پروژه تحقیق بررسی رابطه نگرش سلطه گرایانه والدین با میزان تمایل به پرخاشگری در مدارس تحت pdf دارای 56 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه تحقیق بررسی رابطه نگرش سلطه گرایانه والدین با میزان تمایل به پرخاشگری در مدارس تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه تحقیق بررسی رابطه نگرش سلطه گرایانه والدین با میزان تمایل به پرخاشگری در مدارس تحت pdf
چکیده
مقدمه
فصل اول
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت اجرایی پژوهش
اهداف کلی
اهداف جزئی
فرضیه ها
تعاریف نظری
تعاریف عملیاتی
فصل دوم
زمینه پژوهش
تعریف پرخاشگری
نظریات مختلف درباره پرخاشگری
آیا پرخاشگری غریزی است
برخی از عوامل محیطی که در پرخاشگری موثر می باشند
چرا کودکان بدرفتاری می کنند؟
نقش خانواده در سلامت روان
محیط خانه
انتظارات نوجوانان از والدین
محیط نامساعد خانوادگی
خانواده به عنوان یک نظام
جنبه های مختلف رفتار والدین
پذیرش در برابر طرد – سختگیری در برابر آسانگیری
کنترل
در وضعیت افراطی
اجتماعی شدن از طریق والدین
تاثیر کودکان در والدین
الگوهای رفتار والدین
بدرفتاری با کودک و طرد او
اهمیت خانواده در فرآیند تربیتی فرزندان
تاثیرات متقابل کودک – والدین
ساخت خانواده و نقش های آن
پیشینه ی پژوهش
پیشینه داخلی
فصل سوم
روش پژوهش
جامعه آماری
نومنه آماری
روش نمونه گیری
روش ابزار گردآوری داده های پژوهش
روش تجزیه و تحلیل داده ها
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه تحقیق بررسی رابطه نگرش سلطه گرایانه والدین با میزان تمایل به پرخاشگری در مدارس تحت pdf
1- احمدی ، بنی جمال – شکوه السادات (1370) روانشناسی رشد، چاپ چهارم
2- بازوند، پرویز – موضوع تحقیق : بررسی ارتباطات
3- رجول دزفولی، عظیم – موضوع تحقیق : بررسی رابطه بین سلطه گری والدین و افسردگی دانش آموزان سوم راهنمایی شهرستان دزفول، در سال تحصیلی (75-74) مرکز آموزش ضمن خدمت فرهنگیان دزفول، کارشناسی ابتدائی
4- سلحشور، ماندانا- پرخاشگری در کودکان و روشهای رویاروئی با آن و نگارش- تهران – واژه آرا ، چاپ اول ، زمستان
5- نوابی نژاد ، شکوه- رفتارهای بهنجار و نابهنجار – انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، چاپ اول زمستان (78)
6- کایلان ، هارولدوسادوک، بنیامین (1988)، خلاصه روانپزشکی(جلد اول تا چهارم)ترجمه پور افکاری، نصرت الله (1375) تبریز- انتشارات ذوقی
7- مزحان ل . اصول روانشناسی (جلد اول تا چهارم) انتشارات امیرکبیر، ترجمه دکتر محمد ساعتچی، سیزدهم(1375)
8- لکدت جیمز- روانشناسی فیزیولوژیک- انتشارات دانشگاه شاهد، جلد دوم، تابستان (1376)مترجمان
9- بیایانگرد، اسماعیل – علی پور احمدی- غضنفری، احمدی-
10- تکنسیون ، ریتال – تکنسیون ، ریچارد ، هیگارد- ارنست ،ر- زمینه روانشناسی(جلد اول و دوم)
11- میلانی فر، بهروز- روانشناسی کودکان و نوجوانان- نشرموسوی، چاپ نهم
12- قائمی، قاسم- سرمدی، غلامعلی- روانشناسی انسان سلطه جو(1366) انتشارات سپر
