پروژه دانلود

آخرین مطالب

۴۱۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله کاراموزی مدیریت تحت pdf دارای 90 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله کاراموزی مدیریت تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله کاراموزی مدیریت تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله کاراموزی مدیریت تحت pdf :

مقدمه :
شرکت ساحل سرمای بندر در سال 1353 با هدف تولید و عرضه محصولات مورد مصرف در طرح‌های عمرانی تاسیس شده و با زحمات شبانه‌روزی مهندسان، متخصصان و کارگران زحمتکش، اولین واحد تولیدی شرکت با ظرفیت 22500تن لوله سیمان – آزبست از قطر 100 الی 300میلی‌متر در سال 1355 آغاز به کار کرد و با تهیه ماشین‌آلات جدید و با برخورداری از تجربه طولانی مهندسان و کادر فنی – تولیدی کارآزموده و مجرب، اقدام به توسعه و تکمیل واحدهای تولید خود کرد. به طوری که هم‌اکنون این شرکت علاوه‌بر تولید لوله و ورق آزبست سیمانی در زمینه تولید لوله‌های بتنی مسلح و غیرمسلح، قطعات بتنی و لوله‌های پلی‌اتیلن نیز می‌تواند نیازهای متفاوت مشتریان را تامین کند.

شرکت ساحل سرمای بندر با هدف تامین رضایت مشتریان و بالا بردن توان رقابتی خود در بازار، موفق شد علاوه‌بر اخذ مهر استاندارد ملی برای محصولات تولیدی خود، گواهینامه بین‌المللی ISO9000 را جهت کلیه محصولات تولیدی خود دریافت نماید.
معرفی محصولات تولیدی

الف) لوله‌های آزبست سیمان تحت فشار
از قطر 100 الی 400میلی‌متر و در کلاس C تا D به طول 5متر

از قطر 150 الی 400میلی‌متر و در کلاس RHP به طول 5متر
ج) ورق‌های آزبست – سیمان موج‌دار
عرض 110سانتی‌متر و از طول 125 تا 300سانتی‌متر و 5/6موج با ضخامت‌های استاندارد (به سفارش مشتری تا طول 300سانتی‌متر)
د) ورق‌های آزبست – سیمان صاف
عرض 130سانتی‌متر و در طول‌های مختلف تا 300سانتی‌متر در ضخامت‌های 4 تا 8میلی‌متر
ر) لوله‌های بتنی فاضلابی
از قطر 300میلی‌متر تا 1200میلی‌متر مسلح مطابق ASTMC-76

از قطر 300میلی‌متر تا 600میلی‌متر غیرمسلح مطابق ASTMC-14
ز) لوله‌های بتنی مسلح تحت‌فشار کم
از قطر 300 تا 1200میلی‌متر تا فشار کار 5/1اتمسفر مطابق ASTMC-361

س) قطعات بتنی
انواع جدول، کفپوش، بلوک و سایر قطعات بتنی (به سفارش مشتری)
ش) لوله‌های پلی‌اتیلن تک‌جداره
از قطر 16 تا 400میلی‌متر

مشخصات فنی لوله‌های آزبست – سیمان
1 – لوله‌های فاضلابی
این لوله‌ها طبق استاندارد ASTM-C428 و در کلاس R.H.P-2400 تولید می‌شوند. این لوله‌ها ج

هت جمع‌آوری و انتقال آب‌های سطحی و در شبکه‌های فاضلاب صنعتی، مسکونی و همچنین آبیاری مزارع و باغات، زهکشی و آبروها مورد استفاده قرار می‌گیرند. نصب و به کارگیری این نوع لوله‌ها بسیار ساده و آب‌بندی آنها کامل می‌باشد.
2 – لوله‌های تحت فشار:

این لوله‌ها در کلاس‌های C و D و در اقطار مختلف جهت مصارف شبکه‌های تحت فشار تولید می‌شوند. جدول روبه‌رو بیانگر مشخصات کلی این محصولات است.
کلیه لوله‌های تحت فشار بر اساس استاندارد بین‌المللی ISO-R-160 و استاندارد ملی ایران به شماره 405 تولید و عرضه می‌شود.
قطر اسمی لوله = ND ضخامت لوله = T1 قطر قسمت تراش خورده لوله = De

لوله تراش = Le قطر داخلی = ID قطر خارجی = OD ضخامت مانشون = T2
جدول فشارهای مجاز
2 – انبارش و تخلیه صحیح لوله‌های آزبست:
بارگیری و تخلیه لوله‌ها به وسیله جرثقیل یا لیفتراک و با قلاب‌های مخصوص دارای روکش لاستیکی صورت می‌گیرد.
– محل انبارش لوله‌ها باید کاملا مسطح و نرم باشد و برای مهار لوله‌ها می‌بایست از گوه‌های چوبی (مثلثی شکل) استفاده شود.
– حداکثر ارتفاع چیدمان لوله‌های آزبستی برای کوچک‌ترین سایز (قطر 100میلیمتر) ده ردیفه و برای بزرگ‌ترین سایز (قطر 400 میلیمتر) چهار ردیفه است.
– در هنگام تخلیه و انبارش مانشون‌ها و با توجه به طول کوتاه آنها باید نهایت دقت در پیاده سازی و نگهداری آنها را انجام داد تا از هر گونه صدمه یا ضربه درامان باشد

فصل دوم :
بخشهای مربوط با رشته علمی کارآموز

ارتقای اثر بخشی مطالعات مهندسی ارزش با استفاده از مدیریت ریسک
مهندسی ارزش به تعبیری همان محاسبه ارزش است و روشــی سیستمـاتیک با تکنیک های مشخص است که کارکرد محصول یا خدمات را شناسایی می کند.
هدف مهندسی ارزش ایجاد کنترل برای مجموع هزینه ها در زمینه محصول و خدمات در طول عمر محصول است بدون آنکه کیفیت فدا شود.
محدوده کار مهندسی ارزش به اندازه و پیچیدگی پروژه بستگی دارد.

ایــران بـه دلیل فقدان نظام ارزیابی و بهره برداری مناسب سالانه متحمل زیانی معادل 1650 میلیارد ریال می شود.
مهندسی ارزش یک روش بسیار مهم برای مصرف بهینه بودجه تخصیص داده شده به پروژه است.
باتوجه به اشکالات طراحی که در طرحهای عمرانی کشور وجود دارد، لزوم اعمال مهندسی ارزش در پروژه های عمرانی و سرمایه بر احساس می شود.

مقدمه
آمار نشان می دهد کشور ما به دلیل فقدان نظام ارزیابی و بهره برداری مناسب و کارا، سالانه متحمل زیانـــــی معادل 1650 میلیارد ریال می شود. میزان زیـــــان سال 1379 ناشی از تاخیر در راه اندازی طرحهای ملی براساس مــدل تعــریف شـده سازمان مدیریت و برنامه ریزی معادل 4600 میلیارد ریال است. (مهندسی ارزش، 1380)

چرا مهندسی؟ چرا ارزش؟ و چرا مهندسی ارزش؟ چه قرابتی بین مهندسی و ارزش وجود دارد و چه ارتباطی بین مهندسی ارزش و صنعت دیده می شود؟ واژه های مهندسی، ارزش و صنعت روزانه و بارها بر زبان ما جاری می شود. امروزه ترکیبات مختلفی از واژه های مهندسی مانند مهندسی مجدد، مهندسی بازار و غیره نیز کاملاً رایج و معمول است و در محاوره و متون علمی بسیار یافت می شـود. شاید مهندسی به تنهایی یادآور ماشین آلات، کارخانجات و به طور کلی صنعت باشد، اما آیا هیچ گاه اندیشیده ایم که مهندسی مثلاً چه قرابتی با بازار دارد؟ به راستی مهندسی به چه معناست؟ واژه نامه ها، مهندسی را به طور کلی با معنای محاسبه تعیین می کنند و مهندس یعنی محاسب. پس مهندسی ارزش را می توان به تعبیری محاسبه ارزش دانست، اما ارزش در صنعت، در سازمان و در پروژه به چه معناست؟ آیا هدف هر تولیدی اعم از کالا یا خدمات، افزودن ارزش و یا به تعبیری ایجاد ارزش افزوده است؟ اگر در پاسخ مثبت این سوال اتفاق نظر داشته باشیم، آنگاه مهندسی ارزش و مفهوم آن رفته رفته پررنگ تر می شود.

از دیدگاه انجمن مهندسی ارزش آمریکا (SOCIETY OF AMERICAN VALUE ENGINEERING: SAVE) ؛ مهندسی ارزش روشی سیستماتیک با تکنیک های مشخص است که کارکرد محصول یا خدمات را شناسایی و برای آن کارکرد، ارزش مالی ایجاد می کند به نحوی که آن کارکرد در کمترین هزینه با حفظ قابلیت اطمینان و کیفیت مورد نظر انجام گیرد؛
به بیان دیگر می توان گفت: مهندسی ارزش یک کوشش سازمان یافته برای تحلیل عملکرد سیستم ها، تجهیزات، خدمـــات و موسسات به منظور نیل به عملکرد واقعی با کمترین هزینه در طول عمر پروژه است که سازگار با کیفیت و ایمنی مورد نظر باشد. مهندسی ارزش یک روش بسیار مهم برای مصرف بهینه بودجه تخصیص داده شده است.

ارزش بسیار ساده و در عین حال بسیار پیچیده است. زیرا چیزی است که مشتری طلب می کند. میلر و هایمان یک پند کلیدی ارائه کردند: هیچ کس یک محصول را خریداری نمی کند. مشتریان همیشه کاری را می خرند که فکر می کنند کالا برای آنها انجام خواهد داد. به عبارت دیگر مردم به صدای با کیفیت اهمیت می دهند.
تاریخچه مهندسی ارزش
مهندسی ارزش در زمان جنگ جهانی دوم هنگامی که دست یابی به مواد حیاتی دچار مشکل شده بود در صنایع مطرح گردید. این مسئله ارائه راهکارهای جایگزین برای مواد و طرحهای موجود را موجب شد. در سال 1947 لاورنس دی میلز یکی از مهندسان شرکت جنرال الکتریک آمریکا،(GE) موارد ممکن را مورد ارزیابی قرار داد. او طرحها و روشهای متعددی برای مقابله با تغییرات آتی بیان کرد و روشی مناسب برای تعیین ارزش یک طرح ارائه داد. به کارگیری این نظریه در صنایع، به سرعت در آمریکا فراگیر شد و برگشت عظیم سرمایه را به

همراه داشت. او این حرکت را آنالیز ارزش نام نهاد. پس از آن در اواخر دهه 60 انجمن مهندسی ارزش آمریکا، بنیان گذارده شد و سپس صنایع دفاع، شرکتهای ساختمانی و مراکز صنعتی به تدریج مقرراتی را در رابطه با الزام در اجرای مهندسی ارزش تصویب و به اجرا گذاردند. تا جایی که در اوائل دهه 80 میلادی پیشنهاد اجرای مهندسی ارزش در صنایع دفاعی، مدیریت خدمات عمومی، خدمات پستی و غیره مطرح و موجب موفقیتهای چشمگیر در کاهش هزینه ها در مرحله اجرا گردید. در حال حاضر، براساس قوانین مصوب در ایالات متحده کلیه سازمانهای اجرایی وابسته به دولت ملزم به ایجاد و به کارگیری وشهای موثر مهندسی ارزش در پروژه هایی هستند که با سرمایه ای بیش از یک میلیون دلار انجام می گیرد.

حال به آمــاری از سازمان مدیریت و برنامه ریزی ایران توجه کنیــم: متوسط زمان راه اندازی طرحهای ملی و سرمایه بر در حال حاضر 8 سال است. 54 درصد از طرحهای عمرانی کشور دارای اشکالات طراحی است. 27 درصــد از طرحهای عمرانی ناقص اجرا می شود و 28 درصد از طرحهای عمرانی در مرحله بهره برداری دارای اشکال هستند.
باتوجه به مطالب فوق لزوم اعمال مهندسی ارزش در پروژه های عمرانی و سرمایه بر احساس می شود و بر این مبنا در سال 1379 دستورالعمل ارجاع کار و انعقاد قرارداد با واحدهای خدمات مهندسی ارزش از طرف سازمان مدیریت و برنامه ریزی ابلاغ شد.
در آغاز، این تکنیک به نام آنالیز ارزش نامیده شد و بعدها به نامهای دیگر مانند مدیریت ارزش، بهبود ارزش، کنترل ارزش و خرید ارزش به کار رفته است. نیروی دریائی ایالات متحده امریکا این نام را به مهندسی ارزش تغییر داد تا روی قسمت مهندسی این متدولوژی نیز تاکید شود. باوجود تغییر نام، هدف مهندسی ارزش همانند قبل باقی مانده که به مفهوم ایجاد کنترل برای مجموع هزینه ها در زمینه محصول / خدمات در طول عمر محصول است، بدون اینکه کیفیت فدا شود و یا قابلیت اطمینان خدمات / محصول کاهش یابد.
این واقعیت که هزینه های غیرضروری معمولاً در محصول و فرآیند وجود دارد، قابل تامل است. میلز نتیجه می گیرد هزینه های غیرضروری معمولاً ممکن است به علل مختلف از جمله موارد زیر باشد:! کمبود زمان کافی برای طراحی؛ ! کمبود اطلاعات؛ ! کمبود ایده؛ ! پیش داوریهای منفی؛ ! کمبود تجربه؛ ! ضعف در روابط انسانی؛ ! چندمفهومی بودن؛ ! طراحی و تخمین بالاتر از حد نیاز.
متدولوژی ارزش، سازمان را قادر به رقابت موثر و کارا در بازار خواهد کرد. زیرا با به کارگیری مهندسی ارزش سازمان می تواند به اهداف زیر دست یابد:
– کاهش هزینه؛ – افزایش سود؛ – بهبود کیفیت؛ – افزایش سهم بازار؛ – انجام کار در زمان کوتاهتر؛ – استفاده کاراتر از منابع.

ملاحظه می شود که برای به ثمر رسیدن اهداف فوق فرآیندی باید طی شود و امکان نیل به اهداف با نگرش مقطعی تقریباً غیرممکن به نظر می رسد، از موارد فوق لزوم نگرش سیستمی احساس می شود. یک سازمان بایستی در کنار کاهش هزینه بهبود کیفیت،‌ افزایش سود، زمان کمتر، تخصیص بهینه منابع و غیره را مدنظر داشته باشد، لــذا بــا سیستمی مواجه می شود که ارتباط سیال بین عوامل بـــرقرار می کند و فرآیند ارتباطات را در نظر می گیرد. در مورد این فرآیند که چرخه ای یکطرفه نیست، می توان گفت، بهترین مدل نمایش یک سیستم مهندسـی یا مدیریت ارزش، دیاگرام جریان داده ها (DATA FLOW DIAGRAM – DFD) است که خواستگاه آن فناوری اطلاعات (IT) است. اگر بتوان مهندسی ارزش را به کمک DFD نمایش داد آنگاه چگونگی ارتباطات اجزای اصلی و فرعی سیستم و آنچه بین اجزا جاری می شود به سهولت قابل پیگیری خواهد بود.

دیاگرام شکل 2 آنچه که بایستی توسط مهندسی ارزش انجام گیرد را با کمک روش تحلیل عملکرد سیستم (FUNCTION ANALYSIS SYSTEM TECHNIQUE = FAST) ارائه می دهد روش تحلیل عملکرد سیستم یک روش نموداری است که روابط تمامی عملکردهای تعیین شده را مشخص می سازد این روش به صورت متوالی و منطقی تمامی عملکردها را مشخص و ارتباط، وابستگی و اولویتهای مربوط را نشان می دهد. نحوه کار این روش به طور خلاصه در شکل 1 ارائه شده است. (این دیاگرام برای آنالیز کارکرد یک سیستم در مهندسی ارزش در فاز آنالیز کارکرد کاربرد بسیار دارد).

لازم به ذکر است عملکردهایی که در سمت چپ این نمودار نوشته می شوند عملکرد اصلی و عملکردهایی که در مسیر سوالات چگونه؟ و چرا؟ قرار می گیرند عملکردهای بحرانی را تشکیل می دهند.
شکل 1 نحوه ارتباط عملکردها در نمودار FAST

شکل 2 نمودار FAST برای مهندسی ارزش

حال به تعریف چند واژه کلیدی در موضوع مهندسی ارزش می پردازیم و مروری اجمالی به مراحل اجرای مهندسی ارزش ارائه می گردد:
ارزش (VALUE) : اصطلاح ارزش برای مفاهیم مختلف کاربرد دارد و ممکن است با قیمت پولی و یا هزینه مورد سوء تعبیر قرار گیرد. اگر یک محصول نیازهای کامل یک خریدار را در ارتباط با آن محصول برآورده نکند ارزش آن محصول متناسب با قیمت آن نیست. ارزش یک محصول از دیدگاه فروشنده و خریدار متفاوت است و حتی ممکن است استفاده کننده های مختلف بین مفهوم آن اختلاف نظر داشته باشند. به عنوان مثال، ارزش یک پیچ گوشتی از دید یک مکانیک با خانم خانه دار متفاوت است.
به طور معمول هنگام بحث از ارزش هفت سطح متفاوت از ارزش وجود دارند:
1 – اقتصادی، 2 – اخلاقی ، 3 – اجتماعی ، 4 – مذهبی ، 5 – قضائی ، 6 – زیبایی شناختی.

مهندسی ارزش معمولاً مرتبط با ارزش اقتصادی است که این چنین تعریف می شود:
کمترین هزینه برای فراهم کردن وظیفه / سرویس مورد نیاز در زمان و مکان مطلوب و با کیفیت مورد نظر؛ در ساده ترین شکل ارزش برابر است با بها تقسیم بر هزینه.
بها (WORTH) : در فرهنگ لغت، بها این چنین تعریف می شود: ارزش چیزی است که با کیفیت و یا اعتباری که همراه خود دارد اندازه گیری می شود. به بیان دیگر، »کمترین هزینه ای که به وسیله آن عملکرد اساسی یک جزء کاری قابل دسترسی است«. بها متفاوت با هزینه (به عنوان کمیتی در واحد زمان) است. آنالیز ارزش با شناسایی کارکرد محصول / سرویس و اندازه گیری قابل قبول بودن کارکرد آن برای استفاده کننده ادامه می یابــد. این عمل می تواند با جمع آوری داده های آماری و اعتبارسنجی آن با پاسخگویی به سوالهای زیر از دید مصــــــرف کننده حاصل می شود:

هزینه دستیابی به این کارکرد با طراحی فعلی چه میزان است؟

به نظر شما باتوجه به عملکرد این کارکرد؟ هزینه آن باید به چه میزان باشد؟

هزینه دستیابی به این کارکرد، اگر مورد جایگزین وجود داشته باشد چه مقدار است؟

هزینه (COST) : هزینه نیازمند تعیین دقیق است و عبارت است از مجموع نیروی انسانی، مواد، نگهداری و هزینه های غیر مستقیم مورد نیاز برای تولید یک محصول و نگهداری آن در طول عمر محصول است. به عبارت دیگر، هزینه برای طول عمر یک محصول یا خدمات مدنظر است.

زمان به کارگیری مهندسی ارزش

محدوده کار مهندسی ارزش بستگی به اندازه و پیچیدگی پروژه دارد. بالاترین میزان برگشت می تواند زمانی انجام گیرد که در اولین مرحله از عمر پروژه قرار داریم. می توان گفت، در فاز اولیه طراحی، اجرای مهندسی ارزش بسیار موثر است، چرا که نظریه ها هنوز به صورت مفاهیم وجود دارند. کارفرما و طراح در این مرحله در تصمیمات خود انعطاف پذیری بیشتری دارند و تغییرات آثار کمتری بر برنامه زمانبندی پروژه دارد. در این مرحله کارفرما و مشاور، در حال بررسی بودجه پروژه هستند، انجام مطالعه مهندسی ارزش می تواند برای شناسایی عناصر هزینه بر قبل از تصویب بودجه نهایی موثر باشد. مطالعات مهندسی ارزش برای پروژه های ساخت، زمانی انجام می گیرد که حدود 30 درصد از طراحی پیش رفته باشد. به عبارت دیگر، طراحی نیمه تمام را باید مهندسی ارزش کرد. به طور کلی می توان گفت، قبل از اینکه تصمیمات مهم در طراحی اتخاذ شود مهندسی ارزش توصیه می شود و در آن زمان بیشترین اثر را روی هزینه ها دارد.

 

هر پروژه به طور معمول 5 مرحله توسعه دارد:

! فرموله کردن مفاهیم (مشخص کردن عملکرد):

! مرحله طراحی اولیه؛

! مرحله طراحی نهائی؛

! مرحله ساخت؛

! مرحله عملیات.

مرحله فرموله کردن مفاهیم: هدف از فاز فرموله کردن مفهومی، تبدیل (ترجمه) نیازمندیهای کلی (عمومی) به مشخصات عملکردی است. در بیشتر موارد هنوز تصویر کاملی از پروژه نهایی شناخته نشده است، بدین مفهوم که تصمیمات هنوز در شرایط نامشخص هستند. تلاش مهندسی ارزش در این فاز در جهت تهیه ورودی برای نیل به کارکردها به نحوی است که در کمترین هزینه انجام یابد.

 

فاز طراحی اولیه: در خلال این فاز، مفاهیم تعریف و مشخصات طراحی شروع شده اند. اطلاعات جزئی و کافی برای بیان همه چیزهای کمی و هزینه ها د رجهت برنامه ها ارائه شده است. حال زمان مناسبی برای پرسش از خصوصیات عملکرد و اصلاح آنها در صورت لزوم است. یک مطالعه مهندسی ارزش که نیازمند آنالیز، خصوصیات فنی و طراحی وظایف است، می تواند برای گزینه های جایگزین مشخص و پیشنهاد برای بهبود ارزش باشد.

فاز طراحی نهائی: در ضمن این فاز، جزئیات مشخصات طراحی، فرموله و برنامه ریزیها ایجاد شده اند. تلاش مهندسی ارزش در این فاز معمولاً محدود به حذف جزئیات مرتبط با محدودیتهای غیرضروری و زائد است. معمولاً طراحی مجدد در این مرحله نمی تواند به صورت موثر و اقتصادی انجام گیرد، مگر اینکه پتانسیل صرفه جویی طول عمر محصول به اندازه کافی برای تعدیل هزینه ها بزرگ باشد.

 

مرحله ساخت: در ضمن فاز ساخت، مهندسی ارزش برای بازبینی مشخصات و نیازمندیهای قراردادی و سفارش در تغییرات به کار می رود. زمانی که تغییر در سفارشات تمایل به افزایش هزینه های قرارداد دارد آنگاه بایستی آنالیز ارزش را برای تسهیل در پیداکردن راه حلهای با هزینه کمتر و جلوگیری از افزایش عملکرد غیرضروری اعمال کرد.

مرحله عملیاتی و نگهداری: مطالعه مهندسی ارزش در این فاز به عنوان فرصتی برای ایجاد تغییر پیشنهاد می شود که در مراحل قبل مقدور نبودند (شاید ناشی از کمبود زمان و یا دیگر محدودیتها باشد). نتایج مطالعه مهندسی ارزش در این فاز صرفه جویی هزینه با توسعه طول عمر آن از طریق استفاده از مواد جدید، فرآیند و/ یا طراحی، کاهش هزینــــه تعمیرات، صرفه جویی در انرژی و دیگر هزینه های عملیاتی است.

 

اجرای مهندسی ارزش برای یافتن پاسخ به این سوال است که چه راه حل دیگری، کارکرد موردنظر، فرآیند، محصول و یا اجرای آن را با هزینه کمتری محقق می سازد. بنابراین، هرچه از زمان عمر پروژه بگذرد پتانسیل کاهش هزینه کم می شود. شکل 3 کاهش در پتانسیل بالقوه صرفه جویی هزینه ها با توجه به عمر آن را توصیف می کند و در نهایت می توان چنین گفت که تیم طراحـی بیشترین اثر را روی صرفه جویی هزینه دارد.

مراحل اجرای مهندسی ارزش

براساس تعاریف و برداشتهایی که از مهندسی ارزش وجود دارد برنامه های کاری متفاوتی برای آن ارائه شده است. برای مطالعه فرآیند اجرای مهندسی ارزش متدولوژی که به وسیله SAVE بیــان شده، دنبال خواهد شد. طرح ریزی این متدولوژی به نحوی است که آنالیز موثر و کارای پروژه را فراهم می کند و توسعه ماکزیمم تعداد راهکار برای نیل به کارکرد مورد نیاز پروژه را فراهم می آورد. این متدولوژی شامل 3 فاز اصلی زیر است:

! فاز پیش مطالعه؛ ! فاز مطالعه؛ ! فاز فرا مطالعه.

توان کار را انجام داد؛ این فاز را بعضاً به عنوان فاز؛ طوفان فکری؛ نیز نامیده اند. این عمل به عنوان تلاشی است که با عادات، روشها و فرضیات محدودکننده و معیارهای مشخص محدود نمی شود. داوری در مورد هریک از ایده ها تا فاز بعدی به تعویق انداخته می شود. لازم به یادآوری است که هیچ ایده ای بد نیست و جریان آزادی از تفکرات و ایده ها بدون انتقاد از هر ایده وجود دارد.

هرچه راهکارهای بیشتری ارائه گردد احتمال بیشتری برای توسعه راه حل بهتر و برجسته تر به وجود می آید. ادبیات مهندسی ارزش در این فاز برای ارائه ایده جدید سوالهای زیر را پیشنهاد می کند:

! آیا این عملکرد به کلی می تواند حذف شود؟

! آیا بخشی از آن می تواند حذف شود؟

! آیا تکرار وجود دارد؟

! آیا تعداد طولهای مختلف، رنگها یا تنوع آنها می تواند کاهش یابد؟

! آیا یک بخش به صورت استاندارد می تواند به کار برده شود؟


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله خواص غوره تحت pdf دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله خواص غوره تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله خواص غوره تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله خواص غوره تحت pdf :

خواص غوره

انگور نارس یا غوره سرد ، خشک و آب و عصاره آن نیز سردتر و خشک تر و فرونشاننده حرارت خون ، صفرا ، و قطع کننده بلغم معده ، و مقوی کبد و بدن و برطرف کننده سستی اعضاء و تشنگی و برای تخفیف رماتیسم و سیاتیک مفید است ضماد پودر غوره جهت خوشبو کردن عرق بدن و تخفیف جوشش و خارش پوست مفید است . رب غوره ، بر طرف کننده تشنگی، مسکن التهاب و حرارت و اسهال و انگیزنده اشتها و حفظ و محکم کننده جنین ، تقویت کننده احشاء و بر طرف کننده استفراغ های صفراوی و هرگاه همراه با رب انار میخوش شود برای درمان تبهای صفراوی مفید است آب غوره ، درمان چاقیست ، گیرهای قاعدگی را بر طرف و بلوغ دختران را جلو می اندازد .

