پروژه مقاله بررسی ملاکهای انتخاب دوست در بین دانش آموزان پایه اول پسر در مقطع متوسطه تحت pdf دارای 71 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه مقاله بررسی ملاکهای انتخاب دوست در بین دانش آموزان پایه اول پسر در مقطع متوسطه تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله بررسی ملاکهای انتخاب دوست در بین دانش آموزان پایه اول پسر در مقطع متوسطه تحت pdf
فصل اول
مقدمه1
بیان مسئله 9
بیان هدف 10
ضرورت اجرای طرح 11
سوالات تحقیق 12
بیان فرضیه 13
تعاریف عملیاتی 13
فصل دوم تاریخچه تحقیق و مطالعه منابع مربوط به موضوع
نوجوانی 16
تاثیر معاشران 20
دوست یابی 25
طرد شدن و پذیرفته شدن از سوی همسالان 29
تحقیقات انجام شده 36
فصل سوم روش اجرای تحقیق
جامعه 43
نمونه و روش نمونه گیری 43
روش جمع آوری اطلاعات 44
ابزار تحقیق 44
روش آماری بکار رفته 44
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل
تجزیه و تحلیل داده ها ( اطلاعات) 47
توصیف اطلاعات رابطه با فرضیه ها 47
فصل پنجم
تفسیرنتایج ( بحث و خلاصه) 89
بیان مسئله 92
نتیجه گیری کلی 92
نمودار 93
کاربرد و منابع 95
فهرست منابع 95
پرسشنامه 97
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله بررسی ملاکهای انتخاب دوست در بین دانش آموزان پایه اول پسر در مقطع متوسطه تحت pdf
1- آسیب شناسی روانی, دیرک راسل دیویس , ترجمه دکتر نصرت اله پور افکار, انتشارات نیا , تابستان 1370
2- آئین ترتیب, ابراهیم امینی, انتشارات اسلامی
3- آئین معاشرت و برادری در اسلام, سید محمد صحفی, 1365
4- روانشناسی دوستی, ران کابر,ترجمه محمد علی فرجاد ,
5- روانشناسی و تربیت جنسی کودکان نوجوانان , و د- کوچکف و م, لاپیک- ترجمه محمد تقی زاده , انتشارات بنیاد
6- رشد و شخصیت کودک (مانس- کیکان- هوستون- کانجر) ترجمه مهشید یا سائی انتشارات مرکز نوع دوستی و همدردی
7- روانشنانسی رشد, حسن احدی, نیک چهره محسنی, چاپ و نشر بنیاد
8- روشهای تحقیق در علوم تربیتی جان بست ترجمه, حسن پاشا شریفی و نرگس طالقانی ج1 و 2
9- روانشنانسی نوجوان – سید احمد احمدی , انتشارات ترمه, مشعل 1371
10- شخصیتی سعید شاملو ,
11- اصول کافی , جلد 3, ص 175
12- روانشانسی تربیتی , ویژه تربیت, معلم, 1369
13- تعلیم و تربیت اسلامی, ویژه تربیت معلم, 1371
14- ماهنامه تربیت، ج5، علی قائمی، بهمن ، 1370
15- معاشرین، ماهنامه تربیت ، ویژه تابستان، 1366، ص 22
16- ماهنامه تربیت شماره های 2و5و7و9 سال 68 ، 69 ، 70
17- نوجوانی، مجله پیوند شماره 128، خرداد، 1369، ص 30
18- نوجوانی، کرمانی، 1360، ص 58
19- دنیای نوجوانی، محمد رضا شریفی
مقدمه
یکی از سخنان حکیمانه و جامعه شناسانه این است که « انسان با الطبع اجتماعی است.» و این بدان معنی است که انسان بر نهاد پیوستن به همنوعان خود آفریده شده است. و این غریزه ای است که انسان در بطن خود دارد
زیرا انسان به تنهایی قادر به گذشتن از مراحل زندگی در دنیایی که آکنده از ناروائیها و مالامال از دشواریها و مقرون به خطاهاست، نیست. و از این رو انسانها ناگریزند به یاری جستن و همکاری کردن برای رسیدن به ا جتماعی که در آن بتوان آنچه را فرد از انجام آن ناتوان است انجام داد. هر قدر صفوف بشر به هم پیوسته شود و اختلاط و تعاون بینشان افزوده گردد، در میدان زندگی و مدارج ترقی پیشرفت خواهند کرد. از این رو، اسلام که دینی پیشرو و جاودانه است، اجتماع بشری را دعوت می کند که با زو به بازوی هم کار کنند به هم مهرورزند پس صدایی آسمانی فریاد می زند
