پروژه پایان نامه بررسی عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت pdf دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه پایان نامه بررسی عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه پایان نامه بررسی عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت pdf
فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت وضرورت مسئله
اهداف تحقیق
فرضیه ها یا سئوالات تحقیق
متغیر ها
فصل دوم : پیشینه پژوهش
ادبیا ت تحقیق
واژه حجاب
رابطه حجاب و پوشش اسلامی
عوامل تأ ثیر گذار بر نوع پوشش
نوع پوشش، دولت، جامعه امروزی
انواع پوشش در جوانان امروزی
آمار موجود در مورد نوع پوشش در جوانان
دیدگاهای بیان شده در مورد پوشش
پوشش و نظرات مربوط به آن در جامعه امروزی
نامهای که چارلی چاپلین به دخترش نوش
فصل سوم : روش تحقیق
روش تحقیق
معرفی موضوع تحقیق
جامعه آماری
نمونه و روش نمونه گیری
ابزار اندازه گیری
روشهای تحلیل داده ها
شیوه اجرا و مراحل انجام پژوهش
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه
بخش اول: توصیف فراوانی مشخصات پاسخگویان و نمودارهای آنها
بخش دوم : توصیف داده ها بر اساس فرضیات
بخش سوم : اثبات فرضیات
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجهگیری
پیشنهادات
مشکلات تحقیق
منابع و ماخذ
پیوستها
پرسشنامه
جدول مادر
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه پایان نامه بررسی عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت pdf
1 انسانیت از دیدگاه اسلامی، مصطفوی، ص 129
2 سوره نور (57): 31 و 30 و 59؛ احزاب (58): 59 و 60
3 آیین بهزیستی در اسلام، احمد صبور اردوبادی، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57
4 حلیه المتقین، محمدباقر مجلسی، ص 3- 5 و 10- 12 و 91- 107
5 وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 14، ص 140
6 مساله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشی، ج 2، ص 41 و
7 المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361(هو ثوب تشتمل به المراه فیغطی جمیع بدنها)
8 التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8- 7، ص 578)
9 مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361
10 میزان الحکمه، ری شهری، ج 2، ص
11 : المفردات فی غرائب القرآن، راغب اصفهانی و قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی
12 تاریخ تمدن؛ ویل دورانت، مترجمان احمد آرام (و دیگران)، ج 1، ص 433 و 434
13 علی میر خلف زاده، داستانهایی از پوشش و حجاب
مقدمه
هیچ باغبانی را سرزنش نمیکنند که چرا دور باغ خود حصار کشیده است، چون باغ بیدیوار، از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمیماند
هیچ کس هم با نام “آزادی” دیوار خانه خود را بر نمیدارد و شبها در حیاطش را باز نمیگذارد، چون خطر آمدن دزد، جدی است
هیچ صاحب گنج و گوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمیگذارد تا بدرخشد و جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر به سرقت میرود
هر چیزی که قیمتیتر باشد، مطمئنا در صد مراقبت از آن بالاتر میرود، چون احتمال غارت و ربودن بیشتر میشود
اگر مقابل پنجره خانهات، توری نزنی، از نیش پشهها و مزاحمت مگسها در امان نخواهی بود. وقتی راه ورود پشهها را میبندی، خود را “مصون” ساختهای، نه “محدود” و زندانی
وقتی در خانه را میبندی یا پشت پنجره اتاقت پرده میآویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار دادهای، نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی
اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانیم، نه کسی ایراد میگیرد و اگر هم ایراد بگیرد، نباید اعتنا کنیم چرا که سخنش بیمنطق و ناآگاهانه میباشد چونکه زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث دار پاکی فاطمه سلام الله علیها و مریم سلام الله علیها است، نباید بازیچه هوس و آلوده به ویروس گناه گردد
پس گوهر عفاف و پاکی، کم ارزشتر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست. خراب کردن همه دیوارها و برداشتن همه پردهها و باز گذاشتن همه پنجرهها، نشانه تیره اندیشی است، نه روشنفکری! علامت جاهلیت است نه تمدن!
بنابراین غنچه تا غنچه است و در حجاب، هیچ کس هوس چیدن آن را نمیکند. اما همین که حجاب را کنار گذاشت و باز شد آن را خواهند چید
اما وقتی که آنرا چیدند، چند روزی هم ممکن است در جای مناسب قرارش دهند اما دیری نمیپاید که پژمرده و پرپر میشود و آن را در سطل زبانه میریزند
زنان با حجاب هم همچون مثال غنچهاند. هیچ کس طمع و تصرف، به سوی آنان دراز نمیکند اما همین که این حجاب را کنار گذارند، مورد طمع دیگران واقع خواهند شد
تا زمانی که سر شیشه عطر بسته است، عطر داخل آن هم محفوظ خواهد بود. ولی به محض اینکه چند ساعتی سر شیشه عطر برداشته شود، عطر داخل آن میپرد و تنها شیشه خالی بدون عطر میماند و کسی بدان میلی ندارد که حجاب همانند سرشیشه عطر است که بوی خوش و زیبایی و حلاوت و طراوت زنها را حفظ میکند و با برداشتن حجاب، آن زیبایی و حلاوت از بین میرود
بیان مسئله :
هر کس کو دور ماند از اصل خویش بـاز جـویـد روزگـار وصـل خویش
انسان در همه بینشهای معنوی و از جمله در اسلام برای آن لباس به تن نمی کنند که تن را عرضه کنند بلکه لباس می پوشند تا خود را بپوشند . لباس برای او یک حریم است ، به منزله دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند . لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند نه آنکه بر قدرت تحریک بیفزاید
لباس پوست دوم انسان نیست ، خانه اول اوست . انسان کمال خود را در آن نمی بینتد که تن خویش را چون کالائی تزئین کند و به راه اندازد و بفروشد بلکه به جای آنکه تن خویش را به خلق بفروشد جان خود را به خدای خود می فروشد
یکی از ثمرات هجوم غرب به ایران تغییر لباس و رواج برهنه گی در میان قشرهایی از جامعه بوده است که از آن در رژیم طاغوت تحت عنوان « کشف حجاب و در این اواخر رفع حجاب » یاد می شد و در حقیقت چیزی جز مبارزه با پوشش اسلامی و ترویج لباس غربی نبود
نخستین سخن ما این است که برهنگی ارزش زن را از بین می برد و او را تا حد کالا و جنس پست می کند . زنی که تن و اندام خود را به معرض دید همگان می گذارد و آن چه را که به جنسیت او مربوط می شود به کوچه وبازار می کشد ، در حقیقت می خواهد با تکیه بر زنانگی خویش جایی را در جامعه برای خود باز کند نه با تکیه بر انسانیت خویش
شگفت است که هر گاه صحبت از پوشش و سادگی اسلامی به میان می آید ، مخالفان که غالباً یا شیفتگان نا آگاه غرب اند یا پا دو های مزدور سرمایه داری مصرفی . زبان به سخنرانی می گشایند که بله شما می خواهید زن را از حضور فعال در جامعه محروم کنید و او را در خانه محبوس سازید . شما شخصیت زن را جدی نگرفته اید و نیمی از جمعیت کشور را از صحنه ی کار اجتماعی بیرون رانده اید . در پاسخ باید گفت اتفاقاً چون در تفکر اسلامی زن باید به عنوان یک انسان به صورت بسیار جدی وارد اجتماع شود لازم است دست از تجمل و خود نمائی بردارد . هر چه حضور زن در جامعه ای تفننی تر باشد زن برهنه تر و آرایش کرده تر است
لازمه اجتماعی بودن این است که فرد کمتر به خود بپردازد و خود را همچون قطره ای در دریای جامعه غرق کند . لازمه وارد اجتماع شدن این است که « من » از میان برود و « ما » ایجاد شود
اگر قرار شود هر زنی و هر مردی با توجه به لباس و موی خویش سعی کند که از خود هر چه بیشتر یک « من » مشخص و انگشت نما بسازد ، معلوم می شود او نمی خواهد به اجتماع بپیوندد و نه در غم جامعه ، که در غم خویش است . اینکه تمدن غرب چنین وانمود می کند که می خواهد برای انسان لباس بدوزد اما در حقیقت به جای آنکه لباس بر تن او کند ، او را برهنه ساخته و هیچ کس جرأت نمی کند فریاد برآورد که لباسی در کار نیست و حاصل این همه مد و پارچه و چه و چه … برهنه گی انسان است . همه می ترسند که مبادا خیاطان حقه بازی که زر و سیم را برده اند و می برند آنها را به ناپاکی در اصل و نسب متهم کنند . آیا در این جهان که همه اسیر و شیفته ی تبلیغات غرب شده اند مردمی پیدا می شود که فریاد براورند که آنچه به نام لباس در غرب به تن انسان می پوشانند ، پوشش نیست بلکه برهنه گی است ؟ آیا مردمی پیدا می شود که در مقابل جهانی که برهنه گی را لباس می دانند ، جرأت کنند و فریاد برآورند ؟
چرا آن مردم ما نباشیم …؟!
اهمیت وضرورت مسئله :
لباس پوشیدن سابقه ای به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکی از مکاتب فکری که بر لزوم برهنه زیستی پای می فشارند، [1]همه افراد به نوعی آن را تجربه می کنند. این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان، دست کم به سه نیاز وی پاسخ می دهد
1 حفاظت در سرما و گرما و برف و باران [2]
2 حفظ عفت و شرم [3]
3 آراستگی، زیبایی و وقار [4]
پوشش اسلامی از احکام ضروری اسلام[5] است و هیچ مسلمانی نمی تواند در آن تردید کند؛ زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهی می دهند. به همین جهت، فقیهان شیعه و سنی به اتفاق به آن فتوا داده اند. همان طور که نماز و روزه به دورانی خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نیز چنین است و ادعای عصری بودن آن بی دلیل و غیر کارشناسانه می نماید
در خصوص «زینت » پرسشی مهم مطرح است. آیا مفهوم آن واژه «زیور» فارسی (زینت های جدا از بدن مانند جواهرات) را نیز در بر می گیرد یا تنها آرایش های متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل می شود. ؟ [6] در پاسخ باید گفت: حکم کلی آن است که خودآرایی جایز و خودنمایی در مقابل نامحرم ممنوع است
آرایش امری فطری و طبیعی است [7] و حس زیبایی دوستی سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگی بشر شمرده می شود. این گرایش طبیعی، افزون بر آن که آثار مثبت روانی در دیگران پدید می آورد، به تحقق آثار گرانبهای روانی در شخص آراسته نیز می انجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگی و پریشانی در نظام فکری و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. پرهیز از خودآرایی نه دلیل وارستگی از قید نفس است و نه علامت بی اعتنایی به دنیا. وضع ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزی و نظافت ظاهری، خود به خود شخصت افراد را در نگاه دیگران خوار می سازد و زبان طعن و توهین دشمن را می گشاید. [8]بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا، بهره گیری از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گیسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خویش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامه های روزانه مسلمانان است.[9] حضرت امام حسن مجتبی (ع) بهترین جامه های خود را در نماز می پوشید و در پاسخ کسانی که سبب این کار را می پرسیدند، می فرمود: «ان الله جمیل و یحب الجمال فاتجمل لربی؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. پس خود را برای پروردگارم زیبا می سازم ». [10]
بنابراین، خداوند زینت و خودآرایی را نهی نمی کند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرج و خودنمایی و تحریک و تهییج به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعی است؛چنان که می فرماید:«و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی.»[11]
و نیز می فرماید: «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن.» [12]
این آیه زنان عرب را که معمولا خلخال به پا می کردند و برای این که بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پای خود را محکم به زمین می کوفتند، از این کار نهی می کند. فقیه بزرگوار علامه مطهری می گوید: «از این دستور می توان فهمید هر چیزی که موجب جلب توجه مردان می گردد، مانند استعمال عطرهای تند و همچنین آرایش های جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور کلی زن در معاشرت، نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهیج و جلب توجه مردان نامحرم گردد.» [13]
در آیه 31 سوره نور می فرماید: «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها». زینت های زن دو گونه است: یک نوع زینتی که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست؛ و نوع دیگر زینتی که پنهان است مگر آن که عمدا بخواهد آن را آشکار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانیدن این نوع زینت واجب است. البته استثناهایی دارد که بعدا بیان خواهد شد.[14] قرآن کریم، با همین معیار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده که امید زناشویی ندارند، سهل گیری کرده، به آن ها اجازه داده است روی سرها را برگیرند؛[15] ولی در عین حال آن ها نیز اجازه خودنمایی و تهییج ندارند: «و القواعد من النساء اللاتی لا یرجون نکاحا فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه ».[16]
آیات دیگری که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامی و فلسفه آن را بیان می قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفورا رحیما
ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش های (روسری و چادر) خود را برخود فروتر گیرند. این برای آن که شناخته گردند و اذیت نشوند، [به احتیاط] نزدیک تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است. [17]
با این حال، ممکن است گروهی از ارازل و اوباش به هتک حیثیت زنان مؤمن ادامه دهند. در این صورت، حاکم اسلامی وظیفه دارد با شدت تمام با این افراد بیمار دل برخورد کند. بنابراین، مساله حفظ پوشش و عدم مزاحمت برای بانوان تنها یک توصیه اخلاقی نیست و حکمی اسلامی و حکومتی به شمار می آید: «لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه لنغرینک بهم ثم لا یجاورونک فیها الا قلیلا × ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا؛ اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی به وجود می آورند، از کارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه آن ها بر خواهیم انگیخت و تو را سخت بر آنان مسلط می کنیم تا جز مدتی اندک در همسایگی تو زندگی نکنند؛ از رحمت خدا دور گردیدند و هر کجا یافت شوند دستگیر و به سختی گشته خواهند شد».[18]
در این آیات، سه مطلب مهم قابل توجه می نماید
1- «جلباب » چیست و نزدیک کردن آن یعنی چه؟
2- فلسفه پوشش اسلامی
3- مجازات افراد مزاحم [19]
چه نوع پوششی توصیه شده است؟
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجه به کتب لغت[20] و گفتار مفسران شیعه مانند علامه طباطبایی[21] و فیض کاشانی[22] و اهل سنت مانند قرطبی[23] صحیح تر به نظر می رسد، آن است که «جلباب » ملحفه و پوششی چادر مانند است نه روسری و خمار. از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه ای است که همه بدن را می پوشاند. ضمنا همان طور که مفسران بزرگ مانند شیخ طوسی و طبرسی فرموده اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری های کوچک که آن ها را «خمار» یا «مقنعه » می نامیدند و معمولا در خانه از آن استفاده می کردند؛ و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با این روسری بزرگ که جلباب خوانده می شد و از «مقنعه » بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را می پوشاندند. [24]
نزدیک ساختن جلباب – «یدنین علیهن من جلابیبهن » – کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است.[25] یعنی چنان نباشد که چادر یا رو پوش های بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشدو همه پیکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند؛ از نگاه چشم های نامحرم نمی پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات »[26] شمرده می شوند. قرآن فرمان می دهد: بانوان با مراقبت جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار می آیند. تعلیل پایانی آیه نیز بیانگر همین امر است؛ یعنی آن پوششی مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد می کند و ناپاکدلان را نومید می سازد.[27]
2 چرا پوشش ضرورت دارد؟
خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامی می فرماید: «ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین.» برخی این آیه را چنین معنا کرده اند: «بدین وسیله شناخته می شوند آزادند نه کنیز؛ پس با آزار و تعقیب جوانان رو به رو نمی شوند. بنابراین، در عصر حاضر که مساله بردگی از میان گرفته، این حکم نیز منتفی می شود؛ ولی باید گفت:[28] ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. حقیقت آن است که وقتی زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاک دامنی را رعایت کند، فاسدان و مزاحمان جرات هتک حیثیت او را در خود نمی یابند. بیمار دلانی که در پی شکار می گردند، فرد دارای حریم را شکاری مناسب نمی بینند. در روایات آمده است: «المراه ریحانه؛[29] زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف است.» بی تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند: «کامثال اللؤلؤ المکنون.»[30] افزون بر این، گاه آن ها را به جواهرات اصیلی چون یاقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بدلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد، بر این اساس، مرحوم علامه طباطبایی[31] همین تفسیر را بر می گزیند. استاد شهید مطهری در این باره می فرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبان بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرض از این حریم کوتاه است.»
اهداف تحقیق
هدف کلی
بررسی عوامل مؤثر بر نوع پوشش در جوانان
اهداف جزئی
1- بررسی میزان تأثیر عوامل فرهنگی بر نوع پوشش در جوانان
2- بررسی میزان تأثیر عوامل اجتماعی بر نوع پوشش در جوانان
3- بررسی میزان تأثیر عوامل شخصیتی بر نوع پوشش در جوانان
4- بررسی میزان تأثیر عوامل دینی بر نوع پوشش در جوانان
5- بررسی میزان تأثیر عوامل اقتصادی بر نوع پوشش در جوانان
6- بررسی میزان تأثیر عوامل سیاسی بر نوع پوشش در جوانان
فرضیه ها یا سئوالات تحقیق
1- عوامل فرهنگی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان
2- عوامل اجتماعی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان
3- عوامل شخصیتی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان
4- عوامل دینی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان
5- عوامل اقتصادی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان
6- عوامل سیاسی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان
« متغیر ها »
متغیر مستقل
متغیر وابسته
عوامل فرهنگی
نوع پوشش در جوانان
عوامل اجتماعی
نوع پوشش در جوانان
عوامل شخصیتی
نوع پوشش در جوانان
عوامل دینی
نوع پوشش در جوانان
عوامل اقتصادی
نوع پوشش در جوانان
عوامل سیاسی
نوع پوشش در جوانان
[1] انسانیت از دیدگاه اسلامی، مصطفوی، ص 129
[2] نحل (56): 80
[3] سوره نور (57): 31 و 30 و 59؛ احزاب (58): 59 و 60
[4] سوره اعراف (59): 26
[5] اصل قانون حجاب اسلامی، صرفا از ضروریات فقه نیست؛ بلکه از ضروریات دین مبین است؛ چه این که نص صریح قرآن بر آن گواهی می دهد و تنها ظهور آیات قرآن دلیل بر آن نیست تا جای اختلاف برداشت و محل تردید باشد
[6] . مساله حجاب، ص 131
[7] علامه طباطبائی (ره) در تفسیر آیه 32 سوره اعراف می فرماید: خدای متعال در این آیه زینت هایی را معرفی می کند که برای بندگان ایجاد و آنان را فطرتا به وجود آن زینت ها و استعمال و استفاده از آن ها ملهم کرده است؛ و روشن است که فطرت جز به چیزهایی که وجود و بقای انسان نیازمند آن است، الهام نمی کند.(ر. ک: المیزان، ج 8، ص 79)
[8] آیین بهزیستی در اسلام، احمد صبور اردوبادی، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57
[9] حلیه المتقین، محمدباقر مجلسی، ص 3- 5 و 10- 12 و 91- 107
[10] مجمع البیان، ج 4- 3، ص 673
[11] سوره احزاب (62): 33
[12] سوره نور (63): 31
[13] مساله حجاب، ص 146-
[14] ر. ک: تفسیر الصافی، ج 3، ص 430 و 431
[15] وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 14، ص 140
[16]سوره نور (64): 60
[17] سوره احزاب (65): 59
[18] سوره احزاب (66): 60 و 61
[19] مجازات این گونه افراد از نظر اسلام بسیار شدید است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر، چنانچه این بیماردلان از عمل زشت خویش دست برندارند، باید از جامعه اسلامی تبعید شوند؛ (مساله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در ردیف محاربان با حکومت اسلامی جای می گیرند و به حکم قرآن اعدام می گردند.(المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 361 و 362)
[20] ر. ک: مساله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشی، ج 2، ص 41 و 42(این کتاب ها کلمات اهل لغت را ذکر کرده اند؛ مانند تعبیر به «الجلباب: القمیص اوالثواب الواسع » یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطی به المراه راسها و صدرها)
[21] المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361(هو ثوب تشتمل به المراه فیغطی جمیع بدنها)
[22] تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 4، ص 203
[23] الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، ج 14؛ ص
[24] درباره جلباب گفته اند: آن روسری خاصی که بانوان هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می روند، سر و روی خود را با آن می پوشند؛ «الجلباب خمارالمراه الذی یفطی راسها و وجهها اذا خرجت لحاجه » (التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8- 7، ص 578)
[25] مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361
[26] زنانی که ظاهرا پوشیده هستند ولی در واقع برهنه اند، روی عن رسول الله (ص): صنفان من اهل النار لم ارهما قوم معهم سیاط کاذناب البقر یضربون بها الناس و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهن کاسنمه البخت المائله;.» (میزان الحکمه، ری شهری، ج 2، ص
[27] مساله حجاب، ص 160 و 161
[28] . آسیب شناسی حجاب، ص
[29] وسائل الشیعه، ج 14، ص 120
[30] سوره واقعه (67)
[31] سوره واقعه (67)
- ۹۵/۰۲/۰۴