خشک کردن عصاره غوره جهت درمان تبهای صفراوی ، گلو درد ، ورم حنجره ، استفراغ خونین ، خونریزی بینی ، خونریزی لوزه و جوش دهان مفید است . هرگاه با آب تره ترکیب شود جهت جمع کردن بواسیر یا رحم نافع است و مخلوط با سرکه جهت درمان بواسیر و و چرک گوش نافع است و غرغره کردن جهت زخم معده و ترشح مواد سفید خانمها ، سورمه تهیه شده از آن بر طرف کننده درد چشم است.گرد غوره که همان غوره پودر شده است همان خواص غوره را دارد
توجه :

مقدار مجاز خوراک طبی آن از رب غوره هر وعده هر نفر در حدود پنج گرم . هر گاه خود غوره در دسترس نباشد جانشین آن می تواند دیواس یا سماق یا سیب ترش گردد

زیان غوره :
ضعیف کننده معده ( در صورت افراط ) زیان آور قوه باء عامل باد و نفخ شکم و درد روده و عامل التهاب و عطش در بعضی اشخاص ، خنثی کننده زیانهای آن گل قند و انجیر است . افراط در آن برای خانمهای حامله صلاح نیست

خرمالو
خرمالو میوه ای است شبیه گوجه فرنگی ، قرمز رنگ و دارای پوششی نازک و بی رنگ ، خوش طمع و دارای مواد صمغی و مازویی.
طعم آن ابتدا گس است که پس از رسیدن شیرین می شود و در اواخر پاییز می رسد .درخت خرمالو شبیه درخت سیب است و دارای برگهای درشت و سبز خوش رنگ می باشد .حدود 200 گونه خرمالو وجود دارد که اکثرا در مناطق گرمسیری و بعضا در جنگلهای شمال و جنوب ایران
می روید در تهران و شهرهای دیگر نیز آن را پرورش می دهند پرورش یافته آن بدون هسته می باشد
خرمالو در برابر سرمای شدید زمستان حساس و از این نظر مشابه انار است . خوب است بدانید درخت خرمالو توسط پیوند زیاد می شود و تحت شرایط مناسب می تواند تا 100 سال عمر کرده و نه متر ارتفاع پیدا کند

میوه خرمالو تا زمانی که نرسیده باشد به علت داشتن مواد مازویی بسیار گس است ولی پس از رسیدن ، تانن آن تبدیل به چندین نوع قند می شود و طعم آن گوارا می گر دد خرمالو نیز همانند دیگر میوه های دانه دار ، پس از برداشت به رسیدن خود ادامه می دهد
گفته می شود برای رسیدن خرمالوهای نارس آنها را درون ظرفی که حاوی برگ درخت خرماول است بگذارید تا نوعی تخمیر در آن حاصل شده و خرمالوهای برسند ولی این نوع خرمالو منافع کمتری دارد

درگرگان به انواع خرمالو « اندو خرما » در مازندران « انجیر خرما » در توالش « آمبرو » و در آستارا « اربه » می گویند
خواص غذایی – دارویی خرمالو
• خرمالو بهترین پاک کننده کبد و کلیه هاست
• میوه نارس خرمالو گس است و تانن زیادی ندارد

• خرمالو دارای ویتامینهای A ، کاروتن ، کلسیم ، گوگرد و فسفر می باشد که بخشی از ویتامینها و املاح معدنی بدن را تامین می کند
• از آنجایی که مواد قندی موجود در خرمالو از نوع لوکز و گلوکز است برای مبتلایان به مرض قند ( دیابت ) ضرر چندانی ندارد
• از مخلوط کردن مقداری آرد برنج یا لعاب برنج با پنج عدد خرمالوی خشک که بر اثر حرارت و یا دود آتش خشکانیده اید و پختن آن با بخار ، مخلوطی به دست می آید که خوراندن آن به کودکان برای اسهال خونی آنها مناسب است

• برای درمان درد زائو می توانید چند عدد خرمالو را پخته ( درون تنور یا فر ) سپس آن را له کرده و به صورت ضماد بر روی زانوها قرار دهید وروی آن پارچه کرباس آب ندیده ، ببندید و استراحت کنید
• برای درمان اسهال خونی 300 تا 500 گرم رسیده خرمالو را صبح ناشتا میل کنید
• دانه میوه خرمالو را ارک کوبیده و به صورت گرد درآورید سپس میل کنید سنگ کلیه و مثانه را دفع می کند
• خوردن میوه خرمالویی که روی درخت رسیده باشد سینه را نرم می کند

• برای درمان سرفه های سمج و تنگی نفس می توانید از جوشانده کاسبرگهای خرمالو استفاده کنید
• پوست و چوب درخت خرمالو را به عنوان قابض در ورمها از داخل و در زخمها از خارج مصرف می کنند
• ریشه آن نیز قابض است
• در صنعت قنادی با میوه خرمالو انواع شیرینی و ماومالاد درست می کنند مربا و کمپوت آن نیز بسیار خوشمزه و مفید است

موسیر
موسیر یا سیر کوهی گیاهی شبیه سیر بوده ، برگهای آن دراز و میان تهی است و گلهایش به رنگ سرخ یا بنفش می باشد .پیاز آن در مناطق کوهستانی می روید که از آن ترشی درست می کنند .موسیر شبیه پیاز و سیر است ولی بر خلاف پیاز گلهای آن تخم نمی دهند و دارای پیازچه های زیادی می شود و بر خلاف سیر بویی مطبوع دارد و نرمتر از سیر است و زود کوبیده و له می شود

موسیر گونه های زیادی دارد و بهترین آن رنگ قرمز مسی دارد که آن را خشک کرده و می سایند و در ادویه آشپزی و غذا مخلوط می کنند
گرد موسیربه غذاها بخصوص سسهای بی مزه،طعم خوبی می دهدوطعم غذاها را لذیذمی کند
خواص عذایی – دارویی موسیر
• وجود موسیر در غذاها موجب تقویت معده می شود
• همچنین عمل هضم را آسان می کند
• موسیر آشتها آور است
• نیروی جنسی را تقویت می کند

• همچنین موسیر سنگ و شن کلیه را دفع می کند وجود موسیر در غذاها موجب تقویت معده می شود

نارگیل حافظه را تقویت می کند
به نارگیل ، فارجیل ، جوز هندی ، بادنج و رادنج هم می گویند . قامت درخت نارگیل به 40 متر می رسد و در تمام ایام سال دارای میوه می باشد و هر چه درهت نارگیل به دریا نزدیک تر باشد و از آب شور آبیاری شود ، میوه آن شیرین تر ، شادابتر و چرب تر است . درخت نارگیل پس از هفت سال بار می دهد و بیش از صد سال عمر می کند
گفتنی است میوه نارگیل سبز رنگ و پر از آْب است و آب آن شیرین و گوارا است اما اگر 24 ساعت بماند تخمیر می شود و پس از چند روز تبدیل به سرکه می شود .اما پوست نارگیل مصارف زیادی دارد پوست این میوه از سه لایه تشکیل شده است پوست اول قهوه ای رنگ بوده و دارای ریشه است ، معمولا این پوست را در آب خیس کرده و بعد می کوبند تاریشه های آن جدا شود با این ریشه ها معمولا طناب درست می کنند که با آن لنگر کشتی ها را می بندند

این طناب در آب شور دریا مقاومت زیادی داشته و پوسیده نمی شود و سالها می ماند ; پوست دوم نارگیل سخت و چوبی است که به آن نارگیله یا نارجیله می گویند و پوست آن چسبیده به مغز است ;
شیر نارگیل

میوه نارگیل پس از رسیدن ابتدا دارای شیر است اما پس از چندی این شیره غلیظ شده و روی مغز به صورت یک جدار چرب رسوب می کند مغز میوه نارگیل سفیذ رنگ ، شیرین ، لذیذ و چرب است . گفتنی است شیر نارگیل خواص دارویی زیادی دارد و به مانند شیر ترکیبات مقوی زیادی دارد

خواص درمانی و دارویی نارگیل
* نارگیل بدن را چاق و فربه می نماید ، مواد سودایی و بلعمی را از بین می برد و به همین جهت برای بی حسی اعضا ، فلج ، جنون ، مالیخولیا و امثال این ها نافع است
* میوه نارگیل کبد را تقویت کرده و برای زخم معده ، بواسیر و تقویت کلیه و زیاد شدن ادرار و رفع سردی مثانه و درد آن مفید است
* اگر مغز میوه نارگیل را با شکر بخورید خون را تمیز نی کند و مغز کهنه آن ایجاد مسمومیت
می کند ; و ضد سم است

* از مغز میوه نارگیل روغن به دست می آید که در صورت تصفیه شدن بسیار مقوی است
* مالیدن آن به صورت ، کک و مک را از بین می برد و برای جرب و خارش بسیار مفید است
* مخلوط خاکستر میوه نارگیل با حنا ، مو را تقویت کرده و از ریزش آن جلوگیری می کند
* خوردن میوه نارگیل جهت تقویت حافظه و فهم مفید می باشد
* نارگیل درد کلیه و مثانه را تسکین می دهد
* مالیدن روغن نارگیل کهنه ،درد کمر . زانو را تسکین می دهد

خواص شفا بخش سیر
• سیر می تواند چربی خون را پایین بیاورد و عروق قلبی را که بر اثر چربی خون مسدود شده باز کند
• سیر می تواند به دلیل حالت آنتی اکسیدانی خود با ویروسها مبارزه کند و یک حالت دفاعی در بدن در برابر ویروسها بوجود آورد و به ویژه پیشگیری کننده بیماریهای قلبی و سرطان لاشد .البته سیر خام خاصیت بیشتری نسبت به سیر پخته یا سیر سرخ شده دارد
• به نوشته مجله ساینس ، سیر غلظت خون را کاهش می دهد و در پیشگیری از بیماری های قلبی و عروقی موثر است
• همچنین مصرف مداوم آن سبب پایین آمدن فشار خون می شود و قند خون را تا حدی کم می کند .پس می توان به افراد دیابتی و فشار خونی و دچار بیماری های قلبی خوردن سیر را حتی یک تا دو حبه در روز توصیه کرد


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه بررسی و تدوین ویژگی های کیفی ابریشم مورد استفاده در فرش دستبافت تحت pdf دارای 128 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه بررسی و تدوین ویژگی های کیفی ابریشم مورد استفاده در فرش دستبافت تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

فهرست مطالب

چکیده    3
فصل اول
سابقه نوغانداری در کشورهای آسیا    6
فصل دوم
سابقه نوغانداری در ایران از دوره هخامنشی تا کنون    10
فصل سوم
نحوه پرورش کرم ابریشم     16
تفریخ تخم نوغان    17
مرحله پروش لارو. حرارت و رطوبت،دما،تغذیه،تمیز کردن بستر    19
مرحله تنیدن پیله    21
برداشت پیله    22
فصل چهارم
طبقه انواع نژاد بر اساس مناطق تجاری و بومی    25
فصل پنجم
چرخه تولید تخم نوغان    32
فصل ششم
بیماریها و آفات کرم ابریشم    35
فصل هفتم
واریته های توتهای مختلف    39
فصل هشتم
فرآوری پیله (ماده اولیه صنعت ابریشم)    44
فصل نهم
بررسی ویژگیهای کیفی ابریشم    52
ابریشم پرز    52
ابریشم چله    53
صمغ گیری ابریشم با مواد گوناگون    54
صمغ زدایی در ایران    78
فصل دهم
 تصاویر    80
فصل یازدهم
نتیجه گیری    98
منابع و ماخذ    103
 
چکیده :
ابریشم واژه ای است که جلال و زیبایی را در ذهن تداعی می کند ، ابریشم و بریشم ، حریر ، قز، افریشم و فریشم نیز گفته اند .  در فرهنگ معین  : ابریشم ، ماده ای است که کرم مخصوصی به نام
 ( کرم پیله ) ترشح می کند و با آن لانه ای بیضی شکل برای خود می سازد ، یا رشته تارهایی از تارهای پیله که برای دوختن و بافتن از آن استفاده می شود . در فرهنگ عمید : ابریشم ماده ای است که کرم ابریشم از غده های خود به شکل نخ بسیار نازک ترشح می کند و با آن لانه ای بیضی شکل می سازد که پیله نام دارد ، پیله ها را با بخار آب نرم می کنند تا سررشته ها پیدا شود ، آن گاه رشته ها را به هم تاب می دهند تا به ضخامت معّین برسد . بنا به افسانه ای که قدمت 4600 ساله دارد، یکی از ملکه های چین به نام سی لین شی ضمن گردش درجنگل  متوجه تارهای نازکی شد که به دور شاخ و برگهای درختان توت تنیده شده بود. او با جمع آوری و ریسیدن تارها و بافتن آنها پارچه های نازک و لطیفی تهیه کرد و همین سبب شد تا در حدود سه هزار سال تولید و پارچه آن در انحصار چینی ها باشد و اگر کسی این را فاش می کرد با مجازات مرگ روبرو می شد . با وجود چنین سیاست سخت گیرانه در سال 419 بعد از میلادیک شاهزاده خانم با فرمانروای کشور ختن (ترکستان خاوری امروز ) ازدواج کرد ، وی چون علاقه زیادی به شوهرش داشت بی آنکه از مجازات  مرگ بهراسد مقداری تخم نوغان در گیسوی خود پنهان و به شوهرش تقدیم کرد و به این ترتیب در سرزمین ختن کرم ابریشم متداول شد .بعدها به دلیل طوایف هون ، اهالی ختن ناگزیر به ترک وطن شدند و شماری نیز به ژاپن و برخی به مغولستان و کوه ها مهاجرت کردند . در نتیجه پرورش کرم ابریشم در کشورهای یاد شده آغاز شد و چون ابریشم بسیار گرانبها و  پرارزش بود ، در سال 552 میلادی دو مبلّغ مذهبی که برای اشاعه مسیحیت در نواحی مورد اشاره اقامت گزیده بودند هنگام بازگشت در میان عصای توخالی خود مقداری تخم نوغان پنهان کردند و از طریق ترکستان و ایران به قسطنطنیه رساندند . کسانی که ورود ابریشم را مرتبط با جاده ابریشم می دانند ، معتقدند ابریشم در حدود 330 سال پیش از میلاد از چین به ایران راه یافته و تا مدتی بعد از ظهور اسلام رواج  داشته است . در حقیقت این پدیده اتفاقی به تدریج پایه گذار صنعت پرورش تهیه ابریشم در جهان شد و در حال حاضر بیش از 35 کشور جهان در تولید ابریشم مشارکت دارند .

فصل اول
 
سابقه نوغانداری د رکشورهای آسیا
قاره آسیا دارای قدمت چندین هزار ساله در تولید ابریشم بوده و د رخاور دور کشورهای چین ، ژاپن ، هند و کره پیشرو تولید این محصول در جهان می باشند . در حال حاضر 92 درصد از کل ابریشم جهان در قاره آسیا تولید می شود .

سابقه تولید ابریشم در چین
یافته ها  چنین نشان می دهد که چین سرزمین مادری ابریشم می باشد و بر اساس اسناد تاریخی حدود 4600 سال است که به تولید ابریشم اشتغال دارد . از نظر تاریخی ، مهمترین دوره تولید ابریشم در چین 1920 و 1940 بوده است . در آن زمان حدود 20000 تن ابریشم در این کشور تولید و کل صادرات آن حدود 9000 تن بوده است . کیفیت محصولات ابریشمی چین با مدرنیزه کردن مدیریت تجاری و تقویت کنترل کیفی رو به افزایش می باشد . از سال 1980 که کاربرد علوم و تکنولوژی در چین به سرعت پیشرفت نمود  انتقال تکنیک به واحدهای بزرگ تولید ابریشم فزونی گرفت و هم اکنون این واحدها کوشش می کنند که هر چه سریع تر با وضعیت و شرایط جدید تطبیق پیدا کرده و نخ های ابریشمی مرغوب تری تولید نمایند . کل صادرات ابریشم چین درسال 1986 حدود 13/1 میلیارد دلار بود ه که سهم ابریشم خام ، نخهای ابریشمی و پوشاک ابریشمی هر یک 33% محاسبه شده است . بعضی از فرآورده ها بر عرضه فزونی دارد . مردم چین  نسبت دیرینه ای در پوشیدن البسه ابریشم دارند و برای اقلیتی فرآوردهای ابریشمین جزو ضروریات روزانه قرار دارد .

سابقه تولید ابریشم در ژاپن
ژاپن کشور بزرگ تولید کننده پیله و ابریشم خام و یکی از مصرف کنندگان وصادرکنندگان عمده ابریشم می باشد . نوغانداری از قرن چهارم میلادی به بعد با آغاز تبادل اقتصادی و فرهنگی با کشورهای چین و کره به ژاپن راه یافت . در فاصله طولانی بین قرون 8 تا 12 میلادی پوشیدن لباس ابریشمی در بین افراد طبقات ژاپن گسترش یافت و موجب بروز رقابتهایی نیز گردید . گسترش مصرف و افزایش تقاضای پارچه های ابریشمی موجب گردید از تولید ابریشم حمایت به عمل آید و همین امر موجب رواج و رونق چشم گیر این صنعت گردید . بر اساس آ مار انجمن ابریشم ژاپن ، مصرف این کشور در سال 2000 کمتر از 600 تن بوده است و درحال حاضر وارد کننده عمده محصولات ابریشمی به شمار می آید .

سابقه و تولید ابریشم در کره :
نوغانداری در کره دارای پیشینه طولانی است که شامل تمام مراحل تولید ، ابریشم کشی و عمل آ‌وری ابریشم می باشد . سابقه استفاده از روشهای علمی و تکنیک های نوین پرورش کرم ابریشم در این کشور به دهه 1960 بر می گردد که  تغییرات قابل ملاحظه ای در ساختار این فعالیت به وجود آورد . از آغاز دهه 1960 تا نیمه دهه 1970 صنعت نوغانداری این کشور از رشد قابل ملاحظه ای برخوردار گردیده محور اصلی آن تولید و صادرات ابریشم خام بوده است . تولید ابریشم خام در سال 1996 برابر 146 تن بود و در سال 1999 به 50 تن کاهش یافت .
منابع و ماخذ:
نعمت نژاد ، بهرام – پرورش کرم ابریشم و مسایل مهم آزمایشگاهی - ناشر دانشگاه امام رضا (ع) - سال انتشار 1376
شبیریان– علی محمد – پرورش کرم ابریشم – سال انتشار 1373- ناشر شرکت‌سهامی‌کرم ابریشم ایران
شبیریان – علی محمد – تولید تخم نوغان – سال ا نتشار 1373- ناشر شرکت‌سهامی‌کرم ابریشم ایران
اصلانی – عزیز – کرم ابریشم و بیماریهای آن – سال انتشار 1375- ناشر  جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران
خمامی زاده – جعفر– صنعت نوغان در ایران – سال انتشار 1372- ناشر موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی .
وزارت کشاورزی – صندوق مطالعاتی توسعه نوغانداری و صنایع ابریشم درایران – ( پیشینه و اهمیت اقتصادی و اجتماعی نوغانداران و صنایع ابریشم ) سال انتشار 1369- ناشر وزارت کشاورزی
وزارت کشاورزی – بررسی خصوصیات گونه  توت وایجاد توتستان – سال انتشار 1369- ناشر وزارت کشاورزی
وزارت کشاورزی – بررسی خصوصیات کرم ا بریشم و نحوه پرورش آن – سال انتشار 1369 – ناشر وزارت کشاورزی
وزارت کشاورزی – بررسی صنایع  ابریشم و شناخت ویژگی های آن _ سال انتشار 1369- ناشر وزارت کشاورزی
دکتر گالراجانی – فرآیند شیمیایی ابریشم – سال انتشار 1369- نشر دهلی نو


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه جهانی شدن اقتصاد تحت pdf دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه جهانی شدن اقتصاد تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است


پشگفتار
آنچه اکنون پیش روی دارید گزیده ای از مطالبی است که پس از مطالعه و تحقیق در مورد موضوع جهانی شدن اقتصاد بدست  آوردیم.
جهانی شدن یکی از جنجال برانگیزترین مباحث در حوزه جهانی می باشد به شکل بسیار گسترده ای مطرح شده است و بر بسیاری از جنبه های زندگی مردم و حکومت های ملی تاثیر گذاشته بطوریکه کشورها خواه ناخواه بسوی جهانی شدن می روند.
البته این پدیده بیشتر در صحنه اقتصاد رخ داده و به تدریج بعد اقتصادی و محصولات  آن ابعاد دیگر جامعه یعنی ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی – آموزشی- مذهبی و ... را تحت تاثیر خود قرار میدهد. جهانی شدن اقتصاد که موضوع اصلی سمینار من می باشد در سه بخش جهانی، خاورمیانه و کشورهای حوز? خلیج فارس و ایران تهیه شده است.
در این تحقیق سعی شد تا چشم اندازی کلی از پدیده جهانی شدن اقتصاد را ارائه دهیم.امید است مورد پسند استاد گرامی واقع شود

بخش اول : جهانی شدن اقتصاد و تحولات آن
مقدمه :
در دورانی که در اثر شایعات مربوط به جنگ جهانی سوم ارزها به نوسان درآمده و لشکریان طوفان در بساری سرزمینها خود را آماده حمله ساخته اند، ما با وحشت به عناوین روزنامه ها خیره می شویم.
ارزش طلا، این حرارت سنج ترس، رکود می شکند. بانکها به لرزه درآمده اند. تورم از کنترل خارج شده و دولتهای جهان به فلج عمومی و کند ذهنی مبتلا شده اند.
گروه کر بزرگ کاساندرا  در مقابله با تمامی اینها گوشها را با نوای شوم سرنوشت پر می کند و انسان کوچه و خیابان زمزمه می کند که دنیا «دیوانه» شده است و در همان حال کارشناسان و صاحب نظران به همه روندهایی که به فاجعه می انجامد اشاره می کنند .
یکی از این روندها، جهانی شدن است که ابعاد بسیار گسترده ای در حوزه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و خصوصاً تجاری اقتصادی یافته است.
تعریف : جهانی شدن یا Globalization یا به شکل صحیحتر universalism یعنی گسترش روابط اجتماعی و اقتصادی در سراسر جهان در دوران کنونی، بدین شکل که جنبه های متعددی از زندگی مردم از سازمانها و شبکه های اجتماعی تاثیر می پذیرد که هزاران مایل دورتر از جوامعی که در آن زندگی می کنند قرار دارند»
جهانی شدن اقتصاد کشورها در واقع از نیمه اول قرن 20 ، آغاز شد و بعد از بحران 1929 و جنگ جهانی دوم، نهضت چند جانبه گرایی و تاسیس سازمان ملل و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، ابعاد تازه ای به آن دادند.
بسیاری از صاحب نظران اظهار کرده اند آنچه امروز رخ می دهد ناتقال به جامعه ای جدید است که دیگر اساساً مبتنی بر وضعیت گرایی نیست.
آنها ادعا می کنند که ما وارد مرحله ای از توسعه می شویم که به کلی فراتر از دوران صنعتی است0 چنانچه آلوین تافلر استدلال کرده است که:'آنچه هم اکنون رخ می دهد، به احتمال قوی، بزرگتر، عمیق تر و هممتر از انقلاب صنعتی است... احظه حاضر چندی کمتر از دومین فصل بزرگ جدا کننده در تاریخ بشر نیست'
یا مارکس می گوید: 'سرمیاه داری امروزی به تولید و مصرف خصلت جهانی داده است... و صنعت را از قید ملیت آن رها ساخته است. تمام صنایع ملی قدیمی نابود شده است یا روز به روز بیشتر نابود می شوند. آنها جای خود را به صنایع جدید می دهند که معمول شد نشان بصورت مسئله مرگ و زندگی برای همه ملل متمدن در می آید،به ضایعی که دیگر نه فقط از مواد خام بومی بلکه از مواد خام استفاده می کنند که از دور افتاده ترین مناطق آورده می شود، صنایعی که محصولاتش نه فقط در داخل ، بلکه در هر گوشه جهان مصرف می شود.'
«یکی از جنبه های اصلی جهانی شدن ، نظام جهانی است که از دوره گسترش غرب از قرن 17 به بعد بوجود آمده است و گد چه امروزه به سرعت گسترش می یابد اما به هیچ وجه پدیده کاملاً جدیدی نیست و از زمانی در حدود دو یا سه قرن پیش آغاز گردیده است.»
تاریخچه جهانی شدن:
مفهوم جهانی شدن دارای تاریخچه مشخصی در ادبیات سیاسی و بین المللی است.
الف)برخی بر این اعتقادند که جهانی شدن حدود 400 سال قدمت دارد و با مدرنیسم، جهانی شدن هم شکل گرفته است.
ب) برخی دیگر از نویسندگان بر آنند که «جهانی شدن» یکی از شاخه های مدرنیسم است و در عین حال یک جریان جدید هم می باشد و ریشه ای تاریخی ندارد.
مدرنیسم جریانی بود که در عغرب آغاز شد و دیدیم که چگونه جهان را در نوردید و «جهانی» شد. علی رغم آنکه در ابتدا توسط سنت گراها مخالفت های زیادی در مقابل مدرنیسم صورت گرفت ولی در نهایت مدرنیسم پیروز شد.
برای مدرنیسم خصوصیات زیادی نقل می کنند که یکی غیر قابل بازگشت بودن آن است. یعنی مدرنیسم مانند یک انقلاب همه چیز را زیر و رو می کند و از آنجا که universal است پس همه جهان را در هم می نوردد. به اعتقاد این گروه مدرنیسم جریانی بود که نمی شود جلوی آن را با وجود آنکه دیدگاههای مخالف زیادی در مقابل آن وجود داشت سد کرد.
به عقیده گروه اول، پدیده جهانی شدن که ما امروز شاهد آن هستیم مرحله ای از جریانی است که از قدیم شروع شده اما اکنون شکی جدید به خود گرفته است و علت این شکل گیری نوین «تکنولوژی ارتباطات» است و این همان چیزی است که نافلر در موج سوم به ان اشاره کرده است.بی تردید ما امروز در یک دهکده جهانی زندگی می کنیم و پیش بینی تا فلر صحیح بوده است.

 

منابع
آلوین تا فلز، موج سوم، ترجمه شهیندخت خوارزمی تهران 1380
آلوین تا فلز، شوک آینده ، 1970 م
آنتی گیدنز، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران1376
ماهنامه روند اقتصادی، سال اول، شماره دوم، شهریور ماه 1382
روزنامه اعتماد 1382
مطالبی از اینترنت با سایتهای
www.modares.ac.ir
www.ayandehnegar.org
www.worldnews.org


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله رابطه ی عدالت با وحدت و همبستگی مردم تحت pdf دارای 66 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله رابطه ی عدالت با وحدت و همبستگی مردم تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله رابطه ی عدالت با وحدت و همبستگی مردم تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله رابطه ی عدالت با وحدت و همبستگی مردم تحت pdf :

توجه: مطالبی را که دراینجا قید می نماییم صرفا نظریه ایست شخصی و مسلماً دراین بین تضاد دیدگاهی وجو دارد پس ازشما خواننده عزیز خواهشمندیم که پش از مطالعه نظر خودرا ارائه نمایید که انشا اله باهم به نتایجی مثبت برسیم.
عدالت چه رابطه ای با وحدت و همبستگی مردم دارد ؟
پاسخ به این سوال بستگی به نوع دیدگاهی دارد که به این سوال می نگریم. و اما دیدگاه ما:
گفتیم که عدالت یعنی قراردادن هرچیزی درجای خودش درواقع عدالت همان ایجاد نظم و امنیت است. وایجاد عدالت ونظم تنها وقتی میسر می شود که در جامعه همبستگی و همدلی باشد.اما همانطور که واضح است به دلایل مختلف در یک حکومت و دریک دولت نظم حق ورودبه سیاست را دارد یکی از دلایل ورود عدالت به سیاست را میتوان به وجود آوردن امنیت وآرامش خاطر ملت و درکل در عدالت اجتماعی یافت. اگر از منظری مردمسالار بخواهیم پاسخی برای این سوال بیابیم بلاشک پاسخ این است که عدالت درسیاست و حکومت ابزاری برای ایجاد امنیت و نظم در یک جامعه جغرافیایی و نحوه تعامل آن جامعه با جوامع دیگر در جهت حفظ منافع ملی جامعه اصلی و بدیهی است که در این دیدگاه همه افراد ساکن در جامعه مادر دارای حقوقی یکسان هستند که هیچ ارتباطی به مذهب و دینداری آنها ندارد. در این دیدگاه اگر یک باز نگری به عالم سیاست بکنیم می بنیم که عدالت نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا یک سری کارهایی هستن که باعث حفظ حکومت یا بهتر بگوییم حفظ همبستگی ملی می شود که درسایه ی اینکارها خونریزی، دروغ، حق کشی ،فقر و خیلی کارهای دیگر را میتوان درجامعه به حد قابل کنترلی رساند. باید توجه داشت که:
ایجادعدالت دریک اجتماع فقط به امور شخصی محدود نمی شود و تنها برای اداره زندگی فردی نیست، بلکه برای تنظیم و اداره کل جامعه است
ما شاهد این بوده وهستیم که در کشور ما درطول تاریخ بارها اتفاق افتاده است که مردم عامه به صحنه آمده اند وآن شده که شاهدیم. بارها ملت انقلاب کرده اند و هنوز هم این حرکت ادامه دارد .در واقع میتوان اینچنین برداشت کرد که ؛مردم با همبستگی ووحدت کلمه خواستاردولت عادل و منظم بوده وهستند.
اما نکته ی مهم اینجاست که چرا ملت ما درآن روزها برعلیه نظام قیام کردند؟
اگر کمی دقت کنیم می بینیم که ملت برای عدالت قیام کردند. آری ملت ما شاهد بی عدالتیهایی بودند که نتیجه ای داشت به وسعت فقر و زشتی ظلم.
ملت ما آنروز برعلیه بی عدالتی و بی نظمی بپاخواستند. میدانستند تا عدالت نباشد حق کشی ادامه خواهد داشت. ناامنی و بی نظمی مردم را وا داشت تا با وحدت و همبستگی برای گرفتن حق خود و نیل به عدالت و نظم تلاش کنند و نتیجه هم گرفتند.
ملت حقش را در پی عدالت می بیند . پس مطمئناً برای بدست آوردن عدالت که درپی آن رسیدن به حق تک تک افراد ملت است باید باهم متحد باشند. پس می بینیم که عدالت و وحدت دو مقوله ی همراستا هستندکه نمیتوان آنها راازهم جداساخت. در کشورما ملت عدالت را به وجود آورده اند وخوشبختانه عدالت هم درسایه ی دین خدا و معنویت توانسته است به موفقیت روزافزون ملت اسلامی کمک کند. والبته امید آن را داریم که بااتکال به خداوند منان این عدالت تا ظهور عادل واقعی همچنان زنده بماند.انشا اله .
خانواده و نقش و تأثیر آن در برقراری عدالت
با عرض سلام خدمت دوستان ارجمند . این دفعه ...
جامعه ایران در شرایط کنونی جامعه‌ای متکثر و برخوردار از خواست‌ها و مطالبات گسترده‌ای است که ناشی از تکثر فرهنگی و اجتماعی این جامعه بزرگ و با سابقه است. جامعه ایران علیرغم آن که اقوام متعدد را در خود پذیرا گشته است اما از اتحاد و انسجام آنان ملتی بزرگ را شکل بخشیده است؛
در مورد نقش خانواده در جامعه می توان گفت: «اگر محیط خانواده، فضایی لبریز از امنیت، عشق و صداقت باشد، آینده فرزندان حتماً روشن خواهد بود. چرا که فقط در چنین فضایی که به دور از اختلاف نظرهای دائمی است و روح سازگاری و تعادل حاکم است، افراد می توانند در کمال آرامش روحی و روانی راه های رشد و ترقی را بیابند. ومسلماً اگر در تک تک خانواده های جامعه (بعنوان یه زیر مجموعه از یک مجموعه ی بزرگ)یک اینچنین روالی باشد می توان انتظار یک جامعه ی آرام و متعادل و دورازاختلاف را داشت .(اجتماعی متعادل)اما اگر در فضای خانوادگی به طور دائم جنگ و جدل بین اعضا رخ دهد، اگر زن و شوهر همواره یکدیگر را به جدایی تهدید کنند و اگر خطر کشمکش حتی در لحظه های آرامش بین اعضا وجود داشته باشد، همه توان فکری و جسمی اعضای خانواده صرف این درگیری ها می شود». این مسأله، یعنی به کارگیری توان اعضای خانواده در راه باطل جنگ و گریزهای داخلی اولین و عینی ترین لطمه خانواده های بی ثبات و آشفته به اعضای آن است. واین همان اولین عامل برای رشد بی ثباتی و ناعدالتی در جامعه است.
همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی هابایددرجهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری و قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. (اصل دهم قانون اساسی)
این اصل از قانون اساسی خود بصراحت میتواند میزان اهمیت خانواده در برقراری نظم یک جامعه رابیان کند . اگر کمی بیاندیشیم میتوانیم دریابیم که خانواده دراین زمینه چه نقش بزرگی دارد وچقدر مهم است که یک اصل اساسی از قانون اساسی کشورما به اهمیت تشکیل آن و استواری آن پرداخته است.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله در مورد سرزمین ایل بختیاری تحت pdf دارای 140 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله در مورد سرزمین ایل بختیاری تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله در مورد سرزمین ایل بختیاری تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله در مورد سرزمین ایل بختیاری تحت pdf :