« ای مردم» ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم، و آنگاه شعبه های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید و به دین خدا چنگ زنید و پرا کنده نشوید. این است دعوت اسلام از تمامی مردم. و چون افراد انسانی همه در معرض سختیهای هلاکت آور و بدبختیهای دردناک و مشکلات طاقت فرسا قرار دارند. که به تنهایی بر مقابله با آنها توانا نیستند، ناگزیرند که برای خود مرزی یا افرادی از نوع خود ذخیره کنند که بین خود و آنها رابطه ای مطمئن و یک پیوستگی پایدار و دوستی و محبتی خاص برقرار گردد. تا بین این افراد احساس برادری صادقانه و درک دوستی خالصانه حاصل شود. که هر کدام در سختیها یاری گر دیگری باشند در کمک رسانی و همکاری و بر آوردن نیازها و نجات دادن از سختیها و بیرون آوردن از گرداب، و این رابطه مقدس است که هر یک را به دیگری می پیوندد. و دلها و خواستها را به هم نزدیک می کند که « دوستی» نامیده می شود
و برای زندگی انسان این امری ضروری است ، هر چند که فرد در تحمل سختیها و شکیبایی در مکروهات نیرومند باشد و از فکر ثابت و رای تدبیر برخوردار باشد. از این روست که دانشمندان جامعه شناسی و مربیان جامعه کوشش کرده اند که برای تامین بعد مهم زندگی بهترین راهها را فرا راه مردم قرار دهند و نیکوترین وسیله ها را برای استحکام و استواری روابط برادری و کسب محبت و صداقت که رکن اصلی دوستی است بین مردم معرفی کنند
زیرا اگر دوستی مستند بر حب قلبی صحیحی که عاری از ریا و کدورت و انحرافی پست نباشد. این چنین دوستی میان تهی است. و خیری در آن نیست
پس مشخص می شود که موضوع دوستی و برادری از مهمترین مقتضیات زندگی و بزرگترین ضروریات انسانی است. می بینیم که موضوع دوستی به حد فراوان از توجهات و ساعی معصومین بهره مند می شود و از راهنمائی های پی در پی آنان در بنای اساسی این دوستی و آنچه در خور صفات و شرط دوستی آمده است. و تمام مردم را پند و اندرز داده اند. که در ذخیره کردن و بدست آوردن دوستان سستی نورزند. تا آنجا که پیامبر خدا می فرماید: بهترین شما کسانی هستند که اخلاقشان بهتر است و با مردم سازگارند و بین افراد با یکدیگر صلح و سازگاری دهند ( نهج البلاغه) و نیز فرموده است مهربانی مومن بر مومن برای خاطر خداوند است
از بزرگترین شاخه های ایمان است. بدانکه کسی دوستیش در راه خدا باشد و بخشش در راه خدا باشد . و منع و پرهیزش در راه خدا باشد
چنین کسی از برگزیدگان خداوند تعالی است ( اصول کافی ، جد3)
پس می بینیم که پیامبر (ص) مردم را تشویق می کند به مهربانی و دوستی و برادری بین یکدیگر و مهربانیها و دوستیها را در دل مردمان شیرین می کند، با یادآوری نعمتهای جاودانی و پاداش بزرگی که پروردگار برای این دوستی و مهربانی برشمرده است، ولی به شرح آنکه این دوستی صرفاً برای خاطر خداوند بوده و از انحرافی پست و مصلحتهای مادی به دورباشد. پس دوستی و مهربانی صادقانه و خالصانه همان چیزهایی هستند که اسلام مردم را بدانها دعوت کرده و برای کسانیکه دارای این رفتارها هستند خداوند تعالی پاداش فراوان و مرتبه پسندیده مهیا کرده است