تعریف پرخاشگری
ارائه تعریفی روش از پرخاشگری دشوار است ولی من پرخاشگری را عملی تعریف می کنم که هدف اعمال صدمه و رنج باشد بدین سان طبق این تعریف فوتبال بازی که هدفش کارانی کامل تیم خود است پرخاشگری محسوب نمی شود اما اگر هدفش وارد آوردن درد و رنج باشد صرف نظر از اینکه موفق شود یا نشود رفتارش باید پرخاشگرانه تلقی شود. (حسین شکر کن – 1374 - صفحه 162)
پرخاشگری رفتاری است مستقیماً بر علیه فرد دیگری ابراز می شود و هدف آسیب زدن یا زدن یا صدمه زدن به وی (جانسون[1] 1972، بارون[2] 1977، کریس میلر[3] 1985) به نقل ماندانا سلحشور صفحه
نظریات مختلف درباره پرخاشگری
1- نظریه زیگموند فروید
فروید ادعا کرده اغلب بوسیله تکانه ابتدایی بیولوژیکی پرخاشگرانه بر انگیخته می شود او معتقد بود که ریشه های اصلی خشونت از غریزه قدرتمند مرگ سرچشمه می گیرد بر طبق نظریه فروید این غریزه ابتدا تخریب خود است اما به زودی به طرف بیرون و به سمت دیگران جهت داده می شود و همچنین فروید معتقد بود تکانه های خشونت در گذشته اگر به طور دوره ای آزاد نشده افزایش پیدا کرده به زودی به سطح توانایی اعمال خطرناک خشونت آمیز می رسد. فروید همچنین اظهار کرده که در سمت نقطه مقابل این غریزه شهوانی است که روی خشنودی عشق و بقای نسل متمرکز می شود
به رغم آن که این نظریه فروید درباره پرخاشگری به طرف مختلف در حال تغییر است هنوز بسیاری از تحلیل گران پرخاشگری را غریزه ذاتی می دانند. فروید نظر بد بینانه ای نسبت به زندگی برای صلح و آرامش و معتقد بود که همیشه جنگ و تعارض وجود خواهد داشت و تنها کاری که می توان کرد تغییر دادن آن از راه ایجاد علایق عاطفی بین مردم با فراهم ساختن روزنه های فرار مانند تماشایی مسابقات ورزشی با شرکت در مسابقه ات. (ارونسون 1974- به نقل از زمینه روان شناسی و مترجم براهنی)
2- نظریه لورنز
کنراد لورنز در کتاب معروف خود در مورد پرخاشگری خود در مورد پرخاشگری که موفق به کسب جایزه نوبل شد معتقد است که رفتار انسان و حیوان یک پایه غریزه برای خشونت وجود دارد. تکانه های پرخاشگری به همان اندازه غرایز که ما را مجبور می کنند وقتی گرسنه ایم بخوریم و وقتی تشنه ایم بنوشیم بسیار قوی هستند برطبق نظر لورنز ریشه های اصلی پرخاشگری از غریزه جنگ کردن به ارث رسیده است پرخاشگری و ستیزه جویی در بیشتر گونه های حیوانات کمتر منجر به آسیب های جدی یا مرگ می شود در حیوانات مکانیزم هایی برای کنترل تکانه های پرخاشگری بوجود آمده است و می توانند پرخاشگری خود را کنترل خود را کنترل یا منع کنند اما انسانها و موشهای نروژی فاقد چنین مکانیزمهایی هستند (لورنز 1966، ایبل 1981) کتاب زمینه روان شناسی مترجم براهنی صفحه 39 لورنز همانند فروید بود معتقد بود که پرخاشگری باید راه های فرار برای خود بیابد (اورنسون 1374)
3- نظریه سوسیو بیولوژیست ها