سرزمین ایل بختیاری

مقدمه :
سرزمین ایل بختیاری یا لُر بزرگ که از مهم‌ترین ایلات کوچ‌رو ایران کنونی است در شمال و باختر سرزمین ایلات کهکیلویه یعنی زاگرس مرکزی قرار دارد. (ایلات و عشایر انتشارات آگاه ، سال 1362، ص 20) قلمرو این ایل که به نام خاک بختیاری معروف است در ناحیه‌ای میان اصفهان و خوزستان قرار گرفته و سلسله جبال زاگرس در جهت شمال غربی به جنوب شرقی از میان این قلمرو می‌گذرد و آن را به دو بخش کوهستانی در شرق و جلگه‌ای در غرب این جبال تقسیم

می‌کند بخش کوهستانی ییلاق و بخش جلگه‌ای قشلاق ایل بختیاری است. این منطقه محدود است از طرف شمال به لرستا، از سوی شرق به اصفهان و چهارمحال از سوی جنوب به قلمرو ایلات لرستان منطقه کهکیلویه و بویر احمد و ایل ترک زبان قشقایی و از سوی غرب به دشت خوزستان. جمعیت ایل را در حدود 500000 نفر تخمین زده‌اند که در سرزمینی به مساحت 7500 کیلومتر مربع زندگی می‌کنند. از کل جمعیت 200000 نفر یعنی 40 درصد زندگی کوچ‌نشینی و نیمه کوچ‌نشینی دارند که ییلاق و قشلاق می‌کنند و معیشت آنها مبتنی بر پرورش دام از نوع گوسفن

د و بز است، منطقه ییلاقی ایل در مرتفعات غرب اصفهان واقع شده است که بلندترین قلّه آن به ارتفاع 4549 متر در زیر کوه قرار دارد. سرزمین قشلاقی در دامنه شرقی سلسله جبال زاگرس واقع شده و تا قسمتی از خوزستان ادامه دارد. ایل بختیاری در طول سال دارای دو کوچ بزرگ در دو فصل بهار و پاییز است، اوایل بهار از گرمسیر به ییلاق می‌کوچند و پاییز برمی‌گردند. فاصله میان گرمسیر و ییلاق برحسب طایفه متفاوت است و در مداری به 300 کیلومت می‌رسد. کوچ بختیاری‌ها به طور منظم صورت می‌گیرد، هر طایفه از مسیر معینی ((ایل راه)) که تقریباً ثابت است می‌گذرد، در ییلاق هم محل ثابتی دارند که دیگر طوایف نمی‌توانند از آن استفاده کنند. در بازگشت به

گرمسیر آثاری از سنگچین ‌ها بر جای می‌ماند که مجدداً در سال آینده هر طایفه در محل خود چادرها را برپامی‌دارد. (رجوع شود به : اصغر کریمی ـ ژان پیر دیگار، ایل بختیاری در مجموعه مقالات مردم‌شناسی مرکز مردم‌شناسی ـ وزارت علوم و آموزش عالی ، دفتر دوم، ایلات و عشایری پاییز 1362 ، ص 11 تا 51) ایل بختیاری به دو نیمه یا بلوک «هفت لنگ » و «چهار لنگ» تقسیم می‌شود که هر کدام در کل قلمرو بختیاری دارای سرزمین مشخص است ; هفت لنگ که همه

ساله بین نواحی شرقی خوزستان یعنی «اندیکا» و «مسجد سلیمان» و «شوشتر» و «ایذه» و «شهرکرد» و «بروجن» در چهارمحال و بختیاری در حرکت و کوچ اند به چهار گروه دورکی، بابادی ، بختیاروند (یا بهداروند) و دنیارانی تقسیم می‌شود. چهار لنگ نیز که عمدتاً بین دزفول و ایذه در خوزستان از سویی و «داران» در اصفهان و «الیگودرز» و «بروجرد» در لرستان از سوی دیگر ییلاق ـ قشلاق می‌کنند و به گروههای هم وند، «محمد صالح» (مم صالح) ، «موگویی» و «کیان ارثی» تقسیم می‌شود; بسیاری از تیره‌های طوایف چهار لنگ اسکان یافته‌اند. (ایلات و عشایر، انتشارات آگاه، سال 1362 ص 20 ) .
معیشت اصلی بختیاری‌ها دامپروری توأم با مختصری زراعت است که بیشتر به صورت دیم و کمتر به صورت آبی کشت می‌شود. زراعت آبی عمدتاً در محدوده روستاها و میان یک جانشینان متداول است، صنایع دستی هم یکی از فعالیت‌های اقتصادی بختیاری‌هاست که زنان انجام آن را بر عهده دارند. مواد اولیه صنایع دستی عمدتاً از تولیدات دامی تأمین می‌شود.

بیان مسئله :
ایل بختیاری که همیشه به عنوان یکی از ایلهای پرجمعیت و دارای نفوذ گسترده سیاسی ندارد ، اقتصادی در جنوب غربی کشور شمرده شده، بارها مورد بررسی‌های مختلف فرهنگی ، اجتماعی و مردم‌شناسی قرار گرفته است. سعی ما در این تحقیق بر این است که مسائل انسانی، اقتصادی و تاریخی را به صورت پیوسته و از دید علم جغرافیا بررسی کنیم و تنها به شناخت عوامل و پدیده‌ها بسنده نکرده، ضمن شناخت، به روابط بین آنها نیز اشاره نماییم.
یکی از علل بررسی ایل مذکور آن است که بختیاریها از اصیل‌ترین و قدیمی‌ترین اقوام ایرانی محسوب گردیده، پرجمعیت‌ترین جامعه عشایری کشور نیز به شمار می‌روند؛ جامعه‌ای که در طول تاریخ بس طولانی خود، با جمعیت انبوه بر منطقه تسلط داشته، قادر به انتقال ویژگیهایی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود به ساکنان بخش‌های مجاور نیز بوده است ؛ به طوری که بخش‌هایی از خوزستان ، لرستان ، اصفهان ، چهارمحال و بختیاری و فارس کاملاً از ویژگیهای فرهنگ بختیاری برخوردار بوده ، متأثر از اقتصاد آنان هستند.

ایل بختیاری با تحولات سیاسی و اقتصادی کشور، بویژه از 1340 به بعد، بنیانهای اصیل اجتماعی و اقتصادی خود را از دست داده و امروزه پدیده یکجانشینی، اشتغال در صنایع نفتی جنوب، پراکنده شدن در شهرها و قصبات منطقه و مشکلات عدیده دیگر، تشکیلات و ساختار ایلی و سنتی آن را تا حدودی از هم گسسته است.

با شنیدن نام بختیاری برای نخستین بار، اینطور استنباط می‌شود که قومی واحد از یک نژاد و فرهنگند، اما در عمل خواهیم دید که دقیقاً اینطور نیست و در بین آنان مردمانی از اقوام ایرانی، عرب و ترک نیز وجود دارند که همگی در یک تشکیلات سیاسی اجتماعی به نام بختیاری، منسجم و متحد گردیده‌اند و نفوذ و توسعه فرهنگی و اقتصادی آنان در جنوب ایران، در بین چندین استان کشور گسترده شده است. پس این مطلب مهم است که منطقه بختیاری یا حدود تحت قلمرو ایل بختیاری هیچ رابطه‌ای با تقسیمات سیاسی کشور، از جمله سطح استانها و مرز شهرستانها ندارد، بلکه بیشتر تابع مساعدت محیط طبیعی منطقه و میزان نفوذ سیاسی، اداری و اقتصادی بختیاری‌هاست ، به طوری که حتی بخش‌هایی از استان مرکزی و شمال شرقی اصفهان ، نظیر گلپایگان ، خوانسار، خمین ، محلات و کوهپایه اصفهان نیز تحت نفوذ بختیاری‌ها بوده است که البته امروزه به سبب تحلیل قدرتهای اجتماعی و کاهش مراتع و رواج پدیده یکجانشینی ، عملاً از حیطه نفوذ آنان خارج شده و فقط آثاری از گذشته به صورت بناها، سنگ قبرها، لهجه‌ها و ; باقی مانده است.
حدود و وسعت . به طور کلی ، محدوده ایل بختیاری در جنوب غربی کشور در بین دو سرزمین کوهستانی و مرتفع شمال و شرق چهارمحال و بختیاری و لرستان و سرزمین جلگه‌ای گرمسیری مغرب و جنوب خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد واقع شده است. به عبارتی، این محدوده، از بلندترین نقطه قلل مرتفع، یعنی زردکوه بختیاری با بیش از 4500 متر و کوههای الیگودرز با ارتفاعاتی بیش از 2500 متر شروع شده، به سمت غرب و جنوب تا جلگه پست و آبرفتی خوزستان ادامه می‌یابد.
طول و عرض جغرافیایی . چون محدوده مورد نظر ما بر تقسیمات سیاسی استانها منطبق نیست سعی کرده‌ایم که موقعیت جغرافیایی آن را در نقاطی که امروزه حد گسترش بختیاری‌ها به شمار می‌رود در نظر بگیریم. از نظر عرض جغرافیایی بین مدارهای 31 درجه و 16 دقیقه (رامهرمز) و 33 درجه و 22 دقیقه شمالی (الیگودرز) قرار دارد و تقریباً بیش از دو درجه و 6 دقیقه عرض شمالی را می‌پوشاند. از نظر طول جغرافیایی بین نصف‌النهار 48 درجه و 50 دقیقه (شوشتر) و 51 درجه و 27 دقیقه شرقی (بروجن) قرار دارد. (اطلس کامل گیتاشناسی ؛ مؤسسه کارتوگرافی گیتاشناسی، مبحث ایران ، ج دهم ، 1368)
این مطلب بیانگر آن است که این محدوده به صورت چهارگوشی است که طول و عرض آن با ان

دکی اختلاف، تقریباً با هم برابر است و مسیرهای کوچ، صرف نظر از مناطق دشوار کوهستانی و دره‌ها نسبتاً کوتاه و مناسب است و استقرار عشایر در بخش‌های مختلف، بین طوایف و مناطق یکجانشین، به طور یکنواخت‌تر و ساده‌تر انجام می‌گیرد، بر خلاف مسیر ایل قشقائی که در کوچ از جنوب به شمال، باید طی کنند.
موقعیت نسبی . منطقه بختیاری در دو محدوده مشخص و متفاوت با هم گسترده شده است :

منطقه اول شامل شمال و شرق آن می‌باشد که ییلاق عشایر است و به طور کلی در محدوده زاگرس میانی از شمال غربی به جنوب شرقی در امتداد رشته کوههای زاگرس کشیده شده است، به طوری که ارتفاع این منطقه از هزار متر در جنوب تا بیش از 4500 متر در شمال متغیر است (زردکوه 4527 متر، اشترانکوه در لرستان 4328 متر). منطقه دوم، جلگه خوزستان است که خاک بختیاری به شمال شرق و مشرق این جلگه محدود می‌شود (بخش قشلاقی بختیاری‌ها) . این منطقه با حداقل ارتفاع (کمتر از نهصد متر) و نزدیکی به حوضه گرم و خشک خلیج فارس از مناطق شمالی تفکیک می‌شود.
به طور کلی، شمال و شرق سرزمین بختیاری در محدوده ارتفاعات فشرده و چین‌خورده زاگرس شمالی واقع است و تمام مسائل محیطی ، آب و هوایی و زیستی آن با وضعیت کوهستانی ارتباط کامل داشته، برعکس بخش جنوب و جنوب غربی آن در جلگه خوزستان واقع شده است و از نظر اکولوژیکی و پدیده‌های زیستی از جمله رویش گیاهی کاملاً متفاوت بوده، با وضعیت طبیعی منطقه گرم خوزستان و خلیج فارس مرتبط است.
تفاوتهای فصلی بین این دو محیط که اختلافها و تضادهایی از نظر آب و هوایی، زمان رویش گیاهان و منابع آب دارند موجب کوچ و جابجایی عشایر و دام آنان می‌شود.
حدود سرزمین بختیاری. امروزه منطقه‌های اصلی سکونت بختیاری‌ها در دو استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان نشان داده می‌شود، اما حوزه نفوذ سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی آنان در خارج از این استانها کاملاً مشهود است. به طور کلی ، منطقه سکونت ایل بختیاری به این مناطق محدود می‌شود : از شمال به نجف‌آباد ، داران، الیگودرز؛ از مشرق به اصفهان ، شهرضا، بروجن ؛ از جنوب به سمیرم ، لردگان و شمال استان کهگیلویه و بویراحمد و بالاخره از مغرب و جنوب غربی به شهرستان‌های مشرق خوزستان نظیر رامهرمز، شوشتر و دزفول و مناطق بین آنها ـ اگر چه تا اهواز نیز گسترش دارد.
وسعت . اگر چه تعیین مساحت واقعی منطقه بختیاری با توجه به حدود گسترش آن در جهات مختلف کار ساده‌ای نیست توانسته‌ایم مساحت تقریبی آن را محاسبه کنیم. با در نظر گرفتن ناحیه بین شوشتر و بروجن (منتهی‌الیه غرب و شرق منطقه) و رامهرمز و الیگودرز (منتهی‌الیه جنوب و شمال منطقه) مساحتی حدود 50626 کیلومتر مربع به دست می‌آید که از این مقدار 14870 کیلومتر مربع در استان چهارمحال و بختیاری ؛ 6202 کیلومتر مربع در شهرستان ایذه ؛ 4313 کیلومتر مربع در شهرستان رامهرمز، 3538 کیلومتر مربع در شهرستان شوشتر؛ 6986 کیلومتر مربع در شهرستان مسجد سلیمان ؛ 7976 کیلومتر مربع در شهرستان الیگودرز و 6741 کیلومتر مربع نیز بین شهرستانهای استان اصفهان، شمال کهگیلویه و بویراحمد سردسیر و دزفول واقع شده است. (اطلس کامل گیتاشناسی؛ مبحث ایران.) مطابق این تقسیم‌بندی ، اینطور استنتاج می‌شود که از نظر وسعت تفاوت مهمی بین ییلاق و قشلاق بختیاری مشاهده نمی‌شود و این خود نشان‌دهنده

وضعیت خوب و مرغوب بودن مراتع در قشلاق است؛ زیرا معمولاً در ایران مناطق قشلاقی به سبب رطوبت کمتر، فقر پوشش گیاهی و خشکسالی‌های متعدد، نسبت به مناطق ییلاقی از نظر مرتع محدودیت بیشتری دارد و معمولاً قشلاق باید وسیعتر از ییلاق باشد، نظیر قشلاق قشقائیها که دو

برابر ییلاق آنان است یا قشلاق عشایر کرمان، البرز جنوبی و خراسان . در مورد بختیاری‌ها تقریباً موازنه‌ای بین حدود مراتع قشلاقی و ییلاقی وجود دارد که خود حاکی از پوشش گیاهی مناسب و کافی در دو منطقه است. اما باید توجه داشت که امروزه مناطقی که عملاً تحت نفوذ و استقرار عشایر بختیاری است بمراتب کمتر از محدوده‌های مذکور وسعت دارد، به طوری که وسعت مناطق تحت نفوذ در ییلاق ده هزار و در قشلاق دوازده هزار کیلومتر مربع در نظر گرفته شده است که بر مناطق و مراکز اصلی بختیاری‌ها منطبق است ؛ در حالی که دامنه نفوذ آنان تا مساحتی حدود دو برابر ارقام فوق (بیش از پنجاه هزار کیلومتر مربع) تعیین می‌شود.

ژئومورفولوژی
ژئومورفولوژی ییلاق . منطقه ییلاق بختیاری‌ها کوهستانی است. این منطقه در محدوده چین‌خوردگی زاگرس واقع بوده، بسیار نامنظم و بر خلاف منطقه گرمسیر خوزستان دارای پستی و بلندیهای فراوانی است. رسوبات این کوهها به دوران سوم زمین‌شناسی مربوط است بویژه آهک و کنگلو‌مرای بخیتاری که در دوران سوم چین‌خورده است. مرتفع‌ترین کوههای زاگرس در این قسمت واقع است از جمله زردکوه به ارتفاع 4527 متر که سراسر طول سال پوشیده از برف است و سبز کوه به ارتفاع 3900 متر در شهرستان بروجن که از مهمترین ارتفاعات منطقه به شمار می‌رود و با کوههای بزکوه، سفیدکوه، کارکنان، منگشت و مالدران و کوه بریک در سطح استان چهارمحال و بختیاری و ارتفاعاتی در استان لرستان، مانند کوههای الیگودرز، ملاوی، اشترکوه و کوههای نجف‌آباد که بیش از 2500 متر ارتفاع دارد مجموعه فشرده و مرتفعی را در سطح منطقه ییلاقی بختیاری‌ها به وجود آورده است. جهت این ارتفاعات بر جهت عمومی رشته کوه زاگرس منطبق است که از

شمال غرب به جنوب شرق امتداد دارد. این کوههای جوان که به آخرین دوره کوه‌زایی مربوط است ، به سبب نظمی که در قرارگیری ناودیس‌هاوتاقدیس ها (به صورت موازی) دارد دارای نوعی وحدت جغرافیایی است. کلیه شبکه آبگیر دایمی و غنی رودخانه‌ای نظیر کارون که حیات اقتصادی

استان‌های مجاور بویژه خوزستان را تضمین می‌کند در این منطقه است.
زمین دراین ارتفاعات، به طور عمده، رسوبیِ آبرفتی است و آهکها، ماسه سنگها و سنگهای آذرین و کنگلومرا نیز گسترش بسیاری دارد.
از معروفترین و مرتفع‌ترین ارتفاعات این قسمت، زردکوه بختیاری است که شبکه آبگیر کارون با دره‌های بسیار عمیق و وحشتناک نیز بر عظمت این کوهستان افزوده است. این عوامل مشکلاتی برای کوچ‌ عشایری به وجود می‌آورد؛ مثلاً صعود به ارتفاعات و عبور از دره‌ها بخصوص عبور از کارون را مشکل کرده، غالباً خساراتی به بار می‌آورد.
ژئومورفولوژی قشلاق. قسمت گرمسیری که بخش شرقی خوزستان را دربرمی‌گیرد سرزمین همواری می‌باشد که رسوبات دوران چهارم سطح بیشتر آن را پوشانده است.
جنس این زمین‌ها از مواد آبرفتی، آهکی و رسی زاگرس با بافت بسیار ریز تشکیل شده و دیواره کوهستانی زاگرس از شمال و مشرق، این منطقه را احاطه کرده است. شبکه آبها، بستر رودخانه‌ها، دره‌های خشک سیلابی و تعدادی از تپه‌ ماهورها در این بخش دیده می‌شود، بخصوص در ناحیه دزفول که ناهمواریها متراکم‌تر است و بخش جانکی ایذه که اغلب در جنوب با تشکیلات گچی و رسی همراه می‌باشد. به طور کلی، در این منطقه هر چه به سمت جنوب و مغرب پیش رویم از ارتفاع آن کاسته و بر همواری و یکنواختی آن افزوده می‌شود. ارتفاع در این ناحیه کم است، به طوری که ارتفاع شوشتر از سطح دریا 170 متر، رامهرمز 115 متر، مسجد سلیمان 362 متر، اهواز 20 متر، دزفول 143 متر و ایذه کمتر از 700 متر است و در ماهشهر، در کنار خلیج‌فارس، ارتفاع به کمتر از 10 متر کاهش می‌یابد.

آب و هوای مناطق ایل بختیاری
آب و هوای ییلاق. این منطقه به علت داشتن کوههای مرتفع متعدد دارای زمستانهای سرد و تابستانهای کوتاه و معتدل است که بدین ترتیب از آب و هوای معتدل کوهستانی برخوردار می‌باشد. در اکثر نقاطی که ارتفاع آنها از دو هزار متر بیشتر است دوره سرما در حدود چهار تا پنج ماه ادامه می‌یابد. هوای این منطقه از اوایل پاییز تغییر می‌کند و از اواسط آبان یخبندان آغاز می‌شود. قبل از شروع سرما بارانهای متغیر و پراکنده می‌بارد و در نقاط مختلف، از اوایل مهر تا آبان این بارانها شروع می‌شود و از این هنگام به بعد، برفهای سنگین و پیاپی می‌بارد. در پایان دوره یخبندان ، دوباره زمان بارانهای متغیر فرامی‌رسد. اعتدال هوا معمولاً از اوایل اردیبهشت آغاز

می‌شود و تا اواخر خرداد ادامه می‌یابد. در چهارمحال و بختیاری گرمترین روزهای سال از تیر شروع شده، تا اوایل مرداد ادامه دارد.
آب و هوای قشلاق. قشلاق بختیاری‌ها در شرق استان خوزستان واقع است؛ بنابراین ، توضیح درباره آب و هوای استان و تأثیرات آن در پیدایش کوچ لازم به نظر می‌رسد. مهمترین عوامل مؤثر در حاکمیت آب و هوای گرم و خشک در این جلگه عبارت است از :
الف ) عرض جغرافیایی و به عبارتی فاصله منطقه تا استوای حرارتی کره زمین. این منطقه بین 9 درجه و 58 دقیقه تا 32 درجه و 58 دقیقه شمالی واقع شده است.
ب ) کاهش ارتفاع. این دو شاید مهمترین علت تفاوتهای آب و هوایی بین ییلاق و قشلاق بختیاری‌ها باشد؛ زیرا جلگه خوزستان که از رسوبات آبرفتی پوشیده شده است جلگه‌ای هموار و کم‌ارتفاع می‌باشد و فقط در سمت مشرق که قشلاق بختیاری‌هاست تپه‌هایی کم‌ارتفاع دیده می‌شود، به طوری که ارتفاعات کمتر از نهصدمتر ( به طور متوسط پانصد متر) در مقابل کوههای 2500 – 4500 متر ییلاق قرار دارد.
ج ) قرار داشتن در مسیر وزش بادهای گرم و غبارآلود که از عربستان و عراق می‌وزد و موجب شدت گرما، تبخیر شدید و آلودگی هوا می‌شود.
تابستان این جلگه، بویژه در بخش‌های جنوبی علاوه بر گرمای شدید، دارای رطوبت نسبی بسیار است که امکان زیست را دشوار می‌کند و در نتیجه آب و هوای آن نسبت به آب و هوای بخش‌های کوهستانی ییلاق تفاوت بسیاری دارد. زمستانهای آن ملایم و اغلب مرطوب و دارای بارش‌های نامنظم است که در رشد و نمو پوشش گیاهی نقش مهمی دارد؛ مثلاً در ایستگاه شوشتر که یکی از مهمترین مناطق قشلاقی به شمار می‌رود و ارتفاع متوسط آن 150 متر است درجه حرارت متوسط در برخی ماهها به قرار زیر است :
– دی 5/10 درجه سانتیگراد؛
– بهمن 9/13 درجه سانتیگراد؛
– اسفند 2/16 درجه سانتیگراد؛
– خرداد 5/32 درجه سانتیگراد.
در ماههای دی، بهمن و اسفند ، یعنی زمانی که در کوههای بختیاری و الیگودرز درجه حرارت زیر صفر و قشر ضخیمی از برف و یخ زمین را پوشانده است درجه حرارت در شوشتر بالای 10 و به طور متوسط 5/12 است که همراه با رطوبت زمستانی ، محیط بسیار مساعدی برای رویش مرتع و فعالیت انسان و دام فراهم می‌آید. از فروردین درجه حرارت ناگهان افزایش یافته، در خرداد با بیش از 35 درجه دیگر قابل استفاده نیست. در همین ماهها میزان بارشهای جوی به قرار زیر است:
– دی 107 میلیمتر ؛
– بهمن 33 میلیمتر؛
– اسفند 5/61 میلیمتر؛
– فروردین 10 میلیمتر ؛

– خرداد 0 میلیمتر.
می‌بینیم که در طول فصل زمستان ، بارش‌ها بسیار است که با فرارسیدن بهار به ده میلیمتر کاهش یافته، سرانجام بین اردیبهشت و خرداد به صفر می‌رسد و همراه با قطع بارش، درجه حرارت هم افزایش می‌یابد و در اینجاست که زمینه کوچ به سمت ییلاق فراهم می‌شود و عشایر با ع جله قشلاق را ترک می‌کنند. حداکثر درجه حرارت در این بخش از خوزستان 1/45 درجه و حداقل آن 7/5 درجه بالای صفر ثبت شده است و متوسط حرارت سالانه به بیش از 4/25 درجه سانتیگراد می‌رسد که حاکی از گرم و خشک بودن منطقه و افزایش زمان دوره گرماست.
جدول 1-8 مقایسه عناصر آب و هوایی در منطقه چادگان در فریدون و شوشتر
عناصر اقلیمی چادگان شوشتر اختلاف
متوسط حرارت سالانه 1/9 8/20 7/11

حداکثر مطلق 1/33 1/45 12
حداقل مطلق 7/12- 7/5 4/18
ارتفاع 2100 150 1950
بارش سالانه 1/205 7/274 6/69
تعداد روزهای یخبندان 185 0 185

چادگان در شهرستان فریدون و در ارتفاع 2100 متری و شوشتر در جلگه گرمسیر خوزستان و در ارتفاع 150 متری بالاتر از سطح دریا واقع است که 1950 متر اختلاف ارتفاع بین آن دو وجود دارد. اگر چه شوشتر درعرض پایین‌تر قرار دارد، اختلاف عرض چندانی بین دو منطقه وجود ندارد و از این رو، عامل اصلی اختلاف ، ارتفاع است که در بارش‌های جوی و حرارت هوا مؤثر بوده ، موجب پیدایش محیطهای اکولوژیکی متفاوت در دو فصل سرد و گرم می‌شود.
لردگان در ارتفاع 1700 متری در جنوب بروجن و باغ ملک در جنوب ایذه دو منطقه مهم با طبیعت متفاوت (ییلاقی و قشلاقی) به شمار می‌روند که در این تضادهای اقلیمی، باز هم ارتفاع و موقعیت جغرافیایی نقاط نقش اساسی دارند.
جدول 2-8 مقایسه عناصر آب و هوایی در منطقه لردگان و باغ ملک
عناصر اقلیمی لردگان باغ ملک اختلاف
حداکثر مطلق 2/14 4/20 2/6
حداقل مطلق 7/38 6/44 9/5

ارتفاع 5/4- 3/4 8/8
بارش‌های جوی سالانه 1700 900 800
تعداد روزهای یخبندان 67 0 67

جدول 3-8 متوسط درجه حرارت سالانه و ماهانه بعضی از مناطق ییلاقی و قشلاقی ایل بختیاری ( به درجه سانتیگراد)
ارتفاع 362 2066 115 2400 143 1500
مسجد سلیمان شهر کرد رامهرمز داران دزفول گتوند

فروردین 5/22 2/11 4/23 10 2/22 1/22
اردیبهشت 9/30 8/16 3/31 6/13 1/27 9/30
خرداد 3/35 2/23 1/34 9/17 9/31 8/34
تیر 5/37 5/27 2/36 5/21 4/35 4/35
مرداد 3/37 6/24 3/36 2/21 4/34 1/35
شهریور 2/33 2/20 7/33 2/15 6/31 9/31
مهر 3/25 9/17 9/25 8/9 2/25 8/24
آبان 1/18 1/7 1/18 2/6 9/17 4/17
آذر 5/14 5 3/15 4/2 7/14 7/14
دی 9/8 1/3- 3/9 8/3- 2/12 8/9
بهمن 16 3 16 3/1- 13 1/16
اسفند 4/20 5/9 2/20 6/5 6/17 20
میانگین 05/25 1/13 03/23 85 /9 6/23 46/24

منبع : سازمان هواشناسی کشور، سالنامه آماری 1359 – 1360

جدول 4-8 تعداد روزهای یخبندان (روزهایی که درجه حرارت زیر صفر بوده است) در برخی مناطق ییلاقی و قشلاقی ایل بختیاری

مسجد سلیمان شهرکرد رامهرمز داران دزفول گتوند
فروردین 0 1 0 0 0 0
اردیبهشت 0 0 0 0 0 0
خرداد 0 0 0 0 0 0
تیر 0 0 0 0 0 0
مرداد 0 0 0 0 0 0
شهریور 0 0 0 3 0 0
مهر 0 2 0 15 0 0
آبان 0 21 0 19 0 0
آذر 0 15 0 31 0 0
دی 2 21 2 0 0 2
بهمن 0 28 0 0 0
اسفند 0 10 0 13 0 0
میانگین 2 98 2 81 0 2

منبع : سازمان هواشناسی کشور، سالنامه آماری 1359 – 1360

جدول 5-8 جمع بارندگی ماهانه و سالانه مناطق بختیاری (به میلیمتر)
مسجد سلیمان شهر کرد رامهرمز داران دزفول گتوند
فروردین 3/28 1/94 9 16 4 7
اردیبهشت7/7 2/4 0 17 0 22
خرداد 0 0 0 10 0 0
تیر 0 0 0 0 0 0
مرداد 0 0 0 0 0 0
شهریور 0 0 0 0 0 0
مهر 1/18 6/45 47 7 3/2 25
آبان 4/80 1/95 113 21 8/25 24

آذر 128 3/199 5/99 2/14 60 5/85
دی 7/114 5/36 19 83 144 157
بهمن 0 9 1 65 91 15
اسفند 3/33 8/19 20 37 92 47
میانگین 5/410 7/423 5/298 2/340 8/419 5/382
منبع : سازمان هواشناسی کشور، سالنامه آمار

ی 1359-1360

منابع آب
کیفیت و کمیت آب در معیشت کوچ‌نشینی نقش حیاتی و تعیین‌کننده‌ای دارد ؛ از جمله:
1 در تأمین نیازهای خانواده و مصارف شخصی، بویژه آب شیرین و قابل شرب؛
2 در تأمین آب مصرفی دامها، بویژه پس از چرای دام؛
3 در توسعه زراعت و تحکیم موقعیت اقتصادی عشایر؛
4 در رشد و تراکم گیاهان مرتعی، بویژه در اطراف رودها، دریاچه‌ها و برکه‌ها؛
5 در تأمین رطوبت و آماده‌سازی خاک برای رویش گیاه.
بدین ترتیب ، آب یکی از عاملهای طبیعی مهم در تداوم زندگی کوچ‌نشینی و ارتقای سطح اقتصاد این اجتماعات به شمار می‌رود.
با وجود آنکه منطقه بختیاری به طور کلی ، در آب و هوای نیمه خشک جنوب غرب و غرب کشور قرار دارد، به لحاظ عوامل محلی نظیر ارتفاع بیش از دو هزار متر، از شبکه آبی کافی و دایمی برخوردار است و حتی قشلاق آن نیز از رودها و چشمه‌های پرابی که از زاگرس مرتفع سرازیر می‌شود بهره‌مند است. در قشلاق، خشکی و کم‌آبی بازتاب بیشتری در سطح منطقه و شئونات اقتصادی آنان دارد، اما ییلاق بختیاری‌ها بویژه کوهرنگ ، درکوه فریدون الیگودرز و فارسان دارای آب کافی و فراوان ، آب و هوای معتدل و مراتع غنی است که پس از این ضمن تقسیم‌بندی منابع آب ، به آنها اشاره می‌شود.