دوست شریک زندگی است که در وجود انسان مانند روح در بدن جاری است . مانند ائینه است دوست خوب و رفیق مهربان یکی از نعمتهای بزرگ الهی و پناهگاه انسان و ارام بخش دل و روان است . وجود دوست حقیقی در این جهان پرتلاطم یکی ازاحتیاجات هرانسانی است. کسی که از نعمت دوست مهربان محروم می باشد، احساس غربت و تنهائی می کند و یار و غمخواری ندارد، تا در مشکلات زندگی به او پناه ببرد. و از مددش برخوردار گردد
یکی از بهترین خوشیهای زندگی رفت و آمد و گفتگوهای دوستانه است. که غمها را می زداید و به انسان نیرو و نشاط می بخشد. دوستی در د وره نوجوانی بر اساس یک نیاز اجتماعی و برای ایجاد روابط سالم و سازنده است
« شخصیت اجتماعی نوجوان در حال شکل گرفتن و بر این اساس رفاقتها و دوستیها نقش عمده ای را در اجتماعی شدن آنان ایفا می کند. جذب گروهی و پذیرش در جمع دوستان برای نوجوانان اهمیت فراوان دارد و لذا باید هر گونه انزوا و کناره گیری را به دقت مورد بررسی قرار داد، و علت آنرا جویا شد.[1]
مطالعه بی شاپ[2] نشان داد که تصمیم به ادامه تحصیل و رفتن به دانشگاه در نوجوانان تحت تاثیر تصمیمات رفقا و دوستان آنان بوده است. هلن کر می گوید3
« من تا وقتی که شیوه برخورد با دیگران را نیاموختم به مفهوم واقعی خود پی نبردم»
تحقیق راجرز و دیاموند[3]نشان داد که قبول خویشتن و تصویب دیگران همبستگی مثبت دارند. یعنی هر چه تصویب دیگران حاصل شود، فرد بهتر خود را می پذیرد و به خویشتن اعتماد می کند. گروه هم سن قدرت زیادی دارد و دارای عملکرد متنوعی است . هامچک[4] عملکرد گروه هم سن را بصورت زیر می داند
1- جانشین شدن برای خانواده
2- منبع احترام شخصی
3- منبع ثبات و استواری
4- حفاظی در مقابل فشار بزرگسالان
5- منبع قدرتی که فرد طرز رفتار خود را از آنان می گیرد
6- وسیله ای برای انجام امور اعضاء
7- سرمشقی برای رشد اخلاقی و عقلانی
گروه هم سن به دو صورت به نوجوان در برابر خانواده کمک می کند
اول، جای پدر و مادر را می گیرد. دوم، در مقابل پدر و مادر از جوان حمایت می کند یعنی در مقام پدر و مادر عمل می کند. تاثیر گروه هم سن تا حدی است که گاهی طرز رفتار نحوه تکلم و حتی شیوه های لباس پوشیدن اعضاء را تعیین می کند
اگر انتخاب دوستان درست صورت پذیرد، به رشد شخصیت و حتی احساس نوع دوستی نوجوان کمک می کند. به عقیده بس، «دوستی های دوران بلوغ و نوجوانی باعث تجاربی می شوند که در توسعه شخصیت نوجوان نقش مهمی دارد
این تجارب باعث دوستیهای عاقلانه ای در دوران کمال و بزرگسالی می گردد.[5]
دوستیهایی که بر اساس علاقه و اعتماد و متقابل استوار است. این دوستی ها اولین احساس نوع دوستی را در نوجوان ایجاد می کند
جذبه و کشش و دوستی های گروه هم سن تا آن اندازه است که فرهنگ خاصی را بوجود می آورد. که جوانان از این فرهنگ خاص تبعیت می کنند. این فرهنگ خاص را گاهی فرهنگ جوانان نیز می نامند. از جمله خصوصیات این فرهنگ است که اولاً، به ارزشهای سنتی چندان پای بند نیست. ثانیاً راز داری در بین افراد آن متداول است. ثالثاً از طبقه اجتماعی خود تبعیت می کند. رابعاً معیار خاصی را برای معاشرت اعضاء یکدیگر دارد. خامساً ، زبان ویژه ای دارد. سادساً، اجباری در اعضاء برای تبعیت از یکدیگر احساس می شود. « با توجه به اینکه گروه هم سن برای نوجوان ایجاد امنیت می کند و سپری در برابر حملات بزرگسالان است. و فرهنگ خاص خود را عرضه می کند، هرگونه اقدام نابجای والدین، نوجوان را بیشتر به طرف همسالان می کشد. شناخت مرحله رشد و آگاهی از نیازهای این دوره همراه با ارتباطی صحیح و با فضائی توام با احترام و اعتماد می تواند به والدین اعتبار ببخشد و آنان را در برابر گروه هم سن قرار ندهد.[6]
