پروژه مقاله چارلز دیکنز تحت pdf دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه مقاله چارلز دیکنز تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله چارلز دیکنز تحت pdf
مقدمه
نوع نگارش آثار دیکنز
شرح حال زندگی چارلز دیکنز
در مسیر زندگی
زندگی جدید
نتیجه گیری
منابع و مآخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله چارلز دیکنز تحت pdf
- چارلز دیکنز اثر یونا پاپ هنسی Una – pope – Hennessy
- مقدمه ی کتاب آرزوهای بزرگ اثر دیکنز
- حاشیه ی کتاب داستان دوشهر اثر دیکنز
- نظریه ی سیروس پرهام
مقدمه
تحقیق حاضر گریزی است به زندگی و دوران کودکی و نوجوانی نویسنده ای بزرگ و مردم پذیر که در دوران کودکی اش شاید لحظه ای روی آرامش و آسودگی را به خود ندید و این ناآرامی ها بود که از وی مردی ساخت بسیار بزرگ که در آثارش ژرف ترین و دردناک ترین عواطف بشری را برمی انگیزاند و هیچ نویسنده دیگر انگلیسی نتوانسته است به اندازه او بی شمار شخصیت هایی بیافریند که برای همیشه در ذهن و خاطره خواننده باقی بماند و از جمله قهرمانان دنیای عاطفی او شوند
نوع نگارش آثار دیکنز
چارلز دیکنز ( 1870 – 1812 ) از بزرگترین نویسندگان انگلستان و مقبول ترین داستان پردازان روزگار خود بود که در آثارش تصویری واقعی از روابط اجتماعی انگلستان قرن نوزدهم، دوران اوج شکوفایی صنعتی و استعماری انگلستان، ترسیم می کند و به ویژه به وضع فلاکت بار و غیر انسانی قشرهای پایین جامعه در آن روزها می پردازد. بیشترین توجه دیکنز به گزندهایی است که وجود نازک کودکان چنین قشرهایی را می آزارد و دیکنز، چون خود کودکیِ سختی را گذرانده بود، در شرح مشقت های زندگی آنان چیره دست است
از جمله بزرگ ترین ویژگیهای قهرمانان آثار دیکنز، حالت بسیار زنده و واقعی آنان و پیوند بسیار نزدیکشان با زندگی همه ی انسانهاست. فعالیت یک نفر در بطن جامعه پر تلاطم قرن نوزده انگلیس، حرفه ی روزنامه نگاری و به ویژه نوشتن داستان به صورت پاورقی در نزدیک کردن داستان های او به فضای زندگی واقعی بسیار مؤثر بوده است. نوشتن پاورقی به او این امکان را می داد که پیاپی با واکنش های خواننگان خویش و نظر آنان درباره ی جنبه های مختلف کارش آشنا شود و آن واکنش ها را در نوشتن آثارش در نظر داشته باشد
شرح حال زندگی چارلز دیکنز
و « این هم حقیقتی است تلخ که حتی اشخاص بزرگ نیز اقوام تهیدست دارند. » حقیقت این است که چارلز دیکنز، این مرد بزرگ نیز جز اقوام تهیدست چیزی در جهان نداشت، آن هم در روزگاری که بر خلاف عصر حاضر موقعیت اجتماعی خانواده و سوابق آن تعیین کننده وضع اجتماعی طفل بود. پدرش جان دیکنز در اطاق خدمتکاران یکی از خانواده های بزرگ آن روز پرورش یافت و شاید همین امر است که دیکنز را نسبت به طبقه اشراف که هیئت حاکمه ی آن روز از میانشان بر می خاست و همچنین نسبت به حمایتشان بدبین می سازد
درباره ی جان دیکنز و احوال شخصی وی گزارش های جامعی در دست نیست. یکی از زنان دوست خانواده از او به عنوان آدم « خوش پُز » یاد می کند که خوب می پوشید. چارلز بعدها به لحنی بسیار محبت آمیز، لحنی که هرگز شامل مادرش نشد، از وی سخن می دارد ولی اغلب از دست ناراحتی ها و گرفتاری های مالی او می نالد، زیرا جان دیکنز به ظاهر آدمی است بی مسلک که در مسائل مالی درک و شعور چندانی ندارد و بیشتر پولش را صرف خرید مشروبات گرانقیمت الکلی می نماید و بعد ها هم به علّت بدهی ای که به یک مشروب فروش داشت به زندان « پرت سی » افتاد
به هر حال، لحظه ای در زندگی چارلز وجود نداشت که در خانواده صحبت گرفتاری و ناراحتی مالی نباشد و لحظه ای نبود که به آینده ی خویش امیدوار باشد و شاید همین روزها بود که بعد ها او را بر آن داشت که به هر قیمت که هست آینده محکم و قابل اعتمادی برای خود تأمین کند
زمانی که چارلز هشت ساله بود، درآمد سالانه خانواده در حدود 350 لیره و یا مبلغی معادل 700 لیره امروز بود. چارلز و خواهرش « فانی » در چاتهام به مدرسه می رفتند. پرستارشان خانم « مری ولر » می گوید: « چارلز کرم کتاب بود و در اوقات فراغتی که داشت آنی کتاب را از دست نمی نهاد. » در همین اوان، جان دیکنز به رغم بی پولی و گرفتاری مالی که داشت چند مجلد کتاب ارزان قیمت خرید. از جمله دن کیشوت، تام جونز، رابینسون، هزار و یکشب و ; اما باید گفت که ترجم « اسمولت » از جیل بلاس بود که دنیای داستان های پیکارسک را بر روی دیکنز گشود
دیکنز داستان دوستی خود را با این دوستان عزیز در یکی از بخش های دیوید کاپرفیلد به تفصیل شرح می دهد و می گوید
« این دوستان تخیل و امیدم را در قلمروی ورای زمان و مکانی که در آن می زیستم زنده نگه می داشتند، اینان در دوران سختی مای تسکین و تسلّای خاطرم بودند;. به مدت یک هفته تمام خویشتن را « تام جونز » می پنداشتم و خاطر « رودریک راندم » به مدت یک ماه تمام لاینقطع ذهنم را به خود مشغول می داشت. »
بعدها نیز هر وقت به این کتاب ها می اندیشید، صحن جالبی در پیش روی دید باطنش جان می گرفت و بر می خاست. صحنه ای از بعد از ظهری تابستانی
«کودکان دیگر در حیاط کلیسا بازی می کردند و من روی تختخوابم نشسته بودم و می خواندم تو گویی تا ابد خواهم خواند. » و همین خواندن ها بود که درِ دنیای بیکرانی از ماجرا و تخیّل را به روی این کودک حساس گشود.
در مسیر زندگی
- ۹۵/۰۲/۰۴