پروژه دانلود

آخرین مطالب

۱۲۱۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله عدم النفع تحت pdf دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله عدم النفع تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله عدم النفع تحت pdf

مقدمه :  
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه  
آیا عدم النفع مضمون است ؟  
فوت منفعت در اموال  
خاتمه ونتیجه:  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله عدم النفع تحت pdf

شرح ارشاد، ج 10، ص 513، ناشر جامعه مدرسین

محمدعلی توحیدی ، تقریرات آیت الله خوئی ، ج 1، ص 36 ناشرلطفی

- قواعد فقهیه ، ج 4، ص 178 ناشر دارالکتب العلمیه (قاعده عدم شرطیه البلوغ)

 جواهر، ج 37، ص 40و41، ناشر آخوندی

همان و نیز رجوع شود به تذکره علامه حلی ، چاپ افست ، ج 2،ص

مقدمه

عدم النفع :حالتی است که اگر اتفاق خاصی نمی افتاد احتمال داشت منفعتی حاصل شود

گاهی عدم النفع به سبب اثبات ید عدوانی یعنی غصب و یا حبس می باشد. مثل اینکه اتومبیل کسی را غصب کند بی آنکه از منافع آن استفاده کند یا انسانی را حبس کند بی انکه از او بیگاری بکشد و گاهی هم عدم النفع به خاطر منع مالک از استفاده از مالش می باشد بی انکه مال را غصب کند. مثل اینکه ظلما” نگذارد مالش را بفروشد سپس قیمت مال تنزل کند، یا نگذارد سوار بر اتوموبیلش شود یا در خانه اش سکنی گزیند یا چاه ونهر آب را لایروبی کند، یا بی آنکه انسانی را جبس کند مانع شود که در محل کسب کار خود حاضر شودتا نفعی تحصیل کند. مثالهای فوق همگی از مصادیق عدم النفع می باشد. در این مقاله باید تحقیق کنیم که آیا عدم النفع مطلقا” ضرر محسوب می شود، اگر عدم النفع ضرر باشد به کمک قاعده لاضرر می توان حکم کرد که باید جبران و تدارک شود؟ به یان دیگر آیا عدم النفع قابل مطالبه است ؟ و اگر عدم النفع ضرر محسوب نشود و یا اگر از مصادیق ضرر است ولی با قاعده لاضرر نتوان حکم به وجوب تدارک و جبران آن کرد، آیا به کمک قاعده و یا دلیل دیگری می توان حکم به ضمان عدم النفع کرد و بالاخره آیا تمسک به اطلاق تبصره 2ماده 515 قانون آئین دادرسی مدنی درست است یا خیر؟

قبل از شروع بحث ناسب است تبصره مزبور و نیز ذیل ماده 267 قانون آئین دادرسی مدنی ذکر شود

اول : تبصره 2 ماده 515 قانون آئین دادرسی مدنی

دوم : ماده 267 قانون آئین دادرسی مدنی

(ضرر و زیان ناشی از عدم النفع قابل مطالبه نیست.) با مقایسه دو عبارت فوق معلوم می شود که ضرر و زیان وخسارت مترادف یکدیگر هستند و استعمال آنها به جای یکدیگر بالااشکال است ، اما ظاهرا” از نظر نویسندگان قانون آئین دادرسی عدم النفع سبب ومنشاء ضرر است ، زیرا گفته است ضرر ناشی از عدم النفع قابل مطالبه نیست ، گوئی که خسارت و ضرر مسبب است و عدم النفع سبب و حال آنکه چنین نیست و به نظر می رسد که این دو عبارت درست انشاء نشده اند، زیرا ضرر و نفع دو لفظ متباین هستند و تقابل آن دو یا تقابل عدم ملکه وملکه است و یا تقابل تضاد در حالت اول یعنی تقابل ملکه و عدم آن ، نفع ملک و عدم النفع عدم ملکه خواهد بود. پس عدم النفع مرادف با ضرر است نه آنکه عدم النفع سبب ومنشاءضرر باشد

در حالت دوم هم یعنی تقابل تضاد عدم النفع ضررنیست تابگوئیم ضرر ناشی از عدم النفع قابل مطالبه نمی باشد مثل سیاهی وسفیدی 0 آیا می توان گفت رنگ سومی مثلا” آبی ناشی از سفیدی است ؟
به هر حال شاید بهتر بود که گفته می شد: (عدم النفع قابل مطالبه نیست.(

بعد از این بحث لفظی ببینیم مقتضای ادله چیست ، آیاعدم النفع قابل مطالبه هست یا نه ؟
در تبصره 2 ماده 515 قانون آئین دادرسی مدنی آمده است : (ضرر و زیان ناشی از عدم النفع قابل مطالبه نیست ) ، اما باید اطلاق این تبصره را مقید کنیم زیار جمع بین این تبصره و مواد دیگر مذکور در قانون مدنی اقتضاء می کند که بگوییم اگرعدم النفع به واسطه غصب باشد غاصب علاوه بر عین ضامن منافع اعم ازمستوفات و غیر مستوفات نیز می باشد چنانکه اکثر فقها عقیده دارند امااگر عدم النفع به واسطه غصب نباشد بلکه به جهت منع مالک از استیفاء منافع مالش باشد مثلا” بی آنکه خانه کسی را غصب کند مانع شود که مالک در خانه خود سکنی گزیند و یا مانع شود که کاسب در محل کسبش حاضر شود تا به کسب و کار بپردازد، طبق این تبصره ضرر و زیان نشای از عدم النفع قابل مطابه نیست ، ما در این مقاله تحقیق کرده ایم که عدم النفع خود از مصادیق ضرر است نه آنکه سبب ومنشاء ضرر باشد، پس طبق قاعه (لاضرر) باید جبران و تدارک شود: اگر پنداشته شود که مفاد قاعده لاضرر نفی احکامی است که از قبل آنها مردم متضرر می شوند نه وضع احکامی که از عدم وفقدان آنها ضرر حاصل می آید: کوشیده ایم که به این توهم پاسخ قانع کننده ای داده شود

نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

مطابق تبصره2 ماده 515 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی خسارت ناشی از عدم النفع قابل مطالبه نیست. عدم النفع به معنی آنست که افراد یا وسائل بصورت دائمی در فعالیت کسبی و درآمد نباشد مثلاً افراد بیکار هرچند جویای کار باشند ولی اگر به جهاتی توسط شخص یا اشخاصی به مدتی از کار باز مانند، این گونه افراد نمی‌توانند از مسبب بیکاری خود مطالبه خسارت نمایند. زیرا بدون مسبب نیز آنها در حال کار و کسب درآمد نبوده‌اند. در حالی که در مورد افراد شاغل که به سبب اعمال شخص یا اشخاصی، مدتی بیکار شوند حق مطالبه خسارت در مدت بیکاری را دارند. همچنین است در مورد اشیاء، به این ترتیب که چنانچه مالک اشیاء مذکور به صورت مدام از این اشیاء استفاده نکرده و درآمدی نداشته، نمی‌تواند مطالبه خـسارت مدتی را بنماید که شخص یا اشخاص مانع استفاده مالک از این اشیاء شده است. اما اگر اشیاء مورد بحث، مدام مورداستفاده و بهره‌برداری مالک بوده و عمل اشخاص مانع این شود که مالک به مدتی نتواند از این اموال بهره‌برداری نماید در این صورت، شخص مذکور در واقع مانع استفاده مالک از منافع ممکن‌الحصول بوده و از این جهت مالک اموال می‌تواند مطالبه خسارت زمان عدم امکان استفاده از اشیاء مورد بحث را بنماید لذا در خصوص مورد استعلام مالک وسائل بازی مستقر در شهرک بازی می‌تواند از درخواست‌کننده مهر و موم که مانع استفاده وی از اموالش در مدت معینی شده مطالبه خسارت همان مدت را بنماید

سوال:آیا عدم النفع نیز خسارت است و قابل مطالبه مى باشد؟

جواب: عدم النفع اگر بر گردد به تلف شدن منافع شىء در موارد ضمان عین، تلف آن منافع موجب ضمان است
سوال: چنانچه فردى به اشکال مختلف، شخص دیگرى را از منافع اموال یا اعمالش محروم کند، آیا محروم کردن دیگران از منافع مورد انتظار اموالشان، شرعاً ضمان دارد؟ و آیا بین منافع محقّق الحصول یا محتمل الحصول تفاوت وجود دارد؟

جواب: آنچه از منافع از بین رفته، ضامن اجرت المثل آن است و ضمان نسبت به عمل و منافع حرّ هم وجود دارد، و قاعده اتلاف و حرمت عمل و امور دیگر، مقتضى ضمان است و بین منافع، تفاوتى وجود ندارد، مگر آنکه منافع محتمل الحصول احتمالش ضعیف باشد که منفعت حساب نشود

سوال:اگر شخصى کسى را غیرقانونى توقیف کند یا کس دیگرى را آسیب رساند و او را راهى بیمارستان کند یا مال دیگرى را تخریب یا تصرّف غیرقانونى و یا غصب کند، نظر حضرت عالى در مورد منافع کارى که مجنّى علیه در مدت توقیف یا بسترى شدن در بیمارستان از آن محروم شده یا منافع مالى که تا مدت ترمیم، تخریب شده یا با تصرّف غیرقانونى از بین رفته و مالک از آن منتفع نشده است، قابل جبران است یا نه؟ (در فرض اخیر متصرّف غیرقانونى یا غاصب از منافع آن مال منتفع نشده است). با توجه به مسائل فوق، آیا از دست دادن منافع ممکن الحصول (عدم نفع) ضرر است یا نه؟ و آیا از دست دادن منافع ممکن الحصول (عدم نفع) قابل جبران است یا نه؟ اگر قابل جبران است، بر اساس کدام قاعده است؟ و استدلال حضرت عالى در این مورد چیست؟ و آیا قاعده لاضرر شامل ضرر عدمى هم مى شود؟

جواب: آنچه را از اموال افراد، که تخریب یا غصب یا حبس نموده، اگر تلف شده، ضامن اصل آن، و آنچه از منافع از بین رفته، ضامن اجرت المثل آن است، و ضمان نسبت به عمل و منافع حرّ هم وجود دارد و قاعده اتلاف و حرمت عمل و قاعده ید و ابنیه عقلائیه مقتضى ضمان منافع است، ولو مورد استفاده ضامن قرار نگرفته باشد. و مسئله، ارتباط چندانى به قاعده لاضرر ندارد، مگر آنکه گفته شود حکم شارع به عدم ضمان در منافع، مثلاً حکم ضررى است و قاعده لاضرر آن را نفى مى کند، پس حکم شرعى ضمان است

به نظر می رسد نظریه اداره کل حقوقی نمی تواند مشکل را برطرف کند. خسارت عدم نفع شامل فوت منفعت نمی شود در حالی که در این نظریه فوت منفعت را جزء خسارت عدم النفع دانسته است. خسارت عدم نفع مربوط به نفعی که از انجام تعهد حاصل می شد ولی بر اثر عدم ایفای تعهد بدست نیامده است. ولی گاهی خسارت ناشی از منفعتی بوده که چون از آن استفاده نشده است فوت شده و دیگر قابل برگشت نیست که این خسارت عدم النفع نیست و قابل مطالبه است مانند منفعت خانه ای که فوت شده و مسلما قابل مطالبه است. اگر در نتیجه انجام تعهد نفعی حاصل می شد که به علت امتناع متعهد حاصل نشده باشد هیچ خسارتی قابل مطالبه نیست. بنابر این اگر شخصی با نقاشی قراردادی منعقد کند که نقاش تابلوئی برای وی رسم کند و نقاش چنین نکرده باشد متعهدله نمی تواند پولی که ناشی از فروش تابلو می توانسته بدست آورد را از متعهد درخواست کند هر چند که میزان آن نیز قبلا معین باشد. این همان خسارت عدم نفع النفع مورد نظر تبصره 2 ماده 515 ق آ د م است. البته ما باید بین سایر مقررات مربوط به خسارات و این تبصره جمع نمائیم که شامل هر دو مورد شود و ناگزیر از این هستیم که از خسارت عدم النفع موسعا تفسیر ننمائیم و آن را شامل فوت منفعت ندانیم

سؤال: در مرحله اجرای حکم، محکوم‌له یک دستگاه تاکسی را به عنوان مال محکوم‌علیه معرفی نموده و در نتیجه دادگاه دستور توقیف آن را صادر کرده‌است. اما شخص ثالثی که مدعی مالکیت تاکسی بوده به این تصمیم اعتراض نموده و دادگاه پس از رسیدگی، اعتراض شخص ثالث را وارد تشخیص داده و دستور رفع توقیف آن را صادر کرده‌است. در این‌صورت، آیا مالک تاکسی می‌تواند خسارات ناشی از عدم امکان استفاده از آن را در زمان توقیف، از محکوم‌له مطالبه نماید؟

جواب: با عنایت به ملاک ماده 515 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی(*)مصوب سال 1379، چون تاکسی وسیله کسب درآمد و امرارمعاش است و در فرض استعلام عمل محکوم‌له باعث شده که مالک مدتی نتواند از آن استفاده نماید

ماده 515: « خواهان حق دارد ضمن تقدیم دادخواست یا در اثنای دادرسی و یا بطور مستقل جبران خسارات ناشی از دادرسی یا تاخیر انجام تعهد یا عدم انجام آن را که به علت تقصیر خوانده نسبت به اداء حق یا امتناع از آن به وی وارد شده یا خواهد شد، همچنین اجرت‌المثل را به لحاظ عدم تسلیم خواسته یا تاخیر تسلیم آن از باب اتلاف و تسبیت از خوانده مطالبه نماید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه پروژه بررسی طرح تولید دو شاخ و پریز صنعتی تحت pdf دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه پروژه بررسی طرح تولید دو شاخ و پریز صنعتی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه پروژه بررسی طرح تولید دو شاخ و پریز صنعتی تحت pdf

پیشگفتار  
مقدمه  
1-1-معرفی اجمالی پروژه  
2-1- معرفی محصول  
3-1- نیاز جامعه  
4-1- مصرف کنندگان  
5-1- سوابق تولید  
1-2- فرآیند تولید  
2-2- نمودار تولید  
3-2- ابزار و ماشین‌آلات مورد نیاز طرح و منابع تأمین آن  
4-2- مواد اولیه و منابع تأمین آن  
5-2- طراحی و استقرار ماشین‌آلات  
6-2- ظرفیت تولید  
7-2- زمان‌بندی اجراء طرح  (3-2) جدول  
8-2- جایابی و محل اجرای طرح  
1-3- نیروی انسانی مورد نیاز طرح  
2-3- حقوق و دستمزد  
3-3- شرح وظایف پرسنل طرح  
4-3- سازماندهی نیروی انسانی  
1-4- زمین موردنیاز  
2-4- ساختمانهای تولید  
3-4- ساختمانهای خدمات، پشتیبانی، اداری  
4-4- هزینه ساختمان سازی  
5-4- پلان طرح  
1-5- انرژی برق  
2-5- انرژی آب  
3-5- سوخت  
4-5- ارتباطات  
5-5- تأسیسات حرارتی  
6-5- تأسیسات برودتی  
7-5- هزینه انرژی مصرفی  
8-5-  هزینه سرمایه‌ای انرژی و تأسیسات  
1-6- سرمایه کل مورد نیاز و منابع تأمین آن  
2-6- سرمایه ثابت  
4-6- هزینه تولید سالیانه  
1-4-6- هزینه انرژی  
2-4-6- هزینه حقوق و  دستمزد  
3-4-6- هزینه مواد اولیه  
4-4-6- هزینه استهلاک  
5-4-6- هزینه تعمیرات و نگهداری  
5-6- هزینه‌های ثابت و متغیر  
6-6- محاسبات نقطه سر به سر  
6-8- محاسبات قیمت فروش محصول  
9-6- محاسبات سود ناخالص طرح  
10-6- محاسبات سود خالص طرح  
11-6- محاسبه دوره برگشت سرمایه  
12-6- توجیه اقتصادی طرح  
منابع و مأخذ  

پیشگفتار

با در نظر گرفتن شرایط خاص اقتصادی کشور و نقشی که صنایع تولیدی در توسعه اقتصادی می‌توانند داشته باشند و همچنین مشکلت کنونی صنایع ناشی از وضعیت ارزشی سیاستهای بازرگانی، مالیاتی، قانون کار و کمبود گرانی مواد اولیه از یکسو مشکلات ناشی از آشنا نبودن به روشهای  نوین مدیریتی، کاستی در بهره‌وری و کنترل کیفیت عدم استفاده از پروسه‌های بهینه تولید و روشهای فنی اقتصادی از سوی دیگر نیاز به احداث و راه‌اندازی کارخانه و کارگاه‌های متوسط و کوچک تولیدی توسط کارآفرینان قدمهای ارزنده‌ای در بهبود و رشد اقتصادی کشور برداشته شود


مقدمه

با توجه به پیشرفت روزافزون صنعت برق و همچنین توسعه دستگاهها و ماشین‌آلاتی که انرژی خود را از برق تأمین می‌کنند‏، صنعت نیز نیاز به توسعه در زمینه تولید قطعات و لوازم جانبی دارد

از جمله این قطعات میتوان به دو شاخ و پریز تک فاز صنعتی که یکی از قطعات مهم و اصلی در تأمین انرژی و همچنین راه‌اندازی دستگاهها و ماشین‌آلات صنعتی است‏، اشاره کرد

در این پروژه سعی شده است که توضیحات و مشخصاتی راجع به طرح تهیه و تولید دوشاخ و پریز تک فاز صنعتی ارائه شود. ان شاءا… که این مطالب مورد توجه خوانندگان قرار گیرد

فصل اول

 کلیات و سوابق

 1-1- معرفی اجمالی پروژه

2-1- معرفی محصول

3-1- نیاز جامعه

4-1- مصرف کنندگان

5-1- سوابق تولید


1-1-معرفی اجمالی پروژه

کلیات پروژه به شرح زیر می‌باشد

- نام و نوع کالای تولیدی:       دو شاخ و پریز تک فاز صنعتی

- تعداد روز کاری در سال: 300 روز

-         تعداد شیفت در روز: 1 شیفت

-         تعداد تولید سالیانه: دو شاخ 1245000      پریز

-         ساعت کاری در هر شیفت: 8 ساعت

-         تعداد تولید در روز: دو شاخ 4150                    پریز

-    هزینه تولید سالیانه: 2336442139 دومیلیارد و سیصد و سی و شش میلیون و چهارصد و چهل و دو هزار و صد و سی و نه ریال

-     سرمایه کل طرح: 2019296558 دو میلیارد و نوزده میلیون و دویست و نود و شش هزار و پانصد و پنجاه و هشت ریال

-         نقطه سر به سر: 35%

-          مدت برگشت سرمایه: 4/1 سال

-         سود خالص:               دو شاخ                       پریز                      جمع

  6308298999                  6308161749           1261646075 ریال

 - سود ناخالص:                دو شاخ                       پریز                      جمع

                                700922111                      700906861          1401828972 ریال

زمین مورد نیاز : m2

تعداد کارکنان: 16 نفر

2-1- معرفی محصول

نام و نوع کالا: دو شاخ و پریز تک فاز

ویژگیهای فنی و کاربرد

الف) دو شاخ

این محصول تشکیل شده است از شش قطعه مجزا که هر کدام دارای جنس‌های مختلف می‌باشد

1) بوقی و سری دو شاخ از جنس پلی اتیلن A-B-S که طی عملیات تزریق تولید می‌شود

2) پلاتین اتصال از جنس ورق فولاد mm 8/0 و تنش برشی S

3) کابل گیر از جنس پلاستی اوترانیم که طی عملیات تزریق تولید می‌شود

4) شاخکهای اتصال

5) پیچ‌های کابل گیر و اتصال بوقی باتری دو شاخ

 ب) مادگی

این محصول تمامی قطعات نام برده در دو شاخ را شامل می‌شود با این تفاوت که در مادگی بجای شاخکهای اتصال، اتصال مادگی بکار برده شده است

3-1- نیاز جامعه

با توجه به نیاز جامعه و پیشرفت روزافزون صنعت الکترونیک، تهیه و تولید لوازم و دستگاهها نیز روز به روز افزایش است به گونه‌ای که کمتر کارگاهی را می‌توان یافت که در آن از این نوع محصول استفاده نشده باشد

یکی دیگر از عواملی که باعث افزایش تولید این محصول شده عدم واردات این کالا از خارج کشور است

4-1- مصرف کنندگان

دوشاخ و مادگی از اجزاء اکثر دستگاهها و ماشین‌آلات صنعتی می‌باشد، که به طور کلی اصلی‌ترین قطعات تولیدی این طرح هستند

دوشاخ و مادگی در انتهای دو سر و خروجی برق در دستگاهها و ماشین‌آلات صنعتی نصب و برای تأمین انرژی برق مورد نیاز به کار گرفته می‌شوند

 مصرف کننده‏ های محصول

مصرف عمده این محصول در انواع دستگاهها و ماشین‌آلات صنعتی می‌باشد

5-1- سوابق تولید

با توجه به ساخت ابتدائی‌ترین شکل دوشاخ و پریز تا به حال در محتوی آن تغییری صورت نگرفته است‏، ولی از نظر ساختار و شکل ظاهری دستخوش تغییراتی شده است

این محصول در اندازه‌های مختلف تولید و به بازار مصرف عرضه می‌گردد

تعداد شرکتهای مورد اشتغال در این طرح در سطح کشور 6 شرکت می‌باشد که تولید سالیانه مجموع آن‌ها 3 میلیون قطعه می‌باشد

فصل دوم

 طراحی تولید

1-2- فرآیند تولید

2-2- نمودار فرایند تولید

3-2- ابزار و ماشین‌آلات مورد نیاز طرح و منابع تأمین آن

4-2- مواد اولیه و منابع تأمین آن

5-2- طراحی و استقرار ماشین‌آلات

6-2- ظرفیت تولید

7-2- برنامه زمان‌بندی اجرای طرح

8-2- جایابی و محل اجرای طرح


1-2- فرآیند تولید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله مروری بر ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین تحت pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله مروری بر ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله مروری بر ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین تحت pdf

مقدمه  
جنبش جهانی صهیونیسم  
جنگ اول و وعده‌ی استقلال اعراب  
توافق سایکس-پیکو  
اعلامیه‌ی بلفور  
پایان جنگ اول و طرح قیمومیت  
کمیسیون کینگ-کرین  
مساله‌ی مهاجرت یهودیان و تنش‌های دهه‌ی 1930  
نگرشی به ترکیب جمعیتی فلسطین در نیمه‌ی اول قرن بیستم  
جنگ دوم و تاثیر آن بر خاورمیانه  
سنگین شدن وزنه‌ی اعراب در سیاست خارجی بریتانیا  
یهود ستیزی در اروپا  
پایان جنگ دوم و تشدید تشنج در فلسطین  
حملات تروریستی یهود علیه نیروهای بریتانیا  
صهیونیسم و ایالات متحده  
پایان قیمومیت بریتانیا و اعلام وجود اسراییل  
اولین جنگ اعراب و اسراییل 1948-1949  
برتری اسراییل و آتش‌بس  
احساس تحقیر اعراب و طوفان ملی‌گرایی عربی  
انقلاب مصر و ظهور جمال عبدالناصر  
سرایت ملی‌گرایی عربی به دیگر کشورهای عربی  
ملی کردن آب‌راه سوئز و جنگ 1956  
جنگ شش‌روزه  
تضاد دولت‌های عربی  
وعده‌ی نابودی اسراییل در شعارهای انقلابی و وقوع جنگ  
تفاوت سرزمین‌های اشغال‌شده در 1967  
جنگ رمضان (یوم کیپور)  
سلاح نفت  
وقایع دیگر  
سخن آخر  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله مروری بر ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین تحت pdf

1 ریچی اون‌دیل، ریشه‌های جنگ‌های اعراب و اسراییل، ترجمه‌ی ارسطو آذری، انتشارات امیرکبیر،

 2 United Nations Information System on the Question of Palestine, The Origins and Evolution of the Palestine Problem: 1917-1988 – PART I 1917-1947, 30 June 1990, available on the UN web-site
3 Sykes-Picot Agreement, Wikipedia, the free encyclopedia, visited Dec
4 Search for Destiny, television series
5 Hussein-McMahon Correspondence, Wikipedia, the free encyclopedia, visited Dec
6 League of Nations, Wikipedia, the free encyclopedia, visited Dec
7 Allies of World War I, Wikipedia, visited Dec
8 Palestine_Mandate, Wikisource, visited Dec
9 Theologians Under Hitler, Vital Visuals Inc
10 World Jewish Population, SimpleToRemember.com, visited Dec
11 Resolution 181, United Nations General Assembly, Nov
12 Sherif Hussein ibn Ali, Wikipedia, visited Dec
13 Syria, Wikipedia, visited Jan
14 Egypt, Wikipedia, visited Jan
15 Aswan High Dam, Wikipedia, visited Jan
16 Suez Crisis, Wikipedia, visited Jan
17 Six-Day War, Wikipedia, visited Jan
18 Resolution 242, United Nations Security Council, Nov
19 Palestine Liberation Organization, Wikipedia, visited Jan
20 Yom Kippur War, Wikipedia, visited Jan
21 1973 Oil Crisis, Wikipedia, visited Jan
22 Sabra and Shatila Massacre, Wikipedia, visited Jan