الف ) آبهای سطحی

مهمترین منابع تأمین کننده آب عشایر بختیاری آبهای روان است که بر حسب اهمیت، عبارت است از رودخانه‌ها و برکه‌ها. ییلاق بختیاری به علت کوهستانی بودن و داشتن ارتفاعات برفگیر، در زمستان پوشیده از برف است. در تابستانها به دلیل ذوب شدن برف و یخ متراکم در قله‌ها شبکه‌های غنی و دایمی آب‌های روان فراهم می‌شود که به سمت جلگه‌ها، دشتها و مناطق پست جریان می‌یابد.
زردکوه بختیاری با ارتفاع بیش از 4500 متر یکی از کانونهای آبخیز دایمی در منطقه بختیار

ی و حتی در سطح کشور و سرچشمه رودهای کارون و زاینده رود است. بخشی از شبکه کارون که به سمت مغرب و جنوب غربی جریان می‌یابد و حوضه کارون علیا را تشکیل می‌دهد نقش بیشتری در زندگی عشایر بختیاری دارد و اگر چه در بعضی نقاط، مانع خطرناکی بر سر راه کوچ عشایر به شمار می‌رود و آنان را دچار تلفات می‌کند، برای عشایر و کشاورزان منطقه نعمت بزرگی به شمار می‌رود.
قسمت اعظم استان چهارمحال و بختیاری ، شامل سرچشمه‌های رودخانه کارون است و این رودخانه با چند شاخه اصلی و چندین شاخه فرعی، مرکز، جنوب و مغرب این سرزمین را زهکشی کرده، سرانجام با پهنای بسیار و سرعت ملایم وارد جلگه هموار خوزستان می‌شود و به سمت خلیج فارس جریان می‌یابد.
شاخه‌های اصلی کارون در خاک بختیاری عبارت است از :
1 شاخه کوهرنگ و آب بازفت در مغرب و شمال غربی استان؛
2 شاخه کیار و ونک در شمال شرق و مشرق؛
3 سفید ماربر و خرسان که از جنوب شرقی و منطقه کهگیلویه و دنا می‌آید؛
4 آب منج که به کارون میانی سرازیر می‌شود. (وزارت آموزش و پرورش ؛ جغرافیای سال دوم متوسطه؛ «جغرافیای استان چهارمحال و بختیاری»؛ 1367، ص 11)
رودخانه کارون .این رودخانه از کوههای جنوب غربی اصفهان و ارتفاعات چهارمحال و بختیاری سرچشمه گرفته، تاگتوند که محل ورود آن به دشت خوزستان است، حدود 31400 کیلومترمربع را زهکشی می‌کند و دبی متوسط آن 410 متر مکعب در ثانیه است. (سازمان برنامه و بودجه؛ طرح تحقیق و برنامه‌ریزی منابع آب مناطق غرب و خوزستان؛ مهر 1351، ج 3) این رود دارای شعبه‌های معروفی است ؛ از جمله آب خرسان که بزرگترین شاخه‌ای است که از شمال گتوند وارد کارون می‌شود و حدود 105 متر مکعب در ثانیه آب دارد. رودخانه شور بسیار بالاتر از گتوند به کارون می‌ریزد و رود دز تنها شاخه‌ای است که در دشت خوزستان بدان متصل می‌شود؛ دبی این رود

230 متر مکعب در ثانیه است. رودهای بازفت و ونک نیز در کوههای بختیاری و شمال مصب خرسان به کارون، وارد کارون اصلی می‌شوند که بسیار پرآب است.
سد کارون در شمال‌شرقی مسجد سلیمان روی این رود احداث شده است که علاوه بر مصارف آبیاری ، آب مورد مصرف شهرها و کشت و صنعت را نیز تأمین می‌کند و همچنین حدود 2 میلیون و 448 هزار مگاوات ساعت، تولید برق سالانه آن است. (اطلس گیتاشناسی؛ مبحث ایران.) این ر

ود یکی از طویلترین رودهای جهانی به شمار می‌رود و طول آن حدود 950 کیلومتر است.
ماندابها و برکه‌ها . به سبب بالا بودن ذخیره آب زیرزمینی و خروج آنها از چشمه‌ها در بعضی از جلگه‌ها و ناودیس‌ها و در نتیجه وجود پوشش گیاهی چمنی در اطراف آن، عشایر می‌توانند علاوه بر تأمین آب مصرفی، از مراتع و چمنزارهای اطراف آن نیز ، برای دامپروری و بویژه چرای دام استفاده کنند. چنانچه میزان آب بیش از این باشد، به صورت تالابها و دریاچه‌های کوچک و شیرینی درمی‌آید که در سطح استان چهارمحال و بختیاری پراکنده است و اهم آنها عبارت است از :
– تالاب چناخور در دامنه کوه کلار؛
– چمن مرطوب گندمان که در گذشته بر سر استفاده از مراتع غنی داخل آن، بین قشقائیها و بختیاریها رقابت بود؛
– تالاب چشمه برم در اطراف شهر لردگان.

ب ) آبهای زیرزمینی
امروزه آب زیرزمینی در حیات اقتصادی و توسعه روستایی بویژه در قشلاق نقش حیاتی دارد. سفره‌های کارستی غنی با آب شیرین در سرتاسر منطقه دیده می‌شود؛ البته بارش‌های بسیار، بویژه برف، کاهش تبخیر و شیب زمین در نفوذ آب به سمت سفره‌های زیرزمینی بسیار مؤثر است.
در تمام سطح منطقه، بویژه در اطراف شهرها (شهر کرد و بروجن) و مناطق زراعی (فلارد، لردگان و سراوان) آب روستاها و عشایر با حفر چاه‌های نیمه عمیق تأمین می‌شود. چشمه‌های دره‌ای و کوهپایه‌ای آب فراوانی را در ییلاق فراهم می‌کند. نقش چشمه در حیات عشایر بختیاری، نظیر قشقایی ، به مراتب چشمگیرتر است.
چشمه‌های معروف منطقه عبارت است از :
– چشمه برم در لردگان؛
– چشمه سیاسرد در بروجن؛
– چشمه چلگرد واقع در شمال تونل کوهرنگ که بخشی از آب کوهرنگ از آن تأمین می‌شود؛
– چشمه دیمه واقع در سرچشمه اصلی زاینده رود؛
– چشمه گدار در شهرکرد.
در خوزستان شرقی (قشلاق) چون ارتفاع آب زیرزمینی در دامنه بلندی‌ها و در رأس مخروط افکنه‌ها بسیار پایین است، سفره‌های آب زیرزمینی اغلب شیرین بوده و هر قدر به سمت جنوب‌غربی (اهواز و شوشتر) پیش برویم ارتفاع آب از سطح زمین کمتر می‌شود.

پوشش گیاهی مناطق ایل بختیاری
در چلگرد و بخش شوراب، بازفت، در میان کوه سفید و چشمه اول کوهرنگ پوشش گیاهی نسبتاً متراکمی گسترش یافته که از مهمترین نوع آن گون است که منبع درآمد بسیاری از خانوارها و طوایف عشایری می‌باشد.
از جمله گیاهان این منطقه سروکوهی، نسترن، گونه‌های نعنا، پیاز خودرو و پنیرک است؛ همچنین در فواصل بین درختچه‌های موجود در این نواحی علوفه‌های دامی رشد بسیار خوبی دارد؛ اما در قسمت غرب و جنوب‌غربی منطقه ـ که از میزان نسبی ارتفاعات کاسته می‌شود ـ خاک منا

سب و پوشش گیاهی تنک جای خود را به درختچه‌ها و سرانجام به جنگلهای وسیع می‌دهد که آفتابگیر و پوشیده از جنگلهای نسبتاً متراکم است. فراوانترین گیاهان بوته‌ای برای چرای دام، جو خودروست که از خانواده گندمیان به شمار رفته، در هر ارتفاعی می‌روید.
وسعت مراتع و مناطق جنگلی در ییلاق. منطقه سردسیر ایل بختیاری که بیشتر استان چهارمحال و بختیاری را شامل می‌شود و تا قسمتهایی از فریدن و نزدیک لرستان ادامه می‌یابد، با میزان متوسط بارندگی سالانه 339 میلیمتر و میانگین درجه حرارت 9/10 سانتیگراد دارای وضعیت کاملاً مساعدی برای رویش گیاهان علوفه‌ای است که با شروع فصل بهار و اعتدال هوا می‌روید. مساحت مراتع با توجه به جنگلهای تنک و پراکنده، در مجموع در حدود یک میلیون و 342 هزار هکتار است که دویست هزار هکتار آن مراتع، خوب تا متوسط است که دامنه‌های کوههای پشتکوه، زردکوه، سلحشور و ارتفاعات غرب آب دهنو را شامل می‌شود. (اداره سرجنگلداری شهر کرد، سال 1368)
مناطق جنگلی استان چهارمحال و بختیاری عبارت است از :
– منطقه جنگلی بازفت با 53 هزار هکتار؛
– منطقه جنگلی اردل با 104 هزار هکتار؛
– منطقه جنگلی لردگان با 163 هزار هکتار؛
– منطقه جنگلی دوراهان با بیش از دوهزار هکتار.
لازم است توضیح دهیم که 98 درصد پوشش جنگلی منطقه را بلوط تشکیل می‌دهد و دو درصد بقیه شامل درختان پسته خودرو، انجیر کوهی، سماق، زرشک، گردو و بید (در اطراف چشمه‌ها) و کیکم است. جدول 6-8 وضعیت کمی و کیفی مراتع و اقتصادی بودن مراتع را در سطح استان چهارمحال و بختیاری که بر بخش وسیعی از ییلاق بختیاریها منطبق است نشان می‌دهد.
پوشش گیاهی و مراتع در قشلاق. بر اثر تنوع آب و هوا و نوع خاک، برخی از مناطق خوزستان را جنگلهای تنک، بوته‌زار، درختچه‌ها و درختان پوشانیده که به صورت چراگاه پدیدار گشته است؛ اما به طور عمده ، این مناطق از علفزارهای یکساله پوشیده شده که تنها در فصول پاییز و زمستان تا اوایل بهار می‌روید. خوزستان در ادوار گذشته، پوشش جنگلی انبوهتری داشته است، به طوری که لرد کرزن در 1271 شمسی می‌گوید: «پنج سال پیش، سیاحان نوشته‌اند که کرانه‌های کارون (بین خرمشهر و اهواز) با درختان تبریزی و گز و انواع دیگر، کاملاً مشجر بوده، قسمت عمده آن از بین

رفته است». در خوزستان، به طور کلی، پانصد هزار هکتار جنگل و 5/2 میلیون هکتار مرتع وجود دارد که درختان جنگلی بیشتر در کوهپایه‌ها و ارتفاعات شرقی خوزستان توزیع شده است. از کل جنگلهای استان، 10 درصد دارای کیفیت خوب، 30 درصد تنک و بقیه تخریب شده و قابل استفاده نیست و 5 درصد نیز از نوع بادام وحشی و گونه‌های دیگر آن است . مراتع خوزستان از نوع مراتع

قشلاقی و نامرغوب است و در مناطق کوهستانی از پوشش گیاهی غنی‌تری برخوردار است. در نواحی مرطوب جنس گیاهان از نوع گلسنگ، قارچ و خزه است و در نواحی غیرمرطوب، انواع مختلف گیاهان بومی خاص این منطقه می‌روید. کوهستانهای کم ارتفاع شرق خوزستان در واقع از درختان پراکنده ، درختچه‌ها (به طور عمده بلوط) و درختان منطقه ییلاق که برای چرای بز مناسب می‌باشد تشکیل شده است. مراتع قشلاقی طایفه هفت لنگ با 320 هزار هکتار جنگل از نوع بلوط، بنه ، زالزالک ، بادام و انجیر خودرو، عمدتاً در مسجد سلیمان و ایذه توزیع شده است که اغلب تحت حفاظت می‌باشد.

جدول 6-8 وضعیت مراتع استان چهارمحال و بختیاری در سال 1362
مساحت درصد ظرفیت چرا جمع ظرفیت میزان علوفه سالانه تولیدعلوفه
(به‌هکتار) (نسبت‌به‌کل) (به‌واحددام‌درهکتار)(به واحددامی)درهکتار(به‌کیلو) سالانه(به‌تن)
نوع مراتع
مراتع مشجر 300000 23 4/1 75000 80 24000
خوب‌تامتوسط 200000 15 1 20000 400 80000
متوسط‌تافقیر 250000 19 2/1 125000 250 62500
فقیرتاخیلی‌فقیر 55000 43 3/1 181500 102 56100
جمع 1300000 100 – 401500 – 222600

علاوه بر آن ، حدود 45 هزار هکتار مربع به صورت علفزار و بوته‌زار دیده می‌شود که در میان آنها درختان جنگلی نیز روییده است (مرتع مشجر) و برای چرای گوسفند بسیار مناسب می‌باشد. بیش از 86 هزار هکتار دیگر، مراتع بوته‌ای غیرمشجر است (اداره آمار؛ سرجنگلداری کل استان خوزستان، 1364) که اغلب بر اثر چرای مفرط دام و تبدیل آن به اراضی مزروعی شدیداً در معرض نابودی و

محدودیت قرار گرفته است. این مراتع اغلب درجه سه بوده، معمولاً هر دو هکتار آن برای تغذیه یک رأس گوسفند کافی است.

جانوران مناطق ایل بختیاری
منطقه سردسیر ایل به واسطه ویژگیهای جغرافیایی از جمله کوهستانی و نیمه کوهستانی و نیمه جنگلی بودن مناطق آن ، یکی از مستعدترین شکارگاههای کشور محسوب می‌شود که انواع گوناگون حیوانات بزرگ و کوچک و حتی حیوانات و پرندگان کم‌نظیر را در آن می‌توان یافت. اغلب جانوران منطقه کوهی بوده ، با وضعیت سخت آب و هوایی و محیط کوهستان سازگاری دارند که مهمترین آنها عبارت است از کل (بز وحشی) ، کبک ، تیهو، خرس قهوه‌ای و پلنگ. در دشتها و ارتفاعات کم وحوش بیشتری هستند که می‌توان از سمور آبی ، میش ، قوچ ، آهو، گرگ ، روباه و اغلب جانوران حفّار و جونده و انواع خزنده‌ها نام برد که در بین عشایر معمولاً به جانوران زیانکار معروفند. همچنین پرندگان مختلفی در آب‌بندها، باتلاقها و در دامنه کوهسارها به صورت بومی و مهاجر زندگی می‌کنند. از جمله پرندگان آبزی و مهاجر در تالابها کبک است، بویژه کبک دری که

فقط در ارتفاعات بالا ( که سرحد برف دایمی است) زندگی می‌کند. عشایر بختیاری معمولاً با تفنگ شکاری و تله‌گذاری ، کبک و تیهو را شکار کرده ، در تغذیه خود استفاده می‌کنند که نوعی تفریح و ورزش نیز محسوب می‌شود. ارتفاعات بسیار و صخره‌ای که پوشیده از گیاه است برای زیست و

پرورش بز بسیار مساعد می‌باشد.
در دامنه‌های کم‌شیب، جلگه‌ها و دشتهای قشلاقی به علت وجود مراتع گوسفندی ، زمینه زیست و پرورش گوسفند (وحشی و اهلی) کاملاً فراهم است.
بنابراین معمولاً مناطق مرتعی باید دارای سه ویژگی اصلی باشند:
الف ) دارای گیاه مغذی برای دام باشد؛
ب ) آب کافی و قابل استفاده در آن وجود داشته باشد؛
ج ) آب و هوای ملایم و مساعد زیست برای هر نوع دام فراهم باشد.

تفاوتهای دو منطقه قشلاق و ییلاق
هر چند منطقه قشلاق و ییلاق ایل بختیاری چندان از هم دور نیست، هر کدام از ویژگیهای خاصی برخوردار بوده، همچنین از نظر ژئومورفولوژی ، آب و هوا و پوشش گیاهی و ; با یکدیگر تفاوت دارند. برای مثال، ارتفاعات بیش از 2500 متر و حتی بالای چهارهزار متر در ییلاق ، با فاصله‌ای نسبتاً کم ، به ارتفاعات کمتر از پانصد متر و در نهایت کمتر از صدمتر در خوزستان (قشلاق) منتهی می‌شود که این خود تفاوتهای طبیعی و اکولوژیکی مهمی در سطح دو منطقه پدیدار ساخته است. به طور کلی ، منطقه ییلاق ایل (بختیاری) از رشته کوه‌های بلند زاگرس با قلل مرتفع تشکیل شده که در زمستان ‌‌آب و هوای سرد و در تابستان آب و هوای معتدل کوهستانی دارد. در زمستان مقدار زیادی از بارش به صورت برف می‌باشد که در بعضی نقاط مرتفع حتی تا زمستان سال بعد باقی می‌ماند و منبع اصلی آب منطقه و سرچشمه رودهای دایمی است. سرمای زودرس و گرمای دیررس ، پوشش گیاهی مرتع و جنگل، از دیگر ویژگیهای این منطقه است که در فصول معتدل، منطقه بسیار مناسبی برای دامپروری ایجاد می‌کند و در حال حاضر نیز تعداد بسیاری از عشایر را در خود جای داده است. این منطقه همچنین دارای زندگی جانوری فعال و آب فراوان است . منطقه قشلاقی ایل در زمستان آب و هوای معتدل و در تابستان آب و هوای گرم و خشک دارد و تحت تأثیر بادهای ساحلی عربستان بوده، فاقد پوشش گیاهی مناسب است و از نظر مراتع و جنگل بسیار فقیر می‌باشد. این منطقه ارتفاع کمی داشته، به علت نزدیکی به دریا و مناطق خشک جنب استوا، در تابستان درجه حرارت بالایی دارد. فصل گرما با مراتع خشک، طولانی و فصل سرما و معتدل با مراتع غنی، کوتاه است.

جغرافیای انسانی ایل بختیاری
بختیاریها از نژاد آریایی هستند و سکونتگاههای اصلی آنان علاوه بر چهارمحال و بختیاری تا حدودی شامل قلمرو استانهای کرمانشاه، همدان، لرستان، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و غرب استان فرس نیز می‌شود.

وجه تسمیه کلمه بختیاری.در مورد وجه تسمیه بختیاری نظریه‌های مختلفی وجود دارد که هر کدام حاکی از‌آن است که این کلمه، صفت نسبی یک فرد یا واقعه یا محلی است . هرودوت، مورخ یونانی ، بختیاری را «باکتری» می‌داند که نام قبیله‌ای است که از بلخ ( در قدیم سرزمین بلخ را «باکتر» و مردم آن را باکتریان می‌گفتند.) و شرق دریای خزر به جنوب سفر کرده و در آنجا مستقر شده‌اند. با توجه به اینکه در حال حاضر سرزمینی به نام باکتریا در شمال افعانستان وجود دارد. شاید رابطه‌ای بین کلمه بختیاری و باکتریا وجود داشته باشد. بختیاریها را به «باختریان» نی

ز نسبت داده‌اند و باختر را محلی بین عراق، همدان، فارس و محل سکونت کنونی بختیاریها می‌دانند. بعضی از بختیاریها خود را از اعقاب کی‌آرش، برادر کیقباد پادشاه کیانی، می‌دانند و طوایفی به نام «کیارسی» دارند که با کی‌آرش تشابه لغوی دارد.
نظر دیگر این است که در گذشته لرها به دو گروه لُرِ بزرگ و لُر کوچک تقسیم شده بودند. در جنگی بین یکی از شاهان صفوی با عثمانی‌ها در گرفت، گروه کثیری از ایل بزرگ به سپاه شاه پیوسته، با دلاوری و شجاعتی که داشتند دشمن را شکست سختی دادند و چون افراد لُر بزرگ با شرکت در این جنگ ، شاه را همراهی و یاری کرده بودند لر بزرگ را بختیاری نامیدند. (ایل‌ها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران ؛ ج 1 .)
وجه تسمیه طوایف بختیاری بر اساس اخذ مالیات. گفتیم که اساس اقتصاد در ایل، دام و تولیدات دامی است ؛ بنابراین برای اداره ایل به میزان تولید فرآورده‌های دامی مالیات گرفته می‌شد، تا حدی که در بافت اجتماعی و سیاسی ایل نیز اثر داشته است، چنانکه گرفتن مالیات از افراد ایل، موجب پیدایش طوایفی شد که به نامهای هفت لنگ و چهار لنگ معروفند. خانهای وقت برای گرفتن مالیات ایل بختیاری را بر اساس میزان تولید فرآورده‌های دامی، کیفیت مراتع و وسعت آن ، تعداد دام‌ها و همچنین قدرت کارآیی افراد ایل در تولید دام و پرورش آنها ، به دو بخش هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم کردند؛ از طایفه هفت لنگ که دام و مراتع بیشتر داشتند مالیات بیشتر و از طایفه چهارلنگ که دام و مراتع کمتری داشتند مالیات کمتری می‌گرفتند. معیار ایل در گرفتن مالیات دامی در زمان سلطنت رضاخان مادیان بود که مالیات سالانه هر رأس مادیان در طی سالهای متمادی از ده تا سی ریال بود. نسبت گرفتن مالیات از بخش غنی‌تر ایل، به صورت زیر بوده است:
– بیست رأس میش ، معادل با یک رأس مادیان؛
– چهار رأس گاو، معادل با یک رأس مادیان؛
– چهار رأس الاغ ، معادل با یک رأس مادیان.
این برنامه، اساس گرفتن مالیات از غنی‌ترین گروه ایل بوده است و چون یک رأس مادیان آنان برابر واحد مالیات دامی بعضی ایل‌ها، لنگی محسوب می‌شده ، به نام چهار لنگ معروف شده‌اند. گروه دیگر که قدرت مالی کمتری داشتند همین مقدار مالیات را به ازای هفت لنگ مادیان می‌دادند؛ بدین معنی که افراد طایفه هفت لنگ در ازای هر هفت رأس مادیان، یک مادیان مالیات می‌دادند و این نسبت در مورد سایر حیوانات به شرح زیر بوده است:
– 35 رأس بز معادل با یک مادیان؛
– 35 رأس گاو معادل با یک مادیان؛
– 7 رأس گاو معادل با یک مادیان؛

– 7 رأس الاغ معادل با یک مادیان.
پس در گروه چهار لنگ برای بیست رأس میش سالانه ده ریال مالیات گرفته می‌شد، در صورتی که درگروه هفت لنگ برای 35 رأس میش سالانه هماه ده ریال اخذ می‌گردید. (ارقام ریالی برای مثال آمده و در سابق رواج داشته است.) البته به حیوانات نر، بره‌ها، بزغاله‌ها، حیوانات نازا مثل قاطر و همچنین میش‌هایی که در آن سال نازا بودند مالیات تعلق نمی‌گرفت.
عوامل مختلف از جمله نزدیکی طایفه‌ها به خان‌ها یا دوری طایفه‌ها از خان‌ها باعث ایجاد تفاوت بین طایفه‌ها در میزان پرداخت مالیات بوده است؛ مثلاً دو رأس مادیان طایفه بابا احمدی را یک رأس و چهار رأس مادیان طایفه بهداروند را یک رأس محسوب می‌کردند.
کلانتران ایل مأمور گرفتن مالیات بودند و علاوه بر اینکه از طرف خان از پرداخت مالیات معاف بودند، بعد از هر آمارگیری و گرفتن مالیات، چهار رأس بره، چهار رأس میش ، ده من روغن، صد تا دویست من گندم و شش تومان به عنوان حق کلانتری دریافت می‌کردند. اما در زمان رضا خان گرفتن مالیات دامی از افراد ایل ملغی شد، ولی هنوز هم نامهای هفت لنگ و چهارلنگ بر دو طایفه ایل بختیاری باقی مانده است.

سوابق تاریخی (ر.ک: احمدی‌نیا، عیسی قلی؛ ساختمان اجتماعی و اقتصادی ایل هفت لنگ بختیاری (پایان‌نامه کارشناسی ارشد، واحد تهران) 1364، ص 5)
از اساطیر برمی‌آید که در روزگاران کهن، تیره‌ای از نژاد آریایی که با تیره سامی نیز اندکی در ارتباط بودند، در سرزمین لرستان و بختیاری زندگی می‌کردند؛ ولی همواره عنصر این نژاد به صورت برتر حفظ شده است . پرورش اسب، استخراج آهن و تولید سلاح آهنین (شمشیر) را به این قوم نسبت داده‌اند که اساس تمدن آن بر نظام قبیله‌ای و دامداری بوده است.

قلمرو بختیاری تاریخ پرفراز و نشیبی را پشت سرگذاشته، تمدن آن با هجوم و غارت دیگر طوایف و قبایل ویران شده است.
بسیاری از مورخین آغاز کوچ‌نشینی در منطقه را با هنگامه تسلط قوم صحرا گرد مغول بر فلات ایران همزمان دانسته‌اند و آن را به اتابک احمد هزار اسب (یکی از حکام مغول) نسبت داده‌اند. عقیده بر این است که هزار اسب ییلاق و قشلاق را به شیوه مغولان در میان بختیاریها مرسوم ساخت و خود

وی نیز زمستانها در ایذه و تابستانها در حدود زردکوه بختیاری زندگی می‌کرد و پس از پنجاه سال حاکمیت بر ایل بختیاری درگذشت؛ بدین ترتیب رسم کوچ‌نشینی مغولان در بین بختیاریها نیز رواج یافت.
بختیاریها از آغاز سلسله صفوی تاریخ روشنی دارند. در آن زمان به فرمان شاه اسماعیل اول یکی از تیره‌های بختیاری موسوم به آسترکی ـ که هم اکنون طایفه کوچکی از بختیاری است ـ به ریاست شخصی به نام تاجمیر بر بختیاری حکومت می‌کرده است . این شخص در زمان شاه طهماسب به دلیل خودداری از پرداخت مالیات به قتل رسید ( در همین زمان است که بختیاریها به دو بخش هفت لنگ و چهار لنگ که در اصل یک تقسیم‌بندی بر اساس پرداخت مالیات است تقسیم می‌شوند.) پس از تاجمیر شخصی به نام میرجهانگیر خان از خاندان وی به حکومت بختیاری منصوب شد و در زمان همین شخص تونل معروف به «شاه عباس» در نزدیکی محل تونل کنونی کوهرنگ حفر شد که به دلایلی نامعلوم عملیات حفاری آن ناتمام ماند.
پس از فوت میرجهانگیرخان و بر اثر ستم‌های میرخلیل خان، برادر وی ، ریاست از طایفه آسترکی گرفته شد و هر یک از طوایف عمده بختیاری رئیس مستقلی برگزیدند. برخی از طوایف چهارلنگ، تحت ریاست علیمردان خان بختیاری و تعدادی در حطیه قدرت محمدتقی خان چهارلنگ درآمدند و طوایف هفت لنگ نیز ریاست خوانین دورکی و بهداروند بختیاروند را پذیرفتند. در اواسط حکومت قاجار حسنعلی‌خان (رئیس طایفه دورکی) با شکست نهایی خوانین بختیاروند، همه طوایف هفت لنگ را متحد ساخت و خود با عنوان ایلخان و برادرزنش با عنوان ایل بیگ ، ریاست بر ایل هفت لنگ و کل منطقه بختیاری را بر عهده گرفتند و این ریاست تا همین اواخر در بازماندگان این دودمان موروثی بود. مطالعه تاریخ ایران از اواخر صفویه به بعد نشانگر این مطلب است که ایل بختیاری و در رأس آن خوانین بختیاری به دلیل برخورداری از امکاناتی نظیر وضعیت ویژه جغرافیایی محل سکونت و سازمان قبیله‌ای منسجم که الزاماً اطاعت و فرمانبرداری بی‌قید و شرط از رهبران و سرکردگان را در پی داشته، در بیشتر حوادث و وقایع تاریخی نقش و حضوری مؤثر داشته است. بعضی از نمونه‌های روشن این حضور مؤثر بدین شرح است:
سواران بختیاری از زبده‌ترین تفنگچیان نادرشاه بودند که با فتح قلعه قندهار، دروازه هند را بر روی او و لشکریانش گشودند. علیمردان خان بختیاری با شکست دادن افعانها و بازسازی سلطنت انقراض یافته صفوی، خود مدعی سلطنت شد.
بختیاریها در تحولات دوران مشروطیت نقش مهمی ایفا کردند. سران بختیاری با رهبری و مشارکت در این جنبش عظیم، پستهای کلیدی کشوری و لشکری را به دست گرفتند. افرادی مانند صمصام السلطنه و ضرغام‌السلطنه در جنبش مشروطیت و سردار اسعد بختیاری در جنبش دوم

مشروطه‌خواهی نقش مهم داشتند که منجر به سرکوبی محمدعلی شاه شد. مجاهدان بختیاری در نقاط دیگر برای کمک به مشروطه خواهان و خلع محمدعلی شاه از سلطنت به سوی تهران حرکت نموده، آنجا را فتح کردند. محمدعلی شاه و سایر یارانش در 28 تیر 1288 هـ . ش . به سفارت روسیه رفتند و پناهنده شدند؛ سپس دولت جدید به طور رسمی آغاز به کارکرد و سردار اسعد وزارت داخل کشور را به عهده گرفت. در 1291 هـ . ش. حکومت اصفهان ، یزد، کرمان،

اراک و خراسان نیز به خان‌های بختیاری سپرده شد. در زمینه تاریخ بختیاری و استعمار باید به این مطلب اشاره کرد که چون منابع نفتی کشور عمدتاً در حوزه نفوذ بختیاری‌ها قرار داشت دولتهای غربی، بویژه انگلستان در میان بختیاری‌ها جاسوسانی فرستاده بود تا برای کسب امتیاز از دولت‌های وقت و ایجاد امنیت در حوزه‌های نفتی از آنان استفاده کند.