این دیدگاه نیز پیشنهاد می کند که پرخاشگری تا حدی خطری است ویلون پدر سوسیو بیلوژی جدید ذکر کرده است که پرخاشگری به عنوان یک فرایند بیولوژیکی پیوسته شبیه قلب ظاهر نمی شود اما به عنوان یک طرح احتمالی در سیستم اعصاب طرح ریزی شده است و در زمان استرس فراخوانده می شود این دیدگاه بیان می کند که پرخاشگری ممکن است بعضی اوقات بر حیوانات و انسانها برای زنده ماندن کمک می کند. (مای نارد- اسمیت – به نقل از کتاب روان شناسی مترجم براهنی)
یک حیوان پرخاشگر ممکن است بوسیله مبارزه کردن با رقبا غذای بیشتری بدست آورد با جنگیدن با رقیب در بدت آوردن جفت موفق می شود و از طریق مبارزه با دشمن زنده می ماند و فرندان خود را تضمین کند در بین گونه های اجتماعی پرخاشگری به منظور رقابت استفاده می شود و بدین صورت سلسله مراتب تسلط و نفوذ اعمال می شود (مونتاگو 1961)
بطور کلی بر طبق این نظریه همه جنبه های رفتار اجتماعی منجمله پرخاشگری می تواند در کلمه تکامل تدریجی درک گردد و عامل های بیولوژیکی نقش مهمی در پرخاشگری دارند . (به نقل از زمینه روانشناسی و مترجم براهنی)
1- نظریه فیزیولوژیکی پرخاشگری
طبق این نظریه پرخاشگری منشع فیزیولیژیکی دارد . بوسیله ساختار ویژه در مغز نواحی لوپ تمپوران (کناره های کورتکس) و سیستم لیمبیک (مجموعه ای از تشکیلات عصبی که در اطراف هیپوتالاموس قرار دارد و با آن در ارتباط نزدیک هستند) تحت تاثیر قرار می گیرد. نواحی هیپوتالاموس و سیستم لیمبیک تا حدی تحت کنترل قشر مخ می باشند و قشر مخ بر آنها اثر بازدارنده دارد ولی این کنترل جزئی و محدود است در حیواناتی که کوتکس آنها برداشته شده است آستانه تحریک نسبت به محرکهای هیجانی زا پاین تر از جانداران عادی است شواهد کلینیکی نشان می دهد که تومورها یا بیماری عفونی در این حوزه ها می تواند پرخاشگری را بر انگیزد آسیب مغزی قبل از تولد یا در خلال تولد همچنین ممکن است در بوجود آوردن پرخاشگری جدی باشد ( مدلیک، برمن، کندل 1988) (به نقل از کتاب زمینه روانشناسی مترجم براهنی)
وضعیت شیمیایی و هورمونی بدن نیز می تواند پرخاشگری را تحت تأیر قرار دهد بویژه بسیاری از مطالعات یک ارتباط بین هورمون جنسی تستوسترون و پرخاشگری بیان کرده اند (به نقل از کتاب زمینه روانشناسی) و به عنوان یک نتیجه می توان سند خوبی باشد برای اینکه مردها و پسرها بیش از زنان و دختران پرخاشگر هستند و تفاوت در پرخاشگری در افراد نتیجه سطح کار کرد تستوسترون است
( به نقل از کتاب زمینه روانشناسی مترجم براهنی)
2- پرخاشگری به عنوان سائق فراخوانه شده
نظرگاه دیگر در مورد طبیعت پرخاشگری که از حمایت در بین روانشناسان بهره می برند پیشنهاد می کند که چنین رفتارهایی عمدتاً از یک سائق فراخوانده شده برای صدمه یا آسیب رساندن به دیگری ناشی می شود این رویکرد در تئوری های انگیزه شی متعدد پرخاشگری منعکس شده است که شرایط گوناگون بیرونی یک انگیزه خوبی برای ایجاد رفتارهای صدمه زننده بر خود و دیگران را بر می انگیزاند و مشهورترین این تئوری ها فرضیه ناکامی پرخاشگری است و بر اساس این دیدگاه ناکامی منجر به بر انگیختن سائقی که هدفش صدمه زدن به یک شخص است این سائق بر علیه ناکامی. (برکوویتر 1989) ( به نقل از کتاب زمینه روانشناسی مترجم براهنی)