مقدمه

نوشته‌ی حاضر کوششی است برای بررسی اجمالی ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین. مهم‌ترین هدف این بررسی، معرفی ریشه‌های اختلاف با نگاهی به سیر رویداد‌های قرن گذشته است. اگر نسبت به پیوندهایمان با سرزمین مادری بی‌تفاوت نباشیم و به سرنوشت و مسیر حرکت آن حساس باشیم، نمی‌توانیم وقایع کلان کشورهای اطراف ایران را نادیده بگیریم، چرا که بعضی از این جریانات تاثیر مستقیمی بر سرنوشت دیگر اهالی منطقه دارد. بدیهی‌ترین این تاثیرات کم یا زیاد شدن ثبات منطقه و تاثیرات به‌سزای اقتصادی آن است. بحث عدالت و جایگاه ما به‌عنوان یک انسان عدالت‌مدار هم که جای خود دارد. یکی از مهم‌ترین این مسائل منطقه‌ای، بی‌تردید مناقشات اعراب و اسراییل است. شاید اکثریت خوانندگان این نوشته تا‌به‌حال بارها مجبور به موضع‌گیری در مورد این مناقشه شده‌اند و همین گزاره من را از بیان اهمیت این موضوع بی‌نیاز کند. نگارنده بر این عقیده است که علی‌رغم حجم عمده‌ی این موضع‌گیری‌ها، سطح عمومی درک ما از تاریخ شکل‌گیری مشکل فلسطین مطلوب نیست و نوشته‌ی حاضر تلاش دارد تصویری مقدماتی از موضوع به دست دهد. داشتن اطلاعات لازم، اولین قدم برای یک قضاوت عادلانه در مورد هر مطلبی است و سعی من این است که نوشته‌ی حاضر را تا اندازه‌ی ممکن ناقل اطلاعات کنم نه موضع‌گیری‌های شخصی (به جز بخش آخر). قبل از هرچیز تاکید بر این نکته ضروری است که به‌هیچ وجه خود را متخصص تاریخ نمی‌دانم و پیشاپیش از کاستی‌های مقاله‌ی حاضر عذرخواهی می‌کنم

بررسیمان را از سال‌های پایانی سده‌ی نوزدهم میلادی و شکل‌گیری جنبش صهیونیسم آغاز می‌کنیم. چگونگی شکل‌گیری کشوری به ‌نام اسراییل در 1948، مرکز توجه این نوشته است. بررسی حتی اجمالی همه‌ی رویدادهای مهم بعد از 1948، نوشته‌ای بسیار مبسوط‌‌تر از یک مقاله در ماه‌نامه‌ای الکترونیکی می‌طلبد، به جای این‌کار چند رویداد مهم‌تر از دهه‌ی 50 تا ابتدای دهه‌ی 80 انتخاب شده و به شکل موردی بررسی شده‌اند. به چند دلیل سال‌های دهه‌ی 80 را برای پایان انتخاب کرده‌ام، اول این‌که احتمالا بسیاری از خوانندگان کم‌و‌بیش با وقایع متاخرتر آشنایی مقدماتی دارند. دوم، تاکید بسیار دارم که وارد مباحث سیاست داخلی و خارجی حکومت ایران نشوم و شاید یک مولفه‌ی عمده‌ی وقایع مربوط به فلسطین در چند دهه‌ی گذشته موضع‌گیری حکومت ایران در این مورد باشد. سومین دلیل هم نقصان شناخت شخصیم از وقایع متاخرتر به دلیل دست‌رسی نداشتن به منابع مدون تاریخی در مورد این وقایع است. حداکثر تلاشم را کرده‌ام که تحلیلی بی‌طرفانه از مناقشه به دست دهم، هرچند بی‌طرفی محض در مباحث تاریخی، به‌خصوص برای غیرمتخصصین دشوار است. به‌هرحال آرشیو مقالات سازمان ملل در مورد مشکل فلسطین، به‌عنوان یک منبع بی‌طرف، برای مطالعه‌ی بیش‌تر و جامع‌تر بر روی تور جهان‌گستر (World Wide Web) قابل دسترسی است (ر.ک. به مراجع)


جنبش جهانی صهیونیسم

یهودستیزی در جوامع اروپایی از دوران‌های بسیار دور رواج داشته و بعضا ریشه‌ی آن را در باورهای مذهبی مسیحیت می‌توان جستجو کرد. به‌هرحال برای مطالعه‌ی ما شاید بیان مثال‌هایی از اواخر قرن نوزدهم میلادی مناسب باشد. تئودور هرتسل (Theodor Herzel) را می‌توان پدر جنبش صهیونیسم دانست و به‌زودی نقش بزرگ او را در این حرکت بررسی می‌کنیم. یکی از وقایع تکان‌دهنده برای هرتسل، محاکمه‌ی یک افسر یهودی‌تبار ارتش فرانسه به نام آلفرد دریفوس (Alfred Dreyfus) در سال 1894 است. هرتسل در آن سال‌ها یک روزنامه‌نگار اطریشی-مجاری بود که وقایع محاکمه‌ی دریفوس را دنبال می‌کرد. اگرچه شاید خود شخصیت دریفوس چندان جالب توجه هرتسل نبود ولی برخورد جمعیت ناظر بر مجازات دریفوس به جرم جاسوسی و فریاد‌های «مرگ و بازهم مرگ بر یهود» برای هرتسل تکان‌دهنده بود [1 ]. هرچند به دلیل استفاده‌ای که از ماجرای دریفوس در مظلوم نمایی یهود در اروپا شد، بعضی هدایت جریان دریفوس را در برنامه‌های صهیونیستی دانسته‌اند ولی شدت و تعدد موارد یهودستیزی در اروپا بسیار بیش‌تر از آن است که بتوان منکر کل قضیه شد. در 1819 و 1830 دو بار شورش‌هایی بر ضد یهودیان شکل می‌گیرد که لااقل در یک مورد انگیزه‌ی غیرعقیدتی و به واسطه‌ی سوءظن به بانک‌داران، رباخواران، و سرمایه‌گزاران یهود انجام می‌شود. بعضی از یهودیان اروپای مرکزی در همین دوران به ایالات متحده مهاجرت می‌کنند. مثال تکان‌دهنده‌ی دیگر، سوءقصد 1881 به تزارالکساندر دوم در روسیه است که هرج‌و‌مرج و مشکلات بعدی آن، باز به فساد مالی یهود نسبت داده شده و در اثر حملات مردم به یهودیان حمام خونی به راه افتاد که نام «قتل‌عام قوم یهود» به خود گرفته است

موج اندیشه‌های ضدسامی سبب مهاجرت بسیاری از یهودیان به کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده، کانادا، بریتانیا، و آفریقای جنوبی شد. در عین حال بعضی از یهودیان هم از سال 1856 به بعد که سلطان عثمانی به آن‌ها اجازه‌ی خرید زمین و سکونت در اراضی فلسطین داد، در آن منطقه ساکن شدند. اوج اندیشه‌های ضدسامی در اروپا رشد «صهیونیسم» را موجب شد، واژه‌ای که شاید اولین بار در سال 1886 انتشار یافت. در همین زمان‌هاست که تاکید روی ارتباطی تاریخی بین یهود و فلسطین می‌شود که ریشه‌های آن برمی‌گردد به رجوع حضرت موسی در 1100 قبل از میلاد به فلسطین و سکونت یهودیان در آن‌جا. در 135 میلادی این گروه مغلوب سپاه روم می‌شود و با نابودی اورشلیم (بیت‌المقدس) «آوارگی» قوم یهود از فلسطین (Diaspora) آغاز می‌شود [1]

هرچند بررسی تشکیل یک کشور یهودی به سال‌ها قبل از انتشار کتاب «دولت یهود» هرتسل برمی‌گردد و در مقدمه‌ی همین کتاب اشاره شده که اندیشه‌ی چنین دولتی یک ایده‌ی جدید نیست، ولی به علت نقش عمده‌ی هرتسل در پیش‌برد حرکت صهیونیسم، او را پدر این جنبش می‌نامند. هرتسل در این کتاب فلسطین و آرژانتین را به عنوان سرزمین‌های مناسب برای کشور یهودی پیش‌نهاد می‌کند. به‌علاوه بعد‌ها کشورهای دیگری از جمله مواردی در آفریقا نیز در نظر گرفته می‌شود. هرتسل اشاره‌ای نمی‌کند که با سکونت یهود در این کشورها و ایجاد کشور به اصطلاح یهود، تکلیف ساکنان این کشورها چه می‌شود. به‌هرحال او در 1896 به‌عنوان نماینده‌ی جنبش صهیونیسم در سفری به استانبول پیش‌نهادی به سلطان عثمانی می‌دهد که در جواب، اخطاریه‌ای دریافت می‌دارد مبنی بر این که سلطان به فلسطین به شکل گهواره‌ی همه‌ی ادیان از جمله یهود می‌نگرد. ازآن‌جا که هرتسل نمی‌تواند نظر مساعد روچیلد سیاستمدار یهودی انگلیسی را نیز جذب کند شروع به بسیج افکار عمومی یهود می‌کند و در اولین کنگره‌ی صهیونیسم در 1897 در «بال» (Basel)، سازمان جهانی صهیونیسم به شکل رسمی ایجاد می‌شود. هرتسل در یک جمله نتیجه‌ی کنگره را به این شکل خلاصه می‌کند: «در بال، دولت یهود را بنیان گذاشتم» [2]. به‌هرشکل روشن است که هدف اصلی این جنبش ایجاد کشور یهودی است و به‌هیچ وجه نمی‌توان تامین منافع دولت‌های دیگر را منشا ایجاد این جنبش دانست. کمااین‌که هرتسل تلاش بسیار دارد تا با دادن وعده‌های اقتصادی (به‌واسطه‌ی ثروت یهودیان) به دولت عثمانی نظر مساعد آنان را جذب کند. بعد‌ها خواهیم دید که این جنبش بعد از تلاش سیاسی فراوان و رایزنی با کشورهای مختلف، همراهان خود را در جمعی از سیاستمداران بریتانیا می‌یابد

جنگ اول و وعده‌ی استقلال اعراب

در جریان جنگ جهانی اول، یکی از برنامه‌های دولت بریتانیا در جبهه‌ی شرقی و در مواجه با امپراطوری عثمانی، همکاری با اعراب در مبارزه علیه حکومت عثمانی است. وعده‌ی استقلال اعراب، انگیزه‌ی لازم را برای همیاری آنان، فراهم می‌کند. داستان لورنس عربستان که فیلمی هم از روی آن ساخته شده مربوط به همین زمان است. ماموریت لورنس به‌عنوان یک افسر انگلیسی آموزش و یاری مبارزین عرب در جنگ با حکومت عثمانی است. البته ریشه‌ی جنبش استقلال اعراب به سال‌های پیش از جنگ اول برمی‌گردد. گزارش‌ها از دوران انتهایی قرن نوزدهم نارضایتی چشم‌گیر اعراب از حکومت ترکان را نشان می‌دهد. به‌هرحال با این‌که جمعیت اعراب در سرزمین‌های امپراطوری عثمانی حدود دو برابر ترکان بود ولی اولویت‌های قبیله‌ای در میان اعراب مانع از یک جنبش فراگیر ملی‌گرایی در بین آنان بود. به‌هرحال در کنار مخالفت‌ها با ترکان عثمانی، مشغله‌ی دیگر اعراب فلسطین در دهه‌های آخر قرن، موضوع مهاجران یهودی بود که روزبه‌روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شد. از اوایل قرن بیستم اعراب مبارزات جدی‌تری را برای کنترل مهاجرت‌ها و مخالفت با اهداف صهیونیسم آغاز کردند

در آغاز جنگ بیش‌تر آلمان‌ها هستند که شروع به تحکیم روابط خود با مسلمانان و از جمله اعراب می‌کنند. حتی حسین‌ابن‌علی، شریف مکه که نفوذ فراوانی در ساکنین اطراف اماکن مقدس مکه داشت، قبول می‌کند که به گسترش نفوذ آلمان‌ها کمک کند. به‌هرحال بریتانیای در حال جنگ نیز تلاش دارد به اعراب زیر سلطه‌ی عثمانی نزدیک شود، به‌ویژه نارضایتی اعراب از دولت عثمانی شرایط چنین همکاریی را بهتر می‌کند. عبدالله، فرزند حسین شریف، در ماه آوریل 1914 حمایت بریتانیا را از قیام احتمالی اعراب بر ضد ترکان جلب می‌کند ولی درواقع با شروع جنگ این همکاری شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد و در نامه‌ای به نمایندگان بریتانیا، حسین شریف با یادآوری اهداف استقلال‌طلبانه‌ی اعراب، پیش‌نهاد اتحاد اعراب با بریتانیا را در مبارزه با دولت عثمانی مطرح می‌کند. بعد از رشته‌ای از مکاتبات، سرانجام در اکتبر 1915، مک‌ماهون (McMhon)، نماینده‌ی بریتانیا، در نامه‌ای به شریف علی حمایت کامل از استقلال اعراب را اعلام می‌کند ولی بحث مرزهای سرزمین عربی را به اندازه‌ی کافی مبهم می‌گذارد [1]. این ابهام شاید به نوعی برای آزادی عمل در آینده درنظر گرفته شد ولی مکاتبات محرمانه‌ای که در سال 1974 توسط مجله‌ی تایمز برملا شد آشکار کرد که دولت بریتانیا به‌وضوح فلسطین را بخشی از وعده‌ی بریتانیا به اعراب می‌داند [2]. در بخش‌های بعدی خواهیم دید که بریتانیا لااقل از دو جهت به وعده‌های خود به اعراب در طول جنگ وفادار نبوده است

توافق سایکس-پیکو

در جریان جنگ اول و پیش از پایان آن، دول برتر در جنگ مذاکراتی را برای چگونگی تقسیم منافع پس از پیروزی در جنگ آغاز می‌کنند. به‌خصوص مذاکرات محرمانه‌ی فرانسه و بریتانیا منجر به توافق سایکس-پیکو (Sykes-Picot) می‌شود که در آن سرزمین‌های خاورمیانه‌ای امپراطوری عثمانی بین دو دولت تقسیم شده و بعداً اصطلاحاً تحت قیمومیت این دو دولت قرار می‌گیرند. این قرارداد متعاقباً گسترش پیدا می‌کند تا منافعی را برای روسیه و ایتالیا نیز درنظر بگیرد [3]. روسیه به‌واسطه‌ی انقلاب اکتبر 1917 از جنگ کناره‌گیری می‌کند و متعاقباً لنین دست به افشای محتوای این قرارداد می‌زند. افشای قرارداد از آن‌جا که تاحدودی با وعده‌های مک‌ماهون به‌عنوان نماینده‌ی بریتانیا به اعراب در تناقض است، منشا سوءظن اعراب می‌شود به‌طوری‌که آثار این سوءظن برای یک دوره‌ی طولانی بر وعده‌های بریتانیا سایه می‌افکند[4]. با این وصف همان طور که قبلا اشاره شد، آخرین نامه‌ی مک‌ماهون به حسین به اندازه‌ی کافی مبهم است و جا برای تفسیر‌های گوناگون دارد [5]. در توافق سایکس-پیکو، بخشی از سوریه و لبنان به فرانسه و منطقه‌ی بین‌النهرین تحت کنترل مستقیم بریتانیا قرار می‌گیرد. به‌علاوه دو منطقه‌ی تحت نفوذ هم تعریف می‌شود ولی اداره‌ی بیت‌المقدس و سرزمین‌های اطراف آن به شکل بین‌المللی در نظر گرفته می‌شود

شایان ذکر است که اولین نکته در این توافق به رسمیت شناختن یک دولت عربی «یا» مجموعه‌ای از دولت‌های عربی است. از نحوه‌ی تقسیم و سپردن قسمت‌های مختلف به دول مختلف، بعید به نظر می‌رسد که تشکیل یک دولت عربی ممکن باشد. بعضی از مورخان هم تکه‌تکه کردن سرزمین‌های اعراب را، از اهداف فرانسه و بریتانیا برای جلوگیری از تشکیل یک کشور بزرگ عربی می‌دانند. در کنار این موضوع با توجه به تعارضات و رقابت آشکار سران اعراب، که بعداً نمونه‌های بارزی از آن را خواهیم دید، تشکیل چنین دولت فراگیری، حتی درصورت نبودن این فشارهای خارجی، امری بسیار دشوار بوده است

اعلامیه‌ی بلفور

بعد از ناامیدی از همکاری دولت‌های مختلف، جنبش صهیونیسم ابزارها و ارتباطات لازم برای پیش‌برد اهدافش را در سیاستمداران بریتانیا یافت. حاییم وایزمن (Chaim Weizmann) از همان اولایل شکل‌گیری رسمی جنبش صهیونیسم یکی از چهره‌های مطرح این حرکت است. او که دکترای خود را در شیمی گرفته بود، در دوران جنگ اول در عین داشتن مناصب علمی در بریتانیا، تلاش‌های فراوانی در پیش‌برد سیاست‌های صهیونسیم دارد. او که در ششمین کنگره‌ی صهیونیسم در 1903 برضد طرح سکونت در اوگاندا رای داده بود، درطول سال‌های جنگ بیش از پیش به استحکام روابط و چانه‌زنی با سیاستمداران بریتانیا روی آورد تا هدف تشکیل دولت یهود را در بریتانیا پیش برد. به‌خصوص با توجه به توافق سایکس-پیکو، سرنوشت چنین هدفی عمدتاً به سیاست‌های آینده‌ی بریتانیا برمی‌گشت. ارتباط‌هایی با چهار سیاستمدار عمده برقرار شد: لوید جورج (Lloyd George) نخست‌وزیر آینده‌ی بریتانیا، آرتور بلفور (Arthur Balfour) وزیر امورخارجه‌ی آینده، هربرت ساموئل (Herbert Samuel) مامور عالی بریتانیا در فلسطین بعد از جنگ (High Commissioner of Palestine)، و مارک سایکس که پیش‌تر توصیفش رفت. نکته‌ای که علاقمندم مورد توجه قرار گیرد، آشنایی کامل رهبران جنبش صهیونیسم به سازوکار سیاسی در ممالک پیش‌رفته در آن زمان است. این موضوع بعدها در مورد سیاست‌های ایالات متحده، از آن زمان که جنبش به فکر استمداد کمک از آن کشور افتاد نیز روشن است. این آشنایی چندان موضوع قریبی نیست وقتی درنظر بگیریم که اغلب این رهبران، تحصیل‌کردگان اروپایی‌اند. در مقابل ناتوانی اعراب در چنین سازوکارهایی را نیز باید درنظر گرفت

طی یک دوره‌ی طولانی گفت‌وگو و مکاتبه، سرانجام دولت بریتانیا در فوریه‌ی 1917 زمانی که بلفور وزیر امورخارجه است، بیانیه‌ای در حمایت از اهداف صهیونیسم صادر می‌کند که به اعلامیه‌ی بلفور معروف است. کلمه کلمه‌ی این بیانیه‌ی مورد استفاده‌ی طرفین در مناقشه‌های بعدی قرار می‌گیرد. متن این بیانیه که خطاب به لرد روچیلد از اعضای یهودی مجلس اعیان نوشته شده به شرح زیر است [1] (برای متن اصلی ر.ک. [2])

دولت اعلی‌حضرت، به برپایی یک وطن ملی برای یهودیان به نظر مساعد می‌نگرد و حداکثر توان و سعی خود را جهت ایجاد تسهیلات لازم و تحقق به این هدف مبذول می‌دارد، این نکته به طور کامل قابل درک است که هیچ چیز نباید اسباب نقض حقوق مذهبی و اجتماعی جوامع غیریهود در فلسطین را فراهم آورد، یا حقوق سیاسی و موقعیت اجتماعی یهودیان در سایر کشورها را خدشه‌دار سازد

انگیزه‌های مختلفی در دلیل حمایت بریتانیا از اهداف صهیونیسم می‌توان برشمرد. علاوه بر نفوذ در میان چهره‌های سرشناس، چنین وعده‌هایی سررشته در منافع بریتانیا نیز دارد. به ویژه این همکاری‌ها حس همدردی یهودیان روسیه و ایالات متحده را نیز برمی‌انگیخت. به‌علاوه بعضی از سیاستمداران ارشد بریتانیایی تاکید ویژه‌ای بر اهمیت فلسطین داشتند. این تاکید از یک طرف همسو با تلاش‌های صهیونیسم برای ترغیب فرانسه به قبول حاکمیت بریتانیا بر فلسطین است ، کما این‌که بعد از جنگ و تاحدودی برخلاف توافق سایکس-پیکو، فلسطین تحت‌الحمایه بریتانیا قرار می‌گیرد. از طرف دیگر تاکید روی اهمیت فلسطین برای بریتانیا در تضاد با سودای تشکیل حکومت مستقل یهودی در آن است. به‌هرشکل ظاهراً برآیند همه‌ی این اختلافات اعلامیه‌ی بلفور است و در آن همه‌ی آن‌چه جنبش صهیونیسم در نظر دارد تامین نمی‌شود. وایزمن در نوشته‌هایش به‌وضوح به این موضوع اشاره می‌کند و یادآور می‌شود که ممکن بود با اصرار بیش‌تر دولت بریتانیا کل قضیه را از دستورکار بیاندازد. چند تفاوت اساسی بین پیش‌نهاد اولیه‌ی جنبش صهیونیسم و آن‌چه در اعلامیه‌ی بلفور قرار گرفت وجود دارد، از جمله می‌توان به درنظر گرفتن حقوق مذهبی و اجتماعی ساکنان فعلی اشاره کرد. به‌علاوه علی‌رغم تاکید بر سازمان صهیونسم در نسخه‌ی اولیه، هیچ اشاره‌ای به این سازمان در نسخه‌ی نهایی وجود ندارد

این‌که چه قدر می‌توان به اعلامیه‌ی بلفور به‌عنوان یک متن حقوقی در تقسیم‌بندی‌های بعدی استناد کرد جای سؤال فراوان دارد. به‌خصوص که عده‌ای در خارج به بحث و عقد قرارداد در مورد سرزمینی بپردازند، بدون این‌که با اکثریت 90 درصدی اهالی آن صحبتی شود (با فرض این‌که جنبش صهیونیسم را نماینده‌ی جمعیت 10 درصدی یهودی فلسطین در اوایل قرن بیستم بدانیم). جالب این‌جاست که درحالی‌که به‌وضوح از حقوق سیاسی یهودیان یاد می‌شود، تنها بر حفظ حقوق مذهبی و اجتماعی اهالی فعلی تاکید می‌شود، هرچند همین مقدار هم وقتی نوشته‌های وایزمن را در دلخوری از این بند مرور کنیم جای شکر دارد: «دومین متن، موضوع حقوق اجتماعی و مذهبی ساکنان فعلی غیریهود را به نوعی عنوان می‌کند که انگار یهود اهداف احتمالی ستمگرانه دارند، و می‌تواند به نوعی تفسیر شود و چنان محدودیت‌هایی برای کار ما اعمال کند که آن را کاملا فلج کند»! این اعلامیه بعدها بیش‌تر در اختلافات صهیونیسم و بریتانیا استفاده می‌شود

علاوه بر درنظرنگرفتن اهالی اصلی فلسطین در تعیین سرنوشت آن در اعلامیه‌ی بلفور، این قول و قرار با وعده‌های بریتانیا به اعراب نیز در تضاد بود. تردیدی نیست که جمعیت فلسطین در این دوره اکثریت حدود 90 درصدی اعراب را شامل می‌شود و همان‌طور که قبلا اشاره شد، حتی برداشت بعضی سیاستمداران بریتانیا از وعده‌های مک‌ماهون به حسین هم این است که فلسطین مشمول سرزمین‌های عربی می‌شود. به‌هرحال منافع بریتانیا به‌خصوص در دوران جنگ مسبب قراردادهای ضدونقیض با اعراب و صهیونیسم می‌شود. البته شاید بریتانیا هیچ‌گاه واقعا نیت واگزاری خودمختاری آن‌طور که مدنظر اعراب بوده را نداشته است

