
پروژه مقاله قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه تحت pdf دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه مقاله قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه تحت pdf
چکیده
مقدّمه
ذوات الاسباب در منطق
اوّلیات و غیر اوّلیات
قاعده ذوات الاسباب در بیان ابن سینا
منشأ یقین در قضایا از نظر محقق طوسی
یقین به غیر ذیسبب نظری از دیدگاه ابنسینا
امکان یا امتناع یقین به ذیسبب از راه غیر سبب
امکان یا امتناع یقین به ذیسبب از راه معلول
امکان یا امتناع یقین به ذیسبب از راه برهان انّی مطلق
امکان یا امتناع یقین به غیر ذیسبب
قاعده «ذوات الاسباب» و تجربیات
خودشکن بودن قاعده «ذوات الاسباب»
قاعده «ذوات الاسباب» از نظر صدرالمتألّهین
اشکالها و پاسخها بر اساس قاعده «ذوات الاسباب»
اشکال اول و پاسخ آن
اشکال دوم و پاسخ آن
اشکال سوم و پاسخ آن
جمعبندی
••• منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه تحت pdf
ـ ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح، بیجا، دفتر نشر الکتاب، 1403
ـ ـــــ ، الشفاء، البرهان، قاهره، المطبعه الامیریه، 1375ق
ـ طباطبائی، سید محمّدحسین، رسائل سبعه، قم، نشر کتاب، 1362
ـ طوسی، نصیرالدین، منطق التجرید، الجوهر النضید، قم، بیدار، 1363
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازی)، شرح و تعلیقه صدرالمتألّهین بر الهیّات شفاء، تحقیقنجفقلی حبیبی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1382
ـ ـــــ ، تعلیقات بر شرح حکمهالاشراق، قم، بیدار، بیتا
چکیده
برخی از منطقدانان، مانند شیخالرئیس، محقق طوسی، صدرالمتألّهین و علّامه طباطبائی پس ازتقسیم برهان به «لمّی» و «انّی مطلق» و «دلیل»، متعرّض قاعده «ذوات الاسباب» شده و مدعیشدهاند: چیزی که دارای سبب نیست باید بیّن باشد، وگرنه اصلاً با قیاس برهانی معلوم نمیشود.اگر مفاد قاعده مزبور پذیرفته شود، لازمه آن نامعتبر دانستن برهانهای «انّی مطلق» و «دلیل» است.ظاهر عبارات این دسته از منطقدانان آن است که یقینیات یا باید از اوّلیات باشند و یا از راه علت(برهان لمّی) معلوم شده باشند. از سوی دیگر، شیخالرئیس و علّامه طباطبائی با صراحت تمام،نوعی از برهان انّی را معطی یقین میدانند. به هر حال، مهم استدلالی است که به سود قاعده اقامهمیشود. به نظر نویسنده استدلال ارائه شده مضمون قاعده را به اثبات نمیرساند، و به علاوه، اگرمضمون قاعده پذیرفته شود، اولین قربانی آن خود قاعده خواهد بود؛ زیرا استدلالی که بر این قاعدهاقامه شده از نوع برهان لمّی نیست. بنابراین، باید پذیرفت که طرح قاعده «ذوات الاسباب» برایمحدود کردن اعتبار برهانهای انّی است، نه برای بیاعتبار کردن آن
کلید واژهها: ذواتالاسباب، برهان لمّی، برهان انّی، دلیل
مقدّمه
منطقدانان برهان را به «لمّی» و «انّی» تقسیم کرده و در برهان لمّی گفتهاند: حدّ وسط استدلال،علت ثبوت نتیجه (اکبر برای اصغر) است و به قرینه مقابله، «برهان انّی» آن است که حدّ وسطعلت ثبوت نتیجه نباشد
سپس برهان انّی را به «دلیل» و «انّی مطلق» تقسیم کردهاند. از نظر منطقدانان، دلیل آن استکه حدّ وسط معلول نتیجه باشد، و به قرینه مقابله، «برهان انّی مطلق» آن است که حدّ وسطْ معلولنتیجه هم نباشد؛ همانگونه که علت نتیجه نیست.349 در برهان انّی مطلق، اوسط و اکبر تلازمدارند و در واقع، با علم به یکی از دو متلازم، علم به متلازم دیگر حاصل میشود. برهان انّیمطلق دو قسم است: یا تلازم حدّ وسط و حدّ اکبر از این نظر است که هر دو معلول امر سومیهستند که در برهان سخنی از آن به میان نیامده، و یا چنین نیست، بلکه به تعبیر علّامه طباطبائیاوسط و اکبر از لوازم عامّه هستند
باید توجه داشت که برهانهای لمّی و انّی اختصاص به قیاسهای اقترانی ندارند و اقسامبرهان در قیاسهای استثنایی هم جاری است. از اینرو، منطقدانان استثنا یا مقدّمه دوم درقیاسهای استثنایی را به منزله حدّ وسط در قیاسهای اقترانی میدانند.351 بحث این مقاله، ربط ونسبت بین قاعده «ذواتالاسباب» با انواع برهانها در منطق و ارزیابی خود قاعده است
ذواتالاسباب در منطق