موضوع اصلی رابطه نوجوان با دیگران سیر تدریجی او از حالت وابستگی دوران کودکی و غرق بودن در خانواده آمیزش و ارتباط با دنیای خارج از خانواده است. زندگی در جمع و گروه برای نوجوان فوایدی را به همراه دارد. از جمله نجات از تنهائی ها که مانع خطراتی چون انزواطلبی، افسردگی و حیای افراطی می شود. حیا اجتماعی و زندگی با همسالان و معاشران به او فرصت می دهد که رشد روانی مناسبی داشته باشد و دیگر اینکه نقش جنسی خود را در سایه حیات جمعی بپذیرد. سنین نوجوانی به گفته گزل 14 سالگی اوج ارتباطات است. مطالعه ها، خنده ها بی حساب گوئیها، سخن چینیها، تمام انواع رفتارهای ظاهری که بی اهمیت است. برای آنها معنی دار است. از دیدی دیگر آنها با همه علاقمندی به دوستی و انس، خود را در این جنبه محدود نگه می دارد. از دیدی دیگر آنها با همه علاقمندی به معاشرت و میل به گروه خود را در دامنه ای محدود قرار می دهند
طبق برخی بررسیها نوجوانان راز خود را به دوستان و پدر مادر خویش نمی گویند. و آنها با خود می اندیشند که آنها از شنیدن این رازها خنده شان خواهد گرفت. و حق هم با آنهاست. در این مرحله، از نظر سن، و تحولات اجتماعی و مراقبتهای والدین می توان از آنها در امان ماند خطری که در این مرحله با آن مواجهند حس ستایش نسبت به دیگران و میل به مورد ستایش قرار گرفتن است که خود می تواند سرمنشا بسیاری از مفاسد، تسلیم شدنها و پذیرش آلودگیها باشد. دیگر اینکه در سنین بلوغ مخصوصاً 16-12 سالگی تعصب نشان دادن به مصونیت و معصومیت دوستان است. که در مواردی ممکن است او را به بیراهه بکشاند.[7]
بنابراین دوستی ساده نیست و به زمان نیاز دارد دوستی شرایطی دارد که منشاً آن را بایستی در تربیت خانوادگی افراد و کار و شغلشان جستجو کرد. دوستی به مثابه درختی است که با گذشت زمان رشد می کند. هر چه بهتر دوست خود را بشناسید و به نقاط مشترک اخلاقی خود با او واقف شوید، دوستی شما پایدارتر خواهد شد. گذشت زمان و تبادل نظر، تجارب زندگی و استفاده از نقاط مشترک اخلاقی به دوستی شما قوام و دوام خواهد داد.[8]
پس بنابراین این هر چه دوستی ها با گذشت زمان و گزینش صحیح همراه باشد. استمرار آن در آینده بیشتر است و هرگز نوجوان در سن بزرگسالی آن دوست را از دست نمی دهد. دوستی های آینده، بستگی به نحوه انتخاب در زمان حال را دارد
نوجوانی
ارسطو تغییرات مربوط به بلوغ جنسی و تاریخ تقریبی ان در دختران و پسران یونانی را حدود 14 سالگی تعیین کرده است.[1]
استانلی هال [2] نوجوانی را به حیطه روانشناسی جدید وارد کرد و نظرات مفیدی را ارائه داد
استرن[3] و سایر روانشناسان آلمانی نوجوانی را زمان کشف یا بعبارت بهتر، آگاهی از ارزشهای فرهنگی و معنوی میدانند
بدون شک یک بحران عمومی و مطلق که بتوان به استناد آن دوره نوجوانی را الزاماً یک دوره منقلب محسوب کرد وجود ندارد. از آن گذشته حتی وقتی هم بحران هست نوجوانی عام تر و کلی تر از آن است که بتوان آنرا فقط یک دوره بحران دانست. اما از سوی دیگر عدم پذیرش وجود بحران نیز نباید به این معنی استنباط شود که لحظات بحرانی موقعیتهای تاثیر انگیز و شخصیتهای پرهوش و خروش دوره نوجوانی موجودیت واقعی ندارد. آنچه تغییرات عمیق و همه جانبه ( جنسی، جسمانی، عاطفی، اجتماعی) که در این دوره تحقیق می پذیرد ، هستی روانی نوجوانی را دچار دگرگونی می سازند. او خود را به نحو دیگر احساس می کند. به عبارت دیگر از دست خود حس می کند. با خود می گوید من کی هستم؟