پایان جنگ اول و طرح قیمومیت

در پایان جنگ، برای اولین بار در تاریخ، سازمانی بین‌المللی به نام اتحادیه‌ی ملل (League of Nations) شکل گرفت. این سازمان که از حمایت‌های رییس‌جمهور ایالات متحده وودرو ویلسون (Woodrow Wilson) برخوردار بود، با هدف حل اختلاف کشورها با تلاش‌های سیاسی و با استناد به قوانین بین‌المللی، به جای جنگ و تحرکات نظامی، ایجاد شد [6]. از اولین وظایف این سازمان تصمیم‌گیری در مورد سرزمین‌های امپراطوری عثمانی بود. در پیش‌نهاد ویلسون برای این سرزمین‌ها، یک حکومت ترک برای مناطق ترک‌نشین در‌نظر گرفته شده بود و تاکید شده بود که در دیگر مناطق، اهالی حق تعیین سرنوشت خود را خواهند داشت. به‌هرحال، دول پیروز طرح قیمومیت بر این سرزمین‌ها را پیش‌نهاد کرده بودند و به عبارت دیگر پیش‌نهاد شد که در این سرزمین‌ها یکی از دول پیروز نقش قیمومیت (Mandate) را بر عهده بگیرد، تا زمانی که مردم این سرزمین‌ها روی پای خود بایستند. میزان این قیمومیت هم براساس نرخ پیش‌رفت و توسعه‌یافتگی سرزمین‌های مختلف تعیین شد و سرزمین‌های پیشروتر در رده‌ی A و دیگر سرزمین‌ها به ترتیب در رده‌های B و C قرار گرفتند. در این میان سرزمین‌های اعراب در رده‌ی A قرار می‌گیرند و به صراحت، پیمان این کشورها را آماده‌ی پذیرش استقلال می داند. از همه مهم‌تر پیمان به‌روشنی تصریح دارد که در این زمین‌ها «خواسته‌ی اهالی باید یک عامل اصلی در تصمیمات قیمومیت باشد». در این پیمان فلسطین به‌هیچ عنوان مستثنی نشده است [2]

در کنفرانس صلح پاریس در 1919 (که در چند مرحله و در طول یک سال برگزار شد)، متفقین تصمیم به اجرای طرح قیمومیت اتحادیه‌ی ملل گرفتند. در این کنفرانس فیصل، فرزند حسین، شریف مکه، تنها نماینده‌ی اعراب است، هرچند نمی‌توان او را نماینده‌ی تمام اعراب دانست. به روایت یک سیاستمدار بریتانیایی، فیصل به دلایل چند از جمله نا‌آشنایی به سازوکارهای سیاسی در اروپا و بی‌اعتمادی دولت فرانسه به او، حضور ضعیفی در کنفرانس دارد ولی با این حال در یک نوشته‌ی کوتاه، موضوع استقلال اعراب را گوشزد می‌کند. اوکه به طور کامل اهداف صهیونیسم را درک نمی‌کند، تحت تاثیر بریتانیا، در مورد فلسطین با تاکید بر همزیستی مسالمت‌آمیز اعراب و یهودیان، تقاضای نظارت یک قدرت خارجی را دارد تا زمانی که دولت محلی توانایی اداره‌ی خود را بیابد [2]

کمیسیون کینگ-کرین

همان‌طور که اشاره شد، ازجمله نظرات ویلسون رییس جمهوری ایالات متحده، توجه کردن به نظر اهالی سرزمین‌هایی است که از امپراطوری عثمانی جدا شده و برای آن‌ها تصمیم‌گیری می‌شود. باید توجه داشت که ایالات متحده درطول جنگ تاکید داشت، عنوان متفقین به این کشور اطلاق نمی‌شود و اصولا در جنگ بی‌طرف بود. در 1917 ورود این کشور به جنگ، به دلیل درنظرنگرفتن بی‌طرفی این کشور توسط آلمان است [7]. به‌علاوه ایالات متحده بعدها از مذاکرات صلح نیز خارج می‌شود و ازاین‌رو شاید نقش چندانی در شکل‌گیری جغرافیای سیاسی خاورمیانه بعد از جنگ اول ندارد. به‌هرحال قبل از این جدایی و در راستای همان توجه به نظر اهالی بومی، ویلسون پیش‌نهاد ایجاد یک کمیسیون حقیقت‌یاب را می‌دهد تا به جمع‌آوری نظر اهالی بومی بپردازد. بریتانیا و فرانسه به دلایلی عضوی برای این کمیسیون پیش‌نهاد نمی‌دهند! این کمیسیون به نام دو نماینده‌ی ایالات متحده، چارلز کرین (Charles Crane) و هنری کینگ (Henry King) معروف شده است. بعد از رسیدن به دمشق و دیدار با نمایندگان اعراب ملی‌گرا از سوریه، لبنان، و فلسطین، کمیسیون قطعنامه‌ای صادر می‌کند که در آن خواهان استقلال کامل سوریه (شامل فلسطین و لبنان) و رد هرگونه کنترل خارجی است. قطعنامه اولین مخالفت رسمی اعراب با اهداف صهیونیسم در فلسطین را نشان می‌دهد:«مامخالف اهداف صهیونیسم برای ایجادیک دولت یهودی مشترک‌المنافع(Jewis Commonwealth) در بخش جنوبی سوریه به نام فلسطین هستیم و مخالف مهاجرت صهیونیست‌ها به هرگوشه از کشورمانیم» [2]. توجه به این قطعنامه از آن جهت مهم است که پیمان قیمومیت اتحادیه‌ی ملل به صراحت به درنظرگرفتن خواسته‌ی اهالی توجه می‌کند. در بخش آینده بررسی ترکیب جمعیتی فلسطین، اطلاعات بیش‌تری در مورد اهالی در این زمان می‌دهد. به‌علاوه نتیجه‌ی تلاش‌های جنبش صهیونیسم را در متن نهایی طرح قیمومیت فلسطین بررسی می‌کنیم

مساله‌ی مهاجرت یهودیان و تنش‌های دهه‌ی

در متن نهایی طرح قیمومیت فلسطین مستقیما به اعلامیه‌ی بلفور و پیمان بریتانیا با صهیونیسم اشاره می‌شود. خیلی از مواردی که قبلا در شرح اعلامیه‌ی بلفور به آن اشاره شد، عیناً در طرح قیمومیت ذکر می‌شود. شاید تنها مطالعه‌ی متن اصلی، تمام جوانب و عمق همکاری‌ها جهت ایجاد کشور یهود را روشن کند [7]. سازمان صهیونیسم به‌طور رسمی در بیانیه ذکر می‌شود و به‌صراحت تاکید می‌شود که مدیریت فلسطین در دوره‌ی قیمومیت باید مهاجرت یهودیان را تسهیل کند. شایان ذکر است که در این زمان قیمومیت فلسطین شامل کل سرزمین‌های اسراییل و تشکیلات خودگردان فلسطینی امروزی به‌علاوه‌ی اردن است

در دهه‌ی 20 و بعد از آن به‌ویژه در دهه‌ی 30، میزان مهاجرت یهودیان به فلسطین بسیار چشم‌گیر است. اعراب مقیم فلسطین کم‌کم بیش‌تر نسبت به این مهاجرت‌ها حساس می‌شوند. در دهه‌ی 20 سپاه یهود به اسم «هاگانا» رسماً ایجاد شده و به همکاری با نیروهای بریتانیا در حفظ نظم می‌پردازد. ازنظر نباید دور داشت که در این دوره‌ی مدیریت بریتانیا بر فلسطین، پیش‌رفت‌های قابل‌ملاحظه‌ای در زندگی اهالی به‌خصوص در زمینه‌های زیربنایی صورت می‌گیرد. در 1924 ایالات متحده، که از قرن نوزدهم مقصد ثابتی برای یهودیان مهاجر اروپایی بود، مهاجرت‌ها را محدود می‌کند که طبعاً بر نرخ مهاجرت به فلسطین نیز تاثیر می‌گذارد. درگزارشی، رشد نسبت جمعیتی یهود از 8 درصد در 1919 به 20 درصد در 1932 عنوان می‌شود [4]. سرانجام در 1928 در مراسم یوم کیپور از اعیاد یهودیان، ایجاد پرده‌ی حایل برای جداکردن مردان و زنان در قسمتی از بیت‌المقدس برای به‌جا‌آوردن مراسم مذهبی، خشم مسلمانان را برمی‌انگیزد و به خشونت‌هایی منجر می‌شود. ادعای آشکار صهیونیسم در ایجاد کشور یهودی در فلسطین و آزادی مهاجرت یهودیان از گوشه‌وکنار دنیا در حکومت تحت‌الحمایه بریتانیا، فضا را برای تبلیغ خشونت در میان مسلمانان آماده می‌کند. نقل است که عکسی تقلبی از پرچم ستاره‌ی داوود بر فراز قبه‌الصخره در میان اعراب منتشر می‌شود. این خشونت‌ها سرآغازیست برای نزاع‌های خونین‌تر در دهه‌ی 1930 که تلفات فراوانی از هر سه طرف (اعراب، یهودیان، و بریتانیا) برجای می‌گذارد

خشونت‌های سال‌های 1928 و 1929 منجر به تحقیقات دولت بریتانیا در 1930 می‌شود و نتیجه‌ی این تحقیقات محدود کردن میزان مهاجرت یهودیان در دهه‌ی 1930 است. در همین زمان لوید جورج در مجلس بریتانیا به تقبیح سیاست‌های بریتانیا در ایجاد این محدودیت می‌پردازد. برخی مدعی‌اند، با توجه به مهاجرت نامحدود در دهه‌ی 1920 به مدت طولانی، مهاجرت‌ها خودبه‌خود رو به کاهش می‌گذاشت و بریتانیا هم با علم به این موضوع و تنها برای حفظ آرامش اعراب این قانون را وضع می‌کند. با این حال با رواج بیش‌تر یهود ستیزی در اروپا به‌خصوص با قدرت گرفتن حزب نازی در 1933، خلاف این ادعا در عمل اتفاق افتاد. یهودیان به هر روش قانونی یا غیرقانونی دست به مهاجرت به فلسطین می‌زنند و این بیش‌ازپیش به نگرانی اعراب می‌افزاید

در 1931 فعالین عرب اعلام می‌کنند که دیگر تنها امیدشان به مسلمانان سراسر جهان است و دیگر به بریتانیا اعتمادی ندارند. درکنار میزان مهاجرت یهودیان، خرید زمین‌های فلسطینیان توسط یهود و بی‌کاری خیلی از اعراب شهرنشین فشارهای اقتصادی به اعراب را زیاد می‌کند. در 1935 کمیسیونر عالی بریتانیا گزارش می‌دهد که یک پنجم روستاییان عرب فاقد زمین‌اند [1]

در 1936 افشای اخبار توقیف سلاح‌های یهود که به شکل غیرقانونی وارد فلسطین می‌شود، آتش قیام اعراب را بار دیگر شعله‌ور می‌کند. دولت بریتانیا برای توقف خشونت‌ها به تحقیقاتی دست می‌زند و در طرحی که به نام کمیسیون پیل (Peel Commision) معروف است، پیش‌نهاد تقسیم سرزمین‌ها به دو بخش یهودی و عربی را می‌دهد. مفتی بیت‌المقدس که لااقل مدعی رهبری اعراب فلسطین است، طرح را رد می‌کند ولی در مقابل صهیونیسم از آن استقبال می‌کند و دست به چاپ نقشه‌های پیش‌نهادی می‌زند. در عین‌حال شاخه‌ای از افسران تندرو هاگانا به نام ایرگون در سال‌های بعد از 1936 دست به اقدامات تروریستی، به‌خصوص در جهت نوعی پاک‌سازی قومی (ethnic cleansing)، می‌زند که خودبه‌خود نوعی تقسیم را در سرزمین‌های فلسطینی ایجاد می‌کند [4]. در این دوران شهرک‌های یهودی‌نشین اغلب در زمین‌های بایر و در فاصله‌ی زمانی کوتاهی به ناگاه ایجاد می‌شود. یهودیان مهاجر اغلب اروپاییان تحصیل‌کرده و بعضاً ثروتمنداند. در زمین‌های شهرک‌نشینان، فقط یهودیان مجاز به کار بودند و همین موارد در به‌هم زدن تعادل اقتصادی مناطق تاثیر به‌سزایی دارد. اعراب هم به ‌نوبه‌ی خود قیام‌های مسلحانه‌ای دارند که در آن اعراب حاضر به سازش نیز ترور می‌شوند. در سال‌های متعاقب 1936، حدود 500 یهودی، 150 انگلیسی، و 3 هزار عرب کشته می‌شوند که حدود هزار تن از آنان به دست اعراب دیگر به قتل می‌رسند [4]

نگرشی به ترکیب جمعیتی فلسطین در نیمه‌ی اول قرن بیستم

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه پایان نامه زندگی نامه نظامی تحت pdf دارای 117 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه پایان نامه زندگی نامه نظامی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه پایان نامه زندگی نامه نظامی تحت pdf

مختصری در احوال  و آثار نظامی   
زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی   
اسکندر و سابقه تاریخی اسکندر نامه ها  
اسکندرنامه نظامی   
سبک اسکندر نامه   
علم بیان  
تصویر و تصویر گری (ایماژ)   
تقسیم بندی صور خیال  
تشبیه  
مجاز  
کنایه  
تشخیص  
رنگ  در کلام نظامی   
منابع و مأخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه پایان نامه زندگی نامه نظامی تحت pdf

 [1]- لباب الاالباب،محمد عوضی بخارایی، ج

2- لیلی و مجنون نظامی گنجه ای

3- اقبالنامه

4- شرفنامه

5- شاعران بزرگ ایران،عبدالرفیع حقیقت

6- تحلیل آثار نظامی گنجوی، کامل احمد نژاد

7-  فن بیان در آفرینش خیال، بهروز ثروتیان

8- تاریخ ادبیات د رایران، دکتر صفا، ج

9-  تصویر آفرینی در شاهنامه،  منصور رستگاری فسائی

10-  فرهنگ نوادر و لغات و ترکیبات و تعبیرات عطار نیشابوری، رضا اشرف زاده

11-  لغت نامه دهخدا ، جلد اول

12- صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی

13-  متون بلاغت وصناعات ادبی،جلال الدین همائی

14- زیباشناسی سخن پارسی،بیان،میرجلال الدین کزازی

15-  صو رخیال در شعر فارسی- شفیعی کدکنی

16-  نقدالشعر، قدامه بن جعفر به نقل از بدوی طبانه در البیان

17-  آرمان شهر زیبایی،سعید حمیدیان، جلد اول

18-  چشمه روشن، غلامحسین یوسفی

19-  مجموعه مقالات کنگره بین المللی نهمین سده تولد حکیم نظامی،مقاله گلایه ای از اقبالنامه نظامی منصور ثروت، چاپ اول

20-  تاریخ تکوین علوم بلاغی، دکتر اکبر شعبانی

21-  جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع، السید مرحوم احمد هاشمی بیروت

22-  مختصر المعانی، مسعودبن عمر سعد تفتازانی

23-  معیار البلاغه و معالم البلاغه، استاد محمد خلیل رجائی

24-  معانی و بیان ،جلیل تجلیل

مختصری در احوال  وآثار نظامی

داستان سرای بزرگ زبان  فارسی ، نظامی گنجه ای در قرن ششم و در شهر گنجه پای به عرصه وجود گذاشت. نام او الیاس، کنیه او ابومحمد و لقب او به گفته برخی نظام الدین و یا جمال الدین ذکر شده است. عوفی در لباب الالاب او را ‹‹ الحکیم الکامل نظامی الگنجه ››[1] نوشته است. او خود را آیینه غیب می نامد و دارای دم و ذکر مسیح می داند

            در سحر سخن چنان تمامم          کایینه غیب گشت نامم

           شمشیر زبانم از فصیحی             دارد دم معجزه مسیحی [2]

مولد شاعر را تمام تذکره نویسان گنجه دانسته اند و او خود نیز در اشعارش نسبت خود را به گنجه تصریح نموده است

          نظامی زگنجینه بگشای گنج           گرفتاری گنجه تا چند چند [3]

          نظامی که در گنجه شد شهر بند     مباد از سلام تو نابهره مند[4]

در مورد تاریخ ولادت و وفات او اختلاف نظر بسیار است، اما با استند به اشعار و آثار وی، ولادت او را سال 530 و تاریخ وفاتش را 614 ذکر کرده اند. نظامی در سن 84 سالگی و در شهر گنجه چشم از جهان فرو بسته و در همان مکان به خاک سپرده شده است .به گفته دکتر ذبیح الله صفا در تاریخ ادبیات در ایران، مدفن وی تا اواسط عهد قاجار باقی بوده و بعد از آن روی به ویرانی نهاده است که پس از مدتی بوسیله دولت محلی آذربایجان شوروی مرمت گردیده است.[5]

آنچه نظامی را در تاریخ شعر و ادب فارسی ، شهره عام و خاص ساخته  است، آفریدن خمسه و به تعبیری پنج گنج اوست. وی در نظم داستانهای مختلف بر بسیارس از شاعران ایران و هندوستان که از وی و پیروی نموده اند، برتری مسلم دارد و گوی سبقت را از همگان ربوده است. ‹‹نظامی گنجوی علاوه بر اینکه شاعری  زبردست و تواناست، وطن پرستی نام آور نیز به شمار می رود. اشعاری را که پیرامون نام مقدس وطن (ایران) سروده، در آثار ارزنده و  فنا ناپذیروی، همچون گوهرهای درخشان است.[6]

مثنوی اول او مخزن الاسرار نام دارد که شامل 2260 بیت و در بحر سریع سروده شده و شاعر آنرا بنام فخرالدین بهرامشاه بن داود، پادشاه ارزنگان که از متابعان قلبح ارسلان، پادشاه سلجوقی آسیای صغیر بوده و سال 622 در گذشته است، نامیده، این منظومه اندکی قبل از 40 سالگی نظامی در سال 570 سروده شده است . و از امهات مثنویهای زبان فارسی و شامل بیست مقاله در موعظه و حکمت است

مثنوی دوم وی، خسرو و شیرین نام دارد که نظامی آنرا در سال 576 به پایان برده و شامل 6500 بیت در بحر مفرح مسدس متصور است و به اتابک شمس الدین محمد، جهان پهلوان بن ایلدگز تقدیم شده است

مثنوی سوم، منظومه لیلی و مجنون است که نظامی آنرا در سال 584 در 4700 بیت و بنام شروانشاهد ابوالمظفر اختان بن منوچهر ساخته است

مثنوی دیگر بهرامنامه یا هفت گنبد است که شاعر در سال 593 بنام علاء الدین کرپ ارسلان، پادشاه مراغه در 5136 بیت ساخته و در خصوص داستان بهرام گور که از قصه های معروف دوره ساسانی است ، سروده شده است

آخرین مثنوی از خمسه نظامی، اسکندرنامه است که ا ز دو بخش شرفنامه و اقبالنامه تشکیل شده و در 10500 بیت و بنام اتابک اعظم نصره الدین ابوبکر بن محمد جهان پهلوان قلم خورده است. نظامی در نظم این داستان قصه تقلید از فردوسی را داشت، اما با وجود همه استادی و توانائی خویش، نتوانست با آن شاعر چیره دست برابری کند

وی علاوه بر خمسه ، دیوانی حدود 20 هزار بیت سروده است که در حال حاضر، تنها مقداری از آن در دست می باشد. نظامی در خانواده ای مرفه بدنیا آمده و از بررسی آثار و اندیشه های او معلوم می شود که دوران نوجوانی را به آموختن قرآنو علوم دینی سپری کرده و به دانش های عقلی و نقلی زمان خود دست یافته است. وی در علوم زمان  خود مطالعه داشته و به بسیاری از دانشهای روز خود مسلط بوده و همین تسلط و وسعت معلومات وی سبب آن گردیده تا نام حکیم نظامی را بر وی نهند. ‹‹ باری نظامی ترکیبی است از بنوغی عالی، شخصیتی معصوم، مایل به حکمت نظریو عملی و با معلومات فراوان و تفاهم اجتماعی با بیان قوی و تصاویر شعری بدیع.›› [7]

 این داستان سرای پارسی گوی دارای خلق و خویی ویژه است که او را از دیگر شاعران معاصرش و حتی شاعران قبل و بعد از خودش ممتاز می سازد او مردی گوشه گیر و خلوت نشین است که از نشست و برخاست با همگان پرهیز داشته و از حضور در مجلس وزیران و امیران سرباز می زند. اما این گوشه نشینی بدان معنی نیست که دیگران او را نمی پذیرند و خاطر او را گرامی نمی دارند، بلکه از آن جهت است که روح و جانش پذیرای این نوع زندگی نیست

              توانم در زهد بردوختن                     به بزم آمدن مجلس افروختن

             ولیکن درخت من از گوشه رست       زجا گر بجنبد وشد بیخ سست

            چهله چهل گشت و خلوت هزار           به بزم آمدن دور باشد زکار [8]

‹‹ زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی ››

از مهمترین ویژگی در زبان و سبک شعر نظامی ، ابتکار و نوآوری وی می باشد سرودن پنج مثنوی در پنج بحر مختلف باعث آن گردید تا شاعران بزرگ از او تقلید نموده و به خمسه سرایی بپردازند. سبک شعر نظامی و معاصران او را حد فاصل دو سبک خراسانی و عراقی دانسته اند ‹‹ اگر تقسیم شعر فارسی را به سه سبک یا مکتب (خراسانی،عراقی،هندی) بپذیریم، می توان گفت که مشخصات مکتب عراقی در شعر او بارزتر است.›› [9]

نظامی از جمله شاعرانی است که در اشعار خود، زندگی عامه مردم را به تصویر کشیده و آیینه تمام نمای اخلاق و عادات مردم زمان خود شده است. شعر وی نشان دهنده طبقات مختلف اجتماع است و آمیخته ای است از خوبی و بدی، زشتی و زیبایی. او در خلق تصاویر خود سعی نموده است با بیانی ساده و عادی و قابل فهم برای عموم به ذکر حوادث و عادات اجتماعی و نیز کاستی ها و نازیباییهای رایج عصر خود بپرازد

در طبقه بندی شاعران می توان به دو گروه اشاره نمود: الف) پیروان اصالت هنر 2) پیروان اصالت اندیشه گروه نخست برای بیان حرف دل خود به صورتی جدی کوشیده اند ، هر پیامی را در پرده شکلهای خیالی بپوشانند و حتی الامکان شکل و رنگ تازه ای به نقش خود بدهند و در این ابداع و حتی آفرینش، نظری عمیق و سنجیده به موازین منطقی بیان قرآن داشته اند. از سرآمدن این گروه می توان امثال انوری، نظامی گنجه ای ،خاقانی، حافظ و صائب را نام برد و گروه دیگر یعنی پیروان اصالت اندیشه در قید و بند جدی مسائل نبوده اند و بیان اندیشه برای ایشان برتر ازشکل خیالی و در مرحله نخستین اهمیت بوده است. باالطبع اکثر ایشان از ابواب بیان آگاه بوده اند از ایشان هستند امثال مولانا، فردوسی،سعدی و ; [10]

پیروان اصالت هنر می کوشند تا هر کلمه و کلامی و حادثه ای را در جامعه هنر عرضه دارند و نظامی گنجه ای در هر پنج گنج می کوشد تا به زبان هنر سخن بگوید.از وی به عنوان یکی از پیشروان اصالت هنر یاد شده و نظامی سخن خود را عراقی می خواند و از سحر سخن خویش آگاه است. او توانسته  است با تصویر سازی های بی نظیر و با در هم آمیختن عرفان و حکمت و شرع، 5 منظومه جاودانی از خود بر جای گذارد. شعر نظامی و خاقانی را از لحاظ بکارگیری ترکیبات نو و بدیع و لغات عربی فراوان و نیز افکار بسیار دقیق و باریک و اصرار در آوردن مضامین جدید و نو در یک طراز دانسته اند. ‹‹ ایرادی که بعضی از ناقدان بر کلام خاقانی یا نظامی وارد می کنند و برخی از ترکیبات و یا تعبیرات آنانرا غلط یا نارسا می پندارند به کلی باطل است، زیرا آنان که با  لهجه دری آشنایی یافته اند. می خواهند شعر شعرای آذربایجان را که با لهجه آذری خو گرف ته و طبعا هنگام شاعری مغلوب عادت خود بوده اند، از دیده یک تن از ایرانیان خراسان یا ماوراء النهر ببیند و تحلیل و تجزیه کنند و حال آنکه برای فهمیدن فکر و سخن نظامی و خاقانیاول باید لهجه آذری قدیم و محیط معنوی آذربایجان آن روز را شناخت و آنگاه درباره اشعار این دو استاد بزرگ اظهار عقیده کرد.›› [11]

نظامی در رعایت مناسبت های لفظی و معنوی، گاه چنان چیره دستی از خود نشان می دهد که خواننده را به حیرت وا می دارد. در آثار او معانی بلند به بیان هنری در می آیند و این بیان گاه به واسطه تزاحم و تراکم صور خیال و نیز ایجاز و معلومات فراوان به دشواری و پیچیدگی می انجامد بیان مضامین و افکار در آثار و سروده های نظامی یکدست نیست و به راحتی می توان با مقایسه مخزن الاسرار و اسکندرنامه، به این تفاوت پی برد قوه ایجاد و ابتکار نظامی و هم چنین نیروی تخیل او شگفت انگیز و به درجه ای است که در جای جای آثار ، خود را به صورت محسوس آشکار می نماید

نظامی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند، در هر مورد و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاتد مناظر بدیع و توصیف طبیعت و اشخاص،در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است. وی اندیشه و خیال را در سایه فضیلت و تقوی با خوش ذوقی می آمیزد و سخنی وضیع و بلیغ ارائه می دهد که سرشار از لطف و تازگی است این شاعر بنا به اقتضای زمان خود از علوم واطلاعات مختلف در اشعار خود استفاده کرده که گاه این اصطلاحات علمی آنچنان باعث پیچیدگی و دشواری در اشعار وی شده که جز با شرح و توضیح نمی توان به معنی آن  دست پیدا نمود