ساختار اجتماعی
ساختار اجتماعی جامعه عشایری منطقه، چون دیگر گروههای ایلی بر وابستگیهای نسبی پایدار است و گله‌داری اساس معیشت آنان را تشکیل می‌دهد؛ بنابراین کوچ و جا‌به جایی اجتناب‌ناپذیر است و همین ضرورت است که باعث ایجاد روابط گسترده در بین آنان می‌شود. درباره ساخت اجتماعی ایل بختیاری باید گفت که ایل بختیاری به دو طایفه بزرگ هفت لنگ و چهارلنگ تقسیم می‌شود و این دو طایفه به لحاظ نژادی، فرهنگی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی دارای صفاتی مشترکند.

تقسیمات و جوامع داخلی ایل
ایل برای سازمان‌بخشی به اموری نظیر استفاده مطلوب از مراتع، همکاری در مراحل کوچ، حفظ و نگهداری قلمرو و دفاع از متعلقات آن و ; به گروههای اجتماعی کوچکتر تقسیم می‌شود:
خانوار. کوچکترین واحد اجتماعی ، خانواده است . این نهاد از پابرجاترین نهادها، چه در شکل بسته و چه در شکل گسترده بوده ، مالک و صاحب گله است و با تقسیم مناسب کار میان اعضاء امور دامداری و زراعت را انجام می‌دهد.

مال . اجتماع چند خانوار چادرنشین کوچ‌رو تحت سرپرستی یک فرد، زمینه شکل‌گیری واحد اجتماعی دیگری را به نام مال فراهم می‌کند. خانوارهای تشکیل‌دهنده مال دارای روابط خویشاوندی نزدیکند. هر مال فردی به نام سرمال یا گپ مال دارد که در باره مسائل مربوط به اعضای داخلی مال تصمیم می‌گیرد.
اولاد. اولاد به مفهوم خویشاوندی از پیوند خونی چند مال است؛ در این باره باید گفت که رؤسای خانوارهای تشکیل‌دهنده چند مال معمولاً فرزندان ذکور پدری مشترکند و به مجموعه مالهای مزبور اولاد می‌گویند.

تیره یا تش. چند اولاد که عمدتاً دارای نیای مشترکی هستند تیره یا تش را تشکیل می‌دهند. به بیان دیگر، بنیانگذاران یا سرشاخه‌های چند اولاد، برادرانی بوده‌اند که تیره یا تش به نام نیای آنان نامگذاری شده است.
طایفه. مشخص‌ترین و اصلی‌ترین چهارچوب اجتماعی بختیاریها طایفه است و شامل اجتماعاتی است که با هم خویشاوندی دور یا نزدیک دارند و در چند یا چندین نسل پیش، نیای مشترکی داشته‌اند. طایفه، مشخصه این رده اجتماعی است. شالوده سیاسی این واحد، قوی تر از جنبه خویشاوندی است و بر خلاف رده‌های دیگر، بر اثر یک اصل مشترک یا نیای مشترک به وجود نیامده است. بلکه صرفاً برای گسترش قلمرو و یا دفاع از آن به صورت نوعی سازمان و تشکیلات منسجم

به وجود آمده است؛ یا اینکه یک طایفه توانسته با نفوذ و اقتدار گسترده خود طوایف دیگر را با خود متحد کند. در ادامه این مطالب باید متذکر شد که در جامعه بختیاری، عنصر قوام‌دهنده و عامل اصلی در شکل دادن این روابط، خویشاوندی (در سلسله مراتب نظام خویشاوندی ایل بختیاری ، بی

ن مال و اولاد شکل دیگری به نام «کر» نیز وجود دارد.) است و این مطلب را می‌توان در رده‌های پایین‌تر به خوبی مشاهده کرد.
ویژگیهای مال در عشایر بختیاری. همانطور که اشاره شد مال واحدی است اقتصادی ـ اجتماعی که از گردهمایی چند خانوار در یک مکان به منظور همکاری و تعاون در اموری نظیر دامداری، کوچ و دیگر امور روزمره به وجود می‌آید. تعداد خانوارهای مال هیچگاه ثابت نبوده ، به کم و کیف مراتع تحت اختیار، مسیرهای کوچ و نوع کوچ (ییلاق و قشلاق) بستگی دارد و در زمان استقرار در ییلاق یا منطقه گرمسیری ، نوع مسکن در حوزه‌های مزبور همواره در حال تغییر و تحول است. معمولاً مال‌های بختیاری به لحاظ کیفیت مطلوبتر و ویژگی زندگی چادرنشینی ، در ییلاق از انسجام و تشکل بیشتری برخوردارند و برعکس، در گرمسیر به دلیل غلبه روستانشینی، بسیاری از مال‌ها که خانوارهایشان در روستاهای گرمسیری ساختمان‌های مسکونی دارند، مدتی از دوره قشلاق را در روستاهای منطقه سکونت می‌گزینند و به این ترتیب ، سازمان اجتماعی مال در گرمسیر ضرورت وجودی خود را از دست می‌دهد.
عواملی نظیر جنگ و نزاع با همسایه‌ها و طوایف هم مسیر یا همجوار، نوع واحد مسکونی در ییلاق و گرمسیر و سرسبزی یا خشکسالی در کاهش یا افزایش مال‌ها تأثیر مستقیم دارد؛ به طور مثال پیش از 1364 هـ .ش . مال‌ها انسجام و تشکل بیشتری داشتند، ولی در این سال اوضاع جوی و کمبود شدید علوفه (بر اثر خشکسالی) موجب شد که مال‌های گسترده به مال‌های کوچکتر تبدیل شوند تا به این طریق، تحرک و جابه‌جایی از مرتعی به مرتع دیگر و حتی جابه‌جاییهای منطقه‌ای، با سرعت و سهولت بیشتری انجام شود. شکل‌گیری مال‌های تک خانواری از جمله تحولاتی است که در سالهای اخیر در جامعه عشایری منطقه رخ داده است و این تحولی در کوچ‌نشینی است.

در باره نقش خویشاوندی در شکل‌گیری مال‌های عشایری منطقه بر اساس مطالعات و بررسی‌های جامع در چهارمحال و بختیاری در مدت پانزده سال از 67 نمونه خانوار عضو این مال‌ها، می‌توان گفت که از 52 نفر رؤسای خانواده وابسته به مال‌های نمونه‌برداری شده دوازده نفر با رئیس مال نسبت برادری داشتند، هفت نفر فرزند و نوه پسری او و 22 نفر عموزاده و دو نفر خواهرزاده رؤسای مال بوند. صرف نظر از نقش و اهمیت عنصر خویشاوندی در شکل‌گیری مال‌ها، مسأله مهم، نوع و درجه نسبت خویشاوندی در میان سرمال‌ها و خانواده‌های وابسته به آن است. به طوری که ملاحظه می‌شود، از انواع وابستگیهای خویشی شکل غالب خویشاوندی‌ها نشان دهنده غلبه نوع قبیله‌ای پدرسالاری است. (طرح عشایری چهارمحال و بختیاری ؛ اداره برنامه و بودجه شهرکرد ، 1364)

سازمان سیاسی و اداری ایل
در ایل بختیاری، ایلخان سمبل قدرت و یکپارچگی ایل بوده، با وضع مقررات، بر کل ایل احاطه و فرمانروایی داشت. فقط ایلخان توان رهبری و هدایت تمام افراد ایل را داشت و افراد دیگر ایل ناگزیر از او فرمان می‌بردند. خان‌های کوچک و کلانتران در محدوده طایفه‌های کوچک، کدخدایان در قلمرو تیره ، ریش‌سفیدان در سطح اولاد و سرمال‌ها یا رؤسای مال در محدوده مال‌ها به هدایت و تنظیم امور می‌پرداخته‌اند.

ستیز با طبیعت، توسعه قلمرو و تقسیم مناسب مراتع میان واحدهای مختلف و متعدد عواملی است که تحقق آن جز از راه سازماندهی و ایجاد تشکیلات مناسب ناممکن است و همین اصل باعث می‌شود که در بین واحدهای خویشاوندی وابسته به هم، رهبرانی که از شجاعت، کاردانی، دلیری و دیگر ارزشهای مورد نیاز زندگی شبانی برخوردار باشند به مقام رهبری گروه برسند و هر کسی که در بهره‌گیری از منابع اقتصادی، بیشتر موفق باشد قلمرو نفوذ خود را گسترده‌تر سازد. سلطه این خان‌ها و کلانتران بر ایل موجب کسب اعتبار و منزلت متقابل هم برای طایفه و تیره‌ها و هم برا ی خان‌هایی که بر آنان سلطه دارند می‌شود و از این رهگذر ، به نسبت قدرت خان‌ها مراتع مرغوب بیشتری تصرف می‌گردد؛ به طور مثال طایفه رزاسوند دارای مرغوبترین مراتع ییلاقی و قشلاقی هستند و این به دلیل نزدیکی و قرابتی بوده که با خان‌های بختیاری داشتند، ولی طایفه‌ای مثل سوری با وجود اینکه از بزرگترین طایفه‌های ایل بختیاری داشتند، محسوب می‌شوند، به دلیل دوری از مرکز قدرت ایل، از مزایای اجتماعی و اقتصادی مطلوبی برخوردار نیستند. در ادامه به این مطلب نیز اشاره می‌شود که وابستگی به خان‌ها، چه سببی و چه نسبی، گذشته از مزایای اقتصادی، مزایای اجتماعی نیز داشت، به طوری که وابستگان و نزدیکان به خان، دارای موقعیت ویژه‌ای بودند و این موفقیت و برتری را با پیشوند «آ» مخفف «آقا» نشان می‌دادند؛ مثلاً آپرویز بابادی. جام و یکپارچگی ایل، حفظ و توسعه قلمرو آن و ادامه زندگی کوچ‌نشینی است. در خاتمه این مبحث باید اشاره کرد که در نیم قرن گذشته ، بویژه سالهای بعد از انقلاب اسلامی سیاست کاملاً متفاوتی درمقابل این نظام سیاسی اتخاذ و اجرا شده است. بدین ترتیب که نقش خان‌ها از هرم قدرت کاملاً خارج شده، اداره طایفه‌ها از طریق همکاری شوراهای عشایری و معتمدان و ریش‌سفیدان انجام می‌شود.

طوایف و تیره‌های ایل بختیاری
ایل بختیاری به دو طایفه اصلی هفت لنگ و چهارلنگ تقسیم می‌شود:
ساختار اجتماعی طایفه هفت لنگ. این طایفه به سه باب یا بزرگ طایفه و یک طایفه مستقل تقسیم می‌شود که عبارتند از :
1- بزرگ طایفه دورکی؛
2- بابادی باب ؛
3- دنیارانی باب و طایفه بهداروندِ بختیاروند.
از میان طوایف هفت لنگ ، دو طایفه سه دهستانی و جانکی یکجانشین شده‌اند و به همین دلیل، افراد این دو طایفه تعلقات عشایری گذشته را ندارند و ساخت اجتماعی قبیله‌ای در بین آنان گسسته شده است، به همین دلیل در مطالعات انجام گرفته از چهارچوب طوایف بزرگ هفت لنگ حذف شده‌اند.

هر یک از بزرگ طایفه‌های ایل به چند طایفه کوچکتر تقسیم می‌شود:
بزرگ طایفه دورکی شامل قندعلی، سوری، راسیوند، بابا احمدی و شیخ رباط؛
بزرگ طایفه بابادی شامل راکی ، شهنی، سراولاد، علمی ، گله، گمار، نصیر، پیدنی ، احمد سمالی و حموله؛
بزرگ طایفه دنیارانی شامل چهرازی، سرقلی، سعید، کورکور، اورک‌باب، عالی مح

مود و گورویی؛
طایفه بهداروند شامل تردی بهداروند، منجدی ، کیارسی، دنیاش، بلیوند و حسنکی (استکی).
هر یک از این طوایف به تعدادی تش یا تیره تقسیم می‌شود؛ برای مثال دورکی باب به 62 تش یا تیره، بابادی به 51 تیره ، دینارانی 81 تیره و طایفه بهداروند به 25 تش یا تیره تقسیم می‌شود. در مجموع 219 تش یا تیره در شاخه هفت لنگ وجود دارد . هر یک از تیره‌ها به تعدادی اولاد تقسیم می‌شود:
الف ) دورکی باب 309 اولاد؛
ب ) بابادی باب 148 اولاد ؛
ج ) دنیارانی باب 269 اولاد؛
د ) بهداروند 194 اولاد.
هر اولاد نیز به تعدادی مال تقسیم می‌شود:
الف ) دورکی باب 1455 مال ؛
ب ) بابادی باب 910 مال ؛
ج ) دنیارانی باب 879 مال ؛
د ) طایفه بهداروند 624 مال.
در مجموع ، شاخه هفت لنگ دارای 820 اولاد و 3868 مال است که هر مال به تعدادی خانوار تقسیم می‌شود. تعداد خانوارهای هر باب عبارت است از:
الف ) دورکی باب 7312 خانوار؛
ب ) بابادی باب 4252 خانوار؛
ج ) دنیارانی باب 4152 خانوار؛

د ) طایفه بهداروند 1804 خانوار.
کل خانوار برون کوچ هفت لنگ بختیاری مستقر در استان چهارمحال و بختیاری 17520 خانوار است. (این ارقام در سال 1364 جمع‌آوری شده است.) در ادامه این مطلب بد نیست بدانیم که طایفه بهداروند که زمانی بزرگترین و گسترده‌ترین طایفه بختیاری بود، به علت مسائل سیاسی گذشته، در حال حاضر از چنین موقعیتی برخوردار نیست.

ساختار اجتماعی طایفه چهارلنگ . قبل از شروع تقسیم‌بندی طوایف چهارلنگ بختیاری باید به این نکته اشاره کنیم که اصولاً در زمینه مطالعات انجام شده درباره عشایر بختیاری، طایفه چهارلنگ به علت جمعیت کمتر و وضع مالی بد نسبت به طایفه هفت لنگ ، از آنچنان اهمیتی برخوردار نیست. تیره‌های طایفه چهارلنگ عبارت است از طایفه محمود صالحی مهزاد، حیدری، اورک، بابا ، فرخ‌وند، می‌وند، خانه مجالسی، خانه قلعه، سنجاق، اتابک، دوغ‌زنی، عیسی ‌وند، ملک محمود، موگویی، شیاس، سادات پیرگویی و شیخ سعید و تیره‌های سیدان، سندوس گلگیر و عالیوند از طایفه کیان ارثی.

جمعیت ایل بختیاری و ویژگیهای آن
ایل بختیاری همواره در طول تاریخ خود و بویژه در وضعیت کنونی، پرجمعیت‌ترین ایل کشور به شمار می‌رفته و می‌رود و همین مسأله موجب افزایش قدرت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن در سطح منطقه و کشور و از طرف دیگر موجب بهره‌گیری اقتصادی از محیط تحت قلمرو خود شده است؛ بویژه امروزه که با گسسته‌شدن نظام‌های قبیله‌ای و تحلیل رفتن قوای اقتصادی ایل، کثرت نفوس موجب بروز مشکلات اجتماعی متعدد و نهایتاً آوارگی در شهرها و فقر کاذب شده است.

آمار و تعداد نفوس
تا چند سال پیش آمارگیری‌های جمعیتی ایل بختیاری غالباً غیررسمی بوده ، سیاستمداران و خارجی‌های ذی‌نفع ، اغلب به علت جنبه‌های سیاسی آن ، به این کار اقدام می‌کرده‌اند؛ از این رو تا 1365 آمارگیری رسمی عشایر انجام نشده بود و از تعداد بختیاری‌ها اطلاع دقیقی در دست نبود.
اولین آمارگیری از عشایر ایل بختیاری در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی انجام گرفت که اغلب از روی حدس یا آمارهای نمونه‌ای از خانوارها بوده و سابقه آن به شرح زیر است : (ایل‌ها ، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران ؛ ج 1 ، مبحث ایل بختیاری.)
جدول 7-8 تعداد تقریبی خانوارهای بختیاری
آمارگر سال آمارگیری (شمسی ) تعدادتقریبی خانوار (به هزار)
راولیسون 1217 28
لرد کرزن 1271 34
هانری رنه 1286 30

سرپرسی لورن 1302 47
علی‌رزم‌آرا 1327 75

اگر چه هر کدام از آمارهای مذکور تخمینی است و با هم هماهنگی ندارد، همه آنها حاکی از وجود یک ایل پرجمعیت در منطقه است.
مجموعه بعدی آمارها اغلب از 1340 به بعد فراهم شده که جدی

دتر و دقیقتر است و افراد محقق و مراکز دولتی با انگیزه‌های مطالعاتی فراهم آورده‌اند؛ ولی از آنجا که این آمارها تخصصی نبوده است اشتباهاتی در آن دیده می‌شود، اما برای مطالعات اجتماعی مفید است. بعضی از این آمارها در جدول 8-8 آمده است.

جدول 8-8 تعداد خانوارهای کوچنده
منابع سال آمارگیری (شمسی) تعداد خانوار کوچنده
یونسکو 1342 23493
دفتر آبادانی مناطق عشایری 1349 37665
مرکز آمار 1352 29744
سرشماری کشاورزی اداره کل کشاورزی 1353 30000
کتاب گذری به چهارمحال و بختیاری 1356 76000
مرکز آمار ایران 1357 11766
مرکز امور عشایری ایران 1360 80250
سازمان برنامه و بودجه 1362 12664
دفتر طرح جامع توسعه چهارمحال و بختیاری 1364 11000

در این آمارها نیز به علت تداخل جوامع روستایی و شهری با جامعه کوچ‌نشین و تخصصی نبودن آمارگیری ، آمارها واقعی نیست . در مجموع می‌توان متوسط عشایر کوچنده بختیاری را در حدود سی‌هزار خانوار برآورد کرد که رقم بالایی است. بر اساس آمارگیری اداره آمار ایران در تابستان 1364، ایل بختیاری دارای بیش از 34333 خانوار کوچ‌رو و نیمه کوچ‌رو بوده است که با در نظر گرفتن حد متوسط شش نفر در هر خانوار، جمعیت ایل به 205998 نفر می‌رسید. از این تعداد، دو سومشان ( آنها) در طایفه هفت لنگ و یک سوم بقیه در طایفه چهارلنگ زندگی می‌کردند. از این تعداد، 1191 خانوار در منطقه ییلاق، علاوه بر چادر دارای خانه های ثابت و روستایی بوده، 23061 خانوار هم در قشلاق دارای مساکن دایمی بودند. این مطلب نشان می‌دهد که مالکیت اراضی و مراتع شخصی که فعالیت زراعی را در کنار دامداری ایجاب می‌کند، در سکونت عشایر در چنین

اماکنی مؤثر بوده است. از طرف دیگر، تعداد خانوارهای دارای مساکن روستایی در قشلاق ، تقریباً بیست برابر آنان است که در ییلاق مسکن روستایی دارند؛ زیرا امکانات زراعی در اراضی وسیع شرق خوزستان که دارای زمان رویش طولانی‌تر است و در همه فصول امکان کشاورزی در آن وجود دارد، در سکونت عشایر و اشتغال آنان به زراعت نقش اساسی دارد.
چنانچه یکجانشینان ایل را که دارای وحدت قومی و فرهنگی و پایبند به سنن طایفه‌ای خود هس

تند بدان اضافه کنیم جمعیت ایل به رقمی بیش از پنجاه هزار خانوار بالغ می‌شود. با در نظر گرفتن 188354 خانوار عشایر کوچنده کل کشور، معادل 2/18 درصد آن را یکجانشینان ایل تشکیل می‌دهند که در مقام اول و به دنبال آن ایل قشقایی با 17444 خانوار در مقام دوم قرار می‌گیرد.

تراکم جمعیت
در ابتدای بحث اشاره کردیم که مساحت تحت قلمرو ایل بختیاری به بیش از پنجاه هزار کیلومتر مربع بالغ می‌شود، اما در عمل 22 هزار کیلومتر مربع آن (ده هزار در ییلاق و دوازده‌هزار در قشلاق) در قلمرو عشایر کوچ‌رو بختیاری قرار دارد و با توجه به این مساحت، تراکم عددی جمعیت برابر با نه نفر در کیلومتر است که با توجه به رشد روزافزون جمعیت، قادر به جوابگویی آنان نیست.
جمعیت کثیری از عشایر بختیاری جزو طایفه هفت لنگند و به همان نسبت، بسیاری از مسائل اجتماعی و بازتاب‌های فرهنگی و اقتصادی ناحیه از جمله تأمین نیروی کار به عهده این طایفه است.

توزیع جمعیت مناطق و مراکز عشایری
با در نظر گرفتن جمعیت طایفه هفت لنگ و اینکه وسیعترین بخشهای ییلاقی و قشلاقی تحت حاکمیت این طایفه قرار دارد ما این طایفه را معیار توزیع جمعیت و دام در مراکز مهم عشایری منطقه قرار می‌دهیم. هدف اصلی ما در این زمینه عبارت است از :

1 نمایاندن توزیع ناهماهنگ ایل بختیاری در مناطق عشایری؛
2 اولویت در برنامه‌ریزی و ایجاد امکانات در مراکزی که تراکم جمعیتی و دامی آن بیشتر است؛ چرا که تعدادی افراد و دام بیشتر در هر منطقه نشان‌دهنده محیط مناسب برای کوچ‌نشینی و مراتع غنی‌تر برای تعلیف دام‌هاست.
همانطور که درجه جداول مذکور مشاهده می‌شود مراکز عشایری واقع در شهر

ستانهای فارسان و اردل در ییلاق ، ایذه و مسجد سلیمان در قشلاق از پرجمعیت‌ترین و متراکم‌ترین مناطق عشایری است که خود نیاز به امکانات بیشتر و مراتع وسیعتری دارد و برنامه‌ریزی و احیای آن لازم به نظر می‌رسد.

جدول 9-8 وضعیت استقرار خانوارهای عشایری و تعداد دام طایفه هفت لنگ بختیاری در شهرستان‌های استان چهارمحال و بختیاری
منطقه خانوار عشایری دام
دهستان شهرستان تعداد درصد به کل تعداد درصد به کل

جونقان فارسان 91 6/0 7882 6/0
چغاخور بروجن 380 4/2 41301 2/3
بازفت فارسان 5265 4/33 420427 9/32
پشتکوه اردل 444 8/2 39980 1/3

دوآب فارسان 1851 7/11 151730 9/11
تنگ‌گزی فارسان 37 2/0 3390 3/0
شوراب فارسان 3095 6/19 261716 5/20
دنیاران اردل 2651 8/16 156456 2/12
میانکوه اردلان 369 4/2 33701 6/2
فارسان فارسان 251 6/1 28796 3/2
بن شهرکرد 86 5/0 13080 1 پیرگان فارسان 1258 8 120481 4/9

منبع: اداره عشایری استان چهارمحال و بختیاری ؛ آمارگیری عشایری سال 1364 ساختمان سنی و جنسی جمعیت ایل بختیاری
ساختمان سنی. بر اساس نتایج آمارگیری اداره عشایری در 1362 گروههای سنی و توزیع آن نسبت به کل جمعیت ایل عبارت بود از : (دانشجویان عزیز می‌توانند از سرشماریهای جدید استفاده و خود تحلیل کنند.)
7/38 درصد در گروه سنی 0 – 10 سال ؛
4/22 درصد در گروه سنی 10-20 سال؛
6/13 درصد در گروه سنی 20-30 سال؛
5/8 درصد در گروه سنی 30-40 سال؛
7/5 درصد در گروه سنی 40- 50 سال؛
9/5 درصد در گروه سنی 50- 60 سال؛
2/5 درصد در گروه سنی 60 سال به بالا.

جدول 10-8 وضعیت استقرار دام و جمعیت عشاری برون کوچ هفت لنگ بختیاری در شهرستان‌های استان خوزستان
منطقه خانوار کوچ‌وار دام
دهستان شهرستان تعداد درصدبه کل تعداد درصد به کل
هفتگل رامهرمز 147 0/9 22438 2
سوسن ایذه 2923 6/18 200471 6/15
حومه اهواز اهواز 320 ½ 22054 7/1
دهدز ایذه 852 4/5 66462 2/5
حومه رامهرمز رامهرمز 26 2/0 4226 3/0
اندیکا مسجدسلیمان 810 3/24 331567 6/25

جهانگیری مسجدسلیمان 89 6/0 6848 5/0
گتوند شوشتر 478 3 46400 6/3
عقیلی شوشتر 10 1/0 2120 2/0
لالی مسجدسلیمان 4230 9/26 340574 4/27
گلگیر (حومه‌ایذه) ایذه 654 2/4 50237 9/3
(تمبی‌گلگیر)حومه مسجدسلیمان 70 4/0 1549 1/0
مسجدسلیمان مسجدسلیمان 970 2/6 89164 1/6

مرغاد ایذه 515 3/3 43755 3
هلایجان ایذه 37 2/0 6240 5/0
شهیدعباسپور مسجدسلیمان 46 3/0 1102 1/0
کوشک مسجدسلیمان 155 1 15536 2/1
مرغاد مسجدسلیمان 440 3/2 37400 9/2
منبع: اداره عشایری؛ آمارگیری رسمی عشایر برون کوچ، 1364
تقریباَ 50 درصد جمعیت زیر پانزده سال و تنها 2/5 درصد جمعیت بالای شصت سال است. همان‌طور که می‌بینیم، طبق ویژگیهای این اجتماعات، ساختمان سنی ایل بختیاری جوان و در حال توسعه است که ملل اصلی آن را باید در ویژگیهای فرهنگی، اعتقادات جامعه، سنن قبیله‌ای و نوع معیشت آنان دانست که عبارت است از :
1 پایین بودن سطح آگاهی نسبی، بویژه در جلوگیری از زاد و ولدهای متعدد؛
2 پایین بودن سن ازدواج و باروری دختران؛
3 نیاز به نیروی کار در چهارچوب خانواده؛
4 توجه بیشتر به فرزند ذکور برای سرپرستی خانواده و انتقال توارث؛
5 کافی نبودن برنامه‌های آموزشی گروههای متخصص و تبلیعات رسانه‌های گروهی برای جلوگیری از تولدهای بسیار و باروری‌های غیرمنتظره در جامعه ایلی.
در 1365 به ترتیب در اولین و آخرین گروههای سنی تغییراتی در جهت کاهش و افزایش درصدها رخ داده است که نشانه بهبود نسبی در مسائل اجتماعی است و افزایش درصد جمعیت در گروههای سنی سالخورده حاکی از افزایش عمر متوسط جمعیت است.
جدول 11-8 درصد گروههای سنی
گروه سنی سال 1362 جمعیت (به درصد) سال 1365 جمعیت (به درصد)
0 – 10 7/38 1/38
10 – 20 4/22 6/23
20 – 30 6/13 3/11
30- 40 5/8 9/8
40 – 50 7/5 4/4

50-60 9/5 9/6
60 – 70 2/5 8/6
چنانچه سن فعالیت مؤثر را پانزده سال فرض کرده، از کارافتادگان را از شصت سال به بالا در نظر بگیریم ـ البته در جوامع ایلی دقیقاً اینطور نیست؛ زیرا بنا به نوع معیشت، تا زمان از کارافتادگی فیزیولوژیکی بدن، فعالیت و تلاش ادامه دارد ـ عملاً بیش از پنجاه درصد از افراد ، تحت تکفل گروههای جوان و بزرگسال قرار دارند که اغلب، پسران بزرگ خانواده و مردان زیر شصت سالند که بار سنگین فعالیت و تأمین نیازمندیهای اساسی بقیه را به عهده دارند.
ساختمان جنسی و نسبت جنسی . توزیع جنسی جمعیت عشایری منطقه عبارت است از 3/53 درصد مرد و 7/46 درصد زن ، یعنی به ازای هر 114 نفر مرد 100 زن وجود دارد که چند علت در این مسئله مؤثر است:
1 طولانی بودن دوره باروری و زایمان‌های مکرر و تحلیل رفتن تدریجی قوای زن ؛
2 نبودن بهداشت و اطلاعات کافی بهداشتی در بین زنان و ب

روز بیماریهای زنانه بویژه در سن بلوغ و دوران بارداری و زایمان؛
3 پذیرش مسئولیت‌های سنگین در زندگی و فشار ناشی از کار و فعالیت چند جانبه که به کوتاه شدن عمر متوسط در بین زنان منجر می‌شود.
فقط در گروه سنی خردسال و 20 – 30 سال، در صد زنان بیشتر از مردان است و شاید علت آن آسیب‌پذیری مردان در این سن باشد، زیرا نوع فعالیت آنان اتفاقات و خطرهای شدیدی به همراه دارد.

جدول 12-8 توزیع جنسی جمعیت خانوارهای نمونه‌گیری شده بختیاری
مرد زن
رده سنی تعداد درصد تعداد درصد
0-10 91 1/48 98 9/51

10-20 69 9/58 48 1/41
20-30 26 4/46 30 7/53
30-40 23 3/52 21 7/47
40-50 12 5/54 10 4/44
50-60 18 9/52 16 1/47
60+ 19 8/55 15 2/44

نژاد و مذهب
نژاد. آنچه مسلم است این است که بختیاری‌ها از نژاد آریایی هستند که از هزاره‌های قبل از میلاد در دامنه کوههای بختیاری در شرق شوشتر و دو طرف رودخانه کارون مستقر شده‌اند و با عیلامی‌ها که مردمان بومی آن سرزمین بودند در آمیخته و نژادی واحد را به وجود آورده‌اند.
از خصایص جسمانی آنان می‌توان از قد بلند، جسم نیرومند، پوست تیره ، موی سیاه، ابروانی پرپشت، بینی بزرگ که بر روی لب خم شده است و چانه‌ای قوی و چهارگوش نام برد.
مذهب. بختیاری‌ها تا قرن نهم هجری پیرو مذهب معتزله بودند، ولی از قرن نهم به بعد که یکی از سادات خوزستان مذهب شیعه را اشاعه داد این مذهب در میان بختیاری‌ها رونق گرفت و در زمان صفویه عمومیت پیدا کرد. بختیاری‌ها برای سادات احترام خاصی قائلند، تا جایی که می‌گویند کلیه سادات از پرداخت هرگونه مالیات و تعرض مصون بوده‌اند.

