پروژه مقاله آموزههای قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریه دین و همبستگی اجتماعی تحت pdf دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه مقاله آموزههای قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریه دین و همبستگی اجتماعی تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله آموزههای قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریه دین و همبستگی اجتماعی تحت pdf
چکیده
مقدمه
1 دین از منظر دورکیم
معنای لغوی
دین و ویژگیهای آن از منظر دورکیم
تفکیک دو بخش دین
2 همبستگی از دیدگاه دورکیم
انواع همبستگی اجتماعی
نسبت دین و همبستگی اجتماعی
پیش فرضهای دورکیم در نظریه دین و همبستگی
الف. مبانی جامعه شناختی
ب. مبانی روش شناختی
ج. مبانی معرفتشناختی
د. مبانی انسان شناختی
مفهوم دین در قرآن
همبستگی در قرآن
مبانی جامعهشناختی دورکیم
جامعه در قرآن
حقیقی یا اعتباری بودن جامعه
مقایسه
قرآن و مبانی معرفتشناختی و روششناختی
مقایسه
قرآن و مبانی هستیشناختی و انسانشناختی
ارکان هستیشناسی در قرآن
ویژگیهای انسان در قرآن
الف. ویژگیهای مثبت
ب. ویژگیهای منفی
مقایسه
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله آموزههای قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریه دین و همبستگی اجتماعی تحت pdf
ابن شیبه، حسن بن علی، تحف العقول، قم، شریف، بیتا
ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، بیروت، بینا،1410
امزیان، محمد، از اثبات گرایی تا هنجار گرایی، ترجمه عبدالقادر سوادی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه،1380
آرون، ریمون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، باقرپرهام. تهران، علمی فرهنگی، 1370
آقایی، محمدرضا، «روششناسی تفسیر اجتماعی»، قرآن و علم، ش 5، 1388
بالس، هفت نظریه درباره دین، ترجمه عزیز بختیاری و;، قم، موسسه آموزشی و بژوهشی امام خمینی(ره)، 1380
بیرو،آلن، فرهنگ علوم اجتماعی،ترجمه باقر ساروخانی، بیجا، کیهان
جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، بیجا، الهدی، 1376
جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، قم، فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1375
جوادیآملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، قم، اسراء،
ـــــ ، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم، اسراء،
دورکیم، امیل، صور بنیادین حیات دینی، ترجمه، نادر سالارزاده، تهران، دانشگاه علامه، 1382
رشیدی تبریزی، اسد، کارکرد دین، قم، تولی، 1386
طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، قم، دفتر تبلیغات، 1367
کریمی، مصطفی، قرآن و قلمروشناسی دین، قم، موسسه آموزشی امام خمینی(ره)، 1385
کوزر، لوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی،ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی، 1370
گیدنز، آنتونی، دورکیم، ترجمه یوسف اباذری، تهران، نی، 1370
مصباح، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1378
مصباحیزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، قم، سازمان تبلیغات،
ـــــ ، آموزش عقاید، قم، سازمان تبلیغات، 1375
مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ در قرآن، قم، صدرا، 1378
معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، بینا، بیتا
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، اسلامیه 1368
ویلم، ژان بل، جامعهشناسی ادیان، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، تبیان، 1377
همیلتون، ملکم، جامعهشناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، تبیان ف، 1377
الیاده، میرچا، دین بژوهی، ترجمه خرم شاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، 1379
چکیده
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی ضمن معرفی اجمالی دیدگاه دورکیم در باب دین و همبستگی اجتماعی و نقش و کارکرد آن در جامعه، با ارائه نتیجه گیری از آنها، زمینه ورود به بحث از آموزههای قرآن کریم را فراهم ساخته است. در این خصوص تلاش شده تا مبانی جامعه شناختی،انسان شناختی، هستی شناختی، معرفتشناختی و روششناختی دورکیم مورد نقد و ارزیابی مختصر قرار گیرد. به این امید که زمینه بهره مندی بیشتر از قرآن کریم در عرصههای علمی، به ویژه در حوزه علوم انسانی و از جمله رشته جامعهشناسی فراهم گردد.
کلید واژهها: دورکیم، دین، انسجام اجتماعی، مبانی معرفتشناختی، انشانشناختی و هشتیشناختی.