‹‹ لیکن حق در آن است که بگوییم این شاع سلیم الفطره، دقیق النظر دار عین مبالغه در استفاده از اطلاعات ادبی و علمی خود و یا  افراط در تخیل و مبادله در ایجاد ترکیبات نو، ملاحتی در سخن و لطافتی در بیان و علوی در معانی دارد که این  نقص و نقائصی از آن قبیل را به کلی از نظر خواننده پنهان می سازد.›› [12]

بعضی از تصاویر بصورت یک الگوی تکرار از نظر لفظ و معنی در اشعار استفاده میشود که نشان دهنده کشش جبری و درونی شاعر به آن است و ممکن است علت آن سهل الوصول بودن و یا سهولت دسترسی شاعر به آن باشد. از جمله این موارد بسیار در اشعار وی بکار رفته که پس از بحث و بررسی هر موضوع که در ادامه رساله ذکر می گردد تکرار آنها به صورت آشکار دیده میشود مانند تکرار تشبیه قهرمان به حیواناتی نظیر شیر و پیل و جانورانی اسطوره ای نظیر اژدها

بعضی دیگر از تصاویر معنی یکسان داشته و برای نشان دادن یک مفهوم، تصاویر متعددی ارائه شده است. و بعضی دیگر از تعبیرات، تجانس صوتی داشتهکه  این باعث ایجاد یک نوع تداعی شنونده شده و برخی از تصاویر متناسب را ایجاد می کند. مثل روان به معنی جاری و روان به معنی جان

از دیگر خصوصیات شعری آثار نظامی،تعدد تصاویر و نیز تضاعف تصاویر است منظور از تعدد تصاویر، آوردن چند تشبیه یا استعاره است که مربوط به شخص یا شی واحد نباشد. ولی بیت یا مصرع را انباشته از تصویر کند. مراد از تضاعف تصاویر نیز آن است که شاعر در یک بیت یا مصرع به خلق و استعمال چند تشبیه و استعاره، حتی اسطوره و سمبل برای یک امر یا شخص معین بپردازد در اشعار او، گاهی اوصاف و تصاویر متعدد در هم می آمیزند و گاه نیز برخی مجازها یا اوصاف و تصاویر از نظر معنی تاکید قسمت قبلی هستند

اسکندر نامه، اثری حماسی است اما به دلیل اینکه نظامی توجه بسیاری به استعارات و تشبیهات معطوف داشته، از عنصر مبالغه که نیرومندترین عنصر خیال شاعرانه است، به دور مانده و کارش ارزش حماسی چندانی در برابر اثر گرانمایه و ماندگار فر دوسی ندارد

نظامی از آن دسته از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست و از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد یا تکمیل سبک خاصی دست پیدا نماید

اسکندر و سابقه تاریخی اسکندر نامه ها

اسکندر کبیر از جهانگیران مشهور عالم است که به علت پیروزی هایی که ضمن لشکر کشی هایش به مشرق و مغرب نصیب او می شود، داستانهایی همراه با دلاوری ها و خوارق عاداتی را از خود باقی می گذارد و قدرت  خیال قصه پردازان نیز بتدریج از او چهره ای اسطوره ای حماسی پدید می آورد. مسئله ای که اذهان مورخان و ادبیان را به خود مشغول کرده، این است که آیا تناسبی بین اسکندر و ذوالقزنین وجود دارد. قصه ذوالقرنین در قرآن کریم در سوره مبارکه کهف آمده است. او در قرآن به کرامت ‹‹ قلنا یا ذا القرنین››[13] مکرم گشته و همانگونه که رسم قرآن مجید است، از نام و نسب و تاریخ ولادت و زندگی او در قرآن کریم مطرح نیست. اما اینگونه استنباط می شود که او فردی متدین و خداپرست بوده و خدا.وند دانشهای زیادی به او اعطا نموده است

‹‹ وی سه سفر مهم به انجام رسانده است: به مغرب رفته و جایگاه غروب خورشید را دیده است، به مشرق رفته و جایگاه بر آمدن خورشید را مشاهده کرده و به محل دیگر رفته و در میان دو کوه، بنا به درخواست جماعتی و برای پیشگیری از حمله و هجوم جماعتی دیگر (یاجوج و ماجوج) سدی ساخته و آرا رحمت رب اعلام داشته است.›› [14]

بر اساس آیات قرآن کریم، نفسیرهای ناهماهنگ بسیاری از مفسران بر مشکل شناسائی ذوالقرنین افزوده است در تفاسیر الکشاف عن حقایق التنزیل جارالله زمحشری[15]، مجمع فضل بن حسن طبرسی،[16] تفسیر کبیر امام فخررازی[17] و المیزان فی تفسیر القرآن علامه طباطبائی[18] از او به فرشته و موجودی آسمانی که خداوند او را به زمین فرستاده اسشت یاد شده و زمانی نیز مقام پیامبری دارد. در تفسیر کشف الاسرار[19] اثر میبدی از قول جماعتی گفته شده ‹‹ پیامبر بود اما نه مرسل و این قول به صحت و وثواب نزدیک است›› پاره ای از تفاسیر پس از مطابقت ذوالقرنین با  اسکندر مقدونی به شرح جنگهای او اب دارا وکیدهندی و فورهندی نیز پرداخته اند و بالاتفاق به ساختن سد یاجوج و ماجوج و رفتن او به سوی آب حیات به  همراه حضرت خضر اشاره دارند. [20]

اسکندر در آثار مورخان اسلامی، تلفیقی از نظر مفسران قرآن و تاریخ داستانی ایران رایج آن زمان بوده و اسکندر رومی، اسکندر بن قیصر، اسکندر ذوالقرنین و اسکندر بن فیلفوس نام گرفته است

‹ نام اصلی این پادشاه، الکساندر  و به ترتیب تاریخی در میان پادشاهان مقدونیه اسکندر سوم است.[21] پدرش فیلیپ دوم، پادشاه مقدونیه و مادرش المپیاس وتولدش در شهر پلا در ماه ژوئیه به سال 356 ق . م بود››

فیلپ دوم، پدر اسکندر توجه مخصوصی به تربیت فرزندش داشت، لذا ارسطو، فیلسوف معروف یونان را به معلمی او گماشت و علاقه استاد و شاگرد تا جایی ادامه یافت که اسکندر پس از اینکه براریکه سلطنت نشست، او را به وزارت خود برگزید. اسکندر در سن بیست سالگی در مقدونیه به سلطنت رسید و پیروزی ها و فتوحات او در ایران بزرگ و انقراض امپراتوری عظیم هخامنشی و نیز غلبه او بر کشورهای دیگر و جهانگشایی او، اسکندر را بیش از پیش به اوج شهرت رسانید‹‹ وی خود را از نژاد ژوپیتر، خدای بزرگ یونان و روم می دانست و میل داشت ، او را مافوق بشر و زاده خدا بدانند››[22] و از زمانی که از جانب کاهن معبد آمون به عنوان پسر خدا خطاب شد بر عقیده خود راسختر گردید و تصمیم بر آن گرفت تا وی را بپرستند.‹ بعضی ها او را اصلا ایرانی دانستند و فرزند صحیح النسب کیخسرو هخامنشی و فرزند حقیقی دارای دارایان، نه پسر فلیپ›› [23]

دکتر حسین الهی در کتاب ‹اسکندر مقدونی ،بچه تباه تاریخ› زندگی نامه کامل اسکندر و القاب و عناوین او را بطور مشروح بیان کرده و با ذکر جنایات وحشیانه اسکندر، از روی چهره حقیقی او پرده برداشته و می گوید : ‹ در حالی که اسکندر در اثر غرور ناشی از فتوحات درخشان و پیروزی بر اقوامی که از حیث عدد، بی نهایت بر قوای او برتری داشتند، مقیاس درست را برای سنجیدن و تحمیل جنبشها و اتفاقاتی که در کشورش روی می داد، از دست داده بود و به این جنایت ها دست می زد و خوی وحشیانه مادر که در نهادش نهفته بود، زبانه می کشید وتزویز چند رنگی پدر در او خودی نشان می داد وتعلیم معلم او را به قهری  و سروری استثنائی هدایت می کرد،با وجود این برخی سخت کوشیده اند، او را همچون مظهر آزادی و دموکراسی یونان در برابر بیدادگری و خود کامکی مشرق به حساب آوردند و پایگاه او را بر افراشته اند ،اکنون در مقابل این میل جنایات و تبهکاریهای او چه می توانند بگویند و چگونه آنها را توجیه نمایند.››[24]

داستان اسکندر ،از دیرباز با آنکه اساس تاریخی معینی دارد ،با خرافات و افسانه های عجیبی همراه گردیده است. علاقه عمومی ایرانیان به این داستان تا حدی بود که حتی فردوسی در نظم شاهنامه خود نتوانست از آن چشم پوشی کند و تعدادی از افسانه های رایج را درون داستان خود جای داد. داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی به چگونگی تولد اسکندر و پادشاهی و جانشینی او بجای فیلتوس و نیز اختلاف او بادار او جنگها کشور گشایی های او اشاره دارد، اما بعد از لشگر کشی به هند، داستان از نظر آوردن مناطق جغرافیایی هماهنگ و پریشان میشود، چرا که فردوسی، اینگونه به ادامه داستان می پردازد که : اسکندر پس از تسخیر هند به بیت الله الحرام آمد و قبیله خزاعه را تار و مار کرد و حکومت آن ناحیه را به اولاد اسماعیل (ع) داد و پس از زیارت حرم به جده شتافت و از طریق جده روی به مصر آورده و به اندلس و سپس به حبشه رفت و بعد از آن به مغرب لشگر کشید و به سوی چشمه آب حیوان رفت و دوباره به چین برگشت و آنگاه قصد روم کرد و در راه بابل بیمار شد و درگذشت و او را به آیین در تابوت نهادند و به سوی اسکندریه بردند

پس از فردوسی نظامی گنجه ای مثنوی پنجم خود را با نام اسکندرنامه که در حقیقت ، در ادامه کار فردوسی سروده شده است به رشته نظم درآورد. این کتاب از دو قسمت شرفنامه و اقبالنامه تشکیل شده و بنام ممدوح معاصر شاعر، اتابک اعظم، نصره الدین ابوبکر بن محمد جهان پهلوان از اتابکان آذربایجان قلم خورده است

نظامی در آفرینش اسکندر نامه،گذشته از منابع فارسی، از منابع عربی و یهودی نیز استفاده کرده و آنچه که مقبول طبع وی بوده را به رشته نظم در آورده است. اما بیشترین توجه او به شاهنامه فردوسی معطوف شده، تا جایی که اثر تقلید او در بعضی از ابیات به وضوح آشکار می باشد. ‹‹ اسکندر نامه نظامی با آنکه اثری تقلیدسیت نه ابتکاری، از بدایع آثار شعر فارسی است که در ابیات ما مانند دیگر مثنویهای استاد گنجه، نفوذی بارز کرده و مایه ایجاد چندین مثنوی به بحر متقارب، بنام اسکندرنامه یا نامهایی از قبیل آن شده است.››[25] حکیم نظامی در شرفنامه از تولد اسکندر به دو روایت سخن گفته است: نخست انکه فیلتوس شکارکنان بر دشتی می گذشت. بر بالین مادری که در گذشته بود، طفلی یافت که انگشت خود می مکید فرمان داد تا او را بر گرفتند و به ترتیب او پرداخت و ولیعهد خویش ساخت. و در روایت دیگر آمده است که فیلتوس با ماهرویی ازدواج کرد و نتیجه آن فرزندی به طالع نیکو بود و اختر شناسان پیشگوئی کردند که حکومت دنیا به دست او سپرده خواهد شد. از این قسمت به بعد  نظامی در شرح چگونه بر تخت نشستن و لشکر کشی های او به مناطق مختلف، به توصیف می نشیند و سپس وی نیز مانند فردوسی در توصیف مکانهای جغرافیائی دچار تناقص گویی می شود. وی اینگونه داستان را به تصویر می کشد که اسکندر هنگامیکه سرزمین های اعراب را یکی پس از دیگری فتح کرد ، به زیارت کعبه شتافت و از آنجا به یمن رفته و سپس به عراق بازگشت و به ابرزکوه روان شد و در بند را گشود. پس از آن عزم هندوستان کرد واز آنجا به چین رفت و سپس به دشت قفچان آمد و هفت جنگ سنگین با روسها کرده و بر آنان پیروز شد. آنگاه قصد ظلمات کرد و آب حیوان نیافت و  نومید بیرون آمد

در اینجا شرفنامه به پایان می رسد و نظامی در اقبالنامه هفت حکیم قدیم یونانی که از نظر تاریخی با هم همزمان نیستند را نزد اسکندر گرد آورده واز قول آنان سخنانی گفته و به نظم در آورده است. تنها قسمت تاریخی داستان در اقبالنامه، رفتن اسکندر برای بار دوم به هندوستان و ساخن سد یاجوج و ماجوج در شمال و بازگشتن او به سوی روم است که در راه اجل مهلتش نداده و درگذشته است و او را در تابوتی زرین نهاده اند

از دیگر اسکندر نامه ها،آیینه اسکندری اثر امیر خسرو دهلوی است که به تقلید از نظامی در سال 699 یعنی حدود صد سال پس از اسکندر نامه نظامی به نظم درآمده و یکی از بهترین اثرهای تقلیدی است، بعد از امیر خسرو، نورالدین عبدالرحمن بن جامی نیز یکی از بزرگترین شاعرانی است که به  تقلید قسمتی از اسکندر نامه پرداخته و خردنامه اسکندری را به نظم در آورده است. از دیگر مثنویهای تقلیدی می توان به اسکندرنامه بدرالدین عبدالسلام اشاره کرد که از شعرای قرن دهم هندوستان است و کتاب او قصه ذوالقرنین نام گرفته است. اسکندر در متون قبل از اسلام و بعد از اسلام دارای دو چهره  و شخصیت می باشد در متون پهلوی و بعضی از آثار اسلامی از او به پادشاهی ملعون و بر افکننده شاهان ایران و سوزاننده قصر شاهان هخامنشی و جوان شهوت پرست مقدونی نام برده شده است. اما این شخصیت در شاهنامه فردوسی مردی بزرگ و اصیل و از نژاد کیانیان است که با عدل و شجاعت خویش توانسته است کارهای بزرگی را به سرانجام برساند. ‹‹ بااین حال یک بار در داستان اردشیر و یک بار در پاسخ نامه خسروپرویز به قیصر روم از اسکندر در  نهایت بدی یاد شده است و از اینروی چنین باید گفت که فردوسی، داستان اسکندر را در مورد دوم از همان شاهنامه ابومنصوری گرفته که چند تن از ایرانیان متعصب در نگارش آن دست داشته اند.›› [26] اما در شرفنامه و اقبالنامه اسکندر دارای سه چهره متفاوت است. در شرفنامه پادشاهای است صاحب تاج  وتخت و در واقع همان اسکندر تاریخی،فرزند فیلیپ، با مشتی داستانهای افسانه آمیز که در اطرافش باخته اند .در اقبالنامه در دو چهره دیگر نمایان می شود، اسکندر حکیم و اسکندر پیامبر

       گروهیش خوانند صاحب سریر              ولایت ستان بلکه آفاق گیر

      گروهی زدیوان دستور او                      به حکمت نوشتند منشور او

      گروهی زپاکی و دین پروری                 پذیرا شدندش به پیغمبری

اما چهره اسکندر در کتب پهلوی و کتابهای تاریخی، بر خلاف گفته نظامی نشان داده میشود

‹‹ القاب و صفاتی که از اسکندر ملعون رومی در کتب پهلوی مانند بندهشن و کارنامه اردشیر پاپکان دراداویرافنامه و هم چنین نامه تنسر که عبدالله بن مقنع آنرا از پهلوی به تازی نقل کرده بود، آمده است،جملگی با لقبی که از او در بعضی از آثار اسلامی ذکر کرده اند یعنی ویران کننده یا ویرانکار، سازگار است.›› [27]

پس از مقایسه اخلاق و صفات ذوالقرنین قرآن و اخلاق و صفات اسکندر تاریخ، هر پژوهشگر منطقی به این نتیجه می رسد که ذوالقرنین، اسکندر نمی تواند باشد، زیرا ذوالقرنین متدین و معتقد به پروردگارو روز قیامت با اسکندر مدعی خدایی و فرزند آمون و ژوپیتر هرگز سازگار نیست، پس به صورت قطعی می توان گفت : ذوالقرنین قرآن ،اسکندر مقدونی نیست

اسکندر نامه نظامی

[1] لباب الاالباب،محمد عوضی بخارایی، ج2،ص396)

 [2] (لیلی و مجنون نظامی گنجه ای بند 9 ،بیت 60)

[3] (اقبالنامه،ص24)

[4] (شرفنامه، ص25)

[5] (ر.ک،تاریخ ادبیات در ایران دکتر ذبیح الله صفا،ج2،ص

[6] (شاعران بزرگ ایران،عبدالرفیع حقیقت ،ص 235)

[7] (تحلیل آثار نظامی گنجوی، کامل احمد نژاد ،ص 14)

[8] (شرفنامه ص 44)

[9] (تحلیل آثار نظامی گنجوی، کامل احمد نژاد ، ص 14)

[10] (ر.ک. فن بیان در آفرینش خیال، بهروز ثروتیان، ص 43 – 42)

[11] (تاریخ ادبیات د رایران، دکتر صفا، ج2، ص 343)

[12] تاریخ ادبیات در ایران ،دکتر صفا، ج2،ص

[13] ر.ک.سوره مبارکه کهف آیات 98 – 83)

[14] ر.ک. مقاله ذوالقرنین و اسکندر یا  اسکندر ذوالقرنین،عباس ماهیار،مجله دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه مشهد

[15] (ج2، ص 497)

[16] (ج 5 و 6 ص 765)

[17] (ج 21، ص 165)

[18] (ج 13، ص 398)

[19] کشف الاسرار ،میبدی ،ج5،ص

[20] (ر.ک. تفسیر سورآبادی  به نقل از مصق قرآن مجید و تفسیر کبیر )

[21] اسکندر و ادبیات ایران و شخصیت مذهبی اسکندر، سید حسن صفوی،ج1 ص

[22] ر.ک. ایران باستان ص

[23] تجلی رمز و روایت در شهر عطار نیشابوری ، دکتر اشرف زاده،

[24] اسکندر مقدونی ،بچه تباه تاریخ ،حسین الهی، ج 1 ص

[25] (حماسه سرایی در ایران، دکتر ذبیح الله صفا، ص 352)

[26] حماسه سرایی در ایران، دکتر صفا، ص

[27] اسکندر و اسکندر نامه ها، حسین رزمجو، نقل از یادنامه شریعتی ، ص

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله معاد در نگاه خیام و حافظ تحت pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله معاد در نگاه خیام و حافظ تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله معاد در نگاه خیام و حافظ تحت pdf

1)     جعفری ، محمدتقی، 1365، تحلیل شخصیت خیام، انتشارات کیهان

2)     حافظ ، شمس الدین محمد، 1370، دیوان حافظ، تصحیح قزوینی ، محمد، انتشارات پیام محراب

3)     خرمشاهی، بهاءالدین؛ 1372، حافظ نامه، انتشارات علمی و فرهنگی

4)     خرمشاهی، بهاءالدین، 1374، ذهن و زبان حافظ ،انتشارات معین

5)     دشتی، علی، 1377، دمی با خیام، انتشارات اساطیر

6)     زرین کوب، عبدالحسین، 1375، از کوچه رندان، انتشارات سخن

7)     فروغی، محمدعلی ، غنی، قاسم ، 1373، رباعیات خیام، انتشارات ناهید

8)     مرتضوی، منوچهر، 1365، مکتب حافظ ، انتشارات توس

9)     نیاز کرمانی، سعید 1366، حافظ شناسی، انتشارات پاژنگ ، ج 4

10) هدایت ، صادق، 1313، ترانه های خیام ، انتشارات امیر کبیر

چکیده

حکیم عمر خیام نیشابوری در یکی از سالهای نیمه اول سده پنجم هجری به دنیا آمده و در حوالی سال 520 ه. از دنیا رفته است، این سالها مطابق با دورانی است که متشرعان و دکان داران مذهب با طرز فکر خشک و انعطاف ناپذیر خود آراء مخالف خود را بر نمی تابیدند و با برچسب تکفیر مخالفان خود را از سر راه بر می داشتند، خیام یکی از بزرگان تاریخ ادبیات فارسی است که از تهمت الحاد در امان نمانده است. اما آیا به درستی خیام ملحد بوده است یا اینکه افکار او نگاه هنرمندانه و معترض به عالم هستی است که درشعر دیگر هنرمندان و شاعرانی که به مسلمانی و خوش مذهبی معروفند نیز وجود دارد. برای نمونه حافظ که قرآن را با چارده روایت می خوانده است دربسیاری از مضامین با خیام هم داستان است اما زبان و نحوه ی بیان این دو فرق دارد؛ در این مقاله از چندین مضمون مشترک شعر حافظ و خیام (آفرینش ، خدا، جبر و اختیار، قضا و قدر، مرگ) تنها به مسئله روح و معاد پرداخته شده است

واژگان کلیدی:

خیام، حافظ، معاد، فلسفه

برای خیام ماورای ماده چیزی نیست. دنیا در اثر اجتماع ذرات بوجود آمده که بر حسب اتفاق کار می کنند. این جریان دائمی و ابدی است . و ذرات پی در پی در اشکال و انواع، داخل می شوند و روی می گردانند. از این رو انسان هیچ بیم و امیدی ندارد و در نتیجه ترکیب ذرات و چهار عنصر و تأثیر هفت کوکب بوجود آمده و روح او مانند کالبد مادی است و پس از مرگ نمی ماند

ای آنکه نتیجه چهار و هفتی             و ز هفت و چهار دایم اندر تفتی

می خور که هزار باره بیشت گفتم     باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی

می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت

بی مونس و بی رفیق و بی یاور وجفت

زنهار به کس مگو تو این راز نهفت

هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت

خیام اگر ز باده مستی خوش باش

با لاله رخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است

انگار که نیستی چو هستی خوش باش

اما خیام به همین اکتفا نمی کند و ذرات بدن را تا آخرین مرحله نشئاتش دنبال می نماید و بازگشت آنها را شرح می دهد. در موضوع بقای روح معتقد به گردش و استحاله ذرات بدن پس از مرگ می شود. زیرا آنچه محسوس است و به تمیز در می آید این است که ذرات بدن در اجسام دیگر دوباره زندگی و یا جریان پیدا می کنند. ولی روح مستقلی که بعد از مرگ زندگی جداگانه ای داشته باشد نیست. اگر خوشبخت باشیم، ذرات تن ما خم باده می شوند و پیوسته مست خواهند بود، و زندگی مرموز و بی اراده ای را تعقیب می کنند

محمدتقی جعفری در توضیح رباعی فوق (=می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت) چنین می نویسد: «پس از توصیه به میگساری، به اصطلاح یک راز مگو را با همه آدمیان در میان می نهند و می گوید: «هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت»! این راز مگو که در نظر گوینده انقلابی در فکر بشری ایجاد خواهد کرد! این است که : بروید در بهاران قدمی چند در گلستان بزنید، گلهایی را خوهید دید که بسیار زیبا و با طراوت و شکوفایی عطر افشانی می کنند و در پاییز و زمستان سراغ همان گلستان را بگیرید و بروید خواهید دید همه آنها پژمرده و از بین رفته اند و دیگر نخواهند رویید، حال وضع آدمیزادگان هم چنین است که وقتی خزان اجل بر آنان وزیدن گرفت و به زیر خاک تیره شان کشید، دیگر زنده نخواهند گشت. [1]

از آن جا که خیام شاعر و فیلسوف مادی است فکر او در محور نیستی با تفکر و فلسفه الهیون کاملاً مغایر است. مثلاً افلاطون که بزرگترین نماینده و معرف این مکتب است اعتقاد داشت که بعداز مرگ، روح باقی می ماندو به حیات دیگر که جاودان است، در قلمرو عقول و مثل عروج می کند. ازاین رو جسم به مثابه زندان و قفس روح است، هر چه زودتر این قفس بشکند، روح زودتر می رهد. اما مساله به این شکل برای خیام مطرح نیست، چرا که او اساساً به روح اعتقاد ندارد . پس فقط می ماند جسم و استحاله‌ذرات مادی. دستی که امروز بر گردن یاری پریچهر و سیه چشم و مشکین مو حلقه شده است، فردا دسته کوزه می شود. حال روح به کجا می رود، اساسا وجود دارد یا نه برای خیام خالی از اعتبار است . برای او در همه حال تحول مادی، گردش ذرات و بینش مادی اهمیت دارد و در ورای ماده جز خلاء و نیستی ، هیچ چیز متصور نیست. همین جاست که نقطه عزیمت و آغاز یأس خیام است، چرا که اگر او به جهانی دیگر اعتقاد داشت، این یأس لازم نمی آمد و می توانست با رغبت، مرگ تن را تحمل کند و به سرای باقی بشتابد، در این رباعی که او آخر عمر درازش سروده، این یأس لازم نمی آمد و می توانست با رغبت مرگ تن را تحمل کند و به سرای باقی بشتابد، در این ربعای که او آخر عمر درازش سروده، این یأس و ترس از نیستی به خوبی مشهود است