به همین جهت موجودی است نسبتاً شکننده و متاثر از آنچه او را احاطه کرده است.[4]
استانلی هال نوجوانی را یک دوره پر آشوب می داند. می گوید. [5]
نوجوان زندگی را در خارج از حلقه فامیل توسعه می دهد و بطور کلی نوجوانی را یک دوره « جهش ناگهانی» می داند
رابرتن (1831) انگلیسی در کتابی که منتشر ساخت مطالعات خود را در ظهور علایم بلوغ تشریح نمودن و سن بلوغ را در پسران ازسن 12 سالگی تعیین کرد و از یک بلوغ قریب الوقوع آگاه ساخت. وی عقیده داشت که دوران بلوغ از (20-11) سالگی ماغیر است. لوین گفته، « نوجوان در دوره ای زندگی می کند که می توان آنرا دوره بی سروسامانی روانی نامید. زیرا او نه کودک است و نه کاملاً بزرگسال شده است. بلکه نوجوان بین سن کودکی و بزرگسالی قرار دارد. حدود سنی نوجوانی تقریباً از(20-12) سالگی است بطور کلی فرد از زمانیکه به بلوغ جنسی می رسد تا وقتی که از تولیّت و سرپرستی بزرگسالان بی نیاز گردد. یک نوجوان محسوب می شود. بعضی از نویسندگان برای نوجوان مراحل زیر را در نظر گرفته اند
ما قبل نوجوانی ( 12-10 سالگی)
اوایل نوجوانی (12-14 سالگی)
اواخر نوجوانی ( 21-17 سالگی)
تغییرات دوران نوجوانی بصورت رشد و تکامل سریع جسمی و بدنی می باشد که فرد باید به این تغییرات خو کند. او وابستگی کمتری نسبت به والدین و بزرگسالان پیدا می کند و جهت کسب موقعیت اجتماعی و تایید شناسائی به همسالان روی می آورد. همه کسانیکه از مرحله نوجوانی میگذرند این تغییرات را به یک نحو تجربه نمی کنند. اثر این تغییرات از شخصی به شخص دیگر، از کشوری به کشور دیگر ، و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است
خصوصیات اصلی نوجوان، امیدواری، آروزمندی، گرمی و اشتیاق برای ارتباط اجتماعی، خشم، ناکامی و سایر هیجانات است که به صورت حادتری بروز می کند.[6]
پدیده اساسی نوجوانی تهیه شخصیت است که به صورت مختلف صورت می گیرد. نوجوان همان فردی است که تا (12-11) سالگی دستورات والدینرا بی چون و چرا انجام می دهد اما به یک باره بر اثر تغییراتی که در وی رخ می دهد دیگر بر خلاف سابق به آنچه که بزرگسالان می گویند. و سابقاً مورد قبول وی بود گردن نمی نهد. گاهی طرز راه رفتن خود را عوض می کند، لهجه خود را تغییر می دهد، رویایی و عشق طلب می شود. نسبت به زیبائی ها به حساسیت خاصی می نگرد
و کم کم قدم به دنیای درون خود می گذارد. افکار وی بیشتر متوجه چیزها و مسایل می شود. که مربوط به زمان حال نیستند و با واقعیت همان لحظه تناسبی ندارند. یکی از جمله مسائلی که در دوره نوجوانی افراد را دچار تضاد و اضطراب می کند، مسئله استقلال بطور کلی است. فرد بالغ خواه ناخواه باید در زمینه های اقتصادی، عاطفی، عقلانی مستقل بشود. در اول نوجوانی و در بین دختران و پسران از لحاظ رغبتها و مشکلات تفاوت فاحشی وجود دارد. دخترانی که سریعتر مراحل بلوغ را می گذرانند مشکلاتی بیش از پسران دارند
استانلی هال که به پدر روانشناسی بلوغ معروف است ، این مرحله را مرحله (دوره ( فشار و طوفان) می نامد. نوجوان در این دوره تمایلات و خواهشهای متضاد دارد، خود خواهی کودکانه ، نوع دوستی، نوع پرستی خیرخواهانه را در می آمیزد و با اینکه نوجوان می خواهد با دوستان خود باشد، علاقمند به تنهائیست. نوجوان به طغیان احساسات معروف است . نوجوان برای هیچ و پوچ گریه می کنند، خشونت به خرج می دهد، و با صدای بلند میخندد
