پروژه مقاله استاد محمد حسین شهریار تحت pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه مقاله استاد محمد حسین شهریار تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله استاد محمد حسین شهریار تحت pdf
استاد محمد حسین شهریار:
نمونه ای از شعر او:
سروده استاد شهریار:
شهریار در جوانی:
شعرها و کتاب ها:
منابع:
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله استاد محمد حسین شهریار تحت pdf
• زاهدی، لطفالله، «بیوگرافی استاد شهریار»، 1337، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص 51 تا
• زهری، علی، «به جای مقدمه»، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص 37 تا
• مرتضوی، منوچهر، «مقدمه»، تیر 1347، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص 23 تا
استاد محمد حسین شهریار
شهریار شاعری عاشق بود که شعر او جلوه ای از پاکی وجود و تبلور حقیقی احساس بود. با آن دلی که غزال چابک دشت های غزل بود، می خرامید و چشم زیبا دوستِ «شاعـری» را به خود وا می داشت. آن جا که در دامـن دل انگیز «حیـدر بابا» طنیـن می افکند، دل هر عاشق وارسته ای به آن سو می شتافت. او در سیر پر دامنه خویش، در سلوک عاشقی تا بدان جا پیش رفت که سزاوار دریافت خرقه از دستان مرشد طریقت گشت؛ اما فروتنی و خاکساری اش او را به عالم شاعری فرا خواند. روح پر تلاطم و پر تکاپوی نغز پرور او را می ستاییم
سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار در سال 1285 شمسی در خانواده ای اهل ادب در تبریز به دنیا آمد. ایام کودکی او با جنبش آزادی خواهان مشروطه به رهبری ستارخان و باقرخان همراه بود. وی در کودکی با قرآن و دیوان حافظ آشنا شد. پس از تحصیلات مقدماتی حوزوی به تهران رفت و وارد مدرسه دارالفنون گردید. شهریار سپس وارد مدرسه طب شد ولی در پی حادثه ای پس از 5 سال تحصیل بدون اخذ مدرک دکتری تهران و دانشکده را ترک گفت و در خراسان وارد خدمت دولتی گردید. او در نیشابور به دیدار کمال الملک نقاش مشهور رفت و شعری درباره وی سرود. شهریار از آن پس مدتی در تهران سکونت داشت و از سال 1319 ش. در تبریز اقامت گزید. وی همزمان با اوج گیری نهضت اسلامی با زبان شعر انقلاب اسلامی را همراهی کرد
شهریار به عنوان یکی از مشهورترین غزل سران معاصر مطلوب خاص و عام است. او غزلهای دلنشین بسیاری سروده که یادگار نخستین عشق آتشین اوست. عشق عرفانی نیز در اشعار شهریار مقام والایی دارد و بر بیشتر شعرهای او سایه افکنده است. کلیات اشعار شهریار متجاوز از پانزده هزار بیت از قصیده و عزل و مثنوی و قطعه است که در سه مجلد به چاپ رسیده است. بسیاری از خاطرات تلخ و شیرین از دوره های گوناگون زندگی، در اشعار شهریار منعکس است و با خواندن آنها می توان گوشه هایی از زندگی شاعر را از نظر گذراند. از شعرهای به یاد ماندنی او می توان به اثر زیبا و آسمانی او در وصف مولای متقیان علی (ع) اشاره کرد که سالهاست چون گوهری در میان دیگر اشعار او میدرخشد
شهـرت شهـریار تـقـریـباً بی سابقه است، تمام کشورهای فارسی زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجمه یک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را
می سـتایـند. منظومه «حـیـدر بابا» نه تـنـهـا تا کوره ده های آذربایجان، بلکه به ترکـیه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـیه و جـمهـوری آذربایجان چـنـدین بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حـیـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود
حیدربابا نام کوهى در زادگاه استاد محمد حسین بهجتى تبریزى ملقب به شهریار است. منظومه «حیدر بابایه سلام» نخستین بار در سال 1332 منتشر شد و از آن زمان تاکنون به زبانهاى مختلفى ترجمه شده است. لیکن ترجمه بى بدیل آن به شعر منظوم فارسى توسط دکتر بهروز ثروتیان شاهکارى ماندگار است. مترجم در توضیح هدف خود از انجام این کار بسیار دشوار مى گوید: «زیبایى یک شعر در وزن و آهنگِ کلماتِ همنشین در یک بیت و هماهنگى آواها از نظر نرمى و درشتى و حتى برداشت و فروداشتِ حرکات نهاده شده که ذوق و استعداد هنرمند آنها را به هم دوخته است تا خواست دل او را به صورتى مؤثر و دل انگیز بیان کند. از همین روست که هر گونه تغییر در صورتِ شعر زیبایى و دلربایى آن را پریشان مى سازد بى آنکه شاید به شکل خیالى یا معنى آن لطمه اى بزند.»
حیدربابا سندى زنده است، و پرده اى رنگین و برجسته از زندگى در روستا را نشان مى دهد. مضمون اغلب بندهاى آن شایسته ترسیم و نقاشى است. زیرا از طبیعت جاندار سرچشمه مى گیرد. قلب پاک و انسان دوستِ شهریار بر صحنه ها نور مى ریزد و خوانندگان شعرش را به گذشت هاى دور مى برد. نیمى از این منظومه نامنامه و یادواره است که شاعر در آن از خویشان و آشنایان و مردم زادگاه خود و حتى چشمه ها و زمینها و صخره هاى اطراف خشگناب نام مى برد و هر یک را در شعر خود جاودانگى مى بخشد
شهریار بی گمان در شاعری، استعدادی درخشان دارد که در سراسر اشعار او، روحی حساس و شاعرانه، موج زنان بر بال تخیلی پوینده و آفریننده در پرواز است. او به تجدد و نوآوری در شعر گرایش محسوسی داشت و اشعاری که برای نیما یوشیج و به یاد او سروده، حکایت از این موضوع دارد
شهریار در سال 1367 ش. در مراسم مجتمع هنر و ادبیات دفاع مقدس به دریافت لوح دست خط زرین حضرت امام خمینی (ره)، دیپلم افتخار و سکه یادبود مجتمع به عنوان برگزیده شعر نائل آمد. این شاعر شهیر سرانجام در بیست و هفتم شهریور 1367 ش. در سن 82 سالگی در تهران درگذشت و در مقبره مقبره الشعرای تبریز، که مدفن بسیاری از شعرا و هنرمندان آن دیار است، به خاک سپرده شد. شعرش جاودانه و نامش ماندگار باد
سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی در سال 1285 شمسی در شهر تبریز دیده به جهان گشود.پدر وی حاجی میرآقا خشگـنابی است که از سادات خشگـناب ( قـریه نزدیک قره چـمن ) و از وکـلای ممیز دادگـستـری تـبـریز و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوش نویسان دورهً خود و با ایمان و کریم الطبع بوده است و در سال 1313 مرحوم و در قـم مـدفون شد
شهـریار تحـصـیلات خود را در مدرسه متحده , فیوضات تـبـریز و دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصیل کرده است ولی در سال آخر دست تقدیر او را به دام عشقی نا فرجام گرفتار ساخت و این ناکامی موهبتی بود الهی, که آتش درون و سوز التهاب شاعر را شعله ور ساخت و در سلک صاحبدلان در آمد
وی ابتدا در اشعارش بهجت تخلص می کرد. ولی بعدا دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و یک بار مصراع:«که چرخ این سکه ی دولت به نام شهریاران زد»
و بار دیگر «روم به شهر خود و شهریار خود باشم»آمد از این رو تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد
شهریار برای گذراندن زندگی خود و خانواده اش چـنـد سالی در ادارهً ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 در بانک کـشاورزی تهـران به ادامه شغل دولتی پرداخت
شهـرت شهـریار تـقـریـباً بی سابقه است، تمام کشورهای فارسی زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجـمهً یک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را می سـتایـند. منظومهً «حـیـدر بابا» نه تـنـهـا تا کوره ده های آذربایجان، بلکه به ترکـیه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـیه و جـمهـوری آذربایجان چـنـدین بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حـیـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود
شهریار بی گمان در شاعری استعداد درخشان داشت.در سراسر اشعار وی روحی حساس و شاعرانه موج می زند, خوابی که شهـریار در دوران نوجوانی دیده را می توان به شهـرتی که پـیدا کرد تعـبـیر نمود
وی در سیزده سالگی موقعـی که با قـافله از تـبریز به سوی تهـران حرکت کرده بود، در اولین منزل بـین راه «قـریه باسمنج» دیده است؛ و شرح آن این است که شهـریار در خواب می بـیـند که بر روی قـلل کوهـها طبل بزرگی را می کوبـند و صدای آن طبل در اطراف و جـوانب می پـیچـد و به قدری صدای آن رعـد آساست که خودش نـیز وحشت می کـند
- ۹۵/۰۲/۰۴