مقدمه
یکی از موضوعات مهم مطالعات جامعهشناختی و از محورهای مهم دین پژوهی، موضوع دین به عنوان یک مجموعه از قواعد رفتار و هنجارهاست که در کنار سایر نهادهای اجتماعی، دارای تأثیرت ویژهای در عرصههای گوناگون اجتماعی از جمله ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی است. از جمله ایرادهای اساسی علوم انسانی غربی، از جمله جامعهشناسی در تحلیل این مهم و نقش آن در این زمینه است. ناسازگاری عمیق این آموزهها درجنبههای مختلف مبانی، اصول وحوزهها با اهداف متعالی اسلام و اقتضائات جوامع اسلامی، عدم توجه کافی و وافی اندیشمندان اجتماعی به قرآن کریم در استخراج نیازهای علمی و مسائل جامعه بشری و محجوریت روزافزون قرآن در این ساحت موجب رشد اندیشههای ناصواب و غیرتوحیدی شده است. عدم مراجعه به قرآن کریم از سوی محققان و اندیشمندان اسلامی در ردّ و یا اصلاح دیدگاههای غربی در تحلیل پدیدههای اجتماعی، موجب گردیده تا، همچنان ناخواسته دیدگاههای اندیشمندان غربی را اصول مسلم و غیرقابل تغییر بدانیم. و برخی روشنفکران به نوعی از خود بیگانگی مبتلی شد. و این احساس در آنان تقویت شد. تا هیچ اقدام اساسی در کشف و ارائه دیدگاههای قرآن کریم را برنتابند و خواسته یا ناخواسته نظر اندیشمندان غربی را در ناکارآمدی وحی الهی مپذیرند. بر این اساس و جهت اصلاح این رویکرد نادرست و متحجرانه و لازم است اقدام سریع و عالمانهای برای شناخت و معرفی دیدگاههای اسلام ناب با نقد وبررسی دیدگاههای جامعهشناختی آغاز گردد. پژوهش حاضر در صدد است تا در تحقق این هدف متعالی، زمینههای مطالعه علمی و مبتنی بر روش وحیانی را در موضوع دین و نقش آن در همبستگی اجتماعی شناسایی و برخی زمینههای اولیه در استخراج نظریههای قرآن کریم در این خصوص را فراهم سازد
1 دین از منظر دورکیم
معنای لغوی
دین در لغت آیین، روش، شیوه و اخلاق آمده است و در اصطلاح جامعهشناختی، دین عبارت است از امری که دارای خصلتی اجتماعی است که جمع بسیاری با آن زندگی میکند و در بردارنده اعتقادات مشخصی است، مناسکی آشکار دارد، از کیش بیرونی و مشهود بر خوردار است و با مراسمی همگانی همراه است که با سلوک و اعمال معتقدان و ایمان آنان پیوند داشته، در حیات اجتماعی انعکاس مییابد. جامعه نیز به نوبه خود بر آنان تاثیر میگذارد و شرایط محیطی آنان را فراهم میسازد. بدین ترتیب، از نقطه نظر کلی در جامعهشناسی، هر دینی شکل یا بیانی از حیات اجتماعی است که مورد مطالعه جامعهشناس قرار میگیرد
دین و ویژگیهای آن از منظر دورکیم
از نظر دورکیم، آنگونه که در کتاب صور ابتدایی آمده، دین عبارت است از: نظامی واحد و یکپارچه از اعتقادات و اعمالی که به امور مقدس یعنی اموری که ممنوع شدهاند، مربوط میشوند. اعتقادات و اعمالی که در یک اجتماع معنوی موسوم به عبادتگاه (کلیسا) وحدت یافتهاند
با تأمل در ایدههای علمی دورکیم، به ویژه در حوزه مطالعات دینی، به نظر میرسد وی در مطالعات خود دنبال پاسخ این سؤالات است که اساساً دین چیست؟ چرا در امور انسانی این قدر دین مهم و حیاتی است؟ و اینکه دین برای فرد و جامعه چه کاری انجام میدهد؟ به نظر وی، دین و جامعه از هم قابل تفکیک نیستند و برای یکدیگر ضروری اند. جان دیدگاه دورکیم در این مدعا نهفته است که «دین یک امر عمدتاً اجتماعی است». او تأکید میکند که هر چند همه ما به عنوان افراد در زندگی خود حق انتخاب داریم، ولی این انتخاب را در داخل یک چار چوب اجتماعی انجام میدهیم که از روز تولد برای ما تعیین شده است. ما به زبانی صحبت میکنیم که خود آنرا نساختهایم، از وسائلی استفاده میکنیم که خود آنها را اختراع نکردهایم، به حقوقی متوسل میشویم که خود آنرا بنیان نگذاشتهایم، به هر نسلی یک گنجینه دانش انتقال مییابد که خود آنرا جمع آوری نکرده است». در هر فرهنگی، دین ارجمندترین بخش این گنجینه اجتماعی است. دین با فراهم ساختن ایدهها، آئینها و احساساتی که زندگی هر شخصی را هدایت میکنند، به جامعه خدمت میکند