پذیرش گسترده کیفی این دیدگاه از فرضیه ناکامی، پرخاشگری که نخستین بار توسط دولارد و همکارانش (1939) معرفی شده نشان می گیرد و در شکل اصلی خودش اظهارات کلی زیر را ارائه می دهد
الف) ناکامی همیشه به شکل هایی از پرخاشگری منجر می شود
ب) پرخاشگری همیشه ناشی از ناکامی است دولارد و همکارانش مطرح
می کنند که همیشه افرادی که ناکام شده اند به بعضی از انواع پرخاشگری دست
می زنند و اینکه همه اعمال پرخاشگرانه به نوبه خود ناشی از ناکامی هستند
6- نظریه زیست شناسی پیرامون پرخاشگری
طبق این نظریه زیست شناسی عوامل زیست شناختی بعضی افراد را برای پرخاشگری آماده می سازد آقا در تحقیق مارازلیستی و همکارانش در یک تحلیل دقیق از خون سه گروه از افراد به عمل آورد یک گروه کسانی بودند که مبادرت به خودکشی نمودند و یک گروه دیگر از زمان کودکی به دلیل سطح بالای پرخاشگری به پرورشگاه برده شدند و گروه داوطلبان سالم بودند نتایج نشان داد که دو گروه بالینی ( کسانی به خودکشی مبادرت نمودند و بیماران با پرخاشگری بالا) با گروه کنترل به لحاظ مقیاس که سطح کاهش یافتن هورمون سروتونین را باز می تاباند تفاوت داشته است محققین این یافته ها را چنین توجیه نمودند که هم مبادرت کنندگان به خودکشی و هم افراد پرخاشگری بالا از کاهش توانایی برای کنترل تکانه های پرخاشگرانه شان رنج می برند. و در مورد کسانی که خودکشی کرده اند این تکانه ها به سمت (درون) به سوی خودشان نشانه می رود در حالی که در مورد اشخاص با پرخاشگری بالا تکانه ها به سمت بیرون و به سوی دیگران جهت داده می شود بدون توجه به صحت سقم این موضوع یافته های گزارش شده به وسیله مارازلیستی و همکارانش (1993) منجر به حمایت از این دیدگاه شد که عوامل زیست شناختی حداقل به طور قطع واقع بینانه نقش مهمی در بعضی از اشکال مختلف پرخاشگری بازی می کنند. مدرکی شاید حتی چشمگیر تر در این خصوص از تحقیق اخیری که بر روی زنان تغیر جنس (زنانی که تصمیم به تغییر جنسیت می گیرند) اجرا شده است بدست آمده که زنان بخشی از درمان پزشکی آنها تزریق خوراکی منظم به مقدار بالایی از هورمون جنس مذکر تستوسترون دریافت نموده اند در حالی این مطالعه این تغییر جنسیتی پرسشنامه هایی برای ارزیابی پرخاشگری بالا و تمایل انها به بروز خشم در موقعیت گوناگون طراحی شده بود تکمیل نمودند این مقیاس ها هم از قبل از شروع دریافت هورمون جنسی مردانه توسط زنان هم سه ماده بعد از آن تکمیل شده اند نتایج نشان داد که شرکت کنندگان تمایل بالایی برای خشمگین شدن بعد از دریافت هورمونها دارند این یافته ها علاوه بر شواهد بر این امر اشاره دارند که پرخاشگری فوق العاده می تواند به اختلالات در مکانیسم های عصبی تنظیم کننده عواطف ها پیوند باشد. (پاتریک – برادلی لانگ 1993 – به نقل از کتاب زمینه روان شناسی مترجم براهنی)
7- نظریه یادگیری اجتماعی
پرخاشگری به عنوان رفتار اجتماعی آموخته شد چشم انداز دیگری است این چشم انداز ادعا می کند که انسانها با طیف وسیعی از پاسخ های پرخاشگرانه در دسترس خود به دنیا نمی آیند بلکه بایستی آنها را به طریقی تجربه مستقیم با مشاهده اعمال دیگران کسب نماید بنابراین افراد بسته به تجارب گذشته شان در فرهنگ مختلف حمله به دیگران را به شیوه های گوناگون یاد می گیرند بوسیله کونگ فو، تیراندازی، قمه زنی، تپانچه و یا به طریق زیرکانه دیگری اما هنگام ملاحظه پرخاشگری این تمام آنچه آموخته می شود نیست افراد هم چنین از طریق تجربه مستقیم و جانشینی یاد می گیرند که کدام افراد یا گروه ها اهداف مناسبی برای پرخاشگری هستند؟ و کدام اعمال دیگر تلافی پرخاشگرانه را توجیه یا عملاً طلب
می کند؟ به طور خلاصه چشم انداز یادگیری اجتماعی خاطر نشان می سازد که پرخاشگری یک شخص بویژه موقعیت معین به مجموعه بسیاری از عوامل منجمله تجربه گذشته فرد تقویت های جاری پاداش مرتبط با پرخاشگری و متغییرهای مختلف دیگری که به افکار و ادراکات فرد در مورد مناسب بودن و تأثیرات بالقوه چنین رفتارهایی را شکل می دهند وابسته است از آنجا که بیشتر این عوامل پذیرا تغییر
می باشند رویکرد یادگیری اجتماعی به لحاظ امکان پیشگیری با کنترل پرخاشگری آشکار بسیار نوید بخش است نا گفته پیدا است این نظریه برای روان شناسان اجتماعی نظریه ای خوشایند است. (گلاویدو- 1991 – به نقل از کتاب زمینه روان شناسیمترجم براهنی – صفحه 24)
8- نظریه شناختی پرخاشگری
طبق چنین نظریه جدید در مورد پرخاشگری عوامل شناختی نقش حیاتی در تبیین چگونگی پرخاشگری افراد اثر دارد. شناخت موقعیت و چگونگی ارزیابی ذهنی فرد می واند میزان وقوع پرخاشگری را تعین کند
آیا پرخاشگری غریزی است؟
روان شناسان، فیزیولوژیستها، رفتارشناسان حیوانات و فلاسفه در مورد این که آیا پرخاشگری پدیده ای غریزی است یا باید فرا گرفته شود توافق ندارند. این موضوع تازه ای نیست و قرنها مورد بحث و گفتگو بوده است. مثلاً توصیف ژان ژاک روسو بشر وحش پاک نهاد (نخستین بار در سال 1762 منتشر شد) نمایشگر این بود که انسان در محیط طبیعی موجودی مهربان، شاد و نیکو است و قیود اجتماع او را مجبور به پرخاشگری فساد می کنند، دیگران معتقد بوده اند که انسان در محیط طبیعی خشن و بی رحم است و تنها، برقراری نظم و قانون در جامعه می تواند او را مهار کند و یا سبب والایش غرایز طبیعی پرخاشگرانه او بشود زیگموند یکی از طرفداران این این نظریه است و فروید اظهار می دارد که انسان با یک غریزه مرگ زاده می شود هنگامی که این غریزه متوجه درون شود به صورت تنبیه خود ظاهر می گردد و در موارد افراطی منجر به مرگ می شود و هنگامیکه این غریزه برون گردد به صورت خصومت تخریب و قتل تجلی می کند. فروید معتقد است که این نیروی پرخاشگرانه باید بگونه ای تخلیه شود وگرنه انباشته شده و سبب بیماری می گردد این مفهوم را می توان با یک نظریه هیدولیک تشبه کرد مشابهت در این است که فشار آسا در ظرف بالا
می رود. (شکر کن – 1374 – صفحه 171)
برخی از عوامل محیطی که در پرخاشگری مؤثر می باشند عبارتند از:
[1] . Jonson
[2] . Baron
[3] . Millor
- ۹۵/۰۵/۱۶