من دامن زهد وتوبه طی خواهم کرد     با موی سپید قصد می خواهم کرد

پیمانه عمر من به هفتاد رسید             این دم نکنم نشاط کی خواهم کرد

این عدم اعتقاد او به دنیای دیگر و چسبیدن دو دستی به همین دنیا به عنوان اولین و آخرین پایگاه و این که بعد از آن نیستی محض است، چنان هراسی در دل او افکنده که از همه چیز دل می گسلد و از یأس فلسفی چابک و رندانه به سرداب خم های شراب نقب می زند

محمدتقی جعفری بااشاره به رباعی ذیل در تحلیل شخصیت خیام بیان می کند که این رباعی صریح در انکار معاد است

در پرده اسرار کسی را ره نیست  زین تعبیه جان هیچ کس آگه نیست

جزر در دل خاک هیچ منزلگه نیست      می خور که ازین فسانه ها کوته نیست.[2]

محمدتقی جعفری با اشاره به دو رباعی ذیل به توضیح این مطلب می پردازند که «فحوای نوعی انکار در ابدیت دارد اگر چه صریح در این معنی نمی باشند

کس خلد و حجیم را ندیده است ای دل       گویی که از آن جهان رسیده است ای دل

امید و هراس ما به چیزیست کزان                         جز نام و نشانی نه پدید است ای دل

و رباعی زیر

تا چند زنم به روی دریاها خشت        بیزار شدم ز بت پرستان و کنشت

خیام که گفت دوزخی خواهد بود           که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت[3]

آیا روح  انسان ابدی است؟ و بعد از مرگ که جسد ریخته و فرسوده و متلاشی گشت باقی می ماند و یک روز باز از میان تاریکیهای نیستی و فراموشی خطوط سیمای خود را در آیینه ابدیت جلوه گر می بیند؟ اخلاق به این مسئله جواب مثبت می دهد. چون اگر دراین باره تردیدی روا بدارد اصل پاداش اخلاقی از بین می رود و دیگر چندان دلیل موجهی برای تحمل حیات باقی نمی ماند

اما خیام از خود می پرسد که وقتی زندگی جز یک فریب مدام و یک حماقت مستمر توأم با یک سلسله درنده خویی و آزمندی نفرت انگیز چیزی نیست دیگر ابدیت و خلود آن چه حاصلی دارد؟ انسان که در جنب عظمت لایتناهی عالم و حتی در قبال وسعت و کثرت علم ذره ای حقیر و ناچیز است، و خود جز خونی و کثافتی و مشتی رگ و پوست نیست، تحفه قابلی نیست که حتی بعد از مرگ و تلاشی جسد باز هم وجود ناقابل او را حفظ کنند و مثل تاجی بر سر آفرینش بگذارند . هرگز

آنچه خیام را نزد ارباب عرفان و اخلاق منسوب به الحاد می دارد در واقع انکار نیست، تردید و حیرت است. که چیزی از آن نزد لسان الغیب هم هست اما طرز بیان مانع از آن است که در حق وی چنان گمانی به اذهان راه  یابد

اما حافظ توجه دارد که آنچه وی را می تواند از این دامگه حادثه رهایی بخشد عبارت است از یک صفیر آسمانی – یک مژده غیبی – که او را به دنیای ماورای حس دعوت کند. در واقع یک مرغ بهشتی که روح علوی اوست و در دام تعلقات جهان حسی به آب و دانه مشغول شده است همان کبوتر بلند پرواز است که ابن سینا در قصیده عینیه خویش با بیان رمزی سرگذشت روح را در داستان وی بیان می کند و و وی نیز مثل آن مرغ آسمانی چنان به هوای این «خراب آباد» جهان خوگر شده است که همه چیز آسمان را از یاد برده است؛ همه چیز آسمان را از یاد برده است همه چیز و حتی سایه طویی و دلجویی حور و لب حوض

اماآنچه این مرغ بهشتی را باز به گلشن قدس می خواند دیگر
سایه ی طوبی و لب حوض که مطلوب زاهد سوداپیشه است نیست مرغ عارف مسلک این همه را از یاد برده است و اندیشه آنها نیز وی را به گلشن قدس جل نمی کند، چیزی که وی را بدان می خواند شوق وصال است که او را از تعلقات ماده می رهاند و کثرات غفلت انگیز عالم حس به عالم وحدت می خواند و دنیای ماورای حس.[4]

خیام برای آدمیان بازگشتی را که اهل ادیان معتقدند قایل نیست و چون فنای فرزندان آدام را از مصائب جبران ناپذیر می شمارد ، می خواهد این مصیبت آینده را بااستفاده از لذات آنی جبران کند

خیام گوید

ای کاش که جای آرمیده بودی              با این ره دور را رسیدن بودی

کاش از پی صد هزار سال از دل خاک     چون سبزه امید بر دمیدن بودی[5]

خیام پیرو مکتب انسانیت است ،خلقت و مرگ را امری عادی می شمرد و برگشت دوباره را به صورتی که مردم بازگو می کنند قبول ندارد و تجزیه و تحلیل اجزای بدن و اشیاء را جزو قانون طبیعت می داند


[1] – تحلیل شخصیت خیام ، جعفری ، محمدتقی ص 184

[2] – همانجا، ص 148

[3] – همانجا ، صص 177-179

[4] – کوچه رندان ، زرین کوب ، عبدالحسین، صص 150-151

[5] – رباعیات خیام، فروغی، محمدعلی ، غنم ، قاسم، ص163

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) تحت pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) تحت pdf

نگاهی به ابعاد وجودی حضرت زهرا سلام الله علیها   
همسرداری وخانه داری  
ساده زیستی  
فرزند داری وتربیت کودک  
فضائل علمی   
خانه داری حضرت فاطمه سلام الله علیها   
سازش با مشکلات مالی   
شوهرداری حضرت فاطمه سلام الله علیها   
انتخاب بهترین نام ها برای فرزندان خود   
توجه به بازی کودکان   
ارج نهادن فرزندان به حق و حقوق دیگران   
عدم تبعیض بین فرزندان   
پرورش عبادی   
نیایش های فاطمه الزهرا (س)   
توانایی علمی فاطمه سلام الله علیها   
اهداف طرح  
فهرست منابع  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) تحت pdf

1- زندگانی فاطمه الزهرا، حسین عماد زاده، نشر اسلام

2- صدیقه شهیده، سید عبدالرزاق موسوی مقرم ، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین

3- فاطمه الزهرا از ولادت تا شهادت، مؤلف: سید محمد کاظم قزوینی، مترجم: علی کرمی،نشر مرتضی

4- فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، احمد رحمانی همدانی،حسن افتخارزاده سبزواری،نشر بدر

نگاهی به ابعاد وجودی حضرت زهرا سلام الله علیها

زندگانی معصومین صلوات اله علیهم اجمعین تماماً درس است وهر یک دفتری است عظیم دردریای بی کرانه که درظرف افکار واوهام ما نمی گنجد. زندگی پر فراز ونشیب حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز همچون پدربزرگوار وهمسر والا مقام وفرزندان گرامی شان از اوج والایی برخوردار است. اگر درابعاد وجودی حضرت زهرا(سلام الله علیها) نظری بیافکنیم اولین بعدی که توجه ما را جلب می کند بعد شخصیتی آن حضرت است

معمولاًالفبای شخصیت هر فردی را هدف اومشخص می کند هدف هر چه بالا تروعالی تر باشد شخصیت انسان هم عالیتر میشود. اگر هدف انسان دنیا باشد با تمام شدن دنیا هدف هم به پایان می رسد. اما اگر هدف خدا باشد نابود شدنی واز بین رفتنی نیست

” کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والکرام”

فقط ذات اقدس الهی است که باقی میماند. فاطمه زهرا (سلم الله علیها) به مرحله ای از کمال رسید که خود واسطه فیض گردید وجز به ذات اقدس اله به چیز دیگری تکیه نکرد . اگر قلب با خدا پیوند بخوردومؤمن درهر کاری اول رجوع به قانون اساسی الهی یعنی قرآن بکند، ازخدا کمک بطلبد، زندگی اش را با این قانون اساسی الهی یعنی قرآن منطبق بکند وزندگی اش را با این قانون اساسی تطبیق دهد و فقط رضای اله را در نظر بگیرد این پیوندی است محکم که دیگر گسستنی نیست نتیجه این می شود که “ان الله یغضب لغضب فاطمه ویرضی لرضاها” یک دخترهجده ساله چنان رشد وکمال  پیدا می کند که خدا به غضب او غضب می کندوبه رضایت اوراضی می شود

گرچه حضرت زهرا(سلام اله علیها) دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله)،همسر علی ومادرائمه (علیهم السلام )است واینها همه از افتخارات ایشان است اما این از ارتباط او با خدا وپیوند قلبی آن« حضرت با ذات اقدس الهی است که چنین شخصیتی را به او داده وباعث شده محورعالم وجودقرار گیرد . درحدیث کساء وقتی خداونداصحاب کساء را معرفی مینماید اول نام فاطمه را ذکر می کند”هم فاطمه وابیها وبعلها وبنیها” درحدیث دیگری آمده است

” یا احمد لولاک  لما خلقت الافلاک ولولا فاطمه لما خلقتکما”

«ای احمد اگر تو نبودی آسمان و زمین را نمی آفریدم واگر علی نبود تورا نمی آفریدم واگر فاطمه نبود شما را  نمی آفریدم »

بهانه آفرینش فاطمه است فاطمه یعنی جدا شده از آتش ، جدا شده ازدرک وفهم مردم، کسی که دیگران درشناختش عاجزند

دربعد عبادت هم می بینیم که سراسر زندگی حضرت زهرا حرکات وسکنات ،همسرداری وفرزند داری و; همه  زندگی حضرت عبودیت خداوند تبارک وتعالی نمایان است ” سیماهم فی وجوههم من اثرالسجود” تنها رضای خدا را درنظرداشت وفضل ورضوان الهی را می جست . تحمل تمام زحمات ،سختی ها ومبارزات وسرانجام شهادت آن حضرت همه وهمه برای خدا بود. از رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) نقل شده: زمانی که فاطمه (سلام  الله علیها ) به نماز می ایستاد نوری از او ساطع می شود که آسمان را روشن می کند ملائکه ا ز نور اواستفاده میکنند خداوند تبارک وتعالی به فاطمه افتخار میکند می فرماید: ای ملائکه من نظر کنید به این بنده من “زهرا” ببینید چگونه درنهایت خضوع و تواضع در مقابل من ایستاده که تمام مفاصل او می لرزد . ای ملائکه آگاه و گواه باشید که من شیعیان اورا از آتش جهنم ایمن می کنم

همسرداری وخانه داری

ترقی یا عقب ماندگی ، سعادت یا بد بختی یک مرد به همسرش بستگی دارد به فرموده امام (رضوان الله تعالی علیه ): « ازدامن زن مرد به معراج می رود» مردانیکه درمیدان مبارزه یا دراجتماع وظائف سنگین را به دوش میکشند وبا حوادث ومشکلات برخوردمی کنندسنگر وآرامشگاهشان خانه است به خانه پناه می برند تا تجدید نیرو کنند. زهرا (سلام الله علیها )ازمسئولیت سنگین وحساس زن مطلع بود وخودرابرای نیرو بخشیدن به همسرش آماده کرده بود وقتی که علی (علیه السلام) به خانه   می آمد چون پروانه ای به گرد او می گشت ، دلجویی می کرد ودلداری می داد از حوادث ومشکلات ازاومیپرسید وتسلی بخش او بود . لذا می بینیدعلی(علیه السلام) می فرمایدهر وقت زیاد کسل میشدم واندهگین وغمناک می گردیدم به خانه می امدم وبه چهره فاطمه نگاه می کردم غمها از دل من خارج می شد . با این روش زهرا (سلام الله علیها ) به استقبالش می شتافت: لباسهای خون آلودش را تطهیر کرده وزخمهایش را پانسمان می نمود بعد دلجویی  می کرد واز وضعیت جنگ از او می پرسید فداکاری وشجاعت آن حضرت را می ستود وبرای جنگ تشویق میکرد. او میدانست که اگرعلی از خانه وخانواده اطمینان خاطر نداشته باشد نمیتواند آنچنان که شایسته است درجنگ جانفشانی کند

ساده زیستی

دررابطه با خانه وزندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها) هرچه را بنگریم دارای امتیاز خاصی است. ساده زیستی درزندگی آن حضرت بسیار جلب توجه می کند ودرتمام امور زندگی ایشان نمایان است

رمز آسایش فکر وروح انسان درزندگی ساده است علاوه براین وسیله ای برای تقرب به خداست هر چه ما درزندگی ساده تر باشیم به خدانزدیک تریم واز بسیاری ازگرفتاریهای اجتماعی نیزنجات پیدا می کنیم

زندگانی حضرت زهرا، لباس ایشان، نحوه سلوک ورفتار شان، ازسادگی خاصی برخوردار بود. البته حضرت نادارنبودند علی علیه السلام وقتیکه ازجنگ برمیگشتند  سپری پر از زر می آورد و توی سکوی درمی نشست وهمه را درراه خدا انفاق میکرد دامنش را تکان میداد وبه خانه وارد می شد

زهرا دختراولین شخص عالم اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد (صلی اله علیه وآله ) بود ومادرش ثروتمند ترین مردم حجاز، بااین حال می بینیم درشب زفاف لباس عروسی اش را به سائل می دهد وبا تنها پیراهن کهنه ای که دارد به خانه شوهرمی رود

فرزند داری وتربیت کودک

زهرا (سلام الله علیها) به زن بودن خود افتخار می کرد ومقام زن را بسیار شامخ وعالی می دانست وچنین لیاقتی را در خود می دید که دستگاه آفرینش مسؤلیت بزرگی یعنی مادر شدن را به او افاضه کرده است . بچه داری وتربیت فرزند برای ایشان یک  مساله پیش پاافتاده نبود

فاطمه (سلام الله علیها) درخانه کوچک خویش یک دانشگاه برای تربیت کودکانش تأسیس نمود دراین دانشگاه که به امر حق ونظارت پیامبر اکرم تأسیس شده بوداز مدیریت علی نیز بهره وافی وکافی  می برد .اصول تربیتی وبرنامه این  کلاس مستقیماً از طرف خداوند تبارک وتعالی داده می شد. لذا بهترین برنامه تربیتی در آن اجرا شد وبرجسته ترین افراد را تربیت نمودند شاگردان این مدرسه آنچه می آموختند درعمل پیاده می کردند یعنی فهم کاربردی

چهار دانشجو دراین کلاس تربیت شدند که تا دنیا برقرار است مردم از دانش آنها بهره مند می شوند. درس اولی که دراین کلاس به بچه ها آموختند درس محبت بود پیامبر (صلی الله علیه وآله)عملا محبت را یاد می دادند وحضرت زهرا(سلام الله علیها ) به طور کامل این درس را اجرا می کرد

پیامبر(صلی الله علیه وآله ) سجده نمازش را آن قدرطولانی می کند تا امام حسین به اراده خودش از روی شانه پیامبر برخیزد. هنگامی که شخص یهودی چنین صحنه ای را می بیند مسلمان می شود

درس دیگر، پرورش شخصیت فرزندان است . پیامبر(صلی الله علیه وآله) حسین را درآغوش می گرفت ودهان اورا می بوسید ومی فرمود : توآقایی پسر آقایی ، تو امامی پسر امام ، وپدرامامان هستی . واین چنین شخصیت کودک را ارج می نهادند .علی (علیه السلام) وزهرا(سلام الله علیها)ازاین روش پیامبر متابعت کرده وهرگز کودکان را تحقیرنمی کردند. حسنین (علیهماالسلام) وزینبین (سلام الله علیهما ) درس ایمان وتقوی ودفاع ازحق وحقیقت را دراین کلاس آموختند

فاطمه (سلام الله علیها) در بازی های کودکانه با فرزندانشان اشعاری می خواندند که تماما درس ایمان وشجاعت وشهامت بود. به حسن (علیه السلام) می فرمود

اشبه اباک یاحسن   واخلع عن الحق الرسن

واعبدالها ذاالمنن     ولا توال ذالاحسن

شبیه پدرت باش وطناب از گردن حق باز کن چون پدرت یکتا پرست باش ودست دوستی به دشمن

فضائل علمی

از حضرت زهرا (سلام الله علیها ) صحیفه ای بر جای مانده که درمیان ائمه (علیهما السلالم) دست به دست می گشت وهم اکنون دراختیار امام زمان (عجل الله ) می باشد تمام ائمه به این صحیفه مادرشان افتخا ر می کنند . امام باقر(علیه السلام ) که شکافنده علوم است می فرماید:   « ما آنچه داریم از صحیفه مادرمان زهرا (سلام الله علیها ) داریم .»

درشب زفاف آن حضرت پس از اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله ) زن وشوهر را دست به دست هم داده واز خانه خارج شدند زهرا (سلام الله علیها ) به علی فرمود:« خبر بدهم به شما از آنچه دردنیا واقع شده وآنچه هست وآنچه بعداً تا قیامت واقع خواهدشد.» علی (علیه السلام) خدمت پیامبر برگشت حضرت تبسمی کرده وفرمودند علی جان تو می گویی یا من بگویم عرض کرد یا رسول الله شما بفرمایید . فرمود: فرزندم زهرا سخنی گفت که تورا به شگفت آورد عرضه داشت یا رسول الله مگر زهرا هم از نور ما آفریده شده فرمود: بلی. علی (علیه السلام ) به سجده افتاد وشکر خداوند تبارک وتعالی را به خاطراین نعمت بزرگی که به اوعنایت کرده به جای آورد

برای پی بردن به مقام علمی آن حضرت کافی است به خطبه ایشان که درمسجد نزد مهاجرین وانصار قرائت فرمودند نظری افکنده شود .حضرت دراین خطبه یک سلسله معارف عقیدتی وفلسفه احکام را به گونه ای بیان می دارندکه درهیچ سخنی یافت نمی شود همچنین احتجاجات خصوصی که با ابوبکردرباره فدک داشتند که از نظر استدلال ومنطق وبلاغت بی نظیر است .از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله ) سئوال کردند آیا فاطمه درزمان خودش برترین زنان عالمیان است؟ فرمود : برترین زنان درزمان خود دارای مقامی است که از آن مریم عمران است اما فاطمه برترین زنان در تمام زمانها از ابتدا تا انتهاست

فاطمه زهرا (س) تنها زن معصوم امت اسلامی است که نقش رهبری دارد و به عنوان حجّت و اسوه برای مردم معرفی و اطاعتش نیز واجب می باشد. بنابراین ابعاد فکری و زندگیش باید کاملا شناخته شود و پیروان ایشان باید بدانند که زنان نمونه در مسائل تربیتی و پرورش ، از چه شیوه هایی استفاده کنند و بدانند که زن موجودی است اجتماعی که در صورت لزوم در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بایستی دخالت داشته باشد

فاطمه زهرا (س) تنها زن معصوم امت اسلامی است که نقش رهبری دارد و به عنوان ” حجّت” و “اسوه” برای مردم معرفی و اطاعتش نیز واجب می باشد. بنابراین ابعاد فکری و زندگیش باید کاملا شناخته شود و پیروان ایشان باید بدانند که زنان نمونه در مسائل تربیتی و پرورش ، از چه شیوه هایی استفاده کنند و بدانند که زن موجودی است اجتماعی که در صورت لزوم در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بایستی دخالت داشته باشد

شخصیت زهرای اطهر، در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی ، شخصیت ممتاز و برجستهای است؛ به طوری که همه زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسی عالم میتوانند از زندگی کوتاه و پرمغز او درس بگیرند. زندگی فاطمه زهرا (س) ، اگر چه کوتاه بود و حدود بیست سال بیشتر طول نکشید، اما این زندگی ، از جهت جهاد ، مبارزه ، تلاش ، کار انقلابی ، صبر انقلابی ، درس ، فراگیری و آموزش ، سخنرانی و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامی ، دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است

فاطمه زهرا (س) به ظاهر ، یک بشر و یک زن ، آن هم زنی جوان است؛ اما در معنا ، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهی و یک بنده صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است. درباره فاطمه زهرا (س) هرچه بگوئیم، کم گفته‏ایم. به قدری ابعاد وجود این روح مجرد و این خلاصه نبوت و ولایت برای ما پهناور و بی‏پایان و درک نشدنی است که متحیر می‏مانیم

خانه داری حضرت فاطمه سلام الله علیها

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) تحت pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) تحت pdf

نگاهی به ابعاد وجودی حضرت زهرا سلام الله علیها   
همسرداری وخانه داری  
ساده زیستی  
فرزند داری وتربیت کودک  
فضائل علمی   
خانه داری حضرت فاطمه سلام الله علیها   
سازش با مشکلات مالی   
شوهرداری حضرت فاطمه سلام الله علیها   
انتخاب بهترین نام ها برای فرزندان خود   
توجه به بازی کودکان   
ارج نهادن فرزندان به حق و حقوق دیگران   
عدم تبعیض بین فرزندان   
پرورش عبادی   
نیایش های فاطمه الزهرا (س)   
توانایی علمی فاطمه سلام الله علیها   
اهداف طرح  
فهرست منابع  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) تحت pdf

1- زندگانی فاطمه الزهرا، حسین عماد زاده، نشر اسلام

2- صدیقه شهیده، سید عبدالرزاق موسوی مقرم ، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین

3- فاطمه الزهرا از ولادت تا شهادت، مؤلف: سید محمد کاظم قزوینی، مترجم: علی کرمی،نشر مرتضی

4- فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، احمد رحمانی همدانی،حسن افتخارزاده سبزواری،نشر بدر

نگاهی به ابعاد وجودی حضرت زهرا سلام الله علیها

زندگانی معصومین صلوات اله علیهم اجمعین تماماً درس است وهر یک دفتری است عظیم دردریای بی کرانه که درظرف افکار واوهام ما نمی گنجد. زندگی پر فراز ونشیب حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز همچون پدربزرگوار وهمسر والا مقام وفرزندان گرامی شان از اوج والایی برخوردار است. اگر درابعاد وجودی حضرت زهرا(سلام الله علیها) نظری بیافکنیم اولین بعدی که توجه ما را جلب می کند بعد شخصیتی آن حضرت است

معمولاًالفبای شخصیت هر فردی را هدف اومشخص می کند هدف هر چه بالا تروعالی تر باشد شخصیت انسان هم عالیتر میشود. اگر هدف انسان دنیا باشد با تمام شدن دنیا هدف هم به پایان می رسد. اما اگر هدف خدا باشد نابود شدنی واز بین رفتنی نیست

” کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والکرام”

فقط ذات اقدس الهی است که باقی میماند. فاطمه زهرا (سلم الله علیها) به مرحله ای از کمال رسید که خود واسطه فیض گردید وجز به ذات اقدس اله به چیز دیگری تکیه نکرد . اگر قلب با خدا پیوند بخوردومؤمن درهر کاری اول رجوع به قانون اساسی الهی یعنی قرآن بکند، ازخدا کمک بطلبد، زندگی اش را با این قانون اساسی الهی یعنی قرآن منطبق بکند وزندگی اش را با این قانون اساسی تطبیق دهد و فقط رضای اله را در نظر بگیرد این پیوندی است محکم که دیگر گسستنی نیست نتیجه این می شود که “ان الله یغضب لغضب فاطمه ویرضی لرضاها” یک دخترهجده ساله چنان رشد وکمال  پیدا می کند که خدا به غضب او غضب می کندوبه رضایت اوراضی می شود

گرچه حضرت زهرا(سلام اله علیها) دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله)،همسر علی ومادرائمه (علیهم السلام )است واینها همه از افتخارات ایشان است اما این از ارتباط او با خدا وپیوند قلبی آن« حضرت با ذات اقدس الهی است که چنین شخصیتی را به او داده وباعث شده محورعالم وجودقرار گیرد . درحدیث کساء وقتی خداونداصحاب کساء را معرفی مینماید اول نام فاطمه را ذکر می کند”هم فاطمه وابیها وبعلها وبنیها” درحدیث دیگری آمده است

” یا احمد لولاک  لما خلقت الافلاک ولولا فاطمه لما خلقتکما”

«ای احمد اگر تو نبودی آسمان و زمین را نمی آفریدم واگر علی نبود تورا نمی آفریدم واگر فاطمه نبود شما را  نمی آفریدم »

بهانه آفرینش فاطمه است فاطمه یعنی جدا شده از آتش ، جدا شده ازدرک وفهم مردم، کسی که دیگران درشناختش عاجزند