تفکیک دو بخش دین
از نظر دورکیم دین دارای دو بخش عقاید و مناسک است که آئینهای آن برعقاید تقدم دارند. این آئینها هستند که اساسیاند و عقاید را میآفرینند. دورکیم میگوید: اگر چیز «جاودانی» درباره دین وجود دارد، این است که جامعه همواره نیاز به آئین دارد؛ یعنی فعالیتهای آئینی مربوط به تجدید عهد. مردم به وسیله این اعمال متذکر میشوند که گروه همواره بیش از هر یک از اعضایش اهمیت دارد. عقاید، برعکس، آنقدر جاودان نیستند. در حالی که، کارکرد اجتماعی آئینهای دینی همیشه ثابت مانده است، محتوای فکری و عقلانی عقیده دینی همواره قابل تغییر بودهاند. عقاید «بُعد نظری» دین میباشند. عقاید ممکن است مسیحی را از یهودی و هندو متمایز سازد، ولی در واقعیت ایدههای خاصی که آنها ابراز میدارند، تفاوت چندانی ندارند. ایدهها همواره در ادیان مختلف، و حتی در یک دین در عصرهای مختلف تغییر مییابند، ولی نیاز به مراسم همواره باقی است. مراسم، منبع واقعی انسجام اجتماعیاند. آنها در هر جامعهای چفت و بستها و پیوندهای واقعی هستند. آنها معنی واقعی دین را بیان میکنند. به عبارت دیگر، دورکیم معتقد است که مناسک و مراسم دین برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما به همان اندازه ضروریاند که برای زنده نگه داشتن زندگی جسمانی ما ضرورت دارد؛ زیرا از طریق مناسک است که گروه خود را تأیید و حفظ میکند
در دیدگاه دورکیم، دین دارای ویژگیهای است که برخی از این ویژگیها از متن تعریف و رویکرد دورکیم به دین قابل برداشت است
1مفهوم خداوند صفت بارز دین نیست
2دین دارای دو بخش عقاید و مناسک است
3دین لزوماً متضمن شناسایی وجود هستیهای فوق طبیعی نیست
4همه جوامع دارای دیناند و در ساده ترین جوامع، ابتدایی ترین صورت دین قابل مشاهده است
5از خصایص عقاید و سمبلهای دینی، بینشی است که درسایه آن دین را از فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره کاملاً جدا میکند
6 پیش فرض همه عقاید دینی، تقسیم بندی واقعیت به دو دسته امور لاهوتی و ناسوتی است. امور لاهوتی موضوع ترس و احترامند و از دنیای ناسوتی به طور کامل جدا نگاه داشته میشوند
7 هر دینی با هر صورتی حقیقت دارد؛ یعنی همه ادیان بیانگر شرایط واقعیتهای اجتماعیاند که آنها را بوجود آورده است
8 دین اساساً پدیدهای اجتماعی است و مقولات بنیادی اندیشه بشری مانند زمان و مکان و علّیت از آن سرچشمه میگیرند
9 عناصر ماندگار دین، به عنوان پدیدهای اجتماعی، با سرشت ضرورتاً اخلاقی تمام روابط اجتماعی و تفوق جامعه به عنوان سرچشمه تمام آنچه انسان را میسازد، مربوط میشود
10 دین با بازداشتن افراد از خود پرستی، تمایل به فداکاری و عدم جستجوی نفع شخصی، او را به جز خود پیوند داده، تابع قدرتهای برتری میکند که مظهر آرامشاند
11 اعتقادات دینی سرشت کلیت اجتماعی را بیان کرده، سرچشمه همه اَشکال افکار است
12 هر دینی دارای کلیسا است، به این معنا که دارای سازمان اجتماعی منظم معتقدان است که اعمال اجتماعی مربوط به آن در حیطه چنین سازمانی انجام میگیرد
2 همبستگی از دیدگاه دورکیم
مفهوم «همبستگی» در لغت به معنای یکپارچگی و احساس مسئولیت متقابل و همچنین پیوندهای انسانی و برادری است. در اصطلاح جامعهشناسی عبارت است از: پدیدهای که بر پایه آن در سطح گروه یا جامعه اعضا به یکدیگر وابستهاند و به طور متقابل نیازمند یکدیگر که با پیوستگی درونی جامعه یا گروه ارتباط دارد. در این راستا، در همبستگی گروهی، گروه وحدت خود را حفظ میکند و با عناصر وحدت بخش خویش تطابق و همنوایی دارد. ضمن اینکه این همبستگی متضمن طرد آگاهی و نفی اخلاق مبتنی بر تقابل و مسئولیت نیست، بلکه دعوت به احراز این ارزشها و احساس الزام متقابل میکند