آموزش و پرورش
پیش از تأسیس مدارس عشایری، افراد باسواد فقط کسانی بودند که در مکتبخانه‌های روستاهای نواحی ییلاق و قشلاق به آموزش قرآن پرداخته، متون قدیم را فرامی‌گرفتند و تنها فرزندان خان‌ها و کلانتران بودند که برای فراگیری آموزش رسمی به مدارس گسیل می‌شدند.
در 1336 همزمان با ایجاد دانش سراهای عشایری در چند استان، دانش‌سرای عشایری شهرکرد برای تربیت آموزگارن عشایری تأسیس شد. با اینکه انگیزه تأسیس این دانش‌سراها تربیت کادر

مناسب برای آموزش فرزندان عشایری بود، آموزگاران آموزش یافته دانش‌سراهای مزبور، کلاً برای آموزش در مدارس روستایی منطقه اعزام شدند و آموزش فرزندان عشایر کوچ‌رو در این مدارس روستایی نیز ناممکن بود. با آموزش نزدیک به بیست نفر از فرزندان عشایر اسکان یافته و با کمک تعدادی از آموزش دیدگان غیربختیاری تحت عنوان معلم ، مدارس عشایری به منظور آموزش رسمی فرزندان عشایر، از 1347- 1357 تحت پوشش اداره کل آموزش عشایری فعالیت داشت. پس از انقلاب اسلامی و انحلال اداره کل آموزش عشایری، واحدهای سیار آموزش عشایر منطقه ن

یز تقلیل یافت و این شیوه آموزشی با آموزش رسمی کشور ادغام و آموزش فرزندان عشایری در مدارس ثابت معمول شد.
در حال حاضر فرزندان عشایر هنگام استقرار در قشلاق، زیرپوشش اداره کل آموزش و پرورش استان خوزستان قرار دارند و در مدارس روستاهای منطقه قشلاق آموزش می‌بینند و در زمان کوچ به ییلاق نیز تعدادی از محصلان تا پایان سال تحصیلی در قشلاق می‌مانند و پس از اتمام کلاسها به خانواده خود ملحق می‌شوند. گروهی نیز به همراه خانواده‌ها به ییلاق کوچ کرده، در مدارس همجوار سکونتگاههای ییلاقی ثبت نام می‌کنند و باقیمانده سال تحصیلی را در مدارس مزبور می‌گذرانند. به طور مسلم در چنین وضعیتی امکان تحصیل دختران کمتر فراهم است.
وضعیت سواد. بر اساس آمارگیری 1362 که بوسیله سازمان برنامه و بودجه استان چهارمحال و بختیاری انجام پذیرفت ، از جمع افراد ملزم به آموزش که باید به دوره‌های مختلف آموزش ابتدایی، راهنمایی و متوسطه راه یابند 19 درصد در مدارس ابتدایی، 13 درصد در مدارس راهنمایی و فقط 3 درصد در مدارس متوسطه به تحصیل اشتغال داشتند. بر اساس همین آمارگیری، از مجموع جمعیت شش سال بالاتر، 3/92 درصد بیسواد و 7/7 درصد باسواد ، اعم از محصل و غیرمحصل بوده‌اند. رقم بی‌سوادی در بین مردان 88 درصد و در بین زنان 8/97 درصد بوده است ؛ بنابراین بدیهی است که برنامه‌ریزی‌های آموزشی این جوامع در اولویت خاص قرار گیرد. ترکیب جنسی دانش‌آموزان عشایری در دوره‌های مختلف چنین بوده است: سهم دانش‌آموزان دختر در دوره ابتدایی 16 درصد، در دوره راهنمایی 9 درصد و در دوره متوسطه 3 درصد دانش‌آموزان عشایر بوده است.

وضعیت بهداشت
سطح بهداشت در زندگی عشایر بسیار پایین است، به طوری که با بسیاری از مسائل بهداشتی به طور کلی بیگانه‌اند. زندگی همواره در حال تحرک و جابه‌جایی باعث شده که آنان نتوانند از امکانات بهداشتی و درمانی خوبی برخوردار باشند، بخصوص اینکه نقاط کوچ و استقرار آنها (آنان) در مناطق کوهستانی و دورافتاده قرار دارد و به همین دلیل میزان مرگ و میر بر اثر بیماریهای ساده و درمان‌پذیر بسیار است.
از شایعترین بیماری‌ها در میان عشایر منطقه می‌توان از بیماری‌های ریوی، سوءهاضمه، عفونت‌های مختلف انگلی، اسهال، تب روده و درد مفاصل و استخوان نام برد. به دلیل استقرار در منا

طق آلوده و عبور از آنها و دشواری پیشگیری و کنترل نمونه‌های آلوده میزان ابتلا به مالاریا در بین عشایر بسیار بالاست و منطقه بازفت مراکز عمده ییلاقی عشایر منطقه است جز یکی از مناطق آلوده کشور شناخته شده است. (اداره عشایری استان چهارمحال و بختیاری ؛ سال 1368)
متحرک بودن عشایر باعث شد، محیط زندگی آنان نسبت به سکونتگاههای روستایی بهداشتی‌تر باشد، ولی نوشیدن آب‌های غیربهداشتی، بخصوص در مناطق گرمسیری، میزان آلودگی به امراض را به شدت افزایش می‌دهد. به دلیل محدودیت‌های ناشی از زندگی ایلی، استحمام و شستشوی بدن به ندرت انجام می‌گیرد و طبیعی است که این امر نیز موجب افزایش بیماری می‌شود.
وضعیت خدمات درمانی . در حال حاضر عشایر منطقه از دو طریق ، زیر پوشش خدمات درمانی قرار می‌گیرند:
1 گروههای سیار. گروههای سیار درمانی با شناختی که از محل استقرار عشایر در ییلاق و قشلاق دارند به چادرها مراجعه کرده، به معالجه سرپایی بیماران می‌پردازند و در زمان کوچ عشایر نیز، گروههایی در گذرگاههای محل عبور خانوارها مستقر شده، عشایر بیمار را به طور سرپایی درمان می‌کنند. سطح پوشش درمانی گروههای سیار به دلایل مختلف از جمله محدودیت نیرو و تجهیزات و از همه مهمتر مشکلات مربوط به راه‌ها نسبتاً محدود است.

2 واحدهای ثابت درمانی . خانه‌های بهداشت و مراکز بهداشتی مستقر در آبادی‌های ییلاقی و قشلاقی پوشش درمانی عشایر نواحی مزبور را به عهده دارند. در حال حاضر، جمع واحدهای بهداشتی ثابت مستقر در مناطق ییلاقی مشتمل بر شش خانه بهداشت و نُه مرکز بهداشتی درمانی از نوع روستایی است که با امکانات کم، بخشی از نیازهای بهداشتی و درمانی عشایر را بصورت سرپایی برطرف می‌سازد.
عشایر با توجه به وضعیت موجود تا زمانیکه بتوانند با داروهای محلی بیماری خود را معالجه

نمایند به مراکز بهداشتی مراجعه نمی‌کنند و در زمان مراجعه به مراکز بهداشتی یا برخورد با گروههای پزشکی از فرصت استفاده کرده ، مقداری قرص و شربت از مأموران بهداشتی می‌گیرند و آن داروها را در هنگام بیماری و حتی سلامتی، بی‌رویه مصرف می‌کنند. چنانچه شدت بیماری درحدی باشد که با چنین وسایلی معالجه نشوند، در صورت امکان ، در قشلاق به شهرهای خوزستان و در ییلاق به بیمارستانها و اطبای شهرکرد، فارسان، بروجن و اصفهان مراجعه می‌کنند. (همان : اداره عشایری استان چهارمحال و بختیاری ؛ سال 1368)

آداب و رسوم و فرهنگ
مردم بختیاری ، عموماً شجاع، سلحشور ، پرکار، زحمتکش و قانع هستند و در اسب‌سواری و تیراندازی مهارت کامل دارند. آنان در درستکاری مشهورند و اکثر مردان و زنانشان خوش هیکل، دارای قامت بلند و اندامی متناسب و ورزیده و سیمایی متواضع و اصیلند.
بسیاری از آداب و رسوم و عقاید آنان از زمان‌های قدیم سینه به سینه منتقل گردیده و جزء واجبات زندگی آنان شده است. بختیاری‌ها بر این باورند که ارواح پلید به وسیله نوک سنجاق و اشیای تیز مجروح می‌شوند، از این رو، در روز عروسی میخ نوک تیزی در کف حجله عروس می‌نشانند. میهمان نوازی یکی دیگر از خصوصیات آنان است و چون معتقدند که ایل متعلق به همه افراد ایل است ، رفت و آمدهای رسمی کمتر در بین آنها وجود دارد.

مهمترین عید غیرمذهبی در نزد بختیاری‌ها نوروز است و چند روز قبل از عید، مردان و زنان عشایر برای خرید کفش و پارچه به نزدیکترین بازار مراجعه می‌کنند. اعیاد دیگر از جمله قربان، و فطر نیز در بین آنان برگزار می‌شود.
ازدواج . ازدواج در بین ایل بختیاری بر پایه سنت‌های کهن و تحکیم روابط خویشاوندی و ایجاد همبستگی و گسترش تیره و طایفه است؛ از این رو، ازدواج ها بیشتر در سطح تیره و طایفه و بین خویشاوندان نزدیک مثل پسرعمو و دخترعمو، پسردایی و دختر عمه و ; انجام می‌گیرد.
معمولاَ هنگام تولد دختر در یک خانواده، خانواده دیگری که صاحب پسرند، روز تولد با بردن هدایایی مثل کله قند و پارچه ، آن دختر را برای پسر خود نامزد می‌کنند؛ به این مراسم «ناف برون» می‌گویند و کمتر اتفاق می‌افتد که در این پیوند خدشه‌ای وارد شود، حتی اگر پسر یا دختر دچار نقص عضو شوند. اگر پسر و دختر ناف برون نشده باشند، بعد از پسندیدن دختر از سوی خانواده پسر ، پدر و مادر پسر به همراه زنان و مردان کهنسال طایفه به منزل پدر دختر می‌روند و با گفتن این جمله که «این پسر را به غلامی خودتان قبول کنید» منظور خود را بیان می‌کنند. پدر دختر در صورت موافق نبودن، با گفتن کلماتی نظیر «دختر هنوز بزرگ نشده» یا «فعلاً برای ما میسر نیست » جواب رد می‌دهد و در صورت تمایل، با دعوت خانواده پسر به شام و نهار موافقت خود را اعلام می‌کند. بعد از موافقت پدر دختر، عده‌ای از خانواده پسر پس از یک هفته برای دختر هدایایی از قبیل پیراهن، شلوار، کفش و حنا می‌برند که به آن «دستگیرانی» می‌گویند و بعد در جلسه‌ای شیربها را تعیین می‌کنند. در همین جلسه مهریه نیز تعیین می‌شود؛ به این جلسه «پاشکنان»

می‌گویند، یعنی پدردختر دیگر حق ندارد وی را به کس دیگری بدهد. برای روز عقد، خانواده دختر یک یا دو سیاه چادر اضافی برای پذیرایی از میهمانان، پیرامون چادر خویش برپا می‌کنند؛ از طرف دیگر، یک هفته به مراسم عقد مانده، شخصی محترم از طرف خانواده داماد به خانه نزدیکان و خویشاوندان رفته، روز عقد را به اطلاع آنان می‌رساند و معمولاً خانواده‌ها هر کدام به نسبت توان مالی، هدیه‌ای از قبیل پول، گوسفند ، برنج و آرد به شخص مزبور می‌دهند تا در هزینه این مراسم شرکت کرده باشند. این مراسم را در ایل «اوزی» می‌گویند. صبح روز عقد، خانواده داماد به همراه

نوازندگان به طرف خانه عروس می‌روند و مراسم عقدکنان در میان هلهله و شادی خانواده عروس و داماد برگزار می‌شود. مراسم دیگری در خانواده عروس در طول خواستگاری تا هنگام مراسم عروسی به نام «شیرینی اشکندن» برگزار می‌شود و به این صورت است که روز قبل از مراسم عقد، خانواده داماد اجناس مصرفی آن روز را که در اصطلاح محلی به آن «خرج» گفته می‌شود به خانه عروس می‌برند. این اجناس عبارتند (عبارت است) از : گوسفند، قند و چای.
چند روز قبل از مراسم عروسی، یک نر از خانواده داماد به خانه عروس می‌رود و به پدر عروس خبر می‌دهد که موعد عروسی نزدیک است و از او می‌خواهد که لوازم دختر، یعنی جهیزیه او را آماده سازد. جهیزیه عروس بختیاری عبارت است از لحاف، تشک، خورجین و وسایلی از قبیل گلیم و تعداد کمی ظروف تهیه غذا.
طـلاق . بختیاری‌ها طلاق را عمل نادرست و نکوهیده می‌پندراند و به همین دلیل طلاق در میان آنان به ندرت صورت می‌گیرد. از طرف دیگر ، چند زنی نیز در میان این عشایر کمتر از جاهای دیگر به چشم می‌خورد؛ مگر در مواردی که زن جوانی شوهر خود را از دست داده باشد و برای حفظ حرکت خانوار، یکی از اقوام نزدیک شوهر، مثلاً برادرشوهر ، او را به عقد خود درمی‌آورد که هم تحت پوشش مادی و معنوی شوهر جدید باشد و هم از لغزشهای احتمالی ناشی از فقر ; مصون بماند.
مراسم سوگواری. در مراسم تدفین و سوگواری عشایر که تقریباً سه روز ادامه دارد مردها و زنهای اطراف، به طور جداگانه‌ای برای تسلیت‌گویی، به چادر عزا روانه می‌شوند و پس از صرف نهار یا شام محل را ترک می‌کنند. رسم بر این است که زنان قبل از رسیدن به چادر عزا، دسته‌جمعی شروع به شیون می‌کنند و بعد از نشستن در داخل چادر، یکی از زنان شروع به خواندن زندگی‌نامه متوفی می‌نماید و بعد همه حضار بلند شیون می‌کنند. برگزاری مراسم چهلم متوفی نیز به همین صورت است. در این فاصله، هر فرد بنا به موقعیت اقتصادی و روابط خویشاوندی، برای بازماندگان ،

گوسفند، مقداری برنج و گاهی پول می‌آورد. بعد از مراسم چهلم، بازماندگان متوفی به بازدید افرادیکه در مراسم شرکت کرده بودند می‌روند و این کار تقریباً تا مراسم سال متوفی طول می‌کشد. پوشیدن لباس سیاه تا چهلم ضروری است، ولی اغلب تا یک سال از لباس سیاه استفاده می‌شود و بعد از آن نزدیکان با آوردن یک دست لباس سفید، لباسهای سیاه را از تن صاحب عزا خارج می‌کنند. برگزاری مراسم عزاداری کلانتران یا خان‌ها با فرد عادی فرق می‌کن

د.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه مقاله رسانه و ارتباط بین فرهنگی تحت pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه مقاله رسانه و ارتباط بین فرهنگی تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه مقاله رسانه و ارتباط بین فرهنگی تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه مقاله رسانه و ارتباط بین فرهنگی تحت pdf :

رسانه و ارتباط بین فرهنگی

نقش رسانه‌ها در ایجاد و یا تعمیق روابط فرهنگی میان ملل‌، البته بدیهی است و انکارناپذیر. در این مقام‌، این مباحث کلّی را پیش نمی‌کشیم‌، بلکه در پی آنیم که ببینیم رسانه‌های دو کشور ایران و افغانستان با توجه به مشترکات عمیق و دیرینه فرهنگی‌، تا چه اندازه توانسته‌اند پُل ارتباط دو ملّت همسایه باشند.

این حقیقتی است که این دو کشور در این منطقه بیشترین مشترکات فرهنگی را دارند. در این منطقه هیچ کشوری را نمی‌توان یافت که در حوزه دین‌، زبان و خط با ایران یگانگی کامل داشته باشد و برعکس‌.

پاکستان با ایران هم‌دین است‌، ولی هم‌زبان نیست‌. تاجیکستان هم‌دین و هم‌زبان است‌، ولی مردمش خط فارسی را نمی‌شناسند. فقط مردم افغانستان‌اند که همه زمینه‌های لازم برای ارتباط را دارند. فقط آنچه مانده است‌، خود ارتباط است‌. به واقع در هیچ جای دنیا، مردمی نمی‌توانند بهتر از مردم افغانستان با رسانه‌های ایران ارتباط بگیرند و برعکس‌.
ولی با این وصف‌، به نظر می‌رسد که این رسانه‌ها نتوانسته‌اند به تناسب ظرفیت و توان نفوذ خود، شناخت و آگاهی متقابل ایجاد کنند.

اگر از جهت ایرانی قضیه بنگریم‌، مردم ایران سخت نسبت به سرزمین و مردم افغانستان بی‌اطلاع‌اند. بسیاری از آنان حتی از موقعیت و نفوذ والای زبان فارسی در آن کشور بی‌خبرند; جغرافیای تاریخی افغانستان را نمی‌شناسند و باور این حقیقت برایشان دشوار است که مثلاً بلخ و غزنی و هرات (شهرهایی با مفاخر بسیار ادبی‌) در افغانستان واقع شده‌اند.

مسلماً در این میان بخشی از کوتاهی‌، به رسانه‌های افغانستان بر می‌گردد که هنوز نتوانسته‌اند به صورت فراگیر و گسترده معرّف کشور خویش برای همسایگان باشند. کمبود امکانات مالی و مهم‌تر از آن پراکنده‌شدن نیروهای انسانی‌، رسانه‌های افغانستان را فقط در داخل کشور و آن هم در پیمانه‌ای اندک‌، محدود کرده است‌.

اما بخشی دیگر از این تقصیر متوجه رسانه‌های ایران است‌. در اینجا حضور افغانستان نه کمیّت لازم را دارد و نه کیفیت شایسته را. این حضور تقریباً به اخبار محدود می‌شود و آن هم اخباری که بیشتر اوقات کشور ما را برای مردم ایران‌، جایی نامطلوب با مردمی نامطلوب‌تر نشان می‌دهد. تقریباً در هیچ‌یک از برنامه‌های فرهنگی تلویزیون ایران‌، ما بخشی ثابت ـ ولو با زمان اندک ـ برای معرفی افغانستان‌، فرهنگ و مردم آن ندیده‌ایم‌.

در این نباید تردید کرد که صدا و سیمای ایران وسیع‌ترین رسانه در میان فارسی‌زبانان است و شاید علاوه بر هفتاد میلیون مخاطب ایرانی‌، حداقل ده میلیون مخاطب غیرایرانی هم داشته باشد. به راستی در مقابل هر هفت ساعت برنامه برای ایران‌، یک ساعت برای دیگر کشورهای فارسی‌زبان هم داریم‌؟ در مقابل هفتاد ساعت یک ساعت داریم‌؟ در مقابل هفتصد ساعت یک ساعت داریم‌؟ من گمان نمی‌کنم‌، چون تلویزیون ایران در همه شبکه‌های سراسری (گذشته از شبکه‌های استانی‌) در سال حداقل چهل هزار ساعت برنامه دارد. به راستی مجموع برنامه‌های فرهنگی تلویزیون برای افغانستان یا درباره افغانستان به چهل ساعت در سال می‌رسد؟ یعنی یک هزارم‌؟

اما این بحث کیفیت بود. در حوزه کمیت‌، وضعیت نابسامان‌تر است‌، چون تصویری که در این ساعتهای محدود در طول سال از افغانستان در رسانه‌های کشور همسایه‌اش نمایان می‌شود، تصویری است مخدوش و حتی گاه بیزاری‌آفرین‌. ما پیش از این تصویر نادرست لهجه فارسی افغانستان در مجموعه تلویزیونی «چهارخونه‌» را دیده‌ایم و من چون در آن مورد مقاله مفصلی نوشته‌ام‌، سخن را به درازا نمی‌کشانم‌.

چنین است که مردم ایران نسبت به همسایگان شرقی خود آگاهی دقیق و واضحی ندارند. وقتی شناخت اندک است‌، همدلی و همراهی نیز کم می‌شود و این موضوع‌، تأثیراتش را در امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دو کشور هم نشان می‌دهد.

تجربه نشان داده است که بیشترین دوستداران افغانستان در میان ملّت ایران ـ که البته اندک هم نبوده‌اند و بعضی از آنها خدمات بسیاری در مسیر همدلی و همراهی میان دو ملّت کرده‌اند ـ همانهایی بوده‌اند که باری به تصادف یا براثر ارتباط با جامعه مهاجر، به آگاهی و شناخت نسبت به افغانستان رسیده‌اند. آنگاه احساس این همه وجوه اشتراک چنان آنها را به وجد آورده است که گاه مال و جان در راه بهبود روابط دو کشور گذاشته‌اند. پس باید پذیرفت که گام اول همدلی‌، شناخت است و شناخت هم چیزی است وابسته به رسانه‌ها.

اما برای این که همه برف را به بام همسایه نیفکنده باشیم‌، خوب است یادآوری کنیم که طرف افغانستانی قضیه هم در امر رسانه‌ها چندان روی خوشی برای ارتباط نشان نداده است‌. درست به همان پیمانه که مردم افغانستان علاقه‌مند محصولات رسانه‌ای همزبانانشان بوده‌اند، حاکمیتهای این کشور کوشیده‌اند با نفی این وجوه ارتباط، بدبینی میان دو ملّت را دامن زنند و با کم‌رنگ‌کردن زبان فارسی در رسمیات افغانستان‌، به این ناآشنایی مردم ایران نسبت به کشور ما بیفزایند. من امروز با پدیده جالبی مواجه شدم‌; تابلو شرکت هواپیمایی افغانستان در خیابان جم مشهد که در آن با خطّ درشت نوشته شده است‌: «د آریانا افغان هوایی شرکت‌.»

یک تابلو خودش یک رسانه است‌. امروز بسیاری از اطلاع‌رسانی‌های بازرگانی توسط تابلوهای بزرگ سطح شهر صورت می‌گیرد. به راستی تابلو پشتو (که البته حتی یک کلمه‌اش هم اصالتاً پشتو نیست و فقط کلمات فارسی و عربی با ترکیبی دیگر در آن ظاهر شده‌اند) در شهری که حتی یک پشتوزبان ندارد، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ مخاطبان ایرانی از آن چه پیامی می‌گیرند؟
اما از حوزه رسانه‌های رسمی که بیرون می‌آییم‌، به نظر می‌رسد که در دو حوزه دیگر، رسانه‌های دو کشور این کم‌کاری را تا حدود قابل توجهی جبران کرده‌اند

یکی از آنها، رسانه‌های مکتوب در حوزه دانش و فرهنگ است‌، یعنی مجلات‌، کتابها و تولیدات سمعی و بصری که بعضی از آنها می‌توانند به راستی همچون یک رسانه فراگیر، اذهان را متوجه خویش سازند. اهل ادب و قلم دو کشور، بر خلاف اهل سیاست به خوبی توانسته‌اند این وفاق را تجربه کنند و به راستی آن مایه از شناخت و همدلی که میان اهل هنر و ادب دو کشور دیده می‌شود، در کمتر عرصه دیگری قابل مشاهده است‌. به گمان من صفحات ادبی روزنامه‌های کثیرالانتشار و نیز نشریات فرهنگی در این میان بسیار مؤثر بوده است‌. به واقع بسیاری از اهل قلم افغانستان که بعداً توانستند پلهای ارتباط خوبی بسازند، در این رسانه‌ها مطرح شدند.

حوزه دیگر، رسانه‌های الکترونیکی است یعنی وبلاگها و سایتهای فارسی که البته مرز نمی‌شناسند و بلکه مرزها را از میان بر می‌دارند. این مرز نشناختن البته گاهی از جهت سرازیر شدن محصولات فرهنگی غرب‌، برای ما دلپذیر نیست‌، ولی از جهت ارتباط میان فرهنگیان بسیار خوشایند است‌.
ولی با این همه ما هنوز به جایی نرسیده‌ایم که مثلاً اگر شاعری افغانستانی در محفلی شعر می‌خواند، در ذهن هیچ یک از مستمعان این پرسش ایجاد نشود که «او زبان فارسی را از کجا آموخته است‌؟»

تحلیل گفتمان انتقادی به ما کمک می کند تا بتوانیم بفهمیم گفته های اشخاص تا چه اندازه نتیجه ایدئولوژی ها ی فردی و سیاسی اجتماعی آنهاست و این ایدئولوژی ها هنگام رویارویی با جناح مقابل ، چگونه مورد بحث قرار می گیرد ( باتیا، 2006).کولر (2005) و ون دایک (1995) معتقدند ، مساله درون و بیرون گروه در تحلیل انتقادی گفتمان ، مساله ای بسیار مهم و حیاتی است. متون طوری نوشته می شوند که منافع فردی و گروهی را تامین تامین کنند (ون دایک ، 1993).

از نگاه پدنکارماگال و رملینگر (2006) ، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به ما کمک می کند تا از طریق تحلیل ابعاد زبان شناختی متن ، تولیدات معناشناختی آن را مورد آزمون قرار دهیم. از نگاه این دو ، تحلیل گفتمان انتقادی هم نظریه و هم روش است و توجه خاصی به ساختارهای اجتماعی مرتبط ، که روابط قدرت را تولید و تقویت کرده ، یا تغییر می دهند و به چالش می کشند ، دارد. اکثر قضاوتهایی که در تحلیل گفتمان انتقادی انجام می شود بیشتر با ارزشها و نظرها سروکار دارند تا با واقعیتها ( فلاوردیو ،1999).

از نظر فرکلاف (1989) و ون دایک (1993) ، لفظ انتقادی به این دلیل به تحلیل گفتمان اضافه شده که بتواند روابط میان زبان ، قدرت و ایدئولوژی که برای مردم عادی قابل تشخیص نیستند را برملا کند ( به نقل از والاسکو ساکریستان و فورتس اولیویرا، 2006).

فرکلاف (1992) دررویکرد تحلیل گفتمان انتقادی خود ایدئولوژی را ساختهایی معنایی می داند که در تولید ، بازتولید و تغییر روابط نابرابر قدرت نقش دارند ( به نقل از سلطانی ، 1384). بدین ترتیب ایدئولوژی ،به واسطه معنا با گفتمان و زبان که ابزار تولید معنا هستند پیوند می خورد.

صاحب نظران در تحلیل انتقادى گفتمان به مانند بارت معتقدند افراد «هم ارباب زبان و هم برده آنند» و این یعنى مطرح کردن مفهوم عامل (agent) در این مفاهیم. تحلیل گفتمان انتقادی ( CDA ) سعى در دستیابى به نظریه اى متعادل دارد. تعادل میان این دو پیش نهاده: «زبان ساخته شده است» و «زبان سازنده است» به بیانى دیگر نزد ایشان کنش گفتمانى پویا مطرح مى شود که در دیالکتیکى سیال هم تولید شدگى و هم تولید کنندگى گفتمان و پوشش دهد.

در نظریه گفتمان لاکلائو و موفه این گفتمان است که تنها و تنها به وجود آورنده جهان اجتماعى است، حال آنکه نزد فرکلاف زبان تنها یکى از اشکال کنش اجتماعى است. نظریه پردازان مارکسیست ایدئولوژى را اسباب دست یک قطب تمامیت خواه مى شمرده و هیچ علاقه اى نیز به ساختار ایدئولوژى هاى خاص و یا چگونگى ارائه آنها در محیط هاى خاص نداشتند، در حالى که CDA و خاص فرکلاف به رد چنین دیدگاه هایى که سوژه در آنها ذاتى منفعل است مى پردازد.

تحلیل گفتمان سیاسی
هدف اصلی دراین بخش ارائه یک چارچوب تحلیلی برای تحقیق درباره گفتمان سیاسی در رسانه های ارتباط جمعی معاصر است . گفتمان سیاسی به عنوان یک “نظم گفتمانی “_ این اصطلاح به اختصار شرح داده می شود- درک شده است که به طور مداوم در داخل فرایندهای وسیع تر تغییر فرهنگی و اجتماعی در حال تغییر است که این فرایندها خود رسانه ها و هم سایر حوزه های اجتماعی که مرتبط با آنها هستند را تحت تاثیر قرار می دهند .

در تحلیل گفتمان سیاسی رسانه ها ( و درحقیقت هرنوعی از گفتمان) باید به دو امر توجه کرد: اول:توجه به رویدادهای ارتباطی و دوم: نظم گفتمانی. هدف آن باید به طور همزمان توضیح رویدادهای ارتباطی خاص و تشکیل و دگرگونی نظم سیاسی گفتمان باشد. منظور از نظم سیاسی گفتمان، پیکربندی ساختمند ژانرها و گفتمان هایی است که گفتمان سیاسی را تشکیل می دهند، نظامی اگرچه باز و تغییرکننده – که گفتمان سیاسی اش را در نقطه مشخصی از زمان معین و حدود آنرا مشخص می کند .

نظم های گفتمانی زمینه های عملی هستند که در اصطلاحات گفتمانی خاص دیده شده اند .
در این نسخه CDAسه گونه مختلف تحلیل به شکل عبارت های ادغام شده به یکدیگر مرتبط می شوند تا اعمال فرهنگی و اجتماعی را به خصلت های متن پیوند دهند. این سه قسم تحلیل عبارتند از:
• تحلیل متون (گفتاری، نوشتاری، یا ترکیبی از وجوه نشانه شناختی برای نمونه متون تلویزیونی).
• تحلیل اعمال گفتمانی تولید، توزیع و مصرف متن.
• تحلیل اعمال فرهنگی و اجتماعی ای که اعمال گفتمانی و متون را شکل می دهند.
یک ویژگی کلیدی این نسخه CDA این است که پیوند بین متون و جامعه یا فرهنگ بواسطه اعمال گفتمانی صورت گرفته است.

اما توجه در اینجا به طور کلی بر روی بینامتنیت است: (یعنی) بر روی اینکه چگونه در تولید و تفسیر یک متن مردم به متون دیگر و انواع متونی که از نظر فرهنگی در دسترس آنهاست، تکیه می کنند. این منبع فرهنگی برای تولید و مصرف متن از مفهومی که از فوکو (1984) عاریت گرفته است، یعنی”نظم گفتمانی” مفهوم سازی می شود. ادعای مطرح شده در اینجا این است که متون گرایشی دوگانه به “سیستمها در معنای گسترده آن دارند: هم سیستم های زبانی و هم نظم های گفتمانی وجود دارند. رابطه متن-سیستم در هر دو حالت دیالکتیک است: متن ها بر سیستم ها تکیه می کنند و همچنین آنها را تشکیل یا بازتشکیل می دهند

یک نظم گفتمانی یک پیکربندی ساختمند از ژانرها و گفتمان ها (و شاید سایر عناصر از قبیل صداها، رجیسترها و سبک ها است که مرتبط با یک حوزه اجتماعی مشخص است؛ برای مثال نظم گفتمانی یک مدرسه. به هنگام توصیف یک چنین نظم گفتمانی ای، اعمال گفتمانی سازنده آن مشخص می شود(سلطانی و دیگران، 1387: 65-90).

+ نوشته شده توسط بیژن تفضلی در چهارشنبه 2 دی1388 و ساعت 3:44 | نظر بدهید
مطالعات خبر-قسمت نهم
بیژن تفضلی
مطالعات فرهنگی (انتقادی) بریتانیایی در مورد خبر
رویکرد انتقادی بریتانیایی از نظر رویکردی که به رابطه میان رسانه های جمعی و سیاست دارد، اساسا نئو- مارکسیستی است و ارتباط نزدیکی با ساختارگرایی که پیشتر بررسی شد، دارد. این رویکرد، دیدگاههای انتقادی را در چارچوب سنت مارکسیسم مورد توجه قرار می دهد اما با افکار اولیه مارکسیست ها تفاوت اساسی دارد. درحالیکه مارکسیست های نخستین رسانه را تابع محض ایدئولوژی حاکم بر جامعه می دانستند، رویکرد انتقادی، رسانه را یک صنعت آگاه می داند که زیرکانه از نظم سیاسی موجود حمایت می کند (Enzenberger, 1974).

به همین دلیل در جایی که از منظر مارکسیست ها، رسانه ها کاملا تحت کنترل نخبگان حکومتی و ایدئولوژی طبقه حاکم هستند؛ در رویکرد انتقادی، رسانه به وسیله تاثیرگذاری بر فرهنگ عمومی به ویژه زبان، از ایدئولوژی مسلط حمایت می کند اما به روزنامه نگار اجازه می دهد که تصور یک گزارشگر بی طرف و عینی گرا از اطلاعات سیاسی را از خود داشته باشد (Hall, 1982).

در مطالعات رویکرد انتقادی، رسانه ها بی طرف، عقل سلیمی ،یا واسطه های منطقی رویدادهای اجتماعی نیستندبلکه بالذات به بازتولید ایدئولوژی های از پیش فرمول بندی شده، کمک می کنند (Van Dijk, 1988). رسانه ها با بازسازی واقعیت اجتماعی به عنوان نوعی بازتولید نیروها و ایدئولوژی های مسلط در جامعه، از ایدئولوژی حاکم حمایت می کنند.

بنابراین مطالعات انتقادی به ماهیت ایدئولوژیک پیام های رسانه ها به عنوان بازسازی ایدئولوژی مسلط، توجه دارد و روش های رمزگذاری عناصر یک نظم فرهنگی مسلط به عنوان نوعی “معنای مرجح” را تحلیل می کند (Hall, 1980). متدهای آنان برای بررسی شیوه های ساخت پیام در رسانه ها و فهمیدن این که چه معنایی می دهند، ترکیبی از نشانه شناسی، ساختارگرایی و رویکردهای ادبیاتی انتقادی است (Lumley& O’shaughnessy, 1985 in Wolff, 1988).


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه پایان نامه دو و میدانى تحت pdf دارای 164 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه پایان نامه دو و میدانى تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه پایان نامه دو و میدانى تحت pdf

دو میدانی  
تاریخچه دو میدانی(ایران)    
تاریخچه دو میدانی (جهان)   
قوانین و مقررات   
پرش طول   
باند پرش   
تخته پرش  
ساختمان تخته پرش   
منطقه فرود   
پرش سه گام   
موارد منع   
شرایط بازکنان   
داوران و برگزار کنندگان   
هیئت داوران   
مقررات عمومی   
امکانات و تجهیزات   
وسایل تخصصی رشته   
تخته استارت قوس صحنه   
باند دور خیز و منطقه خیز پرش از ارتفاع  
ساختمان دایرهپرتاب وزنه  
ساختمان دایره پرتاب دیسک   
باند دور خیز پرتاب نیزه   
قفس پرتاب تخصصی   
وسایل بازیکن   
آموزش   
مهارتهای پایه   
تکنیک دوهای سرعت   
مراحل آموزش دوهای سرعت   
تکنیک شروع دوهای سرعت  
تکنیک شروع نشسته   
آماده شدن برای مرحله رانش   
دوهای امدادی   
تکنیک های غیر دیداری تعویض چوب در دوهای امدادی  
تکنیک تعویض چوب امدادی  
مراحل آموزش تعویض چوب در دوهای امدادی   
دوهای با مانع  
مراحل آموزش دوهای با مانع  
ویژگی های تکنیکی  
دویدن به طرف مانع (نه پرش)  
پرش ها  
نشریه اصلی پرش   
بازیهای پرشی  
تمرین های پایه پرش ها  
قوانین پرش طول   
مراحل آموزش پرش طول  
حرکات کششی ویژه رشته های مختلف دو میدانی   
حرکات کششی توصیه شده   
حرکات گره ای   
حرکات کششی مانع   
حرکت نشستن روی زانو ها   
حرکات کششی توصیه شده (2)  
حرکات کششی پایه   
حرکات کششی ویژه عضلات کف و مچ پاها  
حرکت کششی ویژه عضلات ناحیه کمری   
ویژگی های حرکات کششی   
انواع حرکات کششی   
حرکات کششی ویژه دو میدانی   
حرکات کششی ویژه دوهای سرعت و دوهای با مانع و پرش طول و پرش سه گام   
منابع

تاریخچه دو و میدانی (Athlatic)

ایران

در سال 1313 با همت شادروان استاد احمد ایزدپناه و با انجام مسابقاتى در بعضى از رشته‌هاى دو و میدانى سرآغاز بوجودآمدن تشکیلاتى در این ورزش مادر و جذاب فراهم گشت پس مى‌توان نامبرده را بنیانگزار دو و میدانى ایران دانست

درسال 1315 مطابق 1936 میلادى فدراسیون دو و میدانى ایران تأسیس شد

درسال 1936 میلادى یک گروه ورزشى از ایران به المپیک برلین اعزام شد و در همین سال تهران به عضویت فدراسیون دو و میدانى آماتورى بین‌المللى درآمد

ریاست اولین دوره فدراسیون دو و میدانى کشورمان را آقاى محمد ذوالفقارى در سال 1325 بعهده داشت که تاسال 1331 این سمت به عهده نامبرده بود و دبیر ایشان شادروان احمد ایزدپناه بود

در حال‌حاضر رئیس فدراسیون دو و میدانى جمهورى ‌اسلامى ‌ایران را جناب آقاى على کفاشیان عهده‌دار هستند. خاطرنشان مى‌سازد که اسامى تمام رؤسا و دبیران فدراسیون از آغاز تاکنون ضمیمه این تاریخچه است

ضمناً اولین دوره مسابقات در سال 1318 و در 10 ماده انجام گردید مواد فوق شامل

100 متر- 200 متر- 400 متر- 800 متر- 1500 متر- 5000 متر- 100ضربدر 4 امدادی- پرش ارتفاع- پرش طول- پرش سه‌ گام- پرتاب وزنه و پرتاب نیزه بوده است

جهان

منشاء پیدایش دو و میدانى به انسان‌هاى اولیه برمى‌گردد. انسان‌هاى اولیه، در جریات تلاش براى بقاء، شکار و دفاع از دو بدن، پریدن و پرتاب کردن استفاده مى‌‌برند. با گذشت زمان و تغییر شرایط زندگی، انجام این حرکات طبیعى بیشتر براى عملیات جنگى صورت مى‌گرفت. در زمان صلح که اوقات فراغت جنگجویان بیشتر بود و در این زمینه‌ها به تمرین و رقابت مى‌پرداختند

نقوش روى اشیاء و ظروف بجا مانده از دوران باستان، تصاویر انسان‌هایى را نشان مى‌دهد در حال دویدن، پریدن و پرتاب کردن مى‌باشند. براساس مدارک موجود اثبات گردیده است که پیش از اولین دوره مسابقات المپیک دویدن، پریدن و پرتاب کردن به عنوان یک ورزش داراى جاذبه براى مردم یونان بوده است. مسابقه بیشتر دو و میدانى به یونان باستان مى‌رسد. در سال 776 ق – م و رشته‌هاى 5 گانه ورزشى مرکب از: دو سرعت، پرش طول، پرتاب دیسک، پرتاب نیزه و کشتى تشکیل مى‌شد

دو و میدانى نوین در قرن 19 در امپراطورى انگلستان بوجود آمده و رشته‌هاى قدیمى ابقاء و رشته‌هاى جدیدى مانند: دو با مانع، دوهاى استقامت، پرش‌ طول و پرش سه ‌گام، پرتاب چکش و وزنه جزو رشته دو ومیدانى درآمدند. درسال 1810 میلادى مسابقه‌اى در زمینه دو و میدانى در انگلستان انجام گردید. در بین سال‌هاى 1857 و 1860 و مسابقات دو و میدانى بین دانشگاه‌هاى مشهور آکسفورد و کمبریج برگزار مى‌گردید. 20 سال بعد رشته دو و میدانى آن چنان توسعه پیداکرد که انجمن دو و میدانى آماتورى انگلستان تأسیس گردید

دو 3000 متر با مانع بصورت امروزى از مسابقات صحرا نوردى که بسیار مورد علاقه سربازان انگلیسى بود مشتق گردید. از سال 1900 مسابقات با مسافت‌هاى مختلف انجام مى‌شد، وى از سال 1920 مسافت رسمى 3000 متر تعیین شد. ایده واردکردن دو ماراتن در سال 1896 در اولین دوره المپیک جدید بوجود آمده و انجام پذیرفت. پرش ارتفاع همراه با انواع حرکات آکروباتیک، در قرن 19 از جزایر انگلستان رونق یافت. پرش سه گام نیز از جزایر ایرلند آغاز گردید، در طى قرن 19 ایرلندى‌ها در این رشته تبحر پیدا کردند. ماده پرتاب وزنه نیز به جزایر انگلستان مربوط مى‌شد. در آغاز براى پرتاب از سنگ استفاده مى‌شده است ولى بعدها در اواسط قرن 18 از گلوله‌هاى آهنى استفاده گردید. در آغاز قرن 19 نیز محل پرتاب از مربع به دایره تبدیل گردید. پرتاب چکش نیز از قرن 16 از جزایر انگلستان شروع گردید البته شکل جدید چکش از اسکاتلند آغاز شد. موارد 10 گانه نیز در اواسط قرن 19 در ایرلند انجام مى‌شد. البته پیشگامى اسکاندیناوى‌ها موجب ورود این رشته در مسابقات المپیک استکهلم گردید

در مسیر تکاملى دو و میدانی، مسابقه دو 60 متر سرعت در المپیک‌هاى 1900 و 1904 برگزار گردید. رشته 200 متر سرعت نیز از دومین دوره المپیک در برنامه قرار گرفت. مسابقات دو صحرانوردى از سال 1912 انجام گردید. در سال‌هاى 1900 تا 1904 ماده 300 متر با مانع، پرش ارتفاع و پرش طول درجا انجام گرفت. پرش سه گام بدون دورخیز نیز طى سال‌هاى 1900 و 1904 به اجرا درآمدند. ماده پیاده‌روى نیز در سال 1908 و ریله المپیک نیز در سال 1908 انجام پذیرفت

بطورکلى نقش انگلستان در توسعه تجدید حیات رشته دو و میدانى بسیار بوده است. بطوریکه در طول سال‌هاى 1820 و 1860و این رشته در دانشگاه‌ها و مدارس راه یافته و دانش‌آموزان و دانشجویان به آن تمایل خوبى نشان مى‌دادند. رونق دو و میدانى در انگلستان باعث روى‌آورى سایر کشورهاى اروپایى به این رشته شد. آنها در کشور و نیز در مستعمرات خود دو و میدانى را ترویج کردند. باشگاه دو و میدانى نیویورک در سال 1868 تأسیس و مسابقات منظم در موارد دوها، پرش‌ها و پرتاب‌ها برگزار گردید

تفکر تأسیس فدراسیون بین‌المللى دو و میدانی، همزمان با برگزارى مسابقات المپیک 1912 استکهلم بوجود آمد. سه روز پس از برگزارى آن مسابقات، اولین کنگره فدراسیون بین‌المللى دو و میدانى با شرکت کشورهای: استرالیا، اطریش، بلژیک، شیلی، کانادا، دانمارک، مصر، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، نروژ، روسیه، سوئد، آمریکا و انگلستان، برگزار گردید. اولین مقررات بین‌المللى دو و میدانى نیز در سال 1914 در کنگره لیون فرانسه به تصویب رسید

قوانین و مقررات

قوانین بازی

پرش طول
علائم
منطقه فرود
باند پرش
تخته پرش
پرش سه ‌گام

پرش طول

1. نوبت انجام پرش شرکت‌کنندگان بوسیله قرعه‌کشى تعیین مى‌گردد

2. هنگامى که تعداد شرکت‌کنندگان بیش از 8 نفر باشد هر شرکت‌کننده مجاز به سه ‌پرش مى‌باشد و پس از آن 8 نفرى که بهترین پرش را انجام دهند، مى‌توانند سه پرش دیگر انجام دهند. در مورد تساوى براى نفر هشتم ورزشکارانى که به این نحو مساوى مى‌کنند سه‌ بار دیگر پرش مى‌کنند هرگاه تعداد 8 شرکت‌کننده و یا کمتر در مسابقه شرکت کنند هر شرکت کننده مى‌تواند شش‌بار پرش کند

تذکر

مقصود از حالت تساوی، پریدن مسافت‌هاى مساوى است و در این صورت قانون 3-146 اعمال نمى‌شود. 3. هنگامى که مسابقه شروع مى‌شود شرکت‌کنندگان حق استفاده از باند پرش را براى انجام تمرین ندارند

4. در موارد ذیل ورزشکار مرتکب خطا خواهدشد

- در خلال پریدن و یا درحال دورخیز زمین آن طرف تخته پرش را با بخشى از بدن خود لمس نماید

- کنده ‌شدن از زمین خارج از تخته پرش از ابتداء خط جهش از دو طرف تخته

- بعد از فرود، خارج شدن از چاله پرش به نحوى که محل تماس با زمین نزدیکتر از نزدیکترین اثر بوجودآمده در محوطه فرود به خط جهش باشد

- بعد از کامل شدن فرود به طرف عقب گام بردارد

- در صورتى که در هوا معلق بزند

5. باستثناى بند 2 قانون 4-173 در صورتى که شرکت‌کننده قبل از تخته جهش پرش نماید خطا محسوب نمى‌گردد

6. کلیه پرش‌ها بایستى از نزدیک‌ترین نقطه اثرى که در منطقه فرود در نتیجه تماس بخشى از بدن یا اعضاى شرکت‌کننده بوجود مى‌آید تا خط پرش و یا امتداد آن اندازه‌گیرى شود

7. بهترین پرش از پرش‌هاى هر شرکت‌کننده، از جمله پرش‌هایى که براى حالت تساوى مقام اول انجام داده است، براى وى منظور مى‌گردد

باند پرش

1.حداقل طول باند پرش بایستى 40 متر باشد. حداقل پهناى باند پرش بایستى 22/1 متر و حداکثر آن 25/1 متر باشد. این مسیر با خطوط سفیدى به عرض 50 میلى‌متر علامت‌گذارى مى‌شود. در صورتى که شرایط ایجاب کند حداقل طول این مسیر 45 متر مى‌باشد

2.حداکثر شیب مجاز در عرض 01/0 متر و شیب کلى باند دورخیز نبایستى از 001/0 تجاوز کند

 علائم

هر ورزشکارى مى‌تواند در کنار باند دورخیز از علامتى که مورد تأئید کمیته برگزار کننده باشد و به او هنگام دورخیز یا پرش کمک کند، استفاده نماید. وى مجاز به استفاده از گچ و یا ماده مشابه دیگرى که اثر پاک نشدنى از خود به جا بگذارد، نمى‌باشد

تخته پرش

1.محوطه خیز بایستى بوسیله تخته‌اى که در زمین تعبیه مى‌شود و همسطح منطقه دورخیز و منطقه فرود مى‌باشد، مشخص شده است. لبه تخته که به منطقه فرود نزدیکتر است خط خیز یا پرش نامیده مى‌شود. بلافاصله آن سوى خط خیز تخته‌اى از جنس ماده نرم پلاستیکى یا ماده مناسب دیگرى که در صورت خطا اثر پاى ورزشکار بر آن نقش مى‌بندد، قرار داده مى‌شود. در صورتیکه امکان نصب وسایل فوق وجود نداشته باشد روش ذیل اتخاذ مى‌گردد: بلافاصله پس از خط‌ خیز و در سراسر طول آن به عرض 100میلى‌متر با زاویه 20 درجه نسبت به سطح افق شن یا خاک‌ نرم ریخته مى‌شود

2. فاصله بین تخته خیز و انتهاى چاله پرش بایستى حداقل 10 متر باشد

3. تخته خیز بایستى در فاصله یک تا سه ‌مترى از لبه چاله پرش قرار داده شود

ساختمان تخته پرش

1. تخته خیز بایستى از چوب یا جنس سخت مناسب دیگرى ساخته شود که طول آن بین 22/1-21/1 متر و عرض 202-198 میلى‌متر و ضخامت آن 100 میلى‌متر باشد. این تخته بایستى سفیدرنگ شود

2.تخته نشان‌دهنده پلاستوسین – این تخته بایستى از جنس محکم به عرض 102-98 میلى‌متر و طول 21/1-22/1 متر باشد. حداقل تا 14 میلى‌مترى تخته پرش بایستى با پلاستوسین یا ماده مناسب دیگر پوشیده شود. سطح آن از سطح تخته پرش با زاویه 30 درجه در چهت دو و حداکثر تا ارتفاع 7 میلى‌متر بالاى تخته پرش بالا برده مى‌شود. تخته بایستى بلافاصله بعد از تخته‌خیز که به چاله برش نزدیکتر باشد در یک قسمت جاسازى شده، نصب گردد. زمانى که تخته در محل مورد نظر جا گرفت بایستى آنقدر محکم باشد که بتواند فشار وزن پاى ورزشکار را تحمل کند. سطح تخته در زیر ماده پلاستوسین بایستى از جنسى باشد که میخ‌هاى کفش ورزشکار روى آن محکم شود و سُر نخورد. لایه پلاستوسین بایستى با غلطک یا ماله که برروى این تخته کشیده مى‌شود، صاف مى‌شود تا اثر پاى ورزشکار بر روى آن برطرف شود

توجه

توصیه مى‌شود که چند تخته پلاستوسین یدکى وجود داشته باشد تا وقتى ردپا برطرف مى‌شود، تأخیرى در برگزارى مسابقه پیش نیاید

منطقه فرود

1.حداقل عرض منطقه فرود بایستى 75/2 متر و حداکثر آن 3 متر است

2.در صورت امکان بایستى باند دورخیز طورى ساخته شود که ادامه وسط باند کاملاً برخط وسط چاله پرش منطبق گردد

توجه

چنانچه محور باند دورخیز با خط مرکزى منطقه فرود در یک راستا نباشد یک یا دو نوار در طول محل فرود قرار داده مى‌شود تا این امر حاصل شود. منطقه فرود متمرکز

منطقه فرود متمرکز

منطقه فرود بایستى با شن نرم و مرطوب پُر شود و سطح بالایى این منطقه بایستى همسطح تخته ‌پرش باشد

پرش سه ‌گام

1. پرش سه‌ گام شاملى ‌لى‌لى با یک پا، یک گام و یک پرش مى‌شود

2. لى‌لى یا گام اول باید بطریقى انجام گیرد که پرش‌کننده با همان پایى که عمل خیز را انجام داده بروى زمین فرود آید و بهنگام برداشتن گام بایستى با پاى دیگر فرود آید. چنانچه در حین پرش ورزشکارى زمین را با پاى تاب خورنده لمس کند خطا محسوب نمى‌شود

تخته پرش

1. فاصله بین تخته پرش و منتهى‌الیه منطقه فرود بایستى حداقل 21 متر باشد

2. توصیه مى‌شود که در مسابقات بین‌المللی، تخته پرش از 13 متر براى مردان و 11 متر براى بانوان از منتهى‌الیه نزدیکتر به منطقه فرود بیشتر نباشد. براى مسابقات دیگر این فاصله بایستى با سطح مسابقه متناسب باشد

تذکر

در شرایط دیگر، قوانین مربوط به پرش طول براى پرش سه‌ گام قابل اعمال است

موارد منع

پزشکی
قانونی

پزشکى

هیئت پزشکى اختیاردار کلیه امور پزشکى مى‌باشد. این هیئت بایستى از امکانات لازم براى معاینات پزشکی، معالجات و مراقبت‌هاى فورى در صحنه مسابقات و در محل سکونت ورزشکاران اطمینان حاصل کند

قانونى

این هیئت براى اطمینان حاصل‌نمودن از وجود امکانات لازم براى کنترل دوپینگ بایستى با کمیته سازمان‌دهنده مسابقات در تماس باشد و همراه با هیئت پزشکى مسؤول کلیه موارد کنترل دوپینگ مى‌باشد

این هیئت که متشکل از سه، پنج و یا هفت نفر مى‌باشد تعیین مى‌شود. بعلاوه، در مسابقاتى که برگزار کنندگان آن، تشکیل چنین هیئتى را براى برگزارى بى‌نقص مسابقات ضرورى تشخیص دهند، هیئت ژورى منصوب مى‌شود. نقش اساسى این هیئت بررسى و رسیدگى به اعتراض‌هایى است که طبق قانون 147 صورت مى‌گیرد. این هیئت همچنین به مشکلاتى که در خلال برگزارى مسابقه پیش مى‌آیند و براى تصمیم‌گیرى به آن ارجاع مى‌شوند رسیدگى مى‌کند. رأى این هیئت تصمیم ‌نهایى مى‌باشد. به هنگام تصمیم‌گیرى در مورد مطالبى که در مقررات فدراسیون منعکس نیامده است رئیس هیئت ژورى گزارشى از این موارد براى دبیرکل فدراسیون مى‌فرستد

شرایط بازیکنان

جنس و سن

- زنان و مردان جوان:     

هر ورزشکارى که تا سى‌ویکم دسامبر سالى که مسابقات برگزار مى‌شود بیش از بیست‌سال نداشته باشد

- پا به سن گذاشته:

هر ورزشکار زنى که تا سى‌ویکم دسامبر سال برگزارى مسابقات 35 سال به بالا داشته باشد

- پا به سن گذاشته:

هر ورزشکار مردى که تا سى‌ویکم دسامبر سال برگزارى مسابقات چهل سال به بالا داشته باشد

   داوران و برگزارکنندگان

هیئت داوران
جدول‌نویس و منشی
طراح مسیر

هیئت داوران

داوران
-کمک‌ داور
وقت‌نگهدار

داوران

1. براى مسابقات روى پیست، مسابقات میدانی، مسابقات دو و مسابقات راهپیمایى و غیره که در خارج از استادیوم برگزار مى‌شود بایستى سرداور جداگانه‌اى تعیین شود. سرداور خارج از استادیوم اختیارى در مسائلى که جزو مسؤولیت‌هاى کارشناس اصلى مسابقات دو مى‌باشد، ندارد

2. سرداور باید از جراى مقررات در مسابقه اطمینان حاصل کند و بایستى در زمینه کلیه نکات فنى که در خلال مسابقات بوجود مى‌آید و حتى مسائلى که در کتاب مقررات نیز پیش‌بینى نگردیده باشند، تصمیم بگیرد. سرداور اختیار دارد فقط در زمانى که داوران در مورد رفع اختلاف و تعیین مقام در یک مسابقه عاجز مانده‌اند، تصمیم بگیرد. سرداور به هیچ‌وجه حق ندارد مانند داور و کمک‌داور انجام وظیفه نماید

3. سرداور خاصى بایستى کلیه نتایج نهایى را بررسى کند. او بایستى به تمام موارد اختلاف رسیدگى کند و درد مورد مسابقات میدانى (بایستى ) بر اندازه‌گیرى رکوردها نظارت داشته باشد

4. سرداور اختصاصى هر مسابقه بایستى در زمین مسابقه درباره هر اعتراض و یا ایرادى که مربوط به نحوه اجراى مسابقه باشد تصمیم بگیرد. او اختیار دارد که به هر شرکت‌کننده براى رفتار نادرستش اخطار نموده و یا او را از دور مسابقات مربوط اخراج نماید

اخطار ممکن است بوسیله نشان دادن کارت زرد به ورزشکار انجام شود و اخراج از دور مسابقه بوسیله نشان دادن کارت قرمز انجام مى‌گیرد. اخطار و اخراج بایستى در کارت نتایج منعکس گردد

5. اگر بنا به عقیده سرداور عدالت ایجاب نماید که بنابر شرایط بوجودآمده، مسابقه بایستى تجدید گردد حق دارد مسابقات را باطل اعلام نموده و با تصمیمى قاطع و با نظر او مسابقه در همان روز و یا موقعیت مناسب دیگر انجام گیرد

6. سرداور مربوط حق دارد در صورتى که شرایط ایجاب کند محل مسابقات میدانى را تغییر دهد. چنین تغییر و تعویضى پس از آنکه یک دوره کامل از مسابقه انجام گیرد قابل اجرا مى‌باشد

تذکر

تغییر جهت و قدرت باد جزو شرایط لازم براى تغییر محل مسابقه نمى‌باشد

7. به محض کامل شدن هر مسابقه کارت قضاوت بایستى تکمیل و به وسیله سرداور امضاء و به امتیاز نویس داده شود

مقررات عمومى

1. داور اصلى مسابقات و داور اصلى مسابقات میدانى بایستى وظایف خاص داورهاى مختلف را در رشته‌هاى مربوط تعیین کنند

2. مسابقات دو و مسابقات دو در جاده که پایان آن در پیست دو مى‌باشد

3. کلیه داوران دو که همگى بایستى از یک سمت پیست عمل نمایند، بایستى برابر ترتیبى که شرکت‌کنندگان به خط پایان مى‌رسند قضاوت کنند و در هر موردى که نتوانند به تصمیم نهایى و توافق برسند، بایستى مراتب به سرداور رجوع شود تا او تصمیم قطعى را اتخاذ نماید

توجه

داوران بایستى حداقل با 5 متر فاصله از پیست و در امتداد خط پایان به نحوى که دید خوبى از آن داشته باشند مستقر گشته و سکویى مرتفع براى آنها مهیا گردد

 مسابقات میدانى

داوران بایستى در کلیه مواد مسابقات که نتایج حاصله از روى طول و ارتفاع مشخص مى‌گردد، هر نوبت صحیح را قضاوت و اندازه‌گیرى و ثبت نمایند. در پرش ارتفاع و پرش با نیزه زمانى که مانع بالا مى‌رود ارتفاع بایستى دقیقاً اندازه‌گیرى گردد. على‌الخصوص وقتى که بر روى شکستن رکورد رسمى تلاش مى‌شود، حداقل در هر پرشى دو نفر داور بایستى نتایج را همیشه بنویسند که در آخر هر دوره مسابقه با هم مقایسه نمایند. داور اختصاصى بایستى پرش‌ها و پرتاب‌هاى صحیح را با بالا بردن پرچم سفید و پرش‌ها و پرتاب‌هاى خطا را بالا بردن پرچم قرمز اعلام نمایند

کمک‌داور

1. کمک‌داوران سرداور را یارى کرده، بدون آن که اختیار تصمیم‌گیرى داشته باشند

2. وظیفه کمک‌داور است که در محلى که سرداور تعیین مى‌نماید مستقرشده و از نزدیک مراقب مسابقه و شرکت‌کنندگان در مسابقه و اشخاص دیگر باشد بمحض خطا نمودن و مشاهده هر نوع خلاف قانون از طرف آنان مراتب را کتباً در اسرع وقت به سرداور گزارش نماید

3. نقض قوانین با بالابردن پرچم قرمز نشان داده مى‌شود

4. تعداد کافى از کمک داوران بمنظور قبول وظایف سرپرستى و نظارت در خطوط تعویض دو امدارى بایستى گمارده شوند

توجه

زمانى که کمک‌داورى مشاهده نماید که دونده در غیر از خط خود دویده است و یا در دو امدادى انتقال در خارج از محل تعیین شده صورت گرفته است، بایستى بلافاصله روى پیست، محلى را که خطا انجام گرفته است علامت‌گزارى کند

وقت‌نگهدار

1. تعداد کافى از وقت‌نگهداران که متناسب با تعداد شرکت‌کنندگان مسابقه باشد بایستى تعیین شوند که یکى از آنها ریاست بقیه را برعهده دارد

2. وقت‌نگهداران یکى از دو وسیله، یعنى کورنومتر و یا دستگاه‌هاى تعیین زمان الکترونیکى دستى را بکار مى‌برند. چنین وسایل زمان‌سنج در کلیه قوانین و مقررات این کتاب ساعت اتلاق مى‌گردد