دربعد عبادت هم می بینیم که سراسر زندگی حضرت زهرا حرکات وسکنات ،همسرداری وفرزند داری و; همه  زندگی حضرت عبودیت خداوند تبارک وتعالی نمایان است ” سیماهم فی وجوههم من اثرالسجود” تنها رضای خدا را درنظرداشت وفضل ورضوان الهی را می جست . تحمل تمام زحمات ،سختی ها ومبارزات وسرانجام شهادت آن حضرت همه وهمه برای خدا بود. از رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) نقل شده: زمانی که فاطمه (سلام  الله علیها ) به نماز می ایستاد نوری از او ساطع می شود که آسمان را روشن می کند ملائکه ا ز نور اواستفاده میکنند خداوند تبارک وتعالی به فاطمه افتخار میکند می فرماید: ای ملائکه من نظر کنید به این بنده من “زهرا” ببینید چگونه درنهایت خضوع و تواضع در مقابل من ایستاده که تمام مفاصل او می لرزد . ای ملائکه آگاه و گواه باشید که من شیعیان اورا از آتش جهنم ایمن می کنم

همسرداری وخانه داری

ترقی یا عقب ماندگی ، سعادت یا بد بختی یک مرد به همسرش بستگی دارد به فرموده امام (رضوان الله تعالی علیه ): « ازدامن زن مرد به معراج می رود» مردانیکه درمیدان مبارزه یا دراجتماع وظائف سنگین را به دوش میکشند وبا حوادث ومشکلات برخوردمی کنندسنگر وآرامشگاهشان خانه است به خانه پناه می برند تا تجدید نیرو کنند. زهرا (سلام الله علیها )ازمسئولیت سنگین وحساس زن مطلع بود وخودرابرای نیرو بخشیدن به همسرش آماده کرده بود وقتی که علی (علیه السلام) به خانه   می آمد چون پروانه ای به گرد او می گشت ، دلجویی می کرد ودلداری می داد از حوادث ومشکلات ازاومیپرسید وتسلی بخش او بود . لذا می بینیدعلی(علیه السلام) می فرمایدهر وقت زیاد کسل میشدم واندهگین وغمناک می گردیدم به خانه می امدم وبه چهره فاطمه نگاه می کردم غمها از دل من خارج می شد . با این روش زهرا (سلام الله علیها ) به استقبالش می شتافت: لباسهای خون آلودش را تطهیر کرده وزخمهایش را پانسمان می نمود بعد دلجویی  می کرد واز وضعیت جنگ از او می پرسید فداکاری وشجاعت آن حضرت را می ستود وبرای جنگ تشویق میکرد. او میدانست که اگرعلی از خانه وخانواده اطمینان خاطر نداشته باشد نمیتواند آنچنان که شایسته است درجنگ جانفشانی کند

ساده زیستی

دررابطه با خانه وزندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها) هرچه را بنگریم دارای امتیاز خاصی است. ساده زیستی درزندگی آن حضرت بسیار جلب توجه می کند ودرتمام امور زندگی ایشان نمایان است

رمز آسایش فکر وروح انسان درزندگی ساده است علاوه براین وسیله ای برای تقرب به خداست هر چه ما درزندگی ساده تر باشیم به خدانزدیک تریم واز بسیاری ازگرفتاریهای اجتماعی نیزنجات پیدا می کنیم

زندگانی حضرت زهرا، لباس ایشان، نحوه سلوک ورفتار شان، ازسادگی خاصی برخوردار بود. البته حضرت نادارنبودند علی علیه السلام وقتیکه ازجنگ برمیگشتند  سپری پر از زر می آورد و توی سکوی درمی نشست وهمه را درراه خدا انفاق میکرد دامنش را تکان میداد وبه خانه وارد می شد

زهرا دختراولین شخص عالم اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد (صلی اله علیه وآله ) بود ومادرش ثروتمند ترین مردم حجاز، بااین حال می بینیم درشب زفاف لباس عروسی اش را به سائل می دهد وبا تنها پیراهن کهنه ای که دارد به خانه شوهرمی رود

فرزند داری وتربیت کودک

زهرا (سلام الله علیها) به زن بودن خود افتخار می کرد ومقام زن را بسیار شامخ وعالی می دانست وچنین لیاقتی را در خود می دید که دستگاه آفرینش مسؤلیت بزرگی یعنی مادر شدن را به او افاضه کرده است . بچه داری وتربیت فرزند برای ایشان یک  مساله پیش پاافتاده نبود

فاطمه (سلام الله علیها) درخانه کوچک خویش یک دانشگاه برای تربیت کودکانش تأسیس نمود دراین دانشگاه که به امر حق ونظارت پیامبر اکرم تأسیس شده بوداز مدیریت علی نیز بهره وافی وکافی  می برد .اصول تربیتی وبرنامه این  کلاس مستقیماً از طرف خداوند تبارک وتعالی داده می شد. لذا بهترین برنامه تربیتی در آن اجرا شد وبرجسته ترین افراد را تربیت نمودند شاگردان این مدرسه آنچه می آموختند درعمل پیاده می کردند یعنی فهم کاربردی

چهار دانشجو دراین کلاس تربیت شدند که تا دنیا برقرار است مردم از دانش آنها بهره مند می شوند. درس اولی که دراین کلاس به بچه ها آموختند درس محبت بود پیامبر (صلی الله علیه وآله)عملا محبت را یاد می دادند وحضرت زهرا(سلام الله علیها ) به طور کامل این درس را اجرا می کرد

پیامبر(صلی الله علیه وآله ) سجده نمازش را آن قدرطولانی می کند تا امام حسین به اراده خودش از روی شانه پیامبر برخیزد. هنگامی که شخص یهودی چنین صحنه ای را می بیند مسلمان می شود

درس دیگر، پرورش شخصیت فرزندان است . پیامبر(صلی الله علیه وآله) حسین را درآغوش می گرفت ودهان اورا می بوسید ومی فرمود : توآقایی پسر آقایی ، تو امامی پسر امام ، وپدرامامان هستی . واین چنین شخصیت کودک را ارج می نهادند .علی (علیه السلام) وزهرا(سلام الله علیها)ازاین روش پیامبر متابعت کرده وهرگز کودکان را تحقیرنمی کردند. حسنین (علیهماالسلام) وزینبین (سلام الله علیهما ) درس ایمان وتقوی ودفاع ازحق وحقیقت را دراین کلاس آموختند

فاطمه (سلام الله علیها) در بازی های کودکانه با فرزندانشان اشعاری می خواندند که تماما درس ایمان وشجاعت وشهامت بود. به حسن (علیه السلام) می فرمود

اشبه اباک یاحسن   واخلع عن الحق الرسن

واعبدالها ذاالمنن     ولا توال ذالاحسن

شبیه پدرت باش وطناب از گردن حق باز کن چون پدرت یکتا پرست باش ودست دوستی به دشمن

فضائل علمی

از حضرت زهرا (سلام الله علیها ) صحیفه ای بر جای مانده که درمیان ائمه (علیهما السلالم) دست به دست می گشت وهم اکنون دراختیار امام زمان (عجل الله ) می باشد تمام ائمه به این صحیفه مادرشان افتخا ر می کنند . امام باقر(علیه السلام ) که شکافنده علوم است می فرماید:   « ما آنچه داریم از صحیفه مادرمان زهرا (سلام الله علیها ) داریم .»

درشب زفاف آن حضرت پس از اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله ) زن وشوهر را دست به دست هم داده واز خانه خارج شدند زهرا (سلام الله علیها ) به علی فرمود:« خبر بدهم به شما از آنچه دردنیا واقع شده وآنچه هست وآنچه بعداً تا قیامت واقع خواهدشد.» علی (علیه السلام) خدمت پیامبر برگشت حضرت تبسمی کرده وفرمودند علی جان تو می گویی یا من بگویم عرض کرد یا رسول الله شما بفرمایید . فرمود: فرزندم زهرا سخنی گفت که تورا به شگفت آورد عرضه داشت یا رسول الله مگر زهرا هم از نور ما آفریده شده فرمود: بلی. علی (علیه السلام ) به سجده افتاد وشکر خداوند تبارک وتعالی را به خاطراین نعمت بزرگی که به اوعنایت کرده به جای آورد

برای پی بردن به مقام علمی آن حضرت کافی است به خطبه ایشان که درمسجد نزد مهاجرین وانصار قرائت فرمودند نظری افکنده شود .حضرت دراین خطبه یک سلسله معارف عقیدتی وفلسفه احکام را به گونه ای بیان می دارندکه درهیچ سخنی یافت نمی شود همچنین احتجاجات خصوصی که با ابوبکردرباره فدک داشتند که از نظر استدلال ومنطق وبلاغت بی نظیر است .از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله ) سئوال کردند آیا فاطمه درزمان خودش برترین زنان عالمیان است؟ فرمود : برترین زنان درزمان خود دارای مقامی است که از آن مریم عمران است اما فاطمه برترین زنان در تمام زمانها از ابتدا تا انتهاست

فاطمه زهرا (س) تنها زن معصوم امت اسلامی است که نقش رهبری دارد و به عنوان حجّت و اسوه برای مردم معرفی و اطاعتش نیز واجب می باشد. بنابراین ابعاد فکری و زندگیش باید کاملا شناخته شود و پیروان ایشان باید بدانند که زنان نمونه در مسائل تربیتی و پرورش ، از چه شیوه هایی استفاده کنند و بدانند که زن موجودی است اجتماعی که در صورت لزوم در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بایستی دخالت داشته باشد

فاطمه زهرا (س) تنها زن معصوم امت اسلامی است که نقش رهبری دارد و به عنوان ” حجّت” و “اسوه” برای مردم معرفی و اطاعتش نیز واجب می باشد. بنابراین ابعاد فکری و زندگیش باید کاملا شناخته شود و پیروان ایشان باید بدانند که زنان نمونه در مسائل تربیتی و پرورش ، از چه شیوه هایی استفاده کنند و بدانند که زن موجودی است اجتماعی که در صورت لزوم در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بایستی دخالت داشته باشد

شخصیت زهرای اطهر، در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی ، شخصیت ممتاز و برجستهای است؛ به طوری که همه زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسی عالم میتوانند از زندگی کوتاه و پرمغز او درس بگیرند. زندگی فاطمه زهرا (س) ، اگر چه کوتاه بود و حدود بیست سال بیشتر طول نکشید، اما این زندگی ، از جهت جهاد ، مبارزه ، تلاش ، کار انقلابی ، صبر انقلابی ، درس ، فراگیری و آموزش ، سخنرانی و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامی ، دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است

فاطمه زهرا (س) به ظاهر ، یک بشر و یک زن ، آن هم زنی جوان است؛ اما در معنا ، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهی و یک بنده صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است. درباره فاطمه زهرا (س) هرچه بگوئیم، کم گفته‏ایم. به قدری ابعاد وجود این روح مجرد و این خلاصه نبوت و ولایت برای ما پهناور و بی‏پایان و درک نشدنی است که متحیر می‏مانیم

خانه داری حضرت فاطمه سلام الله علیها

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه پایان نامه عقل تحت pdf دارای 92 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه پایان نامه عقل تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه پایان نامه عقل تحت pdf

عقل  
تاملی در موضع «تفکیک» در مقابل عقل و علوم عقلی؛ حجیت عقل از وحی است یا حجیت وحی از عقل؟  
پی نوشت:  
آزادى عقل  
پیوند حق‏گرایى و آزاد اندیشى  
رابطه آزادى عقیده و آزادى اندیشه  
زمینه آزاداندیشى  
فرصت پژوهش  
1 فرصت پرسش  
الف. جرأت پرسش  
ب. مشروعیت پرسش  
ج. امنیت پرسشگر  
فرصت طرح پرسش، نه القاى شبهه  
2 فرصت جدال و گفت‏وگو  
3 فرصت کاوش و جست‏وجو  
آشتی؛ قهر خوب نیست!  
وصل و وصال  
فرشته های خدا  
نامه ای برای خدا  
حکایت عشق  
عقل در قرآن  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه پایان نامه عقل تحت pdf

 [1]. شیخ طوسى، العده فى اصول الفقه، ج‏2، ص‏730

[2]. علامه حلى، الباب الحادى‏عشر، ص‏4

[3]. شهید مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج‏2، ص‏64

[4]. شیخ انصارى، فرائد الاصول، ج‏1، ص‏288

[5]. برهان، دلیلى است که انسان را به علم مى‏رساند (شیخ طوسى، التبیان، ج‏7، ص‏239)؛ برهان: بیانى که حجت است (راغب، المفردات، ص‏45)

[6]. انبیاء (21)، آیه 24
[7]. محمد حسین طباطبائى، تفسیر المیزان، ج‏14، ص‏274
[8]. نحل (16)، آیه 64
[9]. مؤمنون (23)، آیه 117
[10]. فیض کاشانى، تفسیر الصافى، ج‏2، ص‏151
[11]. یس (36)، آیه 62
[12]. یونس (10)، آیه 100
[13]. کلینى، اصول کافى، ج‏1، ص‏25
[14]. ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص‏383
[15]. جان استوارت میل، درباره آزادى، ترجمه جواد شیخ الاسلامى، ص‏59
[16]. فرانتس نویمان، آزادى و قدرت و قانون، ترجمه عزت اللَّه فولادوند، ص‏386
[17]. مرتضى مطهرى، پیرامون جمهورى اسلامى، ص‏123
[18]. زمر (39)، آیه 17
[19]. محمد حسین طباطبائى، تفسیر المیزان، ج‏17، ص‏250
[20]. نوح (71)، آیه 7
[21]. بقره (2)، آیه 170
[22]. انعام (6)، آیه 116
[23]. نجم (53)، آیه 23
[24]. فخر رازى، تفسیر کبیر، ج‏26، ص‏258
[25]. زمخشرى، الکشاف، ج‏4، ص‏120 (این شعر از خود مؤلف است و مصرع اول آن، چنین است: «شمر و کن فى امور الدین مجتهداً»؛ یعنى آستین‏ها را بالا بزن و در دین تحقیق کن نه آن‏که مانند چهارپایان، اختیارت در دست دیگران باشد)
[26]. میرزاى قمى، قوانین الاصول، ص‏374
[27]. مرتضى مطهرى، پیرامون جمهورى اسلامى، ص‏123
[28]. ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج‏19، ص‏417
[29]. «الفکر حرکه الى المبادى، ومن المبادى الى المراد» (ملا هادى سبزوارى، شرح منظومه، ج‏1، ص‏84)
[30]. على شریعتمدارى، مقاله «روح علمى و سعه صدر در شخصیت حضرت رضاعلیه‏السلام، در مجموعه آثار دومین کنگره حضرت رضا، ج‏1، ص‏171
[31]. مرتضى مطهرى، پیرامون جمهورى اسلامى، ص‏114 و 97؛ پیرامون انقلاب اسلامى، ص‏8؛ آشنایى با قرآن، ج‏3، ص‏224؛ سیرى در سیره نبوى، ص‏254
[32]. «ادع الى سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتى هى احسن» (نحل (16)، آیه 125)
[33]. «لقد کان لکم فى رسول اللَّه اسوه حسنه» (احزاب (33)، آیه 21)
[34]. «فاتبعونى یحببکم اللَّه» (آل‏عمران (3)، آیه 31)
[35]. یونس (10)، آیه 110
[36]. نساء (4)، آیه 82
[37]. زمر (39)، آیه 21
[38]. نور (24)، آیه 44؛ آل‏عمران (3)، آیه 13
[39]. توبه (9)، آیه 128
[40]. زخرف (43)، آیه 23
[41]. لقمان (31)، آیه 21
[42]. زمر(39)، آیه 18
[43]. فخر رازى، تفسیر کبیر، ج‏2، ص‏96 92
[44]. ر.ک: فخر رازى، تفسیر کبیر، ج‏2، ص‏94
[45]. ر.ک: مرتضى مطهرى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج‏5، ص‏16
[46]. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج‏5، ص‏224
[47]. محمد حسین طباطبائى، تعلیقه بحارالانوار، ج‏5، ص‏224
[48]. امام خمینى، آداب الصلاه، ص‏200
[49]. مهدى بازرگان، راه بى‏انتها، ص‏122
[50]. مرتضى مطهرى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه، ص‏32
[51]. ر.ک: عبدالکریم سروش، فربه‏تر از ایدئولوژى، ص‏165-159
[52]. عبدالکریم سروش، فربه‏تر از ایدئولوژى، ص‏245
[53]. عبدالکریم سروش، مقاله «آزادى و عقل آزاد»، مجله فرهنگ و توسعه، ش‏26، ص‏41
[54]. «و لیس کل اصحاب رسول اللَّه‏صلى الله وعلیه وآله من کان یسأله و یستفهمه حتى ان کان لیحبون أن یجئ الاعرابى او الطارى فیسأله‏صلى الله وعلیه وآله حتى یسمعوا و کان لایمرّ بى من ذلک شئ الّا سألته عنه و حفظته» (نهج البلاغه، خ‏210)
[55]. «و لک حق المسأله» (نهج البلاغه، خ‏162)
[56]. «سل تفقهاً و لا تسأل تعنتاً» (همان، حکمت 320)
[57]. «; سائلهم متعنّت» (همان، حکمت 343)
[58]. ابن شعبه حرّانى، تحف‏العقول، ص‏41
[59]. همان، ص‏41
[60]. شیخ صدوق، التوحید، ص‏47، 48، 62، 63، 65، 66، 74، 77، 78، 82، 83 و 90
[61]. شیخ صدوق، التوحید، ص‏92، 101، 102، 103، 104، 108، 109، 112، 115، 116، 117، 123 و 125
[62]. شیخ صدوق، التوحید، ص‏137، 139، 146، 147، 168، 224، 244، 246، 250، 293 و 310
[63]. شیخ صدوق، التوحید، ص‏95
[64]. همان، ص‏365
[65]. همان، ص‏363
[66]. شیخ صدوق، التوحید، ص‏92
[67]. همان، ص‏66
[68]. همان، ص‏295
[69]. همان، ص‏125
[70]. شیخ صدوق، التوحید، ص‏175
[71]. همان، ص‏182
[72]. همان، ص‏104 و 244
[73]. همان، ص‏108
[74]. شیخ صدوق، التوحید، ص‏253
[75]. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج‏57، ص‏231
[76]. شیخ صدوق، التوحید، ص‏83
[77]. عبدالکریم سروش، فربه‏تر از ایدئولوژى، ص‏34 (به اختصار)
[78]. نهج البلاغه، نامه 31
[79]. همان، نامه 65
[80]. همان، خ‏194
[81]. مرتضى مطهرى، پیرامون انقلاب اسلامى، ص‏64
[82]. «; منقاداً لحمله الحق لا بصیره له فى أحنائه، ینقدح الشک فى قلبه لاول عارض من شبهه» (نهج البلاغه، حکمت 147)
[83]. عبدالکریم سروش، فربه‏تر از ایدئولوژى، ص‏9
[84]. ر.ک: سید محمد حسین فضل الله، الحوار فى القرآن
[85]. نحل، (16) آیه 125
[86]. بقره (2)، آیه 258
[87]. طبرسى، مجمع البیان، ج‏4، ص‏287، (عنکبوت، آیه 46)
[88]. یس (36)، آیه 79 و 80
[89]. طبرسى، الاحتجاج، ج‏1، ص‏24-15
[90]. همان، ص‏384-258
[91]. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج‏9 و10
[92]. طبرسى، الاحتجاج، ج‏1، ص‏4
[93]. سید ابوالقاسم خوئى، معجم رجال الحدیث، ج‏9، ص‏316
[94]. همان، ج‏16، ص‏32
[95]. .«النهى عن خصوص الخوض فى «مسئله القَدَر» لا یستلزم النهى عن «النظر فى المعارف الحقه» اذ القدر الذى کلّفنا به هو ما یمکن ان یبلغه عقولنا و «اسرار القَدَر» مما لایبلغه عقولنا، فالنظر والکلام فیه مزلّه عظیمه» (میرزاى قمى، قوانین الاصول، ص‏372)
[96]. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج‏37، ص‏404
[97]. کلینى، اصول الکافى، ج‏1، ص‏13
[98]. ر.ک: موسى نجفى، تعامل دیانت و سیاست در ایران
[99]. ر.ک: محمد سعید رمضان البوطى، فقه السیره، ص‏428
[100]. توبه (9)، آیه 6
[101]. محمد حسین طباطبائى، تفسیر المیزان، ج‏9، ص‏154 (به اختصار)
[102]. ر.ک: ابوبکر جصّاص، احکام القرآن، ج‏3، ص‏82
[103]. طبرسى، مجمع البیان، ج‏5، ص‏8
[104]. علامه حلى، تحریر الاحکام، ص‏155
[105]. علامه حلى، تحریر الاحکام، ص‏156
[106]. محمد حسن النجفى، جواهر الکلام، ج‏21، ص‏51
[107]. فاطر (35)، آیه 24
[108]. ملک (67)، آیه 8 و 9
[109]. ابن رشد، المقدمات، ج‏1، ص‏266
[110]. ر.ک: حسینعلى منتظرى، دراسات فى المکاسب المحرمه، ج‏2، ص‏333

عقل

(فرهنگ واژگان)

عقل یعنی «بستن» برای باز داشتن و پیشگیری کردن، «عقال» هم به ریسمانی کوتاه را می‌گفتند‍؛ که زانوی شتر را با آن می‌بستند شاید برای اینکه نتواند از جای خود بلند شود و به‌این طرف و آن‌طرف سرک بکشد. ریسمانی را که مرد عرب روی پارچه‌ی سر خویش می‌گذارد نیز «عقال»می گویند که احتمالا نشانه‌ای است از روزگار صحرا گردی اعراب و پیوند آنان با شتر به‌عنوان مهمترین عنصر مؤثر در زندگی عرب. شاید هم نمادی از تعقل برای کسی که عقال را برسر نهاده است

عاقل به کسی می‌گفتند که به سن بلوغ رسیده باشد و بتواند خودش را ادراه کند و نیازی به این نداشته باشد که دیگران او را از کاری زیان بخش منع کنند و خودش بتواند امیالی را که سبب ویرانی‌اش می‌شود تشخیص دهد و آن امیال را بند بزند

در قرآن واژه «عقل» به صورت اسم نیامده است، بلکه همیشه به صورت فعل به‌کار رفته، مثل «تعقلون»، «یعقلون» و;. یعنی اینکه در قرآن «تعقل» یک کنش انسانی است نه یک گوهرِ مجرد از انسان. از همین رو در قرآن هیچ‌گاه بیان نشده که مثلا خداوند هم عاقل است، زیرا از منظر قرآن، خداوند امیال نفسانیِ ویرانگر ندارد که بخواهد آن امیال را بند بزند بنا براین نیازی به تعقل ندارد

اما در دوره‌های بعد، یعنی از اواخر قرن دوم هجری به این سو، که آثار فلسفی یونانی به عربی ترجمه می‌شود و علم کلام و فلسفه در امپراطوریِ اسلامی شکل می‌گیرد، تعقل هم که قبلا در قرآن یک کنش انسانی بود جای عقل را می گیردو به‌عنوان یک گوهر الهی معرفی می‌شود. در این تعریف کلامی، مقصود از «عقل» گوهر مجردی است که صادر اول است. گوهر مجرد یعنی موجودی که جسم و ماده نیست و برای انجام فعل ، نیازی به ماده و جسم ندارد. به‌همین جهت عقل اول از خداوند دانسته شد و حدیثی هم در این مورد آورده اند که: «اول ما خلق‌الله العقل»

تقسیم بندی‌های پیچیده‌ی فلسفی و کلامی بسیاری در باره‌ی «عقل» پدید آمد[1] . در این رویکرد، اتفاق مهمی که پدید آمد شاید این بود که چون عقل گوهری آسمانی و الهی دانسته شده بود بنا براین پایگاه ذاتی در انسان نداشت و بهره گرفتن از آن توسط انسان نیز می بایست مبتنی بر قواعد ویژه‌‌ای باشد که در چارچوب الاهیات به‌آن‌گونه که متکلمین و متالهین اسلامی می‌گفتند قابل تعریف باشد. به تعبیر دیگر، تعقل برای انسان بیشتر همین بود که به فرامین خداوند عمل کند و همین بود که گفتند «العقل ما عبد به‌الرحمن و اکتسب به‌الجنان»

اما در عصر جدید، یعنی از حدود صدسال پیش، در میان روشنفکران ما، اندک اندک، نوع دیگری از عقل عنوان شد که از آن به نام عقل خود بنیاد یاد کرده اند. این عقل جایگزین عقل دینی گردید. یعنی خردی که پایه، اساس و خاستگاه آن نه در آسمان، و نه در عالم مجردات، بلکه در همین انسانِ زمینی است. به‌نظر می‌رسد که مفهوم عقل خود بنیاد، از جهتِ انسانی بودن، و از این جهت که خاستگاه آن در انسان است، تا حدودی به مفهوم «تعقل» در قرآن نزدیک‌تر باشد. اگرچه کارکرد و تعریف عقل خود بنیاد با تعقلی که در قرآن از آن یاد شده، تفاوت‌هایی هم دارد

تاملی در موضع «تفکیک» در مقابل عقل و علوم عقلی؛ حجیت عقل از وحی است یا حجیت وحی از عقل؟

یکی از مهمترین مباحثی که یک جریان فکری حوزه دینی را معین و به شناخت آن کمک فراوانی می‌کند؛ موضعگیری آن در برابر عقل و میزان حجیت آن است و یکی از پرسش‌های مهمی که متفکران دین‌دار با آن مواجه‌اند این است که حجیت عقل از نص است یا حجیت نص از عقل است؟ آیا عقل طفیل هستی دین است یا دین نیازمند عقل است؟ پاسخ به چنین پرسشی، مسائل مهم دیگری را نیز روشن می‌سازد. به خصوص آنکه اگر کسی حجیت عقل را از نص بداند، پیشاپیش موضع خود را در برابر اختلافات عقلی و دینی اعلام کرده است. اما آن که حجیت نص را از آن عقل می‌داند –وضمنا پایبند دین نیز هست و می‌خواهد بماند- با مشکلات و پارادوکس‌های فراوانی دست به گریبان خواهد بود

در طول تاریخ مسلمان و همچنین مسیحیان اندیشمندان فراوانی بوده و هستند که سعی دارند با اصرار بر انطباق کامل محتوای عقل و وحی، از زیر بار این پرسش شانه خالی کنند. اما در طرف مقابل کم نبوده‌اند عده‌ای که پاسخی روشن برای این مساله مهم داشته‌اند، با وجود این، اینان نیز با معضلات فکری بعدی مواجه شده و سعی در حل آن کرده‌اند. یعنی اینگونه نبوده است که متفکری مطلقا طرف یکی از این دو را گرفته و طرف دیگر را رها کرده باشد;

آنچه میان متفکران مسلمان رایج و پذیرفته شده این است که فهم و باور اصول و مبانی دینی، مبتنی بر عقل و تفکر عقلانی است و ضمن آنکه در این گونه موارد تقلید جای ندارد، نمی‏توان به ادله نقلی – اعم از آیات و روایات – تکیه نمود. به عنوان مثال، برای اثبات وجود صانع یا رسالت پیامبر نمی‏توان از قرآن یا روایات دلیل‏آورد؛ زیرا از آنجاکه استناد به این دو دلیل، متفرع بر آن است که اصل حجیت و اعتبار آنها با تکیه به صدور آنها از منبع ربوبی ثابت گردد و از طرفی وجود منبع ربوبی برای منکر آن هنوز ثابت و پذیرفته نشده است، این مساله مبتلا به اشکال دور خواهد شد. سرّ آنکه در مناظرات پیامبر اسلام وامامان شیعه با ملحدان و دهریان به منبع وحی تکیه نشده و تمام استدلالها مبتنی بر دلایل عقلانی است، همین نکته است

البته مفهوم این سخن آن نیست که ادله نقلی در جزئیات مباحث مربوط به اصول دینی جایگاهی ندارد، بلکه درست به عکس، در برخی از مباحث جزئی، تنها راه وصولْ دلایل قرآنی یا روایی است. به عنوان مثال، اگر اثبات اصل معاد بر اساس برهان عدالت یا حکمت یا سایر براهین عقلانی باشد، رهیافت به چگونگی حیات اخروی و چند و چون بهشت و جهنم و نعمتها و نقمتها مبتنی بر آیات و روایات است

در اینجا مقدمتا به نظرات چند اندیشمند مسلمان متقدم می‌پردازیم که نگاهی کوتاه به لب مطالب ایشان شاید در ریشه‌یابی تفکر تفکیک مفید باشد

ابویوسف یعقوب ابن اسحاق کندی معتقد است: بین معرفت دینی و معرفت عقلی جز در شکل، هیچ‌گونه اختلافی وجود ندارد. در نظر او صدق معارف دینی با مقیاس عقلی شناخته می‌شود و عقل، همواره وحی را تایید می‌کند. (رسایل فلسفی کندی، ص195-244؛ به نقل از ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج1، ص249) البته مشخص نیست این نتیجه گیری که ” عقل، همواره وحی را تایید می‌کند”، که همواره مورد تایید اندیشمندان مسلمان بوده از روش استقرایی بدست آمده یا روشی دیگر. ضمن اینکه جز روش استقرایی نمی‌توان در این مورد به روش دیگری اطمینان کرد، چرا که عقل نمی تواند برای خودش حکم کلی استنتاجی دهد

ابن باجه و ابن طفیل معتقدند: “معارفی که عقل ادراک می کند، با شرع مطابقت دارد ولی ادراک این معارف به اشخاص خاص منحصر بوده و از توان جمهور مردم بیرون است. فیلسوف کسی است که می‌تواند به فطرت ثانی دست یابد.”

استرآبادی و ابن تیمیه، که اولی فقیهی شیعه و دومی فقیهی سنی است، هر دو دخالت عقل و منطق در مبادی نقلی را باعث اختلاف و تفرقه فقها می‌دانند

میرزا مهدی اصفهانی در تقریرات اصول (میرزامهدی اصفهانی؛ تقریرات اصول، نسخه خطی کتابخانه آستان‌قدس رضوی، صص46و47) ، عقل را مطلقاً حجت می‌شمارد و حتی در حجیت حکم عقل، عقل ابوجهل و خاتم‌النبیین را برابر می‌داند، اما خود تصریح می‌کند که عقل تنها در مستقلات عقلیه، که چند اصل بیش‌تر نیست، حجت است و به‌هیچ وجه در غیرمستقلات عقلیه حجت نیست .(میرزا مهدی اصفهانی؛تقریرات اصول،ج1، ص36)

با توجه به تمامی نظرات و آراء فراوان دیگری که در طول تاریخ اندیشمندان متاله و غیر آن داشته‌اند؛ ابتدائا، در مورد رابطه عقل و دین چهار موضع می‌توان داشت

1- هم پذیرفتن دین و هم پیروی از دستورات دینی بدون استعانت از عقل ممکن است

2- برای پذیرفتن دین احتیاج به عقل هست اما برای پیروی از دستورات دین به عقل احتیاجی نیست
3- برای پذیرفتن دین احتیاج به عقل نیست اما برای پیروی از دستورات دین به یاری عقل احتیاج است

4- نه در پذیرفتن دین و نه در پیروی از دستورات دینی، هیچ نیازی به عقل نیست

آنگونه که از گفتار میرزا مهدی بر می‌آید باید وی از قائلین به نظریه دوم باشد؛ اما با توجه به وجود نظرات گوناگون در میان اصحاب تفکیک، نمی‌توان به این راحتی در مورد کل تفکیکیان حکم صادر کرد

حکیمی معتقد است “در مکتب وحی، عقل حجت باطنی است و تصدیق وحی در آغاز با اوست و چون [عقل] وحی را تصدیق کرد، در دامن وحی می‌آویزد و با فروغیابی از مشعل فروزان وحی به سر منزل ادراک حقایق و فهم واقعیات در بعد نظری و ایمانی و به درستها و نادرستها و رواها و نارواها در بعد علمی و اقدامی و سلوکی دست می‌یابد.” (حکیمی، محمدرضا؛ مکتب تفکیک، ص162) این رای شاید از آن جهت نیز باشد که صاحب آن، به فراست دریافته است که اگر نقل را بر عقل مقدم بدارد؛ ناچار به اعتبار خود نقل هم لطمه اساسی وارد خواهد شد، چرا که طبق ادعای ایشان، اصل و پایه نقل، بر عقل استوار است

فی‌المثل متفکری چون ابن تیمیه که به داشتن اندیشه‌های ظاهرگرایانه و مخالفت با عقلگرایی در عالم اسلام شهرت دارد، نیز در صدد توجیه و تعلیل نظریات خویش برمی‌آید. ابن تیمیه می‌گوید: هیچگاه انسان به ایمان واقعی دست نمی‌یابد مگر اینکه نسبت به پیغمبر اسلام ایمان جازم داشته باشد. ایمان جازم نیز چیزی است که در آن به هیچ وجه قید و شرط متصور نباشد، یعنی اگر کسی سخن پیغمبر را تنها در صورتی بپذیرد که بر خلاف عقل صریح نباشد؛ چنین شخصی مومن نخواهد بود. به عبارت دیگر انسان سخن پیغمبر را حتی اگر مخالف عقل صریح باشد، باید بپذیرد. او بر این ادعا برهان هم آورده است به این مضمون که دلیل تقدم شرع بر عقل این است که همه آنچه در شرع وارد شده، مورد تصدیق عقل قرار گرفته است ولی همه آنچه که عقل آن را می‌پذیرد، مورد تصدیق شرع نیست

در اینجا اشکال بسیار مهمی به این ادعا می‌توان وارد ساخت و آن اینست که مدعی برای اثبات مقدم نبودن عقل به خود عقل تمسک کرده است. ابن تیمیه به این اشکال چنین پاسخ می‌دهد که عقلی که متصدی درک حقایق است، پیغمبر را به عنوان تولیت در وصول به حقایق پذیرفت و سپس خود را از مقام تولیت عزل کرد. این نظرمشابه با سخنی است که سید جعفر سیدان در پاسخ به پرسشی ابراز داشت. او در این‌باره طی مثالی چنین می‌گوید: ” فرض کنید کسی در بیابانی تاریک در جست وجوی گل و گوهر است. بیابانی که هم گل و گوهر دارد و هم خار و خزف. این آدم در این شب تاریک شمعی در دست دارد که نوری محدود دارد و با کمک همین نور شمع به جنابی برمی خورد که نورافکنی دارد و حاضر است آن را روشن کند و با آن وسیله تمام بیابان را روشن کند. این شخص (شمع به دست) به خودش ظلم کرده، اگر از آن جناب و نورافکنش استفاده نکند. البته با کمک همان شمع به آن جناب رسیده، اما شرط عقل آن است که از آن به بعد از نورافکن استفاده کند در این حکایت شمع مثلی از عقل است و نورافکن مثلی از وحی.”
گذشته از آن همیشه این سووال مهم مطرح است که اگر عقل به درستی وحی اعتراف نکرد، آن‌وقت چه حکمی باید داد؟ سید جعفر سیدان معتقد است: “می‌گوییم چنین چیزی نیست. اگر هست بیاورند.” و به نظر می‌رسد این همان روش ادعای تطابق عقل و وحی باشد
ادامه دارد;

دفتر عقل‌ مجموعه‌ مقالات‌ فلسفی‌ کلامی‌ نویسنده‌ است‌ که‌ طی‌ سالهای‌ 71 تا 74 نوشته‌ و در نشریات‌ منتشر شده‌اند. بیست‌ و دو نوشتار وگفتار این‌ مجموعه‌ در چهار بخش‌ تنظ‌یم‌ شده‌اند: مقالات‌ تحلیلی‌ فلسفی‌ کلامی‌ که‌ بیش‌ از نیمی‌ از کتاب‌ را در بر می‌گیرد، کتابشناسی‌های‌ توصیفی‌ فلسفی‌، مقالات‌ مختصر توصیفی‌ فلسفی‌ کلامی‌ و بالاخره‌ گفتگوهای‌ فلسفی‌ کلامی‌. دفتر عقل‌ نشان‌دهنده‌ دغدغه‌های‌ چهارساله‌ نویسنده‌ در مرحله‌ اول‌ کوششهای‌ فلسفی‌ کلامی‌ است‌ که‌ به‌ قصد احیا، پالایش‌ و ترقی‌ سنت‌ فلسفی‌ کلامی‌ قلمی‌ شده‌ است‌، به‌ این‌ امید که‌ خواننده‌ را دمی‌ به‌ تعقل‌ فروبرد، برایش‌ سوالی‌ ایجاد کند و یا مقدمات‌ پاسخ‌ به‌ پرسشی‌ را فراهم‌ آورد

دفتر عقل‌ با بررسی‌ مقام‌ عقل‌ در اندیشه‌ شیخ‌ مفید آغاز می‌شود. در این‌ مقاله‌ پس‌ از معرفی‌ ابعاد مختلف‌ دیدگاه‌ شیخ‌ مفید در چند محور، از وی‌ به‌عنوان‌ شاقول‌ اعتدال‌ اندیشه‌ دینی‌ در قرن‌ چهارم‌ یاد شده‌ است‌. وی‌ با روشن‌بینی‌ و دوراندیشی‌ نه‌تنها با خردستیزان‌ شیعی‌ مبارزه‌ کرد بلکه‌ عملا تفکر شیعی‌ را از انحراف‌ به‌ دامن‌ خردگرایی‌ افراط‌ی‌ برحذر داشت‌. آزاداندیشی‌، درایت‌، عمق‌ و وسعت‌ نظ‌ر در برداشت‌ از ادله‌ نقلی‌، توجه‌ به‌ مقام‌ عقل‌ در تفکر دینی‌، نیازمندی‌ عقل‌ انسانی‌ به‌ وحی‌ در مجموع‌، آگاهی‌ وسیع‌ از آرای‌ دانشمندان‌ عصر، سعه‌ صدر در بحث‌ و نقد، آشتی‌ بین‌ تعقل‌ و تعبد در اندیشه‌ دینی‌ و شجاعت‌ در ابراز عقیده‌ از ویژگیهای‌ این‌ متکلم‌ بزرگ‌ شمرده‌ شده‌ است

مقاله عقل‌ و دین‌ از نگاه‌ محدث‌ و حکیم از مهمترین‌ و بحث‌انگیزترین‌ مقالات‌ این‌ مجموعه‌ است‌. موضوع‌ این‌ مقاله‌ بررسی‌ انتقادی‌ دیدگاههای‌ دو عالم‌ بزرگ‌ علامه‌ مجلسی‌ و علامه‌ ط‌باط‌بایی‌ در متن‌ و حاشیه‌ بحارالانوار با تکیه‌ بر مسئله‌ عقل‌ و دین‌ است‌. این‌ دو عالم‌ نماینده‌ دو مشرب‌ بزرگ‌ فکری‌ در اندیشه‌ دینی‌ هستند. مخالفت‌ با ادامه‌ چاپ‌ حواشی‌ انتقادی‌ علامه‌ ط‌باط‌بایی‌ بر بحارالانوار نشان‌ از بقای‌ دیدگاه‌اخباری‌گری‌ در زمانه‌ ما دارد. نویسنده‌ دیدگاه‌ علامه‌ مجلسی‌ را در باب‌ عقل‌ و دین‌ در پانزده‌ محور جایگاه‌ عقل‌، فهم‌ قرآن‌ کریم‌، مساله‌ تحریف‌ قرآن‌، اجماع‌، سنت‌، علم‌ حدیث‌، تقدم‌ نقل‌ بر عقل‌، سط‌ح‌ واحد روایات‌، مذمت‌ فلسفه‌، مذمت‌ تصوف‌، مجردات‌، تفکرات‌ ممنوعه‌ و تاویل‌ احادیث‌ استخراج‌ و تحلیل‌ کرده‌ است‌. در مقابل‌دیدگاه،‌ اسلام‌شناس‌ بزرگ‌ معاصر علامه‌ ط‌باط‌بایی‌ نیز در چهارده‌ محور حجیت‌ عقل‌، قرآن‌ ماخذ اساسی‌ تفکر اسلامی‌، صیانت‌ قرآن‌ کریم‌ از تحریف‌، جایگاه‌ احادیث‌ در اندیشه‌ دینی‌، علم‌ حدیث‌ و معارف‌ الهی‌، مراتب‌ مختلف‌ معانی‌ اخبار، تعارض‌ عقل‌ و نقل‌، جایگاه‌ فلسفه‌ در اندیشه‌ دینی‌، جایگاه‌ عرفان‌ در تفکر دینی‌، مساله‌ تقلید و نکته‌سنجیها مورد بحث‌ قرار داده‌ است‌

نویسنده‌ در مقایسه‌ این‌ دو دستگاه‌ فکری‌ نتیجه‌ گرفته‌ است‌: از دیدگاه‌ اول‌ عقل‌ جز در یک‌ مساله‌ اعتباری‌ ندارد و آن‌ معرفت‌ امام‌(ع‌) است‌ و بعداز معرفت‌ امام‌ (ع‌) جمیع‌ معارف‌ را می‌باید از او اخذ کرد. این‌ دستگاه‌ تفکر یک‌ مبنایی‌ است‌. او در بسیاری‌ موارد روایت‌ را مساوی‌ کلام‌ امام‌ می‌داند و تفاوتی‌ بین‌ این‌ دو قائل‌ نیست‌. به‌نظ‌ر وی‌ قرآن‌ می‌باید به‌ زبان‌ حدیث‌ تفسیر شود تا برای‌ مردم‌ قابل‌ فهم‌ شود. عصمت‌ امام‌(ع‌) را نباید با بی‌خط‌ایی‌ و معصومیت‌ روایات‌ یکی‌ گرفت‌. در عرصه‌ اعتقادات‌ نمی‌توان‌ به‌ مظ‌نه‌ و گمان‌ باور داشت‌. اما در دستگاه‌ فکری‌ دوم‌ عقل‌ حجت‌ بالذات‌ است‌ و خدا، پیامبر، امام‌ و معاد با او اثبات‌ میشود و دین را یارایابطال‌ رای‌ او نیست‌ و ابط‌ال‌ هم‌ نکرده‌ بلکه‌ تاکید کرده‌ است‌. علامه‌ ط‌باط‌بایی‌ معارف‌ کلی‌ اعتقادی‌ را جملگی‌ عقلی‌ می‌داند و آنچه‌ در این‌ باره‌ در متن‌ دین‌ آمده‌ ارشاد به‌ حکم‌ عقل‌ می‌شمارد. او معتقد است‌ بین‌ سه‌ راه‌ ظ‌واهر دینی،‌ عقل‌ قطعی و دل‌ هرگزنه‌ امکان‌ تعارض‌ است‌ و نه‌ تعارض‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌. به‌ نظ‌ر وی‌ حجیت‌ خبر واحد محدود به‌ حیط‌ه‌احکام‌ عملی‌ است‌ نه‌ بیشتر. از دیدگاه‌ وی‌ زبان‌ ظ‌واهر دینی‌ و زبان‌ حجیت‌ عقل‌ را می‌باید دو تعبیر از یک‌ واقعیت‌ دانست‌ که‌ اولی‌ ساده‌ و همه‌ فهم‌ بیان‌ شده‌ و دومی‌ فنی‌ و تخصصی

در مقاله‌ عیار نقد در منزلت‌ عقل‌ مبانی‌ معرفت‌شناختی‌ علامه‌ مجلسی‌ به‌ تفصیل‌ مورد تحلیل‌ انتقادی‌ قرار گرفته‌ است‌. بویژه‌ در بی‌اعتباری‌ ادراکات‌ عقل‌ نظ‌ری‌ در نزد علمای‌ اخباری‌ بحث‌ شده‌ است‌. در بخش‌ دوم‌ مقاله‌، از لزوم‌ تنقیح‌ تفکر دینی‌ سخن‌ به‌ میان‌ آمده‌. دین‌ ساحتهای‌ گوناگونی‌ دارد. کمال‌ معارف‌ دینی‌ به‌ پیشرفت‌ متناسب‌ اجزای‌ مختلف‌ دین‌ است‌. سیط‌ره‌ یک‌ بخش‌ دین‌ بر دیگر بخشها حتی‌ همان‌ بخش‌ را هم‌ به‌ بیراهه‌ می‌کشاند و تصویری‌ ناهنجار از دین‌ ارائه‌ می‌کند. تمسک‌ انحصاری‌ به‌ ظ‌واهر و به‌ فراموشی‌ سپردن‌ اهداف‌ عالیه‌ دین‌ و باط‌ن‌ شریعت‌ کم‌ خط‌رتر از انحصار دین‌ در باط‌ن‌ آن‌ بدون‌ التفات‌ به‌ ظ‌واهر شرع‌ انور نیست‌. نظ‌ر حکیم‌ خارج‌ از حوزه‌ فلسفی‌ فاقداعتبار است‌، فتوای‌ فقیه‌ نیز خارج‌ از محدوده‌ احکام‌ وضعی‌ و تکلیفی‌ همین‌ حال‌ را دارد. در مسائل‌ اعتقادی‌ به‌ فتوای‌ فقیهان‌ استناد کردن‌ همپایه‌ استناد به‌ آرای‌ حکیمان‌ و عارفان‌ در فروع‌ فقهی‌ است‌. حجیت‌ اجماع‌ منحصر در فروع‌ فقهی‌ است‌. وقتی‌ مساله‌ای‌ اعتقادی‌ برهانی‌ شد، اجماع‌ همه‌ فقیهان‌ نیز در مقابل‌ آن‌ کاری‌ از پیش‌ نخواهد برد

کتاب‌شناسی‌ توصیفی‌ فلسفه‌ اشراق‌ یکی‌ از چهارکتاب‌شناسی‌ توصیفی‌ دفتر عقل‌ است‌ که‌ به‌عنوان‌ مقاله‌برتر سال‌ 74 ازجشنواره‌ مطبوعات   ‌‌لوح‌ افتخار گرفت‌. در آخرین‌ بخش‌ دفتر عقل‌، در ضمن‌ چهار گفت‌وگو دیدگاههای‌ نویسنده‌ درباره‌ ‏”مبانی‌ اصلاح‌ ساختار آموزشی‌ حوزه‌های‌ علمیه” و ”جایگاه‌ حوزه‌ علوم‌ اسلامی‌ در عصر حاضر” و ”تاملی‌ در فلسفه‌ و کلام‌ اسلامی‌ معاصر” و ”گفت‌وگو از منظ‌ر مبانی‌ دینی”‌ به‌ تفصیل‌ مط‌رح‌ شده‌ است‌

آزادى عقل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه تحقیق مقایسه نظام آموزشی سالی واحدی با نظام آموزشی نیمسالی واحدی تحت pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه تحقیق مقایسه نظام آموزشی سالی واحدی با نظام آموزشی نیمسالی واحدی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه تحقیق مقایسه نظام آموزشی سالی واحدی با نظام آموزشی نیمسالی واحدی تحت pdf

مقدمه       
هدفهای آموزش و پرورش در دوره متوسطه     
اهم نارساییها در نظام آموزش متوسطه گذشته  
مزایای طرح جدید آموزشی متوسطه      
اهم نارساییهای نظام نیمسالی _ واحدی                  
مقایسه نظام سالی _ واحدی با نیمسالی _ واحدی  
بافت و ساختار آموزش      
طول مدت تحصیلی و چگونگی فرآیند ارزشیابی   
تحلیل و ارزیابی      
منابع وماخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه تحقیق مقایسه نظام آموزشی سالی واحدی با نظام آموزشی نیمسالی واحدی تحت pdf

1-   شکوهی غلامحسین ،  تعلیم و تربیت و مراحل آن ، انتشارات آستان قدس رضوی _ مشهد

 2-   آیین نامه آموزشی دوره سه ساله سالی _ واحدی

 3-   بخشنامه ها و آیین نامه ها و دستورالعملهای آموزش و پرورش منطقه 5 تهران

 4-   روحی حسین ، آیین نامه ها و دستورالعملهای نظام جدید ، آموزش و پرورش تهران

 5-   کلیات نظام جدید آموزش متوسطه سال

مقدمه

نظام آموزش و پرورشی هر کشور یکی از مهمترین و اساسی ترین عامل پیشرفت آن و ثبات و استحکام سایر برنامه های آن است . و مهمترین بحث نظام آموزش و پرورش ، تعلیم وتربیت است و غفلت از آن صدماتی جبران ناپزیری بر پیکره ی اجتماع وارد نموده و نسل آینده را در تاریکی عقب ماندگی فرو می برد لذا بر تمامی مسئولین هر نظام مهمترین دغدغه همین تعلیم و تربیت نسل آینده است ، نسل آینده است که آینده را می سازد و کشور را به طرف قله رفیع کمال اجتماعی سوق می دهد . با توجه به اهمیت نظام آموزش و پرورش جامعه شناسان برای آن اهمیت ویژه ای قایلند . چون جامعه شناسان بیش از سایرین اهمیت این مقوله را درک می کنند

تعلیم وتربیت أدمی کاری پر ارج و در عین حال وقت گیر است و نتایج قطعی و نهایی آن معمولا” دیر آشکار می شود . ارجمندی آن از آنجهت است آدمیت و آدمی زادی به چگونگی تربیتش بستگی دارد . اگر انسان در شرایط مناسبی پرورش یابند به خیل نیکان می پیوندد ، و اگر تربیت وی مورد غفلت واقع شود ، چه بسا که از حد حیوان نیز فروتر رود وقتگیری آن زایده این واقعیت است که آدمیزاده یا مورد تربیت ، موجودی بالقوه است و در آغاز زندگی جز به صورت ، آدمی نیست . و نه تنها زمان نسبتا” دراز طول می کشد تا در پرتو تدابیر تربیتی مناسب آدمی خو شود ، بلکه آمادگی وی برای قبول لوازم آدمیت نیز امری تدریجی است و تحقق آدمیتش در هر مرحله ، در گرو تحقق نسبی ان در مراحل قبل می باشد

ارزش تعلیم وتربیت آدمی و زیانهایی که بر اثر فقدان یا نقصان آن دامنگیر فرد و جامعه می شود از یک طرف و انحراف آن مسیر صحیح در مدت نسبتا” طولانی رشد کودک از طرف دیگر ، ایجاب میکند که فعالیتهای مربوطه و برنامه ریزی های درسی و آموزشی آن مورد توجه خاص و مداوم قرار گیرد و تدابیر مربوط به اداره آن با دور اندیشی و آینده نگری هر چه تمامتر اتخاذ شود تا باشد که فرد وجامعه را به سوی هدف غایی تربیت سوق دهد

پس کانت حق دارد که بگوید : « در بین ابداعات بشر دو تا از بقیه مشکلتر است : هنر مملکت داری و حکومت ، و هنر تعلیم و تربیت .»

برنامه ها وفعالیتهای نظام آموزشی و پرورشی همواره باید متوجه تحقق مقاصد مورد توجه باشد و در اجرا از وجود هماهنگی بین همه بخشهای آن اطمینان کامل حاصل شود شیوه های آموزش و تربیت و روشهای تدریس و محتوای آن باید با توجه به نتایج مورد انتظار انتخاب گردد و در صورت عدم تحقق اهداف ، در موارد فوق الذکر تجدید نظر گردد

هدفهای آموزش و پرورش در دوره متوسطه

هدفهای آموزش و پرورش در مقاطع مختلف تحصیلی از طریق مواد درسی یی که در برنامه ها پیش بینی شده است ، تحقق حاصل می کند . بنابر این ، هر ماده درسی هدفی نسبتا” کلی و هر قسمت از برنامه تفضیلی آن هدفی جزیی تر دارد . نیل به هدف هر ماده درسی در پایان دوره تحصیلی و یا در پایان سال تحصیلی و نیل به هدف هر درس در ساعتی که برای آن در برنامه منظور می شود ، امکان پذیر است .هدفهای خاص آموزش متوسطه را ;که مکمل هدفهای کلی و عمومی آموزش و پرورش به شمار می رود و به موازات کوشش مداوم مدرسه و اجتماع برای نیل به هدفهای مزبور مورد توجه خواهند بود . در سه گروه اساسی به شرح زیر می توان خلاصه نمود

الف . ایجاد و تقویت یک یا چند مهارت قابل عرضه در بازار کار که با استعدادهای فردی تناسب داشته باشد و در عین حال برای نیازمندی جوانانی که در پایان دوره متوسطه به فعالیت می پردازند ، مفید واقع شود

ب . ایجاد آمادگی کافی و مطلوب برای تحصیلات دانشگاهی و نیل به درجه تخصص در رشته های نظری و عملی یا علمی و فنی

ج . کمک و یاری جوانان در جهت کشف و شناخت استعدادها و توانمندیها ی فردی به ترتیبی که هدایت آنها را به مناسبتری راه ادامه تحصیل با اشتغال به کار و حرفه مناسب و قبول مسئولیت تولیدی و اقتصادی مفید و موثر ، متضمن باشد و امر راهنمایی تحصیلی و شغلی را در مقیاس وسیعتر و اساسی تر آن در مرحله نهایی که پایان تحصیلات متوسطه است ، امکان پذیر سازد

بنابر این هدف کلی آموزش و پرورش تربیت مردم مومن ، متقی و مسئول در رابطه با خالق ، مفید و متعهد در رابطه با جامعه و همنوعانش و متفکر و خلاق و مولد در رابطه با عالم طبیعت است

در این راستا برنامه های آموزش و پرورش چنان باید دقیق و سنجیده و کارشناسانه تنظیم و تدوین گردد که از هر گونه نارساییها و کاستیها در تمام ابعاد آموزشی و پرورشی مبراشده تابتواند تامین کننده اهداف غایی آموزش و پرورش باشد

اهم نارساییها در نظام آموزش متوسطه گذشته

1-اسیر ماندن و رها شدن فرآیند هدایت تحصیلی در دروه متوسطه و کم توجهی به پرورش علاقه و استعدادهای دانش آموزان و نداشتن انعطاف لازم برای پاسخگوی به علاقه و پرورش استعدادهای متوسطه

2- تاکید و تمرکز بر آماده کردن کلیه دانش آموزان برای ورود به دانشگاه و نتیجه افزایش درسی تعداد داوطلبان وامانده از تحصیل دانشگاهی

3- تاکید بر دروس نظری و عدم ارزش گذاری آموزشهای خارج از مدرسه و نارسا بودن شیوه مهارت آموزش

4- نداشتن انعطاف لازم برای پذیرش نو آوریها و یا پاسخگویی به نیازهای خاص مناطق کشور

5- اتلاف منابع به لحاظ شیوه برخورد با تکرار پایه در نتیجه تجدید و ترک تحصیل زودرس و فقدان تسهیلات مناسب برای بازگشت مجدد به تحصیل

6- تشدید جو حاکم بر جامعه مبنی بر کم ارزش بودن آموزشهای فنی و حرفه ای در مقایسه با آموزشهای نظری به دلایل متعدد

7- سازماندهی غیر منعطف در اجرای آموزشها که استفاده بهینه از کلیه منابع بالقوه و مفید برای آموزش فنی و حرفه ای را دشوار می سازد

8- فقدان ارتباط لازم میان آموزشهای فنی و حرفه ای با دوره های کوتاه مدت مهارت آموزی و یا آموزشهای تخصصی و دوره های کاردانی و کار شناسی

 (کلیات نظام جدید 1357 0 ص 19 )

بنابر این نارساییهای موجود در نظام آموزشی کشور بیش از پیش آنان را به ایجاد تحولات و تغییرات بنیادی مذکور وادار می نمود و از طرفی اهمیت آموزشهای دوره متوسطه نیز ضرورت مذکور را دو چندان می نمود که از جمله ضرورت های ایجاد تغییر در نظام آموزشی متوسطه را به شرح زیر می توان شمرد

1-این دوره تحصیلی شبیه زنجیر آموزشی است که آموزش عمومی را به آموزش عالی پیوند می زند و هر نوع نارسایی و کمبود در آن مستقیما” در عملکرد و کیفیت هر دو حلقه آموزش عمومی و عالی تاثیر بسزایی خواهد داشت

2- دوره مذکور از ابعاد مختلف یک دوره انتقالی است بدین معنا که دانش آموزانی که دوره عمومی را طی کرده باشند به دوره عالی انتقال پیدا می کنند و چنانچه تمایل به ادامه

تحصیل نداشته باشند وارد جامعه و بازار کار می شوند

3- انتقال از دوره کودکی و نوجوانی به دوره جوانی و استقلال محسوب می گردد که هر یک از دوره های مذکور نیازها و ویژگیهای خاص خود را دارند و لذا از اهمیت و حساسیت خاص برخوردارند

4- دوره مذکور نه تنها در کشورما بلکه در اکثر کشورهای دنیا به عنوان مهمترین منبع تامین کننده نیروی انسانی ماهر برای سایر بخشهای اقتصادی جامعه تلقی می شود نظر به اهمیت دوره مذکور باتوجه به ابعاد مختلف آن و نارساییهای یاد شده و موارد ذکر شده در صفحات قبل در بردارنده مزایایی بود که عقیده دست اندر کاران در سایر طرحها و نظام های پیشین آموزش متوسطه وجود نداشته است         (کلیات نظام جدید  ص 18 )

مزایای طرح جدید آموزش متوسطه

1- ایجاد دوره پیش دانشگاهی

2- تشکیل شاخه جدید کار و دانش

3- کوتاه شدن دوره آموزش عمومی از 12 به 11 سال (به جز دوره پیش دانشگاهی )

4- تشکیل دوره های کاردانی پیوسته

5- نحوه ارائه دروس به صورت عمومی اختصاص و پودمانهای مهارت که هر کدام در ذیل توضیح داده می شود

1- دوره پیش دانشگاهی

1/1: جلوگیری از تمرکز و تاکید بر آماده کردن کلیه دانش آموزان برای ورود به دانشگاهها و متناسب نمودن میزان فارغ التحصیلان با میزان ظرفیت و پذیرش دانشگاهها

2/1 : جلوگیری از اتلاف وقت و هزینه برای افرادی که به امید ورود به دانشگاه تا پایان این دوره به تحصیلی می پرداختند

3/1 : اجرای شیوه نیمسالی _ واحدی فرصتی است برای آشنا کردن دانش آموزان دوره متوسطه با سیستم دانشگاهی

4/1 : با توجه به برنامه ریزی خاص این دوره امکان متناسب نمودن رشته های تحصیلی با نیازهای جامعه بیشتر می شود

5/1 : از نظر اجرایی جذابیت بیشتری برای مؤسسات آموزش غیر انتفاعی برای سرمایه گذاری در این دوره فراهم می شود   ( کلیات نظام جدید  ص 43 )

  2- تشکیل شاخه کار و دانش :  1/2 وارد شدن مفهوم گواهی مهارت در کتاب تسلیم دیپلم متوسطه و دانشنامه کاردانی در نظام آموزش و پرورش امکان تنظیم استاندارد های مهارت و ارتباط طولی و عرضی سطوح مهارت را یکدیگر در این نظام فراهم می کند

2/2 : از طریق ارزش قایل شدن برای آموخته های خارج از مدرسه فواید زیر حاصل می شود

الف . برقراری ارتباط بین آموزش و بازار کار

ب . منابع گسترده تری در اختیار آموزش و پرورش قرار می گیرد

ج . ارتقاء ارزش فرهنگی و اجتماعی آموزشهای فنی و حرفه ای

د . فراهم شدن امکان مشارک بخشهای خصوصی مانند شرکتهای تولیدی دولتی و غیر دولتی در آموزشهای فنی و حرفه ای و غیره

3/2 :پذیرفتن مهارتهای آموخته شده به عنوان جزئی از دروس دوره متوسطه دربر دارنده فواید زیر است

الف . باز شدن راه جدید حرفه آموزی در نظام آموزش و پرورش و کاسته شدن از میزان آموزشهای نظری

ب . امکان تطبیق بیشتر آموزشها با واقعیتهای زندگی

ج . فراهم شدن امکان بیشتر تطبیق مهارتها با نیازهای محیطی و غیره

د . فراهم سازی امکان توجه بیشتر به علایق و استعدادهای دانش آموزان

3- تشکیل دوره های کاردانی پیوسته

1/3 : با برقراری دوره های کاردانی پیوسته و کاهش یکسال در دوره تحصیلی کاردانی فواید زیر حاصل می شود

الف . کاهش هزینه ها برای دانش آموزان و دولت به میزان یکسال

ب . فراهم شدن امکان جذب دانش آموزان مستعدتر به تحصیلی مرتبط

ج . پرهیز از تکرار دروس و مطالب و بهره گیری بیشتر از وقت دانش آموزان و دانشجویان

4- کوتاه شدن دوره آموزش عمومی

این امر می تواند باعث فراهم نمودن تسهیلات بهتر و بیشتر برای توسعه آموزش متوسطه شود و برای کسانی که تحصیل را به لحاظ ارزش فرهنگی و اجتماعی آن دنبال می کنند این امکان فراهم می شود که بدون مشقت گذراندن دروس که در زندگی روزمره به کار آنها نمی آید یا مورد علاقه ایشان نیست به دیپلم برسند

 5- نحوه ارائه دروس به صورت عمومی و اختصاصی و پودمانهای مهارت دربردارنده مزایا و فوایدی است که به خاطر اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می شود

                                           ( از کلیات نظام جدید سال 1375 ص 36 )

با ملاحظه نارساییهای یاد شده ، اهمیت و حساسیت آن و همچنین مزایای پیش بینی شده در طرح مذکور ، شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح تغییر نظام آموزش متوسطه را در 12 ماده و دو تبصره طی محاسبات 226 ، 131 ، 232 ، 235 سال 1369 به تصویب رساند که در ماده یک مصوبه مذکور هدف کلی آموزش دوره متوسطه را چنین بیان داشته است : فراهم آمدن شرایط و امکانات کافی برای ارتقاء کیفیت آموزشهای متوسطه (نظری ، فنی حرفه ای ) و توسطه کمی این آموزشها به تناسب نیازهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور و با توجه به مقتضیات جنسی و سنی دانش آموزان با رعایت اصول زیر

الف .  ایجاد انعطاف لازم به منظور رسمیت گیری آموزشهای متوسطه در جهت اشتقال مفید و ادامه تحصیل در آموزش عالی و تعیین رشته های تحصیلی برحسب نیازهای کشور و علایق و استعدادهای دانش آموزان بر طبق شرایط و امکانات محیط و توجه به پیشرفتهای علمی و فنی

ب . افزایش کمیت و بالا بردن سطح کیفیت و میزان منزلت آموزشهای فنی  و حرفه ای

ج . فراهم آوردن شرایط و زمینه مناسب برای استفاده بهینه از امکانات جامعه به منظور اجرای آموزشهای متوسطه و سازماندهی آموزشهای خارج از مدرسه و تقویت و گسترش این آموزشها با استفاده از امکانات دستگاههای مختلف کشور

( کلیات نظام جدید ص 25 )

با توجه به آنچه که گفته شد نظام جدید آموزش متوسطه پس از انقلاب اسلامی در سال 1371 با سه شاخه نظری – فنی حرفه ای و کارو دانش به اجرا گذاشته شد . شاخه نظری شامل ریاضی ، فیزیک ، علوم تجربی و علوم انسانی بود . لازم به ذکر است در تغییرات بعدی نیز رشته جدیدی تحت عنوان رشته علوم و معارف اسلامی به رشته های فوق اضافه گردید

دلایل تغییر نظام نیمسالی _ واحدی به نظام سالی _ واحدی و نارساییهای آن

نظام جدید آموزش متوسطه که بواسطه وقوع انقلاب اسلامی در کشور نیازمند بازنگری جدید شده بود پس از طی تحولاتی بالاخره کلیات آن در سال 1369 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و در سال 1371 رسما” در کشور به اجرا گذاشته شد و طبق تقویم اجرایی آن مقرر گردید تا سال 1377 به طور کامل در سراسر کشور تعمیم یابد اما سال مذکور هنوز به پایان نرسیده بود که در نظام نیمسالی _ واحدی نارساییهای بروز کرد و

 داستان قدیمی ضرورت بازنگری و اصلاح و تغییر در نظام آموزش متوسطه محور غالب جلسات و مباحث دست اندرکاران نظام آموزش کشور و سایر مسئولان ذیربط گردید و بدین ترتیب یکبار دیگر اظهاراتی در باره وجود نارسایی ها در نظام نیمسالی _ واحدی مطرح گردیدکه در ادامه به آنها مختصرا” اشاره می شود

اهم نارساییهای نظام نیمسالی _ واحدی


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله عناصر جرم تحت pdf دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله عناصر جرم تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله عناصر جرم تحت pdf

مقدمه  
انگیزه کیفری  
جایگاه انگیزه در میان عوامل تشکیل دهنده جرم  
انگیزه چیست ؟  
عناصر اجباری جرم  
رفتار مجرمانه :  
موضوع جرم  
عناصر اختیاری جرم  
عمد در رفتار  
قصد نتیجه  
حصول نتیجه  
انگیزه  
اصل 167 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران :  
ماده 214 قانون آئین دادرسی کیفری جمهوری اسلامی ایران :  
نکته مهم :  
اصل 167 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران :  
ماده 638 قانون مجازات عمومی جمهوری اسلامی ایران :  
اصل قانونی بودن جرایم :  
استثنائات عطف به ما سبق شدن قوانین :  
انواع تفسیر :  
فلسفه وضع قانون :  
نتایج اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها :  
عناصر متشکله جرم :  
جرم فعل ناشی از ترک فعل  :  
جرم داشتن و نگه داشتن :  
نتیجه جرم  :  
رابطه علیت بین فعل مرتکب و نتیجه مجرمانه :  
مشاوره قضائی ( پرسش و پاسخ قضائی )  
منابع  

مقدمه

پدیده ی جرم یکی از معضلاتی است که جامعه ی بشری با ان ارتباط دارد و در هر جامعه ای درصدی از افراد بواسطه ی ارتکاب جرم مخل نظم اجتماعی و امنیت جامعه هستند . بنابراین مورد تعقیب سیستم قضایی قرار گرفته و اقدامات تأمینی و تربیتی در مورد آنها اعمال می گردد

جرم به کلیه اعمال ضد اجتماعی یا تنش هایی که جامعه را دستخوش آسیب می کند اطلاق می شود . در  حقوق جزا جرم این گونه است که بتوان آن را در قالب قانون آورد

جرم تعاریف متعددی دارد . طبق ماده ی 2 قانون مجازات اسلامی « هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود . »

تنها قانون است که می تواند اعمال مخالف و یا ضد اجتماعی را جرم بشناسد. ریشه ی جرم را باید در اصل قانونی بودن جرایم جستجو کرد . به خاطر محدودیت هایی که وجود دارد ، در جرم شناسی ناچار هستند از تعریف قانونی جرم و جرایمی که در قانون مجازات تعریف شده استفاده کنند

 

انگیزه کیفری

جایگاه انگیزه در میان عوامل تشکیل دهنده جرم

بحث درباره انگیزه جرم موضوع بخشی از کتب حقوق جزا در اغلب مکاتب حقوقی دنیاست و حقوق دانان با نگرشی که از ماهیت و تعریف انگیره و یافتن مصادیق آن از مواد قانونی داشته اند ، نظرات مختلفی ابراز کرده اند . ما در این گفتار کوتاه قصد نقد و بررسی نظرات اساتید حقوق جزا را نداشته و صرفاً به دنبال این هستیم که تصوری دقیق و جامع از انگیزه و جایگاه آن در میان عناصر تشکیل دهنده جرم به دست دهیم

 

انگیزه چیست ؟

آنچه مسلم است این است که همه افراد متعارف که از عقل سلیم برخوردارند در همه رفتارهای خود اعم از این که رفتار فعل یا ترک فعل باشد و اعم از اینکه آن فعل یا ترک فعل جرم محسوب شود یا نه ، دارای انگیزه می باشند

انگیزه سود و منفعتی است که انسان به خاطر آن رفتاری ( عنصر مادی ) را انجام دهد . در واقع انگیزه چرایی به فعلیت رساندن عنصر معنوی است . از تعاملی که بین عنصر معنوی و عنصر مادی وجود دارد کاملاً پیداست که انگیزه تنها در جرایم عمدی متصور است . باید توجه داشت که انگیزه جدای از عنصر معنوی است اما از آنجا که عنصر معنوی و انگیزه هر دو از یک سنخ بوده و مادی نمی باشند ، یعنی قابل رؤیت و لمس نیستند ، ممکن است اختلافاتی درباره مصادیق موجود در قانون به وجود آید و ما را در تفکیک انگیزه از عنصر معنوی با مشکل مواجه سازد

برای بررسی و تفکیک عنصر و انگیزه بهتر است عناصر اجباری تشکیل دهنده جرایم ( یعنی عناصری که حتماً در همه جرایم موجود است .) و عناصر اختیاری تشکیل دهنده جرایم ( یعنی عناصری که در جرایم مختلف بنا به اراده قانون گذار جزء عناصر جرم قرار می گیرد .) را یکبار دیگر مورد    بررسی قرار دهیم

 

عناصر اجباری جرم

رفتار مجرمانه

رفتار شخص اعم از فعل و ترک فعل و نگهداری و داشتن و یا حالتی خاص است که در عالم خارج ظاهر می شود و قابل رؤیت است .اساساً از آنجایی که جرم عقیده وجود ندارد تا وقتی که فرد ذهنیت خود را درباره انجام جرم یا ارتکاب عنصر مادی ظاهر نکرده است قابل مجازات نیست . در نتیجه رفتار مهمترین رکن هر جرم است و بدون آن به هیچ عنوان جرمی تحقق نمی یابد

موضوع جرم

موضوع جرم چیزی است که رفتار مجرمانه بر آن انجام می شود . مثلاً در قتل موضوع جرم یعنی که جرم بر آن انجام می شود  حیات انسان دیگر است . موضوع جرم نیز یکی از دو رکن اصلی و الزامی جرم است و بدون آن جرمی محقق نمی شود . از این رو رفتار مجرمانه و موضوع جرمی اعم از عمدی یا غیر عمدی موجود است

عناصر اختیاری جرم

عمد در رفتار

عمد در رفتار یا سوء نیت عام جزء عناصری است که اصولاً در عناصر تشکیل دهنده جرم موجود است .یعنی اصل بر این است که جرایم عمدی اند و جرایم غیر عمدی استثناء هستند . از این رو به صراحت باید در قانون مشخص گردد مانند قتل . موضوع ماده 616 ق.م.1 که مبتنی بر تقصیر است بدون اینکه شخص در ارتکاب فعل عمد داشته باشد


قصد نتیجه

قصد نتیجه  یا سوء نیت خاص عبارت است از این که شخص آن نتیجه ای را که فعل او منجر به آن می شود بخواهد . قهراًً قصد نتیجه در جرایمی وجود دارد که در آن فعل ارتکابی نتیجه ای داشته پس اگر برای آن فعل نتیجه ای متصور نباشد قصد نتیجه هم منتفی است . مانند ساختن مهر که نوعی جعل است ( موضوع ماده 523 ) . ساختن مهر جرمی مطلق است که نتیجه برای آن متصور نیست . اما باید توجه داشت این قرار گرفتن قصد نتیجه جزء عناصر جرم بسته به نظر قانونگذار است

مثلاً بند (ب) ماده 206 از جرایمی است که نتیجه شرط است اما قصد نتیجه شرط نیست و اقدام به فعل نوعاً کشنده کافی است

حصول نتیجه

حصول نتیجه در جرایمی مطرح است که به آنان جرایم مقید به نتیجه می گویند. باید توجه داشت صرف اینکه فعل ارتکابی نتیجه ای داشته باشد برای مقید بودن جرم کافی نیست بلکه می بایست حصول نتیجه توسط قانونگذار یکی از ارکان جرم تلقی گردد و اِلّا جرم مزبور همچنان مطلق است. مثلاً جرم ماده 698 در نشر اکاذیب جرمی مطلق است یعنی هر چند ممکن است که انتشار کاذیب به ضرر مادی و معنوی منجر شود اما حصول ضرر مادی و معنوی شرط نیست و اگر ضرری هم به کسی وارد نشود باز هم جرم محقق شده است

انگیزه

انگیزه یا هدف مجرم از انجام جرم نیز از عناصری است که برای اینکه جزء عناصر جرم تلقی گردد به صراحت قانونگذار محتاج است . از این رو قانونگذار می تواند در انواع جرایم عنصر انگیزه را بگنجاند اعم از اینکه مطلق باشند یا مقید . در نتیجه بر اساس مطالب فوق الذکر جرایم به دو دسته تقسیم می شوند جرایم مطلق و جرایم مقید به نتیجه و در هر دو نوع ممکن است انگیزه شرط باشد

1-   جرایم مطلق بدون دخالت انگیزه

جرایم مطلق

2-   جرایم مطلقی که در آنها انگیزه شرط است

  3- جرایم مقید بدون دخالت انگیزه

   4- جرایم مقیدی که در آنها انگیزه شرط است

  برای روشن شدن مواد چهار گانه فوق لازم است مثال هایی ذکر گردد

مثال مورد اول : جرم موضوع ماده 524 در جعل که می گوید جعل احکام یا امضاء یا دستخط مقام رهبری یا رؤسای قوای سه گاه جرم است . همان طور که ملاحظه می شود برای تحقق این جرم با هر انگیزه ای صورت پذیرد فرقی ندارد و جرم محقق خواهد بود . پس موضوع این ماده جزء جرایم مطلقی است که انگیزه در تحقق آن دخیل نیست

مثال مورد دوم : جرم موضوع ماده 498 در تشکیل یا اراده جمعیت . این جرم مطلق است و به نتیجه ای نیاز ندارد اما انگیزه در آن شرط است و آن بر هم زدن امنیت کشور است

مثال سوم : جرم موضوع ماده 206 در قتل . قتل عمد با هر انگیزه ای صورت گیرد تأثیری در وقوع ندارد و جرم محقق شده است . ( حصول نتیجه ؟ )

مثال مورد چهارم : این مورد یعنی جرایم مقید به نتیجه همراه با انگزه ،  از لحاظ عقلی ممکن است . مثلاً اگر قانون گذار بگوید هر کس به انگیزه ارث بردن پدر خود را بکشد به جرم مقید همراه با انگیزه اشاره کرده است . اما به نظر می رسد مصداقی قانونی در ق. م. ا در این مورد وجود ندارد . نکته مهمی که در پایان باید گوشزد شود این است که انگزه امری نسبی است و امکان این وجود دارد که در پس هر انگیزه ای انگیزه های دیگری نیز وجود داشته باشد . مثلاً در ماده 498 که انگیزه بر هم زدن امنیت کشور است ممکن است شخص انگیزه ای هم از بر هم زدن امنیت داشته باشد مانند بدست گرفتن قدرت سیاسی و شاید از بدست گرفتن قدرت هم انگیزه کسب مال یا انگیزه های دیگری داشته باشد

عناصر متشکله ی جرم

عناصر متشکله جرم عبارتند از

عنصر مادی جرم

عنصر معنوی جرم

عنصر قانونی – اصل قانونی بودن جرایم ، مجازات ها ، دادرسی

عنصر عدم مشروعیت

برای اولین بار در ایران اصل قانونی بودن جرم در متمم قانون اساسی در سال 1304 قمری و بعد از آن در سال 1352 در قانون مجازات عمومی و بعد از آن در سال 1365 در قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب 1370 پذیرفته شد اما اصل 167 قانون اساسی روی این مطلب خط بطلان کشیده است

اصل 167 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی | دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | ایران پروژه | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل |