پروژه مقاله اوضاع سیاسى و مذهبى ایران در آستانه ظهور اسلام تحت pdf دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه مقاله اوضاع سیاسى و مذهبى ایران در آستانه ظهور اسلام تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه مقاله اوضاع سیاسى و مذهبى ایران در آستانه ظهور اسلام تحت pdf
چکیده
مقدمه
بحران سیاسى
بحران دینى
جغرافیاى مذهبى
نتیجه گیری
پی نوشت ها
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه مقاله اوضاع سیاسى و مذهبى ایران در آستانه ظهور اسلام تحت pdf
ـ ابن الندیم، الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدد، چاپ سوم (تهران، امیرکبیر، 1366ش)
ـ بارتولد، و. و، ترکستان نامه (ترکستان در عهد هجوم مغول)، 2 ج، ترجمه کریم کشاورز، چاپ دوم (تهران، آگاه، 1366ش) ج 1
ـ باسورث، کلیفورد ادموند، تاریخ غزنویان، 2 ج، ترجمه حسن انوشه، چاپ دوم (تهران، امیرکبیر، 1362ش) ج 1
ـ بلاذرى، احمدبن یحیى، فتوح البلدان، تصحیح رضوان محمد رضوان (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1398ه)
ـ پیگولوسکایا، ن. اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ایران، ترجمه عنایتاله رضا، چاپ اول (تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372ش)
ـ تقىزاده، حسن، از پرویز تا چنگیز، چاپ اول (تهران، فروغى، 1349ش)
ـ التهایم، فرانتس، کمکهاى اقتصادى در دوران باستان، ترجمه امیرهوشنگ امینى، چاپ اول (تهران انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1369ش)
ـ بویل، جى. آ، (گردآوردنده)، تاریخ ایران کمبریج، ترجمه حسن انوشه، چاپ اول (تهران، امیرکبیر، 1368ش)، (جلد سوم ـ قسمت اول) از سلوکیان تا فروپاشى دولت ساسانى
ـ حصورى، على، آخرین شاه، چاپ اول (تهران، مؤلف، 1371ش)
چکیده
تحقیق پیرامون چگونگى و چرایى گسترش نسبتا سریع دیانت اسلام در ایران در قرون اولیه هجرى از جمله مباحثى است که هنوز مورد توجه و عنایت پژوهشگران عرصه تاریخ است. آگاهى از چند و چون اوضاع سیاسى، مذهبى ایران در آستانه ورود اعراب مسلمان ما را در فهم علل و عوامل ترک آئین قدیم و گروش به سوى اسلام از سوى ایرانیان رهنمون مىسازد. مدعاى مقاله حاضر این است که حاکمیت ساسانى در آخرین ایام خود گرفتار بحران در ساختارهاى سیاسى، مذهبى شده بود و این امر بیش از هر چیز در سقوط ایشان دخیل بود
واژههاى کلیدى: ایران، ساسانیان، آئین زرتشت، اسلام.
مقدمه
تاریخ ایران در اوایل دوره اسلامى، یکى از مقاطع حساس تاریخ این مرز و بوم است. اوضاع و احوال ایران در این عصر، متأثر از ورود اعراب مسلمان به ایران و حاصل برخورد دو نظام اجتماعى، فرهنگى و اعتقادى متفاوت بود. روند چگونگى پذیرش دیانت اسلام و ترک آیین قدیم از سوى مردم ایران و نتایج ناشى از آن، از مهمترین مسائل قابل بحث در این مقطع زمانى است. در این زمان شکل گذشته جامعه ایرانى که تقریبا هزار سال داراى وحدتى نسبى بود، بتدریج تغییر کرده، پیوند خود را با بخشى از میراث باستانى خویش، گسست و چهرهاى نسبتا متفاوت با گذشته پیدا کرد؛ زیرا ورود اسلام به ایران، تأثیر محسوسى در ساختارهاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى به جا نهاد که پارهاى از آنها تا امروز نیز ادامه یافته است. به عبارت دیگر: این دوره یکى از معدود دورههاى انتقالى (گذر) در تاریخ ایران است که علاوه بر ایجاد تغییرات ظاهرى (فروپاشى یک سلسله و روى کار آمدن حاکمیتى دیگر) تحولات محسوس در بنیانهاى سیاسى و اجتماعى به وجود آورده است
شناخت دقیق این تحول بزرگ مستلزم بازشناسى ساختار سیاسى، مذهبى امپراتورى ساسانیان در آخرین ایام پادشاهى ایشان است. زیرا علاوه بر عامل بیرونى شرایط درونى جامعه ایرانى نیز در سقوط این دولت دیرپا مؤثر بود
بحران سیاسى
آنچه در شامگاه عهد ساسانى بر ایران گذشت، تا حد زیادى از بحران سیاسى در ساختار قدرت این نظام از بدو تأسیس نشأت مىگرفت و بازتاب و نتیجه عملکرد شاهان ساسانى در طول حکومت، مخصوصا دوران اوج اقتدار آنان، یعنى عصر اصلاحات انوشیروان بود. نظام مبتنى بر تمرکز در دین و سیاست، که ویژگى اصلى و نمایان دولت ساسانى نسبت به اسلاف خود محسوب مىشد، اگرچه در حفظ مرزها و در نتیجه استقلال سیاسى ایران در میان دشمنان شرقى (هیاطله و ترکان) و غربى (رومیان) نقش مهمى داشت در سقوط و اضمحلال ایشان نیز مهمترین عامل بود
تشکیل دولت ساسانى، که خود پاسخى به بحرانهاى ایجاد شده در اواخر عهد اشکانى بود، به واسطه سیاستگذارىهاى خاص، به ظهور بحرانهاى جدید در زمینههاى سیاست، اجتماع و مذهب انجامید که دوره پادشاهى «قباد» نقطه اوج آن بود
علىرغم برترى شایان توجه حکومت ساسانى نسبت به اشکانیان در امر تمرکز بنیادهاى سیاسى، دینى و اقتصادى، در سراسر عصر حاکمیت ایشان، نوسان بین تمرکز و عدم تمرکز یا به تعبیرى نزاع و رقابت میان شاه و اشراف برقرار بود؛ به عبارت دیگر «در دوره ساسانیان نیز رسم ملوک الطوایف اشکانیان با کمى تفاوت ادامه داشت.»(1) همچنین کاربرد کلمه شاهنشاه و شاه شاهان در این دوره که نشانه وجود شاهان محلى در طول حکومت ساسانى، و عدم تمرکز کامل بوده، سرانجام به نزاع میان شاه و اشراف انجامید و مانع از ایجاد تعادل و توازن در نظام سیاسى و اجتماعى ایران در دوره ساسانى گردید؛ به طورى که تنها چند تن از سى و شش پادشاه ساسانى، بیش از ده سال سلطنت کردند و در طول چهار سال پس از سقوط خسرو پرویز از 628 تا 632م، دوازده نفر بر سریر سلطنت تکیه زدند که عمر سلطنت برخى چند روزى بیش نبود
تداوم قدرت ملوکالطوایف دوره اشکانى که منجر به افزایش قدرت نیروهاى گریز از مرکز یعنى خاندانها و اشراف ایالات و ولایات مىشد، با تمایلات مرکز طلبانه و استبدادى خاندان ساسان که خواهان تسلط هرچه بیشتر بر همه طبقات و لایههاى اجتماعى بودند، منافات داشت. همچنین تضعیف ملوکالطوایف و مقید کردن اشراف به دربار و تفویض مشاغل موروثى به ایشان که از بارزترین اقدامات بنیانگذاران این سلسله بود، توسط برخى جانشینان قدرتمند ایشان پىگیرى شد، که در این بین مىتوان به اقدامات یزدگرد اول، هرمز دوم، بلاش، قباد و بالاخره اصلاحات انوشیروان که در جهت خنثى کردن قدرت اشراف کهن و نیز افزایش قدرت مرکزى بود، اشاره کرد. با این حال در برخى دورهها که پادشاه از قدرت کافى برخوردار نبود، دربار و جامعه، صحنه قدرتنمایى اشراف مىشد. از اینکه فقط چهار پادشاه ساسانى خود جانشینان خویش را انتخاب کردهاند(2) و براى نشستن بر تخت پادشاهى همواره پشتیبانى اشراف و روحانیون ضرورى بود(3)، مىتوان به میزان نفوذ طبقه اشراف پىبرد
عصر قباد نقطه عطفى در درگیرى شاه و اشراف بود. گرچه وى با استفاده از قیام مزدک خشم تودهها را در جهت تضعیف اشراف بزرگ به کار گرفت، ولى در نهایت فرزندش انوشیروان توانست طى اصلاحات اقتصادى، اجتماعى و با تکیه بر اشراف خرد، (دهقانان و اسواران) میل سرکش اشراف کهن را تا حدود زیادى مهار کند. هر چند اقدامات وى غیر مستقیم ناشى از قیام مزدکیان و در جهت خلع سلاح ایشان بود، تقویت دهقانان و تضعیف بیشتر اشراف کهن را نیز در پىداشت و از این جهت که به هرج و مرج و آشفتگى ناشى از قیام مزدک خاتمه داد، با اقبال برخى اقشار جامعه روبهرو شد. در واقع جامعه ایرانى که به دنبال منجى مىگشت، سرخورده و مأیوس از قیام مزدک، امنیت را هر چند به بهاى استبدادى خشن، بر آزادى همراه با نابسامانى ترجیح داد، چرا که حکومت یک مستبد قابل تحملتر از حکومت گروهى از مستبدان بود
«عدل» در جامعه بسته و متمرکز ساسانى که فاقد تحرک اجتماعى قابل انعطاف بود، به معناى حفظ جایگاه هر یک از طبقات اجتماعى و ممانعت از تعرض آنها به یکدیگر بود. از همین روى قباد «به حلوان دیوان خراج ساخت و آن را دیوان عدل نام نهادند»؛(4) بنابراین، ممکن است اعطاى لقب «عادل» به انوشیروان نیز از همین سنخ باشد
- ۹۵/۰۱/۲۲