دورکیم در نخستین کتاب مهم خود، «تقسیم کار»، توضیح میدهد که حیات اجتماعی، بنیادیترین وجوه فرهنگ بشری را شکل داده است، ولی نه آنگونه که متفکرین پیشین معمولاً آن را میدیدند و ایدههایی نظیر «قرار داد اجتماعی» را پیشنهاد میکردند،6 بلکه افراد حتی در دورههای ماقبل تاریخ، همیشه اول در گروهها – مانند خانواده، طایفه، قبیله و ملت – متولد شده و در همین زمینهها پرورش مییافتند. زبان، عادات، عقاید و واکنشهای عاطفی آنان – حتی مفهومی که آنها از خویش دارند – همیشه از چارچوب اجتماعیای که آنان را از لحظه تولد شکل میدهد، ناشی میشود. به عنوان مثال، قراردادهای باستانی همواره باید با یک قسم دینی مقدس استحکام مییافت. و این امر نشان میدهد که چنین توافقاتی صرفاً برای راحتی دو گروه مورد نظر نبوده، بلکه به وسیله خدایان تحکیم میشدهاند؛ زیرا همه افراد اجتماع از نتیجه و ماحصل قرارداد نفع میبرند. مفهوم «ملک خصوصی» نیز چنین میباشد. این مفهوم نیز به صورت فردی توسعه پیدا کرده است. بنا بر اندیشه مرسوم، این فکر که شخص حق دارد شیئ یا قطعهای از زمین را مالک شود، از آنجا ناشی شد که این اشیاء ممکن بود توسعه و گسترش خود فردی دانسته شوند. ولی دورکیم در اینجا ادعا میکند که واقعیتهای تاریخ چیز دیگری را نشان میدهد. مالکیتهای نخستین، دارای ویژگی عمومی بودند. نه فردی، که انسانهای اولیه آن را نه متعلق به کشیش و روحانی و یا هر شخص واحد دیگر، بلکه متعلق به کل قبیله میدانستند. این داراییهای «عمومی» نخستین ایدههای مربوط به ملک و مالکیت را فراهم آورد. فرهنگها تنها خارج از محدوده مفهوم حقوق «عمومی» نسبت به اشیائی که همگان مالک آنها بودند ـ اشیائی که برای کل طایفه مقدس بودند – همواره این ایده را توسعه دادهاند که یک شخص به تنهایی و یا چند نفر به طور مجزا، میتوانند چیزی را به طور خصوصی مالک شوند
بنابراین، انسجام اجتماعی همیشه اصل و مقدم بوده است. ساختهای اساسی زندگی نظیر الزام اخلاقی و مالکیت اموال شخصی از مفهوم اساسی گروه ناشی شدهاند. دورکیم میگوید: تفاوت اصلی میان جوامع باستان و جوامع جدید، به شیوههای دستیابی آنها به وحدت و یگانگی آنان مربوط میشود. مثلاً، مطالعه اصول حقوقی و قانونی نشان میدهد که اجتماعات اولیه معمولاً بر «انسجام مکانیکی» مبتنی بودند. رفتار نیک از طریق تنبیه (غالباً سخت) کسانی که اصول اخلاقی گروه را نقض میکنند، تداوم مییابد. چنین کاری، تحکیم بیرونی و خارجی اصول اخلاقی است. از طرف دیگر، در دورههای جدیدتر الگوی متفاوت «انسجام اُرگانیکی» جایگزین الگوی قبلی میشود. معنی تعهد اخلاقی به نحو دیگری توسعه مییابد، زیرا در عصر جدید تقسیم کار وجود دارد و افراد مختلف میتوانند کارهای مختلفی را انجام دهند. در اینجا تعهد اخلاقی از تهدید به تنبیه ناشی نمیشود، بلکه از نیازی که هر شخص به کار دیگران دارد، سرچشمه میگیرد. در اینجا تحکیم اصول اخلاقی باید درونی شود. جوامع باستان نیز «وجدان جمعی» وسیع و نیرومندی داشتند، در آن جوامع تقریباً در تمام امور مربوط به رفتار انسان، توافق یکنواختی راجع به اینکه چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست، وجود داشت. جوامع جدید، که بر عکس، با فردگرایی اخلاقی مشخص میشوند، هنوز به یک بنیان و اساس اخلاقی مشترک نیاز دارند. ولی به دلیل اینکه آنها تنوع بیشتر فردی و آزادی شخصی را مجاز کردهاند، قلمرو وجدان جمعی آنها محدودتر است. این وجدان جمعی، به چند دستور و الزام معدود محدود میشود
بنابراین، به نظر میرسد دورکیم معتقد است که همبستگی در هر نوع آن، بیانگر درجه توافق بالای گروه یا جامعه و سهیم بودن آنها در ارزشها، باورها و وحدتی اخلاقی است که عمدتاً منشاء دینی و مقدس دارد
انواع همبستگی اجتماعی
- ۹۵/۰۴/۲۵