تاکید دارد.
بطور کلی می توان گفت که تفکر اجتماعی کودکان از جهات مختلفی که وابسته به هم است رشد می کند. ( الف ) «از سطح به عمق « یعنی از ظواهر تا در نظر گرفتن خصوصیات پایدار تر مثلا ،از در نظر گرفتن جذابیت دوستان تا تا قضاوت در باره انگیزشهای شخصی ( ب ) ساده اندیشی تا تفکر
پیچیده ، یعنی از تمرکز بر یک جنبه موضوع یا مسئله ( تمرکز ) تا در نظر گرفتن جنبه های مختلف به طور همزمان ( ج ) از خشک اندیشی تا انعطاف پذیری ، از توجه به خود و وضعیت فعلی تا توجه به رفاه دیگران و آینده ، ( د ) از تفکر عینی به تفکر انتزاعی ، و ( ه ) از افکار پراکنده و گاهی بی ثبات تا افکار منسجم و با نظام و سازمان یافته .
آغاز زندگی
رشد انسان از آن زمان شروع می شود که یک سلول اسپرم پدر به دیواره تخمک مادر نفوذ کند . باروری تخمک از طریق اسپرم فر آیند پیچیده ای به دنبال داردکه به آن «میتوز » می گویند . در این فرآیند تخمک بارور شده اصلی تقسیم می شود و سپس به تقسیمات فرعی تقسیم می شود و آنقدر این تقسیم ادامه می یابد تا هزاران سلول بـه وجود آید . به تدریج ، همچنان که این فر آیند ادامه دارد ، گروهی از سلولها وظا ئف بخصوصی به عنوان بخشی از سیستم عصبی ،
استخوانبندی ، ماهیچه یا گردش خون و غیره به عهده می گیرند . جنین که در ابتدا به نظر می رسد توپی است که به تدریـج بزرگ می شود کم کم شکل می گیرد و سر ، چشم ، بدن ، بازو و پا آغاز به پیدایش می کنند . تقربیا 9 ماه پس از لقاح ، نوزاد آماده تولد می شود.
تاثیرات مخصوص ژنتیکی کودکان در باروری
1_ خصوصیات جسمانی ،مثل رنگ مو ، چشم و پوست 2_ هوش 4 _اختلالات ذهنی
4 _اختلالات ذهنی 5 _ویژگی های شخصیتی
تشخیص افراد از اشیاء
هر چند از اصول رشد شناختی برای کودک هر دو جهان اجتماعی و مادی به کار می رود کودکان از همان آغاز می دانند که اشیای جاندار از بی جان متفاوتند . ظاهرا از دیگران انتظار کنش متقابل دارند و از اشیا ندارند. کودک خصوصیاتی که افراد را از اشیای بی جان متمایز می کند . مانند توانایی حرکت مستقل و داشتن حس را تشخیص می دهد . کودک 24 ماهه وقتی می بیند صندلی به خودی خود حرکت می کند حیرتزده می شود ولی از دیدن حرکت یک آدم حیرتی نمی کنند .
استباط کودکان از دیگران
می خواهیم ببینیم که کودکان از مردم ، خودشان و دیگران ، چه استنباطی دارند ، از دوستی ، روابط اقتدارگرایانه و سایر کنشهای اجتماعی چه می فهمند . بعضی مردم می گویند که همه به نوعی روانشناس هستیم . همه ما در باره شخصیت ، انگیزش و الگوهای رفتاری نظریه هایی داریم . علت یابی یکی از انواع آن است ، ولی انواع دیکری نیز وجود دارد . همچنان که کودکان بزرگ می شوند به تدریج از دیگران اسنتباطی پیدا می کنند . کودک از سال دوم زندگی به خود آگاهی دست می یابد. تقریبا در 18 ماهگی کودکان صورتهای خود را تشخیص می دهند . و وقتی اسمشان را می گوییم تصویر خود را نشان می دهند. در دوران کودکی در کودکان این حس ایجاد می شود که چه کسی هستند و در کجای جامعه جای دارند . حس اولیه ای که کودک از خود دارد زمانی که به اواخر دوره ابتدایی می رسد به صورت شبکه ای از احساسات و استنباطات کودک از خودش در می آید که ثابت و نسبتا پیچیده است .
وقتی از کودکمان می خواهیم تا بهترین دوست خود ، معلم محبوب یا همسایه ای را توصیف کند کودکان زیر 7سال معمولا خصوصیات بیرونی و عینی مانند ، نام ، خصوصیات جسمانی ، متعلقات و رفتارآشکار را نام می برند. آنان همچنین صفات ارزشی مانند خوب ، بد ، بد جنس و خوش جنس را غالبا بکار می برند
در حدود 8 سالگی به نحو فزاینده ای صفات انتزاعی را که مربوط به خصوصیات رفتاری و روان شناختی و اعتقادات ، ارزشها و نگرشهاست به کار می برند.
کودکان 12 تا 14 سالگی به هنگام توصیف دیگران کمتر از روابط خود با آنان را در نظر می گیرند. همچنین نو جوانان از واژه هایی که جنبه کیفی دارند مانند گاهی اوقات و کاملا بیشتر استفاده می کنند و این بدین معناست که می فهمند که خصوصیات ثابت و مطلق نیستند.
بزرگسالان و کودکان بزرگتر معمولا رفتار دیگران را به خصوصیات ثابت آنان نسبت می دهند . ولی اعمال خود را ناشی از عوامل موفعیتی می دانند.
الگویابی جنسیتی و هویت
آنچه هویت کودک را می سازد تا حدودی شامل آگاهی او از طبقه بندی های اجتماعی ای است که فرهنگی مقرر کرده و نیز پذیرفتن این طبقه بندی هاست و تا حدودی نیز شامل خصوصیات فردی است که کودک آن را مستقلا می گیرد. غالبا اولین سوالی که در مورد یک بچه می پرسند این است که«پسر است یا دختر »؟ در فرهنگ ما و سایر فرهنگها مجموعه ای از علایق ، خصوصیات شخصیتی و رفتارها «زنانه » یا «مردانه » تلقی می شود . کودکان از همان آغاز که هنوز خیلی کوچکند این معیارهای فرهنگی را می آموزند و کسب می کنند.
رشد الگو یابی جنسیتی
کودکان بین سنین 18 ماهگی و 3 سالگی در باره هویت جنسی ، شناختی دست کم ناقص ، کسب می کنند . آنان می آموزند که خود و دیگران را به عنوان زن یا مرد طبقه بندی کنند. ثبات جنسیت عبارت است از درک کودک از اینکه جنسیت با گذشت زمان تغییر می کند و با وجود تغییر در لباس ، نوع فعالیت یا سایر خصوصیات سطحی جسمانی ثابت می ماند . کودکان تا 5 یا 6 سالگی بطور کامل ثبات جنسیت را درک نمی کنند .مثلا کودکان پیش مدرسه ای گاهی می گویند اگر پسر پیراهن بپوشد و با عروسک بازی کند دختر می شود . علاوه بر این کودکان خردسال برای تشخیص پسر ودختر به تفاوت آلتهای تناسلی توجه چندانی ندارند .
کودکان از سنین اولیه رفتار الگویابی جنسیتی دارند . در 2 سالگی اسباب بازیهایی انتخاب می کنند که با قالبهای جنسیتی آنان تناسب داشته باشد . کودکان غالبا فعالیتها و نقشهایی را ترجیح می دهند که برای جنس خودشان پذیرفته شده است ، البته همیشه چنین نیست آنقدر که پسر ها مجذوب فعالیتهای پسرانه می شوند دخترها مجذوب فعالیتهای دخترانه نمی شوند . در حقیقت ، بسیاری از دختران خرد سال از بازیهای پسرانه لذت می برند .بخصوص در سن دبستان ، از آنجا در بیشتر جوامع نقش مردانه موقعیتی بهتر از نقش زنانه دارد ، پسران و دختران غالبا مجذوب چیزهایی می شوند که مردانه تلقی می شود.
الگو یابی جنسیتی از کجا آغاز میشود
بر طبق نظریه روانکاوی کودکان الگویابی جنسیتی را از طریق فرایند همانند سازی با پدر یا مادر از سن 4 یا 5 سالگی آغاز می کنند . آنان خصوصیات شخصیتی زنانه یا مردانه والدین را درونی میکنند و بسیاری از ارزش ها و خصوصیات آنان را کسب می کنند.
تربیت کودک بدون در نظر گرفتن جنسیت
از همان آغاز به کودکانمان بیاموزیم که جنسیت یک واقعیت زیست شناختی است و آنچه جنسیت را مشخص می کند قابلیت تولید مثل و ساختمان بدن است . والدین می توانند تاکید کنند که آلت تناسلی تعیین کننده جنسیت افراد است نه لباس و رفتار . بسیاری از والدین از اینکه مستقیما در مورد این مسائل حرف بزنند پرهیز می کنند . ولی بحث در باره این مسائل به کودک کمک می کند تا بفهمد اهمیت پسر یا دختر بودن در چیست .والدین می توانند علاوه بر آموختن این مسئله که
بیولوژی تعیین کننده جنسیت است با این مسئله به این طریق مقابله می کنند که بعضی از چیزهایی را که کودکان در باره قالبهای جنسیتی از فرهنگ بزرگتر ها دریافت می کنند تغییر دهند. می توان کتابهایی برای کودکان تهیه کرد و در باره آن با کودکان وارد بحث شد . والدین می توانند به این نکته اشاره کنند که خیلی عجیب است که در داستانها همیشه زنان احتیاج به کمک دارند و مردان ماجراجویی می کنند
- ۹۵/۰۵/۲۰