برخی از منطقدانان مانند ابنسینا پس از تقسیم برهان به «لمّی» و «انّی مطلق» و «دلیل»، قاعده«ذوات الاسباب» را مطرح کردهاند. طبق قاعده «ذواتالاسباب لاتعرف إلاّ باسبابها» یا «العلم بذیالسبب لاتعرف إلاّ بسببها» یقین دایم به هر چیزِ دارای سبب جز از راه سبب آن حاصل نمیشود.بنابراین، اگر ذات سبب بدون علم به علت معلوم شود، مفید یقین موقت است، نه یقین دایمی. ابنسینا و به تبع او، محقق طوسی گفتهاند: اگر قضیه غیر بدیهی دارای علت نباشد یقین بدانممکن نیست
اوّلیات و غیر اوّلیات
اگر تصور اجزای قضیه برای تصدیق کافی باشد آن را «اوّلی» خوانند و اگر تصور اجزای قضیهبرای تصدیق کافی نباشد علم به آن باید از راهی غیر تصور اجزای قضیه به دست آید. غیراوّلیات، یا بدیهیات ثانویه (بدیهیات غیر اوّلی) هستند یا نظریات. راههای احتمالی که بشر عادیرا به قضایای بدیهی غیر اوّلی میرسانند، استقرا و تجربه هستند و تنها راهی که ما را به نظریاتمیرساند قیاس و استخدام حدّ وسط است. استخدام حدّ وسط هم به چند صورت امکانپذیراست: 1 برهان لمّی؛ 2 برهان انّی مطلق؛ 3 دلیل
بنابراین، آیا طرح قاعده «ذواتالاسباب» در منطق برای انحصار برهان به برهان لمّی و ازاعتبار انداختن برهان انّی است یا برای سامان دادن برهان و مشخص کردن حدود اعتباربرهانهای انّی؟
قاعده ذواتالاسباب در بیان ابنسینا
شیخ الرئیس در برهان شفاء در فصل هشتم از مقاله اولی، تحت عنوان «فی انّ العلم الیقینی بکلما له سبب من جهه سببه»، استدلالی برای اثبات این قاعده ذکر میکند
اذا کان لحمل محمول علی موضوع دائما او سلبه عنه دائما او لحمله و سلبه فیوقت معیّن یکونان فیه بالضروره علّه لتلک العلّه صارت النسبه بین الموضوع والمحمول تلک النسبه و ذات المحمول و الموضوع لیس لهما ـ لو لا تلک العلّه ـتلک النسبه بالوجوب بل بالامکان. و اذا علما من غیر الوجه الذی به صار حکم مابینهما ضروریا علی تلک النسبه فقد علما من جهه غیر الجهه التی بها لا یمکن الاّیکونا بتلک الحال. و ذلک هو ان یعلم الحکم بوجه غیر وجه السبب الذی یوجبه،لانّ کل نسبه للموضوع الی المحمول المذکورین و للمحمول الی الموضوعالمذکورین تفرض واقعه لا من الجهه التی توجبها العلّه فهی واقعه من جهه امکان لا وجوب فیکون قد علم انّ کذا کذا و لم یعلم انّه لایمکن الاّ یکون کذا، إذ لایعلم ما بهلا یمکن الاّ یکون کذا.[352]
مطالبی که از استدلال مزبور استخراج میشود به شرح ذیل است
1 یقین به قضیه «أ ج است» مؤلَّف از دو باور صادق است: باور به اینکه «أ ج است» و باور بهاینکه «ممکن نیست أ ج نباشد.» به عبارت دیگر، باور به خود قضیه و باور به امتناع نقیض آن
2 هر گاه نسبت بین «أ» و «ج» دارای علتی باشد با وجود علت، نسبت بین آن دو ضروری ووجوب است، و با نبود علت، نسبت بین آن دو امکانی است. این حکم بسیار روشن به نظرمیرسد؛ زیرا با فرض وجود علت، انفکاک «ج» از «أ» ممکن نیست و با نبود آن، دلیلی بر وجوباتحاد نیست
3 اگر علم به نتیجه از طریق علت معلوم شود، نتیجه یقینی است، وگرنه یقینی نیست
حال مقصود از «علم به نتیجه از طریق علم به علت» چیست؟ علم به نتیجه یقینی از طریقعلم به علت آن در بادی نظر، به یکی از دو طریق ذیل، قابل فرض است
الف. از راه برهان لمّی و علّیت نفسالامری حدّ وسط نسبت به نتیجه؛ یعنی با علم به حدّوسطی که علت برای نسبت موضوع به محمول است، یقین ضروری و غیر موقّت به «أ ج است»و «ممکن نیست که أ ج نباشد» حاصل میشود. پس اگر برهان لمّی باشد بیشک، علم حاصلضروری و خلاف آن ممکن نیست
ب. از راه برهان انّی مطلق؛ یعنی حدّ وسط و حدّ اکبر هر دو معلول علت سومی باشند. دراین فرض، با علم به حدّ وسط، علم به علت حاصل میشود و از راه علم به علت، علم به معلولحاصل میگردد
بنابراین، قاعده «ذواتالاسباب» به حسب ظاهر، برهان انّی مطلق را، که در آن حدّ وسطواسطه برای اثبات علت نتیجه است، نفی نمیکند، در صورتی که صغرا و کبرا بیّن باشند
به عبارت دیگر، بحث در این است که آیا برای یقین به نتیجه، راهی جز برهان لمّی وجود
دارد یا خیر؟ در واقع، پرسش این است که در جایی که برهان لمّی ممکن است، آیا با برهان غیرلمّی میتوان به یقین رسید یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا میتوان برای یک مدعا دو برهان لمّی و انّیاقامه کرد و هر دو را یقینآور دانست؟ یا اینکه برهان در انحصار برهان لمّی است و دلیل و انّیمطلق معطی یقین نیستند و احیانا یقین حاصل از این دو برهان موقّتی و غیردایمی است. به بیاندیگر، آیا طرح قاعده «ذواتالاسباب» در منطق، برای آن است که دلیل و انّی مطلق را در مجرایقاعده از اعتبار ساقط کند یا خیر؟

- ۹۵/۰۵/۰۱