3. وقت‌نگهدار بایستى در پایان خط و بیرون پیست قرار گیرد. در صورت امکان او بایستى با حداقل 5 متر فاصله از خط بیرونى پیست مستقر شود و براى اینکه دید خوبى از خط پایان داشته باشد روى سکوى مرتفعى قرار گیرد

4. سه داور رسمى وقت‌نگهدار که یکى از آنها سمت سرداور را داشته باشد و یک یا دو وقت‌نگهدار دیگر بایستى زمان برنده مسابقه را تعیین کنند. زمان گرفته شده بوسیله این دو وقت‌نگهدار به حساب نمى‌آید مگر ساعت یکى از این سه داور رسمى فوق از کار افتاده و زمان را صحیح ضبط ننموده باشد که در این صورت از ساعت وقت‌نگهداران ذخیره به ترتیبى که از پیش قرار مى‌گذارنداستفاده خواهدشد. در کلیه مسابقات بایستى وقت برنده رسمى مسابقه توسط سه ساعت ثبت شود

5. هریک از وقت‌نگهداران بایستى مستقلاً عمل نموده و زمان تعیین شده را به کسى نشان ندهند و درباره آن یا دیگر داوران بحث ننموده و آنرا در فرمز رسمى منعکس و پس از امضاء دست بدست به سر داور برسانند تا او پس از آزمایش کونومتر وقت‌نگهداران صحت زمان اندازه‌گیرى شده را تأئیدنماید

6. سرداور وقت‌نگهداران در مورد زمان رسمى هریک از شرکت‌کنندگان تصمیم خواهدگرفت و پس از در نظرگرفتن شرایط مندرج در قانون 160 نتایج حاصله را براى نشر آماده مى‌نماید

جدول‌نویس و منشى

منشى بایستى کلیه نتایج مواد هرمسابقه را جمع‌آورى کند. این جزئیات بایستى بوسیله سرداور، سروقت‌نگهدار و متصدى دستگاه بادسنج در اختیار وى قرار گیرد

منشى در اسرع وقت این اطلاعات بدست آمده را بایستى به گوینده مخابره نموده و پس از ثبت نتایج حاصله، این نتایج رسمى را همراه با کارت‌هاى مربوط به مدیر مسابقات ارائه دهد

منشى مسابقات مسؤولیت تشکیل جلسات و آماده نمودن کلیه صورت جلسات مربوط به آنها را در کلیه جلسات کمیته مربوط بعهده دارد. بعلاوه او بایستى مسؤول کلیه نظم و ترتیب در امور ادارى مسابقات از جمله مکاتباتى مى‌باشد

طراح مسیر

1. زمانى که از وسایل تمام اتوماتیک براى زمان‌گیرى استفاده مى‌شود بایستى یک داور اصلى و دو کمک داور فتوفینیش تعیین شوند

2. داور اصلى مسؤولیت کارکردن با این دستگاه را بعهده دارد. قبل از شروع مسابقه او با مسؤولین فنى مربوط تماس مى‌گیرد و با وسایل مورد نظر آشنا مى‌شود. او بر آزمایش این وسایل و محل قرارگرفتن آنها نظارت دارد

3. داور اصلى بهمراه کمک داوران محل و زمان مربوط به هر مسابقه دهندگان را تعیین مى‌کنند

4. داور اصلى زمان و محل‌هاى رسمى را روى فرم مخصوصى وارد مى‌کند و پس از امضاى آن، آن را به ثبت‌کننده امتیازات مى‌دهد

5. در صورتیکه از نوار ویدیویى استفاده شود داور بایستى حدود قبل و بعد از خط پایان را مشخص کند. چنانچه تغییرى در حدود مشخص شده بوجود بیاید او بایستى مسابقه دونفر ورزشکارى که محل‌‌هاى آنها عوض شده است، نامعلوم کند. Dead beat

استارتر و فراخواننده ورزشکاران براى شروع مسابقه

1. استارتر بایستى نظارت کامل بر روى کلیه استارت‌کنندگان از موقع به جاى خود داشته باشد و در مورد هر موضوعى که به استارت مسابقه مربوط مى‌شود، تصمیم‌گیرى نماید. استارتر باید از آمادگى داوران و وقت‌نگهداران اطمینان حاصل کند. (به بند 10 قانون 162 مراجعه شود)

2. در کلیه مسابقات دو که در خط انجام مى‌گیرد استارتر بایستى براى رساندن فرمان خود به دوندگان که در خطوط پیست قرار دارند، از بلندگو استفاده نماید در جایى که از این وسایل استفاده نمى‌شود استارتر بایستى خود را در جایى قرار دهد که فاصله او با استارت کنندگان تقریباً یکسان باشد. در موردى که استارتر نتواند در چنین محلى قرارگیرد طپانچه او و یا یک وسیله مجاز بایستى در آنجا قرار داده شود که بوسیله یک اتصال الکتریکى شلیک مى‌شود

3. در خلال مسابقه دو یا سه نفر کمک استارتر بایستى در نظر گرفته شوند که استارتر را یارى دهند

توجه

براى مواد 200 متر، 400 متر، 400 متر با مانع و 100×4 متر و 200×4 متر و 400×4 متر امدادى منطقیه است که از 2 کمک استارتر استفاده شود

4. هریک از کمک استارترها باید در وضعیتى قرار بگیرند که بتوانند استارت‌کننده مربوطه را بخوبى ببینند

5. اخطار دادن و محروم کردن از ادامه مسابقه مندرج در قانون 7-162 فقط بوسیله استارتر مى‌تواند بمورد اجراء گذارده شود

دورشماران


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه بررسی جایگاه ایران در رقابت های دول اروپایی عصر فتحعلی شاه تحت pdf دارای 250 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه بررسی جایگاه ایران در رقابت های دول اروپایی عصر فتحعلی شاه تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

فهرست
2ـ مسأله اصلی    3
3ـ سوالات و فرضیات پژوهش    3
4ـ روش تحقیق    3
5ـ مشکلات تحقیق    4
6ـ پیشینه و ادبیات تحقیق    5
7ـ شناخت و نقد منابع    6
8ـ سامان‌دهی تحقیق    12
بخش اول:
1ـ روابط ایران و اروپا در دوره صفویه، افشاریه و زندیه (انگلیس، فرانسه، روسیه)
فصل اول:
1ـ1ـ روابط ایران و انگلیس در دوره صفویه، افشاریه و زندیه:
1ـ1ـ1ـ آغاز روابط ایران و انگلیس در دوره صفویه    19
1ـ1ـ2ـ سفارت شرلی به اروپا    23
1ـ1ـ3ـ اتحاد ایران و انگلیس علیه پرتغالیها و تصرف هرمز    27
1ـ1ـ4ـ روابط ایران و انگلیس پس از مرگ شاه عباس    30
1ـ1ـ5ـ شاه عباس ثانی و شاه سلیمان    33
1ـ1ـ6ـ روابط ایران و انگلیس در اواخر پادشاهی صفویه    34
1ـ1ـ7ـ روابط ایران و انگلیس در دوره افشاریه    36
1ـ1ـ8ـ روابط ایران و انگلستان در دوره زندیه    38
فصل دوم:
1ـ2ـ روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه، افشاریه و زندیه:
1ـ2ـ1ـ آغاز روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه:    46
1ـ2ـ2ـ روابط ایران و فرانسه در دوره شاه سلطان حسین    55
1ـ2ـ3ـ مقدمات قرارداد 1708    56
1ـ2ـ4ـ سفارت فابر    56
1ـ2ـ5ـ سفارت میشل و عقد قرارداد 1708    57
1ـ2ـ6ـ سفارت محمدرضا بیک و نقش فرانسه در ایران پس از سقوط اصفهان    62
1ـ2ـ7ـ روابط ایران و فرانسه در دوره افشاریه    69
1ـ2ـ8ـ روابط ایران و فرانسه در دوره زندیه    74
فصل سوم
1ـ3ـ روابط ایران و روسیه در دوره صفویه، افشاریه و زندیه:
1ـ3ـ1ـ روابط ایران و روسیه در دوره صفویه    78
1ـ3ـ2ـ روابط ایران و روسیه پس از شاه عباس اول    90
1ـ3ـ3ـ روابط ایران و روسیه در زمان شاه سلطان حسین    96
1ـ3ـ4ـ سفارت اسرائیل اری و آرتمی والنسکی    98
1ـ3ـ5ـ روابط ایران و روسیه در دوره افشاریه    103
1ـ3ـ6ـ روابط ایران و روسیه در دوره زندیه    110
بخش دوم:
2ـ جایگاه ایران در رقابتهای اروپایی اوایل قرن نوزدهم (انگلیس، فرانسه و روسیه)
فصل اول:
2ـ1ـ اوضاع اروپا و کشیده شدن ایران به دایره سیاست بین‌المللی
2ـ1ـ1ـ تحولات اروپا در قرون هیجدهم و نوزدهم:    115
2ـ1ـ2ـ انقلاب صنعتی    115
2ـ1ـ3ـ علل و نتایج انقلاب صنعتی    115
2ـ1ـ4ـ اوضاع اروپا در قرن هیجدهم    120
2ـ1ـ5ـ اوضاع اروپا در اواخر قرن 18    122
2ـ1ـ6ـ ناپلئون و مصر    124
2ـ1ـ7ـ سیاست خارجی ناپلئون    126
2ـ1ـ8ـ از انقلاب فرانسه تا قتل تزار پل اول    131
2ـ1ـ9ـ از جلوس الکساندر تا عقد قرارداد تیلسیت    139
2ـ1ـ10ـ از قرارداد تیلسیت تا کنگره وین    151
فصل دوم:
2ـ2ـ سیاست خارجی ایران از سقوط اصفهان تا اواخر دوره فتحعلیشاه
2ـ2ـ1ـ از سقوط اصفهان تا فتحعلیشاه    166
2ـ2ـ2ـ تحولات سیاسی ایران در اوایل دوره قاجاریه    179
فصل سوم:
2ـ3ـ دخالت کشورهای اروپایی در اوضاع سیاسی ایران (فرانسه، انگلیس و روسیه)
2ـ3ـ1ـ دوره دخالت فرانسه در اوضاع سیاسی ایران    191
2ـ3ـ2ـ جایگاه انگلستان در جنگ‌های ایران و روسیه    207
2ـ3ـ3ـ مذاکرات و شکست اصلاندوز    217
2ـ3ـ4ـ عهدنامه گلستان و پذیرش صلح    223
2ـ3ـ5ـ دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه    232
2ـ3ـ6ـ نتیجه    236

چکیده:
این پژوهش بر آن است که با توجه به تحولات سیاسی و اقتصادی بین‌المللی در دهه‌های آغازین قرن نوزدهم که متأثر از انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه بوده است جایگاه ایران در معادلات بین‌المللی و برداشت هیأت حاکمه از این معادلات را بررسی نماید. مسأله اصلی که مدنظر بوده است چگونگی ورود ایران به دایره سیاست بین‌الملل می‌باشد روشی که در این پژوهش به کار گرفته شده است روش پژوهش کتابخانه‌ای می‌باشد که بر مبنای منابع تاریخ‌نگاری و تحقیقات جدید صورت پذیرفته است.

مقدمه:
یکی از مسائلی که همواره ذهن نگارنده را به خود مشغول می‌داشت این بود که سرزمین‌هایی که زمانی جزو قلمرو ایران محسوب می‌شدند و نامهای فارسی اجزاء جغرافیایی آنها در کتب و متون تاریخی و ادبی این کشور مؤید چنان تعلقی می‌باشد، چگونه از این کشور جدا شده و سرنوشتی سوای ـ ایران به مفهوم سیاسی متداول امروزی‌اش ـ پیدا کردند. نامهایی چون رودکورایاکر که یادگار و یادآور نام کورش پادشاه بزرگ هخامنشی است، نامهای دربند، گنجه و بخصوص نام اخیر که یادآور شاعر پارسی‌گوی نظامی گنجه‌ای است از جمله نامهایی می‌باشند که هر ایرانی ـ حتی با سواد اندک و بدون اطلاعات تاریخی ـ با شنیدن آن احساس بیگانگی نسبت به آنها نکرده و اگر بداند ـ که غالبا می‌دانند ـ آن سرزمین‌ها دیگر متعلق به ایران نیست بر از دست رفتن آنها حسرت می‌خورد.
از زمانی که نگارنده دانشجوی مقطع کارشناسی بود، براین مطلب واقف شد که از ابتدای حکومت خاندان قاجار، مخصوصاً از زمان فتحعلیشاه ضعف قوای سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران در مقابل دول غربی روشن شد. اگرچه زمینه آن ضعف در گذشته فراهم شده بود) و از آن پس تدریجاً و عملاً و رسماً قسمتهایی از قلمرو تاریخی این کشور از آن جدا شده و در تنظیم روابط خود با دول اروپایی دچار خودباختگی و پذیرش قراردادهایی شد که ناشی از بی‌اطلاعی از اوضاع جهانی و سیاست‌های دولت‌های خارجی بود و استقلال سیاسی، نظامی، اقتصادی و حقوقی ایران را خدشه‌دار کرد.
مسأله اصلی:
چرا و چگونه ایران در اوایل قرن نوزدهم در کانون توجهات بین‌المللی قرار گرفت؟
سوالات و فرضیات پژوهش:
با توجه به اهداف تحقیق مورد نظر، سوالات مطرح شده در این پژوهش عبارتند از:
ـ واکنش ایران در مقابل گرایش سه کشور روسیه، فرانسه و انگلستان به ایران چگونه بوده است؟
ـ گرایش سه کشور فرانسه، روسیه و انگلستان به ایران، برای ایران و کشورهای مذکور چه پیامدهایی داشت؟
در جواب سوالات فوق فرضیه‌های زیر مطرح است:
ـ رشد سرمایه‌داری صنعتی و رقابت امپریالیستی موجب توجه دولت‌های اروپایی به ایران شد، با توجه به اینکه ایران از نظر موقعیت جغرافیایی شرایط حساسی داشت.
ـ پیروزی روسیه بر ایران نتیجه یک سری معاملات پنهانی میان روسیه و انگلیس بود.
روش تحقیق:
روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش بیش از هر چیز روش کتابخانه‌ای است. داده‌های این بررسی از متن‌های نوشتاری گردآوری شده‌اند. در ارائه این داده‌ها از شیوه توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است و در مواقع لزوم کوشش شده است مباحث متناقض مورد تحلیل قرار گیرد.
مشکلات تحقیق:
طبیعی است که تحقیقی در هر موضوعی مشکلات مخصوص به خود را دارا می‌باشد. از مشکلات نگارنده در تهیه و تدوین این رساله علاوه بر محدودیت‌های مادی و محدود بودن زمان، مشکل دست یابی به منابع و مأخذ بوده است. یکی از مراجعی که انتظار می‌رفت در زمینه موضوع این رساله دارای اسناد و مدارک قابل توجهی باشد اداره آرشیو وزارت امورخارجه ایران بود. ولی متأسفانه استفاده از آن مرکز برای عموم محققین امکان‌پذیر نیست و فقط عده‌ای محدود و افرادی خاص می‌توانند به اسناد آنجا دسترسی داشته باشند ـ از نیروهای وزارت مربوطه باشند.
مراکزی که مورد مراجعه اینجانب برای دستیابی به منابع مفید و مؤثر واقع شد. شامل کتابخانه‌های دانشگاههای تهران و اصفهان و چند کتابخانه دولتی و عمومی دیگر و کتابخانه شخصی بعضی از اساتید و دوستان بوده است. و بی‌مناسبت نیست که نگارنده مراتب تشکر و امتنان خود را نسبت به افرادی که در این زمینه بذل عنایت و همکاری کرده‌اند ابلاغ نماید.
مشکلات و محدودیتها و مخصوصاً تلف شدن مقدار زیادی وقت که غالباً ناشی از کمبود بعضی از امکانات و سیستم ارائه خدمات کتابخانه‌های مربوطه می‌باشد، بر کسانی که با این مراکز مرتبط باشند پوشیده نیست و توضیح بیشتر در این مورد ضروری نمی‌نماید.
اگرچه منابع بسیار است، عدم دسترسی به کتابخانه‌های غنی و مکانهای فرهنگی بر مشکلات تحقیق افزوده است؛ در عین حال بسیاری از منابع که در ارتباط با موضوع بوده‌اند توجه نشده است زیرا از توان و زمان مشخص خارج است و در عین حال با توجه به گستردگی موضوع مقدور نبود که تمام منابع را بررسی نمایم. همچنین بسیاری از منابع یا در کتابخانه‌ها موجود نیست یا به زبان‌های دیگر است چون حیطه زمانی تحقیق دوران طولانی را دربر می‌گیرد؛ طبعاً فرصت ترجمه تمامی این منابع نبوده است و نیز بیشتر کتاب‌های هم که در مورد روابط ایران با دول اروپایی است به صورت پراکنده به این موضوع اشاره کرده‌اند اگرچه به روزگار خود آثاری شایان تحسین بوده‌اند، نباید منکر کاستی‌ها و لغزش‌های آنها باشیم. به نظر من وظیفه پیش روی محققان این است که مواد و مصالح تازه‌ای به این چارچوب بیافزایند، هرچند بخش عمده این وظیفه می‌باید بدست نسل بعدی محققان انجام پذیرد، من هم امیدوارم سهم خود را ادا کنم.
پیشینه و ادبیات تحقیق:
با وجود اهمیت چشمگیر رویدادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران در روزگار فرمانروایی صفویان هنوز جای پژوهش‌های روش‌مندی که به شیوه‌ای نسبتاً همه‌سویه تاریخ این دوران را بررسی کرده باشند خالی است. پژوهش‌ها چنان جزئی نگرند که قادر به شناخت روابط سیاسی این دوران نمی‌باشند. گرچه هر یک از این پژوهشها به نوبه خود ارزشمند و در جای خود سودمند هستند. برای بررسی این موضوع می‌توان به مجموعه فنی از شرح‌حال ‌نگاری‌های متعدد، خاطرات و سفرنامه‌های ایرانی و غیرایرانی بویژه مسافران، جهانگردان و مأموران اروپایی اطلاعاتی بدست آورد.
با توجه به سیاست‌های باز صفویان و رقابت های اقتصادی دول اروپایی باعث شد که جهانگردان و بازرگانان اروپایی به ایران روی آورند که باعث گردآوری سفرنامه‌هایی از جمله شاردن و تاورنیه،.‌.. شد که می‌توان از میان آنها اطلاعاتی درباره اوضاع سیاسی ایران بدست آورد.
تاریخ روابط خارجی ایران در دوره افشاریه و زندیه از مرزهای شناخته شده ایران بزرگ و در حقیقت فلات ایران پیش نرفته بود که دول بیگانه را سراسیمه کند و برخورد منافع جدی و رویارویی را حتمی سازد، به همین خاطر منابع خارجی به این موضوع کمتر پرداخته‌اند و بیشتر اطلاعات آن دوران را می‌توان از کتابهای مورخان ایرانی آن دوره نظیر محمدکاظم مروی و میرزا مهدی‌خان استرآبادی بدست آورد.
در دوران 150 ساله حکومت قاجار روابط ایران با غرب برقرار بود که خوشبختانه محققانی که راجع به اوضاع سیاسی و اجتماعی قاجار سخن گفته‌اند صفحاتی از کتابهای خود را به روابط خارجی اختصاص داده‌اند. اما تحقیق جامع و کاملی که اختصاصاً در این مورد باشد وجود ندارد و از حیث پژوهش فوق کاری بدیع و نو می‌باشد. بیان مسائل به شکل کلی و عدم برخورداری تحقیقات از تجزیه و تحلیل کافی از جمله مشکلاتی است که از دیرباز گریبانگیر تاریخ ایران بوده است.
شناخت و نقد منابع:
منابع مورد استفاده در این پژوهش به منابع دست اول و منابع تحقیقی تقسیم می‌شود که محقق تنها به نقد و شناخت منابعی که در این پژوهش بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است می‌پردازد.
ـ ناسخ‌التواریخ قاجاریه:
یکی از منابع اصلی کتاب ناسخ‌التواریخ قاجاریه تألیف میرزا محمدتقی سپهر ملقب به لسان‌الملک است. کتاب ناسخ‌التواریخ که مشتمل بر 23 جلد تاریخ عمومی است توسط میرزا محمدتقی سپهر (9 جلد) و پسرش عباسقلی‌خان سپهر (14 جلد) تألیف شده است. ولی آنچه که درباره موضوع این رساله مهم و مورد استفاده است جلد نخست از سه جلد کتاب لسان‌الملک است که تحت عنوان «ناسخ‌التواریخ یا تاریخ قاجاریه» مشهور است و گرچه با 23 جلد مذکور همنام می‌باشد ولی از نظر موضوع مستقل بوده و منحصراً مربوط به تاریخ قاجاریه است.
جلد اول کتاب ناسخ‌التواریخ قاجاریه مربوط است به روی کار آمدن سلسله قاجاریه تا پایان پادشاهی فتحعلیشاه که در آن جنگها، لشکرکشی‌ها، عزل و نصب‌ها، روابط خارجی، اعیاد و جشنها، مسائل مربوط به خاندان سلطنت و مانند اینها به رشته تحریر درآمده است. همین جلد در تدوین رساله حاضر مورد استفاده قرار گرفته است. مؤلف در این کتاب علاوه بر مسموعات، مشهودات، خاطرات و یادداشت‌های شخصی و بعضی از اسناد رسمی و نوشته‌های دولتی از برخی کتب تاریخی نیز استفاده کرده است.
درباره صحت و سقم مطالب کتاب باید توجه داشت که چون به دستور شاه و برای او نوشته شده، قهراً از دوراندیشیها، گزافه‌‌گوییها و اندیشه جلب رضایت زمامداران وقت برکنار نمانده، مخصوصاً که وقایعمربوط به پدران پادشاه را به نگارش درآورده و بعید نیست در بسیاری از موارد اگر از شرح وقایعی صرف نظر کرده یا به اختصار گذشته و حتی وقایع را تحریف کرده باشد.
با وجود این در نقل حوادث و وقایع در عین اختصار حاوی مطالب فراوان است. ولی معمولاً از توجه به علل دقیق رویدادها غفلت کرده و البته این خصوصیت در بسیاری از تاریخ‌ها رسمی به چشم می‌خورد.
روضه الصفای ناصری:
منبع دیگر «روضه‌الصفای ناصر» تالیف رضاقلی‌خان طبرستانی ملقب به لـله باشی و متخلص به هدایت است. مؤلف در سال 1215هـ در تهران متولد شد و در شیراز به تحصیل پرداخت. سپس به دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه راه یافت و از طرف شاه اخیر به ریاست مدرسه دارالفنون منصوب شد.
کتاب هفت جلدی روضه‌الصفا توسط میرخواند (6 جلد) و خواندمیر (یک جلد) در قرن نهم و دهم هجری تألیف شده بود. هدایت سه جلد دیگر بر روضه الصفا افزود و آن را «روضه الصفای ناصری» نام نهاد که در این رساله به اختصار روضه الصفا خوانده می‌شود.
سه جلد اخیر روضه الصفا حوادث تاریخ ایران را از تشکیل حکومت صفویه تا سال 1274 شامل می‌شود آنچه در موضوع این رساله حائز اهمیت است جلد نهم آن می‌باشد که تاریخ ایران را از شروع حکومت زند تا اواخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار توضیح می‌دهد. اثر هدایت از خصوصیات سایر تألیفات درباری مستثنی نیست و نباید از آن انتظار داشت تمام حقایق را به رشته تحریر درآورده باشد. با وجودیکه مؤلف در بسیاری از جاهای کتاب حوادث را با وقایع‌بینی بیشتری ـ نسبت به بعضی دیگر از مورخین درباری ـ نگاشته ولی گاهی در مبالغه‌گویی از دیگران پیشی گرفته است. و در موارد مختلفی مؤلف دقت کافی نداشته و وقایع را به طور ناقص یا حتی تحریف شده بیان کرده است...


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه تحقیق شرایط و موجبات حد در شرب خمر تحت pdf دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه تحقیق شرایط و موجبات حد در شرب خمر تحت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه تحقیق شرایط و موجبات حد در شرب خمر تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه تحقیق شرایط و موجبات حد در شرب خمر تحت pdf :

شرایط و موجبات حد در شرب خمر
مسکر یعنی چه ؟
سکر به معنی مستی و حالتی است که میان انسان و عقل او عارض می شود یا قرار می گیرد و یا حالتی است که از نوشیدن الکل اتیلیک و اقسام دیگر آن حاصل می شود .
سکر اسمی است برای هر چیز که سکر آورد و مست کننده باشد .
سکر یعنی بند آوردن و بسته شدن مجرای آب و این تعبیر به جهت اینکه میان انسان و عقلش که آب حیات او است سد می گردد . (1)
علامه طباطبایی ، صاحب تفسیر المیزان عقیده دارد :
« ظاهراً اصل در معنی کلمه زوال عقل به خاطر استعمال چیزی است که عقل را زائل می کند . (2) بعضی از اندیشمندان اسلامی مسکر را عبارت از چیزی می دانند که موجب اختلال در نظم کلام و افشاء راز می گردد و به قولی : « چیزی است که موجب اختلال ادراک و عقل می شود و در اکثر مرتکبین به شرب خمر با شادی و توانایی کاذب همراه است . » ( 3 )
گفته شد ، هر آنچه اثر آن فقط اختلال باشد ( مرقد ) نام دارد که خواب آوراست و حواس انسانی را از کار می اندازد و گرنه مفسد عقل است . مانند بنگ . حشیش ، صاحب جواهرالکلام می فرماید :
اما ما یغیرالعقل لا غیر ( 4 ) فهواالمرقدان حصل معه تغیب الحواس الخمس و الا فهو المفسد العقل لما فی البنج و الشوکران » صاحب جواهر مرجع تشخیص مسکر و وجه فارق و ممیز را « مرقد » و مخدر از نظر « عرف » تعریف می کند . (5)
با توجه به این که غفلت و بی خبری نوعی مستی است . لذا به آن ( سکرت ) گفته اند . از جمله در سوره حجر آه 72 از قرآن کریم می فرماید : « لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون » یعنی ای محمد ، به جان تو سوگند که آنان ( مردم دنیا ) همیشه در غفلت خود سرگردان خواهند بود .( یا مست شهوات نفسانی و در گمراهی و حیرت خواهند بود ) .
یا سکرت الموت ” در سوره ق آیه 119 به معنی مرگ آمده که همان بیهوشی و شدت و سختی مرگ است که بر عقل غالب می شود و هوش از سر انسان می رود .
همچنین در آیه 15 سوره حجر بیان می دارد :
« انما سکرت ابصار نابل نحن قوم مسحورون » یعنی جز این نیست که چشمان ما را محمد فرو بسته و در ما سحرو جادو بکار برده است .
در این آیه ، مقصود این است که دیدگان ما ( کفار ) حیران شد . لذا سکر در مفهوم حیران شدن بکار رفته است که نوعی مستی و بی شعوری را بیان می دارد . ( 6 ) پس ، مسکر = مست کننده ، سکران = مست و سکاری به معنی مستان است . آیه 43 سوره نساء مقررمی دارد : « و لا تقربو االصلوه و انتم سکاری » یعنی هرگز با حال مستی به نماز نیایید ؛ تا بدانید که چه می گویید . این خطاب به اهل ایمان است که در مقطعی از تاریخ صدر اسلام با تخلف از موازین در حال مستی قیام به نماز می کردند .
خمر :
خمر، به معنی ستر و پوشاندن چیزی است. هرچیزی که با آن یا بوسیله آن پوشانده شود خمار نیز گفته می شود که جمع آن خمر است و به روسری هم می گویند . همانگونه که خداوند سبحان در سوره نور آیه 31 می فرماید « و لیضربن بخشر هن علی جیوبهن »یعنی : روپوش خویش را بایستی بر طرفین شانه ها و گریبان خود قرار دهند به هر نوشیدنی مست کننده و یا به شراب یا آشامیدنی مست کننده یا می و باده از آن جهت خمر می گویند ، که عقل را می پوشاند و زایل می کند . (7)
راغب در مفردات خود اضافه می کند : « نامیدن خمر به نوشیدنی که سکر آور است ، برای این است که در مرکز و جایگاه خرد انسان پنهان می شود و آن را اشغال و تباه می سازد . » (8) لهذا محکوم به حرام بودن است وتاکید به اجتناب و دوری از آن می شود .
آیات قرآنی مربوط به این مساله از این قرار است :
در ادیان الهی بخصوص در دین اسلام ، خمر و شرب آن حرام است . زیرا چیزی را که زائل کننده عقل است ، خداوند حلال نمی شمارد . نظر دین اسلام در تحریم شرب و هر چیز مست کننده است ؛ ولو یک قطره و یا مخلوط با چیز دیگر باشد در خصوص خمر و راجع به آیاتی که سخن از خمر و اجتناب و حرام بودن آن می کند ، چنین استفاده می شود که خداوند طی آیات متعدد با زمینه سازی ، مقدمه چینی و بالاخره با آماده کردن مردم آن را حرام کرده است در این مورد به ترتیب به آیات قرآنی ذیل استناد می شود :
« و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکرا رزقاً حسناً ان فی ذالک لایه لقوم یعقلون » یعنی از میوه درخت خرما و انگور که از آن نوشابه های شیرین و رزق نیکو بدست می آورید ، در این کار نیز آیت قدرت حق برای خردمندان پدیدار است .
با توجه به شان نزول آیه ، مسلمین مانند کفار با عنایت به مفهوم « سکر »
شراب می نوشیدند و برای خود حلال می دانستند ، تا این که عمر و جمعی از صحابه از رسول ا...درباره شراب که موجب زوال عقل است فتوا طلب کردند که آیه 219 سوره مبارکه بقره نازل شده است : « یسئلونک عن الخمر والمیسر قل فیها اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما و ...» یعنی ای پیامبر از تو ازحکم شراب و قمار می پرسند . بگو در این دو گناه بزرگی است و منافعی برای مردم دارد اما گناه این دو از سود آنها بیشتر است .

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • علی محمدی
بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی | دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | ایران پروژه | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل |