پروژه دانلود

آخرین مطالب

۱۲۱۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله دیدگاه امام در مورد دانشجو و دانشگاه تحت pdf دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله دیدگاه امام در مورد دانشجو و دانشگاه تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله دیدگاه امام در مورد دانشجو و دانشگاه تحت pdf

چکیده  
اهمیت دانشگاه  
اسلامی‏ شدن دانشگاه  
منظور از اسلامی ‏شدن دانشگاه چیست؟  
خودباوری و اتکا به‏ خود  
راه حل  
جهت اول (تخصّص)  
جهت دوم (انسان‏سازی)  
جدیت و فداکاری  
مانع اصلی و راه‏حل آن  
وجود آرامش در دانشگاه  
نمونه‏ شدن دانشگاه برای ملل دیگر  
نتیجه  
منبع:  

چکیده

این مقاله با توجه به برخی بیانات امام خمینی(رحمت الله علیه)درخصوص دانشگاه ها، استادان و دانشجویان نگارش یافته است. نظر کلی معظم‏له این است که مبداءِ همه تحولات و مقدرات یک کشور، دانشگاه است؛ و دانشگاه است که یک کشور را اصلاح یا تباه می‏کند؛ و لذا متذکر می‏شوند که «ما باید دانشگاه اسلامی داشته باشیم.»، بدین معنی که دانشگاه ها باید استقلال داشته باشند و وابسته به شرق و غرب نباشند. و این مسأله را به استادان و دانشجویان توجه می‏دهند که دانشگاه ها و درنهایت مملکت به‏دست اجانب و منفعت‏طلبان نیفتد. درضمن بیان می‏دارند که دانشگاه ها دو کار عمده دارند: یکی، تربیت و اصلاح انسانها؛ و دیگر، تربیت دانشمندان و متخصّصان. به‏نظر امام (رحمت الله علیه)هر دو کار باید در کنار یکدیگر انجام شود. در پایان، ضمن اشاره به توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تهیه امکانات و تشویق مخترعان و مکتشفان و متخصّصان متعهد، جوانان را به پایداری در تحقق این امور و ایستادگی دربرابر انحرافها از این اصول وامی‏دارند

امام خمینی(رحمت الله علیه)برای دانشگاه، دانشگاهیان و دانشجویان، پیامها و سخنانی بیان فرموده‏اند که اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزیه و تحلیل شوند، راه نجات یک ملت و کشور در دنیا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، این نجات محقق می‏شود

اهمیت دانشگاه

ایشان در بیانات متعدد خویش با عبارات گوناگون این مطلب را متذکر شده‏اند که «دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است». هم چنین در مواردی دیگر با بکارگیری اصطلاحات «مقدرات» و «سرنوشت»، دانشگاه را منشاءِ این مقدرات و سرنوشت می‏دانند و آن را در رأس امور می‏خوانند؛ از جمله: «مقدرات این مملکت، دست این دانشگاهی‏هاست»، «از دانشگاه [است که] باید سرنوشت یک ملت تعیین شود» و «دانشگاه که رأس امور هست و تقدیرات یک کشوری، مقدرات یک کشوری بسته به وجود آنهاست، باید جدیّت کنند که روی خودشان را از غرب و شرق برگردانند»

دانشگاه از دیدگاه امام خمینی(رحمت الله علیه)آن قدر اهمیت دارد که اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملکت ازدست خواهد رفت. ایشان در جمله‏ای این اهمیت را گوشزد کرده‏اند: «اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است». بنابراین، می‏توان نتیجه گرفت که دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهای موجود و هم منشاءِ اصلاح کشور است و بسته به اینکه دانشگاه ها، استادان و دانشجویان چه جهت‏گیریهایی داشته باشند، ثمرات آن نیز مشخص خواهد شد. امام خمینی (رحمت الله علیه)در کلامهای خود، به این دو جهت‏گیری کاملاً مجزا و مشخص، بطور صریح اشاره فرموده‏اند. درباره جهت‏گیری اوّل چنین اظهار می‏دارند: «امیدوارم احساس کرده باشید که همه دردهای ایران از دانشگاه شروع شده است». و در خصوص جهت‏گیری دوّم می‏فرمایند: «دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح شود، آن کشور اصلاح می‏شود». آنگاه در بیاناتی دیگر، این دو جهت‏گیری متضاد را در کنار هم قرار می‏دهند و نتیجه هر یک را گوشزد می‏کنند: «دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می‏کند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را عقب می‏زند» و در جای دیگر می‏فرمایند: «این افرادی که از دانشگاه می‏آیند، یا مخرّب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند» و «هر چه از خوبیها و بدیها برای یک ملتی تحقق پیدا می‏کند: وابستگی یا استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادی، تابع تربیتهای دانشگاهی است»

پس اگر متولّیان دانشگاه افرادی خوب و صالح باشند، نسلهای حاضر و آینده درست تربیت می‏شوند و اگر افراد غیرصالح باشند، این نسلها نیز غیرصالح تربیت خواهند شد. از این جهت است که امام می‏فرمایند: «دانشگاه است که امور کشور را اداره می‏کند و دانشگاه است که نسلهای آینده و حاضر را تربیت می‏کند. و اگر چنان چه دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و غرب باشد، کشور در اختیار آنهاست»

اسلامی‏ شدن دانشگاه

اکنون که بر اساس بیانات امام خمینی(رحمت الله علیه)مشخص شد که منشاءِ همه تحولات و مقدرات کشور، دانشگاه است و این که با توّجه به جهت‏گیری خاصی که در دانشگاه گرفته می‏شود، تحولات و مقدرات نیز در دو جهت صلاح یا فساد شکل می‏گیرد، باید درپی یافتن راهی باشیم که این مقدرات و تحولات در مسیر صلاح صورت پذیرد که اگر چنین کنیم، کشور خود را تا همیشه بیمه کرده‏ایم. امام خمینی(رحمت الله علیه)می‏فرمایند: «اساتید دانشگاه بدانند که اگر چنان چه دانشگاه را بسازند، کشورشان را بیمه کرده‏اند تا آخر». در اینجا ضروری است به این سؤال پاسخ داده شود که این ساخت و اصلاح دانشگاه چگونه باید صورت گیرد و راه آن چیست؟ امام(رحمت الله علیه)این مطلب را هم بدون پاسخ نگذاشته و راه آن را نشان داده‏اند. ایشان تنها راه را اسلامی‏شدن دانشگاه ها می‏دانند؛ و در این‏باره می‏فرمایند: ما «باید این مسأله را دنبال کنیم که دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید گردد»

منظور از اسلامی‏ شدن دانشگاه چیست؟

با این بیان، آنچه به ذهن خواننده و شنونده خطور می‏کند، این است که با توجه به برداشتهای مختلفی که در این خصوص وجود دارد، منظور از اسلامی و دانشگاه اسلامی چیست؟ امام خمینی (رحمت الله علیه)به این مطلب هم پاسخ داده و دانشگاه اسلامی را با بیانی خاص تبیین کرده‏اند: «معنی اسلامی‏شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند، و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند. و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم». و در جمله‏ای دیگر نیز به مسأله استقلال اشاره می‏کنند و می‏فرمایند: «باید دانشگاه ها بیدار شوند. باید از همین دبستان تا آن آخر دانشگاه از این افکار غرب‏زده تهی بشوند، و شرق روی پای خودش بایستد»

در جمله اخیر، ضمن اینکه ممکن است «شرق» را به‏معنای کشورهای کمونیست قلمداد کنیم، می‏توانیم به این نتیجه هم برسیم که منشاءِ اصلی فسادها، ناشی از غرب و غرب زدگی است که شرق به مفهوم عام را که شامل کلیه کشورهای غیرغربی است، نیز تحت تأثیر قرار می‏دهد. پس باید از چنین فرهنگی دوری جست. به همین دلیل است که امام(رحمت الله علیه)در جایی دیگر، از کشور و رژیمی نام می‏برند که مظهر این غرب جهانخوار و چپاولگر است و به عبارتی شیطان بزرگ است؛ و روشنفکران و متفکران دانشگاهی را از این موضوع آگاه می‏فرمایند؛ و اظهار می‏دارند: «گویندگان و روشنفکران و متفکران و دانشگاهیان و دانشمندان، همه توان خود را صرف قطع امید از دشمن اصلی ما امریکا کنند»

بنابراین، از دیدگاه امام خمینی (رحمت الله علیه)معنی «اسلامی‏شدن»، «استقلال» است؛ و استقلال یعنی عدم وابستگی به مظاهر استکبار، چپاولگری، جهانخواری و فساد و به عبارتی دیگر، داشتن استقلال فکری برمبنای اصول و عقاید اسلامی. پس کلیه عوامل دخیل در دانشگاه ها، خصوصا استادان، باید به این نکته توجه داشته باشند و در راه قطع وابستگی و کسب استقلال و درنهایت اسلامی‏شدن دانشگاه ها بکوشند

خودباوری و اتکا به‏ خود

به این ترتیب، باید قید و بندها و دلبستگی به غرب و یا مظاهرِ دیگرِ شبیه به آن را رها کنیم و از آنها آزاد شویم. امّا ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند: بعد از قطع این رابطه، چه می‏شود؟ آیا پس از آن، در خلأ، تنهایی، بی‏یاوری و بدبختی قرار نخواهیم گرفت؟ آیا همه چیزمان نابود نخواهد شد و به هلاکت نخواهیم افتاد؟ برای رهایی از این ذهنیت ــ که ممکن است در افکار برخی از مردم، بویژه استادان و دانشجویان، رسوخ کند ــ باید برای این سؤالها پاسخی یافت. آن پاسخ، براساس گفته‏های امام (رحمت الله علیه)«خودباوری» و «اتکا به خود» و «خویشتن‏یابی» است؛ که خلاءِ موجود را به بهترین وجهی پر خواهد کرد. ایشان در خطاب به دانشجویان می‏فرمایند: «شما دانشجویان عزیز! خودتان درصدد این باشید که از غرب‏زدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید. گمشده شما، خودتان هستید». امّا این خود را چگونه می‏توان پیدا کرد؟ و آیا چگونه‏بودن و چگونه‏شدن، خودپیدا کردن است؟

طبیعتا اصطلاح «خود را یافتن» باید مفهومی خاص داشته باشد. آنچنان «خودی» که نه تنها جایگزین خلأ و قطع وابستگی شود، بلکه حالتی رشدیابنده داشته باشد و استاد، دانشجو و دانشگاه را به بهترین وجه بسازد و آنها را از جهات مادی و معنوی، به صلاح و ساحل نجات و رشد و ترقی برساند

راه حل

از بیانات امام(رحمت الله علیه)می‏توان به این نتیجه رسید که این «خود را یافتن» و «متکی به خود بودن» باید در دو جهت مختلف، امّا در کنار هم، جامه عمل بپوشد. یکی از این دو جهت، دانشمند و متخصص‏شدن افراد و تهیه و توسعه ابزارهای رسیدن به این مرحله است؛ و جهت دیگر، ساخته‏شدن افراد ازحیث معنوی و انسانی است. این دو جهت، به‏خوبی و صراحت در بیانات مختلف امام(رحمت الله علیه)مشخص شده است

جهت اول (تخصّص)

در راستای جهت اول می‏فرمایند: «اگر دانشگاه ها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت‏طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را بدست می‏گیرند و سرپرستی می‏کنند». در بیانی دیگر اظهار می‏دارند: «مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه‏جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق بدر آمده و نشان داده‏اند که می‏توانند کشور را روی پای خود نگه‏دارند». و نیز می‏فرمایند: «باید دانشگاه ها خودکفا شوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند»

پس ملاحظه می‏شود که در یک کشور اسلامی، از یک سو باید افراد به فکر متخصص و دانشمندشدن بیفتند و در این راه بکوشند و از سوی دیگر دولت نیز وسایل و امکانات چنین کاری را به انحای مختلف فراهم آورد و با هدایت و تشویق لازم، کارها را جهت دهد

اگر چنین اقدامی صورت نگیرد و دانشگاه ها در این راستا عمل نکنند، دوباره کشور به اجانب منفعت‏طلب وابسته می‏شود و آنها زمام امور علمی، اقتصادی و بالأخره سیاسی و فرهنگی ما را دردست می‏گیرند. امّا این جهت و این کارها برای «خودشدن» و «خود را یافتن» کافی نیست، بلکه باید با عامل دوم ترکیب شوند و در کنار هم به پیش روند

جهت دوم (انسان‏سازی)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله جمهوری اسلامی ایران و حق شرط بر معاهدات بین المللی تحت pdf دارای 57 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله جمهوری اسلامی ایران و حق شرط بر معاهدات بین المللی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله جمهوری اسلامی ایران و حق شرط بر معاهدات بین المللی تحت pdf

چکیده  
مقدمه  
الف. حق شرط  
ب. شروط اعتبار و آیین پذیرش یا مخالفت با شرط  
1 نظام سنتی حق شرط  
2 نظام حقوقی حق شرط بر اساس کنوانسیون وین 1969 حقوق معاهدات  
1ـ2 شروط اعتبار حق شرط  
2ـ2 نظام حقوقی پذیرش یا مخالفت با شرط  
ج. نظام حقوقی حق شرط بر معاهدات بین المللی حقوق بشر  
1 دیدگاه کمیته حقوق بشر  
2 دیدگاه کمیسیون حقوق بین الملل  
3 دیدگاه حقوقدانان  
1ـ3 ملاک اعتبار شرط بر اساس کنوانسیون وین- در مورد اعتبار شرط  
2ـ3 آثار مترتب بر احراز بی اعتباری شرط- صرف نظر از موضوع  
د. حق شرط جمهوری اسلامی ایران بر کنوانسیون حقوق کودک  
1نظر شورای نگهبان در مورد کنوانسیون حقوق کودک  
2 اعتراض کشورها نسبت به شرط کلی جمهوری اسلامی ایران  
3 ضرورت تجدید نظر در شرط کلی و مبهم  
نتیجه گیری  
یاداداشت ها:  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله جمهوری اسلامی ایران و حق شرط بر معاهدات بین المللی تحت pdf

1- کتاب ها :

حسین مهر پور ، نظام بین المللی حقوق بشر، چاپ اول، انتشارات اطلاعات، تهران ، 1377

(Louis Cavare, Le Droit International Public Positif, Tome II, Paris,

2- مقالات

عمادزاده محمد کاظم، استفاده از حق شرط در معاهدات بین المللی، مجله حقوقی شماره 8، بهار- تابستان 1366، ص 202

طاهری شمیرانی صفت الله، حق شرط به معاهدات ، مجله سیاست خارجی، سال سیزدهم، ش 1، بهار 1378

(Baratta Roberto, “Should Invalid Reservations to Human Rights Treaties Be Disregarded”, E.J.I.L., vol. 11,

Bowett D.W., “Reservations to non- Restricted Multilateral Treaties”, B.Y.I.L. 1967-

 Clark Belinda, “TheVienna Convention Reservations Regime and the Convention on Discrimination against Women “, 85 AJIL,

Goodman Ryan, “Human Rights Treaties, Invalid Reservations, and State Consent”, A.J.I.L., vol. 96:531,

Imbert P.H., “Reservations and Human Rights Conventions”, (1981) VI: 1 Human Rights Rev

Marks, “Reservations Unhinged: The Belilos Case before the European Court of Human Rights”, (1990)39 I.C.L.Q

Redgwell Catherine, “Reservations to Treaties and Human Rights Committee’s General Comment No 24(52)”, I.C.L.Q., vol. 46,

Redgwell Catherine, “Universality or Integrity Some Reflections on Reservations to General Multilateral Treaties”, 1993, B.Y.I.L., pp. 245-

3- اسناد بین المللی

کنوانسیون وین حقوق معاهدات 1969، چاپ شده در مجله حقوقی، دفتر خدمات حقوقی بین المللی، شماره 8، بهار – تابستان 1366

گزارشات کمیسیون حقوق بین الملل در مورد حق شرط بر معاهدات،

چکیده

دولت جمهوری اسلامی ایران از 25 معاهده بین المللی در زمینه حقوق بشر، ده معاهده را تصویب و دو مورد را فقط امضاء نموده است. از میان معاهداتی که ایران تصویب کرده است، دو معاهده با اعلام "شرط" و بقیه بدون قید وشرط و به طور مطلق پذیرفته شده اند. در خصوص نوع دوم (مانند کنوانسیون حقوق کودک) دولتهای دیگر طرف کنوانسیون و نیز کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد شرط ایران را به دلیل کلی و مبهم بودن آن، مغایر با موضوع و هدف کنوانسیون تلقی نموده اند. این مقاله به بررسی نکات زیر اختصاص دارد

1- آیا علاوه بر دولتها، کمیته حقوق بشر و دیگر ارکان نظارتی از صلاحیت ارزیابی مشروعیت "حق شرط" برخوردار هستند؟

2- آثار مترتب بر مغایرت "شرط" با موضوع و هدف معاهده چیست؟

3- آیا "شرط" بر معاهدات بین المللی حقوق بشر از نظام کلاسیک "حق شرط" تبعیت می کند، یا نظام حقوقی خاصی را می طلبد؟

4- راهکارهای پیش روی دولت ایران برای برخورد مناسب با این گونه معاهدات کدامند؟


مقدمه

دولت جمهوری اسلامی ایران علاوه بر منشور ملل متحد که برخی مواد آن به موضوع حقوق بشر اختصاص دارد، بسیاری از معاهدات بین المللی حقوق بشر را امضاء و تصویب نموده است. از تعداد 25 معاهده بین المللی حقوق بشر، ایران دو معاهده را فقط امضاء و ده معاهده دیگر را تصویب کرده است که از بین آنها دو معاهده با اعلام شرط پذیرفته شده و بقیه بدون قید و شرط به طور مطلق تصویب شده اند. دو معاهده مزبور عبارتند از

یک.کنوانسیون مربوط به وضع پناهندگان که مجلس شورای ملی در زمان تصویب آن به تاریخ خرداد ماه 1355 برخی مواد آن را مشروط پذیرفت. بدین صورت که در متن ماده واحده مصوب مجلس شورای ملی، دولت ایران این حق را برای خود محفوظ داشته که پناهندگان را از مساعد ترین رفتار معمول نسبت به اتباع دولی که با آنها موافقتنامه های ناحیه ای، اقامت، گمرکی، اقتصادی و سیاسی دارد، بهره مند نسازد و از سویی دیگر مقررات مواد 17، 23، 24 و 26 مربوط به مزد، اشتغال، آزادی انتخاب محل اقامت و جا به جایی در داخل کشور را " صرفا به صورت توصیه تلقی می نماید"

دو.کنوانسیون حقوق کودک 1989 که دولت جمهوری اسلامی ایران هم در زمان امضاء آن در شهریور ماه 1370 و هم در زمان تصویب آن در اسفند ماه 1372 شرط کلی بر آن وارد کرده که در ادامه بحث خواهد شد

جمهوری اسلامی ایران، نظامی است که با رای ملت ایران و بر اساس موازین اسلامی استقرار یافته و طبق قانون اساسی کلیه قوانین باید بر اساس موازین اسلامی باشد «این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است.» ( اصل 4 قانون اساسی ). بر اساس اصل 125 قانون اساسی کلیه معاهدات بین المللی باید پس از تصویب مجلس شورای اسلامی به امضای رییس جمهور یا نماینده قانونی او برسد و مطابقت مصوبه مجلس با قانون اساسی و موازین اسلامی توسط شورای نگهبان ارزیابی می گردد(اصل 96 قانون اساسی). بدین ترتیب دولت جمهوری اسلامی ایران به دلیل لزوم ابتناء کلیه قوانین و مصوبات مجلس شورای اسلامی بر موازین شرعی و اصول قانون اساسی نمی تواند به هنگام تصویب معاهدات بین المللی تعهداتی مغایر با موازین اسلامی و قوانین داخلی خود بپذیرد

به هنگام تصویب معاهدات بین المللی حقوق بشر در نظام قانونگذاری قبل و بعد از انقلاب اسلامی نوعی افراط و یا تفریط صورت گرفته است ( مهرپور، 1377، ص415). برای مثال میثاقین بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی 1966 بدون هیچ قید و شرطی و بدون توجه به مغایرت برخی از مقررات آنها با قوانین موضوعه به تصویب مجلسین سنا و شورای ملی رسیده است.[1] بعد از انقلاب به دلیل لزوم مطابقت قوانین مصوب مجلس با قانون اساسی و موازین شرعی، در مورد تصویب کنوانسیون حقوق کودک برخورد احتیاطی صورت گرفته و کنوانسیون با یک شرط کلی مبنی بر عدم مغایرت آن با موازین اسلامی و قوانین حال و آینده داخلی تصویب گردید. در این میان آنچه بیش از همه مشکل ساز به نظر می رسد لزوم عدم مغایرت کنوانسیون با قوانینی است که احتمال دارد مجلس شورای اسلامی در آینده تصویب کند. کشورهای زیادی شرط ایران بر کنوانسیون حقوق کودک را به دلیل مبهم و کلی بودن آن، مغایر با هدف و موضوع کنوانسیون ارزیابی و با آن مخالفت نموده اند

این نوشته در صدد پاسخ به سئوالات زیر است: معیار اعتبار شرط و آثار مترتب بر بی اعتباری آن چیست؟ چگونه می توان راه حلی برای مغایرت برخی از قوانین داخلی ایران با برخی مقررات معاهدات بین المللی مربوط به حقوق بشر به ویژه میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی یافت؟ آیا علیرغم اینکه برخی از کشورها شرط ایران بر کنوانسیون حقوق کودک را غیر مجاز می دانند، عضویت ایران در کنوانسیون مزبور تداوم دارد؟ و آیا می توان شرط کلی ایران را تعدیل نمود؟

الف. حق شرط

حق شرط در ماده 2 کنوانسیون وین 1969 حقوق معاهدات به صورت زیر تعریف شده است: " حق شرط عبارت است از بیانیه یکجانبه ای که یک کشور تحت هر نام یا به هر عبارت در موقع امضاء ، تصویب، قبول یا الحاق به یک معاهده صادر می کند و به وسیله آن قصد خود را دایر بر عدم شمول یا تعدیل آثار حقوقی بعضی از مقررات معاهده نسبت به خود بیان می دارد" ( مجله حقوقی، ش 8، 1366)