تضاد احساسات و تضاد روحی نوجوان گاهی سبب برخورد با بزرگترها می شود
از نیازهایی که در این دوره دارای اهمیت خاصی است. جلب موافقت ، صحبت با دیگران است.[7]
تاثیر معاشران
از عواملی که در تربیت اسلامی بدان توجه شده است، اثر معاشران در فرد است تاثیر معاشرین در فرد امری اجتناب ناپذیر است و آدمی خواه ناخواه از آنها اثر می پذیرد . پیامبر اکرم (ص) می فرماید
المرء علی دین خلیله : آدمی بر دین و دوستش است
مقصود اینست که اگر فردی، کسی را دوست بگیرد دین او را هم پذیرفته است امام علی (ع) در نامه ای خطاب به یکی از یارانش، تاثیر مذکور را یادآور شده است و می فرماید[8]
و احذر الصحابه من یفیل رایه وینکر عمله فان الصاحب معتبر بصاحبه
و به پرهیز از معاشرت و یار شدن با کسی که دارای رای و اندیشه است و کردار ناپسند است
رسول گرامی (ص) در تمثیلی زیبا درباره تاثیر همنشین صالح می فرماید[9]
مثل الجلیس الصالح مثل العطار لم یعطیک من عطره اصابک ریحه
مثال همنشین صالح، همانند عطاری است که از عطرش به تو نمی بخشد اما بوی عطرش به تو می رسد
در معارف اسلامی به جهت اهمیت این بحث بابی را تحت عنوان آداب مجالست با همنشین آورده اند ویژگیهای دوست صدیق و مناسب را ذکر کرده اند ، این نکته در ادبیات ما نیز به خوبی آشکار است و درباره آن فراوان سخن رانده اند از جمله
از شخصی راجع به شخصیت او سوال نکن در این باره از شخصیت قرین و دوست و هم نشین او بپرس، زیرا هر همنشینی از هم نشین خود پیروی می کند وقتی که در میان گروهی به سر می بری با افراد برگزیده مصاحبت کن، و با افراد پست هم نشین مباش زیرا با هم نشینی افراد پست، پست می گردی
خواجه نصیرالدین طوسی در بحث های تربیتی خود تاثیر هیچ چیز را در فرد، بیشتر از تاثیر دوست و معاشر نمی داند. یادآور می شود چنانکه قانون حفظ صحت در طب استعمال ملایم مزاج بود، قانون حفظ صحت نقش ایثار معاشرت و مخالطت کسانی باشد که در خصال مذکور با او مشاکل و مشارک باشند. [10]
غزالی نیز معتقد است که (اصل همه فسادها از قرین بدخیزد) و خواجه در سخن دیگر دانشجویان را در باب انتخاب دوست و معاشر هشدار داده می گوید: دانشجویان باید شخص کوشا، پارسا، برخوردار از اندیشه ای نیکو و درست را برای مباحثه انتخاب نمایند و از فردی تنبل، سست، ولگرد، پرحرف، تباهکار و آشوبگر دوری نمایند. چنانچه در اشعار فارسی آمده
یار بد بدتر بود از مار بد تاتوانی می گریز از یار بد
مار بد تنها همی جان زند یار بد جان و بر ایمان زند
براستی همنشینی بدکردار بدتر از مار شرور و زهر آگین است. پس تا می توانی از هم نشین بد دوری کن که چرا بدی مار تنها زندگی انسان را کوتاه کرده و عمر را زودتر به پایان می رساند اما، هم نشین بد، پلیدیش کل حیات و ایمان را در بر می گیرد
زمین با رویانیدن میوه ها از درونش خبر می دهد و هم نشین به وسیله دوستش از درون خود گزارش می دهد پیامر گرامی اسلام می فرماید
کسی که معاشرت و دادوستد با مردم ظلم نکند و در سخن خود دروغ نگوید و به وعده های خود وفادار باشد، چنین کسی در کمال جوانمردی و عدالت است و لازم است انسان با او طرح دوستی و برادری بریزد و روابط مودت آمیز برقرار سازد.[11]
در زندگی اجتماعی انسانها، آنچه بیش از همه چیز اهمیت دارد. وجود روابط حسنه و صفا و صمیمیت است . بزرگترین مشکل جهان امروز مشکل آب و نان نیست، بلکه مشکل روابط دوستانه بین افراد و اجتماعات است . این شکل هم گریبانگیر کشورهاست. که با سایر کشورها چگونه رابطه ای داشته باشند و هم گریبان گیر افراد است که با سایرین چگونه معاشرت کنند
حقیقت مطلب آن است که تا روابط انسانها با یکدیگر بر پایه ایمان و معنویت نباشد این مشکل حل نخواهد شد و هیچ داروئی این درد را درمان نخواهد کرد. اسلام که یک آئین الهی و آسمانی است برای حل این مشکل به تربیّت افراد توجه نموده و پایه این تربیت را نیز بر اساس ایمان به خدا و تقویت روح و فضیلت و انسانیت بنیانگذاری کرده است
دستورات اسلام در این باره به حدی دقیق و عمیق است که افراد بشر آنرا بکار ببندند سیمای زندگی آنان درخشان و معاشرتها و برخوردها رنگ انسانی به خود خواهد گرفت
اسلام در درجه اول کوشیده است مردم را به این واقعیت آشنا سازد که همه فرزندان یک پدر و مادرند و کسی را بر کسی امتیازی نیست. نژاد سفید و سیاه ، زرد و سرخ و بطور کلی رنگ پوست بدن و چهره نمی تواند منشاء برتری قومی بر قوم دیگر باشد. اختلاف زبانها و لغتها سبب برتری و ارزشمندی ملتی بر ملت دیگر نخواهد بود از نظر قانون اسلام، تنها چیزی که می تواند موجب برتری فرد یا اجتماعی شود. داشتن ایمان تقوی و علم و دانش است. در سوره حجرات، آیه 13 بیانگر مطالب فوق است چه بسیار مردمی هستند که دوست دارند با دیگران معاشرت کنند. ولی در اثر نداشتن وظایف معاشرت، به ناچار به گوشه گیری و انزوا کشانده می شوند. و برای خود در جامعه نمی توانند جائی باز کنند
در جامعه افرادی را می شناسیم که محبوبیت فوق العاده دارند و هر جا قدم می گذارند مردم تمایل و علاقه قلبی خود را به آنان ابراز می دارند. گروه دیگری را نیز می بینیم که کسی به آنها توجه نمی کند و مورد علاقه مردم نیستند
شاید برای جوابگوئی به این سوال که چرا بعضی چنین اند و بعضی چنان ، خود را قانع کنیم که خلقت و ذات افراد مختلف است و این موضوع مربوط به ذات اشخاص است که ذاتاً محبوب و مورد توجه باشند یا خیر ولی روانشناسان این جواب را صحیح نمی دانند و معتقدند که اخلاق و رفتار و صفات اشخاص سبب محبوبیت یا عدم محبوبیت آنان می باشد
این خود اشخاص هستند که باید خود را با روشهای صحیح بسازند و در معاشرت با دیگران وظایف خویش را انجام دهند تا از دوستی و محبت مردم برخوردار شود. برخی از افراد با دوستان خود، به اصطلاح دوستانه رفتار می کنند و به بهانه دوستی وظیفه ادب و احترام یکدیگر را زیر پا می گذارند در حالیکه همین روش غلط، اساس دوستی ها را متزلزل و دوستان را نسبت به یکدیگر دلسرد می سازند. حضرت علی (ع) می فرمایند. هیچگاه حق دوستت را بخاطر مراتب دوستی که بین شما حکمفرماست ضایع مکن زیرا کسی که حقش را ضایع کنی دیگر دوست تو نخواهد بود
افلاطون می گوید : بهترین چیزی که موجب دوستی است تواضع و فروتنی به اندازه است
امام سجاد (ع) فرمود
« زبان خود را حفظ کن و هر سخن را بر زبان جاری نکن تا دوستانت را از دست ندهی و آنان را با خود دشمن نکنی»
دانشمندان بزرگ اسلام تصریح می کنند که غرور و نخوت از آفات بزرگ دوستی است. کسی که سری پر غرور و رفتاری نخوت آمیز دارد، دوستان خود را از دور خود می پراکند و به دوستی او کمتر کسی ابراز میل و رغبت می کند
برعکس مردم فروتن و متواضع، با رفتار خود دوستان را جلب می کنند. فرد خودپسند با هیچکس نمی تواند دوست شود، زیرا مردم نمی توانند خود پسندی و نخوت دیگران را تحمل نمایند.[12]
دوست یابی
- ۹۵/۰۵/۱۶