بدین تریتب دولتها می توانند به هنگام امضاء، تصویب، پذیرش یا الحاق به معاهدات بین المللی بعضی از مقررات آنها را که با قوانین داخلی خود مغایر می دانند و در صورت اجرا می تواند مشکلاتی را برای نظام حقوقی داخلی آنها به وجود آورد، نپذیرفته یا آثار حقوق آن را نسبت به خود تعدیل نمایند. اصولا فلسفه حق شرط تسهیل عضویت دولتها و گسترش دامنه الحاق کشورها به معاهدات است. چنانچه دولتها در مورد اصول اساسی و تعهدات اصلی مندرج در معاهده توافق نمایند، اختلاف نظر آنها در مورد مسایل فرعی و نه چندان اساسی قابل اغماض بوده و مانع عضویت و مشارکت آنها در معاهده نمی باشد و در هر حال عضویت مشروط و محدود دولتها ، بهتر از عدم عضویت آنها در معاهده است( عمادزاده، مجله حقوقی، ش 8، ص 202)

ب. شروط اعتبار و آیین پذیرش یا مخالفت با شرط

نظام حقوقی حق شرط با تحولاتی روبرو بوده است که به طور اجمال بررسی می شود

1 نظام سنتی حق شرط

در نظام سنتی دولتها نمی توانستند بر معاهدات شرط وارد کنند مگر با موافت همه دولتهای دیگر طرف معاهده. چنانچه حتی یکی از اعضای معاهده با " شرط " مخالفت می نمود، دولت قائل به شرط، دو انتخاب بیشتر نداشت: عضویت در معاهده بدون اعلام شرط و قبول کلیه تعهدات مندرج در معاهده یا انصراف از عضویت. در این نظام حقوقی، تمامیت و وحدت معاهده از اهمیت خاصی برخوردار بود

با افزایش تعداد کشورها و ضرورت عضویت آنها در معاهدات بین المللی نظام حقوقی مبتنی بر قاعده اتفاق آرا پاسخگوی نیازهای جامعه بین المللی نبود. در ضمن تنظیم و تدوین معاهدات در کنفرانسهای بین المللی اصولا بر پایه قاعده اکثریت آرا صورت می گیرد. بدیهی است وقتی درباره متن اصلی معاهده با قاعده اخیر تصمیم گیری می شود، اجرای قاعده اتفاق آرا در مورد شرط غیر واقع بینانه است

تحول اساسی در موضوع حق شرط با رای مشورتی سال 1951 دیوان بین المللی دادگستری راجع به کنوانسیون منع و مجازات جنایت نسل کشی تحقق یافت (Reservations, p.21 1951,.ICJ Rept). دیوان معیار خاصی را در مورد اعتبار شرط مطرح نمود که عبارت است از عدم مغایرت آن با موضوع و هدف معاهده. دیوان اعلام کرد در صورتی که حتی یک دولت شرط اعلام شده را با موضوع و هدف منطبق دانسته و آن را بپذیرد، دولت شرط گذار به عضویت معاهده در می آید. به موجب رای دیوان، قاعده ای در حقوق بین الملل وجود ندارد که بر اساس آن اعتبار شرط منوط به موافقت صریح یا ضمنی تمامی دولتهای عضو معاهده باشد (Cavare. 1969, p.122)

2. نظام حقوقی حق شرط بر اساس کنوانسیون وین 1969 حقوق معاهدات

نظام حقوقی کنوانسیون وین در مورد حق شرط با الهام از رای مشورتی دیوان بین المللی دادگستری تدوین و در مواد 19 تا 23 کنوانسیون تبیین شده است

1ـ2 شروط اعتبار حق شرط

در مواد 19 و 23 کنوانسیون وین 1969 شروط ماهوی و شکلی " حق شرط " مقرر شده است. به موجب ماده 19، چنانچه معاهده ای در مورد حق شرط مقررات صریحی داشته باشد، دولتها باید در زمان اعلام شرط بر اساس مقررات مزبور عمل نمایند. بعضی از مقررات که به روش وفاق عام تهیه و تنظیم شده اند مانند کنوانسیون 1982 حقوق دریاها، و یا ویژگی خاصی دارند مانند اساسنامه دیوان بین المللی کیفری رم، اصولا اعلام " شرط" را منع کرده اند. بدیهی است دولتها نمی توانند بر این معاهدات شرط وارد کنند. بعضی از معاهدات مقررات اساسی خود را استثناء نموده و مواردی را که نسبت به آنها اعلام شرط مجاز است، مشخص می کنند. در این صورت فقط در مورد مقررات خاص و مشخص امکان اعلام شرط از سوی دولتها وجود دارد

بر اساس بند ج ماده 19 چنانچه معاهده ای در مورد حق شرط سکوت کرده باشد، شروط اعلامی نباید با " هدف و موضوع معاهده" مغایرت داشته باشد. این شرط معیار اعتبار و قابلیت پذیرش " حق شرط " است که در جریان کنفرانس وین با الهام از رای مشورتی فوق الذکر دیوان، وارد حقوق موضوعه گردید

 نکته اساسی در مورد شرط اخیر مشخص نبودن مرجع صالح برای تشخیص مطابقت یا مغایرت شرط با هدف و موضوع معاهده است. طبق نظام حقوقی موجود ارزیابی مشروعیت و اعتبار شرط به عهده طرفهای دیگر معاهده است و قاعده مطابقت شرط با هدف و موضوع معاهده، معیار ارزیابی و راهنمای آنان است. دولتهایی که به نظر آنها شرط با موضوع و هدف معاهده مغایرت ندارد، آن را می پذیرند. نظام انعطاف پذیر کنوانسیون وین که موجب مشارکت گسترده دولتها در معاهده می گردد، نگرانیهایی را در مورد انسجام و تمامیت معاهده به وجود آورده است. با این وجود ، برخی از حقوقدانان و نیز کمیته حقوق بشر سازمان ملل معتقدند که مواد 19 و 20 کنوانسیون وین دو مرحله جداگانه در ارزیابی اعتبار شرط محسوب می شوند

2ـ2 نظام حقوقی پذیرش یا مخالفت با شرط

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله جنبش دانشجویی تحت pdf دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله جنبش دانشجویی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله جنبش دانشجویی تحت pdf

مقدمه:  
فصل اول : تفکر جامعه شناسی آلمان :  
فصل دوم:تاریخچه مکتب فرانکفورت  
فصل سوم:یورگن هابرماس  
1-3-زندگینامه  
2-3-اندیشه های هابرماس  
2-مفهوم معرفت شناسی :  
فصل چهارم : هابرماس در مقابل اثباتگرایی  
1-4-مکتب اثبات گرایی  
2-4-انتقاد از اثبات گرایی  
3-4-دفاع هانس آلبرت  
4-4-پاسخ هابرماس  
فصل پنجم : هابرماس و جنبش دانشجویی  
1-5-تشکل جنبش دانشجویی  
2-5-جنبش در نگاه هابرماس  
3-5-اظهارات دوتچکه  
4-5-انتقاد بر هابرماس  
فصل ششم : هابرماس و سیستم  
1-6-نظریه سیستم  
3-6-پاسخ لومان به هابرماس  
فصل هفتم : هابرماس و مارکسیسم  
1-7-بازسازی ماتریالیسم تاریخی  
2-4-نقد نظریه تکاملی مارکس  
فصل هشتم  
نتیجه:  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله جنبش دانشجویی تحت pdf

1-یورگن هابرماس، نقد در حوزه عمومی، رابرت هولاب، ترجمه حسین بشیریه، نشر نی، چاپ دوم

2-جامعه شناسی معاصر آلمان، ریمون آرون، ترجمه مرتضی ثاقب فر، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، چاپ اول، 1376

3-نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس، یان کرایپ، ترجمه عباس مخبر انتشارات آگاه چاپ دوم،

4-نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر ، جورج ریتزر، ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی، چاپ پنجم، 1380

5-سید علی حسینی و عبدالباقی روشنی، «در آمدی بر اندیشه‌های یورگن هابرماس»، پایان نامه کارشناسی، دانشکده زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید بهشتی، سال-

 1-بابک احمدی، مدرنیته و اندیشه انتقادی، نشر مرکز، تهران 1373، چاپ اول

2-ریمون آرون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، باقر پرهام، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 372، چاپ سوم

3-Pusey, Micheal- Jurgan Habermas(1987:Tavistock) publication and Ellis Horwood (limited, London and new York)

مقدمه

در هر زمانی، جامعه شناسی خاصی شکل گرفته است که یا جمع گرا بوده، مثل نظریات دورکیم و یا فردگرا مثل اسپنسر، و یا بر تسلط ساختار وهنجار، تأکید می‌کردند، مانند پارسونز. آنچه مشخص است، هر گروه، ضمن بررسی یک بعد، ابعاد دیگر را فراموش کرده است. اما در عصر حاضر،تلفیق ابعاد مطرح است . از جمله:تلفیق فرهنگ و عاملیت، توسط مارگارت آرچر، جامعه شناسی چند بعدی جفری الگزندر، تلفیق کنش با نظام، توسط یورگن هابرماس که عضو برجسته‌ای از مکتب فرانکفورت می‌باشد

مکتب فرانکفورت، مکتبی انتقادی است، که در آلمان، پایه ریزی و تشکیل شد. مبنای اندیشه این مکتب بر اساس نقد و بررسی نظریات متفاوت، شکل گرفت. آن بر سرمایه‌داری ، اثباتگرایی، مارکسیسم و حتی خود جامعه شناسی هم ایراداتی وارد کرده است. در ضمن، بعضی از عناصر فراموش شده، مثل دیالکتیک و ذهن گرایی را دوباره مطرح نموده است . هابرماس اگرچه وارث این مکتب است، ولی در آن، تجدید نظرهایی را اعمال نموده ، وی از اندیشه های مارکس شروع کرد، تا به کنش ارتباطی رسید. او با انتقادات مختلف، نظرات خود را بسط داده است. وی نظریه اثباتی، جزم‌گرایی مارکسیسم، ایدئولوژی گادامر، نظریه سیستم پارسونز، جنبش دانشجویی و جوامع مدرن را مورد انتقاد قرار داده است. هابرماس، نقش بسزایی در جامعه شناسی آلمان ومکتب فرانکفورت و بقای آن داشته است. گرچه بینش انتقادی او، موجب شده که بعضی از فعالیت ها و اقدامات وی را نادیده گیرند

تحقیق انجام شده، به حول تفکر انتقادی هابرماس می‌چرخد و از انتقادات او، نقد اثباتگرایی، مارکسیسم، جنبش دانشجویی و نظریه سیستم را برگزیده و به توصیف و تشریح آن، پرداخته است


فصل اول : تفکر جامعه شناسی آلمان

نویسندگان آلمانی عادت دارند، جامعه شناسان دایره المعارفی قرن 19، جامعه شناسان تحلیلی قرن 20 را از هم جدا کنند. عبارت دایره المعارفی به اثباتگرایان اطلاق می‌شود، از جمله اگوست کنت و دورکیم، اندیشه دورکیم . بدلیل واقعیت جوهری که برای جامعه قائل بود و مفهوم آگاهی جمعی(واجدان جمعی)، مشاجرات بسیاری را بر‌انگیخت «اما بر عکس او، نظریه پردازان فردگرا، این مفهوم را ارایه می‌کنند که انسانها کارکرد جامعه خود را تأمین می‌کنند، اما جامعه‌ای را که عضو عمل کننده آن هستند، نمی‌شناسند.(جامعه شناسی معاصر آلمان ص 6)

تا اواخر قرن 19، چندان اثری از جامعه شناسی در آلمان، به چشم نمی‌خورد. حقوق‌دانان و اقتصاد دانان با مسایل مطرح شده در جامعه شناسی، بطور حاشیه‌ای رفتار میکردند. اما از آغاز قرن 20، بخصوص از جنگ جهانی اول به بعد، آلمانی ها کوشیدند تا علمی‌بنام جامعه شناسی را ایجاد کنند. جامعه شناسی از فرانسه و انگلستان به آلمان کشیده شد

یکی از خصوصیات متمایز جامعه شناسی آلمان، گرایش فلسفی آن است

«زومبارت، جامعه شناس غربی ، طبیعت گرایی را در مقابل روح گرایی آلمانی قرار می‌دهد»(جامعه شناسی معاصر آلمان ص 15)او عقیده دارد، که جوهر و اساس اندیشه آلمانی، قادر است تا پس از مرگ افراد هم باقی بماندو مارکسیسم ذره‌ای از روح آلمانی در خود ندارد. آنها تفاهم بکار گرفته شده را با شیوه علوم تجربی، مقایسه می‌کنند و جامعه شناسی را برابر با علم به قوانین می‌دانند. بر عکس آلمان ، جامعه شناسی فرانسوی، به تحصل گرایی تمایل دارد. آلمانی ها جامعه شناسی خود را، علم معرفت‌النفس یا ذهن شناسی می‌دانند . بطور کلی جامعه شناسی آلمان به تفاهم گرایش دارد، که نماینده بارز آن را میتوان ماکس وبر دانست. اندیشه وبری، حتی بعد از مرگش، در سالهای بین دو جنگ جهانی، حاکم بود. «تمام آنها طرز فکر وبر را قبول دارند که یک رابطه آماری ، هر قدر هم قانع کننده باشد، برای ارضای کنجکاوی کافی نیست، ما می‌خواهیم پیوند میان انگیزه و کردار را که رفتار انسانها و در نتیجه خود رابطه آماری را تبیین می‌کند، بفهمیم»(جامعه شناسی معاصر آلمان ص 152)تفهیم، غالباً، آلمانی ها را از پژوهش قوانین معاف می‌دارد، آنها بدنبال تبدیل تاریخ به علم نیستندو علاوه بر تاثیر نهادهای اجتماعی ، کنش احتمالی افراد را در نظر دارند

دومین خصوصیت جامعه شناسی آلمان، دغدغه های روشی، جستجوی بنیادی فلسفی و انگیزه خود شناسی است. بطوری که این تفکر بصورت یک بیماری ملّی، تجلی یافته است.(جامعه معاصر آلمان ص 159)بعنوان مثال، خود تحلیلی و خودشناسی به فهم و درک بیشتر علوم اجتماعی، کمک می‌کند و دوراندیشی فرد را تقویت می‌کند. از نظر جزموین، نگرانی روش، هیچ ثمری ندارد

همین نگرش تفهمی، اساس نظرات وانتقادات اعضای مکتب فرانکفورت را پایه ریزی کرد.عقاید هابرماس و روشنفکران ، بیشتر در دوران نازی شکل گرفت، و با روی کار آمدن هیتلر، توسعه مکتب ها و تألیف ها ، با روش خشونت باری متوقف شد

فصل دوم:تاریخچه مکتب فرانکفورت

سال 1922 فلیکس وایل، سردمدار تأسیس مؤسسه پژوهشهای اجتماعی آلمان گردید. این مکتب، پس از جنگ جهانی اول و بحران های فکری که بر روشنفکران و نگرش سوسیالیستی حاکم بود، به فعالیت پرداخت. هورکهایمر و پولوک، موثر ترین افراد این مکتب به شمار می‌روند. این مؤسسه بطور رسمی‌در 3 فوریه 1923 تأسیس یافت. گرونبرگ در سخنرانی خود در افتتاحیه ساختمان مؤسسه در سال 1924، به جنبه پژوهشی فعالیت های مؤسسه تأکید کرد، هر چند خلاف وضعیت آن زمان آلمان بود، که آموزش را بر پژوهش ترجیح می‌داد. وی سخنرانی خود را با اعتراض مستقیم به مارکسیسم، به پایان برد. سپس مؤسسه شروع به جذب استادیاران جوان نمود، که اکثراً، درگیر سیاستهای چپ بودند، گرچه مؤسسان سعی می‌کردند، آنها را از حزب‌گرایی دور نمایند

کارل آگوست و تیفوگل، فرانتس پورکنا، ویولیان گومپرز عضو حزب کمونیست بوذند، ولی در مورد عضویت هورکهایمر در این حزب ، جای تردید است. وی در یکی از آثار خود«مدهوشی طبقه بندی کارگر آلمان» علت های تردید خود، در مقابل حزب کارگر را توضیح داده بود

ابتدا این مؤسسه، نسبت به بازنگری بنیادهای مارکسیسم سنتی، بی علاقه بود، اما با تلاش هورکهایمر، در این زمینه، دیگران نیز با او همراه شدند

در اواخر سال 1972، پولوگ که بخاطر سکته قلبی گرونبرگ، بسیار پر مشغله بود، در سمینارها به نفع هورکهایمر سخن می‌گفت. در اواخر سالهای بیست، دو نفر دیگر، لئولو ونتال و تئودور ویزن گروند- آدورنو به او پیوستند که در سالهای بعدی نفوذ بسیاری یافتند. آدورنو در سال 1983، رسماً به مؤسسه پیوست. علاقه هورکهایمر، او را بطرف ادبیات و علاقه آدورنو، او را بسوی موسیقی سوق داد.سال 1931بود، که هورکهایمر به ریاست مؤسسه منصوب شد. او در سخنرانیهایش، ابتدا به نظریه فردگرایی ایده آلیسم کلاسیک آلمان و سپس به فروپاشی ایمان، که شوپنت هاور، آنرا بیان کرده بود، پرداخت و همچنین بررسی نظریه پردازان دوران اخیر، از جمله نوکانتیان مکتب ماربورگ و اوتماراشپان، از مکتب فراگیر زندگی اجتماعی. وی فلسفه اجتماعی را نظریه‌ای مادی می‌دانست، نه یک رشته علمی . ‌اساس کار مؤسسه را، پژوهش درباره رفتار کارگران، متکی بر روشهای آماری و پرسشنامه و تفسیرهای مختلف اعلام نمود

یکی دیگر از اقدامات مؤسسه با ریاست هورکهایمر، توقف نشریه «بایگانی گرونبرگ» بود ومؤسسه در طی دو سال بعد، آثار خود را به شکل مقاله در «مجله پژوهشهای علمی» منتشر کرد. با ورود روانکاوی به مؤسسه، دوران گرونبرگ، سرانجام سپری شد. این تحولات با ورود هربرت مارکوزه، در سال 1932، شتاب بیشتری گرفت.با به قدرت رسیدن نازی ها در سال 1923، این مؤسسه به خطر افتاد

هورکهایمر در سال 1932 بیشتر بیمار بود، او قبل از روی کار آمدن هیتلر به فرانکفورت بازگشت و به بحث درباره آزادی پرداخت . هنگام بستن مؤسسه، وی به سوئیس رفت . بخش بزرگی از کتاخانه مؤسسه به مکانی دیگر منتقل شد و همچنین سرمایه آن . هورکهایمر، تیلیش، هوگوزیستهایمر، رسماً از دانشگاه اخراج شدند. این مؤسسه، افرادی مثل پل باران را تربیت کرده بود که مؤثر بر علوم اجتماعی امریکا بودند

مؤسسه، با حمایت های مالی فلیکس وایل و پدرش می‌چرخید، و با این پشتوانه، توانست در ایام تبعید به حیات خویش ادامه دهد. و عامل این حمایت، ضرورت بررسی یهود آزاری، در آلمان بود، که مقداری از زمینه فکری مؤسسه را، در بر می‌گرفت، که در این نقطه با نظرات کارل مارکس، مشترک بودند

هورکهایمر در همان اثر اولیه‌اش، سرمایه داران یهودی را که بخاطر به خطر افتادن سرمایه خود با یهودستیزی مخالف بودند، سرزنش می‌کرد. اعضاء مؤسسه، در امریکا نسبت به مسائل یهود، بیشتر حساسیت نشان می‌دادند

علاوه بر تأثیر ایده الیست بر این مکتب، انتقال این مکتب و ورود اعضاء آن به امریکا، تأثیر زیادی بر جریان فکری آن داشت. چون فرانکفورتی‌ها در آنجا با شرایطی روبرو شدند که طبقه کارگری وجود نداشت و پایه های بورژوایی، قوی تر بود.این مکتب، در مراحل تکوینی بعدی خود، کاملاً از نظرات مارکس فاصله گرفت. ولی با سخنان یورگن هابرماس، دوباره جلوه هایی از مارکسیسم پدیدار گشت.هابرماس اظهار داشت، که شباهت بسیاری بین برخی خصوصیات سنت فرهنگی یهود و ایده الیسم آلمان مشاهده می‌شود و مورد اصلی ، این نکته است که یهودیان ، راه نزدیکی به خدا را کلام می‌دانستند

عواطف انقلابی اعضاء مؤسسه، در اثر هورکهایمر«هاینریشرگیوس» که او این نام را استعاره گرفته بود، کاملاً مشهود بود

این مکتب می‌توانست بسیار غنی‌تر و قوی‌تر باشد، اگر به سیاست علمی‌خود، بیشتر می‌پرداخت، می‌توان گفت که تبعید افراد آن ، قبل از اخراج توسط نازی ها، آغاز شده بود

پس از شکست انقلاب آلمان، تعدادی از آنها نسبت به گروهبندی های چپگرا، بیگانه بودند

انتقال سرمایه مکتب به هلند در سال 1931، یک اقدام زیرکانه بود . مؤسسه توانست در طی چندین سال با شخصیتهای برجسته امریکایی ارتباط نزدیکی برقرار کند. سال 1934 در طی ملاقات هورکهایمر با نیکلاس مورای ‌باتلر، پیشنهاد پیوستن مؤسسه به دانشگاه، از طرف وی، مطرح شد . پس از آن، مارکوزه، لوونتال، پولوک و تیفوگل به امریکا آمدند. موقعیت اعضا این مؤسسه، در مقایسه با اعضاء«دانشگاه در مهاجرت» خیلی بهتر بود و اختلاف این دو علاوه بر عامل ایدئولوژیکی، بیشتر از لحاظ اقتصادی، شدت یافت

تفاوت فکری بین فرانکفورتی‌ها وعلوم اجتماعی امریکا، به دور محور فلسفه گرایی آنها و عینیت گرایی امریکایی می‌چرخید ، البته این تجربه گرایی در بین فرانکفورتی‌ها رسوخ کرد

مؤسسه با پیشنهاد همکاران امریکایی، مبتنی بر نشر مجله به زبان انگلیسی مخالفت کردند ، آن هم جهت پاسداری از یک فرهنگ رو به زوال وهمین موجب شد ، تا مقداری از جهاد دانشگاهی امریکا ، فاصله بگیرند

مؤسسه، پژوهشهای خود را در مورد بحران سرمایه داری، درهم شکستن لیبرالیسم سنتی، خطر پیدایش خودکامگی، به شدت دنبال کرد، تا سهمی‌در شکست نازی داشته باشد، در همین جا بود ، که بازپرداخت مارکسیسم سنتی، اهمیت یافت

افراد برجسته این مکتب، هرکدام به جنبه خاصی اشاره می‌کنند. آدورنو و هورکهایمر، دو نظریه صنعت و فرهنگ را مطرح کردند، آنهامعتقدند، که سرمایه داری از طریق فرهنگ، سلطه خویش را ثبات می‌بخشد. هایدیگر، طرفدار نظام فاشیست بود و بر تکنولوژی تأکید داشت. مارکوزه، مؤثرتر از هایدیگر بوده است، و نفس تکنولوژی را بد نمی‌دانست. هورکهایمر در آثارش از تحلیل هرمونتیک استفاده کرده است. هابرماس و دیگر اعضای فرانکفورت، متأثر از روش تفهمی، پدیدار شناسی هوسرل و فلسفه هایدیگر، دیلتای و هربرت مید بوده‌اند. همه افراد فرانکفورت به آلمان بازنگشتند


فصل سوم:یورگن هابرماس

1-3-زندگینامه

یورگن هابرماس، سال 1929 در دوسلدورف آلمان بدنیا آمد. پدرش، رئیس دفتر صنعت و تجارت شهر بود. وی در دانشگاه های گوتینگتن، بن و زوریخ تحصیل کرده است. سال 1949، وارد دانشگاه گوتینگتن شد و رساله دکترای خودش را بنام «مطلق و مفهوم تاریخ» به پایان رسانید. او سال 1950 به مطالعه آثار گئورگ لوکاچ پرداخت و تأثیر زیادی از او گرفت. سال 1956، دستیار آدورنو در دانشگاه فرانکفورت شد. از سال 1961 تا 1964 در دانشگاه هایدلبرگ، فلسفه تدریس می‌کرد. بعد از آن، به تدریس فلسفه و جامعه شناسی در دانشگاه فرانکفورت پرداخت. اولین اثر خود را سال 1962 بنام «تحول ساختاری در گستره همگانی» به چاپ رسانید

از سال 1971 تا 1983، ریاست مؤسسه تحقیقاتی«ماکس پلانگ» را به عهده گرفت، ولی استعفا داد، و به فرانکفورت بازگشت، و سپس اثر بزرگ خود«نشریه کنش ارتباطی» را در دو جلد منتشر کرد و پس از آن در دانشگاه جان ولفانگ گوته، به تدریس مشغول شد

او فردی بسیار خوشفکر و فعال بود، تقریباً از سال 1954 تا 1988 حدود 26 اثر به چاپ رسانید.تا سال 1989، سیزده اثر وی به انگلیسی و دوازده اثرش به فرانسه، ترجمه شده است. بنا بر اظهار شخصی ، بنام گورستن، تا سال 1982، نهصد اثر درباره هابرماس و دیدگاه های وی، به چاپ رسید که او آنها را در یک کتابشناسی فهره کرده است . این تعداد در سال 1990 به 3000 اثر رسید . وی سه فرزند دارد

2-3-اندیشه های هابرماس

از نظر بسیاری از صاحبنظران، یورگن هابرماس، شخصی بود که مکتب فرانکفورت را از مرگ حتمی‌نجات داده است. هرچند، هدف او در ابتدا، دفاع از نظریه مارکس و رد جزم اندیشی بوده، ولی بعدها، نظراتش را با انتقادات مختلف، بسط داده است

بطور کلی میتوان چنین گفت، که اندیشه های او حول چند محور و مفهوم می‌چرخد

1-مفهوم کنش ارتباطی

2-مفهوم معرفت شناسی

3-تلفیق نظریات(کنش با نظام)

4-تأکید بر رهایی بخشی ، از طریق کنش ارتباطی

1-کنش ارتباطی: او از نقد مفهوم کار، در نظریه مارکس، به کنش ارتباطی می‌رسد و کار را جزئی از کنش ارتباطی می‌داند، وی سه نوع کنش را مطرح کرده است

الف)کنش پارامتریک(وسیله ای):در این نوع، یک کنش و یک کنشگر وجود دارد

ب)کنش استراتژیک:حاوی چند کنش و چند کنشگر می‌باشد

ج)کنش ارتباطی:معطوف به تفهیم موضوع و رسیدن به مفاهمه است

در دو کنش اول، هدف، چیرگی وتسلط است. و شکل ابزاری دارد. اما سومی که در مورد نظر هابرماس است، ایجاد کننده ارتباط و ادراک است. او در کنش ارتباطی، خود را از قید عباراتی ، مثل شناسنده و شناسا، رها می‌سازد و این همان عباراتی است ، که لوئی آلتوسر بکار برده است. هابرماس معتقد است، آن قید و بندها، موجب عقلانیت ابزاری است. وی دو نوع عقلانیت را معرفی می‌کند، یکی عقلانیت صوری که بدنبال تسلط ابزاری است و دیگری، عقلانیت ذاتی، که بدنبال تسلط عملی است. از آنجا که او عامل ارتباط را کلام می‌داند، در مورد آن بسیار بررسی کرده است. از نظر او، زبان ، عامل تغییر محیط است، که موجب شکل گیری دانش عملی می‌گردد و در نهایت به علم هرمونتیک می‌رسد، که علم تفسیر است. وی به انحراف کشیدن وخطا رفتن انسان در این جریان تفسیر و ارتباط، اشاره می‌کند و حتی نظریه را محصول کنش انسانی می‌داند و وسیله‌ای برای آزادی بیشتر انسان

تفاوت او با آدورنو و هورکهایمر در این موضوع است که آنها دانش را با اعمال سلطه، مربوط می‌دانند. او در این حیطه، به مفهوم موقعیت گفتار آرمانی، اشاره دارد ، مبتنی بر آن که در شرایط مختلف، باید استدلال برتر حاکم شود، مفاهمه بر اساس مباحثه است، نه قدرت. وی در جستجوی آن است، بداند چه چیزی ارتباط متقابل را مختل می‌کند، بنظر وی چیزی ارتباط را تحریف کرده است و آن ایدئولوژی و مشروع سازی است که توسط سرمایه داری اعمال می‌شود

2-مفهوم معرفت شناسی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله جنگ ایران و عراق تحت pdf دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله جنگ ایران و عراق تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله جنگ ایران و عراق تحت pdf

اشاره‌  
مقدمه:  
-1 سوابق‌ تاریخی‌ اولیه‌  
-2 دوره‌ عثمانی‌ (1500-1922 م)  
-3 دوره‌ استقلال‌ عراق‌  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله جنگ ایران و عراق تحت pdf

 (-1989 louis R.mortimer, iraq a country study, washington.(

2- بنیاد حفظ‌ آثار و ارزشهای‌ دفاع‌ مقدس، استان‌ باختران، ماهنامه‌ شماره‌ 1، سال،

3- لوئیس‌ ،ار. مرتامپر، بررسی‌ کشور عراق، ترجمه‌ سید جلیل‌ صالحی، تهران، موسسه‌ انتشارات‌ باغ‌ ابریشم، چاپ‌ اول،

4- دایره‌المعارف‌ بریتانیا، صص‌ 1680-

- bokder, territorial Disputes, seconed edition, edited by A,AN J DAY ,longmanhouse,5 .1987u.k

6- اصغر جعفری‌ ولدانی، بررسی‌ تاریخی‌ اختلاف‌ مرزی‌ ایران‌ و عراق‌ (2)، مجله‌ سیاست‌ خارجی، مهر و آذر

-1935 The league of Nations oficial Journal, Feb

8- وزارت‌ امور خارجه‌ ایران، حقایقی‌ چند درباره‌ اختلاف‌ ایران‌ و عراق‌ راجع‌ به‌ شط‌ العرب، تهران، وزارت‌امور خارجه،

9- حسین‌ مکی، تاریخ‌ بیست‌ ساله‌ ایران، جلد 6، تهران، نشر ناشر،

10- علی‌ بیگدلی، تاریخ‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ عراق، تهران، میراث‌ ملل‌

11- پارسا دوست، منوچهر، زمینه‌های‌ تاریخی‌ اختلاف‌ ایران‌ و عراق، تهران، شرکت‌ سهامی‌ انتشار،

12- جعفری‌ ولدانی، اصغر، اختلافات‌ مرزی‌ ایران‌ و عراق، تهران، دفتر مطالعات‌ سیاسی‌ و بین‌ المللی،

13- ولایتی، علی‌ اکبر، تحلیل‌ سیاسی‌ جنگ‌ تحمیلی‌ عراق‌ علیه‌ ایران، تهران، انتشارات‌ دفتر نشر فرهنگ‌ اسلامی، چاپ‌ اول، 

14- پارسادوست، همان

15- نجوی‌ ولدانی، همان

16- روزنامه‌ اطلاعات‌ آذر ماه‌  1348

17- وزارت‌ امور خارجه‌ ایران، همان

18- پارسادوست، همان

19- وزارت‌ امور خارجه‌ ایران، تحلیلی‌ بر جنگ‌ تحمیلی‌ عراق‌ بر ایران، تهران. وزارت‌ امور خارجه، 1361

20- جعفری‌ ولدانی، همان

21- مأخذ شماره‌ 20

.-21971 U.N. year book,

23- مأخذ شماره‌

اشاره‌

سئوال‌ جدی‌ نسل‌ جوان‌ و اندیشمند جامعه‌ ما درخصوص‌ چگونگی‌ آغاز جنگ‌ ایران‌ و عراق، ما را بر آن‌ داشت‌ تا در سلسله‌ مقالاتی‌ به‌ تحلیل‌ تاریخی‌ و بررسی‌ این‌ واقعه‌ مهم‌ در تاریخ‌ معاصر ایران‌ بپردازیم

مقدمه

جنگ‌ ایران‌ وعراق‌ بی‌ شباهت‌ به‌ بسیاری‌ از جنگ‌های‌ نوین، برآیند عوامل‌ و متغیرهای‌ پیچیده‌ و تاریخی، فرهنگی، سیاسی‌ و اعتقادی‌ – ایدئولوژیک‌ است. برخی‌ از این‌ عوامل‌ به‌ اختلافات‌ تاریخی‌ و طولانی‌ بین‌ دو قوم‌ ماد و آشور در عصر باستان‌ و بعدها بین‌ دو فرهنگ‌ و دو ملت‌ عرب‌ و عجم‌ باز می‌گردد و برخی‌ دیگر به‌ تحولات‌ سیاسی، اجتماعی‌ و نظامی‌ در سطوح‌ ملی، منطقه‌ای‌ و بین‌ المللی‌ در مقطع‌ زمانی‌ پیش‌ از جنگ‌ هشت‌ ساله‌ (1359-1367) مربوط‌ می‌شود. شناخت‌ این‌ عوامل‌ – اعم‌ از عینی‌ یا ذهنی- زمینه‌ساز جنگ، به‌ اندازه‌ دستاورد و نتیجه‌ جنگ‌ به‌ عنوان‌ مجموعه‌ای‌ از تصمیمات‌ سیاسی‌ و نظامی‌ و فناوری‌ که‌ در صحنه‌ نبرد واقعی‌ به‌ کار گرفته‌ می‌شوند، مهم‌ است. اساساً‌ شروع‌ جنگی‌ بزرگ‌ و طولانی‌ بدون‌ وجود عوامل‌ تاریخی، فرهنگی‌ و استراتژیک‌ غیر محتمل‌ است. این‌ نوشتار خواهد کوشید، چشم‌ اندازی‌ از تاریخچه‌ اختلافات‌ ایران‌ و عراق‌ از ابتدا تا وقوع‌ “جنگ‌ تحمیلی” در 31 شهریور 1359 (22 سپتامبر 1980 م) را ترسیم‌ کند

-1 سوابق‌ تاریخی‌ اولیه‌

به‌ شهادت‌ تاریخ، پیشینه‌ اختلافات‌ بین‌ ایران‌ و عراق‌ به‌ عصر باستان‌ و اختلاف‌ وتنش‌ بین‌ مادها و آشوریها باز می‌گردد. در این‌ دوره، دو جنگ‌ رسمی‌ بین‌ این‌ دو تمدن‌ درگرفت‌ که‌ در جنگ‌ نخست‌ (715 ق. م) آشوری‌ها- ساکنان‌ سرزمین‌های‌ شمال‌ عراق‌ – برای‌ اولین‌ بار آشوریها را در سال‌ (614-15 ق‌ .م) شکست‌ دادند و گستره‌ قلمرو خود را وسعت‌ بخشیدند. در دوره‌ هخامنشیان‌ نیز، کوروش‌ در سال‌ 538 ق.م‌ با تصرف‌ بابل، – جنوب‌ و مرکز عراق‌ فعلی‌ – حکومت‌ بین‌النهرین‌ را منقرض‌ کرد و تمام‌ غرب‌ آسیا از جمله‌ سرتاسر سرزمین‌ عراق‌ فعلی‌ را به‌ قلمرو ایران‌ ضمیمه‌ نمود. این‌ مناطق‌ تا زمان‌ حمله‌ اسکندر مقدونی‌ (335 ق‌ .م) جزو قلمرو ایران‌ باقی‌ ماند

در زمان‌ اشکانیان‌ و پارت‌ها نیز، بابل‌ بار دیگر به‌ تصرف‌ پادشاهان‌ اشکانی‌ درآمد و اکثر سرزمین‌های‌ از دست‌ رفته‌ در غرب‌ ایران‌ که‌ به‌ تصرف‌ اسکندر در آمده‌ بود، به‌ سرزمین‌ ایران‌ آن‌ زمان‌ پیوست. پادشاهان‌ اشکانی‌ تا سال‌ (116م)- زمان‌ حمله‌ روم- بر بین‌النهرین، تیسفون‌ و سلوکیه‌ حکمرانی‌ داشتند؛ حتی‌ فرهاد سوم، پادشاه‌ اشکانی، در سال‌ 64 ق‌ .م‌ بابل‌ را پایتخت‌ دوم‌ اشکانیان‌ قرار داد

در عصر ساسانیان، رقابت‌ دو امپراطوری‌ ایران‌ و روم‌ بر سر سرزمین‌های‌ غرب‌ آسیا شدت‌ یافت. سرانجام‌ شاپور اول، پادشاه‌ ساسانی، در سال‌ 260 م‌ رومیان‌ را شکست‌ داد و شخص‌ امپراطور – والرین‌ – را اسیر کرد و به‌ جندی‌ شاپور برد. به‌ دنبال‌ این‌ پیروزی، بار دیگر قلمرو ایران‌ به‌ تمام‌ سرزمینهای‌ غرب‌ آسیا گسترش‌ یافت‌ و تیسفون‌ (مداین) به‌ عنوان‌ پایتخت‌ رسمی‌ زمستانی‌ ساسانیان، به‌ مدت‌ چهار قرن‌ (260-637 م) پایتخت‌ رسمی‌ ساسانیان‌ باقی‌ ماند. این‌ وضع‌ تا ظهور اسلام‌ ادامه‌ داشت‌ و ایرانیان‌ بر بین‌النهرین‌ حاکمیت‌ مطلق‌ داشتند.(1)

با ظهور اسلام‌ و در دوران‌ خلفای‌ راشدین‌ – 11-41 ق‌ (632-660 م) – بویژه‌ در دوره‌ خلیفه‌ دوم‌ که‌ حکومت‌ اسلامی‌ در عربستان‌ (مکه‌ و مدینه) تثبیت‌ شده‌ بود، اعراب‌ مسلمان‌ به‌ سوی‌ ایران‌ حمله‌ ور شدند و با شکست‌ ارتش‌ نیرومند ایران، به‌ فرماندهی‌ رستم‌ فرخزاد، در جنگ‌ قادسیه، و انقراض‌  سلسله‌ ساسانی، به‌ سمت‌ آسیای‌ مرکزی‌ پیش‌ رفتند. با شهادت‌ حضرت‌ علی‌ (ع) در سال‌ 41 ق، امویان‌ قدرت‌ خود را از شام‌ (سوریه‌ فعلی) به‌ سراسر دنیای‌ اسلام‌ آن‌ زمان‌ گسترش‌ دادند و حدود یک‌ قرن‌ (41-136 ق) بر آن‌ حکم‌ راندند. اما انحراف‌ روز افزون‌ خلفای‌ اموی‌ از اسلام‌ راستین‌ سبب‌ شد که‌ ایرانیان‌ به‌ طرفداری‌ از آل‌ علی‌ (ع) که‌ در تمام‌ دوره‌ اموی‌ به‌ شدت‌ مورد بی‌ مهری‌ قرار داشتند،به‌ فرماندهی‌ ابومسلم‌ خراسانی‌ در سال‌ 132 ق‌ (747 م) علیه‌ سلطه‌ اموی‌ قیام‌ کنند و پس‌ از حدود سه‌ سال‌ جنگ، در سال‌ 136 ق‌ (750 م)، حکومت‌ امویان‌ را منقرض‌ کرده‌ و عباسیان‌ را به‌ جای‌ آنها به‌ خلافت‌ بنشانند. عباسیان‌ مرکز خلافت‌ را از دمشق‌ (شام) به‌ بغداد که‌ کاملاً‌ تحت‌ نفوذ و سلطه‌ ایرانیان‌ قرار داشت، انتقال‌ دادند. در این‌ دوره، امور حکومتی‌ خلفای‌ عباسی‌ را به‌ تمامی‌ توسط‌ ایرانیان‌ اداره‌ می‌شد و حکومت‌های‌ منطقه‌ای‌ ایران، اختیارات‌ فوق‌ العاده‌ای‌ در حکومت‌ اسلامی‌ داشتند. در تمام‌ این‌ دوره‌ حدوداً‌ 505 ساله، خلیفه‌ تنها خلافت‌ می‌کرد و ایرانیان‌ حکومت‌ می‌کردند و تمام‌ خلفای‌ عباسی‌ نیز تقریباً‌ دست‌ نشانده‌ ایرانیان‌ بودند.(2)

در این‌ دوره، آمیختگی‌ دو فرهنگ‌ ایرانی‌ و اسلامی، سبب‌ پیشرفت‌ علوم، فرهنگ‌ و تمدن‌ شد و تمدن‌ اسلامی‌ به‌ اعلأ درجه‌ خود رسید. در این‌ زمان‌ بغداد پس‌ از قسطنطنیه‌ (استانبول) بزرگترین‌ شهر جهان‌ محسوب‌ می‌شد. با مرگ‌ هارون‌رشید اختلاف‌ بر سر خلافت‌ بین‌ دو پسرش، امین‌ ومأمون، بالا گرفت. مردم‌ عراق‌ از امین‌ و ایرانیان‌ از مأمون‌ حمایت‌ می‌کردند. مأمون‌ به‌ کمک‌ ایرانیان‌ و سردار ایرانی، طاهر ذوالیمینین، به‌ بغداد لشکر کشید و با شکست‌ امین‌ و  بدست‌ گرفتن‌ خلافت، پایتخت‌ را از بغداد به‌ مرو انتقال‌ داد. وی‌ با هدف‌ جلب‌ پشتیبانی‌ شیعیان‌ ایران‌ و عراق، امام‌ رضا(ع) را از مدینه‌ به‌ مرو آورد و ولایتعهدی‌ خود را به‌ وی‌ تحمیل‌ کرد. اما مدتی‌ بعد هنگامی‌ که‌ از مرو عازم‌ بغداد بود، از ترس‌ گسترش‌ دامنه‌ نفوذ امام، ایشان‌ را در بین‌ راه‌ خراسان‌ در محله‌ای‌ بنام‌ طوس‌ با زهر مسموم‌ کرد و به‌ شهادت‌ رساند. مأمون‌ با انتقال‌ پایتخت‌ از مرو به‌ بغداد، به‌ قلع‌ و قمع‌ کارگزاران‌ ایرانی‌ در دستگاه‌ حکومتی‌ خود پرداخت: در پی‌ این‌ اقدامات‌ مأمون، ایرانیان‌ بتدریج‌ نسبت‌ به‌ خلافت‌ عباسی‌ دلسرد شدند و به‌ قیام‌ علیه‌ آن‌ دست‌ زدند. از مهمترین‌ این‌ قیامها می‌توان‌ به‌ قیام‌ طاهریان، صفاریان‌ و سامانیان‌ اشاره‌ کرد. در ادامه‌ این‌ قیامها، سرانجام‌ ایرانیان‌ شیعه‌ ساکن‌ در دیلمان‌ علیه‌ خلیفه‌ عباسی‌ شوریدند و بغداد را به‌ تصرف‌ در آوردند، اما به‌ خلیفه‌ اجازه‌ دادند که‌ همچنان‌ بر مسند خود باقی‌ بماند. به‌ این‌ ترتیب، بار دیگر خلافت‌ اسلامی‌ تحت‌ نفوذ ایرانیان‌ ق-رار گ-رفت

در زمان‌ سلطنت‌ سلجوقیان‌ نیز طغرل‌ پس‌ از تصرف‌ بغداد اجازه‌ داد که‌ خلیفه‌ بصورت‌ دست‌ نشانده‌ بر خلافت‌ باقی‌ بماند و خلیفه‌ نیز در عوض‌ او را «شاه‌ شرق» لقب‌ داد. سلجوقیان‌ که‌ به‌ امور مملکت‌ داری‌ آشنایی‌ چندانی‌ نداشتند، متوسل‌ به‌ دانشمندان‌ ایرانی‌ شدند تا حکومت‌ خود را قوام‌ و دوام‌ بخشند. این‌ امر موجب‌ قدرت‌گیری‌ مجدد ایرانیان‌ در امور خلافت‌ و نیز زمینه‌ ساز تجدید حیات‌ علمی‌ و ادبی‌ ایران‌ و عراق‌ گردید. در این‌ دوره‌ با تلاش‌ و کیاست‌ وزیر کاردان‌ ایرانی، خواجه‌ نظام‌الملک‌ طوسی، عمر خیام‌ نیشابوری، ریاضی‌دان‌ و شاعر ایرانی، تقویم‌ جلالی‌ را تنظیم‌ کرد و امام‌ محمد غزالی‌طوسی‌ به‌ بغداد دعوت‌ شد و به‌ آموزش‌ علوم‌ اسلامی‌ پرداخت. در پی‌ آن، مدارس‌ دینی‌ فراوانی‌ در بغداد ساخته‌ شد. این‌ وضع‌ کم‌ و بیش‌ تا انقراض‌ حکومت‌ سلجوقی‌ و حمله‌ مغول‌ و پس‌ از آن‌ حمله‌ تاتارها و تیمور لنگ‌ از اتابکان‌ سمرقند ادامه‌ داشت. تیمور در سال‌ 1401 م‌ با اشغال‌ بغداد، مردم‌ آن‌ دیار را قتل‌ عام‌ کرد و تمام‌ آثار و ابنیه‌ اسلامی‌ را به‌ همراه‌ صدها شهر به‌ ویرانه‌ تبدیل‌ کرد.(3)

-2 دوره‌ عثمانی‌ (1500-1922 م)

از قرن‌ شانزدهم‌ میلادی، با ظهور دو قدرت‌ و امپراطوری‌ عثمانی‌ و صفوی‌ در جهان‌ اسلام‌ با دو مذهب‌ متعارض‌ – اولی‌ از اهل‌ تسنن‌ و دومی‌ شیعی‌ مذهب‌ -، عراق‌ بار دیگر به‌ صحنه‌ کشمکش‌ و جنگ‌ تبدیل‌ شد. این‌ بار، دو امپراطوری‌ بزرگ‌ در جهت‌ تحقق‌ اهداف‌ خود به‌ صف‌ آرایی‌ علیه‌ یکدیگر پرداختند. دولت‌ سنی‌ عثمانی‌ که‌ خود را وارث‌ خلافت‌ اسلامی‌ می‌دانست، در صدد اعمال‌ حاکمیت‌ بر سراسر جهان‌ اسلام‌ و از جمله‌ ایران‌ بود. در مقابل، دولت‌ شیعی‌ صفوی‌ در ایران‌ نیز، تصرف‌ شهرهای‌ شیعه‌ مذهب‌ عراق‌ از جمله‌ کربلا، نجف، سامرا و بویژه‌ بغداد را در نظر داشت. در نتیجه‌ این‌ تعارضات، نیروهای‌ مسلح‌ دو کشور بارها در مقابل‌ یکدیگر صف‌ کشیدند و جنگ‌های‌ طولانی‌ بین‌ آنها در گرفت. (یادآوری‌ این‌ نکته‌ ضروری‌ است‌ که‌ قدرتهای‌ اروپایی‌ برای‌ تضعیف‌ این‌ دو امپراطوری‌ اسلامی‌ آتش‌ بیار معرکه‌ بودندو به‌ اختلافات‌ آنها دامن‌ می‌زدند.) اختلافات‌ دو امپراطوری‌ ایران‌ و عثمانی‌ کم‌ و بیش‌ حدود چهارصد سال‌ به‌ درازا کشید و تا پایان‌ جنگ‌ دوم‌ جهانی‌ به‌ انحأ مختلف‌ ادامه‌ داشت.(4) نتیجه‌ چهارصد سال‌ جنگ‌ و درگیری، بیش‌ از 18 معاهده‌ صلح‌ و چندین‌ پروتکل‌ مرزی‌ بود. از مهمترین‌ این‌ معاهدات‌ می‌توان‌ به‌ شرح‌ زیر نام‌ برد

1 قرارداد 1639 م‌ مابین‌ دولتهای‌ صفوی‌ و عثمانی‌ که‌ مرز دو کشور را بطور مبهم‌ و نامشخص‌ تعیین‌ کرده‌ بود

2معاهده‌ 1746 م‌ بین‌ نادر شاه‌ و سلطان‌ عثمانی‌ که‌ همان‌ ابهامات‌ قرارداد دولت‌ صفوی‌ و عثمانی‌ را داشت

3پیمان‌ صلح‌ ارزرم‌ که‌ متعاقب‌ جنگهای‌ دو ساله‌ 1821-1823 م‌ به‌ امضأ رسید و شرایط‌ قرارداد 1746 م‌ را مورد تأیید قرار داد و نتوانست‌ نقطه‌ پایانی‌ بر اختلاف‌ مرزی‌ دو کشور باشد

4پیمان‌ مهم‌ ارزرم‌ که‌ در سال‌ 1847 م‌ با میانجیگری‌ بریتانیا بین‌ ایران‌ وعثمانی‌ منعقد و مقرر گردید که‌ کمیسیونی‌ مرکب‌ از نمایندگان‌ طرفین، کار تعیین‌ دقیق‌ خطوط‌ مرزی‌ را به‌ عهده‌ گیرد

5پروتکل‌ 21 دسامبر 1911 م‌ تهران‌ و پروتکل‌ 1913 م‌ قسطنطنیه‌ که‌ موجب‌ آن‌ کمیسیون‌ تحدید حدود متشکل‌ از نمایندگان‌ ایران‌ – عثمانی، روسیه‌ و انگلستان، کار تعیین‌ مرزها و تنظیم‌ صورتجلسات‌ را به‌ عهده‌ گرفت

اما تمامی‌ این‌ معاهدات‌ در برقراری‌ صلح‌ و ثبات‌ در مناسبات‌ ایران‌ وعثمانی‌ بی‌ نتیجه‌ ماند و اختلافات‌ دو کشور بیش‌  از قرنها ادامه‌ یافت‌ و با تجزیه‌ امپراطوری‌ عثمانی‌ و تأسیس‌ دولت‌ عراق‌ در سال‌ 1932 م، این‌ اختلافات‌ به‌ این‌ کشور [عراق] به‌ ارث‌ رسید.(5)

-3 دوره‌ استقلال‌ عراق‌

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله دیدگاه امام در مورد زنان تحت pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله دیدگاه امام در مورد زنان تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله دیدگاه امام در مورد زنان تحت pdf

مقدمه  
مادر موجودی بی همتا  
حضور در سازندگی  
مشارکت سیاسی  
بینش امام خمینی  در ارتباط با زن‌ در عرفان‌ اسلامی‌ و  ابن عربی  
امام‌ خمینی‌ قدس‌ سره‌ الشریف‌  
منابع  
پی‏نوشت‏ها    

مقدمه

          در طول تاریخ افراد زیادی در مورد حقوق زنان سخن گفته اند، اما سخن و رفتارشان باهم یکسان نبوده است، اما حضرت امام خمینی(ره) یکی از افرادی است که حرف و سخنش با عمل و کردارش در رابطه با زنان یکسان بوده است.ما به مناسبت 14 خرداد ماه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره) به بیان مطالبی در خصوص نظرات امام در مورد بانوان می پردازیم

    زن و مرد دارای یک حقیقت وجودی هستند

       در دین مقدس اسلام که از جانب خدای متعال بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است: بیان شده است که زن و مرد با یک حقیقت وجودی آفریده شده اند و هر دوی آنها از یک حقیقت سر چشمه گرفته اند و قرآن کریم به طور کلی تفاوتهای بین زن و مرد را به طور کلی نفی می کند. همان کسی که در مرحله آفرینش از یک حقیقت سخن می گوید، در مرحله عمل و تکلیف نیز از هر دوی آنها به عنوان انسان یاد می کند. و می فرماید: ان اکرمکم عندا.. اتقاکم(1)

      حضرت امام خمینی(ره) نیز بر این نکته تاکید دارد: و می فرماید: از نظر حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسان هستند، زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همانند مرد دارد. بله در بعضی موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.(2)

    مادر موجودی بی همتا

    یکی دیگر از مسایلی که بسیار مورد توجه حضرت امام(ره) بوده است، نقش والای زنان به عنوان مادر بوده است.در این مورد می فرماید: شما خانم ها شرف مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید، و مسئولیت تربیت بچه را در دامن خودتان دارید، اول مدرسه ای که بچه دارد، دامان مادر است، مادر خوب بچه خوب تربیت می کند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون می آید و چون بچه ها آن علاقه ای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند و در دامن مادر هستند با تمام چیزهایی که دارند، آرزوهایی که دارند خلاصه می شود در مادر و همه چیز را در ما در می بینند حرف مادر، خلق مادر، عمل مادر، در بچه ها اثر دارد.(3)

    حضور در سازندگی

    یکی دیگر از صحنه های حضور زنان بعد از جنگ تحمیلی، سازندگی ویرانه های شهرهای مورد حمله بوده است

    حضرت امام(ره) در این مورد بیان داشته است

    “همه ملت ایران، چه بانوان و چه مردان باید این خرابه ای که برای ما گذاشته اند، بسازند، با دست مرد تنها درست نمی شود. مرد و زن باید این خرابه را بسازند.”(4)

    مشارکت سیاسی

    بانوان ایرانی به برکت انقلاب اسلامی و راهنمایی های حضرت امام(ره) از بینش سیاسی خاصی بهره مند شدند

    - بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این مورد بیان کرده است

  زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد، زنها در جمهوری اسلامی باید رای بدهند همان طوری که مردان حق رای دارند، زنها هم حق رای دارند.(5)

بینش امام خمینی  در ارتباط با زن‌ در عرفان‌ اسلامی‌ و  ابن عربی

عرفا مسئله‌ وجود زن‌ را از دیدگاه‌ دیگری‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ و سعی‌ کرده‌اندمقام‌ و موقعیت‌ زن‌ را از یک‌ دیدگاه‌ وجودی‌ و الهی‌ تبیین‌ کنند. ذکورت‌ و انوثت‌، یامرد و زن‌ بودن‌ می‌باید معلل‌ به‌ علل‌ حقیقی‌ وجودی‌ باشد و مادام‌ که‌ ما این‌ مسئله‌ رااز یک‌ دیدگاه‌ وجودی‌ الهی‌ تبیین‌ و تعلیل‌ نکرده‌ باشیم‌ نمی‌توانیم‌ گفت‌ که‌ ما به‌ رازآفرینش‌ زن‌ پی‌ برده‌ایم‌ در حالی‌ که‌ می‌بینیم‌ متفکران‌ دیگر، غالباً مسئله‌ را از یک‌دیدگاه‌ سطحی‌ و ظاهری‌ مورد تحلیل‌ و بررسی‌ قرار داده‌اند، نظر عرفا، خاصه‌عرفای‌ کامل‌ مکمل‌ درباره‌ شأن‌ و مقام‌ وجودی‌ زن‌ چیزی‌ دیگر بوده‌ است‌. که‌ ما دراینجا به‌ بیان‌ برخی‌ از اقوال‌ آنان‌ در این‌ خصوص‌ می‌پردازیم‌. در این‌ جا نظر ابن‌ عربی‌که‌ یکی‌ از عرفای‌ نامی‌ است‌ را مورد بررسی‌ قرار می‌دهیم‌

یکی ا ز مسائلی‌ که‌ ابن‌ عربی‌ در کتاب‌ فصوص‌ الحکم‌ مطرح‌ می‌سازد مقام‌ زن‌ ومرتبه‌ او در نظام‌ وجود است‌ و جالب‌ این‌ که‌ ابن‌ عربی‌ این‌ مسأله‌ را در یکی‌ ازمهمترین‌ فصولی‌ که‌ به‌ مقام‌ محمدی‌ اختصاص‌ داده‌ مطرح‌ می‌سازد. شایسته‌ ذکراست‌ که‌ ابن‌ عربی‌ در این‌ کتاب‌ درباره‌ بیست‌ و هفت‌ پیامبری‌ که‌ نام‌ آنها در قرآن‌ ذکرشده‌ است‌، بحث‌ می‌کند و در هر فصی‌ از فصوص‌ این‌ کتاب‌ با اشاره‌ به‌ آیات‌ وروایاتی‌ که‌ درباره‌ پیامبری‌ وارد شده‌ است‌ به‌ بحث‌ درباره‌ مقام‌ و مرتبه‌ آن‌ پیامبر ومنزلت‌ او در مدارج‌ معرفت‌ و قرب‌ الهی‌ می‌پردازد. در آخرین‌ فص‌ از فصوص‌ این‌کتاب‌ که‌ در حقیقت‌ خاتم‌ فصوص‌ است‌ ابن‌ عربی‌ به‌ مسئله‌ مقام‌ زن‌ و محبت‌ او، سهم‌او در معرفت‌ الهی‌، اشاره‌ می‌کند و آن‌ را از اختصاصات‌ مقام‌ محمدی‌ که‌ کمال‌ مرتبه‌نبوت‌ است‌ می‌داند بحث‌ درباره‌ مقام‌ و شان‌ الهی‌ زنان‌ بخش‌ اعظم‌ فص‌ محمدی‌ راشامل‌ می‌شود

تمامی‌ بحث‌ ابن‌ عربی‌ درباره‌ این‌ حدیث‌ نبوی‌ است‌ که‌ جُبِّب‌َ اِلی‌َّ مِن‌ْ دُنیاکَم‌ثَلاث‌ٌ، النِشاءُ وَ الطیب‌ُ و جُعِلَت‌ْ قُرّه‌ُ عَینی‌ فِی‌ الصَلوه‌ِ؛  یعنی‌ خداوند از این‌ دنیای‌شما محبت‌ سه‌ چیز را در دل‌ من‌ قرار داده‌ است‌، زنان‌، عطر و نماز و نور دیده‌ وآرامش‌ دل‌ را در نماز قرار داده‌ است‌. ابن‌ عربی‌ سعی‌ می‌کند با بحث‌ درباره‌ این‌حدیث‌ مقام‌ ممتاز حضرت‌ رسول‌ (ص‌) را در میان‌ پیامبران‌ الهی‌ مشخص‌ سازد و ازاین‌ رهگذر دو مسأله‌ محبت‌ و معرفت‌ الهی‌ را که‌ این‌ حدیث‌ بر آن‌ دلالت‌ می‌کند وکمال‌ نوع‌ انسان‌ در آن‌ نهفته‌ است‌ و کمال‌ آن‌ در مرتبه‌ حقیقت‌ محمدیه‌ به‌ ظهوررسیده‌ است‌ گوشزد نماید

به‌ نظر ابن‌ عربی‌ ازا بن‌ حیث‌ محبت‌ زن‌ در وجود مرد سرشته‌ شده‌ است‌ که‌ زن‌جزئی‌ از حقیقت‌ مرد است‌ و این‌ شوق‌ متقابل‌ مرد به‌ زن‌ نمودار شوق‌ اصل‌ به‌ فرع‌ وفرع‌ به‌ اصل‌ خویش‌ است‌

بشنوازنی‌ چون‌ حکایت‌ می‌کندو از جدائیها شکایت‌ می‌کند

کزنیستان‌ تا مرا ببریده‌ اندازنفیرم‌ مرد و زن‌ نالیده‌اند

هرکسی‌ کود و رماند از اصل‌ خویش‌بازجوید روزگار وصل‌ خویش‌

پس‌ هر اصلی‌ طالب‌ فرع‌ و هر کلی‌ مشتاق‌ به‌ جزء است‌ و در واقع‌ محبت‌ زنان‌فرعی‌ است‌ از یک‌ اصل‌ وجودی‌ و محبت‌ کلی‌ که‌ در همه‌ کائنات‌ سریان‌ دارد و آن‌حب‌ الهی‌ یا حب‌ حق‌ به‌ خلق‌ است‌ که‌ اصل‌ وجود و ایجاد است‌ و اگر این‌ حب‌وجودی‌ در میان‌ نبود از عالم‌ و آدم‌ خبری‌ نبود. چنانکه‌ در حدیث‌ آمده‌ است‌ که‌کُنْت‌ُ کَنْزاً مَخْفیاً فَاَحْبَیْت‌ُ اَن‌ْ اُعْرَف‌ٌ فَخَلَقْت‌ُ الْخَلْق‌َ لِکَی‌ْ اُعْرَف‌ْ

اما حب‌ الهی‌ دو جنبه‌ مختلف‌ دارد یکی‌ حب‌ حق‌ به‌ خلق‌ و دیگری‌ حب‌ وشوق‌ خلق‌ به‌ حق‌ است‌. اما شوق‌ حق‌ به‌ خلق‌ شدیدتر از شوق‌ خلق‌ به‌ حق‌ است‌،چنان‌ که‌ در حدیث‌ قدسی‌ خطاب‌ به‌ حضرت‌ داود آمده‌ است‌ که‌ «یا داود اِنی‌ اشدشوقاً الیهم‌» یعنی‌ از داود شوق‌ من‌ به‌ لقای‌ بندگان‌ من‌ بسی‌ بیشتر از اشتیاق‌ آنان‌ به‌دیدار فن‌ است‌. ابن‌ عربی‌ در این‌ رهگذر دلایلی‌ را می‌آورد مبنی‌ بر این‌ که‌ شوق‌ اصل‌،به‌ فرع‌، بسی‌ بیشتر از شوق‌ فرع‌ به‌ اصل‌ خویش‌ است‌، چون‌ فرع‌ در حقیقت‌ چیزی‌جز اصل‌ نیست‌ و شوق‌ فرع‌ به‌ اصل‌ در حقیقت‌ شوق‌ اصل‌ به‌ خویشتن‌ است‌ که‌ درمظهر عبد مشتاق‌ اشتیاق‌ به‌ خویش‌ است‌. پس‌ اشتیاق‌ حق‌ به‌ خلق‌ شامل‌ اشتیاق‌خلق‌ به‌ حق‌ نیز می‌شود و بر هر دو معنای‌ اشتیاق‌ دلالت‌ می‌کند و از این‌ حیث‌ بسی‌کامل‌تر از اشتیاق‌ عبد و خلق‌ به‌ حق‌ است‌
محبت‌ از نظر ابن‌ عربی‌ به‌ نحو دوام‌ میان‌ حق‌ و خلق‌ وجود دارد و مادام‌ که‌ حب‌و محبت‌ دوام‌ دارد شوق‌ لقا و وصال‌ هم‌ علی‌ الدوام‌ استمرار خواهدداشت‌، زیراظهور حق‌ در عالم‌، در صور خلق‌ دائمی‌ است‌ و علت‌ آن‌ نیز حب‌ ذاتی‌ حق‌ برای‌ظهور و اظهار است‌ و چون‌ لازمه‌ حب‌ فنای‌ مطلق‌ است‌، او موجودات‌ عالم‌ را فانی‌در این‌ محبت‌ می‌بیند. وجود به‌ مثابه‌ دایره‌ای‌ است‌ از محبت‌ که‌ آغاز آن‌ فراق‌ و پایان‌آن‌ وصال‌ است‌
این‌ لقای‌ الهی‌ در این‌ عالم‌ برای‌ اهل‌ شهود و مقربان‌ الهی‌ حاصل‌ می‌شود،کسانی‌ که‌ در این‌ عالم‌ از تعینات‌ و انیات‌ مجازی‌ خویش‌ فانی‌ شده‌ و از قیود طبیعت‌و مشتیهات‌ نفسانی‌ بریده‌ و به‌ موت‌ ارادی‌ که‌ همان‌ مرتبه‌ فنا باشد متحقق‌ گشته‌ و باتحقق‌ به‌ مرتبه‌ فنا به‌ کمال‌ محبت‌ و عین‌ قرب‌ رسیده‌ باشند. کمال‌ ظهور این‌ حب‌ دراین‌ عالم‌، از دیدگاه‌ ابن‌ عربی‌، در مظهر انسانی‌ آن‌، در محبت‌ میان‌ مرد و زن‌ دیده‌می‌شود و خود بیان‌ کاملی‌ در این‌ نشأه‌ ناسوتی‌ از مرتبه‌ فناست‌ که‌ به‌ تعبیر او در نکاح‌به‌ منصه‌ ظهور می‌رسد. محبت‌ انسانی‌ جوه‌ای‌ از مشاهده‌ نور جمال‌ حق‌ است‌ که‌ ازافق‌ وجود زن‌ تجلی‌ کرده‌ است‌

بازهم‌ ابن‌ عربی‌ در ارتباط‌ با همین‌ حدیث‌ نبوی‌ مقام‌ ممتاز زن‌ را از دیدگاه‌دیگری‌ مورد توجه‌ قرار می‌دهد. انسان‌ از نظر او مظهر جامعه‌ اسما و صفات‌ الهی‌است‌ و در نشأه‌ وجود، انسان‌ ظهور تجلی‌ اسماء و صفات‌ حسنای‌ الهی‌ است‌. انسان‌به‌ مصداق‌ فاذا سویته‌ و نفخت‌ فیه‌ من‌ روحی‌، به‌ مرتبه‌ توبه‌ و اعتدال‌ وجودی‌ رسیده‌و در نتیجه‌ شایسته‌ نفخ‌ روح‌ الهی‌ گشته‌ است‌ و فرشتگاه‌ مأمور به‌ سجده‌ آوردن‌بروی‌ شده‌اند. پس‌ نفس‌ انسانی‌ نفخه‌ ایست‌ الهی‌ که‌ در آن‌ همه‌ کمالات‌، ظهور وبروز یافته‌ است‌. در نتیجه‌ معرفت‌ نفس‌، بهترین‌ راه‌ برای‌ معرفت‌ رب‌ است‌ بلکه‌بمصداق‌ من‌ عرف‌ نفسه‌ فقد عرف‌ ربه‌ تنها طریق‌ کامل‌ جهت‌ معرفت‌ ربوبیت‌ حق‌است‌ و انسان‌ به‌ جهت‌ تحقق‌ به‌ حقیقت‌ اسماء، و به‌ اندازه‌ ظهور آنها در مظهر وی‌،علم‌ شهودی‌ به‌ آنها کسب‌ می‌کند. انسان‌ به‌ تعبیر ابن‌ عربی‌ در حکم‌ آیینه‌ و مرآتی‌است‌ که‌ خداوند کمالات‌ خویش‌ را در آنها مشاهده‌ می‌کند. چنان‌ که‌ در فص‌ آدمی‌از کتاب‌ فصوص‌ الحکم‌ به‌ این‌ معنی‌ اشاره‌ دارد که‌ چون‌ خداوند سبحانه‌ و تعالی‌اراده‌ کرد که‌ اسماء حسنای‌ خویش‌ را در مرتبه‌ خارج‌ از ذات‌ خویش‌ مشاهده‌ کند وسر اسمای‌ خویش‌ را بر خویش‌ اظهار نماید عالم‌ را به‌ مانند آئینه‌ای‌ آفرید، زیرا به‌تعبیر وی‌، دیدن‌ خود را در ذات‌ خود به‌ مانند دیدن‌ خود در امر دیگری‌ که‌ برای‌ آن‌به‌ مانند آئینه‌ باشد نیست‌. اما عالم‌ بدون‌ آدم‌ مانند کالبدی‌ بی‌ روح‌ و آئینه‌ای‌ فاقدجلا بود و وجود آدم‌ عین‌ جلای‌ این‌ آئینه‌ و روح‌ این‌ کالبد است‌ و عالم‌ ما آفرینش‌آدم‌ به‌ کمال‌ وجود و غایت‌ ایجاد رسیده‌ است‌ و به‌ همین‌ جهت‌ وی‌ از آدم‌ به‌ انسان‌العین‌ وجود، یا مردمک‌ چشم‌ عالم‌ تعبیر می‌کند، فانه‌ به‌ ینظر الحق‌ الی‌ خلقه‌فیرحمهم‌، بدین‌ معنی‌ که‌ خداوند بواسطه‌ وجود او به‌ خلق‌ نظر می‌نماید و فیض‌وجود و رحمت‌ رحمانی‌ ایجادی‌ را، بر عالم‌ افاضه‌ می‌نماید

اما در نظر ابن‌ عربی‌ کمال‌ شهود حق‌، در مظهر عالم‌ و آدم‌ در وجود زن‌، یا بهتربگوئیم‌ در مرآت‌ وجود او متحقق‌ می‌شود و گوئی‌ در نظر او لفظ‌ «مرأه‌» در زبان‌عربی‌ که‌ بمعنای‌ زن‌ است‌ بالفظ‌ «مرآه‌» که‌ به‌ معنای‌ آئینه‌ است‌ تناسب‌ تام‌ دارد. زن‌ ازنظر او آئینه‌ تمام‌ نمای‌ کمالات‌ الهی‌ و مجلای‌ تا صفات‌ جمال‌ است‌. اگر مرد، حق‌را در آئینه‌ وجود خویش‌ مشاهده‌ کند، این‌ شهود و معرفتی‌ که‌ از آن‌ حاصل‌ می‌شودجنبه‌ انفعالی‌ دارد. اما اگر خویش‌ را در مرآت‌ وجود زن‌ مشاهده‌ نماید. این‌ شهودی‌تام‌ و کامل‌ است‌. زیرا حق‌ را در دو مظهر فعلی‌ و انفعالی‌ مشاهده‌ کرده‌ است‌. به‌ هرحال‌ از نظر ابن‌ عربی‌، زن‌ نه‌ تنها کاملترین‌ مظهر حُب‌ِّ الهی‌ است‌، بلکه‌ مجلای‌ تام‌ وکاملی‌ از ظهور کمالات‌ حق‌ در خلق‌ است‌ و مرآتی‌ است‌ که‌ در آن‌ عارف‌ و اصل‌،اسماء و صفات‌ و کمالات‌ حق‌ را مشاهده‌ می‌نماید. به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ درحدیث‌ شریف‌ حبب‌ الی‌ ; سخن‌ از زن‌ بمیان‌ آمده‌ و سر این‌ که‌ حضرت‌ رسول‌ (ص‌)در آنزنان‌ را بر دیگران‌ (عطر و نماز) مقدم‌ داشته‌ است‌ از این‌ بیان‌ روشن‌ می‌شود

; صلاح‌ و فساد یک‌ جامعه‌ از صلاح‌ و فساد زنان‌ در آن‌ جاعمه‌ سرچشمه ‌می‌گیرد

یک‌ مادر ممکن‌ است‌ بچه‌اش‌ را خوب‌ تربیت‌ کند و آن‌ بچه‌ یک‌ امت‌ را نجات‌دهد و ممکن‌ است‌ بد تربیت‌ کند و آن‌ بچه‌ موجب‌ هلاک‌ یک‌ امت‌ شود

امام‌ خمینی‌ قدس‌ سره‌ الشریف‌

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه تحقیق راز و رمز نوشتن تحت pdf دارای 68 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه تحقیق راز و رمز نوشتن تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه تحقیق راز و رمز نوشتن تحت pdf

پیشگفتار:  
نوشتن برای خواندن  
نوشتار به جای گفتار  
ویژگیهای یک نوشته:  
آیین نگارش  
برای نویسندگی چه باید کرد؟  
آرایش کلام (کاربرد آرایه‌های ادبی در نگارش)  
تشبیه  
استعماره  
مجاز  
کنایه  
ایهام  
تلمیح (اشاره)  
انواع نوشته‌ها:  
نامه نگاری:  
الف: نامه‌های خصوصی (دوستانه)  
ب: نامه‌ی اداری  
ج: نامه‌های اجتماعی  
مقاله نویسی  
خلاصه نویسی  
زندگی نامه  
نشانه‌گذاری و اهمیت آن در نگارش  
تاریخچه نامه نگاری  
گزارش نویسی  
1- انتخاب موضوع  
2- گردآوری اطلاعات  
3- طرح‌ریزی مطالب  
4- عرضه کردن اطلاعات جمع‌آوری شده  
انواع گزارش  
مشخصات یک گزارش خوب  
داستان نویسی  
قصه  
داستان  
داستان کوتاه – رمان  
ویژگیهای داستان نویسی  
معیارهای ارزیابی  
ویرایش  
ویراستار یا ویرایشگر:  
مراحل ویرایش نوشته‌های اداری:  
به گزینی واژه‌ها:  
رعایت قواعد املای فارسی:  
رعایت آئین جمله‌بندی:  
برطرف نمودن کمبودهای نوشته:  
حذف زواید و موارد تکراری:  
رفع نارسائی و برشهای غیرلازم:  
مراقبت در کفایت منطقی اجزاء در نوشته:  
بررسی نحوه‌های استفاده از منابع و مآخذ:  
پردازش:  
حاشیه‌گذاری مناسب:  
مراحل نامه‌های اداری:  
یک نوشته چگونه شکل می‌گیرد:  
تنظیم عنوان نامه:  
تنظیم متن نامه:  
طبقه‌بندی نامه از نظر نوع خبر آنها:  
انواع خدمات ویرایشی به چند اعتبار تعیین می‌شود:  
زبان، گفتار و اندیشه  
روش نگارش  
مراحل هفت گانه نگارش  
آشنایی با مراجع تحقیق  
یادداشت‌برداری ضمن مطالعه  
بعضی اصطلاحهای مرحله آماده‌سازی و چاپ کتاب  
نکاتی پیرامون نگارش  
برخی از اصطلاحات ادبی در نثر و نظم  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه تحقیق راز و رمز نوشتن تحت pdf

 نام کتاب: نگارش و ویرایش- محل انتشار: تهران- مؤلف: احمد سمیعی سال

نام کتاب: ادب و نگارش – محل انتشار: تهران- مؤلف: حسن احمدی گیوی سال 1379 نشر قطره

نام کتاب: آیین نگارش و روش آموزش انشاء – سال اول مراکز تربیت معلم- شرکت چاپ و نشر ایران

نام کتاب: شیوه نگارش-  محل انتشار: تهران- مؤلف: مرتضی کاخی – سال انتشار

نام کتاب: برگزیده متون و نشر فارسی- محل انتشار: تهران – مؤلف: مهدی ماحوزی- سال انتشار: 1369، انتشارات اساطیر

نام کتاب: گزیده متون ادب فارسی و آیین نگارش- محل انتشار: تهران- مؤلف: دکتر حسین بهزادی اندوهجردی – ناشر: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکزی

نام کتاب: نگارنده متون فارسی- محل انتشار: مشهد- مؤلف: محمدرضا باقری- ناشر: انتشارات مشاور توس سال

نام کتاب: چشمه خورشیدها- محل انتشار: نیشابور- مؤلف: عباسعلی حلاجی- ناشر: شهر فیروزه سال

نام کتاب: راهنمای کل نامه نگاری محل انتشار: تهران- مؤلف: اکبر مرتضی پور، ناشر: انتشارات عطار سال

نام کتاب: آیین و نگارش اداری، محل انتشار: تهران، مؤلف: جمشید غلامی نهاد- ناشر: نشر نیایش سال

پیشگفتار

مقصود از تحقیق متون و آیین و نگارش فارسی این است که دانشجویان رشته‌های مختلف با قواعد نگارشی و مقاله‌نویسی، داستان‌نویسی، نامه نگاری و ; بیشتر آشنا شوند

در این مطالب پاره‌ای از مباحث، داستانها، مقالات و مقاله گونه‌ها و مطالب دیگر آمده است

و در آخر تحقیق منابعی از کتابهای متعدد است که در زمینه آیین نگارش آورده شده است که دانشجویان و پژوهشگران برای مطالعه بیشتر از آنها منابع برای بیشتر شدن اطلاعات خود استفاده می‌کنند


نوشتن برای خواندن

خواندن نیمه دوم نوشتن است. در آغاز خواندن شفاهی بود. آدمی نخست رمز گفتاری کلام را آفرید و سپس رمز نوشتاری آن را. به همین سبب راه تفهیم و تفاهم و اساس همه یادگیریها زمانی بس دراز زبان سمعی یعنی گفتن و شنیدن بود. هنگامی که آدمی رمز نوشتاری کلام را آفرید، تفهیم و تفاهم و یادگیری از راه زبان بصری، یعنی نوشتن و خواندن، نیز برایش امکان‌پذیر شد. در زبان بصری همان نشانه‌های زبان سمعی به صورت نشانه‌های بصری الفباء که جانشین نشانه‌های صوتی هستند، به کار می‌روند

بیسواد کاربردش در تفهیم و تفاهم زبان سمعی است و با سواد هم زبان سمعی و هم زبان بصری. اگر در روزگاران بسیار دور از سخن قصه‌گو و شاعر و دانشی که سینه به سینه به ما رسیده بود و به زبان می‌آمد لذت می‌بردیم، هنوز هم لذت این خواندن شفاهی را، چه از شنیدن سخن گویندگان و چه برنامه‌های رادیو و تلویزیون و تئاتر و سینما و مانند آن نه تنها از دست نداده‌ایم، بلکه بر آن افزوده‌ایم

در ادبیات شفاهی، یا خواندن از راه گوش، هنگامی که گوینده و شنونده رو در روی یکدیگر باشند، ارتباطی مستقیم میان آن دو برقرار می‌شود. برای مثال، در صحنه تئاتر این ارتباط میان بازیگر و بیننده شنونده دو جانبه است. بازیگر احساسات و معنی و مقصود نویسنده را درک کرده است و آن را بازگو و مجسم می‌کند. در همان زمان احساسات و برداشت بیننده و شنونده را هم در می‌یابد و نسبت به آنها واکنشی پیدا می‌کند و به آنها پاسخ می‌دهد. اما این به آن معنا نیست که همیشه گوینده بیان کننده احساسات و عواطف و معنی و مقصود گفته‌هائی است که شنیده است  یا خوانده است. بسیاری از کتابهای مورد علاقه مردم سالهاست که به وسیله باسوادی برای گروهی بیسواد خوانده می‌شود. چه بسیار پیش آمده است که خواننده این کتابها بر حسب سواد و فهم و درک و ذوق و برداشت خویش نوشته نویسنده‌ای را برای شنوندگان ترجمه و تشریح و تفسیر کرده است که با معنی و مقصود و احساسات نویسنده تفاوتی فاحش داشته است

وقتی که نوشته به زندگی اجتماعی ما راه یافت، دیگر ارتباط گوینده و شنونده به صورتی که بیش از آن بود امکان‌پذیر نشد. هرگز نمی‌توانیم یقین داشته باشیم که آنچه خواننده می‌خواند همان قصد نویسنده است. هر خواننده از آنچه می‌خواند برداشتی خاص خود دارد. نویسنده‌ای را موفق می‌دانیم که این برداشت متفاوت را تا آنجا که می‌تواند به حداقل برساند. به همین سبب است که می‌گوئیم خواندن نیمه دوم نوشتن است. نوشتن وسیله‌ای است برای فرستادن و دریافت پیام. نوشته‌ای که آسانتر خوانده شود، درست فهمیده شود، و بیشتر خوانده شود، به هدف نزدیکتر است

برای اینکه به اهمیت و راز و رمز نوشتن پی ببریم، ناگزیر باید بدانیم نیمه دوم آن یعنی خواندن، چگونه صورت می‌گیرد و کمی دقیقتر و از دیدی علمی هنگام نوشتن به خواندن توجه داشته باشیم

منظور از خواندن و مطالعه چیزی جز درک مطالب نوشته شده و شناخت ارزشها و معانی و مفاهیم کلمه‌ها و عبارتها و جمله‌ها و دریافت دانستنیها و معنی و مقصود و پیامی که نویسنده با رمز کلام نوشته است، نیست. قصد این است که خواننده به اندیشه‌ای که در نوشته پنهان است پی ببرد. اگر هنگامی که مشغول مطالعه هستید کتاب یا نوشته را کنار بگذارید و اندکی به آنچه سبب شده است بتوانید مطالعه کنید بیندیشید، بهتر درخواهید یافت که چگونه بنویسید

هنگامی که مشغول مطالعه هستید، کاری بس پیچیده انجام می‌دهید که حاصل سالها تجربه و دانش‌اندوزی است

1- با یک نگاه واژه‌ها را باز می‌شناسید. چرا؟ چون هر یک را صدها بار پیش از آن شنیده‌اید، دیده‌اید، و شناخته‌اید. شکل آن واژه در ذهنتان به صورت آوای واژه شناخته می‌شود. زیرا با قراردادهای رمز گفتاری زبان از پیش آشنا بوده‌اید و رمز نوشتاری، که در زبان بصری به جای رمز گفتاری به کار می‌رود، برایتان بیگانه نیست و ذهنتان به آسانی کشف رمز می‌کند

2- معنی هر واژه از ذهنتان می‌گذرد. چرا؟ چون معنی آن واژه را پیش از آن می‌دانسته‌اید

3- از مجموعه معانی واژه‌هائی که خوانده‌اید معنی تازه‌ای از ذهنتان می‌گذرد. چرا؟ چون تجربه‌ها و دانشهای قبلی شما برای یافتن این معنی تازه، که در ضمیر عبارت یا جمله است، به شما کمک می‌کند تا پیام نویسنده را از مجموعه واژه‌هائی که برای بیان اندیشه‌ای بکار برده است دریابید

4- درباره آنچه خوانده‌اید واکنشی نشان دهید. چرا؟ چون تجربه‌ها و دانشهای قبلی شما را به تفکر وا می‌دارد تا درباره آنچه خوانده‌اید اندیشه کنید و به داوری برخیزید

این گونه خواندن پیشرفته‌ترین نوع مطالعه است، و نوشته‌ای ارزش خواندن دارد که سرانجام خواننده را به اندیشیدن و تفکر برانگیزد. اگر نوشته‌ای دست‌انداز و دشواری خواندن و فهم و درک نداشته باشد، و اگر خواننده‌ای راه درست خواندن را از کودکی آموخته باشد، و به تندخوانی- یعنی مهارت در خواندن- خو گرفته باشد، با میدان دید وسیعتری گروهی از واژه‌های یک جمله را یکجا خواهد دید و خواهد توانست همه یک جمله یا قسمتی از یک جمله را ببیند و بخواند. چنین مهارتی در تندخوانی یکسویه نمی‌تواند باشد. سوی دیگر دستیابی به این گونه خواندن نوشته نویسنده است که راه را با دشواریهای نوشته بر خواننده نبندد

چشم در هنگام خواندن به صورت خطی مستقیم و پیوسته روی واژه‌ها حرکت نمی‌کند، بلکه حرکت آن بر روی هر سطر از نوشته از لحظه‌های پی در پی مکث و جهش تشکیل شده است. لحظه‌ای توقف می‌کند، سپس با سرعت به چپ یا به راست (بسته به جهت خط) جهش دارد و دوباره مکث می‌کند. چشم فقط وقتی که مکث می‌کند می‌تواند ببیند و زمانی که در حال جهش است قدرت بینائی ندارد. چشم در حدود 90% زمانی را که صرف خواندن می‌کند در حال مکث است. مهارت در خواندن را اگر به درجه‌هائی تقسیم کنیم چشم یک خواننده ماهر در خواندن یک سطر معمولی (در حدود 12 سانتیمتر) 3 تا 4 بار، یک خواننده نیمه ماهر 7 تا 8 بار، و یک خواننده ناتوان 11 تا 12 بار مکث می‌کند

نویسنده‌ای که با توجه به میزان مهارت خواننده نمی‌نویسد. حتی خواننده ماهر و تندخوان را ناگزیر به کندخوانی می‌کند. به همین سبب است که می‌گوئیم به نوشته‌هائی نیاز داریم که گذشته از محتوا، راز و رمز نوشتن در آنها درست به کار برده شده باشد و به معنی درست کلمه خوانده شود، نه اینکه فقط نگاه خواننده از روی آنها بگذرد. نوشته‌ای به درستی خوانده می‌شود که به راستی نوشته شده باشد، نه اینکه فقط بر کاغذ نقش یا چاپ شده باشد

نوشتار به جای گفتار

گفتیم که اگر کسی سخنی برای گفتن داشته باشد و راز و رمز کاربرد نشانه‌های بصری کلام را بداند، سخنی هم برای نوشتن دارد. پس نوشتن برای آنها که می‌دانند چه بنویسند و چگونه بنویسند ساده و آسان است. گفتار تبدیل اندیشه است به نشانه‌های صوتی برای انتقال به دیگری. نوشتار هم تبدیل اندیشه است به نشانه‌های بصری برای انتقال به دیگری. آنها که نوشتن را دشوار می‌دانند، اگر ریزه‌کاریهای تبدیل اندیشه به کلام مکتوب را بیاموزند، امکان دارد که جرئت نوشتن را از دست بدهند، ولی دیگر می‌دانند که در تاریکی قدم بر نمی‌دارند. نوشتن هم، چون گفتن، آن قدر لذتبخش است که کمتر می‌توان پس از پیروز شدن در نخستین نوشته دست از نوشتن برداشت. نوشتن گونه‌ای از خلق کردن است و انسان همیشه از خلق کردن لذت می‌برد

تفاوت میان اندیشیدن و گفتن، اندیشیدن و نوشتن، همان نشانه‌هائی است که برای بیان و تجسم اندیشه به کار می‌بریم. اگر نوشتن را دشوارتر از گفتن می‌دانیم، به این سبب است که این دو عمل را از دو مقوله جداگانه می‌دانیم. حال آنکه نوشتن همان گفتن است، با تفاوتهای زیر

1- در گفتن، رمزها و نشانه‌های سمعی کلام را به کار می‌بریم، و در نوشتن رمزها و نوشته‌های بصری را. هر چه این رمزها برای خواننده آسانتر کشف شود، نوشته زودتر و بهتر خوانده و فهمیده می‌شود

2- در گفتن گاهی عبارتها یا جمله‌ها را تکرار می‌کنیم. در نوشتن از تکرارهائی که به آنها نیازی نیست پرهیز داریم

3- در گفتن، به سبب محدودیت زمان، گاه برای یافتن بهترین و مناسبترین واژه که بیانگر اندیشه‌مان باشد فرصت کافی نداریم، به همین سبب واژه‌های مترادف فراوان در بیان به کار می‌بریم. در نوشتن این فرصت را داریم که مناسبترین واژه را برگزینیم و از آوردن واژه‌های مترادف، که گاهی فهم اندیشه را پیچیده می‌کند، بپرهیزیم

4- در گفتن، زبان محاوره به کار می‌بریم، یعنی واژه‌ها را به صورت مخفف و شکسته به زبان می‌آوریم. در نوشتن واژه‌ها را بصورت کامل می‌نویسیم و حروف اضافه را حذف نمی‌کنیم

5- در گفتن گاهی حاشیه‌روی می‌کنیم و از محور اصلی موضوع بیرون می‌رویم. در نوشتن دقت می‌کنیم که از حیطه موضوع خارج نشویم

6- در گفتن گاهی برای بیان اندیشه یا موضوع نظم و مراتب خاصی در نظر نمی‌جگیریم. به همین سبب زمانی بیشتر طول می‌کشد تا به نتیجه برسیم. در نوشتن می‌توانیم برای بیان آنچه در اندیشه داریم طرحی دقیق بریزیم و مقدمه و متن و نتیجه در نظر بگیریم و اجزا و میزان هر یک را معین کنیم

7 در گفتن فرصت مراجعه به منابع و مراجع نداریم. بیشتر با اشاره از شاهدها و مثالها می‌گذریم. در نوشتن فرصت داریم تا از منابع و مراجع گوناگون بهره بگیریم و به دقت و اعتبار بیان بیفزائیم

8- در گفتن، شنونده را پیش رو داریم و از واکنش او درمی‌یابیم که زبان و بیان ما در خور فهم و درک او هست یا نیست، و گاهی به تعبیر و تفسیر بیشتر بیان می‌پردازیم. در نوشتن واکنش خواننده را از راه شناخت قبلی او و نیازها و میزان درک و فهمش حدس می‌زنیم

9- در گفتن پرسشهای شنونده ما را برمی‌انگیزد تا فهم موضوع را با شرح و تفسیر بیشتر برای او آسانتر و روشنتر کنیم. در نوشتن ناگزیریم پرسشهای اجتماعی خواننده را حدس بزنیم و به آنها پاسخ بگوئیم

10- در گفتن با تغییر آهنگ کلام و مکثهای زمانی و تغییر حالت چهره و حرکات بدنی فهم مطلب را برای شنونده آسانتر می‌کنیم. در نوشتن از رنگها، تصویرها، درشتی و ریزی حروف و نشان‌های نقطه‌گذاری و صفحه‌آرائی نوشته برای رسیدن به این مقصود بهره میگیریم

11- در گفتن واکنشهای شنونده به ما هشدار می‌دهد که چه وقت زمان دم فرو بستن فرا رسیده است. در نوشتن خواننده رو در روی ما نیست تا از واکنش و ظرفیت تحمل او آگاه شویم. انصاف و منطق و شناخت قبلی که از خواننده داریم به ما حکم می‌کند هنگامی که یقین داریم آنچه را می‌خواسته‌ایم بگوئیم نوشته‌ایم، نقطه پایان را بگذاریم

ویژگیهای یک نوشته

درباره محتوای یک نوشته پیش از این به اشاره سخن گفته‌ایم. می‌توان راهنمائی برای چگونه نوشتن به دست داد، ولی چه نوشتن را نمی‌توان به کسی آموخت. نوشتن بازگوئی اندیشه‌ها و احساسات و عواطف و آفریدن اثری نو است. به ندرت می‌توان کسی را یافت که اندیشه‌اش را بر روی کاغذ بیاورد و آن نوشته را از دیگران پنهان کند. بیشتر آنها که می‌نویسند هدفشان این است که آن نوشته را دیگران بخوانند. انسان اجتماعی نیاز دارد با دیگران در ارتباط باشد، و نوشتن یکی از ابزارهای این ارتباط است، یکی از مهمترین راههائی است که به یاری آن اندیشه‌ها، احساسات و عواطف، افکار و عقاید، و آگاهیهایمان را به یکدیگر انتقال می‌دهیم

به طور کلی در نوشتن فقط یک هدف داریم و آن این است که آنچه را می‌دانیم با دیگران در میان بگذاریم. نوشتن یک نامه دوستانه، یک داستان، یک گزارش، مقاله و کتابی در زمینه‌های گوناگون یا سرودن یک شعر در پی رسیدن به همین هدف است، و انگیزه همه این نوشته‌ها انتقال آگاهیهاست، یعنی آنچه برای زندگی دیگری سودمند باشد

آیین نگارش

نیاز و احتیاج انسان به ایجاد ارتباط با دیگر همنوعانش، اهمیت و ضرورت نگارش را مشخص می‌کند؛ زیرا آدمی ناگزیر است که برای رفع احتیاجات روزمره‌ی زندگی خویش با دیگران ارتباط حاصل نماید و یکی از راه‌های عادی این ارتباط به وسیله نوشتن صورت می‌گیرد. اکثر مردم اگر چه بتوانند درست و خوب سخن بگویند، به سادگی از عهده‌ی نوشتن برنمی‌آیند، فن نویسندگی و نگارش از جمله فنونی است که هر انسان با آن در زندگی سر و کار دارد و در این صورت طبیعی بوده که چنانچه در این کار مهارت حاصل نکند اشکالات و خلل‌هایی بر امور زندگی او وارد خواهد شد؛ پس بر هیچ صاحب درک و معرفتی پوشیده نیست که اگر آدمی فاقد این نعمت بزرگ بود چه مشکلات بر اثر تبادل افکار خویش با دیگران پیدا می‌کرد. و روابط انسان به شکل بایسته و شایسته‌ی امروزی امکان‌پذیر نبود و در کل شاهد بالندگی و رشد و ترقی کنونی وی اکنون نبودیم. پس با توجه به این احساس نیاز لازم است که هر دانش پژوه و دانشجویی با اسلوب و شیوه‌ی نویسندگی آشنایی بیشتر پیدا کند تا از نوشتن باکی نداشته باشد. در این بخش کتاب سعی گردیده به صورت اختصار و مفید به قواعد درست‌نویسی در نگارش اشاره، و همچنین به شناخت انواع نوشته‌ها و خصوصیات آنها پرداخته شود

در ابتدا باید به ارزش اندیشه و سخن پی برد؛ زیرا اگر آدمی اندیشه نداشته باشد نمی‌تواند سخن بگوید و اگر سخن نباشد، نوشتن معنایی پیدا نمی‌کند

بحث و مقوله گفتار پس از اندیشه برای اکثر مردم زبان زد گردیده اما مشکل آن زمانی است که خواسته باشند این سخن ارزشمند را به نوشتار تبدیل نمایند که ذکر شد گاهی دانشجویان و نسل تحصیل کرده را هم به مخاطره می‌اندازد، اما اگر به مقوله و بحث نگارش به شکل جدی نگریسته شود افراد دچار اضطراب نوشتن نمی‌گردند، و اجتناب از نوشتن نمی‌نمایند

برای نویسندگی چه باید کرد؟

گام‌های نخست در فراگیری نگارش و نویسندگی عبارتند از

الف: اراده‌ی استوار و عزم راسخ برای یادگیری اصول و قوانین نگارش

ب: اختصاص ساعاتی جهت مطالعه و خواندن کتاب و مقالات لازم و مناسب در این جهت

ج: از نوشتن هراس نداشته باشیم و لو که نوشته‌ی ابتدایی ما کاری صحیح و مناسب نباشد

د: به موضوعی در نگارش توجه گردد که مورد علاقه‌ی ماست. آن گاه کار در آن خصوص لذت‌بخش خواهد بود

ه: اندیشه و تفکر در مورد موضوع نگارش که شالوده و اساس نگارش آن است

 آن چه ذکر شد، موضوعاتی بود در خصوص فراگیری نگارش و اما هر نوشته را دو موضوع کلی رهبری می‌کند نخست موضوع و محتوی درونی آن، که نتیجه صورت‌های ذهنی و اندیشه‌ی نویسنده است و موضوع دیگر فرم و یا قالب کلی نوشته می‌باشد که آن اندیشه و موضوع درونی در آن ریخته می‌شود؛ در این خصوص در بخش انواع ادبی به صورت مفصل بحث گردید، در این قسمت به مثالی کفایت می‌کنیم؛ مثلا یک نوشته از نظر محتوی گاه ادبی و هنری است و گاه تاریخی و یا موارد دیگر که این صورت و درون مایه باید برای خواننده مشخص باشد و دارای خصوصیات لازم بوده باشد؛ یعنی اگر نوشته اخلاقی است، خصوصیات یک نوشته‌ی اخلاقی در آن وجود داشته و چنان چه نوشته، انتقادی و طنزی بوده، مشخصات نوشته‌ی طنزی در آن وجود داشته باشد

ولی به طور کلی هر نوشته باید دارای ویژگی و اختصاصات ذیل باشد

الف: رعایت وحدت موضوع در کل نوشته، یعنی از لحاظ معنی و محتوی و پیام، تمام متن هدف واحدی را دنبال کرده و کلمات تناسب معنایی با یکدیگر داشته باشند

ب: از آوردن جملات طولانی یا دارای «اطناب» پرهیز شود: زیرا نوشته‌ای که طولانی باشد خواننده را ملول و خسته می‌سازد

ج: رعایت آیین سجاوندی یا اصول نقطه‌گذاری از ویژگی‌های مهم دیگر بوده؛ زیرا چنانچه نوشته‌ای خالی از نقطه‌گذاری باشد امکان اشتباه خواندن خوانندگان فراوان است

د: هر نوشته باید از غلط‌های املایی مصون و عاری باشد و درست‌نویسی و انتخاب املایی درست و مناسب هر کلمه از موضوعات مهم نگارش است

ه: مرتب و خوانا نوشتن هر نوشته موضوع قابل توجه دیگر بوده که در هر نوشته بایستی رعایت شود

و: اجتناب از کاربرد کلمات عامیانه و محلی در نوشته‌های رسمی، همچنین استفاده از کلمات دشوار و بیگانه در نوشته امری ناپسند و مردود است

ز: ساده و روان بودن هر نوشته از خصوصیات بارز آن نوشته محسوب می‌شود. پس بایستی در این موضوع دقت شود

ح: با توجه به این که هر نوشته با آرایه‌های ادبی آرایش می‌یابد. اما افراد در کاربرد آرایه‌های ادبی باعث ملول شدن خواننده از نوشته می‌شود

آرایش کلام (کاربرد آرایه‌های ادبی در نگارش)

ذوق و سلیقه‌ی انسان وی را واداشته که او دنبال زیبایی‌ها و مظاهر پررمز و راز طبیعت برود هر نویسنده و اندیشمندی هم می‌خواهد زیباترین قالب و مفاهیم را در نوشته خود به کار ببرد تا خوانندگان بیشتری را جذب کند و این است که از قریحه و ذوق و زیورها استفاده می‌کنند و نوشته‌ای پررمز و راز و زیبا تهیه می‌گردد، در این قسمت به شناخت آرایه و آرایش‌های کلام می‌پردازیم

تشبیه

به مانند کردن چیزی به چیز دیگر که در صفاتی با یکدیگر مشابه می‌باشندع تشبیه گفته می‌شودک مثلا زمانی می‌گوییم: قد او در خمیدگی چون کمان می‌باشد که در آن قد و کمان را در صفت خمیدگی مشترک آورده‌ایم. هر تشبیهی از چهار رکن تشکیل می‌شود که عبارتند از: مشبه، مشبه به، وجه شبه، و ادات تشبیه. در این مثال قد او در خمیدگی چون کمان می‌باشد: قدک مشابه، کمان: مشابه به، در خمیدگی: وجه شبه و چون: ادات تشبیه» است

در تبادل افکار و بیان معانی، تشبیه از ساده‌ترین موضوعاتی به شمار می‌آید که از آن استفاده می‌شود؛ زیرا برخی موارد را نمی‌توان تعریف کرد پس آنها را به موضوع‌هایی که آشناتر و شناخته‌تر می‌باشند، تشبیه می‌کنند. در این ابیات توجه گردد که

تو شبنمی، تو بهاری، سپیده سحری                تو عطر پونه‌ی عشقی، نشاط گلهایی

(دکتر اشرف زاده)

شاعر از کوتاه‌ترین صورت تشبیه استفاده و معشوق را به آنها مانند و تشبیه کرده است

استعماره

همان تشبیه است که یکی از ارکان آن (مشابه یا مشابه به) ذکر نشود و این که استعماره معنی عاریت گرفتن هم می‌دهد؛ زیرا کلمه‌ای در استعاره به کار گرفته می‌شود که مفهوم جدیدی دارد و این گونه هم تعریف شده است که استعاره مجازی می‌باشد که در آن علاقه‌ی مشابهت وجود داشته باشد

مجاز

به کار بردن کلمه‌ای در غیر معنی حقیقی خودش، شاعر و نویسنده در نوشته‌ی خویش کلمه‌هایی را به کار برد که در غیر معنی اصلی کلمه آمده باشد مثلا گل من خندید. گل در غیر معنی حقیقی خود به کار رفته است (آن کودک چون گل خندید)، یا شیر وارد کلاس شد. علی است که به معنی جای او، کلمه‌ی شیر را به کار برده‌اند

کنایه

بیان مطالب و سخنی را به طور پوشیده «کنایه»، گویند و در اصطلاح فن بیان این است که مطلبی چنان بیان شود که معنی حقیقی آن موردنظر نباشد بلکه معنی دوم و دیگر ملاک باشد. مثلا در این جلمه که «دست او کج است»، مقصود اصلی گوینده، معنی مجازی آن می‌باشد؛ یعنی «او دزد است» کلاه او پشم ندارد؛ «او ابهت و نفوذی ندارد» و ; او فردی است که زیاد دود چراغ خورده است؛ به این معنا که «وی مطالعه زیاد داشته»

ایهام

در معنی به گمان و هم افکندن را گویند و آن کاربرد کلمه و جلمه‌ای است که از آن دو معنی استفاده شود؛ مثلا حکایت شیرین را شنیده‌ای، معلوم و مشخص نیست که آیا منظور نویسنده حکایت و داستان شیرین و خوب بودن آن است یانه، منظور داستان خسرو و شیرین یا شیرین و فرهاد بوده است

یا در این بیت

غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد          خواندم افسانه‌ی شیرین و به خوابش کردم

آیا افسانه‌ی شیرین و خوب را خوانده یا افسانه‌ی شیرین، معشوق فرهاد را گفته است

تلمیح (اشاره)

نویسنده در نوشته خویش اشاره به داستان، شعر، یا حکایت می‌نماید؛ مثلا در این بیت، عطار نیشابوری اشاره دارد به داستان حضرت ابراهیم و موسی

گاه گل بر روی آتش دسته کرد                      گاه پل بر روی دریا بسته کرد

یا این بیت که اشاره به داستان پیامبر اکرم (ص) در غار ثور دارد

عنکبوتی را به حکمت دام داد                       صدر عالم را در او آرام داد

انواع نوشته‌ها

چنانچه از نظر گذشت، نوشته‌ها بر اساس نوع محتوی و قالب و زبان به انواعی تقسیم می‌شوند؛ مثلا می‌توان از جهت کاربرد زبان در نوشته، آن را به علمی، ادبی، محاوره و گفتاری، کودکانه تقسیم کرد، و یا از لحاظ طرز بیان به جد و طنز اشاره کرد و از جهت نوع قالب نوشتاری آنها را به انواع ذیل تقسیم نمود

1- مقاله          2- گزارش 3- نامه 4- نمایش نامه 5- قطعه 6- داستان 7- سفرنامه 8- رساله، ;

که در این قسمت به چند نمونه از قالب‌های نگارشی اشاره‌ای مختصر می‌شود

نامه نگاری

نامه نگاری یکی از راه‌های اظهار و ایجاد روابط انسان‌ها با یکدیگر است؛ اشخاص با توجه به ضرورت انتقام پیام‌های خود و اظهار درخواست‌ها و مقاصد ذهنی، نیاز به نوشتن و فرستادن نامه دارند؛ برای مثال: این ضرورت‌ها شامل کسب اطلاع از احوال یکدیگر، خانه ساختن، طلب کار، تحصیل کردن، ازدواج، معاملات، ;

نامه‌ها اقسامی دارند که به چند نمونه آن اشاره می‌شود

الف: نامه‌های خصوصی (دوستانه)

ب: نامه‌های اداری

ج: نامه‌های اجتماعی (اخلاقی، فرهنگی، علمی، تاریخی و ;)

الف: نامه‌های خصوصی (دوستانه)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله راهبردهای آموزشی در زمینه اختلالات دیکته نویسی و نحوه درس تحت pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله راهبردهای آموزشی در زمینه اختلالات دیکته نویسی و نحوه درس تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله راهبردهای آموزشی در زمینه اختلالات دیکته نویسی و نحوه درس تحت pdf

چکیده مطالب  
راهبردهای آموزش در زمینه اختلالات دیکته نویسی و درمان آن  
اختلالات املایی و نحوه درمان آن  
جدول بررسی اشکالات املایی  
روش بررسی اشکالات موجود در دیکته دانش آموزان  
اولین جلسه توجیهی املاء  
علامت ضعف دانش آموزان در درس دیکته  
روش های تدریسی آموزش املا  
روش آزمون- مطالعه- آزمون  
روش مطالعه و آزمون  
روش نمایش:  
4- روش تصحیح انفرادی:  
5- روش چند حسی:  
6- کاربرد جمله سازی در زنگ املاء:  
7- آشنا کردن دانش آموزان با متن املاء:  
نحوه قرائت املاء در کلاس  
منابع و مآخذ:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله راهبردهای آموزشی در زمینه اختلالات دیکته نویسی و نحوه درس تحت pdf

مجله رشد آموزش ابتدایی سال ششم، بهمن 81 ،

روش اموزش  تدریس املا  جواد فتح ابادی

رشه معلم دوره 22 سال

یاد گیری مشارکتی محمد رضا کرامتی

چکیده مطالب

با توجه به یافته های جدید از ناتوانی هایی که تبدیل به توانایی کامل نمی شود را می توان به عنوان اختلالات یادگیری به کار برد

مهم ترین اختلالات املایی نشناختن صدا و حروف است سایر اختلالات از نوع دیداری، شنیداری، دقت و آموزشی هستند

اختلالات دیداری به سه دسته دیداری، تمیزدیداری و توالی دیداری تقسیم می شوند

مثال: حافظه ی دیداری: منزور (منظور)           توالی دیداری: مارد به جای مادر و ;

درمـان تقـویت تمـیزدیداری و توالی: استفاده از کارت های مخصوص حروف و نشان دادن آن ها

بررسی اشکالات موجود در املاء: اشتباهات دیکته های دانش آموزان را از روی دفتر یادداشت می کنیم پس از یافتن علت آن برای رفع اشکالات تکالیف خاصی را در نظر می گیریم

یکی از عوامل مؤثر برای موفقیت ایجاد انگیزه در دانش آموز می باشد که می توان از طریق کار گروهی در کلاس سریع تر به نتیجه رسید

علامت ضعف دانش آموزان در دیکته: تند گفتن دیکته از سوی معلم باعث خستگی و کم شدن دقت در دانش آموزان می شود

روش تدریس آموزش املاء: 1- روش آزمون- مطالعه: در این روش متن نوشته شده بعد از تصحیح تا جلسه ی بعدی کلمات غلط در املاء توسط دانش آموز تمرین می شود متن دوم با کمک متن اول اما در قالب جملات جدید تهیه می گردد.   2- روش نمایشی: به منظور تقویت دیداری با آموزش حروف هم صدا (ص- ث- س) ابتدا کلمه را بنویسند بعد به تخته نگاه کنند و در صورت اشتباه درست آن را بالای کلمه بنویسند.             3- کاربرد جمله سازی در زنگ املاء: 20 جمله از 5 درس انتخاب شده و در هر جمله جای یک کلمه با ارزش املایی را خالی گذاشته تا دانش آموز کامل کند. 4- آشنا کردن دانش آموز با متن املاء: قبل از نوشتن آموزگار یک بار متن را بخواند یا روی تخته قبلاً آن را بنویسد

نحوه قرائت املاء در کلاس نیز می تواند در تقویت املاء مؤثر باشد. سرعت گفتن املای کلمه با توان نوشتن دانش آموزان متناسب باشد

راهبردهای آموزش در زمینه اختلالات دیکته نویسی و درمان آن

با توجه به یافته های جدید در مورد یادگیری برخی از ناتوانی هایی که تبدیل به توانایی کامل نمی شود را می توان به اصلاح اختلالات یادگیری به کار برد این گونه افراد ممکن است از نظر هوشی در حد متوسط یا بالا باشند. اما به دلایلی از جمله اشکالاتی که در برخی از فرایندهای پایه (ادراک دیداری- شنیداری- زبان شفاهی و کتبی) وجود دارد بین میزان پیشرفت تحصیلی و توانایی ایشان تفاوت زیادی به وجود آورده باشد. تا آنجائی که نمی توانید کتاب های درسی علوم، ریاضی و ; را بخواند در نتیجه با مشکلاتی روبرو می شوند و متأسفانه به بسیاری از این دانش آموزان برچسب کودن، کم ذهن، عقب مانده و امثال آن زده شده می شوند که نه تنها مشکل این دانش آموزان ر برطرف نمی کند بلکه موجب یأس و دلگرمی و سرخوردگی و از بین رفتن علاقه در دانش آموزان می گردد. برای آن که تمرین های پیشنهادی تأثیر بسیار زیادی را در حل مشکل دانش آموزان داشته باشد باید از طریق (تشویق آنچه می دانند نه تنبیه آنچه نمی دانند) در ایشان ایجاد انگیزه کنیم تا با رغبت انجام این تکالیف و تمرین ها بپردازد. امید است که با کمک و با استفاده از روش های پیشنهادی که در ذیل گردآوری شده بتوانیم بخشی از مشکلات آموزشی این گروه را برطرف بسازیم

اختلالات املایی و نحوه درمان آن

عوامل متعددی موجب اختلالات املایی دانش آموزان می شود که شدیدترین و مهم ترین آن نشناختن صدا و حروف است. سایر اختلالات از نوع دیداری، شنیداری، دقت و آموزش هستند

در کلاس اول، بیش ترین اختلالات شنیداری، دیداری و گاهی آموزشی است

در کلاس دوم، بیش ترین اختلالات دقت، آموزش و شنیداری است

در کلاس سوم، بیش ترین اختلالات آموزشی، شنیداری و دقت است

در کلاس چهارم، بیش ترین اختلالات آموزشی، دیداری و دقت است

در کلاس پنجم، بیش ترین اختلالات آموزشی، دقت و دیداری است

در نوع اول که اختلالات بسیار شدید است دانش آموزان باید از روش ترکیبی استفاده کنند یعنی حرف و صدا را به خوبی بشناسند و آن ها را با هم ترکیب کنند. اختلالات دیداری به سه دسته حافظه دیداری، تمیز دیداری و توالی دیداری تقسیم می شوند. در جدول بررسی اشکالات املایی مثال این سه دسته مطرح شده است

درمان تقویت حافظه دیداری: نشان دادن دو تصویر و مخفی کردن آن ها و سپس افزودن به تعداد تصاویر

درمان تقویت تمیزدیداری و توالی دیداری: استفاده از کارت های مخصوص حروف و نشان دادن آن ها

اختلالات شنیداری: این نوع اختلال در کلاس اول بیش تر مشاهده می گردد و معلم باید از همان ابتدا، اصول درست نوشتن املا را به دانش آموزان آموزش دهد

شاگردان باید اول خوب گوش دهند. بار دوم بنویسند و بار سوم نوشته خود را کنترل کنند

درمان اختلال شنوایی: ضبط انواع صداهای حیوانات و شناسایی آن

اختلالات دقت: این نوع اختلال از کلاس دوم شدت می یابد

درمان اختلالات دقت: نشان دادن دو تصویری که در چند مورد جزئی با هم تفاوت دارند

جدول بررسی اشکالات املایی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله جهانی شدن تحت pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله جهانی شدن تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله جهانی شدن تحت pdf

مقدمه  
تاریخچه جهانی شدن   
تعاریف جهانی شدن  
عوامل مؤثر بر جهانی شدن از یک دیدگاه دیگر  
پیامدهای جهانی شدن  
دیدگاه تأیید کنندگان  
دیدگاه مخالفان  
سازمان تجارت جهانی WTO  
تفاوت GATT با WTO   
قرار دادن عمومی تعرفه و تجارت GATT   
سازمان تجارت جهانی WTO   
اهداف محوری GATT  
چگونگی پیدایش گات  
اصول اساسی  
تولد WTO از دل گات  
اصول نه گانه برای عضویت در WTO از دیدگاه دکتر محمد حسین ادیب :  
نتیجه گیری   
منبع و مآخذ  

مقدمه

قرن بیستم در تاریخ حیات بشر، قرنی ممتاز و ویژه با امتیازات منحصر به فرد خودش در میان اعصار و قرون گذشته می باشد، که با نگرشی عمیق از سکوی بلند این قرن بر قرون زیر پایش به وضوح می توان شکوفایی همه جانبه بشر را از میان تمام قرون و اعصار گذشته در قرن بیستم مشاهده نمود

زمانی که مارکس و انگلیس در صدد نوشتن مانیفیست بودند دریافتند:کالاهایی که از کارخانه های سرمایه داری خارج می شود، به ناچار، تا شرق و غرب جهان خواهد رفت و هیچ دیواری حتی اگر به عظمت دیوار چین باشد یارای مقاله با آن نخواهد داشت و اکنون نیز فرآورده های تکنولوژیکی خود کالایی بیش نیستند. این کالاها، مرزها را در می نوردند، جدول تعلق به فرهنگ و جامعه خاصی، فرهنگ، آداب و رسوم، سنن و جهان نگری ها جوامع را در تیررس خود قرار می دهند، و به نوبه ی خود جهانی از آن همه می آفرینند و خود نیز بخشی از این جهان نوین می شوند و این واقعیت جهان ماست

بشر در قرن بیستم با ابتکار به کارگیری نبوغ و با تکمیل اختراعات و اکتشافات خویشتن در زمینه معادن وضعیت و با ساخت ماشین آلات و خصوصاً استفاده از اتم توانست صفحات عظیمی از حیرت و شگفتی را در این قرن بر پهنای گیتی بر جای گذارد، همچنین با تسلط خویشتن بر بخش عظیمی از کره خاکی و محیط زیست آن را تسخیر کند

در این قرن بود که بشر برای اولین بار با سفر به کره ماه و سایر سیارات راه سیر در آسمانها را آموخت و در صدد کشف اسرار آنها بر می آمد و در کنار بهره گیری همه جانبه انسان از علوم و تکنولوژی پیشرفته، استفاده بشراز کامپیوتر در تمام ابعاد زندگی اعم از مسائل صنعتی و کشاورزی و بهداشتی و تجاری و علمی و فرهنگی به طور بی سابقه ای سبب شده که امروزه سوای بحران کامپیوترها در آغاز قرن بیست و یکم، زندگی و ادامه حیات بشد در قرن بدون استفاده از کامپیوتر از جمله معادلات محسوب می شود

روند تحولات در قرن بیستم در دهه 1970 میلادی وارد مرحله جدیدی شد در اواسط دهه 1980 تقریباً در تمامی زمینه ها نشان خود را بر جای گذاشت. و دهه 1980، برای رجوع به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه فرا صنعتی و فرا مدرن (پست مدرن) به کار می رفت. اما در دهه 1990 میلادی مفهوم جهانی شدن (Globalzation) رایج گردید و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل به گونه ای که امروز همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در ظاهر امر، جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته که در آن همه چیز

در سطح جهانی مطرح و نگریسته می شود

اما در واقعیت، جهانی شدن به معنای آزادی مطلق کسب و کار برداشته شدن تمامی موانع جریان یافتن سهل و ساده سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه ها و حرکت روان اصلاحات، امور مالیه، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها(آنهم به سوی یکسان زندگی و یکدستی است. و البته تمامی این امور در مقیاسی جهانی رخ میدهد. هدف نیز دستیابی به بازار واحد جهانی فازغ از موانع در امور تولید، سرمایه گذاری، مالیه، خدمات و اشتغال خواهد بود. برخی پا را فراتر گذاشته و از حکوکت واحد جهانی و پول واحد در سراسر جهان یاد می کنند

در هر صورت جهانی شدن (globalization) در زمینه اقتصادی، اگر حادثه ای چه طبیعی و چه اقتصادی در کشور دیگر اتفاق بیفتد، قطعاً روی اقتصاد دیگران نیر تأثیر می گذارد

در بعد سرمایه نیز جهان مرز نداردو سرمایه از یک طرف و اصلاحات در طرف دیگر، بدون مرز مثل باد می چرخد و به سرعت جا به جا می شود.اینترنت و شبکه های ماهواره ای و خبری، ارتباطات مستمر را بین مردم دنیا برقرار می کنند. و دنیا به صورت یک دهکده جهانی در آمده است. در زمینه سرمایه نیز در کمتر از یک ثانیه سرمایه را جابه جا می کنند. هر فرد دستگاه پیشرفته ای در اختیار دارد که به بانک او وصل است. این فرد با فشار دادن یک دکمه می تواند پول خود را از حسابی به حساب دیگر انتقال دهد حتی در کشورهایی که کنتلر خیلی شدیدی بر بازار سرمایه اعمال می کنند، سرمایه در کمتر از 24 ساعت حا به جا می شود

اینترنت و شبکه های ماهواره ای و خبری، ارتباطات مستمر را بین مردم دنیا برقرار می‌کنند. و دنیا به صورت یک دهکده جهانی در آمده است. در زمینه سرمایه نیز در کمتر از یک ثانیه سرمایه که به بانک او وصل است. این فرد با فشار دادن یک دکمه می‌تواند پول خود را از حسای به حساب دیگر انتقال حتی در کشورهایی که کنترل خیلی شدیدی بر بازار سرمایه اعمال می کنند، سرمایه در کمتر از 24 ساعت جا به جا می‌‌‌شود، کافی است کمی عدم امنیت سرمایه به سرعت جا به جا خواهد شد

این وضعیت در مورد کالا شدت کمتری وجود دارد. شرکت هایی که کالاهای مشابه تولید می کنند، از دست رقیب خودشان در هیچ جای دنیا در امان نیستند ابتداء شعار مشتری مدار و کیفیت برتر را مطرح کردند و اخیراً می گویند باید دید چه چیزی مطلوب مشتری است. یعنی باید زوایای نهان نیاز مشتری را تشخیص داد

در آینده ای نه چندان دور همان طور که مرزها در مورد اطلاعات، سرمایه و اقتصاد فرو ریخته شد، قطعاً در مورد کالاها نیز فرو خواهد ریخت. برای اینکه شرکت ها بتوانند خودشان را حفظ کنند. باید هم شاخص ها را بشناسند و برای جهانی شدن باید شاخص ها جهانی را داشته باشند

 

تاریخچه جهانی شدن

ریشه های تاریخی جهانی شدن را می توان به عمق تاریخ بشر و به زمانهای قدیم مربوط دانست

مثلاً اگر منظور از جهانی شدن را به هر نوع تحرک گسترش طلبانه جهانی(مثبت و منفی) و هر تلاش تمامیت خواهانه معنی کنیم. منشاء آن را می توان به تمدنهای قدیم، ادیان و ایدولوژی ها و حتی لشکرکشی های شاهان و امپراطورها برای تشخسر عالم مرتبط ساخت. در این صورت تلاش های مداخله گرایانه مرگانیلیست ها در قرن 16 میلادی و تحرکات کشورهای استعمارگر در قرن های بعد نیز می تواند پرتوهایی از جهانی شدن محسوب گردد. شاد به همین خاطر یاشد که برخی از محققان و مورخان اقتصادی آغاز جهانی شدن را سال 1815 می دانند که در آن یک سری لشکر کشیها در اروپا و آمریکا به وقوع پیوست، همچنین گروهی دیگر دهه 1880در آن ملی گرایان افراطی کشورهای پیشرفته به استعمار جوامع ضعیف می پرداختند برهه ای از جهانی شدن قلمرو می کنند. زمانی که جنگ جهانی دوم پایان یافت، ایالات متحده آمریکا، نه تنها کشوری بزرگ وو در اثر این جنگ آسیبی ندیده بود،بلکه گستره سیستم اقتصادی این کشور طی سال های جنگ تقریباً دو برابر شده و توانسته بود از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دین حاکم شود. در این چنین فضایی بود که شرکت های آمریکایی در صدد بر آمدند، در منابع اصلی کشورهای خارج سرمایه گذاری مستقیم نمایند. آمریکایی ها، اگرچه در بیشتر موارد فن آوری پیشرفته و طراحی محصول را در داخل کشور نگه داشتند، ولی مالک شرکت های چند ملیتی بودند که در سراسر دنیا فعالیت می کردند، از مواد خام و نیروی ارزان کشورهای دیگر استفاده می کردند و محصولات خود را به آن بازارها عرضه می نمودند در نتیجه تجارت بین الملل و رقابت در این سال ها تشدید گردیده و بیش از یک چهارم کالاهایی که در خارج از مرزهای امریکا تولید می شود، با رقایت شرکت های خارجی رو به رو هستند

همان گونه که لسترتارو مشاور اقتصادی کلینتون یادآور می شود، اینکه ما در دنیای زندگی می کنیم که هزینه حمل و نقل بسیار ناچیز شده است، به گونه ای که می توان هر معامله ای را به سرعت انجام داد. در این بازار جهانی، سازمان باید همواره در حال مبارزه باشد، تا بتواند در بازار خارجی به پیروزی هایی دست یابد و همزمان به آن در بازارهای داخلی هم، در برابر شرکت های رقیب، دفاع کند. پیشینه جهانی شدن را می توان با تشکیل سازمان ها نام برد. در سال 1945 میلادی سازمان ملل متحد تشکیل شد، در سال 1972 همایش استکهلم درباره محیط زیست، در سال 1989 میلادی پایان جنگ سرد. نمونه هایی از جهانی شدن می باشند

 

تعاریف جهانی شدن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله جهانی شدن ،حقوق بشر و گفتگوی تمدن ها تحت pdf دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله جهانی شدن ،حقوق بشر و گفتگوی تمدن ها تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله جهانی شدن ،حقوق بشر و گفتگوی تمدن ها تحت pdf

چکیده:  
مقدمه  
تعریف جهانی شدن  
تاریخچه جهانی شدن  
آثار جهانی شدن  
مبانی حقوق بشر  
آثار مثبت جهانی شدن بر حقوق بشر  
آثار منفی جهانی شدن بر حقوق بشر  
گفتگوی تمدن ها به عنوان یک راه حل عملی جهت کاهش آثار منفی جهانی شدن بر حقوق بشر  
نتیجه گیری  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله جهانی شدن ،حقوق بشر و گفتگوی تمدن ها تحت pdf

1 پرویز صداقت ، (( سرشت جهانی شدن وزمینه های آن )) ماهنامه بورس، اردیبهشت 1379، ص

2 همان، ص

3 همان ، ص

4 آلوین تافلر،جابه جایی درقدرت،ترجمه شهیندخت خوارزمی ، تهران ، نشر سیمرغ ، 1375 صص 91-

5see Salah Guenriche, “The mixed signals of globalization,” the UNESCO Courier, June ,

6 محمد تقی قزلسفلی، (( جهانی شدن رویارویی یا همزیستی )) اطلاعات سیاسی اقتصادی، سال چهاردهم ،شماره یازدهم ودوازدهم(شماره 156-155 ) ، مرداد وشهریور 1379 ، صص 143-

7عادل عبدالحمید علی، (( جهانی شدن وآثار آن برکشورهای جهان سوم)) ترجمه مهندس اصغر قریشی سفیر جمهوری اسلامی دریمن، اطلاعات سیاسی اقتصادی مرداد وشهریور1379 ، ص 152

8Sentinel News. N 8 Jan. fev. Mar. 1998, France, pp.1-

9.Sentinel News, n 3 Oct. Non. Dec. 1996, France, pp. 1-

10.Sentinel News, n 4 Jan. fev. Mar. 1997, France , pp.1-

11.ریچارد روزکرانس ، (( جهانی شدن وتحول مفهوم کشور)) ، ترجمه احمد صادقی، مجله سیاست خارجی ، بهار 1379، صص 7-

12سید محمد رضا نورانی، (( جهانی شدن وکشورهای درحال توسعه وایران)) ، اطلاعات سیاسی اقتصادی ، شماره یازدهم ودوازدهم(شماره156-155) مرداد وشهریور1379، ص

13آیت مولائی (( حقوق بشر وحاکمیت ملی)) اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال چهاردهم ، شماره یازدهم ودوازدهم ( شماره 156-155) مرداد وشهریور1379، ص 124

14 هدایت الله فلسفی ، (( تدوین واعتلای حقوق بشر درجامعه بین المللی)) مجله تحقیقات حقوقی، انتشارات دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی ، شماره 17-16، ( پائیز 74تا بهار75) صص 130-129

15حسین مهرپور، نظام بین المللی حقوق بشر، موسسه اطلاعات چاپ اول، تهران 1377، صص 154-178

16United Nations, “Study by the Secretary General on Popular Participation in its Various Forms as an lmportant Factor in Development and in the Full Realization of Human Rights”, UN Doc .E /CN. 411985/. Pp. 35-

17.Peter Uan Ness, Debating Human Rights . Routledge. London and New York. 1999. Pp.25-

18 Philp G. Gerny. , “Ggolobalization and the Erosion of Democracy,”European Journal of Political Research, Netherlands, No.36, 1999, pp.1-

19.James Graff, “Giving some of Background,” Ttime, Fed

20.Bimal Ghosh, “Stop Demonizing Globalization and leam to Manage it”.Herald Tribuns, No. 35990, 15 Nov

21.عباس آخوندی ، بولتن نقد دیدگاه موسسه بین المللی انرژی ، ش 26، صص 17-

22مهدی تقوی، (( جهانی شدن بازارهای مالی وتدوین سیاست های اقتصادی )) اطلاعات سیاسی- اقتصادی ، سال یازدهم، ش 110-109 سال 1375، صص 140-

23،مرتضی مردیها، (( فرهنگ جهانی درگفتگو با داریوش شایگان)) روزنامه جامعه ، ش 67-26 اردیبهشت 1377

چکیده

 درروند جهانی شدن تغییرات غیر قابل اجتنابی درزمینه های سیاسی، اقتصادی واجتماعی ملل مختلف ایجاد می شود که مردم دول جنوب بیش از دول شمال متاثر می گردند . بسیاری ازاین تغییرات با مبانی واصول حقوق بشر پذیرفته شده درحقوق بین المللی موجود درتعارض قراردارد. دراین مقاله سعی شده است نقاط تعارضی که دراین روند بانفی حقوق بشر دردول جنوب حاصل خواهد شد ویا تقویت بعضی از جنبه های حقوق بشر دردول جنوب وشمال مورد بحث ، تجزیه وتحلیل قرارگرفته وبررسی گردد. سپس موضوع گفتگوی تمدن ها مورد بحث قرارگرفته که آیا می تواند به عنوان یک راه حل عملی موفق آثار منفی احتمالی حقوق بشر ناشی از جهانی شدن را کاهش دهد ویا آثار مثبت احتمالی جهانی شدن را بر می گیرد

حقوق بشر شمال وجنوب برابر ویکسان نماید؟

واژگان کلیدی:

گفتگوی تمدن ها ، جهانی شدن ، حقوق بشر، شمال وجنوب


مقدمه

دراین مقاله تلاش شده جهانی شدن وآثار مثبت ومنفی ناشی از آن بر حقوق بشر مطرح گردد وگفتگوی تمدن ها به عنوان عملی ترین راه حل جهت کاهش آثار منفی احتمالی درآینده براین مسئله مورد تجزیه قرارگیرد. بنابراین ابتدا مفاهیم وتعاریف جهانی شدن ، تاریخچه آن ، گروه های رسمی وغیر رسمی کمک کننده به این مسئله وآثار ناشی از آن مورد بحث قرارمی گیرد.پس از آن به مبانی ومنابع اصلی حقوق بشر واصول جهانی پذیرفته شده آن اشاره می گردد وسپس با طرح آثار مثبت ومنفی ناشی از جهانی شدن توسط طرفداران ومخالفان این مسئله مورد کنکاش قرارمی گیرد. درپایان طرح گفتگوی تمدن ها به عنوان یک راه کار موثر برای کاهش اثار منفی جهانی شدن بر حقوق بشر برای تمدن های شمال وجنوب به طور اعم وبرای تمدن های جنوب به طور اخص مطرح می گردد ودرنهایت به جمع بندی بحث پرداخته خواهد شد

تعریف جهانی شدن

درمورد تعریف جهانی شدن باید گفت اینکه این مسئله یک پدیده است یا یک روند بین صاحب نظران یک تعریف واحد متفق علیه وجودندارد . بنابراین برای روشن شدن این مفهوم بهتراست به تعاریفی که مطرح شده به طور خلاصه اشاره شود مارتین آلبرو معتقد است (( جهانی شدن به فرایند هایی که براساس آن تمام مردم جهان دریک جامعه واحد فراگیر جهانی به هم می پیوندند اطلاق می شود)) (1) مانوکاستل می گوید(( جهانی گرایی جامعه ای شبکه ای است که درادامه حرکت سرمایه داری درپهنه اقتصاد، جامعه وفرهنگ شکل می گیرد)) (2) امانوئل ریشتر نیز (( جهانی شدن را شبکه ارتباطی متصل کننده انسان های پراکنده می داند)) (3) ودرنهایت آلوین تافلر می گوید(( جهانی شدن درعصر دانایی راهی برای انتقال کالا، خدمات وسرمایه میان ملل است )) (4) درهمین زمینه برداشت ها وتعاریف مختلف دیگری نیز مطرح شده از قبیل – درهم ادغام شدن بازارهای جهانی برای تسهیل جابه جایی سرمایه ، نیروی کار، کالاؤ اطلاعات وفرهنگ، – اوج سلطه گری وسلطه پذیری یا اوج پیروزی سرمایه داری – جهانی شدن رقابت بی قید وشرط بوده که فقیر رافقیر تر وغنی را غنی تر خواهد کرد . عصر تحول سرمایه داری برای تمام انسان هاست که درمرکز شمال وپیرامون جنوب قرارمی گیرد، درجهانی شدن نقش دولت ومرز ملی کمرنگ می شود وشرکت های چند ملیتی وسازمان های بین المللی .. جای آن را می گیرند(5)

اگر تلاش شود تایک جمع بندی از تعاریف فوق حاصل گردد باید گفت جهانی شدن درنتیجه گسترش ابزارهای ارتباطی- اطلاعاتی پدید آمده که روند جابه جایی سریع کالا، سرمایه، نیروی کار واطلاعات را فراهم کرده که کنترل دولت بر آن عملی نمی باشدومنجر به یک فرهنگ واحد جهانی خواهد شد . به عبارت دیگر، جهانی شدن شبیه یک دستگاه مخلوط کن است که چرخ چهار پرده ای آن یعنی کالا، سرمایه یا نیروی کار واطلاعات است ودر اثر حرکت سریع آن معجون فرهنگ واحد یا به بیان دیگر دهکده جهانی پدید می آید

تاریخچه جهانی شدن

ازلحاظ نظری فلاسفه ، ادیان ، ایدئولوژی ها وسیاستمداران از قرون اولیه بشری اندیشه دولت واحد جهانی را به اشکال مختلف مطرح نموده اند . به عبارت دیگر، مسئله جهان وطنی که می توان آن را یک نقطه کمال وشاید سرانجام جهانی شدن دانست از مسائلی بوده که درگذشته نیز مطرح گردیده است . مثلا فلاسفه ای مانند ژان ژاک روسو-مارکس ویا رواقیون و- آرمان گرایان با طرح جهان شهر از دید خود چنین ایده ای را مطرح نموده اند از مسائلی بوده که درگذشته نیز مطرح گردیده است .مثلا فلاسفه ای مانند ژان ژاک روسو، – آرمان گرایان – رواقیون – مارکس با طرح جهان شهر ازدید خود چنین ایده ای را مطرح نموده اند . ادیان الهی یهودیت ، مسیحیت واسلام هرکدام با دعوت جهانی جهت تبعیت از دین خود وجامعه آرمانی موعود درپایان حیات دنیا (آمدن موسی(ع) یامهدی(عج) وتشکیل حکومت الهی عادلانه ) نیز به نوعی این ایده را مطرح کرده اند . ایدئولوژی هایی مانند مارکسیسم – سوسیالیسم وحتی لیبرالیسم آرمان شهر هرکام یک حکومت واحد جهانی است که حداکثر رفاه وعدالت را برای بشر نوید می دهند. سیاستمدارانی مانند ویلی برانت ( دولت جهان شمول ) یا نهرو ویا ویلسون نیز به دولت جهانی اشاره نموده اند (6) ولی جهانی شدن را به طور رسمی اولین بار ماک لوهان درکتاب خود با عنوان جنگ وصلح دردهکده جهانی درسال 1970 مطرح کرد(7)

درزمینه جهانی شدن از لحاظ عملی سازمان ها ونهادهای بین المللی رسمی مانند جامعه ملل، سازمان ملل متحد، گات وپس ازآن سازمان تجارت جهانی ( WTO) گام برداشتند ونیز نهاد هاوگروه های غیر رسمی که به طور آرام ولی قدرتمندانه حرکت کرده اند، شامل 1- شورای روابط خارجی آمریکا که درسال 1920 تشکیل گردید و مرکب از سران مالی، سیاسی، اقتصادی آمریکا مانند راکفلر ، فورد.. روسای جمهور، بانک ها، شرکت های آمریکایی بوده که تمام سیستم های کلیدی امریکا دراختیار آن قرارداشته وبرنامه ریز اصلی کشور وتاثیر گذار بر تمام دول عربی وشرکت هنای چند ملیتی وسازمانهای بین المللی تا کنون بوده اند(8) 2- گروه بیلدربرگ 1 که درسال 1952 شکل گرفت ومتشکل از سران وافراد ذی نفوذ اروپایی بوده وبه گروه قبل متصل می گردد هدف این گروه اتحاد غرب علیه هجوم شوروی سابق بوده است ونیز به دنبال تحقق صلح جهانی درپناه اتحادیه اقتصاد بین المللی گام برداشته است . تمام سران احزاب چپ ، میانه وراست اروپا علی رغم داشتن ایدئو لوژی های متضاد ، نقطه مشترک آنها دستیابی به یک دولت واحد جهانی ( یا سوسیالیسم یا لیبرالیسم ) بوده است امروز 24 شخصیت برجسته اروپایی و15 شخصیت آمریکایی اعضاءفعال دراین گروه با ایده دستیابی به یک دولت جهانی واحد با نگرش های چپ وراست فعالیت می نمایند(9)3- کمیسیون سه جانبه2که درسال 1973 درژاپن شکل گرفت وبه دو گروه قبل متصل شد، اعضاآن سران وافراد برجسته مالی- اقتصادی آسیایی می باشند که با همان هدف جهانی شدن اقتصاد با همکاری اروپا ، آسیا وآمریکا حرکت می نماید. هدف اصلی این سه گروه با، پیاده نمودن ایده دولت جهانی براساس اقتصاد آزاد وجابه جا یی آزادانه سرمایه، کالا، خدمات واطلاعات ارتباط وهمکاری تنگاتنگ با یکدیگر می باشد(10) ازدیگر گروه های غیر رسمی (گروه های غیر رسمی درمسئله جهانی شدن را به این صورت می توان تعریف کرد که اولا ساختار علنی وآشکار جهت دستیابی به یک اقتصاد وفرهنگ جهانی نداشته اند بلکه به طور سری ومخفی چنین کاری را می کنند . ثانیا اگر ساختارتشکیلاتی آشکار داشته اند هدف اعلانی ورسمی برای دستیابی به یک جامعه جهانی با اقتصاد وفرهنگ واحد نداشته اند، گرچه درعمل وبه طور غیر اعلانی وبه طور مقطعی دراین مسیر کمک می کرده اند ) کمک کننده به جهانی شدن شرکت های چند ملیتی اروپایی ، آمریکایی وآسیایی مانند جنرال موتور، B P فورد I B M و توتال می باشند . مثلا جنرال موتور درسال 1975 ، 132 میلیارد دلار وشرکت فورد 100 میلیارد دلار درآمد داشته اند که هرکدام معادل درآمد سالیانه چند کشور مانند عربستان سعودی، ایران وترکیه بوده است که این سود نصیب کشور سهامداراصلی یعنی آمریکا گردیده است (11)

آثار جهانی شدن

اگر بخواهیم آثار جهانی شدن را به طور خلاصه اشاره نماییم ، عبارت خواهند بود از 1- وابستگی بیشتر اقتصاد کشورها به یکدیگر 2- افزایش رقابت کشورها با توجه به توان های بالفعل وبالقوه آنها 3- به چالش کشیده شدن دولت ها وتضعیف حاکمیت وجانشینی سازمان هایی مثل WTO به جای آنها 4- تقسیم کار بین المللی براساس ارزش نسبی تولید 5- پیدایش دهکده واحد جهانی با غلبه فرهنگ واحد با ارزش ها وهنجارهای مشترک وکمرنگ شدن حوزه فرهنگ ها(12) پس از تعریف جهانی شدن وگروه های ذیربط دراین زمینه لازم است جهت مشخص شدن آثار آن برحقوق بشر، بحثی مقدماتی درمورد مبانی حقوق بشر ارائه گردد

مبانی حقوق بشر

اگر بخواهیم ریشه های حقوق بشر امروزی را کنکاش نماییم باید آن را درمیانی واصول ادیان الهی،قواعد حقوق طبیعی ، اصول واهداف انقلاب انگلستان ، عهد نامه وستفالی 1648 ، منشور حقوق 1689 انگلیس ، جابجایی ریشه یابی نمود. همچنین باید به اندیشه های سیاسی قرن 16و17م مانند جامعه مدنی جان لاک ، حق صیانت نفس توماس هایز، اراده عمومی مبنی بر رضایت افراد ژان ژاک روسو نیز توجه نمود(13) با تاسیس سازمان های بین المللی نظیر جامعه ملل وسازمان ملل حقوق بشر مفهوم جهان شمول یافت که بعد از جنگ دوم سه نسل حقوق بشر جهانی مطرح گردید

.1اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 که حقوق مدنی سیاسی بشر را 2 .مطرح کرد

2میثاق بین المللی که حقوق اقتصادی- اجتماعی – فرهنگی بشر را جهانی کرد

3میثاق های بین المللی مکمل که حقوق مدنی وسیاسی بشر را درسطح جهان به صورت حقوق همبستگی بشر مطرح نمود ( گرچه دو میثاق حقوق سیاسی – مدنی واقتصادی- اجتماعی- فرهنگی همزمان تصویب شدند ولی درقالب دو پروتکل بوده که دراینجا مجزا اشاره شده است ) هرسه گروه حقوق بشر درسال 1966 درمجمع عمومی سازمان ملل تصویب شدند وکمیته حقوق بشر مجمع عمومی وکمیسیون حقوق بشر شورای اقتصادی، اجتماعی درسال 1967 مامور تحقیق وتفحص گردیدند که درصورت نقض این حقوق توسط دولتی از اعضاءسازمان ملل ، دیگر اعضا فشار سیاسی را بر دولت ناقض وارد نمایند(14)

شکایت علیه دولت نقض کننده حقوق بشر می تواند از طریق گزارش های شبکه های گزارشگر کمیسیون یعنی گروه های کاری1 یا گزارشگران موضوعی2 وگزارشگران یا نمایندگان کشوری3 درکمیسیون حقوق بشر طرح شود سپس درصورت لزوم کمیسیون فرعی حقوق بشر اقدام به تحقیق وتفحص می نماید که درصورت اثبات آن مسئله ابتدا درشورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل طرح شده ودولت ناقض ابتدا به صورت محرمانه ودرحالت عدم تاثیر پذیری حتی به طور علنی به او توصیه هایی می گردد ودر نهایت احتمال محکومیت آن وجوددارد(15) دبیرکل سازمان ملل درسال 1985 درمجمع عمومی اعلام کرد که حقوق بشر جهان شمول مواردی از قبیل 1- حق برخورداری ازتعلیم وتربیت 2- حق مشارکت دراداره امور فرهنگی 3- حقوق اقلیت ها 4 – حقوق سندیکاها 5- حقوق خانواده ( ازدواج – طلاق – حقوق کودکان( 6 – حق آزادی عقیده وبیان ..می باشد(16) ضمانت اجرایی حقوق بشر جهانی امروز فقط فشار سیاسی می باشد که نتیجه سریع وکامل به دنبال ندارد اما علی رغم ضعف ضمانت اجزایی حرکت جهانی حقوق بشر با عث شده است که دولت ها حتی المقدور آنرا رعایت نمایند وآن را درقوانین داخلی ومنطقه ای خود سرایت دهند . برای مثال، حق تحصیل رایگان برای عموم مردم ، حق داشتن حداقل دستمزد، حق داشتن بهداشت، حق داشتن وکیل، حق تامین اجتماعی ( بیمه های اجتماعی) و..ازمواردی است که درقوانین اساسی ومدنی بسیاری از دولت ها به رسمیت شناخته شده ودرپیمان های منطقه ای حقوق بشر درمناطقی مانند اروپا- آمریکا- آفریقا .. مورد پذیرش قرارگرفته است (17) پس از اشاره مختصری درزمینه مبانی حقوق بشر لازم است بحث شود که جهانی شدن بر حقوق بشر چه آثار مثبت یا منفی به بار خواهد آورد

آثار مثبت جهانی شدن بر حقوق بشر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله زبان آموزی و رشد گفتار تحت pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله زبان آموزی و رشد گفتار تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله زبان آموزی و رشد گفتار تحت pdf

1-1 : زبان آموزی  
1-2 : نظریه های زبان آموزی  
الف: نظریه شناخت گرایی  
ب: نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی  
ج) نظریه ذاتی، ذهنی بودن زبان:  
د)  دیگوتسکی و ارتباط اجتماعی  
1-3 مهارت های گفتاری  
مراحل رشد گفتاری کودک  
1-1-3 مرحله اول: پیش زبانی  
1-2-3 مرحله دو، گفتار تک واژه ای: (Holophrastic speech)  
2-3-3 مرحله سوم، گفتار دو واژه ای یا تلگرافی  
1-4-3 مرحله چهارم، گفتار پیشرفتی  
1-5-3 مرحله پنجم: گفتاری تلفظ صحیح صداها (صداها در گفتار)  
1-4 گفتار ثابت  
1-5 مهارت شنیداری  
منابع و مآخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله زبان آموزی و رشد گفتار تحت pdf

1- باطنی، محمد رضا، زبان و تفکر، 137، تهران؛ آبانگاه

2- بلیایف، بوریس، روانشناسی آموزش زبان خارجی، ترجمه امیر فرهمند پور، 1368، تهران؛مرکز نشر دانشگاهی

3- زندی، بهرام، زبان آموزی،

4- مشکوه الدینی، مهدی، سیر زبان شناسی، 1376، انتشارات دانشگاهی فردوسی

5- مشکوه الدینی، مهدی، توصیف و آموزش زبان فارسی، 1373، انتشارات دانشگاه فردوسی

6- دیگوتسکی، لو، سیموینویچ

7- Cook, v.j & Newson, Mark, Chomsky’s universal grammar, 1996, Black well publisher

8- Farris, Pamela j. , language Arts. Process, process, product and assessment, 2001, 3rded, Mc Graw Hill

1-1 : زبان آموزی

زبان آموزی و رشد گفتار در هشتاد سال گذشته مورد توجه قرار گرفته به ویژه درنیمه دوم قرن بیستم بطور دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. زبان آموزی کودک به همراه توصیف وبررسی ساخت زبان وچگونگی کارکرد آن مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. یافته های مربوط به زبان آموزی، مراحل فراگیری زبان، تدوین دستور زبان کودک وارائه ویژگی های همگانی زبان از نتایج مهم این بررسی ها بوده است

یافته های زبان آموزی همچنین در بررسی چگونگی گسترش مهارت های زبانی نیز وزبان پریشی مورد توجه بوده است به علاوه یافته های یاد شده در زمینه بررسی آموزش زبان دوم وهمچنین زبان خارجی وارائه فرضیه ها وروش های آموزش زبان دوم تأثیر به سزایی داشته است. زبان آموزی هم از لحاظ نظریه های یادگیری وهم از لحاظ بررسی مراحل رشد زبانی قابل توجه است.                 زبان آموزی درزمانی پس از یک سالگی شروع می شود وتا پنج سالگی تقریباً به حالت ثابت نزدیک می شود. دوره زبان آموزی درحدود 5/3 به طول می انجامد.(مشکوه الدینی، 1376،            ص 272) بررسی زبان آموزی به چگونگی رشد مهارت های گفتاری وشنیداری را مشخص           می  سازد . از یافته های موضوع می توان درآموزش مهارت های زبان استفاده کرد. کودک تا پیش از سواد آموزی قادر است از زبان بطور مناسب دربرقراری ارتباط زبانی استفاده نماید. بعلاوه هر سخنگوی زبان علاوه برقواعد دستوری ، قواعد کاربردی زبان را نیز به تدریج می آموزد؛ یعنی از طریق تعامل با محیط واطرافیان اصول کاربرد شناختی زبان را نیز فرامی گیرد.زبان آموزی تنها به توانایی های آوایی، واژگانی، دستوری وسبکی محدود نمی شود؛ بلکه به ویژگی های کاربردی زبان نیزشامل می گردد. البته دانش زبانی کودک ناخودآگاه است بکارگیری وقضاوت ناخود آگاه زبان توسط کودک شم زبانی نامیده می شود

نتیجه تسلط کودک برمهارت های زبانی کسب توانایی به کارگیری زبان است . درصورتی که کودک توانایی زبان را داشته باشد نه تنها دانش ومهارت های زبانی وارتباطی خود را بکار می برد بلکه خواهد توانست درآینده نیز براین خلاقیت زبانی تکیه کند

به نظر انسترون وبلیایف زبان آموزی برافزایش وتقویت توانش زبانی، توانش ارتباطی، خلاقیت زبانی، تفکر درباره زبان وهمچنین مهارت های آمادگی خواندن ونوشتن درآینده تأثیر می گذارد    (بلیایف ، 1368 ،ص77)

1-2 : نظریه های زبان آموزی

الف: نظریه شناخت گرایی

 پیاژه، روانشناس بزرگ سویسی، به اصل شناخت دریادگیر ی کودک توجه داشت. از این رو به پدیده زبان آموزی علاقه مند نبود. او زبان را به عنوان منبعی برای داده های لازم جهت بررسی چگونگی رشد شناخت درنظر می گرفت. به نظر او زبان آموزی یک پدیده ثانویه است که دردرون شناخت طبیعی کودک از محیط خود، شکل می گیرد. از این رو پیاژه زبان آموزی را وابسته به شناخت می دانست. وقتی زبان را به عنوان مجرایی برای ایجاد ارتباط میان کودک و محیط اجتماعی او در نظر گرفته است . پیاژه معتقد بودکه ذهن کودک برای کسب شناخت، از جهان اطراف همواره فعال است واز این لحاط ، اطلاعاتی از راه زبان توسط افراد محیط به او            می رسد؛ به گسترش شناخت او چندان کمک نمی کند. او رشد زبان کودک را ناشی از رشد شناختی واجتماعی او می دانست. با این حال ، پیاژه این فرض را که تنها رشد شناختی برای رشد زبان آموزی کافی باشد انکار می کند. به عقیده او میزان مناسبی از رشد شناختی برای رشد زبانی لازم است، با این حال تنها رشد شناختی را برای زبان آموزی کافی نمی داند ، بلکه برخی فرآیندهای دیگر را نیز ضروری می داند.( مشکوه الدینی ، 1376، ص274)

مهمترین نظریه های یادگیری مبتنی بر شناخت گرایی عبارتند از: نظریه یادگیری گشتالت گرایان ، نظریه معنا دار دیوید آزوبل، نظریه پردازش اطلاعات، نظریه شناختی پیاژه ونظریه شناختی بروند

ب: نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی

اسکینر، روان شناس آمریکایی، به اصل شرطی شدگی درباره زبان آموزی کودک اعتقاد داشت.  وی اعتقاد داشت که برپایه رفتار گرایی همه جنبه های زبان ورفتار انسان را می توان توضیح داد. او یادگیری انسان را امری اکتسابی می داند . به اعتقاد اسکینر ذهن انسان شبیه لوح سفید یاد صفحه خالی است ووقتی زبان دراین صفحه خالی وارد می شود، یادگیری تحقق می یابد.و اساس این دیدگاه ذهن انسان فقط محرکات زبانی بیرونی را پذیرفته وهنگام یادگیری زبان مشاهده منظم رویداد های جهان خارج کودک را وارد به تولید زبان می کند. به عقیده اسکینر انسان از راه آزمایش وخظا به یادگیری زبان می پردازد. وی که آزمایشهای زیادی در خصوص یادگیری حیواناتی مثل موش، کبوتر انجام داده است این نوع یادگیری را شرطی شدن عامل نامیده وآنرا ‹‹ترتیب از راه پاسخ های ارادی ›› می داند

در نظریه اسکینرتنها شرط لازم برای فهم چگونگی یادگیری زبان این است که بتوانیم متغیرهای حاکم وعوامل بیرونی را مشخص کنیم

درواقع نظریه یادگیری اسکینر می کوشد  یادگیری زبان را با استفاده از یک مدل محرک پاسخ، تبیین کند. به تعبیراسکینر اگر رفتار زبانی معینی بطور مکرر یک نتیجه مثبت داشته باشد به تقویت مثبت واگر نتیجه منفی داشته باشد به تقویت منفی منجر می شود. درحقیقت تقویت مثبت براثر پاداش رفتار زبانی فرد وتقویت منفی براثر تنبیه رفتار زبانی فرد شکل می گیرد. از سوی دیگر، از دیدگاه رفتار گرایان، کودک دریادگیری زبان تا حد زیادی از عامل تقلید کمک می گیرد. بسامد استفاده، کاربرد واژه ها وساخت های زبان نیز دریاد گیری از راه تقلید مؤثر است. اگر کودکی درحال یادگیری زبان، پس از کاربرد یک عنصر یا قاعده زبانی احساس کند ارتباط مؤثر زبانی برقرار شده است، فکر می کند رفتار زبانی او مورد تأیید قرارگرفته است. این احساس مثبت باعث تقویت آن رفتار و در نتیجه یادگیری آن عنصر می شود

به عقیده اسکینر، بر پایه فرآیند شرطی شدگی رفتار مؤثر زبانی که در نتیجه انگیزه ها و پاسخ های ناشی از محیط از جمله پدر و مادر و دیگر افراد محیط برایش پیش می آید، زبان را فرا می گیرد. به این معنی که بر اثر تقویت و شرطی شدگی رفتار زبانی از راه پاداش های مطلوبی که از محیط خود دریافت می نماید، سرانجام عادت های زبانی ویژه مربوط به محیط خود را کسب می کند. بنابراین، به عقیده اسکینر برای توضیح فرآیند زبان آموزی لازم نیست هیچگونه ویژگی ذاتی ذهن خاص و پیچیدگی برای کودک فرض شود، بلکه برای توضیح آنها کافی است که روابط منظم موجود میان رویدادهای جهان بیرون و گفته های کودک که به طور مثبت تقویت می شود نشان داده شود که به این ترتیب در دوره زمانی مناسب تکرار و استوار می گردد. (مشکوه الدینی، ص276)

. در فرضیه اسکینر نارسایی هایی را در فرآیند شرطی شدگی زبانی در زبان آموزی کودک می توان ملاحظه نمود

1- تقلید: با وجود اینکه تقلید در امریادگیری زبان وجود دارد ولی می توان به نمونه های فراوانی اشاره کرد که نشان دهنده عملکرد ذهنی انسان هستند. مهمترین این شواهد از انحراف های زبانی نظامند حاصل می شوند. یکی از این انحرافات تصمیم افراطی است که کودک طی برخی قواعد ساخت های مختلف را بر ساخت های دیگر تعمیم می دهد. مانند صورت های ‹‹سوزیدم›› و ‹‹کاریوم›› بنابراین اگر یادگیری صرفاً از راه تقلید صورت می گرفت، نباید صورت های یادشده که توسط بزرگسالان هیچگاه به کار نمی روند، تولید شود. بنابراین باید به ‹‹قاعده سازی درونی›› معتقد باشیم تا بتوانیم تعمیم های افراطی را به درستی توجیه نماییم

2- بسامد عناصر: بسامد واژه ها وساخت هایی که در محیط یادگیری زبان به کار می روند تا آن حدی که رفتارگرایان بر آن تأکید می کنند بر یادگیری زبان اثر نمی گذارد

اگر بسامد عناصر زبانی در یادگیری تأثیر زیادی داشته باشد نباید واژه های پر بسامد که طبیعتاً بیشتر شنیده می شوند دچار تصمیم افراطی شوند. در مقابل، عناصر زبانی وجود دارند که از طرف بزرگسالان به طور فراوان استفاده شده و پر بسامد هستند ولی کودکان در جریان یادگیری زبان سالها طول می کشد تا آنها را یادبگیرند و استفاده نمایند. (زندی 1381، ص66)

3- تأیید: رفتارگرایان تأثیر والدین و یا اطرافیان را در یادگیری زبان به عنوان مهم ترین نوع تقویت مطرح می کنند. از نظر آنان تأیید یک رفتار زبانی، به قابل قبول بودن آن از لحاظ دستوری وابسته است، اما تحقیقات نشان می دهد که تأیید یا عدم تأثیر اطرافیان با صحت دستوری جملات ارتباط اندکی دارد

4- نظریه اسکینر فقط در آزمایشگاه قابل کاربرد است. تقسیم کار به تعدادی مراحل تدریجی و دادن پاداش پس از به انجام رسیدن هر مرحله، ممکن است در آزمایشگاه سیر و قابل هدایت باشد، ولی چنین تقسیمی در محیط زبان آموزی کودک به هیچ وجه روی نمی دهد

در بالا نیز تأیید والدین این امر را تصدیق می کند. والدین ممکن است در برابر پاسخ غلط کودکان به آنان پاداش بدهند در حالی که مادر یا پدر به درستی به گفته های کودک خود توجه نمی کنند. از طرفی رفتار کودک قابل پیش بینی نیست

5- زبان از خود نظامی قانون مند دارد. زبان، دارای ساختاری است که زبان آموزی کودک بر اساس مراحل شخصی رخ می دهد و نظامند بودن زبان جزء لاینفک هر زبانی است. اگر کودک از طریق شرطی شدن زبان را بیاموزد و در طی محرک و پاسخ به زبان آموزی بیانجامد که قوانین زبان آموزی هر کودک نسبت به کودک دیگر متفاوت  باشد، در حالی که تمام کودکان در دوره خاصی از یادگیری زبان به قسمتی از زبان تسلط می شوند و این دوره از شروع تا تکامل و به پایان رسیدن آن زمان مشخصی را طی می کند

مهمترین نظریه های یادگیری مبتنی بر رفتارگرایی عبارتند از: نظریه ادوارد ترندایک و نظریه شرطی سازی عامل بی.اف اسکینر

ج) نظریه ذاتی، ذهنی بودن زبان

نوام پاسکی به عنوان یک فردگرا و طرفدار یادگیری ذاتی زبان، با انتقاد از نظریه اسکینر، یادگیری زبان را در انسان امری فطری می داند. هر کودک دارای نظامی ذهنی به نام دستگاه  فراگیری زبان است که او را قادر می سازد درباره ساخت زبانی که در حال یادگیری است فرضیه هایی بسازد. بدین ترتیب چاسکی نظام قواعد ذهنی خود را از طریق یک فرآیند مبتنی بر تغییرات نظام مند توسعه می دهد. چاسکی معتقد است هر انسانی که زبان را فرا می گیرد، مجموعه ای از قاعده ها یا اصول را برای تولید ساخت های گفتاری کسب می کند. او این نظام ذهنی را ‹‹توانش دستوری یا توانش زبانی›› می نامد. کودک با ذهنی متولد می شود که به مجموعه ای از ویژگی های همگانی زبان، مجهز است. چاسکی با طرح ذاتی بودن زبان، آن را ابراز زبان آموزی می داند. در مدل ذاتی بودن ذهن، زبان عبارتست از: دانشی که در ذهن قرار دارد. این دستور جهانی در ذهن شکل           می گیرد و زبان آموخته شده را کنترل می کندبدین ترتیب یادگیری زبان،مجموعه ای ازپارامتر ها و فراگیری واحدهای واژگانی است

چاسکی که خود در مکتب ساختگرا پرورش یافته بود در کتاب ساخت های نحوی خود شالوده تفکرات رفتارگرایی را متزلزل کرد. او نشان داد که زبان مادری خود را به آن نحوی که رفتارگرایان بیان می کنند یاد نمی گیرد و جنبه خلاقه یا زایشی بودن زبان را مورد تأکید قرار داد از نظر وی خلاقیت زبان خصیصه ای طبیعی است و استعداد یادگیری زبان ذاتی ذهن بشر است. او بر نامحدود بودن جمله  های زبان تأکید کرد

به عقیده چاسکی، کودک در ذهن خود دستور زبانی را به همراه دارد و به طور ناخودآگاه           گفته های اطرافیان خود رادر نظر های گفتاری جستجو می کند.کودک با ذهنی که به مجموعه ای از ویژگی های همگانی زبان مجهز است تولد می شود. و با دارا بودن چنین ذهنی با داده های زبان ذهنی است که بر آن اساس زبان ظاهر را تولید می کند و این دلایلی است که زبان را می توان بر مبنای پدیده های بیرونی توصیف کرد. کودکان درباره زبان چیزهایی می دانند که مواردی را که از طریق  محیط شنیده اند نمی توانند درک کنند. کودکان به پایه تجربی، دانش بیرونی زبان را درک می کنند. در نظریه ذاتی بودن ذهن، چاسکی دستور همگانی را یک نظریه علمی می داند که بر اساس داده های خاص درباره زبان قابل توجیه است. دانش زبانی ناخودآگاه، از برخورد توانایی زبانی که در ذهن وجود دارد. و داده زبانی که از طریق محیط کسب می شود به وجود        می آید. آنچه می توان گفت این است که کودکان درباره زبان چیزهایی را می دانند که آنها را از طریق شنیدن یادگرفته اند. (cook، 1996 P. 39)

چاسکی در نظریه خود ارتباط بین هوش و محیط زبانی را با زبان آموزی کودک رد کرده است و این دو را از یکدیگر مستقل می داند و این عصر را این گونه توجیه می نماید که از لحاظ زبان آموزی و نیز زمان زبان آموزی بین کودکان با بهره هوشی بالا و کودکان کودن تفاوت ناشی وجود ندارد. (مشکوه الدینی،1373، ص 280)

د)  دیگوتسکی و ارتباط اجتماعی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی | دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | ایران پروژه | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل |